۲۱ سال پیش!
ابراهیم طالبی دارابی دامنه / ۲۴ مهر ۱۳۹۹ / چاپ شب. به نام خدا. امشب، شب رحلت پیامبر ص و شهادت امام حسن مجتبی ع است. یاد ایامی افتادم که به حکم حدیث نبویِ «اُطْلُبوا الْعِلْمَ مِنَ الْمَهْدِ اِلَی اللَّحدِ» با مرکز پژوهش و دوستانی وصل شدم که عمرم در آن قطعهی زندگیام هدر نرفت. و حس میکردم دارم این شعر منسوب به حکیم فردوسی را در درونم حکّ میکنم و هدایت میشوم؛ شعری ساده اما همهجانبه:
چنین گفت پیغمبر راستگوی
ز گهواره تا گور دانش بجوی
اینک دیدنِ این میزِ کارم با آن انبوه کتاب اطرافم و این دوستانم -که همه سِمت استادی علم و اخلاق و پارسایی بر من دارند- مرا از جهت و سمتی که از آن عبور کردهام، مسرور و خشنود نگه میدارد. اینان هرگز از یادم نمیروند؛ چونان که رفقای من در دارابکلا و جایجای ایران و تمام کسانی که در هدایتگریام نقش داشتهاند، هیچگاه فراموش نمیشوند. کمتر کتابی درین قفسات است که قبسات (=شعله و فایده) من نشده باشد و وراندازش نکرده باشم. جوانان عزیز بکوشند با مطالعه و اندیشه و کتابخوانی تاریخ زندگی خود را تابان کنند که وقتی پا به سن گذاشتند مانند ما حسرت ساعات ازدست رفته را نخورند.
ای روزگار ! ای روزگار ! کسی مگر درین صحن خاطرهی سیاسی دوست دارد! وگرنه از آن چند سال، خاطراتی سیاسی درین پست و درین صحن مینوشتم. بگذرم. ولی از اتفاقات آنجا دو اتفاق را که بر من گذشت میگویم:
۱. نماز را به پشتِ سر آشیخ محمدرضا احمدی میبستیم. اقتدایی از سرِ اشتیاق. یک ظهر، آخر نماز، خواندنِ «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ» به گردن من افتاد. به «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» که رسیدم حواسم رفت سمت سورهی والعصر، که به جای «صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا» خواندم: «وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ» ! آن روز با این کارم تعقیبات نماز حاضرین درخششو جوشش بیشتری گرفت!
۲. پنجشنبهها -بدون وقفه- زیارت عاشورا و صبحانه برقرار بود. روزی خواندن فرازهایی از آن به من واگذار شد. ازقضا آن روز آیتالله علی آلاسحاق نوبت مصاحبه داشت که وسط زیارت رسید. اتفاقاً آن بخشهایی از زیارت نصیب من شد که واژگان سختتری دارد و زبانم معمولاً در ادای صحیح آن عاجز میمانَد. تمام که شد، مرحوم آلاسحاق با تبسّم گفت: «همه به سبک ایشان میخوانید؟!» آخه! من زیر و زبَر را حسابی غلطوغلوط خوانده بودم!
بزرگواران در عکس بالا در مخزن کتابخانهی مرکز از راست: دکتر علی شیرخانی. من. شیخ محمدرضا احمدی. جواد امامی. و در عکس پایین از راست: من. جواد امامی. دکتر علیرضا زهیری. دکتر شیرخانی. شیخ احمدی. چه ۲۱ سال پیشِ قشنگی بود.
در پایان؛ در سالروز شهادت امام حسن مجتبی ع یک سخن از آن امام کریم تقدیم میکنم، که اُسوههایی چون آن رهبران سیاست و دیانت و معنویت، همیشه مردم را به دانش و ارزش دعوت کردهاند:
«همانا بیناترین دیدهها آن است که در طریق خیر نفوذ کند، و شنواترین گوشها آن است که پند و اندرز را در خود فراگیرد و از آن سود برَد، و سالمترین دلها آن است که از شُبههها پاک باشد.» (منبع)
کمربند مهار
ابراهیم طالبی دارابی دامنه / ۲۵ مهر ۱۳۹۹
به نام خدا. سر بازکردنِ دُمل بحران «قرهباغ» ناشی از هر عواملی باشد، دستکم یک دسیسهی فراگیرتر را سریعتر رو کرده است و آن طرحِ «استقرار تروریستهای تکفیری در طول نوار مرزی ترکمنستان، آذربایجان، ازبکستان، جنوبشرقی تاجیکستان و شمالشرقی افغانستان» است.
برخی از منابع ایرانی (منبع) -که به مسائل استراتژیک دستیابی دارند- بر اساس شواهد میدانی وجود این توطئه را تآیید کردهاند، که در حقیقت بنای آن بر «محاصرهی استراتژیک چین، روسیه و ایران» است و حتی در صورت آمادهبودن اقتضائات و شرائط، «دامنزدن به جنگها و تنشهای نیابتی در این مناطق». که من در این تحلیل، اسمش را گذاشتم «کمربند مهار»؛ کمربندی که از سرحدّات ارمنستان تا منتهیالیهی افغانستان امتداد دارد.
نقشهی قرهباغ
(جنگ میان آذربایجان و ارمنستان)
اینکه در داخل ایران، برخیها به علت سابقهی تعدّیگری روسیهی تزاری و شوروی کمونیستی و امروزه روسیهی پوتینی، به این کشور اعتماد ندارند و روی خوش نشان نمیدهند و سیاست فعلی جمهوری اسلامی را در بارهی روسیه و حتی چین تخطئه میکنند و بالاتر اینکه گاه دیده میشود خیانتکارانه نیز میدانند، به نظر من نوعی نادیدهگرفتن منافع ملی است و خطای تحلیلی. مگر این که اینان ازجمله کسانی باشند که فکر میکنند با آمریکا در هدفِ نابودی انقلاب اسلامی و آوردن یک حکومت دستنشانده، اشتراک منافع دارند.
درست است که کمربند مهار از دید یک ایرانی وطنخواه میتواند اقدامی مخاطرهآمیز و محدودکننده باشد، اما اگر از نگاه آمریکا و اسرائیل اشغالگر، به آن بنگریم میبینیم جای حساسی را دست گذاشتهاند که اگر بتوانند از طریق پیکارجویان اَجیر مسلمان -که احساسی جز جنگیدن و دلار بهدستآوردن ندارند و تفکری جز مانند بینش داعش و جریان تکفیری ندارند- قادرند تنشهای نیابتی بیافرینند و هدف خود را در اختلال روابط این سه قدرت (چین، ایران، روسیه) پیش ببرند.
بنابرین؛ از دید من ایران در این بُعد درست میرود که دو کشور چین و روسیه را بر حسب اقتضائات برای اتحاد استراتژیک خود برگزیده است؛ زیرا:
اولاً آمریکا و پادوهای او دیرزمانیست بنای خود را بر اذیّت و آزار ایران (=بخوانید تحریم و فشار برای تسلیم و مذاکرهی تحمیلی) و در صورت توانستن، سرنگونساختنِ نظام گذاشتهاند.
ثانیاً روسیه و چین بههرحال با همهی تردیدهای بهحقی که نسبت به دوگانگیهای بینالمللی آن دو داریم، دو کشور منطقهی استراتژیک ایران محسوب میشوند که عقلانیت ایجاب میکند وقتی دشمنی چون آمریکا، دوستی با پادشاههای منحط عربهای منطقه را به منافع خود نزدیکتر میبیند و ایران را محور شرارت قرار میدهد، با چین و روسیه متحدی استراتژیک باشیم ولو آکنده از نوسان و بدهوبستان.
نکته: این تناقض است که نظام را همیشه زیر تیغ هجوم میبرَند ولی وقتی تاریخگردی میکنند سیاستمداری چون احمد قوام را میستایند و مردی چون مرحوم مصدق را پیشوای خود میپندارند. مرحوم مصدق همان کار ستُرگی با انگلیس کرد و آنان را از مملکت و آخور نفت بیرون انداخت که جمهوری اسلامی با آمریکا کرد. پس؛ نمیشود از یک سو مصدق را ستود -که باید هم آن مبارزهاش با انگلیس را ستود- ولی از سوی دیگر انقلاب اسلامی را کوبید و توبیخ کرد. مگر میشود دو کارِ درست و همموازات را دو جور داوری کرد و به قضاوت نشست! بگذرم. در این مدت -آغاز جنگ میان طرفین قرهباغ- نوشتن تحلیلم را بهعمد تأخیر انداختم تا از اوضاع آن خبرهای بیشتر بدانم. بنابراین، میدانم همهی ما به مسائل روز ایران و منطقه و جهان بیتفاوت نیستیم و پیگیریم.
درخواست:
با سلام و آرزوی توفیق، از آقای دکتر محسن آهنگر دارابی -که در ایالات متحده آمریکا دکتری برق را طی میکنند- میخواهم یک گزارشی از وضعیت فعلی انتخابات آمریکا به صحن مدرسه ارائه کنند؛ گرچه ما در اینجا اخبار و نظرسنجیها و تحلیلها را دنبال میکنیم، ولی چه خوب است آقامحسن که در آنجا حضور دارند ما را از تازهترین برآوردها مطلع کنند. اگر دکتر محسن پیام مرا دیر میبیند، حسنآقا پدر دکترمحسن یا علیآقا برادر آقامحسن، وی را زودتر، ازین درخواست باخبر کنند. ممنونم. بیشتر بخوانید ↓