مذاکره غلط است؟ یا غلط نیست؟
مذاکره غلط است؟ یا غلط نیست؟
۲۰ ، ۱۱ ، ۱۴۰۳ نوشتهی ابراهیم طالبی دارابی دامنه
پیشدرآمد: پیشدرآمد: بدواّ بگویم سراسر پیام قرآن را اگر بگردیم جایی را سراغ نداریم که این آخرین کتاب مقدس، خواسته باشد، ناس و ایمانآورندَگان را دعوت به دعوا کرده باشد. همگان را به صلح و سازش و درستکاری و خیر و نیکی به همدیگر و حتی تعاون در بِرّ، فرا خوانده است، مگر آن جاهایی که مورد تجاوز و ظلم قرار گرفته باشند، که آن هم چندین شرط پشتش ردیف شد و حتی در آن موقعیت هم -که قتال دفاعی تجویز شد- باز در سرانجامش، دعوت به سازگاری نهایی میکند که جهان از سَفّاکی (=خونریزی انسانی) خالی بریّ باشد و برّ رواج یابد و ابرار روی کار بیایند. جمهوری اسلامی ازین دو وضعیت بّرّ و اَبرار مگر باید شانه خالی کند؟! و از انقلاب اسلامی بیرون بزند؟! خواست بزند، بزند حتی جاهایی زده است، ولی هر فکری در نظام از اساس انقلاب اسلامی بیرون بزند، در معرض داوری مردم قرار میگیرد.
مذاکره غلط است؟ یا غلط نیست؟
۲۰ ، ۱۱ ، ۱۴۰۳ نوشتهی ابراهیم طالبی دارابی دامنه
پیشدرآمد: پیشدرآمد: بدواّ بگویم سراسر پیام قرآن را اگر بگردیم جایی را سراغ نداریم که این آخرین کتاب مقدس، خواسته باشد، ناس و ایمانآورندَگان را دعوت به دعوا کرده باشد. همگان را به صلح و سازش و درستکاری و خیر و نیکی به همدیگر و حتی تعاون در بِرّ، فرا خوانده است، مگر آن جاهایی که مورد تجاوز و ظلم قرار گرفته باشند، که آن هم چندین شرط پشتش ردیف شد و حتی در آن موقعیت هم -که قتال دفاعی تجویز شد- باز در سرانجامش، دعوت به سازگاری نهایی میکند که جهان از سَفّاکی (=خونریزی انسانی) خالی بریّ باشد و برّ رواج یابد و ابرار روی کار بیایند. جمهوری اسلامی ازین دو وضعیت بّرّ و اَبرار مگر باید شانه خالی کند؟! و از انقلاب اسلامی بیرون بزند؟! خواست بزند، بزند حتی جاهایی زده است، ولی هر فکری در نظام از اساس انقلاب اسلامی بیرون بزند، در معرض داوری مردم قرار میگیرد.
پیشگفتار: اما منحصراّ نظام و مذاکره با آمریکا یا اروپا چه نوع مسئلهای میباشد؟ چون هر شهروند، مُجاز و حتی محقّ است حرف خود را در هر موردی بزند و برایش مشکلی هم ایجاد نباید بشود، منِ شهروند ایران، حرفم را از نظر بررسی دو دیدگاه، درین موضوع سرنوشتساز میزنم ولی از بیان نظر شخص خودم، صرف نظر میکنم اما مسئله را از روی بینش سیاسی روشن میسازم: مذاکره غلط است؟ یا غلط نیست؟ به این میپردازم، آنچه فهمم، قد دهد، زیرا تز فکری من این است هرچند در دایرهی حکومت، بالاسرترینها طبق قانون اساسی کشور ازین حق برخوردار است که به زیرمجموعهی سیستم سیاسی فرهنگی اقتصادی امنیتی کشور دستور دهند و حتی سخناننشان قابل تبعیت شود، اما در درون جامعه، هیچ احدی نمیتواند حرفش را آخرین حرف، حساب کند و جلوِ فکر و دیدگاه و پیشنهاد مردم گرفته شود.
پسگفتار: ۱. چرا مذاکره غلط است؟! ۲. چرا مذاکره غلط نیست؟! ۳. بازتاب این دو فکر چیست؟ من خیلیکوتاه به بیان دیدگاه شخصی خودم به عنوان شهروند ایران همت میکنم:
قسمت ۲
بررسی بیطرفانهی دو دیدگاه:
۱. چرا مذاکره غلط است؟!
به نظر میرسد نظام ایران به این علتها مذاکره با آمریکا را ابطال کرد:
الف، چون ترامپ دستور ترور قاسم سلیمانی را در پشت فرودگاه بغداد، داد.
ب، پشتبندِ علت نخست، این علت رخ مینماید: ترامپ «قاتل» است و گویا در نوبتِ اقدام به مرگ توسط نظام قرار گرفته است.
ج، هرچند قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس و ژنرال ارشد منطقهی «مقاومت خاورمیانه»، ترامپ را فردی «قمارباز» معرفی کرده بود، ولی منظورش این بود او فردی معاملهگر است، اما نظام برای خود عیب میداند شعارهای مکرر تَقاص پس از ترور قاسم سلیمانی را یکباره کنار بگذارد و وارد گفتوگو و دیدار با ترامپ و کارگزارانش شود.
د، ترامپ در مذاکرات دستکم پای هفت قلم کالای استراتژیک را وسط میکشد که خط رسمی نظام ایران آن هفت خط را، هفت جهت ذاتی خود میداند، خصوصاً به قرائت جناح حاکم راست. ۱. ترک فعل هستهای ۲. ترک خاورمیانه ۳. ترک دخالت در صلح فلسطین ۴. انحلال سپاه قدس ۵. رعایت حقوق سیاسی مذهبی مخالفان ۶. ترک روند ساخت موشک ۷. ترک بیثبات سازی روابط کشورهای عرب.
ه. نظام تحت فشار نیروهای تندرو و ایدئولوژیک جناح حامی خود، است و نمیتواند از حرفهای چندینسالهی خود دست شُوید.
و. ترامپ خود آن قرارداد قبلی جواد ظریف / جان کری را پاره (=لغو و باطل) کرد و از تعهدات باراک اوباما بیرون رفت.
ز. نظام آمریکا را دشمنی برانداز میداند که در اصل در حال زمینهسازی تغییر نظام ایران است، اما به رفتارهای دیگر تظاهر میکند.
۲. چرا مذاکره غلط نیست؟!
من شخصاً اینطور تشخیص دادهام که چرا در ایران منتقدان و مخالفان، مذاکره با آمریکا را نافع و برای منافع ملی ضرورتی بدون تردید میدانند. روشن کنم، من فقط دارم به شناساندن دو سمت ماجرای مذاکره در فضای ایران میپردازم، اینکه خودم به چه فکر میکنم جایش درین نوشته نیست. به نظر میرسد طرفداران تز مذاکره درین مرحله، به علل زیر آن را حیاتی و عقلانی میدانند:
الف. چون میگویند جمهوری اسلامی در سیاستهای کلان، در مسیر نادرست افتاده است و بین مردم و تعداد اقلیتی از آنان شقاق افتاده است.
ب. شعار نابودی اسرائیل را برای ایران هزینهزا و دور از عقلانیت میدانند ولو آنکه اسرائیل را دولتی ستمگر و با لفظ شرعی: «غاصب» میخوانند.
ج. میگویند کشور توسط نتیجهی انتخابات اداره نمیشود، چه رفسنجانی، چه خاتمی، چه احمدینژاد، چه روحانی، چه رئیسی، چه پزشکیان بیاید سرِ کار، باز کارِ کشور در جایی دیگر رقم میخورد و تصمیمسازی از محفل مخفی، صورت میگیرد و مردم در آن هیچ دخالتی ندارند. لذا تنندادن به مذاکره ازآنروست که به تغییرات اساسی در حاکمیت و سیاست، میانجامد و این برای نظام نوعی شکنندگی است و شرم دارد پیش حامیانش.
د. اینان میگویند کشور نمیتواند توسط سیاست نظامی موشکی هستهای، به رشد و توسعه برسد، به این علت که اروپا و آمریکا به دلیل پیمان استراتژیک با اسرائیل، نمیگذارند آب خوش از گلوی مردم ایران به خاطر سیاست نظامیگری نظام پایین برود. به زبان محلی: نیِرنِه جِر بورِه تا دِماسِه!
ه. تحریم را فلجکننده، ضد توسعه، خلاف رفاه، و وضعی خوشایند برای حرامخوری کسانی میدانند که در پشت پرده از شرایط هرچهسختتر علیهی نظام، سودی راحتتر و پولی بیشتر و سهمی مفتتر به جیب میزنند. در کشور لفظ «کاسبان تحریم» ازین نظر وارد ادبیات سیاسی مردم شد.
و. احتمال میدهند ترامپ تله گذاشته تا ایران تن به مذاکره ندهد تا او راحت و حقوقیتر با نظام در بیفتد. حتی برآورد دارند بیشی از مردم منتقد هم، اینبار برخورد قهرآمیز ترامپ با حکومت ایران را انتظار میکشند، چه اکراهی، چه اقبالی.
ز. مذاکره را رسم سیاست میدانند، زیرا لاجرَم هر کسی حکومت تشکیل داد، باید زبان دنیا را بفهمد و با زبان، با دنیا روابط کند نه با خط و نشان و بودجهی موشک و بمب و سخن پشت سخن.
پایانِ گفتهها: نظر خود من چیست؟! خا معلوم است دیگه: من که سیاسیمیاسی بلد نیستم! پس؛ بگذرم.
مذاکره غلط است؟ یا غلط نیست؟
مذاکره غلط است؟ یا غلط نیست؟
۲۰ ، ۱۱ ، ۱۴۰۳ نوشتهی ابراهیم طالبی دارابی دامنه
پیشدرآمد: پیشدرآمد: بدواّ بگویم سراسر پیام قرآن را اگر بگردیم جایی را سراغ نداریم که این آخرین کتاب مقدس، خواسته باشد، ناس و ایمانآورندَگان را دعوت به دعوا کرده باشد. همگان را به صلح و سازش و درستکاری و خیر و نیکی به همدیگر و حتی تعاون در بِرّ، فرا خوانده است، مگر آن جاهایی که مورد تجاوز و ظلم قرار گرفته باشند، که آن هم چندین شرط پشتش ردیف شد و حتی در آن موقعیت هم -که قتال دفاعی تجویز شد- باز در سرانجامش، دعوت به سازگاری نهایی میکند که جهان از سَفّاکی (=خونریزی انسانی) خالی بریّ باشد و برّ رواج یابد و ابرار روی کار بیایند. جمهوری اسلامی ازین دو وضعیت بّرّ و اَبرار مگر باید شانه خالی کند؟! و از انقلاب اسلامی بیرون بزند؟! خواست بزند، بزند حتی جاهایی زده است، ولی هر فکری در نظام از اساس انقلاب اسلامی بیرون بزند، در معرض داوری مردم قرار میگیرد.
مذاکره غلط است؟ یا غلط نیست؟
۲۰ ، ۱۱ ، ۱۴۰۳ نوشتهی ابراهیم طالبی دارابی دامنه
پیشدرآمد: پیشدرآمد: بدواّ بگویم سراسر پیام قرآن را اگر بگردیم جایی را سراغ نداریم که این آخرین کتاب مقدس، خواسته باشد، ناس و ایمانآورندَگان را دعوت به دعوا کرده باشد. همگان را به صلح و سازش و درستکاری و خیر و نیکی به همدیگر و حتی تعاون در بِرّ، فرا خوانده است، مگر آن جاهایی که مورد تجاوز و ظلم قرار گرفته باشند، که آن هم چندین شرط پشتش ردیف شد و حتی در آن موقعیت هم -که قتال دفاعی تجویز شد- باز در سرانجامش، دعوت به سازگاری نهایی میکند که جهان از سَفّاکی (=خونریزی انسانی) خالی بریّ باشد و برّ رواج یابد و ابرار روی کار بیایند. جمهوری اسلامی ازین دو وضعیت بّرّ و اَبرار مگر باید شانه خالی کند؟! و از انقلاب اسلامی بیرون بزند؟! خواست بزند، بزند حتی جاهایی زده است، ولی هر فکری در نظام از اساس انقلاب اسلامی بیرون بزند، در معرض داوری مردم قرار میگیرد.
پیشگفتار: اما منحصراّ نظام و مذاکره با آمریکا یا اروپا چه نوع مسئلهای میباشد؟ چون هر شهروند، مُجاز و حتی محقّ است حرف خود را در هر موردی بزند و برایش مشکلی هم ایجاد نباید بشود، منِ شهروند ایران، حرفم را از نظر بررسی دو دیدگاه، درین موضوع سرنوشتساز میزنم ولی از بیان نظر شخص خودم، صرف نظر میکنم اما مسئله را از روی بینش سیاسی روشن میسازم: مذاکره غلط است؟ یا غلط نیست؟ به این میپردازم، آنچه فهمم، قد دهد، زیرا تز فکری من این است هرچند در دایرهی حکومت، بالاسرترینها طبق قانون اساسی کشور ازین حق برخوردار است که به زیرمجموعهی سیستم سیاسی فرهنگی اقتصادی امنیتی کشور دستور دهند و حتی سخناننشان قابل تبعیت شود، اما در درون جامعه، هیچ احدی نمیتواند حرفش را آخرین حرف، حساب کند و جلوِ فکر و دیدگاه و پیشنهاد مردم گرفته شود.
پسگفتار: ۱. چرا مذاکره غلط است؟! ۲. چرا مذاکره غلط نیست؟! ۳. بازتاب این دو فکر چیست؟ من خیلیکوتاه به بیان دیدگاه شخصی خودم به عنوان شهروند ایران همت میکنم:
قسمت ۲
بررسی بیطرفانهی دو دیدگاه:
۱. چرا مذاکره غلط است؟!
به نظر میرسد نظام ایران به این علتها مذاکره با آمریکا را ابطال کرد:
الف، چون ترامپ دستور ترور قاسم سلیمانی را در پشت فرودگاه بغداد، داد.
ب، پشتبندِ علت نخست، این علت رخ مینماید: ترامپ «قاتل» است و گویا در نوبتِ اقدام به مرگ توسط نظام قرار گرفته است.
ج، هرچند قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس و ژنرال ارشد منطقهی «مقاومت خاورمیانه»، ترامپ را فردی «قمارباز» معرفی کرده بود، ولی منظورش این بود او فردی معاملهگر است، اما نظام برای خود عیب میداند شعارهای مکرر تَقاص پس از ترور قاسم سلیمانی را یکباره کنار بگذارد و وارد گفتوگو و دیدار با ترامپ و کارگزارانش شود.
د، ترامپ در مذاکرات دستکم پای هفت قلم کالای استراتژیک را وسط میکشد که خط رسمی نظام ایران آن هفت خط را، هفت جهت ذاتی خود میداند، خصوصاً به قرائت جناح حاکم راست. ۱. ترک فعل هستهای ۲. ترک خاورمیانه ۳. ترک دخالت در صلح فلسطین ۴. انحلال سپاه قدس ۵. رعایت حقوق سیاسی مذهبی مخالفان ۶. ترک روند ساخت موشک ۷. ترک بیثبات سازی روابط کشورهای عرب.
ه. نظام تحت فشار نیروهای تندرو و ایدئولوژیک جناح حامی خود، است و نمیتواند از حرفهای چندینسالهی خود دست شُوید.
و. ترامپ خود آن قرارداد قبلی جواد ظریف / جان کری را پاره (=لغو و باطل) کرد و از تعهدات باراک اوباما بیرون رفت.
ز. نظام آمریکا را دشمنی برانداز میداند که در اصل در حال زمینهسازی تغییر نظام ایران است، اما به رفتارهای دیگر تظاهر میکند.
۲. چرا مذاکره غلط نیست؟!
من شخصاً اینطور تشخیص دادهام که چرا در ایران منتقدان و مخالفان، مذاکره با آمریکا را نافع و برای منافع ملی ضرورتی بدون تردید میدانند. روشن کنم، من فقط دارم به شناساندن دو سمت ماجرای مذاکره در فضای ایران میپردازم، اینکه خودم به چه فکر میکنم جایش درین نوشته نیست. به نظر میرسد طرفداران تز مذاکره درین مرحله، به علل زیر آن را حیاتی و عقلانی میدانند:
الف. چون میگویند جمهوری اسلامی در سیاستهای کلان، در مسیر نادرست افتاده است و بین مردم و تعداد اقلیتی از آنان شقاق افتاده است.
ب. شعار نابودی اسرائیل را برای ایران هزینهزا و دور از عقلانیت میدانند ولو آنکه اسرائیل را دولتی ستمگر و با لفظ شرعی: «غاصب» میخوانند.
ج. میگویند کشور توسط نتیجهی انتخابات اداره نمیشود، چه رفسنجانی، چه خاتمی، چه احمدینژاد، چه روحانی، چه رئیسی، چه پزشکیان بیاید سرِ کار، باز کارِ کشور در جایی دیگر رقم میخورد و تصمیمسازی از محفل مخفی، صورت میگیرد و مردم در آن هیچ دخالتی ندارند. لذا تنندادن به مذاکره ازآنروست که به تغییرات اساسی در حاکمیت و سیاست، میانجامد و این برای نظام نوعی شکنندگی است و شرم دارد پیش حامیانش.
د. اینان میگویند کشور نمیتواند توسط سیاست نظامی موشکی هستهای، به رشد و توسعه برسد، به این علت که اروپا و آمریکا به دلیل پیمان استراتژیک با اسرائیل، نمیگذارند آب خوش از گلوی مردم ایران به خاطر سیاست نظامیگری نظام پایین برود. به زبان محلی: نیِرنِه جِر بورِه تا دِماسِه!
ه. تحریم را فلجکننده، ضد توسعه، خلاف رفاه، و وضعی خوشایند برای حرامخوری کسانی میدانند که در پشت پرده از شرایط هرچهسختتر علیهی نظام، سودی راحتتر و پولی بیشتر و سهمی مفتتر به جیب میزنند. در کشور لفظ «کاسبان تحریم» ازین نظر وارد ادبیات سیاسی مردم شد.
و. احتمال میدهند ترامپ تله گذاشته تا ایران تن به مذاکره ندهد تا او راحت و حقوقیتر با نظام در بیفتد. حتی برآورد دارند بیشی از مردم منتقد هم، اینبار برخورد قهرآمیز ترامپ با حکومت ایران را انتظار میکشند، چه اکراهی، چه اقبالی.
ز. مذاکره را رسم سیاست میدانند، زیرا لاجرَم هر کسی حکومت تشکیل داد، باید زبان دنیا را بفهمد و با زبان، با دنیا روابط کند نه با خط و نشان و بودجهی موشک و بمب و سخن پشت سخن.
پایانِ گفتهها: نظر خود من چیست؟! خا معلوم است دیگه: من که سیاسیمیاسی بلد نیستم! پس؛ بگذرم.
مذاکره غلط است؟ یا غلط نیست؟
مذاکره غلط است؟ یا غلط نیست؟
۲۰ ، ۱۱ ، ۱۴۰۳ نوشتهی ابراهیم طالبی دارابی دامنه
پیشدرآمد: پیشدرآمد: بدواّ بگویم سراسر پیام قرآن را اگر بگردیم جایی را سراغ نداریم که این آخرین کتاب مقدس، خواسته باشد، ناس و ایمانآورندَگان را دعوت به دعوا کرده باشد. همگان را به صلح و سازش و درستکاری و خیر و نیکی به همدیگر و حتی تعاون در بِرّ، فرا خوانده است، مگر آن جاهایی که مورد تجاوز و ظلم قرار گرفته باشند، که آن هم چندین شرط پشتش ردیف شد و حتی در آن موقعیت هم -که قتال دفاعی تجویز شد- باز در سرانجامش، دعوت به سازگاری نهایی میکند که جهان از سَفّاکی (=خونریزی انسانی) خالی بریّ باشد و برّ رواج یابد و ابرار روی کار بیایند. جمهوری اسلامی ازین دو وضعیت بّرّ و اَبرار مگر باید شانه خالی کند؟! و از انقلاب اسلامی بیرون بزند؟! خواست بزند، بزند حتی جاهایی زده است، ولی هر فکری در نظام از اساس انقلاب اسلامی بیرون بزند، در معرض داوری مردم قرار میگیرد.
مذاکره غلط است؟ یا غلط نیست؟
۲۰ ، ۱۱ ، ۱۴۰۳ نوشتهی ابراهیم طالبی دارابی دامنه
پیشدرآمد: پیشدرآمد: بدواّ بگویم سراسر پیام قرآن را اگر بگردیم جایی را سراغ نداریم که این آخرین کتاب مقدس، خواسته باشد، ناس و ایمانآورندَگان را دعوت به دعوا کرده باشد. همگان را به صلح و سازش و درستکاری و خیر و نیکی به همدیگر و حتی تعاون در بِرّ، فرا خوانده است، مگر آن جاهایی که مورد تجاوز و ظلم قرار گرفته باشند، که آن هم چندین شرط پشتش ردیف شد و حتی در آن موقعیت هم -که قتال دفاعی تجویز شد- باز در سرانجامش، دعوت به سازگاری نهایی میکند که جهان از سَفّاکی (=خونریزی انسانی) خالی بریّ باشد و برّ رواج یابد و ابرار روی کار بیایند. جمهوری اسلامی ازین دو وضعیت بّرّ و اَبرار مگر باید شانه خالی کند؟! و از انقلاب اسلامی بیرون بزند؟! خواست بزند، بزند حتی جاهایی زده است، ولی هر فکری در نظام از اساس انقلاب اسلامی بیرون بزند، در معرض داوری مردم قرار میگیرد.
پیشگفتار: اما منحصراّ نظام و مذاکره با آمریکا یا اروپا چه نوع مسئلهای میباشد؟ چون هر شهروند، مُجاز و حتی محقّ است حرف خود را در هر موردی بزند و برایش مشکلی هم ایجاد نباید بشود، منِ شهروند ایران، حرفم را از نظر بررسی دو دیدگاه، درین موضوع سرنوشتساز میزنم ولی از بیان نظر شخص خودم، صرف نظر میکنم اما مسئله را از روی بینش سیاسی روشن میسازم: مذاکره غلط است؟ یا غلط نیست؟ به این میپردازم، آنچه فهمم، قد دهد، زیرا تز فکری من این است هرچند در دایرهی حکومت، بالاسرترینها طبق قانون اساسی کشور ازین حق برخوردار است که به زیرمجموعهی سیستم سیاسی فرهنگی اقتصادی امنیتی کشور دستور دهند و حتی سخناننشان قابل تبعیت شود، اما در درون جامعه، هیچ احدی نمیتواند حرفش را آخرین حرف، حساب کند و جلوِ فکر و دیدگاه و پیشنهاد مردم گرفته شود.
پسگفتار: ۱. چرا مذاکره غلط است؟! ۲. چرا مذاکره غلط نیست؟! ۳. بازتاب این دو فکر چیست؟ من خیلیکوتاه به بیان دیدگاه شخصی خودم به عنوان شهروند ایران همت میکنم:
قسمت ۲
بررسی بیطرفانهی دو دیدگاه:
۱. چرا مذاکره غلط است؟!
به نظر میرسد نظام ایران به این علتها مذاکره با آمریکا را ابطال کرد:
الف، چون ترامپ دستور ترور قاسم سلیمانی را در پشت فرودگاه بغداد، داد.
ب، پشتبندِ علت نخست، این علت رخ مینماید: ترامپ «قاتل» است و گویا در نوبتِ اقدام به مرگ توسط نظام قرار گرفته است.
ج، هرچند قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس و ژنرال ارشد منطقهی «مقاومت خاورمیانه»، ترامپ را فردی «قمارباز» معرفی کرده بود، ولی منظورش این بود او فردی معاملهگر است، اما نظام برای خود عیب میداند شعارهای مکرر تَقاص پس از ترور قاسم سلیمانی را یکباره کنار بگذارد و وارد گفتوگو و دیدار با ترامپ و کارگزارانش شود.
د، ترامپ در مذاکرات دستکم پای هفت قلم کالای استراتژیک را وسط میکشد که خط رسمی نظام ایران آن هفت خط را، هفت جهت ذاتی خود میداند، خصوصاً به قرائت جناح حاکم راست. ۱. ترک فعل هستهای ۲. ترک خاورمیانه ۳. ترک دخالت در صلح فلسطین ۴. انحلال سپاه قدس ۵. رعایت حقوق سیاسی مذهبی مخالفان ۶. ترک روند ساخت موشک ۷. ترک بیثبات سازی روابط کشورهای عرب.
ه. نظام تحت فشار نیروهای تندرو و ایدئولوژیک جناح حامی خود، است و نمیتواند از حرفهای چندینسالهی خود دست شُوید.
و. ترامپ خود آن قرارداد قبلی جواد ظریف / جان کری را پاره (=لغو و باطل) کرد و از تعهدات باراک اوباما بیرون رفت.
ز. نظام آمریکا را دشمنی برانداز میداند که در اصل در حال زمینهسازی تغییر نظام ایران است، اما به رفتارهای دیگر تظاهر میکند.
۲. چرا مذاکره غلط نیست؟!
من شخصاً اینطور تشخیص دادهام که چرا در ایران منتقدان و مخالفان، مذاکره با آمریکا را نافع و برای منافع ملی ضرورتی بدون تردید میدانند. روشن کنم، من فقط دارم به شناساندن دو سمت ماجرای مذاکره در فضای ایران میپردازم، اینکه خودم به چه فکر میکنم جایش درین نوشته نیست. به نظر میرسد طرفداران تز مذاکره درین مرحله، به علل زیر آن را حیاتی و عقلانی میدانند:
الف. چون میگویند جمهوری اسلامی در سیاستهای کلان، در مسیر نادرست افتاده است و بین مردم و تعداد اقلیتی از آنان شقاق افتاده است.
ب. شعار نابودی اسرائیل را برای ایران هزینهزا و دور از عقلانیت میدانند ولو آنکه اسرائیل را دولتی ستمگر و با لفظ شرعی: «غاصب» میخوانند.
ج. میگویند کشور توسط نتیجهی انتخابات اداره نمیشود، چه رفسنجانی، چه خاتمی، چه احمدینژاد، چه روحانی، چه رئیسی، چه پزشکیان بیاید سرِ کار، باز کارِ کشور در جایی دیگر رقم میخورد و تصمیمسازی از محفل مخفی، صورت میگیرد و مردم در آن هیچ دخالتی ندارند. لذا تنندادن به مذاکره ازآنروست که به تغییرات اساسی در حاکمیت و سیاست، میانجامد و این برای نظام نوعی شکنندگی است و شرم دارد پیش حامیانش.
د. اینان میگویند کشور نمیتواند توسط سیاست نظامی موشکی هستهای، به رشد و توسعه برسد، به این علت که اروپا و آمریکا به دلیل پیمان استراتژیک با اسرائیل، نمیگذارند آب خوش از گلوی مردم ایران به خاطر سیاست نظامیگری نظام پایین برود. به زبان محلی: نیِرنِه جِر بورِه تا دِماسِه!
ه. تحریم را فلجکننده، ضد توسعه، خلاف رفاه، و وضعی خوشایند برای حرامخوری کسانی میدانند که در پشت پرده از شرایط هرچهسختتر علیهی نظام، سودی راحتتر و پولی بیشتر و سهمی مفتتر به جیب میزنند. در کشور لفظ «کاسبان تحریم» ازین نظر وارد ادبیات سیاسی مردم شد.
و. احتمال میدهند ترامپ تله گذاشته تا ایران تن به مذاکره ندهد تا او راحت و حقوقیتر با نظام در بیفتد. حتی برآورد دارند بیشی از مردم منتقد هم، اینبار برخورد قهرآمیز ترامپ با حکومت ایران را انتظار میکشند، چه اکراهی، چه اقبالی.
ز. مذاکره را رسم سیاست میدانند، زیرا لاجرَم هر کسی حکومت تشکیل داد، باید زبان دنیا را بفهمد و با زبان، با دنیا روابط کند نه با خط و نشان و بودجهی موشک و بمب و سخن پشت سخن.
پایانِ گفتهها: نظر خود من چیست؟! خا معلوم است دیگه: من که سیاسیمیاسی بلد نیستم! پس؛ بگذرم.
بازتاب این پست؟