توضیح دامنه: عنوان "افلیج و افلاک" نام ستون دوم بنده هست در هیئت محترم رزمندگان دارابکلا. روزانه یا به فراخور خواهم نوشت: با سلام و بسمالله و احترام:
افلیج و افلاک ( ۱ )
افلیج: نفس نظام در مشروعیت سیاسی (هم شرعی ، هم عرفی) افتاد.
افلاک: قطع به یقین نادرست است؛ هنوز نظام طرفداران بیشمار دارد. اگر مشروعیت مهم است پس چرا پیِ عنصر ارثیِ پهلوی میدَوند؟! این خاندان که از مردم و شرع چیزی نمیفهمید. نمیفهمند این را میگویند. بگذرم.
افلیج و افلاک ( ۲ )
افلیج: ایرانی باید با هدف مرزبندی با قوم عرب، به جای "سلام"، بگوید یا بنویسد: "درود" ؛ چون سلام، مال عرب است.
افلاک: درست نگفتند. سلام، نام و قول خداست، نه فرهنگ مختص اعراب. حتی اگر مال عرب نیز بوده باشد، خوبیها را از هر کس و هر جای جهان بگیرند حکمت است، نه ضلالت. مؤمنان در نماز هم، وقتی از محضر خداوند متعال میخواهند خارج شوند باید سه تا سلام بدهند تا اجازهی خروج بیابند. پس؛ سلام، یک واژهی وَحیانی و اخلاقی و دینیست. زهی هم سعادت که انسان با سرآغاز زیبایی یعنی "سلام"، ادب خود را در دیدار یا نوشتار وارد صحنه میسازد.
افلیج و افلاک ( ۳ )
افلیج: رونق کشور و ملت، فقطوفقط آشتی ایران با غرب است.
افلاک: اشتباه میکنند. انقلاب اسلامی چون "پیام" به جهان است، غربِ مدعیِ آزادی از آثار بازتابِ "پیام" در جهان میهراسد. این غرب است که باید با ملل دیگر، آشتی کند و اگر ادب داشت حلالیت هم بطلبد؛ زیرا آنان بودند که منابع کانی و آلی کشورها را غارت کردند و تا توانستند کودتا. به سرزمینهای دوردستِ اروپا سر بزنید، همه، روزگاری زیر چپاول این دولتهای یاغی بودند. ایران سخن دارد، نه توپخانه. اگر جواب سخن ایران، دسیسه شد و فشار و زور، ایران توپخانه که سهله، قوت و شوکت ایمان به انضمام موشک انهدام دارد. امام علی -ع- هم کلامِ حق داشت، هم شمشیرِ حدّ. هر کدام به وقت ضَرورش.
افلیج و افلاک ( ۴ )
افلیج: ما به مُلّا نیاز نداریم حتی اگر آن ملا، ملاصدرا باشد. بیشتربخوانید↓
افلاک: اشتباه همین است که فکر میکنند خود ارباب یقین (=دیدهوران تیزبین) هستند حال آنکه عوامیت از سر و وضع آنان میبارد. آن روز مُلّا، در کوی و برزن مکتب داشت و سواد به ملت میآموخت، رضاخانِ آنان فقط فلک داشت و کتک و واژگانی از صدها فُحش و ناسزا و انواع مکر و کلًک. اینک از لجاجت غلتیدند دامنِ دیکتاتوری که روز نخست، یک وجب زمین نداشت هیچ، تبار و دوده هم نداشت و موقع تبعید ۴۴هزار سند مِلک و اموال به اسم خود زد. حالا غرَضورز، مرضِ ضدِّ ملا گرفتند و هر چه سرِ راه خود میبینند که بوی دین و آیین دارد، نفی میکنند. ملا هم مثل همهی ماها، آدم. و آدم هم اشتباه توی خون و ذاتش است. مشکل آنان ملا نیست، من معتقدم "مکتب" است، آنان با مکتبیشدن مردم آلرژی دارند. بگذرم.
افلیج و افلاک ( ۵ )
افلیج: نظام آخوندی هر چه را روبرویش باشد دسیسه میپندارد.
افلاک: انتقاد اگر میکنند از آزادی بیان برخوردارند. اما آشکار است آنان اساسا" زیربنای باورها را ریشهکن میکنند و حتی روحانیان را تماما" بلاوجه میدانند. همواره چنین بوده که پولاد از آتش، آبدیده میشود و انسان از وسوسه. اینان خود دو روی وسوسه و دسیسه هستند. بگذرم.
افلیج و افلاک ( ۶ )
افلیج: انسان و دین رابطهی تغییر و دگرگونی دارند چون انسان رشد و حرکت فکری میکند و دین در جا میماند و کهنه میگردد؛ پس همهچیز باید تغییر کند حتی دین و دینداری. اسلام مال ۱۴ قرن قبل است و بس.
افلاک: آنان نمیدانند یا نمیخواهند بدانند که دین مجموعهآراء خداست و آفریدگار حکیم از حرف عبَث، منزّه است. جنس پیام دین از نوع آهن نیست که زنگ بزند و بپوسد، عین الماس است که در اعماق زمین کهنه نمیشود، رسوب نمیکند و فسیل نمیگردد. انسان دارای باورهای ثابت و متغیر هر دو است. جای ثابت با متغیّر عوض نمیشود. کسی که دین را کهنگی و دیندار را متعصب میپندارد، خود، خود را نقض میکند؛ زیرا حرف و منطق خود را لابد ثابت پنداشته است که برای خدا نیز تصمیم گرفته و خویشتن را عقلِ کُل فرض کرده است. میگویند نه؟! آیهی مهم ۲۷ ابراهیم را ببینن که سخن از "اعتقادِ ثابت" و "گفتار راسخ" زده است و ایمانآورندگان به آموزههای آسمانی روی میآورند نه به سلایق و سفسطهبازیهای نوسوفَسطاییان. ما به ثبات عقیده افتخار داریم. آیه به ما این را میگه: یُثَبِّتُ اللهُ الذینَ آمنوا بِالقَولِ الثَّابِتِ فی الحیاةِ الدنیا و فی الآخِرَه... . یعنی "خدا کسانی را که ایمان آوردهاند به خاطر گفتار و اعتقاد ثابتشان، ثابتقدم میدارد، هم در زندگی دنیا و هم در جهان دیگر." ترجمهی مرحوم مشکینی. من معتقدم آنان مشتری "لَهوَ الحَدیث"اند تا هم نسل فردا را گمراه کنند و هم مردم معاصر خود را مسخره و هم مُخ جوان را از تفکر راشد خالی نمایند. مگر آیهی عجیب ۶ لقمان را ندیدهاند؟! مؤمنان اما با آیه، خود با امور آشتی میدهدند نه با آن حرفهای بیهوده. بگذرم و متن آیه را میگذارم که خدای حکیم به ما آموخت و واقعا" خدا آدمشناس حکیم است: "وَ مِنَ النَّاسِ مَن یَشْتری لَهوَ الحَدیثِ لِیُضِلَّ عَن سَبیلِ اللهِ بِغَیرِ عِلمٍ وَ یَتَّخِذَها هُزُواً : و از مردم کسانی هستند که سخنان لهو و بیهوده را میخرند؛ تا جاهلانه (مردم را) از راه خداوند گمراه سازند و آن را به مسخره گیرند.
افلیج و افلاک ( ۷ )
افلیج: دموکراسی اروپایی داروی درد ایران و جهان است.
افلاک: دموکراسی و هر نظریهی علمی که پایهی معقولی بگیرد، از هر جای جهان که باشد پسند است؛ اما اروپا خود وارث دیکتاتوریهای خونین است و سلطنتهای رنگین. نیمی از اروپا هنوز نظامهای منحط سلطنتیاند؛ اسپانیا، هلند، بلژیک، انگلیس که درین آخری یک زن -ملکه الیزابت- از سنین پایین تا کهولت (بخوان: مادامالعمر) ۷۰ سال بر انگلیس و چند کشور همسود (مشترکالمنافع و تحتالحمایه) حکمرانی کرد و همین پریروز (جمعه ۱۸ شهریور ۱۴۰۱) بود که مُرد. دموکراسی انگلیسی - اروپایی از آندسته حکومتهاییاند که بر خلاف آنچه شعارش را در فلک کردند، در کشورهای دیگر دخالت میکنند خاکشان را تصرّف و نژادشان را برتر میبینند. چکیدهایاند از فریب و نیرنگ و دروغ که کیسهی ماستشان از دیرباز دارد چکّه میکند. دیری نمیپاید از آن چیزی نمیمانَد.
افلیج و افلاک ( ۸ )
افلیج: دیدید ایران جای ماندن نیست؛ ۱۶ هزار پزشک از ایران رفتند.
افلاک: رفتن به هر جای جهان، حق هر شهروند است. قرآن هم از قول خدا فرموده زمین خدا تنگ نیست. بنیآدم هم همه اعضای یک پیکرند. کسب علم و تکمیل دانش هم، توصیهی دینی و عقلیست. کمااینکه پیامبر خاتم ص فراگیری علم را حتی اگر رفتن به مسافت زیاد در چین باشد، تأکید کرد. علمای دین هم برای درک حوزهی نجف به آنجا میرفتند. تا اینجا ایرادی نیست، حُسن هم هست. اما وقتی پزشک، کشورش را در حالی که به وجودش نیاز است ترک میکند نشانِ کاهش درک پزشک است، نه علامت بدی کشور. پزشک بر اساس سوگندی که خورده است (برگرفته از مفاد بقراط) کارش در جایی بیشتر نیاز است که نیازمند دارد. اینک آنان که با هر انگیزه از ایران رفتند (آمار را نمیدانم) مستوجب ملامتاند؛ زیرا با این کار بد، ملت خود را تحریم کردند.
منبع عکس
افلیج و افلاک ( ۹ )
افلیج: دیدی تعبیر محمد خاتمی را؟ که چه عالی "فاجعهای ناگوار" خواند و "درد آن تا مغزِ استخوان" ایشان را "سوزاند!"
افلاک: بله دیدم؛ اول کشکولی بگویم: بگو مراقب باشد واسه مغز استخوانش به ارتوپدی! نیاز نداشته باشد یه وقت. آری؛ خیلی هم فوتی و آنی جناب حجتالاسلام سیدمحمد خاتمی برای قضیهی "ژینا" پیام داد؛ حتی بر تن ماجرا چهار تعبیر دگر لفّافه کرد: "تنگناهای معیشتی" ، "فسادهای ویرانگر" ، "ناکارآمدیها" و "مشوّهشدن چهرهی اسلام و نظام". یاد پیام ۱۳ دی ۱۳۹۸ او افتادم که شهادت حاج قاسم سلیمانی را چه بهموقع "خسارتی بسیارسنگین برای اسلام و ایران" "به دست جنایتکاران متجاوز به منطقه و عراق" خواند و گفت: "همهی دوستداران فضیلت و مجاهدت و رهایی مستضعفان آزاده را داغدار" ساخت. خواستم بگویم برای آن عظیمترین رویداد برای ایرانیان و جهان اسلام، لفظ درستِ "داغدار" را به کار برد و عُلوّ به خرج داد و جای تشکر وافر دارد. اما نمیدانم چرا برای این قضیهی ژینا، جناب خاتمی به غُلوّ رفت و لفظ حیرتبرانگیز "سوزش تا مغزِ استخوان" را وام گرفت. باز آقای خاتمی! البته بودند برخی که در ترور حاج قاسم سلیمانی حتی مویرگشان هم نپّرید هیچ، شادی و شاده هم زده بود به سرشان، فقط از خوف مردم و رسوایی خود، پنهان میداشتند. بگذرم. امید است افراد در استخدام واژگان، نه زیادهخرجی کنند و نه خِسّت ورزند. الفبای فارسی گنجایشی قوی و غنییی دارد؛ آن را درست از صحن کتابواژهها به اجتماع و نوشتهها مهاجرت دهیم.
افلیج و افلاک ( ۱۰ )
افلیج: آیا ندیدید سه روز پیش زهرا رهنورد همسر میرحسین چی نوشت؟! عبرت بیاموزید از او.
افلاک: : آری دیدیم که گفت: "آیا حاکمان نمیدانند که فرداروزی، پیشوای مبارزه با سرکوبها زنان خواهند بود؟ و جای هزار افسوس است که مصلحان ذینفوذ، بر سر حاکمان فریاد نمیزنند بس کنید این ستم را" اما خانم زهرا رهنورد همسر آقای میرحسین موسوی آیا این را هم پس از آن سه روز نمیبایست به آتشآفرینان به اموال مردم و پرچم انقلاب و آشوبافروزان خیابان و نوامیس و زنان و حافظان امنیت و جان، مینوشت شما معترضان به قضیهی "ژینا" !!! پس چرا خودتان در برابر آن، کارهایی زشت و شنیع دارید مرتکب میشوید که حتی دَد و دیو هم از آن حذر دارد و نمیکند! مگر میشود معترض به نوع رفتار در قضیهی "ژینا" بود اما در عین، خود هزارانبرابر زشتتر وسط خیابان به مقدسات ملت دهنکجی کرد و به هر تشبُّث و مکری چنگ زد؟! این موج مورّب و کج، نه فقط اعتراضاتی کور است، بلکه لنگولنگان هم هست و دیری نمیپاید که خودِ بلواآفرینان را به چنگر خواهد انداخت. اعتراضات مدنی برای خود چارچوب و اخلاق و انصاف دارد، اسم این وحشیگری چیزی نیست الّا عمل به دستورالعمل سربازکوچولوهای صدام مستقر در جلگهی تیرانای آلبانی با کامپیوترهای اهدایی جانشین پادشاه عربستان آل سعودی.