دامنه‌ی داراب‌کلا

قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

سر و سِرّی با زیبایی

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. زیبا ترکیب ( زیب + ا ) است؛ به معنی زیبنده یعنی نیکو و خوب. ملاصدرا زیبایی را عبارت از "نظم و همآهنگی همراهِ عظمت و پاکی" می‌داند. و جالب این است او برین باور بود اولین باری که انسان متوجه‌ی خوبی و خُسن و زیبایی شد از راه "مشاهده‌ی جمالِ همنوعان خود" بود. یعنی اعتدال خلقت و تناسب قرارگرفتنِ اعضای بدن انسان نسبت به هم. خصوصا" همآهنگی رُخ و صورت. و علت عشق هم، زیبایی است؛ یعنی رسیدن به کمالی که خود فاقد آن است. مثال ملاصدرا این است: "واجب [=خدا] از هر زیبایی زیباتر است زیرا خود خدا زیبایی محض و کمال تام است." پس به این تئوری ملاصدرایی، انسان عاشق خداست، برای این که انسان عاشق زیبایی است. عجیب این که ملاصدرا حتی «تصوّر زیبایی» را هم سببِ عشق می‌داند. به تعبیر بنده زیبایی و جمال، موتور محرّکه و پیشرانه‌ی عشق است. عشقی که شیخ اِشراق حکیم سُهروردی نیز، آن را برادرِ  "زیبایی" می‌دانست. ۲۱ آذر ۱۴۰۱ ابراهیم طالبی دارابی دامنه.

 

 

پیشتر ازین در ۷ اردیبهشت ۱۴۰۱ نیز در شماره‌ی ۴۷ «میدان ارزش دانش» با عنوان زیبایی‌شناسی صدرایی، متنی درین‌باره نوشته بودم. بدین صورت:

به نام خدا. سلام. گرچه آقای علی بابایی کتاب "زیبایی‌شناسی در مکتب ملاصدرا؛ پریچهره‌ی حکمت" را سنگین و حجیم نوشت؛ اما سدّی نشد که این اثر را نخوانم. به‌هرحال، به مطالعه‌ی آن را به پایان بردم. آنچه خواهم نوشت برداشتم است از این کتاب ۳۹۲ صفحه‌ای، که عکسی هم از جلدش انداختم.

 

باوم گارتِن فیلسوف آلمانی ( ۱۷۶۲ - ۱۷۱۴ ) اولین بار واژه‌ی «زیبایی‌شناسی» را به کار برد. منظور از زیبا این است حسّ از آن لذت ببَرد. اما این لغت سپس دامنه‌ی گسترده‌تری پذیرفت. یعنی از داوری‌ها و ارزیایی‌های چهره و اندام، به موارد دیگر سیر کرد؛ به ویژگی‌ها، به نگرش‌ها، به تجربه‌ها و به ارزش‌ها و ... . ساده‌تر کنم؟ زیبایی از حسّ التذاذ عبور کرد. مثلاً «خیر» زیباست. که علامه طباطبایی خیر را چیزی می‌داند که "شیء آن را قصد کرده و دوست داشته و به سوی آن متوجه است." برای نخستین مرتبه، انسان از راه مشاهده‌ی جمالِ همنوعان، پی به مفهوم زیبایی برد. مرحوم شیخ اشراق حکیم سُهروردی حتی عشق را برادرِ زیبایی معرفی کرد. و یا در قرآن، زییایی همان "حُسن" است که مثال‌های فراوانی دارد که به سه نمونه بسنده می‌کنم:

 

زیبایی تبلیع: وَ جادِلْهُم بِالَّتی‏ هِیَ أَحْسَن ( ۱۲۵ / نحل ) و با آنان به [شیوه‌‏اى] که نیکوتر است مجادله نماى.

 

زیبایی برخورد: فَاصفَحِ الصَّفحَ الْجَمیل ( ۸۵ / حجر ) پس [از آنان‏] در گذر و گذشتى نیکو پیشه کن‏.

 

زیبایی آدمی: وَ صَوَّرَکُم فَأَحسَنَ صُوَرَکُم ( ۳ / تغابن ) و شما را صورتگرى کرد و صورت‌هایتان را نیکو آراست.

 

و یا در نهج‌البلاغه که زیبایی عبادت؛ خشوع است. زیبایی ریاست، بخشش است. زیبایی حکومت، عدالت است. و جالب این که امام علی ع زیبایی فرد و علم را شبیه هم توصیف است؛ حِلم. به گفته‌ی مرحوم دهخدا، زیبا از ( زیب + ا ) است؛ یعنی زیبنده، نیکو. در منظر مرحوم ملاصدرا، حتی تصوُّر زیبایی، سبب عشق است. و علت عشق هم، شوق به کمالی است که فافد آن است یا دوامِ کمالی است که واجد آن است. لذا واجب یعنی آفریدگار متعال، از هر زیبایی، زیباتر است چون کمالِ تام است و زیبایی محض. ملاصدرا زیبایی را ادراک‌کردنی می‌داند. و معتقد است خیر با خدا مساوق است. یعنی مرادف. و به همین دلیل نزد عُقلا، خیر کرامت دارد. اوج حرف صدرایی آن‌گونه که من فهمیدم این است که زیبایی باید از گزند تمایلات نفسانی دور مانَد و انسان تجلی و نورباران زیبایی را در معاد خواهد یافت زیرا آن عالَم در نگاه صدرایی، عالَم پاک و بری از هر شرّ و کژی‌ست.

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
سر و سِرّی با زیبایی
/post/2218
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
  • ۰
  • ۲۰۷
۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

غایت بشر

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. نمی‌توانم بگویم این فکری که دارم مطرح می‌کنم آموزه‌ی فلان دانشمند یا سالک خاص است؛ این را از مجموعه‌ی مطالعاتم و قاطبه‌ی دانشمندان عَریف و سالکان طریق به یاد دارم که وقتی از آنان می‌پرسیدند غایت بشر چیست؟ در لا به لای آثار و کتاب‌ها جواب می‌شنیدم: هدف و غایت ما "متوازن‌کردن" زندگی خود با "خواست خداوند" است. حتی وقتی پرسش می‌شد چرا مردم شاد نیستند؟! ریشه را در همین می‌دانستند؛ زیرا با خواست و اراده‌ی خداوند "همآهنگ" نیستند. اخیرا" در کتابی -سالک صلح که ۱۲ مهر ۱۴۰۱ درین پست معرفی کرده‌ام- خواندم که مشکل درجه‌ی یک دنیا را از یک جهانگرد عارف و خداپرست مغرب‌زمین، کاوش می‌کرد که پاسخ مهیّج و شورانگیزی داد: نابالغی فکری؛ یعنی ضعف عمده‌ای که درکِ درونی انسان را در دریافت‌های الهی مختل می‌کند.

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
غایت بشر
/post/2213
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
  • ۰
  • ۱۵۲
۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

کتاب عشق پنجم

به قلم دامنه: مسائل فکری: به نام خدا. سلام. کتاب‌هایی‌ست که از همان طرح جلد و طرز چاپ دل را خوش می‌کند مثل این کتاب «عشق پنجم» گردآوری آقای محمدحسین دیزجی. دارم می‌خوانمش. در فضای مجازی درباره‌ی کتاب -این کالای راهبردی و راهبَری- معمولا" می‌نویسم، لذا باز از کتاب گفتم تا ازین گران‌متاع دوری نکنیم. عشق پنجم سرنوشت بچه‌های دوره‌ی دبیرستانی جنگه که تلاش‌هایی زائدالوصف (=فوقِ بیان و وصف‌ناشدنی) صورت داده سرانجام مرآت ما شدند، با شهادت؛ که به قول امام ره حتی خانواده‌های‌شان "چشم و چراغ ملتند". یک جای این کتاب چقدر زیباست گویی دارد حالات ماها را توی آن ایام نشان می‌ده:

 

کتاب

«عشق پنجم»

عکس : دامنه

گردآوری آقای محمدحسین دیزجی

 

شهید علیرضا افتخاری‌پور پول توجیبی را با برادرش روی هم می‌گذاشتند کتاب می‌خریدند. کتاب ۲۵ ریال بود پول توجیبی ۵ ریال. باید چند بار از خیرِ پول توجیبی و خرید خوراکی برای خودشان می‌گذشتند تا یک کتاب به کتابخانه‌ی کوچک آن‌ها اضافه می‌شد. یاد آورم یکی از کارهای سترگ روحانیان داراب‌کلا در اوائل انقلاب را، که با همت آنان و پیش‌قراولی مرحوم حجت‌الاسلام صادق‌الوعد، مغازه‌ی زیر بالخانه‌ی قدیمی مرحوم کِل اکبر رجبی (پشت انبارنفت آقایان مهاجر) را اجاره کرده و آن را با تابلویی درشت با خط خوش "کتابخانه‌ی اَمانی داراب‌کلا" نام نهاده بودند. نگاه به آن دل آدم می‌ربود. شده بود پاتوق دائم ما. کتاب کارِ خود را می‌کند. کسی خوب کتاب خوانَد فهم (قوی‌ترین عنصر وجودی) در خود خواهدافزود. شهید افتخاری‌پور از ارتباط با مردم شروع کرد آرام‌آرام‌ به ارتباط با خدا رسید. راه خدا، از راه مردم می‌گذرد. چه الگوهای دبیرستانی داریم. در باره‌ی شهیدی دیگر به نام حسین شفیعی که درین کتاب شرح حالش زیبا ترسیم شد به این پست بنده با عنوان " نگاهی نو به شهید حسین شفیعی" رجوع شود.

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
کتاب عشق پنجم
/post/2212
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
  • ۲
  • ۲۷۸
۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

چه حرکتی نهضت است؟

به قلم دامنه. مسائل اندیشه: به نام خدا. سلام. نهضت‌ها بر مبنای ارزش‌ها، خلق می‌شود و اصلی‌ترین عزیمتش ایجاد تغییر بنیادی در اذهان است. عموما" اشتباه وجود دارد؛ وقتی از نهضت سخن به میان می‌آید، فورا" دادخواست‌ها و تظاهرات و مطالبات و یا حتی تغییر قوانین، در ذهن مجسّم می‌شود. گرچه این موارد در احیای نهضت‌ها نقش ایفا می‌کند، اما به لحاظ اندیشه (البته بر اساس صفحه‌ی ۲۵۸ کتابی که از "بیل مویر" آموختم) رهگشایی برای نهضت‌های گسترده‌ی اجتماعی، شرائط خاص خودش را دارد. برای پرهیز از اطاله‌ی کلام به یک تعریف از آن بسنده می‌کنم.
 
در آکادمی (=باغی بود برای افلاطون در آتن که کم‌کم در قرن مدرن معنی انجمن و آموزشگاه گرفت) یاد می‌دهند، چنانچه در رشته‌ی علوم سیاسی هم می‌آموزانند، هر حرکتی دسته‌جمعی، که در آن، افراد _گاهی طی سال‌ها و دهه‌ها- هوشیار می‌شوند، می‌آموزند، نظریه می‌سازند و به حرکت درمی‌آیند، تا در مقابل نظم و نظام موجود (=معمولا" قدرتمندان) بایستند، و مسائل و "دردهای جامعه را التیام بخشند" و ارزش‌های بااهمیت را از نو احیاء کنند، نهضت نام دارد. مثلا" به جنبش‌های فکری در جهان اسلام و یا حرکت‌های الهیات رهای‌بخش در آمریکای لاتین، نهضت‌های آزادی‌بخش اطلاق می‌شد.
 
تبیین و نتیجه: هر گاه حرکتی فاقد این مفاهیم و ارزش‌ها بود و به‌آسانی تفکری در آن نتوان سراغ گرفت، آن حرکت، نهضت نیست، آشوب است و یک تحریک کور. مثال می‌زنم:
 
 
اگر فکری وجود داشته باشد که نارسایی نظام ایران را قطعی بداند و خود را هم مُجاب و مُلزم برای تغییر (=یا دگرگونی) آن بداند، لزوما" باید خودشان شایسته‌تر از عوامل وضع موجود باشند و به عبارتی «صالح و سالم» حساب آیند؛ و الّا نظم و نظام موجود، به علت حضور ناشایستگان در حرکت کور، برقرارتر و موجّه‌تر می‌شود. ساده‌ترین مثال به گویش زبان مادری این است: لَوِه به لاقالی می‌گوید تِه کینگ سِیوهه. یعنی کسانی لایق نهضت‌کردن هستند که خود صاحب فکر برتر و دارای تئوری آلترناتیو (=جایگزین) باشند و مجموعاً افرادی روسفید (=موّجهین) را در خود جمع کرده باشند. امام خمینی ره بیش از ۱۵ سال برای یک نهضت شایسته، تفکر کرد، نظریه تبیین نمود، مبارزه کرد و رهبری جامعه‌ی معترض نسبت به رژیم پهلوی را بر عهده گرفت و ملت هم در مقابل، شایستگی بارز و بی‌مانندش را می‌دید و با اعتماد به کاریزمای حقیقی ایشان، پشت سرش راه افتاد و نهضت را به پیروزی رساند، بی آن‌که امام حتی اجازه‌ی یک روز و یا یک لحظه قیام مسلحانه بدهند.
ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
چه حرکتی نهضت است؟
/post/2205
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
  • ۰
  • ۱۴۱
۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

یافتن مفهوم در دنیای مادی

به قلم دامنه. مسائل معنوی: به نام خدا. سلام. از مطالعه‌ی این کتاب «من تا ما» (عکسی از جلدش انداختم: در زیر) که یافتن مفهوم در دنیای مادی است، خسته نشدم، هیچ، شائق هم شدم. نویسنده‌های آن -گِرِگ برگر و مارک برگر-  با ترجمه‌ی فارسی خانم منیژه شیخ‌جوادی (بهزاد) بیش از ۴۰ کشور رفتند و پژوهش خود را میدانی پیش بردند. این دو، بنا را برین گذاشتند از «من تا ما» یک فلسفه‌ی زندگی بسازند. بنده یکی از برداشت‌هایم را ازین کتاب -آن‌چه فهم کردم- می‌نویسم شاید برای کسی مفید افتد و بر تجربتش بیفزاید.

 

 

به‌طورکلی پژوهش‌ها مشخص ساخته هدف‌هایی که مردم را در «علاقه» و «تعلق» نگه می‌دارد ۳ دسته‌اند و هر ۳ هم با سلامتی ربط وثیق دارند: نخستین دسته، هدف‌هایی‌ست که در ارتباط با نزدیکی و مَحرمیت است؛ نیاز به "رابطه‌ای پذیرنده" که در زبان عادی به آن صمیمی می‌گوییم. هدف‌های دوم معنوی‌اند که اینها با اخلاقیات ارتباط دارند؛ در جست‌وجوی ملکوت در زندگیِ روزمرّه بودن. هدف‌های سوم احساس نگرانی تعهد و مسؤولیت در مورد نسل آینده است. چنین یافته‌هایی به ما نشان می‌دهد این هدف‌ها، النهایه به شادی می‌انجامد. زمانی هم، نشاط درک می‌شود که در شناسایی دیگران از آنان قدردانی شود و همزمان هدف‌ها را درین ارتباط‌ها، با ارزش‌ها همآهنگ سازیم. خلاصه‌تر این‌که دریابیم در اثر همآهنگ‌کردن هدف‌ها با ارزش‌ها به زندگی «مفهوم» و «معنا» می‌بخشیم. زیرا شالوده‌ی بشر شادی و معنابخشی است و همین است که لذت پدید می‌آورَد. هدف کتاب هم همین است؛ هر فرد به سوی مفهوم‌بخشی بکوشد. مثل سالم‌نگه‌داشتن قلب که کار ساده‌ای نیست اما چقدر خوشایند بشر است، معنابخشی نیز چنین است.

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
یافتن مفهوم در دنیای مادی
/post/2204
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
  • ۱
  • ۲۸۸
۱
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

دین‌ها و کیش‌های ایرانی در دوران باستان

به قلم دامنه. مسائل دین و جامعه: اعلَم و اقدَم حُکما. به نام خدا. سلام. چندی پیش در کتاب "دین‌ها و کیش‌های ایرانی در دوران باستان" که چکیده‌ای است از کتاب "ملَل و نحَل" ابوالفتح شهرستانی (متولد ۴۷۹ در نساء نیشابور و درگذشته‌ی ۵۴۸ در همان جا) مطلب مهمی خوانده‌ام که حیفم آمد چیزی ننویسم. از جمله در صفحه‌ی بیستم آن. پادشاهان عجم (فارس و غیر عرب) همه بر ملت ابراهیم (ع) بودند و همه‌ی مردمی که در زمان هر یک از آن پادشاهان در شهرها زندگی می‌کردند بر دین پادشاها‌شان بودند و پادشاهان‌شان را نیز مرجعی بود، یعنی موبذ که اعلَم و اقدَم حُکما بود. به دستور او کار می‌کردند، با او مخالفت نمی‌کردند، جز به رأی او عمل نمی‌نمودند، و او را بزرگ می‌دانستند.

 

 

نکته‌ی روز هم بگویم: با تلخی بسیار باید گفت در جوامع جدید با القائات دنیای بی در و پیکرِ انفجار اطلاعات، چیزهایی را روی مغز افراد به چرخش درمی‌آورند که کمترین زیان آن حالت انکاری همه‌چیز حتی باورهای قطعی و یقینی است. دنیای نو، زیر انبوه پیام‌رسان‌ها در حال لِه شدن است. کافی‌ست کسی پایه‌ی فکری قوی و عقبه‌ی مطالعاتی نداشته باشد، هم صددرصد درین فضا خواهد پژمُرد، هم روح و معنا در او میرانده می‌شود، و توان تفکر و عقلانیتش تکیده و خشکیده و پوکیده می‌شود. اگر فرد به پیام دین نپیوسته باشد، راحت از راه به در خواهد رفت و یک وقت سر راست می‌کند که می‌بیند به پوچی کشانده شده است. مطالعه و تفکر دوای مورد وثوق این دنیای وارونه است.
ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
دین‌ها و کیش‌های ایرانی در دوران باستان
/post/2174
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
  • ۰
  • ۲۲۵
۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

اهمیت استراتژیک خلیج فارس

۲۸ ابان ۱۴۰۱

 

 

عکس دامنه از صفحه‌ی  ۴۱ کتابِ

"چغرافیای عملیات ماندگار دفاع مقدس"

نوشته‌ی: آقای احمد پوراحمد

پژوهشکده علوم دفاع مقدس

به این نوشته‌ی بنده هم به آدرس زیر رجوع شود:

چرا مهار ایران ؟!!

که سه شنبه, ۵ مهر ۱۴۰۱،

در همین تارنمای دامنه منتشر شد

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
اهمیت استراتژیک خلیج فارس
/post/2194
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
  • ۰
  • ۱۳۷
۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

پهلوی به نقل از آیت الله پسندیده

پهلوی به نقل از آیت الله پسندیده

توضیح دامنه: به نام خدا. سلام. درین پست چند صفحه از تاریخ مربوط به ممنوع‌کردن لباس روحانیت توسط حکومت رضاخان، قدغن‌شدن مراسم روضه‌خوانی و عزاداری ماه محرم به دستور رضاشاه، قضیه‌ی کشف حجاب اجباری و همچنین ملاقات علمل با پاکروان رئیس ساواک برای آزادی امام خمینی ره از حصر قیطریه  از کتاب "خاطرات مرحوم آیت الله آسیدمرتضی پسندیده  که زندگی و شرح احوال ایشان است به کوشش آقای محمدجواد مرادی‌نیا. عکس‌ها از دامنه:

 

 

ممنوع‌کردن لباس روحانیت

توسط حکومت رضاخان میرپنج

پهلوی به نقل از آیت الله پسندیده
ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
پهلوی به نقل از آیت الله پسندیده
/post/2183
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
  • ۰
  • ۱۸۳
ادامه ی مطلب
۱
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

نقش خاطره در دانش بشری

به قلم دامنه: دامنه‌ی کتاب. نقش خاطره در دانش بشری. به نام خدا. سلام. از کارکردهای اساسی خاطره، نقش تعلیمی آن است. افزون بر آن خاطره نوعی آموزش است. همین دو کارکرد خاطره، آن را گنج گران می‌سازد که کارشناسان پژوهش‌های اجتماعی و دانش مردم‌شناسی آن را از شعر و داستان بسیار بالاتر می‌دانند. بنده که در زمینه‌ی تاریخ معاصر و انقلاب اسلامی مقداری پژوهش صورت دادم (و بهتر است صحیح‌تر بگویم: مطالعاتی داشتم) معتقدم خاطره برترین انتقال ذخایر فکری و تجربی به آیندگان و مخاطبان است. دو روز است به خاطر اقتضائات ایران با این کتاب -که عکسی از آن در بالا انداختم- سروکار دارم.

 

 

خاطرات مردم‌شناسان ایران

به کوشش خانم ژیلا مشیری. نشر افکار

 

در روش‌شناسی باید دانست دانش مردم‌شناسی از رویکرد درونی سخن می‌گوید به معنای تشخیص ادراک واقعیات از منظری که جامعه و فردِ موردِ مطالعه، به آن نظر می‌افکنَد. شاید به همین علت است زندگی تحقیقی مردم‌شناس از یادمان‌ها و خاطرات بی‌شماری که با مردم مناطق مختلف دارد، لبریز و آکنده است.

 

 

این موردی را که طرح کردم بهتر از هر کس، روحانیون محترمی که سالیان دراز در شهرها و قصبات ایران به تبلیغ و منبر و تدریس رفته‌اند، لمس می‌کنند. خواستم گفته باشم نقش خاطره در دانش بشری فراوان است. خداوند در جاهایی از قرآن به نقل خاطره برای پیامبر خدا ص پرداخته. اگر این ادعایم کجی دارد روحانیان محترم که قرآن‌شناسان ماهری هستند حذرم دهند. از سوی دیگر به عزیزانی درین جمع صمیمی خواستم اطمینان ببخشم قُرص باشید در بیان خاطرات، زیرا کاری دانش‌ورانه می‌کنید. از تعَب نرنجید که در سیره‌ی دینی ما کاری که با دانش آمیخته باشد ستوده شده است.

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
نقش خاطره در دانش بشری
/post/2192
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
  • ۰
  • ۲۱۱
۱
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

انسان کامل از نظر بیدل و حافظ

به قلم دامنه: مسائل عرفان و معنویت : به نام خدا. سلام. چندی پیش کتاب «مقایسه‌ی انسان کامل از دیدگاه بیدل و حافظ» نوشته‌ی آقای عبدالغفور آرزو را تمام کردم و حالا خواستم شمّه‌ی بنوسم تا شاید برای خِرمن خرَد بزرگوارهای این صحن با این سفر پژوهشی‌ام خوشه‌هایی پردانه آورده باشم که به نشئه و نشاط بینجامد؛ زیرا به علت این که انسان موجودی هستی‌مند است از آورده‌های تازه استقبال دارد. اساسا" سخن راندن از بیدل دهلوی (قرن ۱۱) -که عارفی‌ست شاعر- و حرف زدن از حافظ شیرازی (قرن ۸) -که شاعری‌ست عارف- کاری‌ست دلنشین، چراکه پرورشگاه انسان معنوی، معرفت عارفانه‌ی دینی‌ست و دین مبین این خوراکِ روح را به‌تمامه و شگفت‌انگیز در خود دارد.

 

 

تا جایی که بنده فهمیده، شمس‌الدین محمد حافظ -که «طرح نو دراندازیم» را مطرح کرده- هدفی جزین نداشته که انسان به قلمرو هستی‌شناختی و شناختِ انسان ورود کند. ممکن است پرسیده شود از کجا مطمئنی؟ از این صورت‌مسئله که حافظ دادِ سخن سر داده که انسان ظاهری سرشار از ملامت دارد و باطنی از سلامت. و چنین موجودی پاک‌سرشت، باید هم، دنبال کمالِ خود باشد تا به تعبیرم به جای عصیان، به عرفان برسد. حالا وقتی به عبدالقادر بیدل دهلوی برسیم این مسئله، اوجی عجیب می‌گیرد و با این که پیرو حافظ است و قدر وی را از روی دلباختگی می‌داند، از حافظ غنی‌تر می‌شود، مثل این حرفش:

چیست انسان، کمال قدرت عشق
معنی کائنات و صورت عشق

 

او در کتابش «چهار عنصر» با فراست شهودی نوشته است: "اَبجدِ دبستان عشق، قل هوالله احد است، نه تعداد بزرگی‌های اَب و جَد". یعنی بیدل دارد به ما به رمز و راز می‌فهماند همان توحید و یگانه‌خواهی و یکتاپرستی اصالت دارد، نه تفاخر و غَرّه بر پدر و مادر و تیره و تبار و قبور و قبیله و خون و خویشاوند، اینها همه در جای خود، اما ابجد وجودی انسانِ نائل و نالان اهل ندا و ندبه و ندامت، همان "قل هوالله احد" است. فکر کنم همین مقدار شرح، بس باشد؛ زیرا آنقدر یادداشت‌ها ازین کتاب زیبا برداشته‌ام که بخواهم بگویم صدها ساعت وقت شما را می‌خواهد که مزاحمت بیش ازین نکنم.

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
انسان کامل از نظر بیدل و حافظ
/post/2182
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
  • ۱
  • ۲۹۸
۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

نقشه‌ی عملیات‌ها در دفاع مقدس

نقشه‌ی عملیات‌ها در دفاع مقدس

نقشه‌ی عملیات‌های مهم

در هشت سال دفاع مقدس به ترتیب تاریخ

 

( ۵ مهر ۱۳۶۰ )

نقشه‌ی عملیات‌ها در دفاع مقدس
ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
نقشه‌ی عملیات‌ها در دفاع مقدس
/post/2165
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
  • ۱
  • ۲۷۰
ادامه ی مطلب
۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

سالک صلح

سالک صلح

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. برخی از کتاب‌ها تا آخر عمر پا به پای آدم می‌آید. مثل همین کتاب «سالک صلح» از انتشارات روزنامه اطلاعات. او زنی بود که ۲۸ سال در جهان راه رفته تا بشر را به خیر و خدا و عالم معنا و اخلاق فرا خوانَد. اسم خود را هم تا آخر عمر نگفته. فقط خواست سالک صلح باشد. درین نوشته چند نمونه از گفته‌های ایشان را می‌نویسم، از چکیده‌هایی که ازین کتاب یاداشت کرده بودم:

 

سالک صلح

 

رمان

"به کسی مربوط نیست"

 

سالک صلح برین عقیده بود که "تنها از طریق وقف زندگی در راه خدا می‌توان رضایت حاصل" کرد. زیرا سالک صلح، بدن را کالبد و "مقبره‌ی روح" می‌داند. و از عیسی مسیح ع نقل قولی می‌کند که آن پیامبر ع می‌گفت: "چرا مرا سرورم سرورم می‌خوانید ولی گفته‌های مرا اطاعت نمی‌کنید؟!" او یک راه صلح را این می‌داند: مغلوب‌کردن شرّ با خیر و دروغ با حقیقت. از نظر او جزمیت اختراع نشد، جهل و ناپختگی مادرِ جزمیت است. او همچنین گفته زندگی مذهبی را از طریق اکتشاف درونی به دست آورد نه از راه تتبع و تعالیم صرف. از منظر وی در درون اشخاص طبیعت الهی وجود دارد که هر وقت بیدار شود آنها ( منکرین خدا ) احساس نزدیکی به خدا می‌کنند. وقتی از سالک صلح پرسیدند کوندالینی چیست؟ جواب داد: بیداری کوندالینی ( kundalini ) می‌تواند به معنی بیداری فطرت الهی باشد؛ یعنی شکوفاسازی معنوی.

سالک صلح
ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
سالک صلح
/post/2151
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
  • ۲
  • ۳۳۲
ادامه ی مطلب
۱
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

مدرسه‌ی ملاعبدالله

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. در مدرسه‌ی ملاعبدالله اصفهان سه اتاق بسیارخوب داشتم. خوب مدرسه‌ای بود. آبِ روان، خادم بافهم، حوض خوب، گل‌های فصل جدید و در بهار سبزی‌های جورواجور در پشت کوزه‌های آب، صفایی داشت. یک قهوه‌خانه‌ی بزرگ هم در مدرسه بود. نمازجماعت هم در مدرسه خوانده می‌شد. این را از زبان مرحوم آیت الله آسیدمرتضی پسندیده نوشتم (ر.ک: ص ۱۹) که زندگی و شرح احوال ایشان در کتاب "خاطرات آیت الله پسندیده" به کوشش آقای محمدجواد مرادی‌نیا آمده است. امام خمینی ره برای این برادر ارشدش، سمِت پدری قائل بود و وصی بلامنازع.

 

خاطرات

آیت الله پسندیده

 

با این نوشته‌ام خواستم دست‌کم سه یادآوری داشته باشم: یکی شکل جذاب و تأثیرگذار سازه مدرسه‌های حوزه در گذشته؛ که تا چه حد از زیباشناختی و الهام از طبیعت خداوند بهره داشت. دیگر این که عالمان دینی با مشقّت فراوان صدها فرسخ را پیاده یا سواره طی می‌کردند تا خود را به مدارس مهم برسانند و بر دانش خود بیفزایند. مثلا" در هیمن کتاب خاطرات، برای آقای پسندیده در حین رفتن به اصفهان برای تحصیل بیشتر و برگشتن به خمین به خاطر اشغال ایران در جنگ جهانی اول، اتفاقات زیادی افتاد؛ مثل دستگیرشدن توسط سارقین و راهزنان. اما معمولا" عالمان از ادامه‌دادن تحصیل و تهذیب دست بر نمی‌داشتند. و سوم این که حس‌وحال ما از تاریخ علما و آشنایی با شرح حال آنان، همیشه تازه نگه داشته شود؛ زیرا از دیدِ بنده هیچ درسی برای انسان اثرگذارتر از شناخت زندگی علمی و عملی علما و دانشمندان و سیر در سیره‌ی آن، نیست.

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
مدرسه‌ی ملاعبدالله
/post/151
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
  • ۰
  • ۶۵۰
۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

آثار تعالیم اسلام

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. همان‌طور که در پست ۴ دی ۱۳۹۷ «اینجا» از کتاب «تعالیم اسلام» مرحوم آیت الله علامه طباطبایی که به کوشش مرحوم حجت الاسلام سیدهادی خسروشاهی تدوین شده است، چند مطلب نقل کرده بودم ازجمله در ص ۳۲ آن که می‌گوید: «عقاید دینی مانند نیروی مخفی در دل انسان جای دارد و او را درهمه‌حال همراهی می کند و وی را از رذایل اخلاقی بازداشته و به فضائل وادار می کند.» و در ص ۳۹ نیز فرموده: «جامعه‌ای که به دین پایبند نباشد، واقع‌بینی و روشنفکری را از دست می‌دهد.» اینک پس مطالعه و مرور مجدد این اثر گرانقدر، چند نکته‌ی مهم دیگر می‌نویسم:

 

تعالیم اسلام اثر علامه طباطبایی

 

در ص ۵۸ نکته‌ای مهمتر می‌فرماید: طبق دستور اسلام باید هدف اصلی را "اخلاق" قرار داد و قوانین را بر اساس آن بنا نهاد زیرا از نظر علامه، فراموش‌کردن اخلاق، مردم را به مادیت متوجه می‌کند. ایشان در ص ۳۶۶ از آثار اجتماعات می‌گوید که در اسلام مقرر شده است، و آن «بهترین وسیله برای دفع اختلاف طبقات است و از بین بردن بدانیشی به یکدیگر.» البته از برخی از اجتماعات سوء باید خوداری ورزید کما این که علامه درین مسئله ازین شعر در ص ۲۳۰  کتاب بهره گرفته:

 

با بَدان کم نشین که درمانی

خو پذیر است نفسِ انسانی

 

لازم به ذکر است آیت الله جوادی آملی در مقدمه‌ی همین کتاب در ص ۲۰ و ۲۱ دو نکته‌ی مهمی فرمودند: یکی این‌که توصیه بر خواندن این کتاب کردند تا در پرتو جامعیت کتاب «تعالیم اسلام»، "جامعه را از نقص عملی و قصور علمی آزاد ساخته و هدف والای انقلاب اسلامی را از علم به عین آرند و از گوش به آغوش." دیگر این‌که امام خمینی ره را به "خضرِ راهِ تهذیب" توصیف نمودند.

 

پیوست: علامه این کتاب  ۳۷۵  صفحه‌ای را در سال ۱۳۴۲  به درخواست یکی از تجّار و اَخیار تبریزی (آقای حاج حسین آقاکاغذیان) برای برنامه‌ی درسی مدرسه‌ی علوی تهران تألیف کرده بودند. روح‌شان شاد و آثارشان همیشه در یاد.

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
آثار تعالیم اسلام
/post/289
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
  • ۰
  • ۴۸۷
۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

یک کمی از رضا ماکسیم

"رضانام تا رضاخان"

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. کتاب "رضانام تا رضاخان" زندگی رضاخان است از ۱۲۵۶ تا ۱۲۹۹ نوشته‌ی آقای هدایت‌الله بهبودی. نسخه‌ای که دست من است چاپ دوم آن است، زمستان ۱۳۹۹. در صفحه‌ی ۲۳ تا ۲۵ مطالبی مهم آمده است که چکیده‌اش را می‌نویسم. رضا قزاق از ملتزمان نظامی عین‌الدوله بود. عین‌الدوله همانی‌ست که در لرستان "چند روزی با بریدن گوش و دست و سر حکومت کرد، اما هیچ‌گاه آن جا امن نشد." ایلات لر بیشتر اوقات سدّ راه حکومت بودند. ابزار کار عین‌الدوله (که بعد از وزارت داخله، صدراعظم شد) قزّاق‌ها بودند. ازین‌رو رضا ماکسیم -که پا در رکاب مستبدی چون عین‌الدوله بود- نخستین مشاهدات خود را از بی‌رحمی یک حکمران سختگیر به ذهن بُرد. عین‌الدوله همزمان حاکم خوزستان و بروجرد بود. رضا قزاق آلاشتی در طول مدت عضویت در قزاق، به خیلی از مناطق ایران رفت. مثلا" به آذربایجان رفت و روی مشروطه‌خواهان تبریز گلوله‌های شصت‌تیر شلیک کرد.

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
یک کمی از رضا ماکسیم
/post/2126
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
  • ۲
  • ۴۷۲
۲
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

تفسیر قرآن "مهر"

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. خاطره‌ای که چندی پیش بر من روی داد. وقتی جایی، مرکزی، اداره‌ای و حتی دفاتر و خانه‌ای بروم، که طرف، مرا منتظر و معطّل بگذارد، چندان که چه عرض کنم، هیچ خوش نمی‌دارم. نمی‌دانم این از بدیِ من پرده برمی‌دارد، یا نه؛ یک رفتار شیوع‌یافته‌ی نیمه‌همگانی‌ست. خُب، اگر مجبور باشم بهترین کارم این است به کتابی یا مجله‌ای مشغول می‌شوم.

 

پری‌روز چنین شد. این کتاب را یعنی "تفسیر قرآن مهر" اثر آقای دکتر محمدعلی رضایی اصفهانی را (عکسی هم از جلدش انداختم) از قفسه‌ی آن جا برداشتم شروع کردم به مرورکردن، تا واکنشی نشان داده باشم به رفتار ناپسند منتظرگذاشتن و معطّل‌ساختن. مطالعه که نمی‌شد کرد، تورُّق و مرور کردم اما دیدم چه جمله‌ی گوهرینی در متن هست: مِنّت. و معنی وسیع و دقیق مِنّت. سریع یادداشت کردم. در چی؟ در پشت برگه‌ی مقواییِ همبرگر "تامسین" اردبیل (تامسین در آذری یعنی چشیدن). و شد این؛ این متن و معنا:

 

تفسیر قرآن "مهر"

مِنّت در اصل به معنای سنگینی است که با آن وزن می‌کنند و نیز به بخشیدنِ هر نعمتِ سنگین و گرانبهاء مِنّت می‌گویند. مثلاً ما به موسی ع مِنّت نهادیم در آیه‌ی ۳۷ طه. البته این واژه در میان مردم به معنای بخشیدن نعمت و سپس به رُخ‌کشیدن است که در گویش محلی ما در روستای داراب‌کلا به وجه ترکیبی می‌گویند: مِنّت صِنّت.

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
تفسیر قرآن "مهر"
/post/2125
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
  • ۰
  • ۲۳۸
۱
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

«اخلاق منصوری» میرغیاث‌الدین دشتکی

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. دیشب کتاب «اخلاق منصوری» میرغیاث‌الدین منصور دشتکی شیرازی را (که عکسی هم انداختم از جلد و دستخطش که در حرم رضوی وقف و نگهداری می‌شود) به اتمام بردم. نکات واقعاً ناب و بکری دارد با آن که ۵۰۰ سال پیش می‌زیست اما خیلی پیشرفته فکر می‌کرد. او مقام «صدر» در صفویه داشت، اما بر سرِ عقاید خود (حتی در برابر محقق «علی کرَکی» دارای مقام شبیه به ولی‌فقیه امروزی در صفویه) ایستاد و از دربار رفت و در شیراز مدرسه‌ی منصوریه تأسیس کرد و چندین کتاب نوشت و همانجا در ۹۴۸ قمری به خاک سپرده شد. او ریاضی‌دان، فیلسوف و متألّه بود. چنان که ملاصدرا باهمه‌شُهرت، از کتاب «مرآت الحقایق» او در فلسفه‌ی اِشراق اثر پذیرفت. من فرازهایی از برداشتم از کتابش را نمایه‌واره می‌گویم:

 

کتاب «اخلاق منصوری»

دستخط میرغیاث‌الدین منصور دشتکی شیرازی

 

او متعقد بود شهر (بخوانید: دولت‌ملت به مفهوم امروزی) نیازمند شرع است و بر آن استوار. نیز شهر نیازمند قوانین است و قیمت‌گذاری. از منظر میرغیاث‌الدین ارکان شهر بر چهار چیز است: به ترتیب: دینار، شرع، سلطان، محبت. و نیز توصیه‌ی سیاسی می‌کند که حکومت هرگز خصم را خُرد مَپندارد. و مهمتر این‌که می‌گوید اول‌کار این است که چاره‌اندیشی شود تا دشمن به آشتی آید. و نیز بر فرونشاندن آتشِ گرسنگی میان مردم، تأکید می‌ورزد. نیز معتقد بود باید به صناعتی رو کرد که بهترینِ مردم برای آن پای معامله برخیزند.

راستی در باب زن‌وشوهر هم حرف داشت: مثلاً چهار امارت و نشانه برشمرد که اگر در زن دیده شد، او صالحه است. یکی را فقط عرض می‌کنم. و آن این است که: حضور شوهرش در خانه را بسیار خواهان باشد و در نبودِش هم، بسیار دلتنگش گردد. بنده بگذرد. شاید شاید در شماره‌ی دیگری، روزی، بر بقیه‌ی افکارش دست گذارَد.

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
«اخلاق منصوری» میرغیاث‌الدین دشتکی
/post/2127
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
  • ۱
  • ۲۳۹
۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

آقای بهراد مهاجر دارابی

 

 

آقای بهراد مهاجر دارابی

(فرزند جواد) نوه‌ی محمد مهاجر مُرسمی

که از ۱۴ تیر ۱۴۰۱ با قراردادی ۳ ساله به تیم نوجوانان

پرسپولیس تهران پیوست. با تبریک و آرزوی بالاترین‌ها برای ایشان

 

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
آقای بهراد مهاجر دارابی
/post/2122
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
  • ۱
  • ۵۳۵
۱
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

از چیزی نمی‌ترسیدم

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. "از چیزی نمی‌ترسیدم"؛ این کتاب کوتاه، که زندگی‌نامه‌ی خودنوشتِ قاسم سلیمانی ( از ۱۳۳۵ تا ۱۳۵۷ ) است از دسته کتاب‌هایی‌ست که انسان وقتی با آن وقتش را به سر کند احساس هدَر نمی‌کند. یک سربرگ است برای یک زندگیِ در سِلم و سلامت.

 

اوایل سال ۵۶ برای اولین‌بار با اتوبوس به زیارت مشهد مقدس رفت؛ حدود ۲۰ ساعت تو راه. اطراف حرم در یک مسافرخانه اتاقی گرفت. جالب اما اینجاست که پس‌اززیارت، رفت گشت یک باشگاه ورزشی‌یی پیدا کند که چشمش افتاد «به یک زورخانه در نزدیکی حرم». رفت داخل. جوان "خوش‌تیپی" به اسم آقا سیدجواد تعارفش کرد. عصر روز بعد هم به زورخانه رفت. ولی این‌بار سیدجواد و جوان دیگری به اسم حسن «بعد از گودِ زورخانه» وی را به گوشه‌ای بردند. تصور کرد لابد «می‌خواهند کسی دیگر را بزنند که طرحِ دوستی» با وی ریختند. سه‌تایی روی میزی نشستند. سیدجواد ازو سؤال پرسید. آیا «تا حالا نام دکتر شریعتی را شنیده‌ای؟» گفت: «نه، کیه مگه؟» سیدجواد، بدون هراس خاصی شرح داد که «شریعتی معلمه و چند کتاب نوشته. او ضد شاهه.» از آن زمان به بعد بود که برای قاسم سلیمانی کلمه‌ی «ضد شاه» دیگر "چیز تعجب‌آوری نبود."

 

 

خواستم گفته باشم او خود به دستِ مجروح خود وقایع زندگی‌اش را نوشت، شرح احوالش خواندن دارد. از جمله یک جا که از نقش ورزش در زندگی نوشت، که بر اخلاق دینی‌اش اثرِ زیادی نهاد و حتی آن را یکی از مهمترین عامل و «مانعِ مهم» در کشیده‌نشدنش به "مفاسد اخلاقی" دانست.



آری؛ "از چیزی نمی‌ترسیدم" داستان شخصیتی‌ست که از چوپانی به این‌چنین نامداری‌یی رسید. او اولین بار جمله‌ی «از چیزی نمی‌ترسیدم» را برای اتفاق سال ۱۳۵۵ بر زبان آورد که دو پاسبان در سرِ یک خیابان در روز عاشورا در شهر "چوپار" کرمان به یک دختر (که حتی سربرهنه بود) اهانت کردند که قاسم از بالای پنجره‌ی هتل کسری صحنه‌ی جسارت را دید و برآشفت و پرید از پله‌ها جهید بیرون و "برق‌آسا با چند ضربه کاراته" آن دو پاسبان را بر زمین زد و گریخت. زدنِ پاسبان شهربانی به تعبیر خودش: «مغرورش» کرده بود و حالا به بعد بود که قاسم سلیمانی پیش خود گفت: دیگر «از چیزی نمی‌ترسیدم». در ۱۴ اسفند ۱۳۹۹ نیز، متنی با عنوان 'زندگی خودنوشت حاج قاسم' به زندگی سرباز شهید قاسم سلیمانی این اُسوه‌ی روزگار پرداخته بودم.

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
از چیزی نمی‌ترسیدم
/post/2120
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
  • ۱
  • ۳۴۴
۱
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

هزار و یک نکته‌ی باریک‌تر از مو

به قلم آزاد طالبی: درود و سپاسگزارم جناب طالبی دامنه. کتاب "هزار و یک نکته‌ی باریک تر از مو". کتاب فوق از یکی از دوستان من از شهر زیبای سمنان به من هدیه داده شده در سال ۱۳۹۱ ؛ هدف از ارایه این کتاب برگزیده ای از سخنان بزرگان از ۳۰۰۰ سال پیش تا کنون است. همه افرادی که خدمات بزرگی به بهرورزی بشریت و رشد دانش و درک انسانها کرده اند. یک بند از هزار و یک نکته  را در زیر مینویسم:
 

نوشته‌ی دیوید راس

ترجمه‌ی خانم سیمین موحد

 
"گاهی وجدان، چونان موجودی مجزا در اذهان ماست که ما را از گناه بر حذر میدارد، هرگاه اشاره این صدا را نادیده بگیریم عزت نفس مان و نیز آرامش درونیمان را فدای لذت گذرا کرده ایم. چنانچه ندای وجدان را همچون قطب نمای اخلاقی قابل اطمینانی بپذیریم بخت بهتری برای پیشروی در راهی راستین در زندگی مان داریم" پاینده باشی.
پاسخ دامنه : جناب آقای آزاد سلام و سپاس. هم آشنایی‌دادن کتاب برایم جاذبه داشت و هم جمله‌ی ارزنده‌ای که از آن برگزیده‌اید. وجدان را جالب نگاشت. از نظر من، وجدان در نهاد آدم جایگاه چندمنظوره دارد: داور، قاضی، نویددهنده، هشداربخش و نشاط‌آفرین و بشمار برو بالا. به تعبیر من، وجدان نمایندگی می‌کند اوامر خدای آفریدگار را در ماورای روح بشر. دریغا که بشر، بشارت وجدان را گاه به جهل و هوس‌هایش میخ می‌کند. من معتقدم جناب آقاآزاد که بشر به دندان‌درد، به سردرد، به دل‌درد، به نمی‌دانم هزار کوفت‌درد اهمیت می‌دهد و پدر قُرض و آمپول و شربت و سرُم و کپسول را درمی‌آورَد اما وقتی 'وجدان‌درد' گرفت، اصلا هیچ محلش نمی‌گذارد و بر دهن وجدان، لجام می‌زند. بگذرم. این متن مهم شما را در این سایت دامنه در بخش "دامنه‌ی کتاب" منتشر کرده‌ام تا اهمیت مطالعه‌ی آن را به خوانندگان انتقال داده باشم. تشکر از پذیرفتن زحمت.
 
ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
هزار و یک نکته‌ی باریک‌تر از مو
/post/2118
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
  • ۱
  • ۱۹۰
۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

مَجوس

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. در "مَجوس" اثر جان رابرت فاولز (۱۹۲۶ - ۲۰۰۵) رمان‌نویس انگلیس در صفحه‌ی ۲۱ از نکته‌ی جالبی پرده برمی‌دارد. وقتی برای استخدام معلم درس انگلیسی شدن در خارج از بریتانیا به مصاحبه رفته بود، "زنی بی‌قرار با ذهنی فرهنگ‌زده و لحن و لغاتی سطح‌بالا" با وی مصاحبه کرده بود که با "حالتی انگار خصوصی گفت بسیاربسیار اهمیت دارد که افرادی شایسته در خارج کشور، مُعرِّفِ «ما» باشند". بگذرم.
 

مجوس. عکس از دامنه

 
فقط یک اشاره: من سیاسی‌میاسی بلد نیستم! فقط خواستم تظاهر ! ریا ! کرده باشم و گفته باشم که من این رُمان را این روزها دارم می‌خوانم و به تَهِ آن هم، هنوز نرسیدم، وگرنه توی مشروطه هم فرنگ!فرنگ! گفتن غوغا می‌کرد. گویا ایران، پَرش مثل پرنده‌های پُرچرب ازجمله اردک چنان چرب است که توی غرب خیس! نمی‌خورَد. پس؛ زور نکن آقا، خانم، جناب، سرکار، بانو، مُستطاب، ایران را به رنگِ اونا.
 
 
روزنامه‌ی "ستاره‌ی صبح" ۸ تیر ۱۴۰۱
 
و فقط یک تبصره: صدالبته، باری؛ من بارها گفته‌ام هم در دامنه، هم در مدرسه و هم در نغمه که ایران منطق قویِ حرف‌زدن دارد و حق هم دارد از منافع ملی و امنیت پایدارش دفاع نماید؛ پس به جای پچ‌پچ با «انریکه مورا» که کارش اَنتریک و تحریکه، با خودِ «رابرت مالی» رابطه بگیره. به‌هرحال او یعنی آقای "مالی" مسئول "میز ایران" در سیاست خارچی آمریکاست؛ می‌توان برای آقای علی باقری کنی -برادرزاده‌ی معتمد مرحوم آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی- هم، "میز آمریکا" در سیاست خارجی ایران ساخت.
 
و ایضاً فقط یک تذکره: بگذرم. تذکره را نمی‌گویم، متن من دراز شد و خواننده هم خسته. دامنه ← ۸ تیر ۱۴۰۱ .
ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
مَجوس
/post/2116
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
  • ۰
  • ۱۹۵
۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

دکتر شریعتی و مفهوم ملت - دولت

به قلم حجت‌الاسلام محمدرضا احمدی. با سلام. شریعتی و مفهوم ملت - دولت. امروز بیست و نهم خرداد مصادف است با سالروز درگذشت دکتر علی شریعتی. این روزها کتاب الزامات سیاست در عصر ملت - دولت نوشته آقای احمد زیدآبادی را مطالعه کردم. شکل گیری ملت - دولت الزاماتی دارد که در عرصه سیاست داخلی و خارجی باید بدان پایبند بود. شکل گیری ملت - دولت از پیمان وستفالی در سال ۱۶۴۸ میلادی هست که نظام حقوقی مبتنی بر تابعیت را جایگزین نظام حقوقی مبتنی بر شریعت کرد. در ملت - دولت، اتباع، نه به علت ایمان و نوع دیانت و عقیده شان، بلکه صرفاً به علت زاده شدن در قلمرو سرزمینی از حقوق برابر برخوردار می شوند و نخستین لازمه تحقق این حق برابر بی طرفی دولت نسبت به دین و مذهب و عقاید اتباع خود است. در چارچوب ملت - دولت، اتباع به جای آن که دین خود را عامل اساسی هویت‌بخشی خویش بدانند، تعلق ملی خودرو حامل هویت بخشی به شمار می آورند. در ملت - دولت، روابط بین افراد مبتنی بر هم وطنی است نه هم کیشی‌.

 

 

در ادامه آقای زیدآبادی موضوع ملت - دولت را هم به صورت سیر تاریخی، از صفویه شروع می‌کند و به قاجار و پهلوی اول و دوم و انقلاب اسلامی به پایان می برد، و هم جایگاه بعضی از احزاب و جریان های سیاسی اجتماعی و شخصیت‌های تاثیرگذار در دوران معاصر را نسبت به ملت - دولت بیان می‌کند. آقای زیدآبادی معتقد است دکتر شریعتی در آغاز فعالیت های فکری خود در دانشگاه مشهد، پروژه فرهنگی در جهت تحریف زدایی از دین برای خود تعریف کرده بود که پس از عزیمت به تهران به صورت ناخواسته پروژه سیاسی جایگزین پروژه فرهنگی او شد. آنچه لحن شریعتی را در سخنرانی های حسینیه ارشاد آتشین کرد، چیزی جز اخبار مربوط به شکنجه و اعدام رهبران سازمان مجاهدین خلق و دیگر گروه های چریکی در زندان حکومت پهلوی نبود. ادای دین شریعتی در این میان بازآفرینی حماسه شهادت امام حسین علیه السلام با ادبیات فوق‌العاده پرشور و اثرگذار بود. شریعتی پس از دستگیری و گاهی از ابعاد ضربه ۵۴ بار دیگر در صدد بازگشت به پروژه فرهنگی خود برآمد، اما سرنوشت خواب دیگری برای او دیده بود و در آستانه ۴۴ سالگی درگذشت.

 

 

پروژه سیاسی شریعتی به نوعی از اندیشه های چپ گرایانه جهانی عصر خود تاثیر پذیرفته بود و از همین رو التفاتی به مفاهیم بنیادی ملت - دولت نداشت، اما پروژه فرهنگی او که تحلیل و بررسی تاریخ ایران را نیز در بر می گرفت، به این نتیجه گیری منجر شد که اسلام به جای تحمیل یک فرهنگ خاص بر همه مسلمانان تنوع فرهنگی آنان را به رسمیت می شناسد. از این‌رو شریعتی پذیرش اسلام همراه با حفظ فرهنگ ایرانی را که به معنای آشتی بین آن دو بود امتیاز ایرانیان می دانست و آن را می ستود. شاید از روی تسامح بتوان گفت شریعتی نوعی اسلامی ایرانی را در پروژه فرهنگی خود دنبال می‌کرد، اما این به معنای تفسیری از اسلام بر پایه ملیت ایرانی نبود، شریعتی در اینجا نیز به مفهوم بنیادی ملت - دولت نزدیک نشد، هرچند اگر پروژه فرهنگی ادامه می یافت احتمالاً در پاسخ به چالش های نظریه مربوط به رابطه اسلام و ایران به نتایج روشن تری در این زمینه می رسید. در واقع اسلام ایرانی شریعتی تا اندازه‌ای مشابه سوسیالیسم ایرانی خلیل ملکی بود که راه نجات جامعه ایران از عقب ماندگی را سوسیالیسم می دانست، اما بر خلاف برخی سوسیالیست‌های مدافع جهان وطنی آن را منطبق با مختصات فرهنگی ملی جامعه ایرانی طلب می کرد.

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
دکتر شریعتی و مفهوم ملت - دولت
/post/2115
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
  • ۰
  • ۲۵۸
۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
قبل ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ... ۱۰ ۱۱ ۱۲ بعد