دامنه‌ی داراب‌کلا

ایران ، قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

ایران ، قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

Qalame Qom
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود ، داراب‌کلا

پیام مدیر
نظر
موضوع
بایگانی
پسندیده
۲۶آذر
یک گوشه از  کتاب شنبه آرام؟
به قلم حجت‌الاسلام محمد رضا احمدی: با سلام. من تاکنون از خواندن کتاب های خاطرات و زندگی‌نامه به اندازه کتاب "شنبه آرام؟" متاثر و دردمند نشده و افسوس نخوردم، چرا؟ چون همه نیروهای امنیتی می‌دانستند حادثه‌ای در حال وقوع است، اما نمی‌دانم چه شد تا آن اتفاق دردناک در بلوار ورودی شهر آبسرد افتاد. این کتاب روایتی کوتاه از زندگی و افکار و فعالیت دانشمند شهید محسن فخری‌زاده هست، اغلب از زبان همسر محترمشان. فصل اول این کتاب تکلیف همه چیز را مشخص کرد. هفت هشت ماه بود که یکریز حرف از رفتن می‌زد، وقتی با سوال خانم مواجه شد گفت: خانوم! باور کن بعد از حاج قاسم نوبت منه. اما حاج قاسم چی می‌گفت: منِ قاسم اگر شهید بشم، ده نفر جای من هستن، ولی برای ایشون جایگزین نداریم.
 

 

حجت‌الاسلام

محمد رضا احمدی

 
 
کتاب "شنبه آرام؟"
 
 

یادمان محل شهادت شهید

دکتر محسن فخری زاده ابتدای ورودی شهر آبسرد

 
سراسر این کتاب از علاقه شدید و زایدالوصف همسر شهید فخری زاده نسبت به او نگارش شد، اما ویژگی‌های شخصیتی، علمی، تربیتی، نظامی، عرفانی و دینی او، هرچند مختصر، به خوبی بیان شده است. هرچه بیشتر این کتاب را می‌خوانیم، بیشتر آه و افسوس می‌خوریم. سالهای سال بود که موساد دنبال او بود، تا این که در یک عصر جمعه پاییزی، نیت شوم خود را عملی کرده و شنبه را آرام خوابیدند. یک شب که دیر به منزل آمده بود، گفت: هرچه بیشتر کار کنم، نتانیاهو و ترامپ کمتر خواب راحت به چشمشان می‌آید. این حرفش زمانی فهم شد که به شهادت رسید و نتانیاهو توئیت زد و برای یهودیان شنبه خوبی را آرزو کرد و از شنبه آرام در اسرائیل گفت، از شنبه بعد از فخری زاده. شنبه آرام؟ محسن آرامش را از صهیونیستها گرفته بود. اما دریغ از این که او را نشناختیم، افسوس که از میان ما رفت، دردا که خیلی می‌سوزیم، غفلت، از این که با وجود همه شواهد و علائم و آن همه محافظ، از میان ما رفت. وقتی در رستمکلای بهشهر(محله پدر همسر) بود، حتی به او اجازه حضور در آرامگاه و خواندن فاتحه برای پدر زن و مادر زن ندادند، اما شد، آنچه نباید می‌شد. شخصیت بی‌بدیلی بود، مانند حاج قاسم. روحش شاد.
 
عکس دوم بالا یادمان محل شهادت شهید فخری زاده، ابتدای ورودی شهر آبسرد است وقتی مسیر گرمسار، ایوانکی، آبسرد، فیروزکوه را برای سفر به شمال انتخاب می کنم، و یا در مسیر برگشت از شمال، با رسیدن به این جایگاه به این شهید بزرگوار ادای احترام می‌کنم.
 
پاسخ دامنه :
 

 

عکس شهر آبسرد به ایوانکی

۲۷ خرداد ۱۳۹۷. عکاس: دامنه

 

جناب آقای احمدی سلام. برای بنده چون به آن دانشمند شهید عُلقه و شناخت داشتم، متنی مؤثر بود و بهتر دیدم عینا" در وبلاگم دامنه بیاورم تا در ثواب نشر گستره‌تر این کار ارزنده‌ی علمی و فرهننگی شما شرکت داشته باشم و نصیبی برم. بنده هم از مسیر آبسرد به ایوانکی و بالعکس گاه ترددی دارم و  ۲۷ خرداد ۱۳۹۷ نیز یک عکسی از آن محدوده دارم که ۲۴ تیر ۱۳۹۷ در وبلاگم دامنه با پستی مصور با عنوان «شهر آبسرد به ایوانکی» منعکس ساخته بودم. بابت عکسی که از  یادمان محل شهادت آن شهید در آبسرد انداختی متشکرم. ندیده بودم. برایم تازگی داشت.

| لینک کوتاه این پست → qaqom.blog.ir/post/2225
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴۰۱/۰۹/۲۶
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

تک نگاران دامنه

دامنه کتاب

چهره ها

نظرات (۱)

سلام بر جناب استاد طالبی عزیز. اول این که مطالب شما و سایر دوستان را می‌خوانم و استفاده می کنم، اگر نظر یا نکته ای ارسال نمی‌کنم، آن را بی احترامی تلقی نکنید، مطلب شما همیشه و طبق معمول، وزین و علمی و قابل استفاده است. ممنونم از این که به پست بنده به دیده منت نگاه کردید و آن را قابل نشر دانستید. محمدرضا احمدی

پاسخ مدیر دامنه :
مجدداً سلام جناب حجت‌الاسلام استاد احمدی. لابد نویسنده‌ی کتاب «شنبه‌ی آرام» را بجا می‌آوری؟ حجت‌الاسلام محمدمهدی بهداروند؛ از دوستان، که همیشه مرحوم احمد سوداگر را همراهی می‌کرد و عقل منفصل همدیگر بودند. حاج احمد سوداگر از بلندپایگان دفاع مقدس بود و این اواخر، آن دو را همیشه می‌دیدم. مرحوم حاج احمد سوداگر به مزاح به من می‌گفت: چرا قم؟! آب شور مگه دوست داری؟ جواب می‌دادم: قم از بلایا دور است! و شهری نظرکرده هست!

مرحوم سوداگر قلب مصنوعی داشت چون در عملیات مجروح شده بود. او را فردی باسواد، مطلع و تحلیلگر می‌دانستم و نیز جناب بهداروند را که شم پژوهش قویی‌یی دارد. خدا رحمت کند سوداگر آن سردار دزفولی را که پایه‌ی برخی از کارهای مهم را او گذاشت. مدتی هم لشگر مازندران را فرماندهی می‌کرد. بگذرم، حاشیه رفتم!

این کتابی که به بهترین بیان و قلم معرفی کرده‌ای، موجب شد یاد سوداگر کنم شاید هم حکمت بود چون با شهید دکتر فخری‌زاده وصل بود. استاد گرامی احمدی ممنونم از لطفی که به بنده می‌ورزی. بنده که از نظرات شما اگر به صحن برسد، استقبال می‌کنم و خیلی خشنود هم می‌شوم. نیاز داریم به متون و دیدگاه‌های حضرت عالی. بگذرم از چِلیک‌وَچه دست کف جِه، بیشتر شد پاسخ. درود.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">