تازه ترین پست ها

پذیرفته ترین پست ها

پر بازدید ترین پست ها

پر بحث ترین پست ها

تازه ترین نظر ها

موضوع های کلی سایت دامنه

کلمه های کلیدی سایت دامنه

بایگانی های ماهانه ی سایت دامنه

پیوندهای وبلاگ های دامنه

پیشنهاد منابع

دامنه‌ی داراب‌کلا

تعجّب از برانگیخته‌شدن پیامبر

ق وَالْقُرْآنِ الْمَجِیدِ

بَلْ عَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ فَقَالَ الْکَافِرُونَ هَذَا شَیْءٌ عَجِیبٌ

 

ق- سوگند به قرآن مجید. آنها تعجب کردند که پیامبری انذارگر از میان خودشان آمده، و کافران گفتند: این چیز عجیب است!

 

سوره ق

آیات ۱ و ۲

ترجمه مکارم شیرازی

 

 

 

تفسیر علامه طباطبایی

 

در مـجـمـع البـیـان مـى گـوید: کلمۀ (مجد) که کلمۀ (مجید) از آن اشتقاق یافته به مـعـنـاى شـَرف وسـیـع اسـت؛... و در اصـل ایـن کـلمـه از ایـن قـول گـرفـتـه شـده کـه مـى گـویـنـد: (مـجـدت الابل مجودا) یعنى شُتر آنقدر علف بهارى خورده که شکمش بزرگ شده. ...

 

جـمـله (وَالْقُرْآنِ الْمَجِیدِ) سـوگـندى است که پاسخش حذف شده، چون جمله بعدى مى فـهـمـانـد کـه پـاسـخ چـیست، ... یعنى (به قرآن مجید سوگند که قیامت حق است) و یا (تو از انذارکنندگانى) و یا (انذار حق است).

 

بَلْ عَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ فَقَالَ الْکَافِرُونَ هَذَا شَیْءٌ عَجِیبٌ: این آیه اعراض از مضمون جواب قسمى است که گفتیم حذف شده. پس گویا فرموده: به قـرآن مجید سوگند که ما تو را به عنوان نذیر فرستادیم، لیکن به تو ایمان نیاورده تـعـجـب کـردنـد کـه یـک نـفـر از خـود آنـان بـه عـنـوان بـیـم رسـان بـه سـوی ـشـان گـسـیل شود. و یا فرموده: به قرآن مجید سوگند که آن بعثى که از آن انذارشان کردى حـق اسـت، امـا بـه آن ایـمـان نـیـاورده بـلکه تعجب کردند و از آن به شگفت در آمده بعیدش دانستند. ...بـه طـور کلى مذهب وثنیت و بُت پرستى منکر این هستند که انسان بتواند پیامبر شود، کـه مـا در ایـن کـتـاب مـکـرر در ایـن باره سخن گفته ایم.

 

ممکن هم هست ضمیر به کفار بر گـردد، از ایـن جـهـت که عربند، آن وقت معنا چنین مى شود: بلکه تعجب کردند از اینکه بیم رسـانـى از قـوم خـودشان و به زبان خودشان به سویشان بیاید و حق را برایشان به زبانى وافى تر بیان کند. و بنا به احتمال دوم آیه شریفه در سرزنش عرب بلیغ ‌تر مى شود. ... و اشـاره در جـمـله (هذا شى ء عجیب) به مسأله بعث و بازگشت به سوى خدا است؛ مى گـویـنـد مسأله مـعـاد امـرى اسـت عجیب، همچنان که آیه بعدش همین را تفسیر مى کند. المیزان.

۲
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
۲
در تاریخ : ۲ , ۱۳۹۷ خرداد . دید ۹۰۹

آنچه بر من گذشت ۶۷

قسمت ۶۷ : به نام خدای آفرینندۀ آدمی. حالا تیرماه ۱۳۶۷ است. من در جبهۀ مریوانم. جنگ به نقطۀ اوجش رسیده. ۲۹ تیر ۱۳۶۶ شورای امنیت سازمان ملل قطعنامۀ آتش‌بس۵۹۸ را تصویب کرده بود که امام آن را نپذیرفت. اما سرانجام یک سال بعد به دلایل و علل مختلف -که هنوز زوایای آن سرّی باقی مانده است- در ۲۷ تیر ۱۳۶۷ آتش‌بس را با صدور یک بیانیۀ مفصل قبول کردند که در اَفّوای برخی «جام زهر» نام گرفت. ما متن بیانیۀ بسیارمهم امام را از بلندگوی تبلیغاتِ قلّه ای در مسیر چناره_مریوان شنیدیم که از اخبار ۱۴ رادیو ایران پخش شده بود. اشک می ریختیم و واقعاً گریه می کردیم؛ بلند، بلند. بگذرم.

 

متن زندگینامه‌ام

مربوط به همان روز

دستنویس سال ۱۳۶۹

 

من با آن که ثانیه به ثانیه به فکر تولد اولین فرزندم عارف بودم، به همراه همسنگرانم از جمله آقای بهرام اکبری لالیمی (داماد مرحوم آقا دارابکلایی) آقای جعفر ضابطی قرتیکلایی، از این قلّه به آن قلّه و از این عملیات ایذایی، به آن خط نگه داری و مأموریت های آنی به آنی می رفتیم که سخت ترین دورۀ زندگی ام بود؛ سخت ترین، خطیرترین و مشکل ترین. چیزی شبیه محاصرۀ شِعب ابی طالب که با گفتنش هم مو بر تنم سیخ می شود.

 

من در یک محور عملیاتی با بهرام اکبری با جنازه‌ایی در نوک قلّۀ محور انجیران مریوان برخوردیم که بی حد وحشت آفرین بود. رفتم روی جنازه. گشتم که ببینم کیست. اسنادی همراهش بود. برداشتم و دیدم یک تبعۀ عربستان سعودی است که برای کمک به صدام به جنگ با ایران آمده و این گونه کشته و از سوی عراقی ها رها شده بود. بعد اسنادش را به حفاظت اطلاعات تحویل دادم. در دامنه نیز عکسش را سال های پیش منتشر کرده بودم.

 

خاطرات خشن آن روز تا مدت ها مرا به خود مشغول می نمود، که دم به دم از سوی جنگنده های بمب افکن عراق -ساخت روس و اروپا و آمریکا- بمباران می شدیم و لای سنگ و صخره ها پناه می گرفتیم و بی آب و علف و الوف شب را روز و روز را شب می کردیم. خاطرات زیاد است و نقلش زمان می برد و حوصلۀ خواننده را سر.

 

حالا روز ۴ مرداد ۱۳۶۷ است، که از قلّۀ جنگی برگشتیم سطح شهر مریوان. با جعفر ضابطی  کمی گشت زدیم. به دفتر مخابرات برخوردیم که نوبتی بود. نوبت زدیم یک زنگی به دارابکلا بزنم، ببنیم عارف من متولد شده یا نه.

 

پس از یک ساعت، نوبت من شد. زنگ زدم به دفتر مخابرات دارابکلا. آن سال محمد گرجی _همسایۀ ما_ متصدی دفتر تلفن محل بود. خونه ها هنوز هیچ کسی تلفن نداشت. تا زنگ زدم و پرسیدم، محمد با خنده و صدای بلند خبر داد: «آق ابراهیم پسرت به دنیا آمده». (عکس زیر دستنوشته من است در همان سال ها که زندگی ام را ماه به ماه می نوشتم)

 

اگر بگویم در آن مخمصۀ جنگ و به هم ریختن اوضاع جبهه ها و هجوم بی امان و مجدّد لشکریان صدام به همۀ محورهای جنگی -از جنوب تا غرب و شمال غرب- این خنده و صدا و خبرِ خوش محمد گرجی -که در دفتر تلفن دارابکلا هم فریادش پیچیده بود- از تاریخی ترین و لذت بخش ترین خبر راه دور زندگی ام بوده، گزاف نگفته ام.

 

به هر حال اولین فرزندم در غیاب من، در چهارم مرداد ۱۳۶۷،  در کلینیک مرحوم دکتر حسن‌زاده در خیابان امیر مازندرانی ساری به دنیا آمد که پدرم و برادرانم شیخ وحدت و شیخ باقر آن روز زحمت بردن به بیمارستان و رسیدگی به وضع و حال همسر و فرزندم را با نهایت توجه، بر عهده داشتند و همیشه هم برای این زحمت از آنان ممنونم و به خویشان خوب، مدیون. تا بعد...

(آنچه بر من گذشت)

۲
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
۲
در تاریخ : ۲ , ۱۳۹۷ خرداد . دید ۹۱۰

جامۀ قناعت و خوددارى

به قلم دامنه. به نام خدا. برای هر یک از ما، یکی از خاطره های قشنگ ماه رمضان، دعاهای کوتاه و قصار روزهای ماه مبارک رمضان است، که هر کس با طبع و لحن و ذوق و حال درونی خود آن را زمزمه می کند و روحش را می نوازد. من دعای برخی از روزهای سی روزۀ این ماه را بیشتر دوست دارم، که یکی از آنها همین دعای روز دوازدهم است و نیز دعای روز سوم که از نوجوانی قنوتم نمودم. خیلی پُرمضمون، صمیمانه و پیام بخش و حرارت دهنده است. این دعا و ترجمۀ رسای آن تقدیم دامنه خوانان شریف می شود: خدایا زینت دِه مرا در آن، با پوشش و پاکدامنى؛ و بپوشانم در آن، جامۀ قناعت و خوددارى؛ و وادارم نما در آن، بر عدل و انصاف؛ و آسوده‌ام دار در آن، از هر چیز که می‌ترسم؛ به نگاهدارى خودت اى نگه‌دار ترسناکان. والسلام.

۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
۰
در تاریخ : ۲ , ۱۳۹۷ خرداد . دید ۴۷۴

رفراندم؟؟؟

بحث ۱۳۳ مدرسۀ فکرت : چندی‌پیش رئیس دولت دوازدهم گفت: «حتی اگر در مسائل استراتژیک سال‌ها بحث کردیم و به نتیجه نرسیدیم باید برویم همه‌پرسی و از مردم بپرسیم.» پرسش ۱۳۳ این است: ۱. نظر شما درین‌باره چیست؟ ۲. رفراندم، گیریم که بر فرض برگزار شود، آیا نتیجه‌بخش است؟ همه به نتیجه‌ی برآمده از رأی رفراندومی تن می‌دهند؟ ۳. آیا اساساً رهبری به عنوان فصل‌الخطاب و عامل اقتدار و هدایتگر حکومت، مگر تبیین‌گر مسائل استراتژیک نیست؟ اگر هست پس چرا برخی‌ها مردم را به سوی رفراندوم (=همه‌پرسی) حواله می‌دهند؟ پس این بین جایگاه رهبری و نقش آن چه می‌شود؟ ۴.آیا به تحلیل شما این‌گونه سخن‌راندن، جنبه‌ی فصلی (=در راه‌بودن انتخابات مجلس آتی) دارد؟ آیا این یک شعار بزَکی با هدفِ مشغول‌کردن ذهن مردم به امور بی‌اثر و خیالی است؟

 

 

پاسخم به بحث ۱۳۳ مدرسۀ فکرت

 

به قلم دامنه: به نام خدا. پاسخ به سؤال یکم بحث ۱۳۳: از نظر من بکارگیری قید امری و دستوری «باید» در جمله‌ی آقای حسن روحانی، دست‌کم دو خطا در خود دارد: یکی این‌که روند و نحوه‌ی قانونی برگزاری همه‌پرسی را نادیده گرفته است. دوم آنکه تحکُمی (=فرمانی) سخن گفته است. علاوه بر این، با این جمله، مردم را تحریک کرده و خود برای فرار از کارآمدی و کارآفرینی به فرافکنی پرداخته است. پرسیدن از مردم از طریق وکالت «نمایندگی» ذات دموکراسی است. پرسیدن مستقیم گرچه یک راهکار است، اما نه هر وقت که کسی هوس کرد دم از آن بزند و از زیر کار و خدمت و کارآمدی شانه خالی کند. من گفتن جمله و هزاران جمله‌ی دیگر حرفی ندارم، اما وقتی آن را با حقایق و واقعیت‌ها می‌سنجم می‌بینم، بیراهه‌روی بیش نیست.

 

پاسخ به سؤال فرعی دوم: از نظر من حتی اگر رفراندوم هم بر فرض برگزار گردد، آنچه هم اینک، یا در دیروز انقلاب و فردای نظام وجود دارد و داشته و خواهد داشت، با این سرگرمی‌های بساز نمی‌شود.

 

پاسخ به سؤال فرعی سوم: نه فقط در مسائل استراتژیک نظام و انقلاب بلکه در مسائل کلان آن، کارگزاران حکومتی باید به صلاح‌اندیشی‌های رهبری همت بگمارند؛ حتی از نظر من بحران ۸۸ نیز که مطالباتی قابل عمل وجود داشت، سرانجام باید حرف رهبری خاتمه‌بخش مخاصمات می‌بود و بستر سیاست نمی‌بایست به سمت کوچه و خیابان و دست‌یابی دو سوی ماجرا به تنش و رویارویی و درهم‌کپبیدن همدیگر پیش می‌رفت. رهبری، به تعبیر عامیانه «مداد» و «مجسمه» و به تعبیر من مقامی تشریفاتی که نیست. البته اشتباه نشود، من به رهبری انتقادهایی در سیاست داخلی دارم، و هرگز مقدس و قدسی‌اش نمی‌پندارم، اما در تحلیل مسائل جامعه و حکومت و انقلاب رأی و فکرم را می‌کوشم از انصاف و حق‌ دور نیفتد. رهبری در آن جایگاه نقش هدایتی و نیز طبق قانون اساسی و شرع و مصلحت، فرمان‌های ویژه‌ی حکومتی دارد.

 

پاسخ به سؤال فرعی چهار: من شخصاً تردیدی ندارم که این حرکت خام حسن روحانی، فقط بزَک است و نیز مخلوطی از دغدغه‌ها و فکر برون‌رفت از پیچیدگی‌های سیاست خارجی. حال آن‌که دولت او در دوره‌ی ۱۱ بشدت در برجام فریب خورد؛ و دست‌کم اگر نگویم خطای استراتژیک کرد، می‌توانم بگویم شتاب غیرقابل بخشش کرد و تمام فرمول‌هایی که رهبری در خفا و علَن به آنان گوشزد، اخطار و حتی تقاضای احتیاط‌آمیز کرد، نادیده انگاشت.

 

نکته‌ی نهایی:

همه‌پرسی برای خود هم اصالت دارد و هم مقررات و هم چگونگی اجرا و عمل. در سوئیس اساس حکومت بر دموکراسی مستقیم است، لذا همیشه از مردم می‌پرسند که چه کنند، اما در دموکراسی رایج جهان، مگر هر جا کم آوردند و خود ناکارآمد بودند، صندوق رفراندوم پیش می‌کشند.

 

متن جملۀ حجت الاسلام حسن روحانی: «حتی اگر در مسائل استراتژیک سال‌ها بحث کردیم و به نتیجه نرسیدیم باید برویم همه پرسی و از مردم بپرسیم،‌ راهش این است. ما که نمی‌توانیم با هم دعوا کنیم، چهل سال است داریم بحث می‌کنیم. باید راه را انتخاب کنیم؛» روزنامه‌ی مردم‌سالاری ۲۵ مهر ۱۳۹۸. (منبع)

۷
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
۷
در تاریخ : ۱ , ۱۳۹۷ خرداد . دید ۷۲۱

گل‌چین باشیم، نه گناه‌چین

به قلم دامنه. به نام خدا. یادی از یک مرد بزرگ محل. یادم هنوز هست که چه نصیحت‌هایی به ما می‌کرد، چه شعرهای پرمغزی می‌خواند، و چه حکمت‌های زیبایی نقل می‌نمود. تنومند بود؛ سرخ‌فام. خندان و نیز به‌شدّت آرام. صدایش، خیلی طَنین داشت، وقتی سخن می‌آمد کم می‌گفت و به حدّ و حدود، حرف می‌زد. از ابوسعید ابوالخیر می‌گفت:

 

چون تیشه مَباش و جمله بر خود مَتراش

چون رنده ز کار خویش بی‌بهره مباش

تعلیم ز ارّه گیر در امر معاش

نیمی سوی خود می کش و نیمی می پاش

(رباعی ۳۶۷ ابوسعید ابوالخیر)

 

در پنج‌شنبه‌شب‌های دهه‌ی شصت، ما جمعی از رفقا، به خونه‌اش در تنگِ بالامحله‌ی داراب‌کلا می‌رفتیم و «دیدنی»های تلویزیون آن سال‌ها را می‌دیدیم. (برنامه‌ای از مجری زبردست مرحوم جلال مقامی) آن مرد بزرگ و خوب محل، در شب نشینی‌های‌مان در جوارش، از خوی و خصلت‌های بد برخی از مردم می‌گفت و بر ما تأکید داشت چنین نباشیم، بلکه همیشه:

 

گُل‌چین باشیم، نه گناه‌چین مردم

 

او خطّاط بود. بسیار خوش‌خط و خوش‌قلب.  تهران کار می‌کرد و آخر هفته به داراب‌کلا برمی‌گشت. او مرحوم آقای نصیری بود؛ پدرِ دوست‌مان جناب احمد نصیری. با آن که جوان بودم ولی این ذکر زیر او را که به ما یاد داده‌بود؛ هر صبح هفت‌بار به نیت خالص توحید بخوانیم، هنوز هم وِرد زبان و قلبم می‌کنم و حرز جانم:

 

یا هو یا مَن لا هوَ الا هو

 

همان دوره‌ی جوانی خیلی از شعرها و نکته‌های او را در دفترم نوشته‌ام و هنوز به یادگار نگه داشته‌ام. خدا او و همسر مهربانش را -که همیشه با قلبی پاک و اخلاقی خوش رفتار با ما برخورد شفقّت‌آمیز داشتند و با سخاوت تمام پذیرایی می‌کردند- غریق رحمت کناد. فاتحه مع الصّلوات.

 

اخیراً در (آب حیات) مرکز اطلاع‌رسانی غدیر، خوانده‌ام که در تفسیر مجمع البیان ذیل سوره اخلاص آمده است که علی (علیه السلام) قبل از غزوه بدر، حضرت خضر (علیه السلام) را در خواب مشاهده می‌فرمایند و به او می‌گویند چیزی به من بیاموز تا بدان وسیله بر دشمنان نصرت یابم.

 

جناب خضر (علیه السلام) به ایشان می‌گویند، بگو: یا هو یا من لا هو الا هو.

 

علی (علیه السلام) در صبح آن شب، حکایت رؤیای شب گذشته‌ی خویش را برای رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل می‌نمایند. حضرت رسول به ایشان می‌فرمایند، یا علی به تو اسم اعظم تعلیم داده شده است.

۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
۰
در تاریخ : ۳۱ , ۱۳۹۷ ارديبهشت . دید ۶۰۴

فاصلۀ فوق جهنّمی معیشت مردم

... و جریانی پیش آمد _بخصوص در چگونگی اغلب مدّاحان و مدّاحی امروز_ که جوانان باید بدانند، این چگونگی ها و اخلاق عملی  برخی از متصدّیان این امور، هیچ ربطی به جوهر اصلی مذهب تشیّع، و ماهیّت منزّه تربیت شیعی و حسینی و جعفری ندارد.

 

علامه محمدرضا حکیمی

 

حالا چرا برخی مقامات از آن ترویج می کنند، آیا نوعی گرایش به جنجال‌طلبی است؟ نمی دانم. همانگونه که اکنون قضاوت ما، اقتصاد و فواصل فوق جهنّمی معیشت مردم ما، هرگز قرآنی و علوی و جعفری نیست، پاره ای بسیار از دیگر امور نیز همینگونه است یا نزدیک به اینگونه.

علامه محمدرضا حکیمی.عقل سرخ‌ص‌۴۳۴

۱
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
۱
در تاریخ : ۳۰ , ۱۳۹۷ ارديبهشت . دید ۶۷۹

جنگل اردیبهشت ۹۷ دارابکلا

 

جنگل دارابکلا. پیش از ماه رمضان

اردیبهشت ۱۳۹۷

 

 

...

 

 

اینجا

 

عکاس: جناب یک دوست

 

 

پِتّلوس (=افعی) دارابکلا

 

۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
۰
در تاریخ : ۳۰ , ۱۳۹۷ ارديبهشت . دید ۱۵۷۷

یک روز کنار شهید گمنام در خیبر

یک روز کنار شهید گمنام در خیبر
به قلم دامنه

یک روز کنار پیام و پیمان شهید گمنام

بدیهی ست همۀ ما به شهیدان بدهی داریم

بدهی پیمودن راه،

بدهی اقدام،

بدهی ایمان و اَیمان،

آری ایمان و اَیمان که یعنی پیمان

والسّلام

 

 

آرامگاه شهید گمنام. عکاس: دامنه

۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۷. پاد. مردم پایه‌ی خیبر قم

 

 

زیارت قبر شهید گمنام. عکاس: دامنه

 

 

پاد. مردم پایه‌ی خیبر قم

 

۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
۰
در تاریخ : ۳۰ , ۱۳۹۷ ارديبهشت . دید ۶۲۵

فاطمیه داریم، فاطمه نداریم

متن نقلی: سرانجام، در راه بازگشت از مشهد مقدس، لحظۀ منظور پیش آمد، با او [مرحوم دکتر علی شریعتی] به تبادل نظرِ دو به دو پرداختیم... و در پایان این سخنِ او بود: «ما تا علی و فاطمه را داریم، به هیچ مکتبی و ایسمی نیاز نداریم، منتهی باید علی و فاطمه را به مردم بشناسانیم.» آری؛ مردم ما، علی (ع) و فاطمه (س) را دارند، لیکن درست نمی شناسند. من بارها گفته ام: ما سالی سه فاطمیه داریم اما فاطمه نداریم.

علامه محمدرضا حکیمی، عقل سرخ، ص ۴۵۰

۳
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
۳
در تاریخ : ۲۹ , ۱۳۹۷ ارديبهشت . دید ۹۳۶

پول‌دوستی آمریکایی‌ها

به قلم دامنه. به نام خدا. کتاب «نخبگان قدرت» نوشته‌ی سی. رایت میلز. گروه ترجمه‌ی مؤسّسه‌ی غرب‌شناسی، تهران: انتشارات فرهنگ مکتوب، ۱۳۸۳. چاپ اول. ۴۶۳ صفحه. چهارنکته از این کتاب را -که به شناخت واقعیات نظام فاسد و استثمارگر آمریکا می‌پردازد- به شیوه‌ی همیشگی دامنه به اشتراک می‌گذارم:

 

چارلز رایت میلز (به انگلیسی: Charles Wright Mills) (۲۸ آگوست ۱۹۱۶–۲۰ مارس ۱۹۶۲) جامعه‌شناس آمریکایی و استاد جامعه‌شناسی در دانشگاه کلمبیا بود. او از سال ۱۹۴۶ تا زمان مرگ خود در سال ۱۹۶۲ استاد این دانشگاه بود.

سی. رایت میلز

 

نخبگان قدرت. عکس از دامنه

 

ص ۱۶۹ : طبق اطلاعات من، هرگز هیچ فردی با پس‌انداز مازاد حقوق یا درآمدهای خود در ردیف ثروت و سرمایه‌های کلان آمریکا قرار نگرفته است. زیرا او باید بر یک موقعیت و پست استراتژیک تسلّط داشته باشد و آن را در اختیار بگیرد تا فرصت بهره‌برداری از ثروت‌های کلان را پیدا کند.

 

ص۳۳۸ : اکثر سیاستمداران حرفه‌ای، نمایندگی گروه های ذینفع محلی زیرک را بر عهده می‌گیرند و عدم برخورداری آنها از آزادی عمل زیاد در تصمیم‌گیری های سیاسی، دقیقاً از این واقعیت نشأت می‌گیرد.

 

ص ۴۴۶ : هنوز یک سنت قدیمی آمریکا کاملاً از بین نرفته است؛ ارزش پول و چیزهایی که با پول می‌توان خرید؛ این ارزش‌ها حتی در دوران تورّم اقتصادی نیز همچون فولاد، سخت و بادوام است.

 

ص ۴۴۸ : در چنین جامعه‌ای اعتقاد بر این است که در محافل رده‌بالا و در طبقات متوسط آن، شبکه‌ای از کلاهبرداران زرنگ و تیزهوش به‌طور گسترده رواج دارد... و جامعه‌ای که صرفاً مصلحت‌اندیش باشد به پرورش افراد آگاه و مطّلع کمکی نخواهد کرد.

۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
۰
در تاریخ : ۲۹ , ۱۳۹۷ ارديبهشت . دید ۶۹۵

حقِّ انتصار مظلوم

وَلَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولَئِکَ مَا عَلَیْهِمْ مِنْ سَبِیلٍ * إِنَّمَا السَّبِیلُ عَلَى الَّذِینَ یَظْلِمُونَ النَّاسَ وَیَبْغُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ أُولَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ * وَلَمَنْ صَبَرَ وَغَفَرَ إِنَّ ذَلِکَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ

 

و کسانی که پس از ستم دیدنشان [به حکم حق و برابر قوانین اسلام] در مقام انتقام برآیند، ایرادی بر آنان نیست [و در شرع مقدس مجوزی وجود ندارد که حق آنان را باطل کنند.] . ایراد و محکومیت فقط متوجه کسانی است که به مردم ستم روا می دارند و به ناحق در زمین سرکشی می کنند، اینانند که برای آنان عذابی دردناک خواهد بود،  و کسی که [با قدرت داشتن بر انتقام به اختیار خود] شکیبایی ورزد و [از انتقام] گذشت کند، بی تردید این از اموری است که ملازمت بر آن از واجبات است،

 

سوره شورى

 آیات‌۴۱تا۴۳

ترجمۀ انصاریان)
 

 

تفسیر علامه طباطبایی

 

ضـمـیر در کلمه (ظلمه) به مظلوم برمى گردد،... مظلوم حق مقابله به مثل دارد گو اینکه صبر و گذشت فضیلتى برتر است. این سه آیه توضیح و پیش گیرى از شُبهه اى است که ممکن است از آیه قبلى که فرمود: (فـمـن عـفـا و اصـلح فـاجره على اللّه) به ذهن آید، چون ممکن بود کسى که بر او ظلم شـده تـوهُّم کند: این دستور حق انتصار او را ضایع کرده، و خلاصه اجازه داده همه مظلومین از حـق خـود صـرفـنـظر کنند. لذا براى دفع این شبهه فرمود: (کسانى که بعد از ستم دیدن در مقام گرفتن حق خود برآیند هیچ مانعى جلوگیرشان نیست) و در شرع الهى هیچ مجوّزى نیست که حق آنان را باطل کند.

 

نـکـتـه اى کـه در ایـنـجـا لازم اسـت یـادآورى شـود ایـن اسـت کـه ... فرمود: تنها محکومیت از آن کسانى است که به مردم ظلم مى کنند، و مى خـواهـنـد بـدون حـق در زمـیـن طـغـیـان کـنـنـد؛ آرى ستمکاران محکومند به اینکه از ایشان انتقام گرفته شود، و این معنا را در ذیل کلام تأکید نموده و فرموده: (اولئک لهم عذاب الیم).

 

دیگر ایـنـکـه فـرمود: (و لمن صبر و غفر ان ذلک لمن عزم الامور) و بیان کرد که دعوت بـه صـبـر و عـفـو بـه ایـن مـعـنـا نـیـسـت کـه حـق انـتـصـار و دفـع ظـلم از خـود بـاطـل شـود، بـلکـه ارشـاد بـه فـضـیـلتـى اسـت کـه از تـمـامـى فـضـائل مـهم تر است، چون در مغفرت و عفو، صبرى است که از مصادیق عزم الامور است...» المیزان.

۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
۰
در تاریخ : ۲۹ , ۱۳۹۷ ارديبهشت . دید ۴۰۲

هتل گلشن رضوی مشهد مقدس

هتل گلشن رضوی مشهد مقدس

 

هتل گلشن رضوی مشهد. اردیبهشت ۱۳۹۷

 

 

سردرگاه هتل گلشن رضوی مشهد. عکاس: دامنه

 

نمای شرقی هتل گلشن رضوی مشهد. عکاس: دامنه

۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
۰
در تاریخ : ۲۹ , ۱۳۹۷ ارديبهشت . دید ۳۴۸۳

انقلاب و نسل جوان

استاد محمدرضا حکیمی در «عقل سرخ» می نویسد: «هیچ انقلابی، بی حضور نسل جوان انقلاب نیست. چنانکه هیچ حاکمیتی بدون داشتنِ نسل جوان، حاکمیت نیست. اِعمالِ قدرت است.

 

باری، دکتر علی شریعتی، در شرایطی خاص، ضروری دید که یک تفسیر کاملاً انقلابی از مذهب ارائه کند، و نسل جوان را از سرگردانی های گوناگون به یک نقطۀ مثبت و فعّال متوجه سازد. و خوشبختانه در مذهب تشیّع، همۀ این امکانات و استعدادها هست، اگر درست فهم و کشف شود، و زبانی مناسب و توانا برای عرضه پیدا کند.»

منبع:عقل‌سرخ،ص۴۳۷

۱
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
۱
در تاریخ : ۲۸ , ۱۳۹۷ ارديبهشت . دید ۵۶۰

سه‌راه سورک داراب‌کلا

 

عکاس: جناب یک دوست

سه‌راه سورک داراب‌کلا اسلام‌آباد. اردیبهشت ۱۳۹۷

 

۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
۰
در تاریخ : ۲۷ , ۱۳۹۷ ارديبهشت . دید ۳۸۰

مبارزه بى ‏امان علیۀ آمریکا

 	امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی

 

مرجع قائم؛ به تعبیر علامه حکیمی در عقل سرخ. ص ۴۲۰

امام خمینی رهبرکبیر انقلاب اسلامی: «جهان باید بداند که ایران راه خود را پیدا کرده است و تا قطع منافع آمریکاى جهان‏خوار، این دشمن کینه‏ توز مستضعفین جهان، با آن مبارزه ‏اى آشتى‏ ناپذیر دارد و حوادث ایران نه تنها ما را براى لحظه ‏اى عقب نخواهد نشاند، که ملت ما را در نابودى منافع آن مصمم ‏تر خواهد کرد. ما مبارزه سخت و بى ‏امان خود را علیه آمریکا شروع کرده ‏ایم و امیدواریم فرزندانمان با آزادى از زیر یوغ ستمکاران، پرچم توحید را در جهان بیفرازند. ما یقین داریم اگر دقیقاً به وظیفه ‏مان که مبارزه با آمریکاى جنایتکار است، ادامه دهیم، فرزندانمان شَهد پیروزى را خواهند چشید.»

(صحیفه امام، ج ۱۵، ص ۱۷۱)

۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
۰
در تاریخ : ۲۷ , ۱۳۹۷ ارديبهشت . دید ۶۱۹

پایان عصر آمریکا

به قلم دامنه. به نام خدا. کتاب «پایان عصر آمریکا» نوشته‌ی چارلز ای کویچان. گروه ترجمه‌ی بنیاد غرب‌شناسی، تهران: انتشارات غرب‌شنایی، ۱۳۸۳. چاپ اول، ۵۹۰ صفحه. چهار نکته از این کتاب را به اشتراک می‌گذارم؛ در روزگاری که حماقت‌های شخصی همچون دونالد ترامپ موجب شده تا هویتِ جهانخوارگی دولت آمریکا و زشتی‌ها و ستمگری‌ها و شرارت‌های این کشور امپریالیستی، بیش از پیش برای دوَل و ملَل جهان، برملا گردد. به‌حق به تعبیر امام، آمریکا شیطان بزرگ است که البته هیچ غلطی نمی‌تواند بکند.

 

 

عکس از دامنه

 

ص ۸ : اینک با آغاز عصر سرمایه‌داری دیجیتال و اطلاعات، که فرآیند ارتباطات بشری را به‌کلی دگرگون ساخته است، به طور اجتناب‌ناپذیر ساختارهای سیاسی، اجتماعی و هویتی در داخل جوامع نیز تغییر خواهند نمود.

 

ص ۶۹ : بنا بر نقشه‌ی ترسیمی جهان در این کتاب، مشخّصه‌ی بارز نظام جهانی همانا توزیع قدرت است، نه مواردی همچون: دموکراسی، فرهنگ، جهانی‌سازی و سایر مواردی از این دست.

 

ص ۱۹۹ : حتی اسرائیل  که به موجب درآمد سران‌ اش یکی از کشورهای نسبتاً متموّل به شمار می‌آید، با چنددستگی فزاینده‌ی اجتماعی رو به روست. هرزلیا، از مناطق شمالی تل آویو، در حال تبدیل به یک درّه‌ی سیلیکان کوچک است... اغلب یهودیان متعصّب ارتدوکس از شرکت در فرایند جهانی‌سازی و سکولاریسمی که در پی دارد، امتناع می‌ورزند.

 

ص ۵۶۷ : جایگاه بین‌المللی رفیع ایالات متحده آمریکا، اتّحادیه‌ی اروپا و ژاپن تا حدّ زیادی نشأت‌گرفته از اقتصاد پیشرفته است. اما دست‌آوردهایشان، علاوه بر این، آن‌ها را در پیشانی تاریخ قرار می‌دهد، آن‌ها نخستین کشورهایی خواهند بود که تأثیرات مختل‌کننده‌ی اقتصاد دیجیتال را بر پیکر جوامع خود احساس خواهند کرد.

۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
۰
در تاریخ : ۲۷ , ۱۳۹۷ ارديبهشت . دید ۵۳۰

از کتاب عقل سرخ علامه حکیمی

به قلم دامنه. به نام خدا. کتاب «عقل سرخ» اثر علامه محمدرضا حکیمی. شامل بیست مقاله. از انتشارات دلیل ما، چاپ سوم، ۱۳۹۶، در ۴۵۶ صفحه، از کتاب های خواندنی و مهم این اندیشمندِ عدالت گرای شیعه است. چهار نکته از یاداشت های دامنه بر این کتاب، به اشتراک گذاشته می شود:

 

عقل سرخ

عکس از دامنه

 

ص ۵۹ و ۶۰ چنین می خوانیم: در اسلام، تفاوت در مالکیت و آزادی در آن، تا حدودی، و با قیودی که شرع تعیین کرده، پذیرفته است، لیکن در مصرف، نظر اسلام این است که باید مردمان، (که همه انسانند و بچۀ وزیر مثل بچۀ رُفتگر است...) مساوی باشند.

 

 

ص ۱۱۵ آمده است: آیت الله بروجردی بنوعی «تستُّر» می کرده اند، چنانکه در زمان ایشان گفته می شد که آقا گاه که سخنی را قابل توجّه یا به صلاح نمی دانند، دست مبارکشان را پشت گوششان می گذارند، و به نحوی خود را به دیر شنیدن و کری می زنند، آری، ریاست و عمل به وظیفه، مشکلات بسیاری دارد.

 

 

ص ۴۲۲ نوشته اند: همانگونه که روح حسن صبّاح، در کوههای الَموت هنوز می گردد و پاس می دهد، روح دکتر علی شریعتی _این مبارز آگاه علَوی_ سالهای سال، از کران تا کران ایران و دیگر کشورهای اسلامی و هر جای جهان که جوانان مسلمان حضور داشته باشند، خود را می نُماید، و در وجدان زمان و پیکر تاریخ حاضر است. (گفتار آخر عقل سرخ «روحی که همواره در میان ماست»)

 

ص ۴۵۳ این نکته مهم درج شده است: خلیل بن احمد _از عالمان بسیار زاهد و گران ارج شیعه_ گفته اند هنگامی که از او پرسیدند: به چه دلیل علی _علیه السّلام_ امام همگان است در همه چیز؟ گفت: به دلیل که همه (در امور دین و معرفت و علم و عمل و اقدام) به او احتیاج داشتند، و او به احدی احتیاج نداشت. (همه از او می پرسیدند و و او از احدی نمی پرسید)

۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
۰
در تاریخ : ۲۶ , ۱۳۹۷ ارديبهشت . دید ۸۷۷

کوزه‌گر، کوزه‌خر، کوزه فروش

لیف روحِ ۲۲۰

 

در کارگه کوزه‌گران رفتم دوش

دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش

ناگاه یکی کوزه برآورد خروش

کو کوزه‌گر و کوزه‌خر و کوزه فروش

 

رباعیات عمر خیام

 

عکس از کتابخانۀ شخصی دامنه

 

رباعی۱۱۷خیّام

۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
۰
در تاریخ : ۲۶ , ۱۳۹۷ ارديبهشت . دید ۹۳۹

کورِ خود و بینای مردم نباشیم!

به قلم دامنه. کویریات دامنه. به نام خدا. امشب ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۷ بازهم بوی قشنگ سحر می‌آید و یاد زیبای خاطره‌ها، مادرها، خواهرها، زحمت‌ها، پخت‌وپزها، بوی اشتهاآور افطاری‌ها و در یک کلمه آغاز بهترین روزها و شب‌ها و سحرها و اذان شادی‌بخشِ مؤذّنه‌ها. در این ماه مبارک و فرخنده‌ی توبه و انابه و بخشش خدا که با دعوتنامه‌ی باری‌تعالی، میهمان شریف سفره‌ی برکت حضرت آفریدگار هستیم؛ بهتر آن است:

 

کورِ خود و بینای مردم نباشیم

 

 

یعنی این که در دیدنِ بدی‌ها و ضعف‌ها و غفلت‌ها و گناه‌ها و کژی‌ها و کاستی‌ها و اشتباه‌های خود، کور! نباشیم و آن را نبینیم! و خدای ناکرده فقط و فقط عیب و ایرادهای مردم را ببینیم و از خویشتنِ خویش غافل باشیم و کرده‌های خود را توجیه نماییم. پس؛ اول به خودم نَهیب می‌زنم که خدایا از بدی‌های فراوانم درگذر و این ماه را برای همه‌ی ما ماه فرصت و رُخصت و مغفرت قرار ده.

 

 

طلوع در هند

 

سپس از پرودگار غفور مهربان می‌خواهم مردم مؤمن ما را ببخشای و بیامرز و همه‌ی اموات محل و نیز تازه‌درگذشتگان روستای داراب‌کلا از جمله همسنگر خوب‌مان سادات بزرگوار سیّد ابوالحسن شفیعی دارابی را غریق رحمت فرما. با یاد و احترام به شهیدان.

۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
۰
در تاریخ : ۲۶ , ۱۳۹۷ ارديبهشت . دید ۱۲۷۰

درخواست جناب یک دارابکلایی

به قلم جناب «یک دارابکلایی»: با سلام. جناب آقای طالبی، معمولا واژه "زیرآب زنی" [اینجا] مواقعی استفاده می شود که طرفی که زیر آب او را می‌زنند دارای خصیصه زشتی است و یا کار ناشایستی انجام داده یا می دهد و زیرآب زن معمولا این خصایص و کارها را برای خراب کردن طرف استفاده می‌کند. اما زمانی که فردی برای حفظ کشور، جان خود را که عزیزترین چیز اوست، بر کف گرفته و به جبهه می رود و یا فرد شایسته ای برای کار مناسبی در نظر گرفته شده و عده ای به ناحق و ناروا بر اینان تهمت و افترا می بندند را نمی توان زیرآب زن گفت؛ یقینا واژه ای دیگر باید برای آنان پیدا کرد، اگر چه من هر چه فکر کردم نتوانستم پیدا کنم.


این خصیصه زشت دارابکلایی به نظر می رسد که مربوط به دوران قدیم باشد، اما واقعیت این است که همین اواخر هم این قضایا ادامه دارد. فرد محترمی پیش من گلایه می کرد که به دستور وزیر، برای شغلی انتخاب شده بود اما فقط به دلیل اینکه یک هم محلی آنجا بود موفق به اشتغال نشده بود. از این ناراحت بود که همه جای این مملکت اگر کسی در جایی آشنایی داشته باشد کار او راه می افتد و مشکل او این بود که این هم محلی در آنجا بود و کاش که نبود. به نظرم به جای در لفّافه حرف زدن و نام نیاوردن از آنان، بهتر آن است که نام این افراد بر ملا شود و از این طریق شاید ریشه این خصیصه زشت اخلاقی از این دیار برچیده شود. پس لطفا اگر صلاح می دانید این کار را انجام دهید. با سپاس.

 

پاسخ دامنه

 

به نام خدا. سلام من هم به شما جناب «یک دارابکلایی». متن شما دربردارندۀ نکات بسیارمهمی ست؛ که من لازم می دانم _ولو خیلی کوتاه_ به آن بپردازم:

 

۱- باید تأسُف خورد که خصلت های زشت برخی ها، موجب گردیده آدم همیشه آرزو کند کاش یک هم محلی با او همکار نباشد و یا از محل کارش باخبر نباشد. واقعاً نکتۀ دردناکی را با تفکر فعال خویش مطرح ساخته ای.

 

۲- من دلم نمی خواهد برای چنین افرادی که به قول معروف «زیرآب‌زن» هستند، واژه ای خلق کنم، کما این که شما نیز هرچه کوشیده اید، نتوانستید چنین کنید و به نظرم دلت نیامده است به آنان نسبت خاصی بدهی.

 

۳- اتفاقاً یکی از دوستان _که مرضی الطرفین است_ همان سال های اوج گزارش ها علیۀ من، با نیت خالص و مستند به من گفت: «فلان «عبدَوود» علیه ات زد.» من البته آن زمان خندیدم از توصیف او، ولی الان می گویم همین نسبت را هم نباید داد. آنان زشتی و حسادت می کنند؛ ما که نباید عین آنها از جادّۀ منطق و انصاف به در برویم.

 

۴- فرمودی اسم شان را علناً بیاورم و از لفّافه بیرون بروم چرا که از نظرت، اُولی آن است که نامشان برمَلا و آشکار شود تا از این طریق ریشۀ چنین خصیصۀ زشت اخلاقی از دیار دارابکلا برچیده شود. من ضمن سپاس از شما بابت این همدردی و بیان حق، معتقدم در وبلاگم هنوز وقت آن نشده که نام شان بیاورم. چون اینجا عرصۀ همگانی ست. فعلاً بگذارید، نام شان را نیاورم.

 

۵- من این خصیصۀ زشت زیرآب زنی را از هر کس سرزده باشد و یا سربزند محکوم می کنم. که از قول مستقیم یکی از دوستان گرامی شنیده ام علاوه بر چندتا جناح راستی محل _که اندک اند_ یکی از جناح چپی هم این خصلت را از قبل داشته است و برای شغل بگیران محل، و نیز در تحقیقات محلی، زیرآب زنی می کرد؛ که من هنوز برایم مسجّل نشده است. اگر واقعاً چنین بوده است، از این شخص هم بابت این بخش از کارهایش بیزاری می‌جویم. برای من، چپ و راست مهم نیست، حق و ارزش گرایی و پایداری در دیانت و انقلابی گری واقعی اصل است.

 

۶- در مورد آن وزیر و آن فرد خیلی تأسف خوردم که چنین شد. اگر از من کاری بر بیاید و نیاز دیده باشی، اعلان آمادگی می کنم کمکش کنم. تمام.

۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
۰
در تاریخ : ۲۳ , ۱۳۹۷ ارديبهشت . دید ۵۵۴

آنچه بر من گذشت ۶۶

قسمت ۶۶ : به نام خدای آفرینندۀ آدمی. آری؛ به من گفت: «ابراهیم خودتو مهیا کن بری کیاسر. مسئول آنجا بشی». روز می شمردم که کی می شود حکمم صادر شود و عازم شوم. سال ۱۳۶۷ را تا دو سه هفته ای طی کردم، دیدم نه! هیچ خبری نشده است. مشکوک شدم. چون این مدت را پیش خودِ رئیس نهادی که در آن اشتغال داشتم، کار می کردم _درواقع بی هدف چخ چخ می گرفتم_ خیلی راحت از ایشان یعنی «جناب برادر ... . ...» پرسیدم قضیۀ حکم مسؤولیت من در کیاسر چه شده است؟

 

یادم هست که از جلسه ایی اضطراری برگشته بود و دمِ در اتاقش که من در آن این مدت کار می کردم، پاهایش را با کفش به سمت بیرون دراز کرد و آه سردی کشید و کتفم را به صمیمت فشرد و علت را گفت. بعد من از طریق یکی از منتسبان دریافتم که [آقای ... . ...] علیه ام به بازرسی چیزایی! گفت و اصرار کرد که مرا مسؤول کیاسر نکنند.

 

من اسم این هم محلی ام را فعلاً در این جا نمی آورم و به خدا وامی گذارم که تلاش کرد نگذارد به زعم خود، من در آن نهاد ارتقاء بیابم، تا خدای ناکرده در ردیف مدیران و فرماندهان قرار نگیرم. و یا به خیال خود که مرا شریعتیسم و ضدروحانیت می پنداشت، مضرّ و مخل به حال نظام جمهوری اسلامی نباشم. بگذرم. اساساً وقتی آن چند گزارشگر و زیرآب زن دارابکلایی  _که تعداد و اسامی شان را دقیقاً می دانم علیۀ من چه کرده و چه گفته اند_ نتوانستند مانع از ورودم به نهاد انقلابی شوند، برخی از آنان تمام تلاش شان را کردند که در درون نهاد مانع رشد و بالا رفتن من شوند.

 

حتی یکی از آن ها پیش یکی از دوستان مرضی الطرفین در غیاب من، به من فحش ناموسی بسیارزشت و ناسزا و ناروا داد و به مادرم _که آزارش حتی به مور هم نمی رسید_ غیاباً جسارت کرد؛ که آری؛ فلان فلان شده هرچه تلاش کردیم  که وارد نهاد [...] نشود، بازهم وارد شد. او باید پیش خدا جواب بگوید. قضیۀ کیاسر برای من پیام مهمی داشت. دریافتم اینان _چند زیرآب زن حسود_ تا نفس دارند نمی گذارند من در نهاد ساری رشد کنم. این موضوع را مخفی با شیخ وحدت درمیان گذاشتم. نکاتی به من گفت و بر اساس آن پیش رفتم تا پس نیفتم.

 

همان رئیس نهاد ساری چون مرا بیش از حد قبول داشت و محبت می ورزید، مرا به عنوان جانشین، به یکی از مراکز زیرمجموعه ساری معرفی کرد و آن جا مشغول شدم. اما راه خود را بر اساس توصیۀ شیخ وحدت پیش می بردم. فشار بر من چنان بود که دیگر نمی توانستم ماندن در ساری را تحمل کنم. رفتم به نهاد گفتم مرا زودتر از موعد بفرستید جبهه.

 

پیشنهادم قبول شد و در حالی که در تیرماه ۱۳۶۷ اولین فرزندم عارف می خواست متولد بشود، بدون معطّلی و البته با چشم انتظاری لحظه های تولد _که هنوز تا آن زمان دقیق مشخص نبود کی هست_ ساری را ترک و به دور از هیاهو و حسادتِ آنان، به جبهۀ مریوان حرکت کردم. در مریوان به عنوان معاونِ یکی از معاونت ها مشغول شدم که به مدت ۱۰ ماه به طول انجامید و در آغاز سال ۱۳۶۸ به ساری برگشتم. که می گویم چه می شود.

(آنچه بر من گذشت)

۱
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
۱
در تاریخ : ۲۳ , ۱۳۹۷ ارديبهشت . دید ۹۴۵

یا اباالفضل

به قلم دامنه. به نام خدا. نام حضرت ابوالفضل _سلام الله علیه_ آشناترین و انیس ترین نام ها در زبان و قلب ایرانی هاست. وفای ابوالفضل، رشادت ابوالفضل، مظلومیت ابوالفضل، مقام خاصِّ ابوالفضل و در یک کلام، شخصیت محبوب ابوالفضل در عاشورای حسینی، همه و همه موجب شده تا عطش عشق به حضرت ابوالفضل در قلب تک تک ایرانی ها زبانه بکشد و قبَسات  مودّت ایرانیان گردد.

 

قسم ابوالفضل _ به حضرت عبّاس قسم_ و اِمداد از نام مقدس  قمر بنی هاشم _یااباالفضل_ و دخیل به حرمش و اذن گرفتن از ایشان برای ورود به حرم حضرت سیدالشهداء _علیه السّلام_ نمونه هایی از قبسات است که چون شعله و پارۀ آتش، قلوب مؤمنان را حرارت و نور و معرفت می بخشد. عکس حرمش هدیه می شود به عاشقان و متوسّلان به حضرت باب الحوائج ابوالفضل العبّاس. با آرزوی زیارت بین الحرمین. خداحافظ.

۱
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
۱
در تاریخ : ۲۳ , ۱۳۹۷ ارديبهشت . دید ۶۹۵
قبل ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ---- ۹۰ ۹۱ ۹۲ ۹۳ ۹۴ ۹۵ ۹۶ ---- ۱۱۴ ۱۱۵ ۱۱۶ بعد
سایت دامنه ی داراب کلا : فرهان پنجم