- چهارشنبه ۲۰ بهمن ۱۴۰۰
- ۱۱:۲۴
ز احمقان بگریز چون عیسی گریخت
صحبت احمق بسی خونها که ریخت
نیز در
چاک حُمق و جهل نپذیرد رفو
تخم حکمت کم دهش ای پندگو
| لینک کوتاه این پست →
qaqom.blog.ir/post/279
- شعر، داستان
- ۵۷۷
قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود
ز احمقان بگریز چون عیسی گریخت
صحبت احمق بسی خونها که ریخت
چاک حُمق و جهل نپذیرد رفو
تخم حکمت کم دهش ای پندگو
صحبتِ احمق، هم رفاقت با فرد احمق است و هم سخنگفتن با او، که شاعر منع نمود.
کر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید،
گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم...
سلام جناب دارابی.
این بیت از حضرت حافظ بود، اما تفسیر نداشت. در عوض بیتی از جناب صائب میگم خدمتتون که به نظرم متضمن نوعی تفسیر استدلالی باشد:
پیش احمق نه ز عجز است مرا خاموشی
طرَف بحث به نادان نشدن دانایی ست.