به قلم دامنه: ( ۱۴ / ۳ / ۱۴۰۰ ) به نام خدا. سلام. مردم مُستندهای زیادی در ذهن دارند که واقعاً برایشان عذابآور شده است. از یک سو هرگز حاضر نیستند احدی کمترین آسیبی به انقلاب اسلامی بزند، ولی از سوی دیگر رفتارهایی را میبینند که دلِ خود را خالیشده و دردمندانه حس میکنند؛ بهوضوح میبینند کمکم کسانی «مَسند»ها را اشغال کردهاند که آن را از جایگاه خدمت و صداقت، به پرتگاه نیرنگ و خیانت تبدیل کردهاند و به جای رسیدن به دادِ ملت، به دوروبریها و همپالگیها و همحزبیهای خود رسیدند؛ چه اقتصادی، چه شغلی، چه رفاهی و چه امتیازات سیاسی. حال آنکه در نگاه امام امت، هر کس در جمهوری اسلامی پست و مقامی هم میگیرد، باید به فکر تمام تودهی ملت و مخصوصاً زاغهنشینها باشد.
حرم امام خمینی
رهبر کبیر انقلاب اسلامی
برخیها -و از قضا اغلبشان- با دادنِ صدها وعده به مردم، تا از راه رسیدند، اول برای خود کیسه دوختند و سپس جیب کشور را زدند و آنگاه از زندگی انقلابی و سادهزیستی دست شستند و هر یک در خانههایی مجلُل و باشکوهِ بالاشهر، با وسیعترین و مدرنترین امکانات و آسایش، سُکنا گزیدند. مردم تردیدی ندارند زندگی مسئولان با آنکه فرصتِ کار اقتصادی شخصی ندارند و چندین سال است که به شغلهای انتصابی و انتخابی چسبیدهاند، اما در کمال تعجب از این رو به آن رو شده است. حتی آن طلبههای انقلابی دیروز انقلاب هم، که در شرح حالها خواندهایم از قدرتِ خرید سیبزمینی عاجز بودهاند، امروزه با بهترین امکانات بیتالمال در مناصب حکومتی به مردم فخر میفروشد و معنا را به دنیا فروخته است.
اصلاً مردم از خود میپرسند چرا در جمهوری اسلامی که ندای مدرنِ معنوی برای جهان نو بوده است، اینهمه زمینه و بستر باید برای فساد و دزدی و خیانت و شکاف طبقاتی پدیدار شود و حتی در بدترین حالت، سطح زندگی مسئولان به مراتب از سطح زندگی مردم پیشی بگیرد و راحتتر از سایرین امرار معاش داشته باشند. مگر آنان فرصتِ اندوختن و انباشت دارند که اینمیزان از ملت جلو زدهاند و بهترین ماشینها، استخرها، خانهها، درآمدها، خورد و خوراکها، تحصیلات، تفریحات برایشان آماده و مهیا باشد؟!
در چنین وضعی، آیا آنان از امام خمینی رهبر مستضعفان جهان دور نیفتادهاند که فقط در نجف اشرف نزدیک ۱۴ سال با بادبزن دستی حصیری خود را در فصل داغ عراق، خنک نگه میداشت چون ضُعفای آنجا و ایران توان خرید کولر و وسایل خنککننده نداشتند. نمیگویم باید با محرومیت زیست، اما چرا با آنکه این فرصت ۴۲ سالهی انقلاب برای مردم و مسئولان یک جور گذشت، زندگی آنان اینهمه از زندگی مسئولان عقب افتاده است. و وضع حال مسئولان در مقایسه با وضع حال مردم، اینهمه فرق کرده باشد. اسم این چیست؟ جز دورافتادن از مرام امام؟ سبقتی که مسئولان در سطح رفاه و همهجوره شاخصها، از مردم گرفتهاند، برای همه شکآور و بُهتآفرین گردیده است.
مردم مشاهدات زیادی دارند که حقیتاً برایشان دردآور است. به روشنی میبینند که چارچوب فکری و سیاسی امام فراموش شده است: قرار بود آنچه شاه میکرد، کسی در انقلاب تکرار نکند. قرار بود آنچه دربار شاه میکرد، دیگر در دولت پس از انقلاب دیده نشود. قرار بود آنچه خاندان شاه میکرد، هرگز در میان خاندان مسئولان ما رخ ندهد. قرار بود آنچه سیستم هزارفامیل رژیم شاه میکرد، برای همیشه از ایران رخت بربندد؛ گویا هزارفامیل که سهل است، کردند سههزار فامیل. قرار بود میان ملت و حکومت هیچ مرزی جز قصد خدمت نباشد، اما نه فقط خدمت رخت بر بست بلکه اَشرافیت و رئیسشدن بر ملت و غارت بیتالمال باب شده است. اگر زندگیِ توأم با رفاه و پُر آسایش زندگییی متضاد با معنویت نیست -که نیست- چرا این امکان فقط باید برای مسئولان مقدور و شدنی باشد و ملت هیچ حظی از آن نبرَد و یا از قافله باز مانده باشد؟ آیا امروزه کسی بهجرأت میتواند قسم یا رب بخورد از مسئولان با خاطری راحت دفاع کند و گواهی دهد زندگی و سیر حیات او، طیّبه و الگو است و وفق چارچوبِ زیست سیاسی و مکتبی امام رفتار میکند؟ حیف نیست جمهوری اسلامی با آنهمه حسَنات که از وجَنات آن باریده و امید برای ایران و اسلام گردیده، اینگونه به کسانی سپرده شود که آفت برای آن هستند و عذاب برای مردم و مانع برای توسعهی دنیا و معنا و عُقبا؟
بهیقین آنچه در بالا نوشتم، قید «عدهای» دارد، نه قید «همه». بوده و هستند هنوز کسانی که خالصانه و سالم برای مردم و انقلاب و اسلام کار کرده و میکنند. به مناسبت سالگرد رحلت امام رهبر نویدبخش زندگی نو و معنوی تحریر شد. نام و مرام امام جاویدان که ساده و صادق و راسخ زیست و روسفید به ملکوت پر کشید.
- ۱ نظر
- ۱۴ خرداد ۱۴۰۰ ، ۰۹:۴۷