دامنه‌ی داراب‌کلا

مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

Qalame Qom
سایت دامنه‌ی داراب‌کلا
قم : ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
مازندران، ساری، میاندورود، روستای داراب‌کلا

پیام های مدیر دامنه
نظر
موضوع
آرشیو
پسندیده تر
نویسنده ی سایت دامنه
۲۴
آذر ۱۴۰۴

نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی ۲۴ ، ۹ ، ۱۴۰۴ : کتاب "اندرز به فقیه" اثر تازه‌ی آقای سیدمصطفی محقق‌داماد است. این روحانی به حکومت جمهوری اسلامی ایران چنین توصیه‌ای کرده است:

 

- "من نظرم این است که اگر حاکمیت به اشتباهات خودش اعتراف کند و اشتباهات گذشته‌اش را قبول کند و از این اشتباهات اول در درگاه خدا و سپس در پیشگاه مردم رسماً استغفار کند و طلب مغفرت کند، به نظر من در این شرایط عصبانیت مردم فروکش می‌کند، رضایت خاطر مردم حاصل می‌شود. این است که یکی از سنت‌های ما... "

 

محقق‌داماد معتقد است هیچ ضرورتی ندارد برای تحقق مواردی همچون عدالت و انصاف و ...، "حکومت اسلامی شکل بگیرد؛ او "صرفاً حکومت انسان‌های خیرخواه و خوب" را برای تحقق عدالت و انصاف کافی می‌داند. عین عبارتش: "دقیقاً این نظر من است و برای اجرای عدالت ضرورتی ندارد که حکومت اسلامی شکل گیرد." البته روشن سازم حکومت به قول آقای محقق‌داماد "توبه" هم بکند، ملت اما طالب "حاکمیت ملت" و "دموکراسی" و آزادی و آشتی با جهان و کشورداری عقلانی است که وقتی هر چهارسال چهارسال رأی داد، نفوذ رأی اکثریت و آثار انتخابات و تغییرات را واقعاً حس کند و ببیند کشور وارد روند رشد و توسعه شده است، نه عقب‌ماندگی و میلیاردساعت سخنرانی و روایت‌خوانی و روضه‌خوانی و رجزخوانی توخالی با قدرت‌ها و ارتش‌های مجهز جهانی. کشور، مدیریت علمی می‌خواهد و توان پول ملی، نه هر هفته هزاران سخنرانی فاقد پشتوانه‌ی علمی و تجربی و متشتبث به ریاکاری مذهبی.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۱۴۰۴ ، ۱۱:۱۵
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۲
آذر ۱۴۰۴
نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی ۲۲ ، ۹ ، ۱۴۰۴ : از آقای سعید حجاریان اخیراً چند سؤال پرسیدند، دو تاش را مطرح می‌کنم. از جنگ اسرائیل با جمهوری اسلامی ایران پرسیدند، این جواب را داد:

 

- حجاریان: "واقعیت این است ‌که اگر محتوایی را که درباره‌ی جنگ تولید شد، بررسی کنیم متوجه می‌شویم برخی می‌گفتند جنگ اسرائیل علیه‌ی ایران، جنگ میهنی نبوده بلکه جنگ میان دو فرد عظمت‌طلب بوده است که یکی از آن‌ها در دیوان لاهه جنایتکار جنگی شناخته شده و می‌خواهد هیتلروار «فضای حیاتی» اسرائیل را به‌رغم پرونده‌های شخصی متعددش گسترش دهد، و دیگری ذیل عناوینی مانند «محور مقاومت» و «بمب اتم» خواستار برقراری نظم منطقه‌ای جدید بوده و ایدئولوژی آن دو، موجب تصادم شده است. ذیل این صورت‌بندی گفته می‌شود این جنگ، جنگ ملت‌ها نبوده بلکه جنگ ایدئولوژی‌ها بوده است با این نشانه که در زمان جنگ، ایرانی‌ها به شمال کشور رفته و اسرائیلی‌ها به قبرس و یونان، و در هر دو مورد خدمات حمل‌ونقل و اسکان گران شده و کسی پای کار نمانده است.

 

نظر من: در همین صحن و در یک جمع چندماه پیش از "جنگ" گفته بودم، سیاست، گاه به "لج"، همپیوند می‌شود چنانچه به مذهب یا هر چیز دیگر متحدش می‌سازند. و گفتم لج ترامپی موجب حمله به جمهوری اسلامی ایران خواهدشد و سیاست به لج به لج می‌رسد و به زبان محلی: رِد بِ رِد.

 

ازو پرسیدند چرا واژه‌های بی‌وطن‌ها را برای "سازمان مجاهدین خلق" و وطن‌فروش‌ها را برای "سلطنت‌طلبان" مطرح کرده‌اید؟ جوابش این بود:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۱۴۰۴ ، ۱۹:۴۳
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۱
آذر ۱۴۰۴
نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی ۲۱ ، ۹ ، ۱۴۰۴ : امروز در سایت "عصر ایران" خواندم که آقاخامنه‌ای دیروز پیش مداح‌ها صحبت کرد که گفت «خط و خطر و هدف دشمن، محو مفاهیم انقلاب و فراموش‌شدن یاد امام خمینی است و آمریکا در مرکز این جبهه‌ی وسیع و فعال قرار دارد." البته در صحبت خود "مداحی" را بر منبر تمیز داد و آن را "پدیده حیرت‌انگیزی" دانست و گفت "تأثیر مداحی بیشتر از منبر و سخنرانی است." من البته برین نظرم ۱. هیچ‌وقت یک ملت و میهن و حکومت را نباید تابع یک شخص کرد که دیگر در قید حیات نیست تا وضعیت زمان و مصلحت‌ها را ببیند و رأی و نظر خود را مطابق زمان تغییر دهد، زیرا سیاست امر ثابتی نیست. خود امام خمینی وقتی زنده بود بارها نظرات خود را به خاطر دگرگونی مصلحت، اصلاح کرد. مثلاً اول گفت "جنگ جنگ تا رفع کل فتنه در جهان" اما کمی بعد قطعنامه ۵۹۸ آتش‌بس با صدام حسین را رسماً پذیرفت و جنگ به صلح موقت رسید. ۲. این‌که، اگر منظور از "یاد امام خمینی" به معنای افکار و قول‌ها و وعده‌ها باشد، حکومت باید شجاعت داشته باشد بگوید این خود نظام بود که امام خمینی را از یاد برد و وعده‌هایش به مردم را کنار گذاشت و کشور را به سمت افکار خاص و افراد خاص امثال آقای محمدتقی مصباح برد که امام خمینی بارها چنین تفکر عقب‌افتاده‌ای را مورد حمله و نقد قرار داده بود و تلاش می‌کرد حداقل هر دو جناح در کشور میدان داشته باشند و رقابت کنند که پس از او، یک جناح به‌طور کامل از دایره‌ی قدرت بیرون انداخته شد چون‌که حاضر نشده بود تن به تفکر استبدادی و تفسیر خشک مذهبی بدهد و بنا را بر دموکراسی و جامعه‌ی مدنی و آزادی و حاکمیت ملت گذاشته بود. خلاصه این‌که سیاست تابع افراد نیست مخصوصاً افرادی که از دنیا رفتند. سیاست واقع‌گرانه یعنی تشخیص منافع ملت و میهن بر اساس مسائل دگرگون روزگار و بر بیشت حق حاکمیت ملت ، نه حکومت و هژمونی یک فرد الی‌الابد. از مهد و مَدرَس تا لحد و مَقبرَت!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۱۴۰۴ ، ۱۹:۵۰
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۹
آذر ۱۴۰۴
نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی ۱۹ ، ۹ ، ۱۴۰۴ : طبق یک آماری که از محیط کشور آمریکا گرفته شده "تقریباً ۳ نفر از هر ۱۰ نفر" گفتند "هیچ وابستگی مذهبی ندارند" که در مقیاس واقعی "حدود ۷۶ میلیون بزرگسال آمریکا" را شامل شد. به نظر من اگر همین آزادی آمارگیری، در ایران نیز وجود داشته باشد، نتایج آن به نظر می‌رسد حیرت‌انگیز و هول‌آور باشد. مطالعات نشان می‌دهد مذهب‌گریزی در دوران حکومت کلیسا در اروپا در قرون وسطیٰ بیشترین نرخ را داشت. زیرا به قول استاد مرتضی مطهری هر گاه متولیان مذهب "پوست پلنگ بر تن کنند"، مادیگری رشد می‌کند و مذهب‌گریزی رونق می‌گیرد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۱۴۰۴ ، ۱۷:۴۷
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۹
آذر ۱۴۰۴

...

 

دو تابلو نقاشی زیبا از هنرمند محل‌مان زهراسادات‌ حاتمی فرزند آق سید جعفر حاتمی و خانم‌امینه آفاقی فامیل محترم‌مان که تقدیم مدرسه فکرت می‌شود. یکی در قدرت خیال است و ارج کُلبه است و غروب آفتاب ناخسته و دیگری کالسکه‌ی اسب میدان نقش جهان اصفهان (=امام) است که هر یک از ما از آن عالی‌قاپو و میدان وسیع آن خاطره‌ی دیدن داریم و هنر سازه‌های پیچیده و صد البته بهره‌گیری یک سلسله‌ی رِند و تِند از از مذهب شیعه و رواج بی‌شمار خرافه و هزار رنگ سلیقه. از نقاش ارجمند بسیار ممنونم. و به چنین فکری در بارورکردن استعداد هنری فرزند، توسط این مادر محترم و پدر ارجمند، درود بی‌عدد می‌فرستم. ۱۸ ، ۹ ، ۱۴۰۴ دامنه ابراهیم طالبی دارابی مدیر مدرسه فکرت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۱۴۰۴ ، ۱۶:۰۶
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۸
آذر ۱۴۰۴
نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی ۱۸ ، ۹ ، ۱۴۰۴ : اگر مذهب شیعه را بر فرض یک درخت حساب کنیم، روحانیت را باید آبیار آن محسوب کرد. اما روحانیت آیا برای این درخت، آبیار است؟ به گذشته‌ها نمی‌خواهم بروم، در همین نظام -که روحانیت در رأس آن قرار گرفت- می‌شود حرفم را تست کرد. روحانیت با اخلاقیاتی که در اثر تصاحب قدرت درین حکومت پیدا کرد و نیز دنیازدگی‌شان از همه‌ی مردم پیشی گرفته است، به جای آبیاربودن این درخت، تیشه‌ی کال شد بر ریشه‌ی کهن آن. آنان خودشان درختچه‌هایی شدند که آبِ مذهب را می‌خورند و خود را سیراب و در عوض مذهب را تشنه‌کام می‌گذارند. البته ریشه‌ی مذهب نیز اگر مورد انتخاب واقع شود و در دل افراد جوانه بزند یا نه، باید میدان ملت را کاوید و دل و درون را. روحانیت کشور را محل روضه و عزا و گریه کرد و از مذهب فقط ظاهر آن را گرفت.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۱۴۰۴ ، ۰۹:۵۳
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۷
آذر ۱۴۰۴

نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی ۱۷ ، ۹ ، ۱۴۰۴ : من این کتاب "نبرد قدرت در ایران" نوشته‌ی محمد سمیعی را خواندم و به صورت برداشت آزاد خودم تحلیل ارائه می‌کنم. او با یک سؤال اصلی به "نبرد قدرت" پرداخت و آن این‌که "چرا و چگونه روحانیت برنده شد؟" کتاب، ضعف اصلی محمدرضاشاه را در پنج چیز خلاصه کرد:

 

۱. شاه به ارتش تکیه داشت. ر.ک : ص ۲۷

۲. شاه در خواب عمیق فرو رفته بود. ر.ک : ص ۳۲

۳. شاه به تک‌حزبی و قدرت مطلقه رسید. ر.ک : ص۳۰

۴. شاه فساد در حکومت را سرسری گرفت. ر.ک : ص۴۷

۵. شاه به جنگ مارکسیسم و مذهبیون مشغول شد. ر.ک : ص ۲۹

 

از نظر این کتاب، "آخوند خراسانی" سیاسیات و عُرفیات را بر عهده‌ی عقلای جامعه می‌دانست (ر.ک : ص ۲۶۸) اما با درگذشت آقا بروجردی، امام خمینی توسط پیروان حوزوی خود، میدان را در دست گرفت و سعی کرد با پرهیز از برخی مواضع نسبت برخی اشخاص و جریانات، تفرقه را به موقتا" به اتحاد نسبت به شاه تبدیل کند و همزمان کوشید، یک تئوری فوری حکومتی فقهی جایگزین سلطنت را، با عنوان "ولایت فقیه"، ارائه دهد. (ر.ک : ص ۶۱۷) بدین ترتیب، روحانیت، پشت سر این تز رفت و با آدرس‌هایی از اسلام و نوید آزادی و اصالت داشتن اصل آرای مردمی، مردم ایران را به خود امیدوار ساخت و نَبرد را بُرد. اعتماد مردم به آنان، فرصت حساب آمد و درنتیجه به امتیاز بزرگ!! تبدیل شد.

 

کتاب بر اساس نظریه‌ی "دالّ میان‌تُهی" آقای ارنستو لاکلائو تئوریسین سیاسی مارکسیست و فیلسوف آرژانتینی نوشته شد. "دالّ میان‌تُهی" را اگر خلاصه توضیح دهم یعنی مطالبات مردم به سمت اعتراض و جنبش می‌رود، اما برآوُرده نمی‌شود، یعنی یا سرکوب می‌گردد و یا نادیده گرفته می‌شود؛ در نتیجه یک "دالّ میان‌تُهی" پدید می‌آید و باعث سرخوردگی معترضین می‌شود. اما امام خمینی در زمان انقلاب ازین خلأ بهره جست و تقریباً همه را متحد ساخت که البته پس از پیروزی، مجدداً به تفرق و جدا جدا کردن پیش رفت. به لحاظ علمی "دالّ میان‌تُهی" زنجیره‌ی مطالبات برآورده‌نشده (ر.ک : ص ۲۰۱) است. مثلاً در همین نظام جمهوری اسلامی ایران چندین بار اعتراضات مردم به مرحله‌ی تشدید رسید، اما دچار "دالّ میان‌تُهی" شد، زیرا اشخاص مشهور سیاست اعتراضات را دیدند اما به آن نپیوستند که بتوانند آن را هدایت و ثمره‌بخش کنند. جز آقای مصطفی ملکیان فیلسوف معنویت ایران که رسماً در خیابان در سال ۸۸ وارد راهپیمایی اعتراضی و اصلاحی شد؛ اما آن جنبش به فرمانِ هم حکومت وقت، هم حاکمیت و هم روحانیت، سرکوب شد. این کتاب که در بخش تئوری‌ها و توسعه، توصیه به همزیستی مسالمت‌آمیز میان حکومت‌ها و نخبگان می‌کند، درین زمان من نظرم این است میان روحانیتِ صاحب قدرت (بخوانید قدرت‌پرست) و نخبگان علم و معنویت، همزیستی مسالمت‌آمیز شدیداً از بین رفت و جامعه دستخوش "دالّ میان‌تُهی" شد و معلوم نیست چه اتفاقی رقم می‌خورَد و چه کسی یا چه عاملی، این حُفره‌ی خطرناک را به نفع ملت پر می‌کند، زیرا این حکومت با این دست‌فرمان، هرگز تن به حرف مردم نمی‌دهد. به تعبیر من اینک نبرد قدرت ادامه می‌یابد و این روحانیت است که مانند شاه "فرار" می‌کند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۱۴۰۴ ، ۱۶:۰۲
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۶
آذر ۱۴۰۴

نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی ۱۶ ، ۹ ، ۱۴۰۴ : یک شاهزاده‌ی دیپلمات دولت عربستان -ترکی الفیصل- در کنفرانس "خاورمیانه و آفریقا" در ابوظبی حرف‌های قابل تأمل! زد که لُبّ حرفش این است اسرائیل با درهم کوبیدن همه‌ی طرف‌های جنگ، قدرتمندتر شده است، برخلاف روایت رسمی نظام ایران که قائل است اسرائیل "له" شد و "به زمین چسبید"، اما استدلال فیصل یک روایت رئالیستی از وضعیت اسرائیل پس از جنگش با چند محور است. او گفت: "کاهش قدرت و نفوذِ" جنبش حزب‌الله لبنان پس از جنگ با اسرائیل و "همچنین سقوط دولت سوریه در سال گذشته، توان ایران را برای تأثیرگذاری بر تحولات منطقه محدود کرده" و در ادامه گفته: "به نظر من بدون تردید این اسرائیل است که دردسرساز است و آمریکا باید آن را مهار کند." او حملات مستمر اسرائیل به لبنان، غزه و سوریه را شاهدی بر این مسئله دانست و گفت اسرائیل «احساس قدرت» می‌کند. جالب این است در حالیکه نظام ایران حضور آمریکا در خاورمیانه را دخالت می‌داند، او آمدن آمریکا به خاورمیانه را "کمک" معنی می‌کند؛ تفاوت غلیظ میان تفکر عربستان با جمهوری اسلامی ایران. عین جمله‌ی این دیپلمات عربستان: "پس از حمله‌ی صدام به کویت، نیروهای آمریکایی به کمک منطقه آمدند.» بنابراین از نظر من اگر نظام به مردم خود در مورد توان جنگی اسرائیل اطلاعات نادرست بدهد، خلاف اخلاق و حتی نافی امنیت ملی است. از طرفی دولت‌های خاورمیانه همچنان اسرائیل را دست برتر و ویرانگر خاورمیانه ارزیابی می‌کنند. این را باید در نظر داشت تبلیغات و خرج گزاف هرگز جای واقعیات نمی‌نشیند. آری، اسراییل، نه "له" شد، نه قدرت تهدیدش از بین رفت. آمریکای حاضر در خاورمیانه هم بر همه جای آن تسلط مطلق دارد، حتی در سند امنیت ملی آمریکا که پریروز منتشر شده، اعلام نموده تنگه‌ی هرمز خط قرمز امنیت راه انرژی برای آمریکاست،

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۱۴۰۴ ، ۱۶:۴۳
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۵
آذر ۱۴۰۴

نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی ۱۵ ، ۹ ، ۱۴۰۴ : من ۷ آبان امسال محل آمده بودم، رفته بودم روزی از نزدیک منطقه‌ی وسیع "آغوزی" کنارتر و بالاترِ "اِفرایی" روبروی چلکاچین جنگل روستامان داراب‌کلا را بازدید کرده بودم که در عکس قابل مشاهده است. همان‌جا سؤالی ذهنم را درگیر کرد چه کسی این فکر مدرن و مسئولیت‌شناسانه را در سر داشت که این‌همه درخت گردو بر بستر جنگل زیبا کاشت. افتادم به پرس‌وجو و ولع کسب اطلاعات تا این‌که یکی از اهل دل به من گفت اوسا یک نفر است خبر دارد این فرد کیست. ۹ آذر که مجدد محل بودم، رفتم با او دیدار کردم. چند حرف مهم زد:

 

- گفت بنیانگذار این ایده آقای مهندس سرایلو بود.

- گفت اهل گنبدکاووس و مدیرعامل شرکت نکاچوب بود.

- گفت پسرش در جنگ تحمیلی صدام اسیر شده بود.

- گفت روابط حسنه‌ای با کارگران داشت.

- گفت دلسوز مردم و درستکار بود.

- گفت مهندس آقای کوچکی از رشت هم درین طرح دخیل بود.

- گفت علاوه بر فکر کاشت گردو در منطقه‌ای وسیع، تز دیگرش این بود زمان جاده‌سازی جنگل برای استحصال، همیشه تأکید داشت جاده‌ها طوری نقشه‌برداری شوند که از کنار روستاها گذر کند تا موجب رشد و آبادانی آن جاها گردد.

 

یاد و نام مهندس سرایلو برای این طرح مفید، گرامی و روحش در خاک آرام باد. خواستم از فرد نیکی، در کار نیکی، به نیکی یاد کنم که گاه یک فکر سازنده چه آثاری با خود برجای می‌گذارد که مردم دسه دسه تا باد سر کرد پای آغوزدار پر می‌کشند و از کف جنگل گردو جمع می‌کنند حالا گاه ۴۰ کال، گاه حتی ۴۰۰ تا کال. ازین مرد محترم و باشخصیت روستای گرانسنگ اوسا که مرا درین گزارش یاری داد، بسی ممنونم. دامنه ابراهیم طالبی دارابی

 

لازم به توضیح است منبع من ازین گزارش جناب آقای شعبان بابویه است که خود سال‌ها مسئول سوخت در شرکت نکاچوب بود و از نزدیک مطلع بود. مجدداً از ایشان که مرا درین گزارش اطلاعات اولیه و موثق دادند، تشکر و قدردانی می‌کنم. با احترام به ایشان.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۱۴۰۴ ، ۲۰:۵۳
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۴
آذر ۱۴۰۴

نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی ۱۳ ، ۹ ، ۱۴۰۴ : آقای شیخ "مرتضی آقاتهرانی" از پیروان آقای شیخ "محمدتقی مصباح یزدی" گفت: "باید مسئولین و دستگاهها را بخواهیم پای کار بیایند" تا "بتوان بحث عریانی و کشف حجاب را مدیریت کنند؛ قطعا این‌طور رهاشدگی که امروز بعضاً شاهد هستیم، حتماً غلط است." پایان نقل قول. من تاکنون در بحث کشف حجاب هیچ پستی ننوشته‌ام، فقط بگویم در ایران دو جور کشف حجاب پدید آمد؛ یکی در حکومت رضاشاه که دستور داد زنان از نظر روسری و چادر، برهنه شوند و به شمایل اروپا در آیند. دومی در حکومت جمهوری اسلامی که زنانی از جامعه، با اراده‌ی خود از نظر پوشش سر، برهنه شدند. اولی به مقاومت بخشی از مذهبیون انجامید که می‌گفتند اجبار بر برهنگی، با فرهنگ ایرانی و مذهبی در تضاد است. اما در دومی چالش بر سر این است زنانی از ایران می‌خواهند به صورت داوطلب از فرهنگ ایران و مذهب رسمی در حکم منع برهنگی موی سر، بیرون بروند و آن را حق انتخاب خود می‌دانند. اینجاست که نظام قصد کرده است با سه ابزار شرع، قانون موضوعه و جریمه و تز احتمالی سرکوب، برهنگی موی زن را جمع کند اما آنقدر برهنگی گسترش یافت از سیاست واحد در برابر برهنگی درمانده است و از هر گونه جنبش می‌هراسد. این مسئله برای حکومت یک معضل لاینحل تبدیل شده است. اشاره کنم که در تاریخ کهن تا معاصر ایران، زنان -حتی زنان دربار- پوشش داشتند و هیچ کتیبه و ستون کاخ‌ها تصویری از زن سرلُخت و پالُخت حک نشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۱۴۰۴ ، ۱۰:۵۰
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۳
آذر ۱۴۰۴

نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی : ۱۳ ، ۹ ، ۱۴۰۴ : برخی از روزنامه‌ها، امروز تیتر زدند که آقاخامنه‌ای گفته "زن، کارگزار خانه نیست، مدیر است." با توجه با این نقل قول، چند کلمه درین رابطه می‌گویم: ۱. وقتی زن به قول آقاخامنه‌ای "مدیر خانه" است، پس از نظر نظریه‌ی حاکمیت ملت، زن مدیر کشور هم می‌تواند بشود، اما این نظام که دم از دین می‌زند زن را نمی‌گذارد رئیس‌جمهور شود و یا قاضی شود. امام‌جماعت شود. امام‌جمعه شود. بنابراین اولین پایمال کننده‌ی حقوق زن، خود این نظام و نگرش خشک مذهب توسط برخی فقها است. ۲. اتفاقاً روحانیت به زن و زنان به دیده‌ی تحقیر می‌نگرد و حتی بعضاً همسران خودشان را "خادمه" خطاب می‌کنند. مثلاً در وصیت سید مصطفی خمینی از همسرش به عنوان "خادمه" نام برده شده است. ۳. لفظ "ضعیفه" و "متعلقه" برای زن در ادبیات آخوندی تولید شد. ۴. زن در تفسیر مذهب به روایت خشک مقدسان. یک پرده‌نشین است و خدمه‌ی خانه و فله‌ی شوهر. با این توضیح، آن که باید به حقوق زن واقف شود و از تضییع حقوق زن دست بردارد، اول ازهمه خود این نظام است و حوزه‌ی علمیه‌ی روحانیت. بگذرم! این رشته، سرِ دراز دارد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۱۴۰۴ ، ۰۹:۴۵
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۲
آذر ۱۴۰۴

نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی : ۲ ، ۹ ، ۱۴۰۴ : به تعبیر برخی از نویسندگان فیلسوف، شُبهه‌ی فکری، شبیه اَخلاط گلو است که راه گلو را می‌گیرد و باید سُرفه کرد آن را رد کرد وگرنه نفس انسان احتمال آن است بند آید. آنان نتیجه می‌گیرند سؤال هم همین شکل است که باید آزادی وجود داشته باشد طرح شود و حتی شُبهه، کامل مطرح شود. نقل است تعبیر شُبهه به خَلط گلو، از ابن ابی العوجاء بود که نزد امام صادق -سلام بر او باد- بیان داشت. پس اگر دانشمندان پرسش‌ها و شُبهه‌ها را با روی گشاده و با دانش و احاطه پاسخ دهند، گویی گلوی جامعه را از خَلط پاک کرده‌اند. می‌گویند عباس عموی پیامبر ص به قصد جنگ پیامبر ص آمد، اما به شرف دین مشرّف شد. چرا؟ چون شیوه‌ی گشاده‌رویی رسول خدا ص را دید به آئین او ایمان ورزید. درین موردِ مرتبط با عباس، به کتاب "تفرّج صُنع" اثر آقای دکتر عبدالکریم سروش ص ۲۹۴ می‌شود رجوع و مطالعه داشت. خالی نگذارم شُبهه را در لغت به امری "پوشیده" معنی کرده‌اند که با لغت "اشتباه و مشتبَه" هم‌ریشه است، اما معنای ژرف‌تری دارد و از "اشتباه" شدیدتر است و انسان را پیچ‌پلیچ!!! می‌دهد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۱۴۰۴ ، ۱۲:۵۳
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۱
آذر ۱۴۰۴

ی چی بگم (۱) سلام جناب آقاجلیل قربانی. در مورد آتش جنگل در مرزن‌آباد باید یگویم: نه، دوزخ، زاده‌ی شرَر خودِ بشر است. این مبنای نگرش من است. همین روزای اخیر خوندم مقاله‌ای از جهان در سایت عصر ایران که در استرالیا یا جای دیگه از ینگه و لنگه‌ی دنیا، درست یادم نمونده کجا و چه جغرافیا، جایی از خِطه‌ی صحرا خرگوش‌ها را شکار کردند خوردند یا در حصار گذاشتند. باران آن خِطه‌زمین قطع آمد و روزی مردم، قحط. چون خرگوش علف می‌چرَد، علف سبز می‌شود. و زمین هی علف می‌روید، و هوا هی باران می‌آید. اما خرگوش‌ها را شکار کردند خوردند و یا در حصار گذاشتند و آمد و شد و جَست وخیزشان را مختل نمودند، علف خشک شد، رطوبت محو گردید، باران بند آمد. باران هم، در اثر نم و رطوبت است. چون دیگه خرگوشی نموند علف آن قطعه را بخورَد که زمین علف رویش کند. نتیجه این‌که خود بشر به خودش ضربه زد. رابطه‌ی علمی باران و علف بود این حرفم. زنده‌یاد دکتر علی شریعتی به پسرش آقای احسان شریعتی یاد داده بود در زندگی جز سه چیز: رنج و دانش و شرف نیاموزد. همین حرف دکتر شریعتی را آقای مهرداد خدیر در یادداشت خود در سالگرد امسال قتل زنجیره‌ای داریوش فروهر توسط باند وزارت اطلاعات به رهبری سعید امامی (=اسلامی) به‌کار برده است. عصاره‌ی حرفم این است: انسان با طبیعت است، نه بَر طبیعت. انسان بر طبیعت با انسان در سلطنت و یا در ولایت، یا در اِمارت، مو نمی‌زند، هر چهار تا زیان می‌رسانند وقتی در ذهن و عین آنان، ملت و میهن و منافع ملی و مواهب آفرینش، هیج حساب نیاید. ۱ ، ۹ ، ۱۴۰۴ : درود. دامنه

 

ی چی بگم (۲)

جناب آقاجلیل قربانی سلام. نمی‌دانم کتاب مهم آقامنتظری با اسم "از آغاز تا انجام" را خواندی یا نه. سبک کتاب سبک سقراطی است، پرسش می‌شود پاسخ می‌دهد، البته از سبک کتاب "مناظره‌ی دکتر و پیر" آقای سیدعبدالکریم هاشمی‌نژاد پویاتر. او در ص ۱۸۷ می‌گوید:

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۱۴۰۴ ، ۱۰:۱۳
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۳۰
آبان ۱۴۰۴

نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی : ۳۰ ، ۸ ، ۱۴۰۴ : آقای سید حسن خمینی در پیام تسلیت به "امام‌جمعه‌"ی برکنارشده‌ی تهران در مرگ فرزندِ متهمش -که دادگاهی شده بود- این "امام‌جمعه‌"ی منعزل پایتخت را با لفظ "جناب حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ کاظم صدیقی دامت افاضاته" صدا کرد و فرزندش را نیز "فرزند گرامی‌تان" لقب داد و حتی فراتر رفت و درگذشت این پسر دارای پرونده‌ی خلاف و تصرفات را "ضایعه" توصیف کرد. پیش ازین نیز آقاخامنه‌ای در پیام تسلیت به همین فرد، قلب این "امام‌جمعه‌"ی مخلوع و مخذول ملت را "قلب ذاکر" وصف کرد.

 

فقط در مورد سید حسن خمینی بگویم لابد املاک و مستغلات و متصرفات سر به افلاک مرقد که در تولیت اوست، نمی‌گذارد فکر صحیح داشته باشد که این گونه زبانش را چرب کرد و حتی از خدا خواهان دوام افاضات! آن شیخ شد، لفظ لقلقه‌ای "دامت افاضاته" و "دامت برکاته" که در ادبیات چاپلوسانه مرسوم میان قدرت و روحانیت سوسو می‌زند و فقط تعارف و سر هم شیره‌مالی است. آن شیخ اخلاق‌گو، در ایران موج منفی افکند که ۱۰۰۰ متر زمین حوزه‌ی علمیه‌ی ازگل تهران را آن‌گونه سندسازی ساخته بود و به چند جور دروغ هم متوسل شده بود تا فریب دهد و خود را خلاص سازد با آن‌که روضه‌خوان بیت آقاخامنه‌ای بود و برای تعداد قلیل در پایتخت خطبه می‌خواند. نقل است که روایت‌هاست دروغ شنیع‌ترین عیب در میان شناعت‌هاست، اما شیخ دروغ را عین عسل قورت داد. آقای دکتر عبدالکریم سروش چهل سال پیش کتابی نوشت با عنوان "دانش و ارزش". کتابی بسیارسنگین و علمی و وزین. آن کتاب را باید این حاکمان و حاکمان‌زادگان بخوانند تا دست‌کم بیآموزند با ادبیات خود ارزش‌ها و دانش‌ها را وارونه نسازند و خردورزی ایران‌زمین را خُورد و خوار ننمایند. بگذرم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۱۴۰۴ ، ۱۲:۴۱
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۳۰
آبان ۱۴۰۴

پیام‌هایم

در مدرسه فکرت

قسمت صد و پنجم

حاجت بدن، مثل چاه نفت است

نگارش ۹ ، ۵ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. در کتاب "مسأله‌ی حجاب" ص ۱۰۹ آن، آیت الله مرتضی مطهری حوائج طبیعی انسان را "مانند چاه نفت" تشبیه کرد که تراکم و تجمع گازهای درون چاه، خطرِ انفجار را به وجود می‌آورَد؛ که بع همین علت، آن را از چاه خارج می‌کنند و به آتش می‌دهند. این فکر آقای مطهری نشان می‌دهد انسان حوائج و نیازها و لذات خود را باید برآورده کند و به قول ایشان وجود "استعداد هر چیزی در انسان، سند است که انسان حق دارد آن را به فعلیّت برسانَد و حتی از نظر وی "منع‌کردن آن، ظلم" محسوب می‌شود. به همین دلیل، در ص ۹۷ معتقد است سرکوب قوای طبیعی و خدادادی "به زیان اجتماع می‌انجامد."

 

اپیکور فیلسوف یونان باستان بنیان‌گذار "فلسفه‌ی لذت" است. او اساس فکرش بر لذت و آرامش در شکل طبیعی و ضروری آن است. عصاره‌ی اپیکوریسم (=فلسفه‌ی زندگی لذت) این است:

 

۱. پرهیز از پریشانی

۲. جذب آرامش نفْسی

۳. دوری از هر تعَب و رنجی

 

کتابِ "در جستجوی لذت" اثر اپیکور است؛ به تعبیر رایج "دفترچه‌ی راهنمای" زندگی آرام و سرشار از شادی. او تزش بر "اهمیت دوستی‌های اصیل" استوار بود نه دوستی‌های صوری. او ترس از زندگی لذت‌واره را "بزرگترین مانع" شادزیستن اعلان کرد و لذت‌ها را سه دسته ساخت:

 

۱. لذت طبیعی و ضروری

۲. لذت طبیعی اما غیر ضروری

۳. غیر طبیعی و غیر ضروری

 

ایپکور در عصر هِلنیسم (=بی‌خدایی) تفکر ضدِ اضطراب را ارائه کرد و موافق و معرّف فکر و فردِ شاداب، شد. مرتضی مطهری نیز، چون حاجت‌های بدن را، مانند چاه نفت می‌دانست، معتقد بود باید به شکل طبیعی آن را برآورده کرد تا انسان دچار انفجار نشود و به‌درستی بتواند آتش درونش را طبیعی و لذیذ، اِطفاء کند، نه سرکوب و امتناع.

 

نان و نام!

نگارش : ۹ ، ۵ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی. امروز پِلا بی پِلا. فقط تیسا نونِ کرِه‌مال. انسان تهذیب نکند، نان و نام او را به یک آدم‌فروش مبدل می‌کند که حاضر است برای آن پای هر ستمی را امضاء کند و پیش هر ستمگری کُرنش. بَربَریِ دور! خادم خریده‌ام وشنایی جِ خالیک از گلی قورت نشووونه چه بَرسه اُوه و جُو. دامنه. عکس نون، اون شعبه دلِه. اینجه عکس‌مکس ممنوعهه!!

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۱۴۰۴ ، ۰۸:۰۹
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۹
آبان ۱۴۰۴
 
گزارش دامنه ۲۹ ، ۸ ، ۱۴۰۴ : با شیخ سجاد شهامت دیدار زیر درخت توت با برگ‌های زرد پاییزی، به‌زیبایی انجام گرفت؛ البته کمی آن‌طرف‌تر در تپّه‌سر. گفت‌وشنود او و من روی نیروی دین بود. به او گفتم روحانیت پس از پیروزی ملت بر سلطنت، از نیروی دین -که از دیرباز در دل و نهاد مردم با مخلوطی از خرافه و عقیده کاشته شده بود- برای خود ابزار قدرت ساخت تا با نیروی هژمونیک (=سلطه‌گرانه) حکومت را در تصرف مطلق خود گیرد و استبداد دینی را برین میهنِ انباشته از تمدن و تکثر و تفکر و تئوری و شعر و رواداری، روا داشتند؛ ستم تئوریک بر پایه‌ی ستم پراتیک. به او گفتم حتی در درون روحانیت نیز کسانی باسوادتر و پارساتر از امام خمینی وجود داشتند که نظری عقلی داشتند که حکومت به طبابع ملت است، نه به حکم روحانیت و جعل و روایت. اما امام خمینی فقط تئوری خود را درست و به دین منطبق می‌دانست و آن را بر قانون اساسی کشور برچسب زد حتی افرادی چون آقاخویی آماج هجوم قرار گرفته بودند. و در ادامه، روحانیت از مذهب شیعه و برخی از مفاد جنبش‌گرانه‌ی آن و باورهای مذهبی و مساوات‌طلبانه‌ی مردم، برای خود نظریه‌ی "ولایت" جعل کرد، که در نبودِ مهدی موعود همه باید زیر "ولایتِ" یک فقیه -که ولی به معنی پدر و سرپرست ملت و دین است- نفَس بکشند و با رضایت او آب را در گلو جِر بدهند! وگرنه آن جرعه‌ی آب از شراب نجس‌تر است و به دوزخ! فرستاده می‌شوند. حکومت رفته‌رفته مال روحانیت شد و فساد هم دوشادوش حکومت آنقدر رشد کرد که مردم را به آخرین حد گریز از روحانیت رسانیده است. به او گفتم بروید به حاکم و حکومت برسانید این حکومت به دین لطمات جبران‌ناپذیر وارد کرده است و تا دیر نشده است بیش ازین به دین زور نگویند و مذهب را بهانه‌ی ولایت بر مردم نسازند. همین قدر دین را نردبان کردند، پیش خود و آفرینش و آفریدگار شرم کنند. دست از سرِ مذهب و ملت و میهن بردارند و حکمرانی را بیش‌ازین لکه‌دارتر نکنند. بگذرم. آقای شیخ "سجاد شهامت"، موضع گرفت اما نه چندان مانند جزم‌اندیشان و کج‌خُلقان. برآشفته نشد، تصدیق کرد و تبصره زد و گفت باید کوشید رفع کرد و نباید تنها گذاشت. گفت عفت عمومی خیلی مهم است. گفتم عفت درنوردیده شود بسیار برای تمدن‌سازی ایرانی بد است، ولی حکومت و روحانیت فسادش از جریحه‌دارشدن عفت، پیشی گرفته است، پس بدی حکومت بر بدی نادیده‌انگاری عفت جلو زده است و خود حکومت به یک نادیده‌انگار بزرگ در ایران در آمده است، راه مردم نمی‌پیماید و راه یک فرد و چند فرد شبیه آن فرد برای این حکومت اهمیت دارد و بس. عکس را او از من انداخت و عکس خود را امانت گذاشت، لذا از پخش آن دوری گُزیدم.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۱۴۰۴ ، ۱۷:۱۷
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۷
آبان ۱۴۰۴

۲۷ ، ۸ ، ۱۴۰۴ : نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی. صاحبِ نظریه‌ی "قبض و بسط تئوریک شریعت" در ص ۱۳۰ کتاب ۶۸۳ صفحه‌ای‌اش با همین نام معتقد است: - به‌طورکلی تئوری‌های تازه، هم تصدیقات ما را دگرگون می‌کند و هم تصورات ما را. او -دکتر عبدالکریم سروش- در ادامه مثال می‌زند که: "یکی از دشمن‌ترین راهزنان همین است که الفاظ زبان، ثابت‌اند و ما فکر می‌کنیم که آنچه در زیر این الفاظ وجود دارد نیز ثابت است. درست مانند آدمی که از ابتدای تولد تا به آخر عمر اسم و شناسنامه‌ی واحد دارد، ولی شخصیتش عوض می‌شود." در حقیقت هر کسی در جهانی که می‌شناسد زندگی می‌کند، نه در جهانی که نمی‌شناسد. آب را می‌شناسیم، می‌نوشیم. یزد را می‌شناسیم، می‌رویم. مسائل را می‌شناسیم، پیروی یا رد می‌کنیم. و ازین قبیل موردها. او برین نظر است که "همه‌ی کار معرفت، دادن تصویر عقلانی از بیرون است." جهان بیرون از منظر او تحت مقولات مختلف، مختلف فهمیده می‌شود و همه در رفعت فهم شریک‌اند. حتی اگر معارض هم باشند در بهترین فهمیدن ما کمک موثری می‌کند. معنای "رفع" در فلسفه‌ی هگل همین است. از نظر هگل اَضداد (تز و آنتی‌تز) در سنتز رفع می‌شود. یعنی ارتقا می‌یابد. به دو معنا: محو می‌شوند و رفعت می‌یابند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۱۴۰۴ ، ۱۳:۳۱
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۶
آبان ۱۴۰۴
۲۶ ، ۸ ، ۱۴۰۴ : نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی. در جامعه‌شناسی سیاسی از شش جامعه‌ی سیاسی یاد می‌شود. بسیار فشرده این شش جامعه را تبیین می‌کنم با هدف آشنایی‌دادن یا نیمه‌آشناشدن با این شش مفهوم مهم علم سیاست:
 
۱. جامعه‌ی سیاسی تکثراگرا. امکان گردش قدرت به صورت منظم و آزاد وجود دارد و زندگی غیرایدئولوژیک می‌شود. آزادی ایجاد تشکل وجود دارد. هیچ کس حق ویژه و پیشینی ندارد. سرکوب سازمان‌یافته ممنوع می‌شود.
 
۲. جامعه‌ی سیاسی بسته‌ی سنتی. درین نوع جوامع، سیاست خصلت شخصی و فرایند فردی پیدا می‌کند. دکتر حسین بشیریه دو رژیم اردن هاشمی و رضاشاه پهلوی را دو نمونه ازین دست نام برده است. می‌شود نمونه‌های جدیدی هم سراغ گرفت.
 
۳. جامعه‌ی سیاسی نیمه‌سنتی و غیرتوده‌ای. ساخت دولت درین سبک قدرت، نسبتاً بسته است و و گروه‌های نوپدید نمی‌توانند به‌آسانی در آن راه یابند. اما این گروه‌ها به صورت رقیب حکومت درمی‌آیند و احتمال انقلاب، بالاست.
 
۴. جامعه‌ی سیاسی بسته‌ی توده‌ای. حکومت، بسیج‌گر توده‌ای می‌شود و مردم را در برابر گروه‌ها و سرکوب جامعه‌ی مدنی وارد میدان می‌کند و از احساسات آنان سود می‌جوید و خود را ناجی ملت جا می‌زند.
 
۵. جامعه‌ی سیاسی سرکوبگر غیرتوده‌ای. سرشت نظام به زیان گروه‌ها و احزاب است و بدون توسل به بسیج توده‌ها آنان را سرکوب می‌کند. چنان سرکوب وحشتناک که گرایش به سمت اعتراضات به‌اندازه‌ی زیاد سخت می‌شود. مانند حکومت بعث توسط صدام.
 
۶. جامعه‌ی سیاسی سرکوبگر توده‌ای. درین نوع جوامع، دولت مطلقه جامعه‌ی مدنی را سرکوب می‌کند و در مقابل دست به بسیج توده‌ای در سطحی گسترده می‌زند. یک یا دو ایدئولوژی فراگیر راستگرا یا چپگرا، مردم را با وعده‌ها و وعیدها دلخوش می‌کنند و وعده‌ی اصلاح فوری و ترقی می‌دهند. لازمه‌ی این کار، اخراج گروه‌های سیاسی منتقد از قدرت است، زیرا چنین ساختاری هر احساس خطری را با اقتدارگرایی خود در تضاد می‌بینند.
 
من به مناسب هفته‌ی کتاب، این یادداشت را با استناد آزاد به کتاب "جامعه‌شناسی سیاسی" اثر دکتر حسین بشیریه نوشتم که سال ۱۳۷۱ همین کتاب را در کلاسش در رشته‌ی علوم سیاسی دانشگاه تهران آموختم.
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۱۴۰۴ ، ۰۹:۴۱
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۵
آبان ۱۴۰۴

۲۵ ، ۸ ، ۱۴۰۴ : نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی. به کتاب‌های خاطرات افراد علاقه نشان می‌دهم؛ چون هم زندگی آنان توسط خودشان نشان داده می‌شود و هم گیرایی متن بالاتر از گیرایی کتاب‌های دیگر است. نمونه این‌که آقای سیدکاظم نورمفیدی امام‌جمعه گرگان در ص ۱۱۴ خاطراتش می‌گوید: "گاهی از این، و گاهی از آن قرض می‌گرفتم و زندگی را می‌چرخاندم." اما او در همان حال به گفته‌ی خودش می‌گوید: "من این روحیه را نداشتم که در بیوت مراجع و بزرگان کار کنم تا به من کمک مالی نمایند." و جالب‌تر این‌که می‌گوید: "منبر هم نمی‌رفتم تا برایم درآمدی باشد." او بعداً متوجه شد بعضی از قسمت‌های زندگی‌اش را آقای فاضل لنکرانی -پدر همسرش که بعداً مرجع شد- اداره و تأمین می‌کرد. شبی هم از گرگان برایش در قم میهمان رسید که هیچ پولی نداشت. رفت به مدرسه‌ی فیضیه تا قرض کند. نقل خودش را که رفت فیضیه قرض کند، بخوانید: "دیدم بعضی از رفقایی که هستند قبلاً به آنها رو انداختم و قرض گرفته‌ام، دیگر خجالت می‌کشم دوباره از آنها تقاضا کنم. تا این‌که مرحوم روشنی -اهل روستای یساقی کردکوی- رسید که به او بدهکار نبودم. گفتم فلانی! پول داری به من قرض بدهی؟! گفت ۴۰ تومان دارم. بالاخره پول را گرفتم و میهمانی آن شب را گذراندم." او در ادامه حتی می‌گوید تابستان یک سال از قم به گرگان نزد والدینش رفت. روزی "فرزند بزرگم سید آقامجتبی که آن موقع دو سال و نیم سن داشت تب کرد و مریض شد و بی‌حال گوشه‌ی اتاق کنارم خوابیده بود. ناگهان دیدم در همان عالم خواب گفت: بابا من را دکتر نبر... پیش خودم گفتم من اصلاً پول ندارم که تو را دکتر ببرم." بگذرم. مردم امروزه کسانی را که از این دست سختی، درس خواندند، با حال و روز امروز کسانی مقایسه می‌کنند که نه فقط از معنویت و فضیلت افتادند بلکه از سواد اندک هم بی‌بهره‌اند و دین و اخلاق فقط لَقلَقه‌ی زبانشان شده است. فقط آموختند از جیب ملت یا حکومت ارتزاق کنند. یک منبر با حرف‌های مفت و سست می‌روند و طی ۲۵ دقیقه سر عوام را شیره می‌مالند و با خرافه‌ها خوابشان می‌کنند، اما پول یک روز کامل یک کارگر روزمزد را -که از صبح تا غروب جسمش را زیر مشقّت عرقِ کوشش و خستگی طاقت‌فرسا می‌برَد- به جیب گشادشان می‌زنند. آن وقت می‌گویند انگلیس گفت "اسلام منهای روحانیت"! خودشان باعث شدند "اسلام منهای روحانیت" مجدداً رونق و رواج گیرد. هنوز کو!!! به قول آقای حسن حسن‌زاده آملی: "الهی، همه تو را خوانند: قُمری به قُوقُو، پُوپک به پُوپُو، فاخته به کوکو، حسن به هو هو."

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۱۴۰۴ ، ۰۹:۴۲
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۴
آبان ۱۴۰۴
 
فیلسوف مصطفی ملکیان

متن نقلی از استاد مصطفی ملکیان ارسالی آقای نادر قنبری به مدرسه فکرت با عنوان هجده اصل راهنمای زندگی. ۱) عشق بورزم، یعنی به دیگران نیکی بی‌حساب و کتاب (هم به معنای بدون محاسبه‌گری و هم به‌معنای بی حد و حصر) بکنم تا شادی ژرف نصیب‌ام شود. ۲) زندگی این جایی و اکنونی داشته باشم تا هم از سلامت روانی بیشتر و هم از کمال اخلاقی بیشتر بهره‌مند شوم. ۳) به ارزش‌داوری‌های دیگران به‌کلی بی‌اعتناء شوم تا به خودشکوفائی کامل دست یابم. ۴) تا می‌توانم به خودم وفادار باشم، یعنی به رویای شخصی خودم پشت نکنم، هر چند این پشت‌کردن مطلوب‌های اجتماعی برایم به ارمغان آورد. ۵) هرگز به حل مساله‌ی نظری‌ای نپردازم که حل آن در عمل من هیچ تاثیری ندارد، یعنی به من ربطی ندارد (حکمت "به من چه؟"). ۶) از زندگی اصیل، یعنی خودجوشانه و خودانگیخته دست نکشم، یعنی خودام باشم و ساده و طبیعی زندگی کنم. ۷) بدانم که به عمیق‌ترین معنای کلمه، تنهایم. ۸) در غوغا و هیاهوی زندگی فقط به ندای آرام و آهسته وجدان اخلاقی خودم گوش دهم. ۹) خودم را هر چه بیشتر بشناسم و بیش از احوال هر کس دیگر احوال خودم را بپرسم. ۱۰) هدفم را فقط اصلاح خودم قرار دهم و بدانم که فقط در نتیجه‌ی این کار دیگران را ، کمابیش، اصلاح می‌کنم.. ۱۱) بدانم که فقط تغییر و اصلاح خود، هم ممکن است و هم مطلوب. ۱۲) خوبی زندگی را بر خوشی زندگی ترجیح دهم. ۱۳) بزرگترین کاری را که می‌توانم بر عهده بگیرم، نه کاری بزرگ‌تر از آن را، و نه کاری کوچک‌تر از آن را. ۱۴) بدانم که همه چیز ناپایدار و گذرا است، چه خوشی‌ها و چه ناخوشی‌ها. ۱۵) هرگز از صداقت (= مطابقت پنج ساحت باورها، احساسات، عواطف و هیجانات، خواسته‌ها، گفته‌ها و کرده‌ها با یکدیگر)، تواضع (= در خوشی‌ها خود را دیگری انگاشتن)، و احسان( = در ناخوشی‌ها دیگری را خود انگاشتن) دست نکشم. ۱۶) چنان زندگی کنم که گویی در یک قدمی مرگم، یعنی در هر لحظه مشغول به کاری باشم که اگر در همان لحظه مرگ در رسد نه احساس پشیمانی کنم، نه احساس اندوه و نه احساس حسرت. ۱۷) فقط به وقت ضرورت و به قدر ضرورت سخن بگویم. ۱۸) اهل آرامش به هر قیمتی نباشم. مصطفی ملکیان. جامعه‌ای بهتر بسازیم . مدرسه علوم انسانی.
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۱۴۰۴ ، ۱۶:۴۲
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۳
آبان ۱۴۰۴
۲۳ ، ۸ ، ۱۴۰۴ : نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی. دیروز عربستان سعودی لباس حاجیان را با عنوان اِحرام‌الاَبرَد یعنی اِحرامِ خنک هوشمند، رونمایی کرد که فن‌آوری خنک‌کننده دارد تا هنگام انجام مناسک حج و عمره، زائر مسلمان در آسایش و رفاه باشد و لذت دنیا را حتی طی عبادت بچشد. پشت این کار، تفکرِ تجارت و سود و ثروت حاکم است که برنامه‌های چشم‌انداز آینده‌ی عربستان توسط بن سلمان محمد را پیاده کند. حساب کنید سالانه ۶ میلیون حاجی و ۳۰ میلیون زائر حج عمره وارد مکه و مدینه و منا می‌شوند، تا چهار سال آینده چه سود هنگفتی به جیب سران عرب عربستان و تاجران این کشور و جهان می‌زند. از احکام شرعی دین هم، تجارت و سود می‌شود کرد. خوشا به حال ثروتمندان و آن کسان در جهان و ایران که در عمرشان پنجاه بار! حج می‌روند که مثلاً خدا را بشناسند و اهل توحید شوند و شرک! نورزند. و به قول محل ما: در زمین زراعی، سامون‌دِزّی دیگه نکنند. نمی‌کنند؟! من خبر ندارم. بگذرم.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۱۴۰۴ ، ۱۷:۰۱
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۲
آبان ۱۴۰۴

۲۲ ، ۸ ، ۱۴۰۴ : نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی. مصطفی محمود در کتاب "درک زنده از قرآن" مطرح کرده است که نظریه‌ی داروین تحت عنوان بقای اصلح یا همان تنازع بقا در درک و تفسیر همه چیز عالَم عاجز است و نمی‌تواند از ریزه‌کاری دنیای گیاهان و حیوانات و تمام هستی سر در بیاورد. روی همین اصل، او نظریه‌ی "بقای اَجمل" را به جای "بقای اَصلح" پیشنهاد کرد. منظور او این است آئین فکری داروین در تفسیر حکمت و مآلِ هستی عجز دارد. مثلاً در خود مسیحیت آخرت این طور حدس شده است: "سرای آخرت عالَم دندان قُروچّه است" زیرا تباه‌کار در آن مرحله، ذلت خود و عزت سایران را معاینه می‌کند. معاینه یعنی دیدن. مثلاً بیمار در مطبّ، معاینه می‌شود یعنی توسط پزشک دیده می‌شود تا تشخیص داده شود. آخرت به تعبیر بالا، دندان قُروچّه است چراکه هر فرد خود معاینه‌گر است. در دین سُنّی و شیعه هم، نقل است دارالسلام جایی است که در آن دروغ و لغو و دشنام و ستیز نیست. این دو مثال را زدم که بحث بقای اصلح و بقای اجمل را روشن‌تر ارائه داده باشم و ریزه‌کاری‌های آفرینش را پیچیده‌تر ازین حرفها دانسته باشم. بگذرم روزنه‌ای بود از مطالعات متمرکز فلسفی‌ام که فعلاً فقط باز کردم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۱۴۰۴ ، ۰۹:۱۲
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی