به قلم دامنه: به نام خدا. فتوّتنامهی عطار چه میخواهد بگوید؟ عطار نیشابوری در فتوّتنامه، ۷۲ شرطِ فتوت را به شعر درآورده؛ شعری حقیقتاً روان، شیوا، پربار، جذاب و سرشار از حکمت. من جهتِ رعایت کوتاهنویسی و درنظرگرفتنِ مَجال، فقط سه بیت را از فرازهای زیبای آن برگزیدم. و آن این است که انسان را به احوال خود در مفاهیم عصیان، پرستش و عشق آگاه میکند:
به عصیان در مَیفکن خویشتن را
مَجو آخر بلای جان و تن را
و...
پرستش کن خدای جاودان را
مطیع امر کن تن را و جان را
و...
ترا با عشق باید صبر همراه
که تا گردی از این احوال آگاه
سه نکته: در اولی ما را به ترک عصیان فرامیخواند، زیرا عصیانگری بلای هم تن و هم جان آدمیست؛ روح و جسم را همزمان مبتلا و سرانجام تباه میسازد. در دومی پرستشِ باریتعالی را موجب آرامش تن و جان میداند که در اطاعت از امر خدا تجلّی میکند. و در سومی هم، عشق را مرکزِ دلآگاهی و عامل اصلی آگاهشدن به احوالِ خویشتن، برمیشمُرَد؛ که لازمهی عشقورزی، بردباری و صبوریست؛ به زبان ساده و عامیانهی جاری، زود کُفرینشدن (=ناسپاسینکردن) که اغلب در محاورههای زبانی بر کلام مینشیند که مثلاً: «مرا کُفری نکن!» آری؛ عشق توأم با صبر، مانع کُفریشدن است. اینها برداشت من است، اگر نادرست است، خودِ خوانندگان پیشِ خود، برداشتم را لابد تصحیح میفرمایند.
اشاره: لغت فتوّت هم که معلوم است، یعنی سخا، کَرم، رادمرد بودن، رادزن بودن. زنِ راد. مردِ راد. و به قول دهخدا: جوانی، بخشندگی، دهِش.
افزوده: همگان به یاد داریم این صدای تصدیق و ستودنِ حضرت جبرئیل در غزوهی اُحد را، که در اوج رادمردی علی (ع) در همهمهی حملهی اَغیار به رسول خدا صلوات الله، بر قلب پاک محمد مصطفی (ص) در وصف و عظمت امام علی پژواک انداخت: «لا فَتی اِلاّ عَلی و لا سَیفَ اِلاّ ذُوالفَقار». جوانمردی همانندِ علی و شمشیری چونان ذوالفقار وجود ندارد». بلی این «فتیٰ» از همین لغت فتوت است که عطار ما را به همراه مُروت، (شرط نخستِ فتوت) به آن دعوت فرستاده است.