تازه ترین پست ها
پذیرفته ترین پست ها
پر بازدید ترین پست ها
پر بحث ترین پست ها
تازه ترین نظر ها
-
مدرسه فکرت شعبهی ایتا : سلام چند نظر بازخورد روی این پست -
ناشناس : امیر رمضانی دارابی: با درود بر دوستان گروه . یک پرسش ایران در دویست و پنجاه سال گذشته در کدام جنگ با دو قدرت اتمی درگیر شده و بیش از ۲۴ ساعت مقاومت کرد !؟ و طرف مقابل تقاضای آتش بس کرد !؟ همین ما را کفایت الباقی وهمیات است . 🙏🙏 سید علی اصغر شفیعی دارابی به آقای امیر رمضانی: سلام مهندس تحلیل صحیح شرایط ... -
ناشناس : درود جناب طالبی حمله به سرداران نظامی در میانه ی جنگ بنظر شما سزاست . آنچه خود میگویی را قبول داری . !؟ اینکه تهدید بالفعل است و سرداری در حفاظت از فرمانده که نه رهبر و مرجعش اعلام پشتیبانی کند . این خطاست . تو به کدام قبله و محرم نگاه میکنی که اینچنین شدی !!!!! اصلن همه جمهوری اسلامی کارهایش خطا اندر خطا ... -
ناشناس : سلام پاسخی به نوشتار صریح بانو اُنظُر ✍️ در این روزگار که بیشتر، سکوت میکنند یا از کنارهگیری و محافظهکاری دم میزنند، گاه نوشتاری میآید که بیهیاهو، اما با شجاعت، تلنگر میزند و دردهای نهفته را به زبان میآورد. نوشتار ۱۳گانهی بانو «أنظر» خطاب به علی شمخانی، از جنس همان یادداشتهاست؛ تذکری زیرپوستی اما ... -
ناشناس : متن پیام مرجع تقلید معظم حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی به شرح ذیل است: بسم الله الرحمن الرحیم هر شخص یا رژیمی که برای ضربه به امت اسلامی و حاکمیت آن رهبری و مرجعیت را تهدید کند یا (لاسمح الله) تعرضی نماید حکم محارب دارد و هر گونه همکاری و تقویت آن توسط مسلمانان یا دولتهای اسلامی حرام است و لازم است عموم ... -
قاسم بابویه دارابی : خدا را شکر بعضی ها تازه از خواب ناز بیدار شدن باز هم شروع به حراحیف و شبهه افکنی برای رهبری حکیم نمودن و از اسرائیل تمجید تلخی او بعد ۱۵ روز که از جفت کوه خف شده بود و شبانه از انجا تا انار قلد را می رفت تا اوضاع را رصد کند او این ندت در شغال اباد بصرف اب گندیده بود زر بیحا نی زند عرضه نداشت تجاوز رژیم ... -
ناشناس : سلام آقاابراهیم، صبح بهخیر 🟩حق یا تکلیف 🔻 امام حسین علیهالسلام وقتی تصمیم به مقابله با یزید گرفت، به تمام همراهان خود اجازه انتخاب داد؛ به بیان امروزی، حضور در میدان مبارزه را برای دیگران "تکلیف" نکرد، بلکه "حق" انتخاب و تصمیمگیری برای آنان قائل شد. جلیل قربانی -
ناشناس : درود و عالی سکه و ستیزه را تفسیر کردی . از اینجا بود که دین ابزار قدرت شد . نه راهنمای حقیقت و آرامش برای زندگانی مردم .🙏🙏🖤🖤 امیر رمضانی دارابی -
ناشناس : دنیای اقتصاد- استفنوالت : حمله گسترده اسرائیل به ایران، جدیدترین دور از نزاع این رژیم برای حذف یا تضعیف تکتک مخالفان منطقهایاش است. در پی حمله حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، اسرائیل نبرد سهمگینی را برای نابودی مردم فلسطین بهعنوان یک نیروی سیاسی معنادار آغاز کرد؛ تلاشی که توسط سازمانهای ... -
ناشناس : عصر ایران ۲۸ خرداد ۱۴۰۴ نوت: «آژانس بینالمللی انرژی اتمی سازمان ملل میگوید بخش زیرزمینی سایت هستهای نطنز در نتیجه حملات اسرائیل «آسیب مستقیم» دیده است. تأسیسات نطنز حدود ۷۰ زنجیره سانتریفیوژ در دو کارخانه غنیسازی دارد که یکی از آنها زیرزمین است. ایران همواره تلاش برای ساخت سلاح هستهای را رد کرده اما ...
موضوع های کلی سایت دامنه
کلمه های کلیدی سایت دامنه
- عکس ها
- چهره ها
- تریبون دارابکلا
- انقلاب اسلامی
- دامنه کتاب
- عترت
- تک نگاران دامنه
- اختصاصی
- گوناگون
- مباحث دینی
- ایران
- مسائل روز
- فرهنگ لغت دارابکلا
- جهان
- قرآن در صحنه
- مدرسه فکرت
- دارابکلایی ها
- روحانیت ایران
- لیف روح
- جامعه
- مرجعیت
- دامنه قم
- زندگینامه من
- شعر
- روحانیت دارابکلا
- جبهه
- امام رضا
- کویریات
- خاطرات
- مشهد مقدس
- گفتوگو
- آمریکا
- تاریخ سیاسی دارابکلا
- اوسا
- روزبه روزگرد
- کبل آخوند ملاعلی
- بیشتر بدانید
بایگانی های ماهانه ی سایت دامنه
-
تیر ۱۴۰۴
۹
-
خرداد ۱۴۰۴
۲۱
-
ارديبهشت ۱۴۰۴
۱۶
-
فروردين ۱۴۰۴
۱۴
-
اسفند ۱۴۰۳
۶
-
بهمن ۱۴۰۳
۱۰
-
دی ۱۴۰۳
۱۲
-
آذر ۱۴۰۳
۲۰
-
آبان ۱۴۰۳
۱۳
-
مهر ۱۴۰۳
۱۲
-
شهریور ۱۴۰۳
۲۳
-
مرداد ۱۴۰۳
۱۷
-
تیر ۱۴۰۳
۱۷
-
خرداد ۱۴۰۳
۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۳
۸
-
فروردين ۱۴۰۳
۷
-
اسفند ۱۴۰۲
۱۸
-
بهمن ۱۴۰۲
۲۰
-
دی ۱۴۰۲
۸
-
آذر ۱۴۰۲
۲۰
-
آبان ۱۴۰۲
۲۱
-
مهر ۱۴۰۲
۲۰
-
شهریور ۱۴۰۲
۱۹
-
مرداد ۱۴۰۲
۱۸
-
تیر ۱۴۰۲
۱۰
-
خرداد ۱۴۰۲
۱۴
-
ارديبهشت ۱۴۰۲
۸
-
فروردين ۱۴۰۲
۱۷
-
اسفند ۱۴۰۱
۱۲
-
بهمن ۱۴۰۱
۱۶
-
دی ۱۴۰۱
۲۰
-
آذر ۱۴۰۱
۳۱
-
آبان ۱۴۰۱
۲۳
-
مهر ۱۴۰۱
۲۱
-
شهریور ۱۴۰۱
۱۳
-
مرداد ۱۴۰۱
۱۳
-
تیر ۱۴۰۱
۱۲
-
خرداد ۱۴۰۱
۱۵
-
ارديبهشت ۱۴۰۱
۱۵
-
فروردين ۱۴۰۱
۲۷
-
اسفند ۱۴۰۰
۲۴
-
بهمن ۱۴۰۰
۳۰
-
دی ۱۴۰۰
۲۴
-
آذر ۱۴۰۰
۲۴
-
آبان ۱۴۰۰
۳۲
-
مهر ۱۴۰۰
۲۶
-
شهریور ۱۴۰۰
۱۷
-
مرداد ۱۴۰۰
۱۱
-
تیر ۱۴۰۰
۲۵
-
خرداد ۱۴۰۰
۱۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۰
۱۴
-
فروردين ۱۴۰۰
۱۷
-
اسفند ۱۳۹۹
۳۴
-
بهمن ۱۳۹۹
۳۸
-
دی ۱۳۹۹
۳۵
-
آذر ۱۳۹۹
۳۶
-
آبان ۱۳۹۹
۲۳
-
مهر ۱۳۹۹
۳۱
-
شهریور ۱۳۹۹
۲۲
-
مرداد ۱۳۹۹
۳۲
-
تیر ۱۳۹۹
۳۰
-
خرداد ۱۳۹۹
۲۵
-
ارديبهشت ۱۳۹۹
۴۱
-
فروردين ۱۳۹۹
۴۰
-
اسفند ۱۳۹۸
۳۶
-
بهمن ۱۳۹۸
۴۹
-
دی ۱۳۹۸
۴۸
-
آذر ۱۳۹۸
۳۸
-
آبان ۱۳۹۸
۳۰
-
مهر ۱۳۹۸
۴۴
-
شهریور ۱۳۹۸
۳۷
-
مرداد ۱۳۹۸
۲۸
-
تیر ۱۳۹۸
۳۵
-
خرداد ۱۳۹۸
۱۸
-
ارديبهشت ۱۳۹۸
۱۸
-
فروردين ۱۳۹۸
۱۸
-
اسفند ۱۳۹۷
۳۰
-
بهمن ۱۳۹۷
۴۰
-
دی ۱۳۹۷
۴۰
-
آذر ۱۳۹۷
۳۴
-
آبان ۱۳۹۷
۴۵
-
مهر ۱۳۹۷
۵۵
-
شهریور ۱۳۹۷
۶۷
-
مرداد ۱۳۹۷
۶۷
-
تیر ۱۳۹۷
۶۴
-
خرداد ۱۳۹۷
۳۵
-
ارديبهشت ۱۳۹۷
۴۸
-
فروردين ۱۳۹۷
۴۸
-
اسفند ۱۳۹۶
۶۶
-
بهمن ۱۳۹۶
۶۵
-
دی ۱۳۹۶
۳۲
-
آذر ۱۳۹۶
۵۷
-
آبان ۱۳۹۶
۴۴
-
مهر ۱۳۹۶
۴۹
-
شهریور ۱۳۹۶
۲۸
-
مرداد ۱۳۹۶
۲۷
-
تیر ۱۳۹۶
۱۶
-
مهر ۱۳۹۵
۱
-
آذر ۱۳۹۴
۱
-
دی ۱۳۹۳
۱
-
تیر ۱۳۹۲
۱
پیوندهای وبلاگ های دامنه
پیشنهاد منابع
دامنهی دارابکلا
توکل، تفویض و تسلیم
فستذکُرونَ ما اقولُ لکم و افوض امری اِلی اللّه اِن الله بَصیر بالعباد
به قلم دامنه: جمعه با آیه: ...وَ اُفوِّضُ اَمری اِلی اللّهِ... و من کار خود را به خدا وا مىگذارم. برداشت از المیزان : تفویض امر به خدا، برگرداندن و واگذارى امر است به او. تفویض با توکل و تسلیم قریبالمعنى مىشود... تـفـویـض مـىگـویـند چون بندهی خدا آنچه را که به ظاهر مـنـسـوب بـه خـودش اسـت، بـه خـدا بـرمـىگـردانـد... تـوکـلش مـىخـوانـنـد چونکـه بـنـدهی خـدا پـروردگـار خـود را وکـیـل خـود مـىگـیـرد، تا هر تصرّفى را که خواست در امور او بکند. تسلیمش مىنـامند،چون بندهی خدا، رام و مُنقادِ محض است ... پـس تفویض و توکل و تسلیم مقامات سهگانهی مراحل عبودیتاند: پایینتر و سطحیتر توکل است. دقیقتر و بالاتر تفویض است و از آن هم دقیقتر و مهمتر تسلیم است.
تفسیر علامه : آیهی شریفه ایشان را موعظه و تهدید مى کند و به عنوان نتیجهگیرى ازجمله (و ان مردنا الى اللّه...) مىگوید: حال که به ناچار باید به سوى خدا برگشت کنیم و حـال کـه عـذاب خدا بر اسرافگران خواهد رسید که شما هم از آنهایید، و هر چه امروز به شـمـا مـى گـویم گوش نمى دهید، پس همچنان باشید تا بهزودى وقتى که عذاب را به چشم خود ببینید متوجهی گفتههاى من بشوید، آن وقت مىفهمید که من خیرخواه شما بودم.
اشاره به مقامات سه گانه عبودیت
توکل، تفویض و تسلیم. و افوض امرى الى اللّه. راغب کلمهی تفویض را به معناى رد دانسته. و بنا بـه گـفـتـهی وى تـفـویـض امر به خدا، برگرداندن و واگذارى امر است به او، در نتیجه تفویض با توکل و تسلیم قریبالمعنى مىشود، چیزى که هست اعتبارها مختلف است. و اگـر آن را تـفـویـض مـىگـویـند به این اعتبار است که بندهی خدا آنچه را که به ظاهر مـنـسـوب بـه خـودش اسـت، بـه خـدا بـرمـى گـردانـد و حـالِ عبد در چنین وضعى حال کسى است که برکنار باشد و هیچ امرى راجع به او نباشد و اگـر تـوکـلش مـىخـوانـنـد بـه ایـن اعـتـبـار اسـت کـه بـنـدهی خـدا پـروردگـار خـود را وکـیـل خـود مـى گـیـرد، تا هر تصرفى را که خواست در امور او بکند و اگر تسلیمش مى نـامند، به این اعتبار است که بندهی خدا رام و مُنقادِ محض است در برابر هر ارادهاى که خداى سـبـحـان دربـارهاش بـکـند، و هر کارى که از او بخواهد بدون اینکه هیچ امرى را به خود نـسـبـت دهـد، اطـاعـت مـى کـنـد. پـس تفویض و توکل و تسلیم مقامات سهگانه اى هستند از مراحل عبودیت، از همه پایینتر و سطحیتر توکل است و از آن دقیقتر و بالاتر تفویض و از آنهم دقیقتر و مهمتر تسلیم است.
ان اللّه بـصـیـر بـالعـبـاد. ایـن جـمـله، واگـذارى امـر بـه خـدا را تعلیل مى کند که چرا من امور خود را به خدا واگذار کردم؟ و در اینکه فرمود: ان اللّه و نـام خـدا را بـرد، با اینکه مقتضاى ظاهر عبارت و سیاق این بود که بفرماید: انه بـصـیـر بـالعـبـاد بـراى ایـن اسـت که علت بصیر بودنِ خدا را هم بیان کرده باشد، گویا گفته: خدا بیناى به حال بندگان است براى اینکه اللّه -عز اسمه- است. المیزان.
خاطرهی نماز آقادارابکلایی در نکاچوب
متن نقلی از سیدباقر شفیعی دارابی فرزند مرحوم سید طالب: نماز گزاردن شما [دامنه] مرا یاد خاطره ای انداخت. آنزمان کمیته عمران طرح هادی دارابکلا بودیم. من به اتفاق آقای هادی آهنگر ومرحوم یوسف رزاقی همراه حاج آقای دارابکلایی به نکاچوب رفتیم برای گرفتن حق مردم داراب کلا. وجلسه ای با مسئولین نکاچوب داشتیم. وبحث بالا کشید حتی به مشاجره و در نهایت داشت قضیه به نفع دارابکلا تمام میشد که حاج آقای دارابکلایی به ساعتش نگاه کرد و گفت وقت اذان است وباید به نماز بروم. گفتم حاج آقا دیگر گاو را پوست کردیم و به دمش رسیدیم کمی صبر کنید. اما ایشان سماجت به رفتن داشت ومسئولین نکاچوب وابن الوقت دنبال چنین وقتی بودند که آنها هم با شدت تمام بر انجام چنین عملی پافشاری کردند وختم جلسه. سوال کردم گرفتن حق مردم واجبتر است یا ادای نماز؟ به سوالم آنروز جواب داده نشد ودیگر جلسه ای هم برگزار نشد ولی یک چیز را میدانم حق الناس توسط هیچکس بخشیده نمی شود.
خطابهای پیامبر ص به علی ع

( ۱ )
به قلم دامنه. به نام خدا. در آسمان برجهایی قرار داد و برای بینندگان آراست. مقدمه. فقط به فضای مَجازی قانع نیستم. تا کتاب در هر روز به دستم نخورَد «دست از طلب» برنمیدارم. آخه ما ملتِ کتاب و کتابخانهایم. دیشب لَنگِ کتابِ تازه بودم، بنایم چند روز اخیر بود به کتابخانهی عمومی محلهام بروم، اما دیدم کاری جلوَم ریخته. تا بَر برسم، وقت آنجا هم سر رسید. رفتم کتابهای موجود در خانهام را وا رسیدم، دیدم چشمم را این کتاب، سوسو انداخت: «مخاطبات النبی لعلی». درش آوردم. دیدم از بس نو مانده! حتی بوش به مشامم رفته. درست حدس زدید؛ اصلاً لایش را هم باز نکرده بودم. نوشتهی خطیب محمدعلی رسولی اراکی با ترجمهی حجتالاسلام محمدرضا انصاری محلاتی. شروع کردم به جلدکردنش. تا با نایلون جلد نکنم، کتاب بر من نمیچسبد. خواندمش و الان از صفحهی ۱۰۰ هم عبور کرده و نکتهها برداشتهام. چه حُسن تصادفی؛ کتابی دربارهی علی ع در روزهایی که به زادروزش نزدیکیم. به عشق علی قصدم راسخ ساختم تا برداشتهایم را به چند شماره، به تالار مدرسه فکرت و وبلاگ دامنه آورَم؛ خواهان داشت چه بهتر، نداشت هم، خُسران برای خودم نیست.
همانطور که طبق آیهی ۱۶ حجر خدا در آسمان برجهایی قرار داد و برای بینندگان به شکل صورتهای فلکی آراست، من هم به دیدهی خودم، امام علی ع را «نوری» میدانم که آسمانِ دلها را روشن میسازد و راه راستین را با درجهی کاملِ اخلاص، نشان میدهد. اینک، با این مقدمه، آغازِ نکاتی ازین کتاب به قلم آزادم:
یکم: کِندن و افکندن بُت مسی : ابیمریم نقل کرده پیامبر ص فرمودند: ای علی! من هجرت میکنم، در بسترم بخواب، قریش تو را ببیند از خارجشدنم باخبر نخواهند شد. یاد آن شبِ علی ع افتادهام که پیامبر او را نزد بُتها بُرد. آنهم کنار کعبه. روی دوش پیامبر ص به پشتِ بام کعبه راه یافت و به فرمان نبی ص بزرگترین بُت را که از جنس مس بود و بر پشت کعبه نصب و میخ، از جا کَند و بر زمین افکند.
مادر امام على ع
(ابن اثیر جزرى، اسد الغابة، ج ۷، ص ۲۱۲ - ۲۱۳؛ نور الابصار، ص ۱۵۶)
فاطمه بنت اسد نخستین هاشمى بود که از شوهر هاشمى فرزند آورد و پیامبر ص متولّى دفن او شد و پیراهن خود را بر اندام او پوشاند و در گور او دراز کشید و بر او نماز خواند.
(محب طبرى، مناقب الامام امیر المؤمنین علیهالسلام من الریاض النضره، فصل ۱، ص ۲۲)
ابن ابى الحدید دربارهی اسلامآوردن فاطمه بنت اسد مىگوید: او یازدهمین تن بود که اسلام آورد و پیامبر ص به او احترام مىگذاشت و او را مادر صدا مىزد، فاطمه پیش از مرگ خود، پیامبر ص را وصىّ خود قرار داد و پیامبر ص وصیتش را پذیرفت، فاطمه نخستین زنى بود که با پیامبر ص بیعت کرد.
( شرح نهج البلاغه، ج ۱، ص ۱۴)
از ابن عباس نقل شده است که گفت: آیه «یا أَیُّهَا النَّبِىُّ اِذا جاءَکَ الْمُؤمناتُ یُبایِعْنَکَ» (ممتحنه / ۱۲) دربارهی او [مادر على ع] نازل شده و او نخستین زنى بود که از مکّه پیاده و پابرهنه هجرت کرد و نخستین زنى بود که در مکّه پس از خدیجه با محمّد ص بیعت کرد.
(سبط بن جوزى، تذکرة الخواص، ص ۱۰)
آنگاه که پیامبر ص در گور فاطمه بنت اسد دراز کشید و بر او نماز خواند، عمر بن خطاب سبب آن رفتارش با فاطمه را پرسید، پیامبر ص فرمود: «اى عمر! این زن گویا مادر من بود که مرا زاییده است، ابوطالب خوراک آماده مىکرد و سُفرهاى داشت و ما را براى خوردن غذا گرد مىآورد، این زن بهرهی مرا بیشتر از فرزندانش قرار مىداد، جبرئیل از پروردگارم به من خبر داد که او از اهل بهشت است و خبر داد که خداوند هفتاد هزار فرشته را فرمان داد بر او نماز بخوانند»
(حاکم نیشابورى، المستدرک، ج ۳، ص ۱۱۶، ح ۴۵۴۷ / ۱۷۲؛ خوارزمى، المناقب، ص ۴۷ نقل از انس)
خوارزمى در تفسیر آیه «یا أَیُّهَا النَّبِىُّ اِذا...» از زُبیر بن عوّام نقل کرده است که گفت: در آن هنگام که این آیه نازل شد من از پیامبر خدا ص شنیدم که زنان را به بیعت با خود فرا مىخواند، فاطمه بنت اسد، مادر على بن ابى طالب نخستین زن بود که بیعت کرد. او از جعفر بن محمد ع روایت کرده است که فاطمه بنت اسد نخستین زن بود که با پاهاى خود از مکه مهاجرت کرد و از میان مردم، بیش از همه به پیامبر ص نیکى مىکرد. (المناقب، ص ۲۷۷، ح ۲۶۴ و ۲۶۵)
سایت حجتالاسلام احمد باقریان: اینجا
«زیور خلافت»، حجتالاسلام احمد باقریان ساروی، (چاپ اول، صفحه ۷۱۷)
حفرهی وجودی آدمی
به قلم دامنه. به نام خدا. ویکتور فرانکل اتریشی در کتاب «انسان در جستجوی معنی غایی» که میلیونها نسخه از آن در جهان به فروش رفت، میگوید: «معنا را باید یافت. نمیتوان آن را به کسی هدیه داد... معنا مثل خنده است. شما نمیتوانید کسی را مجبور به خنده کنید... معنا چیزی است که باید آن را کشف کرد نه اِبداع... مردم امروزه بیش از گذشته زندگیشان را تُهی، بیمعنی، بیهدف و بر باد رفته تجربه میکنند.» که فرانکل از این وضعیت به «خلاء و حُفرهی وجودی» تعبیر میکند.
برگرفتهی دامنه از کتاب نامآوران فرهنگ معاصر (خلاصهی اندیشههای ۱۰۱ اندیشمند جهان) نوشتهی شهابالدین عباسی. تهران. مروارید. ۱۳۸۷. ص ۵۱ به بعد.
تظاهرات خودرویی ۲۲ بهمن ۱۴۰۰ قم
تظاهرات خودرویی ۲۲ بهمن ۱۴۰۰ قم. عکاس: دامنه
دامنه / تظاهرات خودرویی در ۲۲بهمن ۱۴۰۰ قم
قم. ابراهیم طالبی دارابی دامنه
لغات۳۳۹۰ تا ۳۴۹۰ دارابکلا

سالیار: درختی که برخی از سالها بار میآورَد. سالِ آورِ درخت هر سال نیست، یک سال در میان است. سالیار در لهجهی محلی به معنای درختی که یک سال محصول میدهد و سال دیگه کممحصول و یا اصلا ثمره نمیدهد. سال آر. سالبیار. سالآور. سالآورنده. یک سال آورنده. یک سال بهرهدهنده. به درختی گفته میشود که یک سال در میان، میوهی چشمگیر و دلخواه بدهد و در سال بعدش میوه ناچیزی بدهد. چشمگیرشدن میوه در همان سال، همان هِنگِروم چنگروم است. گاهی این واژه در جواب درخواست کسی هم میآید البته اگر به صورت پرسشی طرح شود که در لحن مشخص میشود. یک سال؛ محصول و میوه میدهد؛ یک سال محصول و میوه نمیآورد. حالا ممکن است؛ یا یک سال میوه یا محصول ندهد و سالی بعد میوه یا محصول بدهد. یا دو سال ….؛ یا عکسش! سالیار: از کلمه سال + ی + آر تشکیل میشود. سال دلالت بر سالی محصولی دارد. نه شمسی و قمری و…. حرف ی: دلالت بر مجهولبودن سالی که میوه میآورد، دارد. “ی “ ی نکره است. یک سال نامعلوم. یا “ی” است ؛ که دلالت بر عدد یک دارد. سالی: یک سال. آر: آوردن. به بارآوردن. محصولدادن. ثمرهدادن. عموماً بر “درختان” و میوههای آن دلالت دارد. هر چند بر بوتههایی که ثمره میدهد هم میتوان استفاده کرد. نیز «ی» شاید احتمال این باشد جزوِ «یار» باشد، همان آورنده. هنگروم مقدار بیش از حد میوه در حجم و فضای کم را بیان میکند و سالیار ویژگی کلی و خاص یک درخت را. البته طبعاً احتمالش زیاده درختی که سالیار باشد، در نوبتی که میوه زیاد آورده، هنگروم و بلکه چنگروم هم بشود، ولی اگر نشود هم ویژگی سالیار مخدوش نمیشود و همان زیاد باردادن همگن هم اطلاق را حفظ میکند.
هِره؛ هِرهِرهِره، هِره، هرههههه ! : بلند شو. بلند شو برو. با لحنی تند. راس بووش هم میگویند: برو گم شو. این واژهی بسامدی (پشتِ سرِ همی) ، به قصد یک ترور رفتاریست و حاکی از عدم تحمل یک فرد در موضع پایینتر از سوی فردی در جایگاه بالاتر و قویتر (جسمی، فکری، اجتماعی، خانوادگی، روانی ...) است و به معنای: پاشو و دور شو. بلندشو و در رو. گم شو. از جلوی من گم شو برو. میتواند به دنبال خودش عبارات خوارکنندهتری هم داشته باشد که در آن صورت اثر تخریبیاش به بالاترین حد میرسد: هره پِس گند ره در بَوِر. «هره» در اصل «هرس» به معنی بلند شو است. علاوه بر معنای بالا گاهی برای آن که بگوییم بلند شو و عجله کن تا با هم برویم و یا کاری را انجام دهیم هم به کار میرود که البته به لحنش بستگی دارد. به کار بردن هره به این منوال و با لحن تند و میمیمک خاص: به صورت امری است. غیر مؤدبانه! عموما به شخص نشستهای گفته میشود. یعنی پاشو؛ از پیش من برو! دلالت بر تخفیف دارد. معمولاّ به کوچکتر گفته میشود. هِره: این به صورت تک کلمهای و با لحن مهربانه باشد؛ یعنی برو ؛ پاشو برو کاری انجام بده. هر بور نون بییی! هر بور سرکار! این کلمه؛ در ۳ حالت ساکن و در حال حرکت به کار میرود: ۱. پاشو برو- محل رو ترک کن: (فعلی انجام بده) برای کسی که نشسته است؛ بهش گفته میشود: هره: یعنی پاشو برو. از کنارم برو. محل رو ترک کن. ۲. وایسا. بایست. متوقف شو : (فعلی انجام نده) برای کسی که در حال رفتن و حرکت هست؛ هره؛ به معنای ایستادن و متوقف شدن است. طرف جلوتر دارد میرود. میگیم هر یا هرس! یعنی وایسا تا من بیام. به ایست ! ۳. سکوت کن. ادامه نده. حرف نزن (ترکِ فعل) کهگاهی لزوما به معنای انجام عمل نیست. به صورت ترک فعل است. طرف یک حرف نامربوط یا ناثواب میزند؛ بهش میگن هر! یعنی ادامه نده. سکوت کن. (ترک فعل) این کلمه در صورت غیر مؤدبانه؛ ممکن است؛ کلمات زشت را در پی داشته باشد. این کلمه به صورت هرس هم میآید. در غرب استان به صورت پرس هم استفاده میشود. گهگاهی ٫ی٫ به هر اضافه میشود. هِرّی! یعنی که ترککردن از محل به زبان تأکیدی بیشتری دلالت دارد. همراه با تخفیف و تحقیر بیشتری است. که در عموماّ مشاجرات و دعوت بیشتر اضافه میشود. البته در شوخیها و مزاح نیز گفته میشود. این کلمه از نظر معنایی ممکن است دال بر مخالفت از نظر طرفی که کنارش نشسته است دارد. مخاطب هِر؛ ممکن است انسان اشیا یا انسان باشد. از سوی دیگر هره معنایی دیگر هم دارد: میان صحبت دو عاشق و معشوق که از گفتهی همدیگر شگفتزده میشوند و با صوت و لحن و چهرگانی جذبنده میگویند: هره. این هره یعنی خوشحالی و شگفتی و رساندنِ خوشباشی به هم.
لِر: لام میان فتحه وکسره: همان لُر است. فرد صاف و ساده. بیآلایش. معنای تند هم دارد که درست نیست.
لِر: کسرهی کامل لام. : شیون. فریاد. دادوبیداد. فریاد ناله. صدای گوگ. گوسفند گرسنه. وره لر آمده. برمه.
کَله کله هاکاردن: شاخسار درخت را بد بریدن.
تاسوک: کاسهی خیلی حوچک. ماستخوری. پیالهی کمحجم. تاس یعنی کاسه. تاسوک مصغر تاس است.
عُذرا: در گویش مادری ما، علاوه بر معانییی که برای آن برشمردند مثل دختر باکره و لقب خاص حضرت مریم س، به نوعی از کاشت بوتهها اطلاق میشود که بهتنهایی رشد میکند نه جمعی.
خوارنههو دله رینّه: اموالت را میخورند و گورت را میرینند. اشاره به وُراث ناسپاس.
چِندوکی: حالتی از نشستن که ساق و باسن روی زمین نباشد. شبیه نیمخیز.
جا هادائه: جا داد. پنهان کرد. او را پناه داد. قایم کرد. مخفی کرد. پنهان کرد. نهان ساخت. یا جا هِداهِه. یا هاداهه. جملهی فعلیه است. نکته اینکه: جادادن در فارسی به معنای قراردادن، پناهدادن، مأوادادن، جاگذاریکردن است، ولی در زبان بومی یک معنی دیگر دارد که چنین معنایی در فارسی نیست و در بالا آوردم. پس ما هنگام تکلم به زبان فارسی برای پنهانکردن نباید بگوییم فلان چیز را پشت دیوار جا داد.
شِلا: هم ردا. هم شیش بلند. چنگیزدن. شلا بَکشیه، با ناخن یا جسم تیز روی پوست، سخت خراشیدن. خراش شدید، زخمیکردن بیش از انتظار. مثلاً میگن: اوو، وَه وِن پشت ره شلا بَکشیه! یا مثلاً میگن وَچه دس نَخون دیّه خاش دیم را شلا بَکشیه.
رِقو: آدمِ سطح پایین. کوچک. برای تحقیر.
بَکاشتِه بِنه بِیشتِه: بهشدت زد و بر زمینش گذاشت.
یَسِّه: اشاره به زمان دور، این لغت ریشه در ساعت دارد. یسه یعنی دیروقت. نشاندهندهی زمان دور و دراز است از سرِ شگفتی. نوعی بیان دیرکردن و از واژههای بیان تعجب. نیز جنبهی مسافت دور هم دارد علاوهی بر مقدار زمان. یسه پارسال، پسه دیروز، یسه امروز، یسه تاسا، یسه چند روز دیگه؛ یسه امشو. پیشنوندی؛ که برای زمان گذشته و حال و آینده به کار می رود. گرچه؛ استفاده آن در گذشته معمول است. می تواند پیشوند باشد؛ دلالت بر معنای خاصی نداشته باشد.. یسه: واسه- برای: پسه دیروز: یعنی واسه دیروز یا برای دیروز. یسه امروز: واسه امروز برای امروز. یسه فردا: واسه فردا و برای فردا. البته: دلالت بر تاکید زمان دارد. دلالت بر استمرار دارد. از یک نقطه حال یا گذشته ؛ تا گذشته یا حال یا آینده. بازه زمانی را شامل می شود. بیشتر بار معنایی منفی و تعجب دارد. کی انجام دادی؟ یسه پارسال! کی میری؟ یس فردا !کی انجام شد؟ یس امروز! نیز جنبهی مسافت دور هم دارد علاوهی بر مقدار زمان. ممنونم. باز هم ازین لغت زویایی مانده، که نگفتی هنوز. و همچنین جنبهی اعتراض: من که خونهی شما آمدهبودم! جواب میشنود: کی بِیومبیهی؟! یَسّه سه سال پیش یا حتی سی شال پیش. رسسه. راسسه. راسته. در محلهی ما رسسه بیشتر بکار میبردیم. برخی افراد بویژه با زبان کودکی یسسه هم میگفتند. پیشوندی به معنای دور، بعید، دیر، ابعد، غیرمنتظره، ناخواسته، نامطلوب برای زمان یا مکان است. رسسه ترون؟ تا تهران؟ اینهمه راه دور؟ رسسه فردا؟ تا فردا؟ اینهمه دیر بشه؟ رسسه سنگدره. رسسه پِرا.
شَبینه: شبهنگام، در دل تاریکی.
بِخواسّی: ریشه در خواستن دارد. معنی نزدیک آن یعنی عشقوعاشقی زمینی. دو نفر خاطر هم را خواستن. به هم دوستیِ پیش از عقد داشتن. اشاره به یک دورهی کوتاه یا بلند که دو نفر (مؤنث و مذکر) به هم دل میبازند تا به ازدواج برسند. معمولاً میپرسند: شما زنوشی با هم بخواسّی هم داشتین. این دوره برای دختر و پسری که به هم رسیدند باشکوه و برای کسانی که به هم نرسیدند باحسرت و حتی حیرانی است. بخواستی یا بخواسسی اگر موضوعش انسان باشد؛ بیشک به معنای عاشقی است. تفاوت در جنس ندارد. طرف بخواستی کانده: عاشقی میکنه. اگر موضوعش؛ اشیا و اجناس باشذ؛ به معنای طالببودن و خریداربودن و مشتریبودن است. در این معنی؛ نادر و شاذ استفاده میشود. اگر در انتهای کلمه؛ علامت سوال بیاید؛ دلالت بر خواستن دارد. یعنی میخواهی؟ بخواستی؛ عموماً دلالت بر طولانیمدت خواستن دلالت میکند. من خله بخواستی هاکاردمه! یعنی اگر تازه شخصی یا کسی را میخواهد؛ این کلمه به ذهن متبادر نمیشود. یعنی از یک زمان گذشته و بر مدت مدید و طولانی دلالت دارد. ازدواج یا در پی مدت زمان قابل ملاحظه مثلاً چند ماه یا سال رخ میدهد و یا در مدت زمان کوتاه و دلدادگی سریع و در پی یک برخورد آشوبساز دل و حال. در شق اول میگوییم آن زن و شوهر بخواسسی کردند یا دورهی بخواسسی داشتند. بیشتر بخوانید ↓
دیدگاه آیتاللهالعظمی صافی
از مرحوم آیتالله العظمی لطفالله صافی گلپایگانی: اینها به عنوان متجدد میآمدند و هدف اصلیشان، از بین بردن اصل اسلام و جوهره دین و هویت دینی بود... در نوشتههای تاریخیشان، در بدگویی به اسلام و مسلمین کم نگذاشته و همه علل عقبماندگی را به اسلام برگرداندهاند!... شما همین لغتنامه دهخدا را نگاه کنید، چقدر حقکشی کرده است! ببینید چند صفحه به آن زن بابی- قرهالعین- اختصاص داده است، نزدیک به بیست و هفت، هشت صفحه درباره او مطلب نوشته است، اما در مورد حضرت زهرا (س)، به یکی دو صفحه هم نمیرسد!
چگونگی شکنجه حجتالاسلام هادی غفاری
تکاندهنده؛ به نقل از حجتالاسلام هادی غفاری: آب در ۱۰۰ درجه به نقطه جوش میرسد و دمای سیگار ۴۰۰ درجه سانتی گراد است. بدن من پر از جای سیگار است، هنوز سیاهی برخورد سیگار بر بدنم پاک نشده است. وقتی سیگار روی بدن من روشن میکردند و صدایی بدتر از حیوان از من خارج میشد... خدا را گواه میگیرم که ضربات کابل آنچنان رگهای پای من را پارهپاره و متلاشی کرده است الان هم پاهایم میسوزد... افرادی که از شاه و هویدا دفاع میکنند این چیزها را ندیدند و اظهارنظر میکنند. «آپولو» را ندیده اند. ظرف یا استوانه مسی بزرگ روی سر میانداختند و با چوب یا آهن به آن میزدند، به طوری که صدایی شبیه انفجار بمب اتم در گوش شما طنینافکن میشد. آقایانی که امروز از عملکرد رژیم گذشته دفاع میکنند به پنکه بسته نشدهاند تا ۱۰-۱۵ روز ادرارشان دست خودشان نباشد. ۶ ماه شما را حمام نبرند تا بدنتان بوی عفونت و نجاست بگیرد. روزی هر چقدر ناله کردم که اسهال گرفتهام و نمیتوانم خودم را نگه دارم اجازه ندادند به دستشویی بروم در کاسهای مدفوع و ادرار کردم. نیم ساعت بعد در همان کاسه غذا خوردم. هویدا مسئول مستقیم تمام شکنجهها بود. خواهر من را لخت کردند و مرا تهدید کنند که اعتراف نکنی با خواهرت چنان میکنیم. آنها ندیدهاند دست بسته را از پشت ببندند و بالا بکشند و آویزان کنند. این شکنجه بیشتر از ۳۰ ثانیه انجام نمیشود، چون انسان را میکشد. سوزاندن پاها با اتوی داغ را ندیدند و نمیدانند چیست. کف پای من قطرش به بیش از ۲۰ سانت میرسید. حسینی شکنجهگر ساواک یا همان «استوار شعبانی معروف» برای اینکه پاهای من عفونت نکند و نیازی به بیمارستان نباشد و بار بعد هم بتواند شکنجه کند با بیش از ۱۰۰ کیلو وزنش روی جفت پای من میایستاد تا چرکها خارج شود در این وضعیت صدایی بدتر از صدای حیوان از انسان خارج میشود. از پدرم میخواستند که من را با شلاق بزند. بعد همان شلاق را به من میدادند و میگفتند پدرت را بزن. وقتی من امتناع میکردم آن چنان مرا کتک میزنند که پدرم به من میگفت: «بزن پسر خودت را راحت کن!. در دانشکده الهیات بازداشت کردند و تا خود زندان اوین داخل ماشین کتکم میزدند. سال ۵۴ به زور به من سم خوراندند و بلافاصله آزادم کردند. یکی، دو ساعت نگهام داشتند بعد در خیابان رهایم کردند گوشهی خیابان نشستم و خون استفراغ کردم. الان معده من یک سوم معده انسان معمولی است. «ازغندی» سربازجوی من در زندان بود چنان با پوتین بر دهان من زد که فک من شکست و دندان هایم خورد شد (غفاری دهانش را باز میکند و میگوید) اینها که میبینید دندانهای من نیست و استخوان مصنوعی است. آقایان یادشان نیست، چون ندیدند و تجربه نکردند و امروز متاسفانه هویدا را تطهیر می کنند. منبع.
عکسهای نجف و کربلا و آقا امیررضا

...
نجف. منصوره
نجف. علی دارابکلایی. بهمن ۱۴۰۰
بینالحرمین. حاجرضا و علیآقا. بهمن ۱۴۰۰ بینالحرمین. عکاس: منصوره
تاراج ایران توسط شاه و خاندان
متن نقلی به تنظیم دامنه: در آیین واگذاری صدوسیزدههزارمین سند املاک غصبشده از سوی خاندان پهلوی به مردم، مطرح شد: ۴۴ هزار فقره املاک و سند از سوی خاندان پهلوی غصب شده است و اموال مردم را بدون پرداخت ریالی تصاحب کردند. درآمد رضاخان از اجارهی املاک در ۸۰ سال قبل، ۷۰ میلیارد تومان بود و از مجموع ۴۴ هزار فقره، فقط ۲ هزار و ۱۰۰ فقره آبادی بوده است. ... برخی از خودروها در دنیا بینظیر هستند و سه کارخانه جمع شده بودند تا برای پسر چندسالهی شاه ملعون، خودرو تولید کنند. آقای سید پرویز فتاح رئیس بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی پرده برداشته که برخی از قطعات خودرو رضاشاه از طلا بوده است. هیچکدام از موزهها در کشور مصادره نشد و همهی آن در دست میراث فرهنگی قرار دارد و خاندان پهلوی تمام تابلوها و فرشهای نفیس را تصاحب کرده بودند.. در حال حاضر همه اموال و خودروها حفظ و بازسازی شده است... شناسنامهی شاه، فرح و ... در اختیار بنیاد مستضعفان قرار دارد... آنها تصور میکردند که دوباره برمی گردند، ولی پولهای زیادی را از کشور خارج کردند و برآورد ما این است که آنها ۱۰۰ میلیارد دلار پول از کشور خارج کردند.. ۳۵ هزار هکتار از اموال غصب شده به دست خاندان پهلوی به مردم واگذار شده است. هنر جمهوری اسلامی این است که اموال غصب شده را به مردم برگردانده است. منبع.
بَتونهکاری جمهوری اسلامی!
به قلم دامنه. به نام خدا. سلام. هر دولتی آمده، خواسته بتونهکاری کند و در بروَد. فقط اسم عوض میکنند! یکی گفته «تعدیل». یکی گفته «اصلاح». یکی گفته «تغییر». یکی گفته «اعتدال». یکی هم، هماینک گفته «تحول». لابد دگراندیشان! هم بر فرض محال بیایند میگویند: «دگرگونی». بخوانید: واژگونی! و خلاص! زهی خیال!
از همان اوایل انقلاب، سال ۵۷ تا ۶۰ ما هم از بس شوق و شور داشتیم با «زاماسکه»ی چسبناک، اعلامیه بر در و دیوار میچسباندیم و روی گروهکها و ضدانقلاب را مثلاً کم میکردیم. آنها شبنامه منتشر میکردند و پنهان و پیدا پارچهنوشته.
بیست و دو بهمنِ چهل و سومین سال انقلاب اسلامی
حالا کار این جناح و آن جناح با چند شاخه و لجنههای مندرآوردی، شده چیزی شبیه بَتونهکاری جمهوری اسلامی! که فکر میکنند با مقدار خمیری چسبنده میتوانند لکهها را صافکاری کنند و از دیدِ مردم بپوشانند و یا شاید هم بزَکی کرده باشند و رفع تکلیفی! جالب این است این خودشان بودند که قطار انقلاب را آنقدر بد راندند و بدنهی آن را چنان به کوه و کمر و جاده و لوکوموتیو مقابل زدند و از جاده پرتِ پرت شدند.
بگذرم. باز هم ملت مأیوس نیست و میخواهد ببیند تا کی این بتونهکاریها، تمام میشود و رنگِ آخر را میپاشند؛ تا خاطرشان جمع شود این نظام «مبتنی بر اسلام» و «متکی بر ملت» و برآمده از «خون شهیدان»، در برابر باد و طوفان و بوران زنگ نزند و بانگ جرَس حقش، با دو بال مقاومت فعال و تعامل فعال، نزد جهانیان بلند باشد و پیش ایرانیان سربلند. والسلام.
ز احمقان بگریز چون عیسی گریخت
ز احمقان بگریز چون عیسی گریخت
صحبت احمق بسی خونها که ریخت
چاک حُمق و جهل نپذیرد رفو
تخم حکمت کم دهش ای پندگو
تُوتِم چیست؟
توتم پرستی
اثر دکتر علی شریعتی
هر کسی تُوتِمی دارد که با آن عشق میورزد، دوست میدارد، میپرستد، مینالد، دعا میکند، میگرید، اشک میریزد، انتظار میکشد، صبر میکند، اخلاص میورزد، ارزش مینهد، درد میکشد، رنج میبرد، ایثار میکند، میگدازد.»
معلم انقلاب مرحوم دکتر علی شریعتی
لازم به توضیح است تُوتِم در لغتنامهی معین یعنی «چیزی که به عنوان سمبل گروه مورد پرستش قرار گیرد.... این کلمه از زبان قبایل سرخپوست گرفته شده است. این قبائل ابتدائی، حیوانی را همچون نیاکان اولیه یا خدای اختصاصی قبیلهی خود مورد توجه قرار میدهند و آنرا توتم قبیلهی خود میخوانند. توتمیسم اشاره به همین است.
شیخجعفر شوشتری
شهید مطهری در سه پرده
به قلم حجتالاسلام محمدرضا احمدی:
پرده اول: