توکل، تفویض و تسلیم
فستذکُرونَ ما اقولُ لکم و افوض امری اِلی اللّه اِن الله بَصیر بالعباد
به قلم دامنه: جمعه با آیه: ...وَ اُفوِّضُ اَمری اِلی اللّهِ... و من کار خود را به خدا وا مىگذارم. برداشت از المیزان : تفویض امر به خدا، برگرداندن و واگذارى امر است به او. تفویض با توکل و تسلیم قریبالمعنى مىشود... تـفـویـض مـىگـویـند چون بندهی خدا آنچه را که به ظاهر مـنـسـوب بـه خـودش اسـت، بـه خـدا بـرمـىگـردانـد... تـوکـلش مـىخـوانـنـد چونکـه بـنـدهی خـدا پـروردگـار خـود را وکـیـل خـود مـىگـیـرد، تا هر تصرّفى را که خواست در امور او بکند. تسلیمش مىنـامند،چون بندهی خدا، رام و مُنقادِ محض است ... پـس تفویض و توکل و تسلیم مقامات سهگانهی مراحل عبودیتاند: پایینتر و سطحیتر توکل است. دقیقتر و بالاتر تفویض است و از آن هم دقیقتر و مهمتر تسلیم است.
تفسیر علامه : آیهی شریفه ایشان را موعظه و تهدید مى کند و به عنوان نتیجهگیرى ازجمله (و ان مردنا الى اللّه...) مىگوید: حال که به ناچار باید به سوى خدا برگشت کنیم و حـال کـه عـذاب خدا بر اسرافگران خواهد رسید که شما هم از آنهایید، و هر چه امروز به شـمـا مـى گـویم گوش نمى دهید، پس همچنان باشید تا بهزودى وقتى که عذاب را به چشم خود ببینید متوجهی گفتههاى من بشوید، آن وقت مىفهمید که من خیرخواه شما بودم.
اشاره به مقامات سه گانه عبودیت
توکل، تفویض و تسلیم. و افوض امرى الى اللّه. راغب کلمهی تفویض را به معناى رد دانسته. و بنا بـه گـفـتـهی وى تـفـویـض امر به خدا، برگرداندن و واگذارى امر است به او، در نتیجه تفویض با توکل و تسلیم قریبالمعنى مىشود، چیزى که هست اعتبارها مختلف است. و اگـر آن را تـفـویـض مـىگـویـند به این اعتبار است که بندهی خدا آنچه را که به ظاهر مـنـسـوب بـه خـودش اسـت، بـه خـدا بـرمـى گـردانـد و حـالِ عبد در چنین وضعى حال کسى است که برکنار باشد و هیچ امرى راجع به او نباشد و اگـر تـوکـلش مـىخـوانـنـد بـه ایـن اعـتـبـار اسـت کـه بـنـدهی خـدا پـروردگـار خـود را وکـیـل خـود مـى گـیـرد، تا هر تصرفى را که خواست در امور او بکند و اگر تسلیمش مى نـامند، به این اعتبار است که بندهی خدا رام و مُنقادِ محض است در برابر هر ارادهاى که خداى سـبـحـان دربـارهاش بـکـند، و هر کارى که از او بخواهد بدون اینکه هیچ امرى را به خود نـسـبـت دهـد، اطـاعـت مـى کـنـد. پـس تفویض و توکل و تسلیم مقامات سهگانه اى هستند از مراحل عبودیت، از همه پایینتر و سطحیتر توکل است و از آن دقیقتر و بالاتر تفویض و از آنهم دقیقتر و مهمتر تسلیم است.
ان اللّه بـصـیـر بـالعـبـاد. ایـن جـمـله، واگـذارى امـر بـه خـدا را تعلیل مى کند که چرا من امور خود را به خدا واگذار کردم؟ و در اینکه فرمود: ان اللّه و نـام خـدا را بـرد، با اینکه مقتضاى ظاهر عبارت و سیاق این بود که بفرماید: انه بـصـیـر بـالعـبـاد بـراى ایـن اسـت که علت بصیر بودنِ خدا را هم بیان کرده باشد، گویا گفته: خدا بیناى به حال بندگان است براى اینکه اللّه -عز اسمه- است. المیزان.