تازه ترین پست ها
پذیرفته ترین پست ها
پر بازدید ترین پست ها
پر بحث ترین پست ها
تازه ترین نظر ها
-
ناشناس : علیکم السلام و رحمةالله وجه هفتم و هشتم در حرم مشهد👇 وجه هفتم : این است صله رحم من یا ثامن الحجج وجه هشتم : این است در جستجوی ولی زمان بودن یا ثامن الحجج! کجا روم دنبال ایشان؟راهمایم باش برای رسیدن. محل ما -
ناشناس : السلام استاد خاطرهای بود دل ریشکن اما من به چشم ندیدم فقط شنیدم بخشی از تاریخ رو خاطرات و زندگینامهها تشکیل میده تاریخ، فرهنگ و هویت مردم جامعه رو به رخ میکشه مثلا استاد در تاریخ ۱۸ /خرداد /۱۴۰۴ در شیروان تشریف داشتند و از آنجا عبور میکردند وقتی بیان داشتند آخرین میدان ، یعنی مسیرشان رفت بود ، برگشت ... -
ناشناس : با درود جناب آقا مدیر من این مطالب قمه ای شما را با دقت تر از بقیه متنها خواندم قمه و قمه زنی کاری ندارم کی حرام یا کی حلالش می داند اما هر چه هست من در کربلا زیاد شاهد انجام آن بودم در ایام ماضی الحق و والانصاف موجب هجو انسانیت هست تا چه رسد به دین و اسلام و عاشورا و محرم یک حرکت غیر عادی غیر عرفی و ... -
عیسی رمضانی محمد : دو پاسخ من به دو استاد محترم در مدرسه فکرت شعبهی ایتا ۱۷ ، ۳ ، ۱۴۰۴ ! ،، آشیخ محمدرضا احمدی سلام اعجاب چرا استاد؟ شاگردت هستم. باید متن مرا رفع ایراد کنی، از خود من که نباید تعجب رسی. گفتمان غالب خود را به آن که در اقلیت است غلبه میدهد چون تریبونها در دست این گفتمان است. گفتمان زمانی رایج است که پشتش طبق ... -
ناشناس : سلام جناب طالبی خاتمی، نماد بنبست در اجرای دموکراسی به سبک جمهوری اسلامی است؛ از جزئیات میگذرم، چون میترسم. جلیل قربانی -
ناشناس : ✍ رفیق فرهیخته و نکتهسنج، جناب آقا ابراهیم پیش از هر چیز از لطف، دقت نظر و همراهیتان با نوشتهام صمیمانه سپاسگزارم. از اینکه با نگاهی ژرف و مسئولانه، بر بخشی از حقیقت تلخ این روزگار انگشت نهادهاید، دلگرم و خرسندم. بله، متأسفانه آنچه اشاره کردید نه تنها واقعیتی تلخ، بلکه زخمی ماندگار بر پیکر جامعه ماست. ... -
ناشناس : سلام و دورد اندر حکایت گیر دادن های انُظر به حکومت آخوندی : بنده چون دبیر جغرافیا هستم از خودمان بگم که به کسی برنخورد. ✅یک دبیر جغرافیایی که ، تخصصش کوههای افغانستان بود ، در هر جلسه تدریس ، متناسب با سرفصل های مختلف کتابِ درسی، هر موضوعی را که مطرح میکرد آن را نیمه کاره می گذاشت و مثل همیشه میگفت، اما ... -
ناشناس : سلام اصلاح ویرایشی ( میشود امور خیریه را برای انسانهای زنده در جامعه پویا به انجام رساند).در پناه حق سید کاظم صباغ دارابی -
سید کاظم صباغ دارابی : جناب حجت السلام آقا سید حسین شفیعی علیکم سلام و رحمه ا.. ممنون از عنایت شما به مسائل محل،در این مورد از ما کسی در باره هزینه کرد امور خیریه آن مرحومه مشورت نکردو یا نظری نخواست،اقا محمد حسن طالبی وصی خواهرش هست،بنظر بنده مسجد و حسینیه پایین محل با امامزاده باقر(ع) دویست متر فاصله دارد،میشه مراسمات را در ... -
ناشناس : با درود ما هم یکی [دامنه] را می شناسیم که بیش از یک دهه هست که بیش از دویست مخاطب روزانه اش از صد تا مجالس پر هزینه و ساختمانهای مجلل با برکت تر و درس آموز تر است و به قولی از خیران مدرسه ساز پیشتاز هست که فعلا لنگه ندارد. بله اینه 🥰🌺🌸🥰 محمد عبدی سنهکوهی
موضوع های کلی سایت دامنه
کلمه های کلیدی سایت دامنه
- عکس ها
- چهره ها
- تریبون دارابکلا
- انقلاب اسلامی
- دامنه کتاب
- عترت
- تک نگاران دامنه
- اختصاصی
- مباحث دینی
- گوناگون
- ایران
- مسائل روز
- فرهنگ لغت دارابکلا
- جهان
- قرآن در صحنه
- مدرسه فکرت
- دارابکلایی ها
- روحانیت ایران
- لیف روح
- جامعه
- مرجعیت
- دامنه قم
- زندگینامه من
- شعر
- روحانیت دارابکلا
- جبهه
- امام رضا
- کویریات
- خاطرات
- مشهد مقدس
- گفتوگو
- تاریخ سیاسی دارابکلا
- روزبه روزگرد
- کبل آخوند ملاعلی
- اوسا
- آمریکا
- بیشتر بدانید
بایگانی های ماهانه ی سایت دامنه
-
خرداد ۱۴۰۴
۱۴
-
ارديبهشت ۱۴۰۴
۱۶
-
فروردين ۱۴۰۴
۱۴
-
اسفند ۱۴۰۳
۶
-
بهمن ۱۴۰۳
۱۰
-
دی ۱۴۰۳
۱۲
-
آذر ۱۴۰۳
۱۹
-
آبان ۱۴۰۳
۱۳
-
مهر ۱۴۰۳
۱۲
-
شهریور ۱۴۰۳
۲۳
-
مرداد ۱۴۰۳
۱۷
-
تیر ۱۴۰۳
۱۷
-
خرداد ۱۴۰۳
۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۳
۸
-
فروردين ۱۴۰۳
۷
-
اسفند ۱۴۰۲
۱۸
-
بهمن ۱۴۰۲
۲۰
-
دی ۱۴۰۲
۸
-
آذر ۱۴۰۲
۲۰
-
آبان ۱۴۰۲
۲۱
-
مهر ۱۴۰۲
۲۰
-
شهریور ۱۴۰۲
۱۹
-
مرداد ۱۴۰۲
۱۸
-
تیر ۱۴۰۲
۱۰
-
خرداد ۱۴۰۲
۱۴
-
ارديبهشت ۱۴۰۲
۸
-
فروردين ۱۴۰۲
۱۷
-
اسفند ۱۴۰۱
۱۲
-
بهمن ۱۴۰۱
۱۶
-
دی ۱۴۰۱
۲۰
-
آذر ۱۴۰۱
۳۱
-
آبان ۱۴۰۱
۲۳
-
مهر ۱۴۰۱
۲۱
-
شهریور ۱۴۰۱
۱۳
-
مرداد ۱۴۰۱
۱۳
-
تیر ۱۴۰۱
۱۲
-
خرداد ۱۴۰۱
۱۵
-
ارديبهشت ۱۴۰۱
۱۵
-
فروردين ۱۴۰۱
۲۷
-
اسفند ۱۴۰۰
۲۴
-
بهمن ۱۴۰۰
۳۰
-
دی ۱۴۰۰
۲۴
-
آذر ۱۴۰۰
۲۴
-
آبان ۱۴۰۰
۳۲
-
مهر ۱۴۰۰
۲۶
-
شهریور ۱۴۰۰
۱۷
-
مرداد ۱۴۰۰
۱۱
-
تیر ۱۴۰۰
۲۵
-
خرداد ۱۴۰۰
۱۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۰
۱۴
-
فروردين ۱۴۰۰
۱۷
-
اسفند ۱۳۹۹
۳۴
-
بهمن ۱۳۹۹
۳۸
-
دی ۱۳۹۹
۳۵
-
آذر ۱۳۹۹
۳۶
-
آبان ۱۳۹۹
۲۳
-
مهر ۱۳۹۹
۳۱
-
شهریور ۱۳۹۹
۲۲
-
مرداد ۱۳۹۹
۳۲
-
تیر ۱۳۹۹
۳۰
-
خرداد ۱۳۹۹
۲۵
-
ارديبهشت ۱۳۹۹
۴۱
-
فروردين ۱۳۹۹
۴۰
-
اسفند ۱۳۹۸
۳۶
-
بهمن ۱۳۹۸
۴۹
-
دی ۱۳۹۸
۴۸
-
آذر ۱۳۹۸
۳۸
-
آبان ۱۳۹۸
۳۰
-
مهر ۱۳۹۸
۴۴
-
شهریور ۱۳۹۸
۳۷
-
مرداد ۱۳۹۸
۲۸
-
تیر ۱۳۹۸
۳۵
-
خرداد ۱۳۹۸
۱۸
-
ارديبهشت ۱۳۹۸
۱۸
-
فروردين ۱۳۹۸
۱۸
-
اسفند ۱۳۹۷
۳۰
-
بهمن ۱۳۹۷
۴۰
-
دی ۱۳۹۷
۴۰
-
آذر ۱۳۹۷
۳۴
-
آبان ۱۳۹۷
۴۵
-
مهر ۱۳۹۷
۵۵
-
شهریور ۱۳۹۷
۶۷
-
مرداد ۱۳۹۷
۶۷
-
تیر ۱۳۹۷
۶۴
-
خرداد ۱۳۹۷
۳۵
-
ارديبهشت ۱۳۹۷
۴۸
-
فروردين ۱۳۹۷
۴۸
-
اسفند ۱۳۹۶
۶۶
-
بهمن ۱۳۹۶
۶۵
-
دی ۱۳۹۶
۳۲
-
آذر ۱۳۹۶
۵۷
-
آبان ۱۳۹۶
۴۴
-
مهر ۱۳۹۶
۴۹
-
شهریور ۱۳۹۶
۲۸
-
مرداد ۱۳۹۶
۲۶
-
تیر ۱۳۹۶
۱۶
-
مهر ۱۳۹۵
۱
-
آذر ۱۳۹۴
۱
-
دی ۱۳۹۳
۱
-
تیر ۱۳۹۲
۱
پیوندهای وبلاگ های دامنه
پیشنهاد منابع
دامنهی دارابکلا
بیحوصله نشوند! حتی پیغمبرمان
۱۹ ، ۱ ، ۱۴۰۴ دامنه : دمی با دوست -این جا منظور قرآن است- آن هم دمِ اذان صبح و صبحانه خوردن، حال انسان را ازین رو به آن رو میکند. قرآن ضددروغترین کتاب است. هر چه گفته است راست است. قاریان قشنگ تمام میکنند؛ صدق اللهُ العلیُ العظیم.
حُسن تصادف مرا رسوند به کهف ۵۶ که چه گوید؟ این حقیقت را. آیه، آیهی تسلّی دادن خاطرِ نبی اکرم ص است. چون که خدا دارد او را خط میدهد از انکار منکران و مخالفان، بیحوصله نشود. بیحوصله را در المیزان یافتم. زیرا خداوند بارها وحی فرستاد که من پیغمبر نفرستادم، مگر مُنذِر و مبشرّ. حتی علامه طباطبایی قطعی میگوید: «به جز این وظیفه، تکلیف دیگری ندارند.»
وقتی پیامبر اکرم ص به بیحوصله نشدن فرمان مییابد، حاصل آیه بر سایران معلوم است. افراد و یا حکومتهای بیحوصله، در حقیقت ضد آیه هستند. پایان این متن. دامنه
کی گفته! قلهی دماوند فقط از مازندران پیداست. از اتوبان قم به تهران هم پیداست. ایناش، روبروتون. دماوند مانْد و حکومتها، یکییکی آمدند و رفتند. ببینیم دماوند تا کی به تماشای جمهوری اسلامی مشغول میمانَد. دامنه
بِز ، هِرَس

تاریخ انجمن اسلامی داراب کلا
به قلم جعفر آهنگر دارابی : سلام. قبل از اینکه به موضوع بحث که در گروه چشمه سار مطرح شده در رابطه با اوایل دوران انقلاب اسلامی بوده می پردازم. ذکر این نکته را ضروری می دانم، که اینجانب کلیات تحولات تاریخ قرن چهاردهم را تقریر و در سلسله نوشتار خود که در کانال سرزمین ما داراب کلا بارگذاری و البته در گروه های مختلف محل بازنشر شده است. لذا همین جا فرصت را مغتنم دانسته و از اهالی محترمی که مشتاق تاریخ روستایمون هستند، می توانند با عضویت در کانال فوق اتفاقات محل را پیگیری و مطالعه نمایند. و اما برگردم به موضوع بحث که سعی می کنم فرآیند مدیریت محل را در اوایل انقلاب اسلامی را شاید هم تکراری! بصورت خلاصه به رشته تحریر دربیاورم. امید است مخاطبان محترم پاسخ پرسش را از لابلای نوشتارم بگیرند.
اولین بیانیهی کروبی پس از رفع حصر
متن نقلی از حجت الاسلام مهدی کروبی : عینا" درج میشود: "مهدی کروبی در اولین بیانیهی خود گفته است آن چیزی که کشور را تا آستانهی جنگی ویرانگر پیش برده است پروژهی جمهوریت زدایی حاکمیت است که از انتخابات سال ۸۴ با تقلب و دخالت مستقیم سپاه و بسیج در تغییر نتایج انتخابات شروع شد. متن این بیانیه که برای انتشار در اختیار انصافنیوز قرار گرفته است در پی میآید:
عکس کروبی پس از رفع حصر
باسمه تعالی
مردم شریف ایران
همانطور که میدانید از اواخر بهمن ماه سال ۱۳۸۹ در حصری قرار گرفتم که حکم به محرومیت و مجازات آن نه بر اساس قانون و تصمیم محکمهای صالح، بلکه صرفا بر مبنای اراده صاحب قدرت اعمال و اجرا شد. درخواست محاکمهی علنیام در مرجع ذیصلاح قانونی که بارها مطرح و بر آن مصر بودم هم اجابت نشد تا اینکه مدتی پیش سخن از رفع حصر اینجانب به میان آمد.
در پاسخ به تلاش رؤسای محترم قوه مجریه و قضاییه در پایان دادن به این رفتار غیرقانونی، ضمن تشکر از پیگیری آنان به اطلاع رساندم که اینجانب و مهندس موسوی در یک پرونده و مطابق یک دستور غیرقانونی که مغایر اصول متعدد قانون اساسی از جمله اصل قانونی بودن جرایم و مجازاتهاست، محصور و از حقوق قانونیمان محروم گشتهایم.
مرحوم فضل الله اوسا
احمد؛ مخ ریاضی محل

۱. احمد، آن زمان اتاقی در بالخانهی سمت حیاط داشت که پر بود از آثار زندهیاد دکتر علی شریعتی. من و سید علی اصغر به آن اتاق نزد احمد آمدوشد داشتیم. اتاق نبود که! فقط کتاب بود.
۲. او به رایگان دانشآموزان محل را در کلاسی در شب، در دبستان دولتی دارابکلا در وسط محل، ریاضی میآموخت و کلاس تقویتی او اثرگذار بود.
۳. حاجقاسم احمد، عروسی پرباری گرفت. پس از من عروسی کرد. عروسی او شباهت زده بود به سنتیترین عروسی محل که باز نیز در آن روز من و سید علی اصغر بسیار برایش نقش حضور ایفا کردیم.
خواستم فقط با عکس قبرش، نگذارم به همین میزان که نامش زنده کردم، اسمش فراموش شود. خدا بیامرزدش. اگر کسی خاطره ازو دارد، گوید.
آمار جمعیتی و نرخ رشد ۱۴۰۴ داراب کلا
به قلم حسن ابراهیمی: سلام. موضوع: آمار جمعیتی و نرخ رشد دارابکلا. طبق آخرین آمار (۱۰ فروردین ۱۴۰۴) جمعیت روستای عزیزمان (در آینده داراب شهر) ۵۶۶۴ نفر؛ (۲۸۳۶ نفر زن و ۲۸۲۸ نفر مرد) و افراد بالای ۱۸ سال هم ۴۱۷۵ نفر (۲۰۹۶ نفر زن و ۲۰۷۹ نفر مرد) با تعداد ۱۸۵۳ خانوار و تولد پارسال۶۳ نفر و فوتی ۳۹ نفر با نرخ رشد جمعیتی متوسط ۷۵ صدم که از استاندارد کشوری (۲.۱) عقب تر می باشد؛ جزء بزرگترین روستای استان مازندران می باشد.
آیا ملاقات با خدای باریتعالی امکانپذیر است؟
پرسش ۲۸۸ مدرسه فکرت
جواب من به پرسش ۲۸۸
نگارش دامنه ۱۰ ، ۱ ، ۱۴۰۴
بعضی از حُکمای تنزیهی برین هستند که خداوند صفت ندارد. زبان حال یک موّحد اهل توحید به خدا این است؛ فروغی بسطامی:
کی رفتهای ز دل،
که تمنا کنم تو را
کی بودهای نهفته،
که پیدا کنم تو را
با صد هزار جِلوه،
برون آمدی که من
با صد هزار دیده،
تماشا کنم تو را
چشمم به صد مجاهده،
آیینهساز شد
تا من به یک مشاهده
شیدا کنم تو را
انسان به یک انسان، وقتی عشق میورزد و دل میبازد در تمام شبانهروز، معشوقش را پیش دلش حاضر میبیند؛ چه رسد به خدای آفریدگار و پروردگار که عشق و باور انسان به آن خالق و صانع مهربان. عاشق، از دورترین نقطهی جهان در آن سوی قطب شمال معشوق خود را در آن سوی قطب جنوب ملاقات میکند و مرز و جغرافیا را بین خود و او لغو میکند؛ انسان با خدا چنین است. این شعر، جهانبینی من است. وجد در من ایجاد میکند. نسبت به خدا اهل وجد هستم. دامنه
اسلام دکتر علی شریعتی
اسلام دکتر علی شریعتی نگارش دامنه ۴ ، ۱ ، ۱۴۰۴ اسلام نوعِ زندهیاد دکتر علی شریعتی این طور نبود که انسان را در برابر خدا به زانو زنَد و از طریق مرجع تقلیدش در جستجوی رستگاری بگردد؛ او این طرز اسلام را نفی و دفن میکرد. اسلامش ناظر بود بر رستگاری جمعی مردم ایران از طریق ایدئولوژی آزادی و رهایی با شعار عرفان عدالت برابری در پناه ستیز دائمی با زر و زور و تزویز. من با اسلام نوعِ دکتر علی شریعتی به بَلّه بَلّه میآمدم و میآیم و خواهم آمد. بَلّه بَلّه یعنی روشنایی و آلوک آتش. مثلاً اون تای دیم بَلّه بَلّه دِنه؛ نورانیه، زیباهه، روشنه، سفیده، برّاقه. نیز گرما، دما، فوران آتَش. شعله بیرون دادن. بگذرم.
جهان و خانه
جهان و خانه نگارش دامنه ۱ ، ۱ ، ۱۴۰۴ ؛ زمین با زمینیانش، باز، یک دور، دورِ خورشید گشت و سن ما، یک عدد بالاتر رفت. عددی که بانوان آن را چه ماهرانه مخفی نگه میدارند. من، جهانِ در گردش را دوست میدارم، دوستا، دوست. اما؛ گردِشم در زمین را بیشتر. جهان، قشنگ است، قشنگ! چون قشنگترین را در خود جای داده است. راز دارم، منِ رازدان، که خانه را از جهان لذیذتر میدانم. خانه، خویشتنِ من را، خارخاری میدارد و سکوت و خلوت و با خودم گفتن و شَنیدن را فراهم میکند. پس، خانهام جهان است. و جهان، در خانهام. خانه که هستم، دنیا در پیشم. جهانم با جانم با این میلمه، مُبعِث (=برآمده) از بیت دفتر سه مثنوی:
میلِ جان اندر ترقّی و شرَفمیلِ تن در کسبِ اسباب و علَف!
تحلیلی بر ۲۹ اسفند
به قلم جعفر آهنگر دارابی: سلام. روز ۲۹ اسفند یادآور یکی از بزرگترین رویدادهای تاریخ معاصر ایران است؛ روز ملی شدن صنعت نفت، که بدون شک در تاریخ ایران نقطه عطفی بزرگ به شمار میرود. این روز نه تنها به ملی شدن صنعت نفت و استقلال اقتصادی ایران تعلق دارد، بلکه به نقش پررنگ دکتر محمد مصدق در تحقق آن نیز اشاره دارد. دکتر مصدق با شجاعت و ارادهای بینظیر، قرارداد نفتی ایران را که به نفع کشورهای بیگانه تنظیم شده بود، به چالش کشید و با ملی کردن صنعت نفت، حاکمیت ایران بر منابع خود را به دست آورد. اما متاسفانه تاریخنگاری رسمی در برخی مقاطع سعی کرده است نقشهای واقعی افراد در این وقایع تاریخی را تحریف کرده و سهم برخی را به نام دیگران بنویسد. در این میان، در سالهای پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، تلاشهایی برای نسبت دادن بخشی از این دستاورد به آیتالله کاشانی انجام شده است، حتی اگر این نقش در مقایسه با دکتر مصدق بسیار کمرنگتر بوده باشد.
در حقیقت، آیتالله کاشانی نیز در مخالفت با سلطه انگلیس بر منابع نفتی ایران نقش داشت، اما در کنار مصدق نبود که رهبری حرکت ملی شدن نفت را به دوش بکشد. دکتر مصدق در مقام نخستوزیر، به طور مستقل و با ارادهای قوی، مبارزه با استعمار را رهبری کرد و به رغم مخالفتهای بسیار داخلی و خارجی، دستاورد ملی شدن نفت را برای ایران به ارمغان آورد.
تحریف تاریخ و مصادره کردن دستاوردهای عظیم به نام افراد دیگر نه تنها نادرست است، بلکه به نوعی سعی در کوچک کردن اهمیت شخصیتهایی مانند دکتر مصدق دارد که باید همواره به عنوان قهرمان ملی شناخته شوند. مصدق در برابر فشارهای داخلی و خارجی ایستاد و نشان داد که حتی یک فرد میتواند در برابر قدرتهای بزرگ ایستادگی کند و برای منافع مردم خود تلاش کند.
برای ثبت دقیق و درست تاریخ، باید از تحریفها و مصادرهها پرهیز کرد و همواره نقش واقعی هر فرد را به درستی به نمایش گذاشت. روز ۲۹ اسفند باید به عنوان روز ملی شدن صنعت نفت و به یاد دکتر محمد مصدق، که جانفشانی کرد تا ایران بتواند استقلال اقتصادی خود را باز یابد، در تاریخ ایران گرامی داشته شود. این روز باید به یادآوری آن فداکاریهای بزرگ باشد که هر ایرانی برای حفظ حاکمیت ملی باید به آنها افتخار کند.
۲۹ اسفند ۱۴۰۳
جعفر آهنگر دارابی
این جملهی آق سیدمحمود!! چند غلط دارد؟!!
نگارش ۲۶ ، ۱۲ ، ۱۴۰۳ ابراهیم طالبی دامنه دارابی. کاری در صحن مدرسه فکرت شعبهی واتساپ:
حجت الاسلام آقای سید محمود نبویان از نوچّگان نوباوهی آیت الله محمدتقی مصباح یزدی، معلومه چیچی گفته؟!! اگر سخن زیر عین سخن خودش باشد که گفته:
"زمانی که ما لایحهی حجاب را تصویب کردیم قبل از سقوط سوریه و شهادت سید حسن بود، اما بر اساس این که مبادا دشمن بخواهد در ایران سوریهسازی بکند، دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی جلوِ هر چیزی که باعث دو قطبی سازی شود را گرفت. اشکال میکنند که مگر شما خودتان این قانون را تصویب نکردید؟ بله، اما به خاطر مشکلاتی که در کشور وجود دارد نباید ابلاغ شود که کشور مشتعل شود؛ که دشمن بتواند سوءاستفاده کند مثل سال 1401. دو قطبیسازی ممنوع. مقام معظم رهبری هم فرمودند که دوقطبیسازی ممنوع است."
این جملههاش، این غلطها دارد؛ به نظر دامنه نُه تا. یکی یکی با من بیا:
نُه از نُه: اساساً آقاخامنهای به علت مقاومت بر سر عقیدهی راسخش، دوقطبیسازترین شخصیت جهان است. (نظرم فعلاً به منفی و مثبت بودن این کردار، نیست)
هشت از نُه: لایحه غلطاً در غلط را اساساً نباید به اسم اسلام "سند برابر اصل است" میزدید. شماها اسلام را گروگان عوامیت خود گرفتهاید.
هفت از نُه: دبیرخانهی "شُعام" دلش برای مردم نسوخته بود، چون بارها علیهی ملت حکم سرکوب داد، دیدند اوضاع خاورمیانه را خراب کردند، پا در میانی کرد.
شش از نُه: خودت ذاتت سادات است ولی عرَضت انباشته از غرًض. کیست تو را که در معصومیهی قم گند میزدی، نشناسدت. گپ نیار مرا!!
پنج از نُه: آخوندها یک ورق از علم سیاست در دروس خود ندارند، ولی همهجا -حتی مُستراحسر!!! هم- خود را مقدّم و متورَّم! بر همگان میدانند.
چهار از نُه: شما اگر دلتان برای مشکلات میسوزد، اینهمه فکر ضدمذاکره را تبلیغ نمیکردید که پول از بیتالمال برای حق تبیین!!! بستانید.
سه از نُه: سال ۱۴۰۱ وقتی با آن «ژینا مهسا» آن کردند، که در اسلام نداریم آن طور نهی از منکر، شماها حتی عاجز بودید به حاکم، به خطر عدم قاطعیت در برخورد با یک فعل حرام توسط ناشیهای گشت ارشاد (خوانده شود: انحراف)، تذکر بدهید. امام علی ع یاد داد حاکمهای خود را باید سؤالپیچ کرد تا دچار آفات مخصوص قدرت و فساد در حمکرانی نشود.
دو از نُه: فکر میکنید ایران کم از سوریهسازی دارد مگر؟!! مردم در خود، آتشفشان نفرت حمل میکنند ولی فعلاً گُدازهها را در درون قلهی دل خود، نگهداری میکنند.
یک از نُه: آقای سیدمحمود!! به خاطر همین لایحهی حجاب و هزاران کار غلط حکومت که لایه لایه کردید مردم را، منتظر باشید روزی مردم شماها را عین ساواکیها دنبال خواهند کرد. دیگر حتی از مرز هم زَهره ندارید متواری شوید برید نجف. چون از بس در مؤسّسهی محمدتقی! حوزهی نجف اشرف را خوار و خفیف ساختید. بگذرم. دامنه: هنوزم قمم!
حق چیست؟
حق چیست؟ نگارش ۲۴ ، ۱۲ ، ۱۴۰۳ ابراهیم طالبی دامنه دارابی. یونس آیاتی شگفتانگیز دارد. در آیه ۴ از وعدهی حق، حرف زد. حق را تفسیرها چیزی دانستهاند که «واقعیت و اصالت داشته باشد». مثلاً حقبودنِ معاد (=در فارسی: زمان بازگشت) این است آفرینش الهی، جز با برگشت موجودات به سوی او، کامل نمیشوند. المیزان مثال قشنگی زد: مانند سنگ که از آسمان به طرف زمین حرکت میکند، کمالش این است. انسان هم سوی خدا کمالش شکل میگیرد. سوی خدا، همان معاد و قیامت و در زبان قشنگ فارسی: رستاخیر (=رَستَن + برخیزیدن) است. پس، انکار معاد در آیه ۷ یونس، بسیار نکوهیده شد، چونکه معاد وقتی باور نیاید، سقوط اعتقادات شروع میشود. به قول قرآندانان، وعده، وعید، امر، نهی، نبوت، وحی، و ... همه، سقوط میکنند. به قول علامه طباطبایی «دین الهی بنیانش درهم میریزد.» من معتقدم کردارها با اعتقاد معاد، اصلاح و اخلاص میشود. آنچه نوشتم در پس از سحریخوردن دست داد. شکمم سیر، مغزم فعال. قلبم هم، مهیّا. کموکاست هم داشتم اما.
آنگاه که بر ابراهیم خلیل ع داخل شدند
نگارش ۲۱ ، ۱۲ ، ۱۴۰۳ در مدرسه فکرت شعبهی واتسآپ. پیش از اذان صبح ماه رمضان برای هر انسان بیدار -که سحری میخورَد که جان برای کارکردن داشته باشد- نگاه به آخرین نامهی خداوند به پیامبر خاتم و اکرم ص، یعنی قرآن کریم، شعلههای ذهن را روشنتر میکند. تصادفی، قرآن باز میکنم درین وقت سحر رمضان. خوردم به آیهی "اِذ دَخَلوا عَلیهِ" از آیهی ۵۲ حجر، که وقتی آن را ادامه دهیم آیه ما را یک سلام مخصوص آموزش میدهد: «فَقالُوا سلاماً». مفسران آن را به ادب ملائکه تفسیر کردند که وقتی بر ابراهیم خلیل الله ع داخل شدند، ادب کار زدند، سلام مخصوص کردند.
سلام نوعی تحیّت است. حیات به طرف می بخشد؛ سلامتی عطا میکند، حتی به حدِ ذوق ذرّهای و لحظهای. با سلام دادن، ادب خود را به هر کس که داخل شدیم، چه حضَر و چه هر نظر، منتقل میکنیم که آن شخص هم در خود حس شخصیت به خود میگیرد که مورد احترام و ارجمندی قرار گرفته است. این کمترین انرژی -ولی بالاترین اثرگذاری- را قرآن به انسان آموخت و تمدنهای انسانپایه. درود بر سلام و سلام بر درود. و سلام و درود بر سلامکنندگانُ دروددِهندگان. پایان متن ۲۰ دامنه.
خودپردازِ خود باید بود
نگارش ۱۹ ، ۱۲ ، ۱۴۰۳ : یک جا یا شاید چند جای کتاب خدا، «علیکُم اَنفسَکُم» آمده است. به تفسیرها که نگاه شود، اغلب، آن را این طور باز کردند که منظور خدا ازین فروفرستادن وحی این است انسان باید به خودش بپردازد. پرداختن به خود، باعث میشد انسان خودپرداز شود و در جلد دیگران نرود پی لغزیدن افراد نگردد.
باری؛ علامه در المیزان میگوید حکمت این آیه این است هر کس خود را بپاید تا «لغزش مردم او را نلغزانَد» زیرا، کار هر انسانی سرانجام به خدا ختم میشود.
به نظرم از بهترین آیه است، چون فردسازی میکند، فرد که خودپرازی کند، به سازندگی خود بپردازد، جامعه هم سالم بار میآید. آیات واقعاً نافذ در انسان است وقتی قلب و مغز انسان آمادهی شنیدن حرف حق است. پایان متن ۱۸ دامنه
اندوه و ندا
اندوه و ندا. نگارش ۱۴ ، ۱۲ ، ۱۴۰۳ انسان به کتاب اُنس دارد. کتاب را در شعرها مؤنس روان معرفی کردند. قرآن، در ردیف کتاب جای دارد. انسان به قرآن به دید کتاب نگاه میکند و مؤمن که باشد به دید الهام و اخذ فرمان میبیند. پس، قرآن از منابع الهام انسان است.
اینک پس از مقدمه سراغ «نادَینا نوحٌ» و «نَجّیناهُ» و «مِنَ الکَربِ العظیم» در دو آیهی ۷۵ و ۷۶ سورهی صافّات میروم که اثبات این امر است انسان باید نزد خود ندا دهد. زیرا خدا «نِعمَالمُجیبون» است، یعنی نیکپاسخدهنده.
چرا ندا نزد خدا؟ زیرا اندوه بزرگ را او میرهانَد. وعدهی قرآن است. باور به قرآن داریم، ازین الفاظ مهم دو آیه الهام میگیریم. کاری که خدا برای نوح و اهل او (=کسانش) کرد منبع دریافت است و نجات. کَرب (=اندوه) در زندگی حادث میشود، راه رهایی علاوه بر تدبیر امور، ندا با خداست. پایان متن ۱۳ دامنه.
تفسیر آق سید علی اصغر شفیعی دارابی
از متن دامنه در مدرسه فکرت شعبهی واتساپ:
«سلام مدیرمحترم
نماز و روزه تان قبول
درپی تحلیل محتوی متن زیبایت برآمدم:
۱. ساختار و سبک نگارش
متن از یک ساختار منسجم و منطقی پیروی میکند. ابتدا با یک مقدمه کوتاه دربارهی جایگاه کتاب و قرآن آغاز میشود، سپس با ارجاع به آیات قرآن، مفهومی کلیدی را استخراج و تحلیل میکند. استفاده از جملات کوتاه و ادبی، متن را تأملبرانگیز و تأثیرگذار کرده است.
۲. رویکرد تحلیلی به قرآن
شما، قرآن را نهتنها بهعنوان یک کتاب مقدس بلکه بهعنوان منبع الهام و هدایت معرفی میکنید. آیات ۷۵ و ۷۶ سوره صافات محور اصلی تحلیل شماست. برداشت شما از این آیات نشان میدهد که «ندا دادن به خدا» و «استجابت الهی» دو اصل مهم در مواجهه با اندوه هستند. این نوع نگاه از یک تفسیر معنوی و تأویلی از قرآن سرچشمه میگیرد.
۳. تأکید بر مفهوم ندا و پاسخ الهی
شما بر مفهوم «ندا دادن» تأکید دارید و این فعل را امری درونی و ضروری برای انسان میدانید و «نِعمَالمُجیبون» را برجسته نموده، تا نشان دهید که پاسخ الهی قطعی است. این دیدگاه، مخاطب را به سوی یک رابطه شخصی و معنوی با خداوند سوق میدهد.
۴. جایگاه اندوه و راه نجات
در متن، اندوه (کَرب) یک امر اجتنابناپذیر در زندگی معرفی شده است. شما نجات از اندوه را هم در «تدبیر امور» و هم در «ندا دادن به خدا» میبینید. این نگاه، پیوندی میان تلاش بشری و توکل بر خدا ایجاد میکند.
۵. ویژگیهای زبانی و بیانی
جملات کوتاه و موجز، اما سرشار از معنا هستند. بهرهگیری از ترکیبات ادبی و قرآنی مانند «مؤنس روان»، «نِعمَالمُجیبون» و «مِنَ الکَربِ العظیم» متن را غنی کرده است. زبان، ساده اما پرمغز و فلسفی است، که به تفکر عمیقتر دربارهی مفهوم ندا و پاسخ الهی دعوت میکند.
متن «اندوه و ندا» تحلیلی تأملبرانگیز از نقش قرآن در زندگی انسان و تأثیر دعا و ندا بر رهایی از اندوه ارائه میدهد. شما با بهرهگیری از آیات قرآن، بر پیوند میان انسان و خدا تأکید نموده و نقش ایمان در حل مشکلات را برجسته میسازید. ساختار محکم، زبان ادبی و تحلیل ظریف مفاهیم دینی، این متن را اثری تأملبرانگیز و دلنشین کرده است.
یا رسول، بانه - سردشت و حاجبصیر
یا رسول، بانه- سردشت و حاجبصیر
خاطرهنویس: جلیل قربانی
سرآغاز؛ همه مازندرانیهایی که در جبهه جنگ ایران و عراق حضور یافته یا تاریخ جنگ را شنیده، عبارت "یا رسول" برای آنها آشناست.
۱- اسفندماه سال ۱۳۶۰ در کلاس سوم دبیرستان بودم که به همراه گروهی از بچههای محمودآباد و بابلسر عازم جبهه شدم، در آن گروه حاجحسین بصیر هم بود.
۲- حسین بصیر در آن زمان یک کلاشینکوف تشریفاتی داشت که قنداق، خشاب و روکش لوله خروجی آن زردرنگ بود. او آن اسلحه را به دلیل رشادتهایش در قالب گروه "فداییان اسلام" فریدونکنار در عملیات شکست حصر آبادان، از سرلشکر فلاحی* جایزه گرفته بود.
۳- نام آن گروه اعزامی در یک پیشنهاد نهچندان جدی "یارسول" گذاشته شد. یا رسول بعدها نام یک گردان خطشکن در لشکر ۲۵ کربلا شد. این نام در تاریخ جنگ ایران ماندگار شد.
۴- ما طبق روش معمول نیروهای اعزامی به غرب، از بابلسر به رامسر، سپس به پادگان اللهاکبر اسلامآباد غرب و از آنجا به بانه اعزام و در جاده بانه- سردشت مستقر شدیم.
۵- جاده بانه- سردشت (گردنه کوخان) در تصرف نیروهای کومله و دمکرات بود و نیازهای عمومی شامل سوخت و دارو و .. هر روز با هلیکوپتر از بانه به سردشت برده میشد.
۶- در آن زمان، حسین بصیر به دلیل اختلافنظر با فرماندهان، به سپاه بانه احضار شد و بعد از محاکمه در سپاه بانه، اسلحه تزئینی از او پس گرفته و خود او به فریدونکنار بازگردانده شد.
۷- حسین بصیر بعدها دوباره به جبهه جنوب رفت و گردان "یا رسول" را تشکیل داد و ابتدا خودش و بعدها برادرش شهید اصغر بصیر و دیگران آن را فرماندهی کردند. اغلب نیروهای آن ابتدا از فریدونکنار بودند.
۸- اما بازگشت اصلی در زمان دیگر بود که بخش اصلی خاطره من است. در بهمن ۱۳۶۵ که دانشجوی سال چهارم دانشگاه مازندران بودم، در قالب سپاه مهدی (عجا...) به جبهه رفتم. یک ماهونیم در شلمچه بودیم.
۹- با چند عملیات موفق، به دلایل تاکتیکی، جبهه جنگ ایران و عراق در بهار ۱۳۶۶ از جنوب به کردستان انتقال یافت، ما از جنوب به غرب رفتیم. لشکر ۲۵ کربلا و حاجحسین بصیر بار دیگر به جاده بانه- سردشت بازگشتند.
۱۰- لشکر ۲۵ کربلا در تبلیعات میدانی منطقه و تابلونوشتهها با نام مستعار "قائم ۲۵۰۰ " برای عملیات والفجر ۱۰ در منطقه ماووت عراق حضور داشت. حاجحسین بصیر در اردیبهشت سال ۱۳۶۶ در جریان این عملیات به شهادت رسید.
* توضیح: سرلشگر ولیالله فلاحی از معدود فرماندهان با توانایی منحصر بهفرد در ارتش بود که بعد از عملیات شکست حصر آبادان به همراه فکوری، نامجو، جهانآرا و کلاهدوز در سقوط مشکوک یک هواپیما به شهادت رسید.
مذاکره غلط است؟ یا غلط نیست؟
مذاکره غلط است؟ یا غلط نیست؟
۲۰ ، ۱۱ ، ۱۴۰۳ نوشتهی ابراهیم طالبی دارابی دامنه
پیشدرآمد: پیشدرآمد: بدواّ بگویم سراسر پیام قرآن را اگر بگردیم جایی را سراغ نداریم که این آخرین کتاب مقدس، خواسته باشد، ناس و ایمانآورندَگان را دعوت به دعوا کرده باشد. همگان را به صلح و سازش و درستکاری و خیر و نیکی به همدیگر و حتی تعاون در بِرّ، فرا خوانده است، مگر آن جاهایی که مورد تجاوز و ظلم قرار گرفته باشند، که آن هم چندین شرط پشتش ردیف شد و حتی در آن موقعیت هم -که قتال دفاعی تجویز شد- باز در سرانجامش، دعوت به سازگاری نهایی میکند که جهان از سَفّاکی (=خونریزی انسانی) خالی بریّ باشد و برّ رواج یابد و ابرار روی کار بیایند. جمهوری اسلامی ازین دو وضعیت بّرّ و اَبرار مگر باید شانه خالی کند؟! و از انقلاب اسلامی بیرون بزند؟! خواست بزند، بزند حتی جاهایی زده است، ولی هر فکری در نظام از اساس انقلاب اسلامی بیرون بزند، در معرض داوری مردم قرار میگیرد.
لِذِکری
۱۸ ، ۱۱ ، ۱۴۰۳
منم خدا، که هیچ معبودی جز من نیست؛ پس، مرا پرستش کن و برای یادِ من، نماز برپا دار.
آیت الله سید محمد حسین طباطبایی در جلد ۲۷ فارسی المیزان ص ۲۱۸ معتقد است لِذِکری برای آن است که بگوید یادآوریات را، عبادتت را، با عمل به نماز صورت بده. مثل این دو مثال:
بخور؛ برای اینکه سیر شوی.
بنوش؛ برای اینکه سیراب شوی.
با این دو نمونه مثال علامه، پس میشود گفت:
بِنماز (=نماز بایست) ؛
برای اینکه خدا را یاد (=ذکر) کنی.
بپَرَست (=پرستش کن) ؛
برای اینکه خدا را یاد (=فراموش) نکنی.
برداشتم بود از آیهی ۱۴ طه. دمی با کتاب وحی، این اثر را بر انسان میگذارد که دقایقی خود را به طور مستقیم شنوندهی کلام خداوند حس میکنی و همین حس است که انسان آرامشی در خود میآفریند. قرآن به انسان یاد میدهد هیچ کس و هیچ چیز را اعلا و اعلم ندان، مگر پروردگار متعال عالَم و آدم را.
نکته: هر گاه دیدیم کسی دارد شخصیتها را طوری معرفی میکند که انگاری او خدا است و حتی برتر از خدا نعوذ بالله، بدانیم او دارد فرعون میسازد. فراعِنه (=فرعونها) مستکبر بیش نبودند که به مردم زور میکردند آنان را «ولیّ» خود بدانند و پیرو بیچون و چرا شوند. هر که، جز خدای باریتعالی، خدایگانی ورزد، او بُت است. بُت را هم ابراهیم شیخ الانبیا علیهمالسلام بر زمین زد و شکانْدتمام، و درسی داد عامّ و تامّ.
تاریخ سیاسی دارابکلا قسمت ۹۹
خاطرههای سیاسی من
زمان خاطره: اوایل دههی ۶۰
تاریخ نوشتتن: ۱۷ ، ۱۱ ، ۱۴۰۳
تا وقتی که از درون روحانیت دارابکلا -یکی از آنان بالای منبر- برخی از اعضای «انجمن اسلامی دارابکلا» را به عنوان افرادی «منحرف و مسئلهدار و ضد روحانی» اسم نبرده بود، انقلابیون محل با تمام اختلاف فکری که داشتند، اما کنار هم به سر میبردند. پس از آن منبر در بالامسجد بود که جو محل به هم ریخت و نیروها به دو دستهی چپ و راست تقسیم شدند، حتی محل دفتر هر کدام هم، از هم جدا افتاد. آخوندها اغلب اغلب، دو بههمزن میشوند؛ خواسته یا ناخواسته. علتش این است همواره خود را حقانی و سایرین را انحرافی تصور میکنند و این رَبگونگی آنان را جای خدا مینشانَد! زهی خیال باطل!
و چند سال بعد، تا وقتی جناب حاج مهدی رمضانی -که به «گالممدلیعلی، مهدی» شهرت دارد- فرمانده بسیج مقاومت دارابکلا بود، تفکر دافعه و تنش وجود نداشت چون ایشان انسانی دارای روحیهی گشاده و اخلاق پسندیده بود و همواره شایستگی از خود بُروز میداد و نمیکوشید سیاست دفع و رفتار انگزدن را پیاده کند. اما از روزی که آقای سید عباس هاشمی مرحوم حاج سید ولی، فرماندهی پایگاه مقاومت دارابکلا را بر عهده گرفت، رفتار بسیار دافعهآمیز علیهی نیروهای جناح چپ اتخاذ گردید. خود وی آدم نابلد و تازهوارد بود و بنایش را بر نزدیکی هرچهبیشتر با روحانیت راستگرای محل گذاشت که مثلاً چند صباحی بیشتر در صدر روستا بماند.
شبی در اتاق سمت غربی خانهی جناب حاج گال محمد رمضانی در پیچ گلچین دارابکلا، نشستی ادغامی از راست و چپ برگزار شد. آن شب من بودم که توسط همین آق سید عباس به افراد جناح چپ دارابکلا با خشم و غیظ، انگِ «منافق جنگی» زده شد. که در آن زمان چنین تهمت وحشتناک، میتوانست بنیاد نیروهای چپ را نابود کند و حتی خانواده را از هم بگسلانَد. اما آن انگ، بُردش تا همان شب بود. زیرا در همان نشست آقای موسی بابویه بهشدت برآشفت و سخت در برابر انگ آن فرد ایستاد و جو جلسه را بههم ریخت. حتی افرادی از درون جناح راست هم، این افترای سنگین را برنتافتند، از جمله خود حاج گال محمد.
آن شب، شب تاری بود. خواستم گفته باشم، هر گاه هر مسئلهی بد و بیراههای در کشور پیش میآمد برخی از راستیهای محل -که از آخوندهای تندروِ محل و کشور، حرفشِنَوی تقلیدوار داشتند- آن را به عنوان اتهام بر چهرهی جناح چپ محل میزدند تا دایرهی نظام را به زعم خود تنگتر نگه دارند. تا خاطرهی بعد خدا حافظ.
واژگان عربی یا با ریشهی عربی در فارسی
۱۶ بهمن ۱۴۰۳
بخش یک: واژگان عربی یا با ریشهی عربی در کنار گوشهی هر خانهی ایرانی
مطبخ، حمام، غذا، منزل، سکونت، ساکن، سُکنیٰ، اجاره، مؤجِر، مستأجر، سَکَنِه، جمعیت، اولاد، تغذیه، والدین، بیت، مَحرِم، نامحرم، حجاب، مقنعه، نور، مَطب، قُرص، حَب، جراحت، رزق، مشقّت، برکت، محبت، حرکت، نعمت، شکر، اذان، اَقامه، مستحبات، واجبات، غسل، محرّمات، حلال، حرام، مباح، اِشکال، شِکل، عکس، احتیاط (نجس) صلهرحِم، قطعرابطه، سقط جنین، قلب، عشق، حُبّ، دماغ، زلقِنوچه، کثیف، تمیز، مدبّر، خبیر، محترم، محترمه، سلیقه، اشتیاق، علاقه، میل، تمایل، عقد، ازدواج، هدیه، عطیه، عطر، مشام، شامّه، صحبانه، سحری، عصرانه، حاجی، جناب، حضور، حضرت، رفیق، محضر، سند ازدواج، قباله، سِنّ، قدیمی، جدیدی، متولد، وفات، فوت، قبر، نوحه، موقع، وقت، ساعت، مسافرت، سفر، زیارت، منبر و تا آخر. هدف من این نیست پارسی را تنها پارسی بنویسم و واژگان عربی نیاوریم، نه، ناگزیریم. چون این دو زبان، همسایه و همسان هماند بیشتر هنگامها.
بخش دو: واژگان عربی یا با ریشهی عربی در ادارات و شرکتها و کارگاهها
شرکت، اداره، تصمیم، مدیر، تصدی امور، تصویب، ابلاغ، تابلو اعلانات، ارسال، اعلامیه، مرسوله، ادغام، تفکیک، منفک، انفصال خدمت، منتزع، تفیش در ورود، مرخصی اجباری، مرخصی استحقاقی، مرخصی استعلاجی، لغو مصوبه، مقررات، تمرکز، تجمع، تودیع، معارفه، اختیارات، تخلیهی انبار، تزریقات، کمکهای اولیه، صفحه، ورقه، اوراق، احضار، جلب، حفاظت، حرارات، حراست، امنیت، حق تردد، عائلهمندی، حق اولاد، حقوق، شهریه، کسر از حقوق، وام قرضالحسنه، قسط، اقساط، اِسقاط، احقاق حق، ابطال، معرفینامه، معرف، تحقیق محلی، قسمت، دائرهی احکام، حکم، دبیر، اختتامیه، افتتاحیه، اسناد، ثبت، سطر، طبقه فوقانی، طبقه تحتانی، مصاحبه، منفی، مثبت، نظافت، معاون، ریاست، جلسات، ارتقا، مقام، اعضا، تغییر، تعمیر، صادرات، واردات، صدور احکام، حکم مأموریت، حبس، حد، تعزیرات، محکوم، جریمه، عزل، اعزام، دستورالعمل، مُرّ قانون، مقسّم غذا، طبخ غذا، اجرا، محترماً، عرض، عریضه، خاتمه، خادم، خدمت، اخذ، اخاذی، اختلاس، سهمیه، اضافهکاری، ساعت، حضور، غیاب، ایاب، ذهاب، ورود، خروج، تعطیل، حساب مسدود، افزایش حقوق، رسمی، مراسم، دعوت، سالن اجتماعات، استحضار، تشریففرمایی، تشریفات، مسئول، طرح، نقشه، جامع، جامعه، جزئی، کلی، وسط، آخر، اول، امضا، تأیید، ردّ، موافقت، مخالفت، ممتنع، مساوی، مانع، منبع، مخرن، و تا هر چه دلت خواست بشمار.
بخش دو: واژگان عربی یا با ریشهی عربی در جسم و جان انسان و هر فرد
جسم، من، مَنیت، شأن، شغل، جسد، روح، جان، امعا و احشا، احساس، عقل، درک، فهم، بصر، سمع، استماع، مستمع، اثنیعشَر، قلب، ید، طول، قد، عرض، وزن، سنّ، تاریخ تولد، تاریخ فوت، وفات، موت، قبض روح، احتضار، درایت، صبر، تحمل، سکوت، نطق، ناطق، صامت، حرف، حراف، حرفه، حریف، هضم، دفع، مدفوع، ادرار، عطر، شامّه، لامسه، کبیر، صغیر، فقیر، مسکین، سالم، مریض، بطن، بطیمن، تنفس، نفس، حیات، حیاط، اسکان، رهن، صاحب، مالک، خسیس، اخلاص، استعداد، سواد، ملا، عالم، علم، تعلیم، کریم، مخلص، مخدوم، خدمه، جناب، جنابت، غسل جمعه، استحاضه، قاعده، حجاب، حُجب، حیا، عفت، طهارت، متقی، قلم، مداد، راکب، مَرکب، کهولت سن، جاهل، جذاب، زوج، فرد، جلد، جراحت، فرق سر، مرفق، ساعد، کفالت، وکالت، صغارت، قیمومیت، قیّم، یتیم، صغیر، کبیر، حضانت، ولایت، صدقه، خراج، دخل، خرج، استحمام، جماع، جلب نظر، عاشق، مایل، خبیث، نیّت، قربت، غربت، نفله، فنا، بقا، باغی، طغیان، طاغی، تابع، شیعه، سُنی، عابد، خاطی، عارف، تصوف، صاف، جمیل، جمیله، جانبدار، جَنب، مقیم، موقت، مستقر، زائر، حقیر، حقد، حسود، سلطه، ثابت، عقب، عاقبت، عمدی، سهوی، اشتباهی، نشاط، نشئه، ناشی، وارد (بلد)، بلدیه، بلاد، تحت اختیار، اطفاء شهوت، بدن، اعضا، اشتهاء، شهرت، بالغ، مُمَیّز، خالی، حجیم، قدم. اقدام، عمل، سیر و سفر.
اگر ادامه دهم، از فلکالافلاک رد میکند! پس؛ زبان پارسی با واژگان عربی آغشته شد و این توان زبان پارسی را نشان میدهد که در خود، واژگان را میهمان میکند و از آن نگهداری. روشن سازم برای نام آدم، انسان، بشر، اسم پارسی پیدا نکردم! مگر بگوییم: دوپا. قصدم این نیست زبان فارسی را از لغات عربی تصفیه کنم. این امکان هم ندارد. قصدم کشش زبان فارسی است.
کنارِ کتاب
کنارِ کتاب (۱)
نگارش ۲۸ ، ۱۰ ، ۱۴۰۳
در «سرشت و سرنوشت» اثر دکتر دینانی -ص ۳۸- خواندم که فوقِ طبیعت، «نه یعنی بالای این عالَم»، نه، این «مرزش جغرافیایی نیست، مرتبهای و مرحلهای» است.
کنارِ کتاب (۲)
نگارش ۱ ، ۱۱ ، ۱۴۰۳
"هکتور هیو مونرو" در رُمان «ببرِ نیمهکر» بر هوشِ جِبّلی انسان توجه میدهد. تزش این است: