پاسخ مدیر دامنه ::
،،
سلام آقا سید علی اصغر
پاسخم را سر فرصت میدهم.
سلام آق سید علی اصغر
مدتی طویل، فکرم تحت تصرف هجران هولناکی بود که بر سرت به واسطهی سیدجوادت، آوار شد که نکند اندوه و ماتم، طومارت را درهم پیچیده باشد، آنقدر غرق، که خیال میکردم تمام افکارت به آلزایمر بینجامد. هیبَت، از هیکلت، نرفته بود، اما شک داشتم، همهی دارایی داناییهایت رخت بربسته باشد، حتی یک کتاب سواد، هم برات باقی نگذاشته باشد. گذشتُ گذشتُ گذشتْ، تا دو تحلیل محتوا ازت ازین شعبهی مدرسه فکرت، بیرون خزید. ازین زمان بود که تازه بر من دست داد که سید من همان استعداد درخشان دیارمه. استادانه ظاهر شدی. هرگز قبول نمیکردم پای هیچ نوشتهای خطاب خودت بنویسم: شاگردت: ابراهیم. حتی حاضر بودم تن دهم بر پای متنهای آق سیدمیثم متفکر و متقی بنگارم: شاگردت: عمو ابراهیم، اما برایم بِچَم (=بسیار پیچ) سختم بود، خودم را «شاگردت» بخوانم. اینک، با ظهور مجددت، غول فکری شدی با ادبیات درست علمی. پرهیزت از جملات وصفی و لبریز از خیال، خیالم را از حدس اغراق هم بیرون نهاد. ممنونم از من باسوادتر ظهور کردی. پای این طور تفسیرهای هرمنوتیکی تو زانو میزنم و میآموزم. بیآموزانم با همین سواد و سطح بالای فهم و دانشت. شاگردت درین بابها: ابراهیم
جواب سید علی اصغر:
ابراهیم عزیز سلام
نوشته پربار و سرشار از مهر و محبت شما را خواندم و از عمق جان سپاسگزارم که اینچنین کریمانه و نکتهسنجانه به قلم ناچیزم نگریستهاید.
آنچه نگاشتهاید، نه فقط نشانهی بزرگواری شما، بلکه جلوهای از وسعت دید، درایت و تواضع علمیتان است که شایستهی تقدیر است.
رنج فراق و اندوهی که از آن یاد کردهاید، گرچه سنگین و سهمگین بود، اما لطف خدا و همراهی بزرگوارانی چون شما، مرا از غرقهشدن در آن مصون داشت. اگر توفیقی بوده در اندیشه و قلم، جز از عنایت حضرت حق و بهرهگیری از محضر استادان فاضل، از جمله شخص شریفتان نبوده است.
اینکه فرمودهاید از تفسیر ناچیزم بهره بردهاید، نه مایهی مباهات من، بلکه گواهی است بر فضل و فروتنی شما.
از چنین شاگردی آموختن، افتخاری بس بزرگ برای این کمترین است. بیشک، سخنسنجی و تحلیلهای ژرف شما راهگشای من و محققین هوشمند خواهد بود که در جستوجوی حقیقت است.
امیدوارم همواره در سایهی الطاف الهی، بر قلههای دانش و معرفت بدرخشید و این شاگرد کوچک را از راهنماییهای گرانقدرتان محروم نسازید.
سلام استاد ابراهیم
"خودپردازِ خود باید بود"
اول :
متن بر مفهوم خودسازی فردی تأکید دارد و آن را شرطی برای سلامت جامعه میداند.
با استناد به آیهی «عَلَیکُم أَنفُسَکُم» (مائده: ۱۰۵)، نتیجه میگیری که هر فرد باید مسئولیت خود را بپذیرد، به جای آنکه نگران لغزش دیگران باشد. این پیام، بر استقلال فکری و معنوی تأکید دارد.
دوم :
شیوهی استدلال و انسجام فکری؛
ابتدا، استناد به قرآن و تفسیر علامه طباطبایی، که به متن اعتبار دینی میدهد.
سپس، نتیجهگیری دربارهی تأثیر خودسازی بر جامعه، که انسجام فکری متن را نشان میدهد.
سوم :
استفاده از استعاره و زبان ؛
"خودپردازِ خود باید بود" استعارهای مدرن و ملموس است که مفهومی دینی را با تصویری روزمره ترکیب میکند.
زبان متن تأملبرانگیز است.
چهارم :
عمق مفهومی ؛
متن به دو سطح فردی و اجتماعی توجه دارد فرد خودساخته، جامعهی سالم را میسازد.
اشاره به تأثیر قلب و مغز در پذیرش حقیقت، بُعد معرفتی و درونی باورهای دینی را مطرح میکند.
متن محتوای دینی و اجتماعی را با زبانی روان و استعارهای خلاقانه ترکیب کرده است. انسجام مفهومی آن قوی است و پیام روشنی دربارهی مسئولیت فردی و استقلال معنوی ارائه میدهد.
تحلیل محتوی ی که تقدیم شد .