به قلم دامنه. نکاتی بر دیدار جناب پاپ فرانسیس و آقای سیستانی. به نام خدا. دربارهی جنبههای مختلف این دیدار سخنان زیادی از منابع و مجاری متعدد منتشر شده است. من هم به وسع و حق خود چند نکتهای مینویسم، باشد که حق مطلب را از دیدِ خودم ادا نموده باشم.
یکم: در بیانیهی «مجمع مدرسین و محققین حوزهی علمیهی قم» -تشکّل سیاسی جناح چپ در حوزهی قم- اصطلاحی آمده که جای تعجب شدید دارد، آنجای متن که این دو شخص را «جانشینان مُنجیان موعود» خوانده؛ که من احتمال میدهم در درج این عبارت، تعمدّ شده است؛ تا بتوانند بر جای دیگر و جایگاه دگر، تعریض -بلکه اعتراض- زده شود. بگذرم. سربسته گفته باشم و این ناسپاسی را از منظر اهل نظر، دور نداشته باشم.
دوم: ترتیبدهندگان این مسافرت و دیدار هر کس و جریان بوده باشد، (گویا حجتالاسلام «سید ابوالحسن نواب» (اینجا) بر نقش پیشین آقای سید جواد خوئی نوهی مرحوم آیتالله خوئی (مسئول مدرسهی دارالعلم نجف) در این باره پرده برداشته) نمیگویم فقط میخواستند از وزن و نقش بیبدیل ایران در منطقه بکاهند، اما نمیتوان چندان خوشبین بود، که شائبه هم در میان نبوده باشد. شاید اشتباه محاسباتی من موجب است، چنین فکر کنم. اللهُ علمٌ.
سوم: آنچه میان دو رهبر مذهبی رد و بدل شد و آن میزانی که به تشخیص اهالی بیت، نشر یافت، اگر همین باشد که علنی گردید، باید بگویم از نگاه من فقط کلیگویی بوده و نیز پرهیز شدید از گفتار روشن و بیان آسان آن حقایق که دو سوی دیدارکنندگان در آن یا تعارف ورزیدند یا تکلّف و یا نخواستند نقش ایران را در نابودی تفکر خشونت، بگویند.
چهارم: کاش هر دو، یا دستکم یکی از آن دو، از سر آموزهی اخلاقی یا ادیانی و یا حتی انسانی، از دو رهبر آزادیبخش حقیقی و رشید منطقه از ظلم و بیداد داعش و تکفیریها یعنی سرباز شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس یاد میکردند. فقدِ این فقره در بیان دو مقام مذهبی، نه فقط نیاوردن نام مؤثرین دفاع رهاییبخش بود، بلکه فقر فاحش این دیدار بود که بیحد آب و تاب داده شد. و من گمان نکنم از همین مقدار تبلیغی و مانور فراتر رود و بر رهبران ناشایست غرب اثر گذارد. البته خوشبین بودن چندان هم آسیبزا نیست، اما مطلقِ آن نادرست است.
پنجم: البته دأب دائمی هر دو مقام مذهبی این بوده، که در جاهایی که سکوت سمّ است، سکوت محض میکنند. سکوتی که دست ستمِ ظالمین را مبسوط میدارد و مصون. بگذرم. خواستم فقط بگویم انتظارات و تبلیغات اصالت ندارد، کارِ زارِ این کارزار هولناک برای ایجاد امنیت و صلح پایدارتر را، ایران کرده، اما حالا موقع دروی! دیگران است که خرمن، کوپا کنند و محصول و ثمرات، کسب. ولی جهانی که من میشناسم با حرف حل نمیشود؛ اگر ایران و رهبر هوشمند آن آیتالله سید علی خامنهای نبود؛ اکنون از عراق و صد البته از مرجعیت آنجا هم چندان چیزی باقی نمانده بود. به قول آقای افشین علا شاگرد مرحوم قیصر امینپور در سرودهی انتظاری انتقادی اخیرش: بیشتر بخوانید ↓
- ۰ نظر
- ۱۶ اسفند ۱۳۹۹ ، ۱۲:۲۳