تازه ترین پست ها
پذیرفته ترین پست ها
پر بازدید ترین پست ها
پر بحث ترین پست ها
تازه ترین نظر ها
-
ناشناس : بنام خدای شهیدان و رزمندگان همیشه سرفراز. سلام علیک. هفته دفاع مقدس مبارک باد . ضمن تشکر از جنابعالی: ۱) بی هیچ تردیدی؛ دفاع مقدس؛ یکی از بارزترین نماد عزت خواهی و عزت مداری ملت شریف ایران بود؛ ۲) بزدلان و ترسویان و نمک نشناسانی که هواپیماها و...خریداری شده را به آمریکا پس داده بودند و دولت مردان وابسته به ... -
ناشناس : [در پاسخ به 🔋 🔋] اصلاحیه در خبرنامه در مورد بلند نشدن نماینده طالبان هنگام پخش سرود ملی کشور ، دلایل و توجیهات متعدد و متنوعی در فضای مجازی و غیر مجازی مطرح شد ولی در نهایت نماینده طالبان عذر خواهی کرد و در مراسم اختتامیه در برج میلاد ، به هنگام پخش سرود ملی ، بپاخاست. حمید دارابی نیا -
ناشناس : [در پاسخ به دامنه ۱ | ابراهیم طالبی دارابی] با سلام به مدیر محترم مدرسه مبارکه فکرت صبح حضرت عالی بخیر أعیاد مبارک ورود طوفانی دوسه روزه جنابعالی بعد از غیبت چندین و چند روزه ، آنچنان صحن و سرای مدرسه را متلاطم کرد ، که نا آشنای با امواج دریا چون منی را گیج و سردرگم نمود 😊😊 از کشکولی بگذریم ، کارهای پیشامده ... -
ناشناس : [در پاسخ به 🔋 🔋] سلام جناب انظر روز به خیر ❇️ بر پایه حرف نیما یوشیج که در مقایسه لنین و امام علی گفته بود «بگذارید چند سال بگذرد تا معلوم شود چه کسی در دل مردم میماند»، ساخت و نصب مجسمه سیاستمداران، چندان اهمیتی ندارد. ❇️ در رساله عملیه تمام مراجع، ساخت مجسمه و تندیس از انسان و حیوان حرام است. بعد از نصب ... -
ناشناس : سلام جلیل جان همانطوریکه سرور بنده آقا ابراهیم فرمودند ایدئولوژی حزب بعث اگر استیلا پیدا می کرد رهبری کشورهای غربی _ اسلامی را بعهده می گرفتند . اصلی ترین موضوعی که باید در مورد جنگ ایران و عراق همواره مد نظر قرار داد آغازگر و مقصر جنگ است ! سید علی اصغر شفیعی دارابی -
ناشناس : سلام جناب آقاابراهیم شب به خیر ۱- اگر روزی بتوانیم همانطور که در جمعهای خصوصی درباره جنگ هشت ساله گفتگو میکنیم در فضای عمومی و رسانه درباره جنگ حرف بزنیم، به فرموده امام علی علیهالسلام «از گذشته عبرت میگیریم تا آینده را حفظ کنیم» ۲- آنچه از عصر امروز آغاز به نوشتن آن کردم، فیالبداهه بود. برای پرهیز از ... -
ناشناس : سلام آقا ابراهیم به نظر بنده زاویه ها را با مضمون دفاع مقدس باید می نگاشتید چون جنگ از سوی حزب بعث برما تحمیل شد ،بگذرم. حجت رمضانی دارابی -
ناشناس : سلام جناب طالبی عزیز جمعهتان مبارک معمولا در تقسیمبندیها، چه اندیشهای، چه سیاسی و اقتصادی نمایندگان بارز و صاحبان آن هم ذکر میشود. خوب بود شما هم صاحبان زوایا را معرفی میکردید. بنده معتقدم، حضرت امام در ابتدا صاحب دیدگاه دوم بود و پس از فتح خرمشهر که در موضع برتر قرار داشتیم، خواهان پایان جنگ بودند، ... -
ناشناس : سلام عزیز سید باور بفرمائید درشناختن پیامبر اسلام که هنوز برکت زمین و زمان است کم کاری شده است . سلسله کتاب بعثت مهندس بازرگان را خواندم نه تنها بیشترین شناخت از پیامبرعشق را دریافت کردم بلکه برای مظلومیتش حتی در این زمان اشک می ریختم . فیلم حضرت محمد ص که ایرانیان ساختند کمی از زندگی لذت بخشش را خیلی زیبا ... -
ناشناس : سلام آقای طالبی روز به خیر ✳️ در آستانه سالروز آغاز جنگ هشتساله عراق و ایران، یک یادداشت نسبتاً طولانی در دست کار دارم که برای مدرسه میفرستم جلیل قربانی
موضوع های کلی سایت دامنه
کلمه های کلیدی سایت دامنه
- عکس ها
- چهره ها
- انقلاب اسلامی
- تریبون دارابکلا
- عترت
- دامنه کتاب
- تک نگاران دامنه
- اختصاصی
- گوناگون
- مباحث دینی
- ایران
- مسائل روز
- فرهنگ لغت دارابکلا
- جهان
- قرآن در صحنه
- دارابکلایی ها
- مدرسه فکرت
- روحانیت ایران
- لیف روح
- جامعه
- مرجعیت
- دامنه قم
- زندگینامه من
- شعر
- روحانیت دارابکلا
- جبهه
- امام رضا
- کویریات
- خاطرات
- مشهد مقدس
- گفتوگو
- سلمان صالحی
- اُنظُر
- نیرو نیلوفر
بایگانی های ماهانه ی سایت دامنه
-
شهریور ۱۴۰۳
۲۲
-
مرداد ۱۴۰۳
۱۹
-
تیر ۱۴۰۳
۱۸
-
خرداد ۱۴۰۳
۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۳
۷
-
فروردين ۱۴۰۳
۷
-
اسفند ۱۴۰۲
۱۸
-
بهمن ۱۴۰۲
۲۰
-
دی ۱۴۰۲
۸
-
آذر ۱۴۰۲
۲۰
-
آبان ۱۴۰۲
۲۳
-
مهر ۱۴۰۲
۲۰
-
شهریور ۱۴۰۲
۱۹
-
مرداد ۱۴۰۲
۲۰
-
تیر ۱۴۰۲
۱۰
-
خرداد ۱۴۰۲
۱۴
-
ارديبهشت ۱۴۰۲
۸
-
فروردين ۱۴۰۲
۱۷
-
اسفند ۱۴۰۱
۱۲
-
بهمن ۱۴۰۱
۱۶
-
دی ۱۴۰۱
۲۱
-
آذر ۱۴۰۱
۳۲
-
آبان ۱۴۰۱
۲۸
-
مهر ۱۴۰۱
۲۲
-
شهریور ۱۴۰۱
۱۳
-
مرداد ۱۴۰۱
۱۳
-
تیر ۱۴۰۱
۱۲
-
خرداد ۱۴۰۱
۱۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۱
۱۵
-
فروردين ۱۴۰۱
۲۷
-
اسفند ۱۴۰۰
۲۴
-
بهمن ۱۴۰۰
۳۰
-
دی ۱۴۰۰
۲۴
-
آذر ۱۴۰۰
۲۴
-
آبان ۱۴۰۰
۳۲
-
مهر ۱۴۰۰
۲۶
-
شهریور ۱۴۰۰
۱۷
-
مرداد ۱۴۰۰
۱۱
-
تیر ۱۴۰۰
۲۵
-
خرداد ۱۴۰۰
۱۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۰
۱۴
-
فروردين ۱۴۰۰
۱۷
-
اسفند ۱۳۹۹
۳۴
-
بهمن ۱۳۹۹
۳۸
-
دی ۱۳۹۹
۳۵
-
آذر ۱۳۹۹
۳۶
-
آبان ۱۳۹۹
۲۳
-
مهر ۱۳۹۹
۳۱
-
شهریور ۱۳۹۹
۲۳
-
مرداد ۱۳۹۹
۳۲
-
تیر ۱۳۹۹
۳۱
-
خرداد ۱۳۹۹
۲۵
-
ارديبهشت ۱۳۹۹
۴۱
-
فروردين ۱۳۹۹
۴۰
-
اسفند ۱۳۹۸
۳۶
-
بهمن ۱۳۹۸
۴۹
-
دی ۱۳۹۸
۴۸
-
آذر ۱۳۹۸
۳۸
-
آبان ۱۳۹۸
۳۰
-
مهر ۱۳۹۸
۴۴
-
شهریور ۱۳۹۸
۳۸
-
مرداد ۱۳۹۸
۲۸
-
تیر ۱۳۹۸
۳۵
-
خرداد ۱۳۹۸
۱۸
-
ارديبهشت ۱۳۹۸
۱۸
-
فروردين ۱۳۹۸
۱۸
-
اسفند ۱۳۹۷
۳۰
-
بهمن ۱۳۹۷
۴۰
-
دی ۱۳۹۷
۴۰
-
آذر ۱۳۹۷
۳۴
-
آبان ۱۳۹۷
۴۵
-
مهر ۱۳۹۷
۵۵
-
شهریور ۱۳۹۷
۶۸
-
مرداد ۱۳۹۷
۶۸
-
تیر ۱۳۹۷
۶۵
-
خرداد ۱۳۹۷
۳۶
-
ارديبهشت ۱۳۹۷
۴۸
-
فروردين ۱۳۹۷
۴۸
-
اسفند ۱۳۹۶
۶۶
-
بهمن ۱۳۹۶
۶۵
-
دی ۱۳۹۶
۳۲
-
آذر ۱۳۹۶
۵۷
-
آبان ۱۳۹۶
۴۴
-
مهر ۱۳۹۶
۴۹
-
شهریور ۱۳۹۶
۲۸
-
مرداد ۱۳۹۶
۲۸
-
تیر ۱۳۹۶
۱۷
-
مهر ۱۳۹۵
۱
-
آذر ۱۳۹۴
۲
-
دی ۱۳۹۳
۱
-
تیر ۱۳۹۲
۱
پیوندهای وبلاگ های دامنه
پیشنهاد منابع
دامنهی دارابکلا
دکتر سروش و حلقۀ کیان
از کیهان فرهنگی تا کیان: مجله کیان به عنوان مهمترین و تاثیرگذارترین مجلهی روشنفکری دینی در اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد هجری شمسی شناخته میشود. در ۲۶ دی ماه ۱۳۵۷ جمعی از جوانان انقلابی که دل در گرو آموزههای شهید مطهری داشتند اقدام به تشکیل کانونی به نام «کانون فرهنگی نهضت اسلامی» کردند که رضا تهرانی از پایه گذاران این کانون، از آن به عنوان نخستین حرکت تشکیلاتی روشنفکران مسلمان یاد میکند.
با وقوع انقلاب اسلامی بسیاری از این جوانان وارد ساختار حکومت شدند و در نهادهای سیاسی- نظامی مشغول به کار شدند. با این حال بعضی از اعضای «کانون فرهنگی نهضت اسلامی» از قبیل حسن حسینی (شاعر)، قیصر امین پور (شاعر) و محسن مخلباف (فیلمساز)، همچنان علاقمند به کار فرهنگی ماندند و «حوزه هنر و اندیشه اسلامی» را پایهگذاری کردند تا همچنان دور از قدرت سیاسی بتوانند به فعالیت فرهنگی خویش ادامه دهند. با این حال پس از چندی سازمان تبلیغات اسلامی متولی حوزه هنر و اندیشه اسلامی شد و فعالیت کانونی تبدیل به نهادی وابسته به حکومت گردید.
برخی از اعضای اولیه از کانون فرهنگی نهضت اسلامی یعنی مصطفی رخ صفت و رضا تهرانی به پیشنهاد مرحوم سید حسن شاهچراغی، سرپرست وقت موسسه کیهان، همکاری با این موسسه را پذیرفتند و به همراه ماشاءالله شمس الواعظین، بنیان مجله کیهان فرهنگی را گذاشتند. شمس الواعظین چنان که خود میگوید به دلیل اینکه سردبیر روزنامه کیهان بود، دخالت اجرایی در روند کیهان فرهنگی نداشت اما در بسیاری از مصاحبهها با شخصیتهای مختلف، حضور داشت و کمک میکرد. (مصاحبه با هفته نامه شهروند امروز، شماره ۲۹، یکشنبه ۲۵ آذر ۱۳۸۶)
نخستین شماره کیهان فرهنگی در فروردین ۶۳ با محوریت ابتدایی مصطفی رخ صفت، کمال حاج سید جوادی و حسن منتظرالقائم منتشر شد. منتظر القائم چندی بعد در تصادفی در یزد، کشته شد و کمال حاج سید جوادی همراه سید محمد خاتمی به وزارت ارشاد رفت. اما مصطفی رخ صفت باقی ماند و به همراه رضا تهرانی، کیهان فرهنگی را منتشر کرد.
ورزشگاه حیدریان قم
درگذشت همسنگر مهربان
به قلم دامنه: همرزم سلحشور: سیدحسن، سلام ما را به یوسف برسان. الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ * أُولَئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ. کسانى که چون مصیبتى به آنان رسد گویند انا لله و انا الیه راجعون [ما از خداییم و به خدا باز مى گردیم]. بر اینان درود پروردگارشان و رحمت او باد و اینانند که رهیافته اند.
جبههی جنوب. ۱۳۶۴
من و روانشادان: یوسف و سیدابوالحسن
عکاس: سیدعلی اصغر
به نام خدا. لحظات پیش (۸ و نیم صبح شنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۷ برابر با ۲۵ شعبان المعظم ۱۴۳۹) از سوی دوست بزرگوارم جناب حاج سیدتقی شفیعی دارابی مطلع شدم، همرزم سلحشورمان سید ابوالحسن شفیعی دارابی برادرِ جناب حجت الاسلام والمسلمین سیدمحمد شفیعی مازندرانی به رحمت خدا پیوست.
من در صدر کلام، این مصیبت غم انگیز را به تک تک اَخوات و اَخوان کرام شان به ویژه استاد شفیعی مازندرانی و رفیق دیرین و یار و یاور همیشگی ام جناب حاج سیدتقی، به همۀ بازماندگان عزیزشان خاصّه به همسر فداکار و مؤمنه شان، به تمامی همسنگران و همرزمان سلحشورشان خصوصاً به یوسف در فراق مان، و به همۀ اقوام و خویشان و خویشاوندان و دوستان و همکاران گرامی شان مخصوصاً به هم پویان محترم شان، تسلیت می گویم.
اما سخن خاص دامنه: مرحوم سیدحسن آقا بر گردن مان حق دارد، حق محبت، حق احترام، حق رفاقت، حق همسنگری، حق در یک خیمۀ جنگ خوابیدن، حق ایمان ورزی، حق دعاخوانی، حق ذاکرِ اهل بیت _علیهم السّلام_ بودن، و در اوج همه حقِ سادات مهربان بودن.
من شخصاً ایشان را از صمیم دل دوست می داشتم. غیر از خوبی و محبت و طبع گرم صمیمیت، چیزی از او به یاد ندارم. در سنگر جبهه در کنار رفیقان: یوسف، سیدعلی اصغر، احمدبابویه، از این همرزم، فقط سلحشوری و مقاومت و اخلاق نیکو و دقت در آداب دینی و پیشتازی در رعایت مسائل شرعیه دیده ایم. شهادت می دهم که آقاسیدابوالحسن، الحق یک همسنگر نترس و آمادۀ شهادت و سرشار از روحیه بود. تمام چهارشنبهشبها برای مان دعای توسل می خواند.
این پست را از سر ارادات به آن سید بزرگوار، نوشته ام که در روز عاشورا و شب های محرم دارابکلا با جوشیهای او، بر سر و سینه ها می زدیم که با آن بلندگوی دستی قدیمی، با خلوص و ارادات به اهلبیت (ع)، نوحه های ساده و سنتی می خواند و عزاداران را به دستۀ سینه زنان، تهییج و مهیّا می ساخت. سیدحسن، بی ریا ذاکر اهلبیت عصمت و طهارت _علیهم السلام_ بود.
اخیراَ با این بسیجی همرزمم دوبار دیدار و گفت و گو داشتم: یکی دی ماه ۱۳۹۶ که خیلی بشّاش بود و تجدید خاطرات کردیم و نقل خوبی های یوسف. دیگری همین دو هفتۀ قبل در بستر بیمارستان بود که به من گفت: «آق ابراهیم، راضی ام به رضای خدا». اشک در چشمم کردم و گفتم: تو در ایمان، پایدار بودی و هستی؛ پس، در این سختی نیز مقاوم باش و روحیه رزمندگی ات را به یاد آر. صدایش در دلم ماند و طنین سخنش هنوز در گوشم نجوا دارد.
یادش را به همراه مرحومان والدین متدیّن و مهربانش و نیز برادرش مرحوم سید حجت از معلمان روستای دارابکلا، گرامی می دارم و برای شان غفران الهی و محشورشدن با اولیای الهی، طلب می کنم. ما همرزمان و همسنگران مرحوم آقا سیدحسن، در غم درگذشت او با همۀ منتسبان بزرگوارش، شریک هستیم. خدایا ما را با رزمندگان و شهیدان پذیرا باش. با بغض در گلو می گوییم: سیدحسن، سلام ما را به یوسف برسان. التماس دعا. دامنه.
تسلیت به جعفر رجبی
به قلم دامنه. به نام خدا. درگذشت «گَنّا». این پست را از زبان رفقایم مینویسم: گنّا هم با عمری بالای یک قرن، از میان مان رفت. من، عید نوروز ۱۳۹۴ که به دیدارش رفته بودم، عکس زیر را به یادگار انداختم. او به رفقا، خیلی سخی و مهربان بود. ما رفقا، با او خاطره های زیادی داریم. از اوج مهرورزی اش گرفته تا جملات خندان و خُلقیات قشنگ و دلِ نازک و قلب پردغدغه اش برای نوادگانش؛ خصوصاً عشق بی حصرش به نوه اش جعفر، که اسماعیل صدایش می کرد.
ما را مثل نوه اش جعفر و هادی و مهدی محّبت می کرد. من و رفقایم، از دستان او نون و نمک فراوان خورده ایم؛ از اول انقلاب تا سال های سال. صدها جلسۀ اوایل انقلاب و دهۀ شصت را در منزلش برگزار کردیم و با سخاوت و خوشرویی و خوشحالی و به وفور پذیرایی شده ایم. خیلی بامحبت بود. خصوصاً روانشاد یوسف داماد خواهرزاده اش را بسیار دوست می داشت.
امروز ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۷ این مظهر رأفت و دلدادگی به نوادگان و اطرافیان، به رحمت خدا پیوست. حق است پستی ویژه از سر سپاس و نمک شناسی، برایش می نوشتم که نوشتم. این درگذشت را به همۀ خویشاوندان نسبی و سببی اش، اخصّ به رفیق مان آقاجعفر رجبی دارابی تسلیت می گوییم و برای روح وی صلوات و فاتحه نثار می کنیم و یاد این مادرمهربان را -که گنّا صدایش می کردیم- گرامی می داریم. جایش بهشت برین باشد.
توبه و تجلّی
پست اهداییۀ دامنه
درآستانۀ آمدنِ ماه مغفرت و توبه
ماه خاطره انگیز رمضانِ خُجسته
عکس از دامنه
به قلم دامنه. به نام خدا. از نظر مرحوم آیت الله سیدعلی قاضی (برگفته از کتاب شرح دعای سمات) تجلّی، آشکار شدن حقیقت است به مقدار قابلیتِ هر فرد. از نظر ایشان انکشاف تامّ و تمام برای هیچ کس، قابل تصور و تحقُّق نیست. پس، این مای گناه کار و غافل اما امیدوار هستیم، که باید قابلیت خود را برای تجلّی _کشف حقیقت_ به وُسع خویش، توسعه ببخشیم و زندگی مان را ذرّه ذرّه متعالی تر، معنوی تر، توبه پذیرانه تر، خوشآیندتر و در یک کلام بهتر از دیروز نماییم.
ایرانِ شهیدان، شهیدانِ ایران
به قلم دامنه
به نام خدا
عملیات: کربلای ۴
زمان: ۴ دی ۱۳۶۵
شهیدان: ۳۹۰۰ رزمنده
مجروحان: ۱۱۰۰۰ رزمنده
جنایت آمریکا و سازمان تروریستی منافقین:
توأمان دادنِ اطلاعات جاسوسی به صدام
وجب به وجب خاک ایران با خون شهیدان آبیاری شده. میراثخواران و مرفّهان بی درد اما، همچنان چون کنۀ خون آشام، خون نظام را می مکند. شهیدان خون دادند تا اسلام و ایران و اخلاق و عدالت و آزادی و استقلال و عزّت و در یک کلام صراط مستقیم، مستقر بماند.
دیم به دیم
به قلم دامنه. به نام خدا. دیم به دیم. مردم روستای دارابکلا اصطلاحی دارند به نام: «دیم به دیم». دیم یعنی رو، یعنی رُخ. یعنی وَجه. یعنی صورت. یعنی چهره. یعنی دیده. پس؛ دیم به دیم، یعنی رخ به رخ. رو به رو. چهره به چهره. در این اصطلاح قدیمی دارابکلایی ها حکمت ها خوابیده، که من با مثال ها روشن می کنم:
دیم به دیم مثل این
عکی بازنشر دامنه
قاعدهی زرین و قاعدهی نقرهای
متن نقلی: مصطفی ملکیان میگوید: شما بهتر از من میدانید که ما چیزی داریم به نام «اخلاق جهانی» یا «اخلاق مشترک» که مخرجمشترک و فصل مشترک همهی مکتبهای اخلاقی و نظامهای اخلاقی و نظریههای اخلاقی است. یکی از احکام و قواعد آن اخلاق جهانی قاعدی زرین است؛ بنابرین قاعدهی زرین اصلاً مخالفی ندارد. همهی مکتبهای اخلاقی، همهی نظامهای اخلاقی، همهی نظریههای اخلاقی به «قاعدهی زرین» قائلاند؛ منتهی بعضی به هر دو وجه آن قائلاند، هم وجه ایجابیاش و هم وجه سلبیاش، و بعضی فقط به وجه سلبی آن قائلاند:
بعضی میگویند: «با دیگران چنان رفتار کن که خوش داری آنچنان با تو رفتار کنند [ایجابی] و با دیگران چنان رفتار مکن که خوش نداری آنچنان با تو رفتار کنند. [سلبی]»؛ بعضی فقط قسمت دومش را قبول دارند که «با دیگران چنان رفتار مکن که خوش نداری آنچنان با تو رفتار کنند».
بنابراین اینکه در همه کتابهایی که بهتوصیه من یا بهدست خود من ترجمه شده معمولاً از قاعده زرین یاد شده به این معنی نیست که همه آن کتابها به یک مکتب اخلاقی تعلق دارند، به یک نظام اخلاقی، به یک نظریه اخلاقی. نه؛ قاعده زرین مشترک همه مکتبها و نظامها و نظریههاست. مصطفی ملکیان همچنین در حسینیه ارشاد در سخنرانی تحت عنوان "اخلاق جهانی عامل پیوند دهنده مکاتب و اندیشههای مختلف است" (نخستین شب از مراسم شب های قدر ۱۳۹۰) می گوید: اخلاق جهانی یعنی اشتراکات تمام مکاتب... یکی از اصول اخلاق جهانی به قاعدهی زرین مشهور است. یعنی با دیگری چنان رفتار مکن که خوش نداری که دیگری با تو رفتار کند. شهود هر انسانی با هر مکتب اخلاقی حکم می کند که با دیگری نباید رفتاری کرد که دیگری خوش ندارد با او این رفتار شود. منبع
اتوبوس در تونل!
مدرسهای دانشآموزان را با اتوبوس به اردو میبُرد. در مسیر حرکت، اتوبوس به یک تونل نزدیک میشود که نرسیده به آن تابلویی با این مضمون دیده میشود: «حداکثر ارتفاع سه متر». ارتفاع اتوبوس هم سه متر بود، ولی چون راننده قبلاً این مسیر را آمده بود با کمال اطمینان وارد تونل میشود، اما سقف اتوبوس به سقف تونل کشیده میشود و پس از به وجود آمده صدایی وحشتناک در اواسط تونل توقف میکند.
پس از آرام شدن اوضاع، مسئولین و راننده پیاده شده و از دیدن این صحنه ناراحت میشوند. پس از بررسی اوضاع مشخص میشود که یک لایه آسفالت جدید روی جاده کشیدهاند که باعث این اتفاق شده و همه به فکر چاره افتادند؛ یکی به کندن آسفالت و دیگری به بُکسل کردن با ماشین سنگین دیگر و .... اما هیچ کدام چارهساز نبود تا اینکه پسربچهای از اتوبوس پیاده شد و گفت: «راه حل این مشکل را من میدانم!» یکی از مسئولین اردو به پسر میگوید: «برو بالا پیش بچهها و از دوستانت جدا نشو!»
پسربچه با اطمینان کامل میگوید: «به خاطر سن کم مرا دست کم نگیرید و یادتان باشد که سرِ سوزن به این کوچکی چه بلایی سر بادکنک به آن بزرگی میآورد.» مرد از حاضرجوابی کودک تعجب کرد و راه حل را از او خواست. بچه گفت: «پارسال در یک نمایشگاه معلممان یادمان داد که از یک مسیر تنگ چگونه عبور کنیم و گفت که برای اینکه دارای روح لطیف و حساسی باشیم باید درونمان را از هوای نفس و باد غرور و تکبر و طمع و حسادت خالی کنیم و در این صورت میتوانیم از هر مسیر تنگ عبور کنیم و به خدا برسیم.»
مسئول اردو از او پرسید: «خب این چه ربطی به اتوبوس دارد؟» پسربچه گفت: «اگر بخواهیم این مسئله را روی اتوبوس اجرا کنیم باید باد لاستیکهای اتوبوس را کم کنیم تا اتوبوس از این مسیر تنگ و باریک عبور کند.» پس از این کار اتوبوس از تونل عبور کرد. خالی کردن درون از هوای کبر و غرور و نفاق و حسادت رمز عبور از مسیرهای تنگ زندگی [دامنه: خصوصاً از سنگلاخ های مهیب سیاست و دنیا] است. منبع
دربارۀ برجام و همه میدانند
دربارۀ برجام و همه می دانند. توجه: من دو روز پیش ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۷ در اینجا با عنوان «شاه ذلیلالله بود، نه ما» به ملعنت و شرارت آمریکا پرداخته بودم. اینک این بحث: به قلم دامنه. به نام خدا. لابد می دانید «همه می دانند» اصغر فرهادی سازندۀ فیلم های «دربارۀ الی»، «گذشته»، «جدایی» و «فروشنده» در افتتاحیه جشنواره فیلم کن، دیشب اکران شد. فیلمی که او با دیدن پوسترهای ناپدیدشدنِ یک بچه در جنوب اسپانیا، به فکر ساختش افتاد و به نظرمی رسد این کار او نیز بدرخشد.
برجام و ذوقزدگی دکتر ظریف
در بالکن محل مذاکرات وین
۲تیر ۱۳۹۴
فرهادی به لوموند گفت: دوست دارم پیش از یک پروژه، هیچ اطلاعاتی دربارۀ آن وجود نداشته باشد.... نیز گفت: فکر می کنم زنان مرموزتر هستند، شخصیت های غنی تری دارند و از ظرفیت های دراماتیک بیشتری برخوردارند. [ولی] ما دنبال یک مرد می گردیم؛ شاید دلیلش این باشد که خودم مرد هستم.» (منبع) خواستم با این مقدمه چندچیز را برای بستر بحث، آن هم به زبان ساده، ملموس و عامیانه، نه تحلیل آکادمیک و انتزاعی و ایدئالسیتی، آماده کنم: آنچه ترامپ دیشب نسبت به برجام انجام داد، بدتر از مفهوم ناپدیدشدن و آدم رُبایی در فیلم فرهادی ست. و برجام _که از دیدِ ملت پنهان نگه داشته شد و در یک دیپلماسی عجولانه به تصویب رسیده بود_ چیزی به مراتب عمیق تر از یک پروژه است؛ که کارگردانی چون فرهادی می گوید دوست ندارد اطلاعات فیلم هایش پیش از اکران لو برود. نیز این که، چه خانم اشتون، و چه فدریکا موگرینی دختر آقای فلاویو موگرینی، کارگردان و طراح صحنه ایتالیایی، با آن سابقۀ کمونیستی، مطابق فرمول فرهادی _که زنان مرموزتر هستند، شخصیت های غنی تری دارند و از ظرفیت های دراماتیک بیشتری برخوردارند_ نمی توانند دست کم گرفته شوند؛ زیرا آن ها با شیوه ها و شگردهای خنده و دوستی و سخن های اعتمادبرانگیز ظاهری، می توانند فریب را پیش ببرند و فرمول های جهان جاسوس محور را پیاده کنند. بگذرم؛ که دنیای سیاست، پیچیده تر از هر دنیایی ست.
اما مخمصۀ حسن روحانی؛ همه می دانید که چهارپایه ابزار دسترسی ست. مثلاً با آن لامپ را تعویض می کنند. با آن گردگیری می کنند. با آن به پشت بام می روند. با آن به آن چه در دسترس نیست؛ می رسند. با آن گچ کاری! و بتونه کاری! و رنگ آمیزی! می کنند. اگر یک پایه از چهارپایه بشکند یا در جای لقّی قرار گیرد، دیگر نه فقط ابزار نیست، بلکه شیء ایی بشدت خطرناک و مُهلک و براندازانه است. خروج آمریکا از برجام چنین حالتی بر برجام دارد.
برجام (=برنامۀ جامع اقدام مشترک) نیز مثل یک چهارپایۀ دسترسی بود. دسترسی به دنیا. دسترسی به پول نفت. دسترسی به سرمایه گذاری داخلی و خارجی. دسترسی به روابط تخریب شدۀ جهانی. دسترسی به سیاست های خنثی سازی تحریم، دسترسی به آنچه با ولع و سادگی طراحی شده بود و اساساً دسترسی به آن چه دولتمرد محمدجواد ظریف و رئیس جمهور حسن روحانی خیال می کردند و تصوّراتش را داشته و هنوز دارند، ولی نرسیده اند.
این تیم حسن روحانی دیشب به حسن روحانی
احسنت احسنت میگفتند!
همانان که پیشتر، برای برجام
کف میزدند و آن را فتح میدانستند
دیشب حسن روحانی در پاسخ به دونالاد ترامپ گفت: «خوشحالم که یک موجود مزاحم از برجام خارج شده است» منبع. من از آقای حسن روحانی فقط یک پرسش می پرسم اگر آمریکا یک موجود مزاحم بوده، پس چرا با او مذاکره کرده اید و توافق با او در قالب برجام را یک پیروزی استراتژیک توصیف می نمودید؟ و وزیرخارجه ات آقای ظریف، از پشت پنجرۀ هتل وین، به علامت پیروزی به حالت شادمان و سرشار ازهیجان، دست تکان می داد و به قهقهه به خاطره فتح و غلبه! می خندید؟
به نظرم همۀ کسانی که برجام را به وجود آوردند، باید به ملت پاسخگو باشند. نیز به مردم بگویند چرا پیش از به پیش بردنِ سیاست منطقه ای و مسالمت سازی در خاورمیانه، به مدت دو سال وقت دولت خود را صرف مذاکره _آن هم با یک موجود مزاحم به نام آمریکای جهانخوار_ کرده اند؟
کار از ابتدا خراب بود. چراکه دولت آقای روحانی پیش از آن که در خاورمیانه دیپلماسی اش را به پیش ببرد و با همسایگان پرمسأله، تنش زدایی کند و فرمول دتانت را پیاده سازد، خوشبینانه به اروپا و آمریکا اعتماد نمود و به سمت ابرقدرت ها خیز برداشت. و شد آن چه مسلّم بوده است که می شود. معتقدم گرداب سوریه، تنش سعودیه، خدعۀ اسرائیلیه، مکر آمریکاییه، دودوزه بازی روسیه، سودورزی های زیرکانه و رندانۀ چینیه و از همه بدتر و پلیدتر کرشمه های اروپاییه، برجام را _که یک توافق سیاسی اما غیرحقوقی بین المللی لرزان و لغزان و به دور از چشم ملت بوده_ به این روز سیاه انداخته است.
یک نکته بگویم و به قول عرب ها خلاص؛ آمریکایی ها زرنگی کرده بودند برجام را به تصویب گنگره نرسانده بودند، تا آسان از آن بیرون روند، هر وقت که بخواهند! و ما اما خامی کرده بودیم و با فشار شورای نگهبان _که به نظرم می خواست به لحاظ شکلی مثلاً وظیفۀ ذاتی و نظارتی اش را ایفا کرده باشد_ برجام را به تصویب مجلس شورای اسلامی یعنی در وضع یک قانون رسمی، رسانده بودیم و تأیید شورای ۱۲ نفره نگهبان. برمی گردم به همان فیلم جدید اصغر فرهادی آیا «همه می دانند»؟ گرچه آمریکا می خواهد غلط و غلوطی بکند، ولی به فرمودۀ امام خمینی _رهبرکبیر انقلاب اسلامی_ آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند. تمام.
خدا همیشه در زمانِ حال
توت قم و کهک
عمامهگذاری شیخ ابراهیم چوپانی
قلم دامنه. به نام خدا. مراسم عمامه گذاری جناب حجت الاسلام شیخ ابراهیم چوپانی مرَسی در شب نیمۀ شعبان ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۷ در مسجد جامع روستای دارابکلا، با حضور روحانیون دارابکلا ازجمله حُجج اسلام آقایان: شیخ مرتضی چلویی دارابی امام جماعت محل. سیدمحمد شفیعی مازندرانی. سیدعلی صباغ دارابی. شیخ وحدت. سیداحمد شفیعی دارابی مدیر حوزۀ مصطفی خان ساری، جناب حاج کبل سیدمحمد شفیعی دارابی و سایر روحانیین و مؤمنین محل و نیز با شرکت روحانیون مَدعوّ منطقه، انجام شد.
من قبلاً در ۳۰ بهمن ۱۳۹۵ در همین وبلاگ ایشان را معرفی کرده ام؛ ضمن تبریک به جناب شیخ ابراهیم چوپانی و اعضای محترم خانواده و خاندان نسبی و سببی اش؛ سه نکته برای وی آرزو می کنم:
۱. تداوم زیِّ طلبگی و ساده زیستی؛
۲. استقلال فکری و اسلام شناسی بر حسب مقتضیات زمان؛
۳. مردمی ماندن و دفاع از آزادی، تفکر و نشر معارف دینی.
...
...
...
صد میدانِ پیر هرات
به قلم دامنه. به نام خدا. من هر هفته دوبار نزد جناب خیرالله یوسفی متصدی بزرگوار کتابخانهی یادگار امام قم می روم و در فضایی آرام و دلنشین مخزن کتابخانه، ابتدا به جستجوی کتاب میپردازم و سپس با به امانتبردن آن، مطالعه و یادداشتبرداری میکنم. ضمن تشکر از ایشان و همکاران گرانقدرشان، کتاب صد میدان خواجه عبدالله انصاری را در این پست معرفی می کنم:
بهترین ساعات عمر آدمی، باکتاببسربردن است؛ و وقتی هم کتاب «صد میدان» پیر هرات خواجه عبدالله انصاری باشد این لذت صدچندان میشود. دکتر سهیلا موسوی سیرجانی این اثر را تصحیح کرد از نشر زوّار که در سال ۱۳۸۵ به زیر چاپ و نشر رفت. من البته چاپ سومش را (۱۳۸۸) خواندم در ۳۳۸ صفحه. برای اینکه پستها در صحن مدرسه فکرت از دو کف دست نگذرد، چهارمیدان را که بیشتر بر طبعام نشست فشردهنگاری میکنم. ابتدا لازم است بگوم «صد میدان» مراحل سیر و سلوک است که از میدان اول یعنی «توبه» که بازگشت از روی اخلاص به پیش خداست، آغاز و به میدان صدم یعنی «بقا» ختم میگردد و البته در کتاب به میدان صد و یکم هم میرسد که همان میدان محبت. (ر. ک: ص ۲۱)
کتاب صد میدان خواجه عبدالله انصاری
عکس از دامنه
جناب خیرالله یوسفی
متصدی کتابخانۀ یادگار امام قم.
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷. عکاس: دامنه
اینک چهار میدان از میان صد میدان:
میدان اول: که میدان توبه است. توبه نشانِ راه است و سالار بارگاه و میانجی پذیرش. و به کردارِ خود ناجیدیدن. (رک: ص ۸ و ۹)
میدان چهلو هفتم: که میدان مداومت است. مداومت تن به وِرد. زبان به ذکر و سر بر ضبط. (رک:ص ۱۴۵)
میدان پنجاهونهم: که میدان ثقَت است. ثقت پشتیداشتن است. که از سه چیز برمیخیزد: ار صدق تصدیق. از حُسن ظنّ و از صفای نظر. (رک: ص ۱۸۰)
میدان هشتادم. که میدان استسلام است. استسلام حقیقتِ اسلام است که سه درجه است: از شرک برَستن. از خلاف برَستن. از خود برَستن. (رک: ص ۲۴۹)
دامنه و جناب یک دوست
شاه ذلیلالله بود، نه ما
به قلم دامنه. به نام خدا. اون شاه بود که خود را به تقلّب و فریب و دروغ و خودخواهی و حیله، «ظل الله» یعنی سایۀ خدا جازده و شعار سه گانۀ «خدا، شاه، میهن» را باب کرده بود و در برابر آمریکای امپریالیست و اسرائیل غاصب خون ریز، مطیع و خاضع و بله قربان گو بود. آری؛ شاه ذلیل الله! شده بود نه ظل الله. ما، فرزندان خمینی روح الله هستیم که کلیم الله وار در برابر سه طاغوت زر و زور و تزویر ایستاد و به قول مرحوم آیت الله اراکی «مجدّدالمذهب قرن» شد و به ما ایرانی ها و مسلمانان آزادیخواه منطقه حیات جدید بخشید.
عکس ایران
بازنشر دامنه
ما شاه و شاه پرست نیستم که در برابر زیاده طلبی و زورگویی های امپریالیسم جهانخوار و صهیونیسم انسانخوار؛ همانند شاه «ذلیل الله»، خوار و زبون باشیم. ما زبان داریم و توان. ما ضد استبداد بوده و هستیم و شاه را با شعارهای دینی، سیاسی، اخلاقی و ایرانی و با شیوۀ انقلابِ غیرمسلّحانه و بدون خون ریزی بیرون کرده ایم. ما ضد استعمار بوده و هستیم و ایران را هرگز زیر یوغ هیچ قدرت توسعه طلب و زرمند و زورمندی، تنها و بی یار و در امان خدا رها نگداشته ایم و همانند جان خویش از آن، به توکل و توحید و خداباوری محافظت نموده ایم. ما ضد استثمار بوده و هستیم و حاضر نیستم حتی لحظه ای از سوی هیچ ابرقدرتی دوشیده شویم؛ و حتی آنی حاضر نیستیم از سوی هیچ زمامدار جهانخواری به بیگاری و تسلیم، کشانده شویم.
ترامپ فاسد که سهله، اگر همه سلطان های جبّار جهان از قبرشان برخیزند و علیۀ ما حَوار کشند و رَجز بخوانند، بازهم ایرانیِ تسلیم ناپذیر هستیم. زیرا؛ ما اشک ریختۀ خونِ حسین بن علی _سلام الله علیهما_ و شاگرد عصر عزّت آفرین عاشوراییم. همین. قم. دامنه.
بد عادت شدند نامردها
به قلم دامنه. به نام خدا. یادی از دِوَندی و راهکِره. اول دوندی: یک روزی از روزهای نوجوانی ام، پدر و مادرم وقتی از شهر ساری بازگشتند روستا (دارابکلا) یک دِوَندی (=کفش و به عبارت بهتر کَلوش) برام خریدند. از نهایت ذوق، آن را نمی پوشیدم تا کثیف نشود. بر طاقچۀ پنجره نگه اش می داشتم و هی نگاهش می کردم و کیف. روزی مجبور شدم آن را بپوشم. اما از بس سوسو می زد و برق ساطع می نمود! و بشدت چشم نواز بود، از بینندۀ عابر خجالت می کشیدم. تا این که در پیچ مرحوم یعقوب طالبی در ببخیل، یکی به من گیر داد و گفت: اِورین نوکفش هیژژژژژژژوووووو. فیالفور، دِوندی را به گِل و تیل مالیدم و از متلک این و اون رهایی یافتم. اساساً در دارابکلا اگر کسی نوخرید می پوشید، اغلب این و اون به او میگفتند: هیژژژژژژژووووووو.
اما راه کِره: راه کره، پولی جیبی بود که والدین و داداش ها به کوچکترها می دادند. راه کره یا برای پاداش بود، یا برای اُجرت ناچیز و یا برای رفتن به شهر. من راه کره را خیلی دوست می داشتم. البته اگر می تونستم براحتی از پدر و مادرم بگیرم و برم سینما. در زندگی ام، راه کره شیرین ترین هدیه بود، خصوصاً وقتی از مرحوم عمه ام کبل رضیه _همسر حاج آق علی_ می گرفتم. بگذرم که الانه راه کِره که خوبه، اگر همۀ پول و پَل را هم بدهی، بازم بی منظور سگ اند و بی نهایت ناسپاس و جر زن و حرّاف و نمک نشناس. آمریکایی ها را می گویم؛ نفت را از شاه بُزدل می دزدیدند؛ حالا بدعادت شدند نامردها.
از بس، مُفت و کوفت خوردند و سرخ پوست ها را کُشتند و خاک شان را به حیله تصرف نمودند؛ خیالاتی شدند. برجام کم بود!!؟ حالا باز هم پی مفت خوری و به قول دارابکلایی ها راه کِره از ایران هستند... کور خوانده اند. بگذرم و شعار محوری ام را به قطع و یقین بگویم:
ننگ بر امپریالیسم نیز مرگ بر آمریکا
سه راه اسلام آباد، جنگل کباب
شرح دعای سمات قاضی
دربارهی مسجد جامع دارابکلا
به قلم دامنه. به نام خدا. تریبون داراب کلا . صدای بلندگوی مسجد. سخنی با هیأت امنای مسجد جامع دارابکلا. ابتدا اعتراف کنم من هم در نوجوانی در شور انقلاب اسلامی و هیجانات شعورانگیز آن، صدای بلندگوی مسجد و کتابخانه و پایگاه را با امواج بلند، و به قول معروف گوشخراش، در فضای عمومی محل پخش می کردم و از این نظر، از کردۀ خود پشیمانم و از همگان، خصوصاً همسایگان و مجاوران مسجد معذرت می خواهم. من دقیقاً نمی دانم اعضای محترم هیأت اُمنای مسجد جامع دارابکلا چه کسانی اند؛ ولی خبر دارم دوست دیرین و گرامی ام جناب حاج علی چلویی دارابی یکی از اعضای فعّال آن است؛ بنابراین خطاب من در این پُست به ایشان است:
ضمن سلام و خداقوت. به یقین می دانم هرگز دل تان نمی خواهد نفرین و لعنت مردم را مفت و ارزان بخرید. نیز مطمئن هستم هیچ گاه نمی خواهید مردم را به عمد آزار برسانید و قلب شان را آزرده سازید؛ چرا که به تعبیر معصوم (ع) مسلمان، یعنی کسی که انسان و حیوان از آزار او در امان باشد. و شما جناب حاج علی چلویی، به این امر واقف اید و شرعیات برای شما، حدِّ یقِف و یقین می باشد.
به نظر می رسد روالِ پخش، در مسجد جامع دارابکلا مطابق شرع و عرف و مقررات عمومی نیست. نیک می دانید طبق فتوای اغلب مراجع عظام تقلید، فقط و فقط پخش اذان های سه گانۀ اوقات شرعی _آن هم با صدای متعارف_ از بلندگوی بیرونی مسجد جایز است. حتی تلاوت قرآن پیش از اذان هم در نگاه آنان جایز نمی باشد. مناجات و شعر و نوحه و نمآهنگ ها و خصوصاً دعای سمات غروب جمعه، که از بلندگوی مسجد جامع دارابکلا معمولاٌ پخش می شود و حتی سحرگاه غیر از اذان، قرآن و سخنان بزرگان و مناجات و دینگ دینگ رادیو پیش از اذان گذاشته می شود؛ جای خود دارد و نیازمند تجدید نظر است. بنابراین، تا دیر نشده، روالِ آزار رسانی صدای بلندگوی مسجد جامع را سامان دهید تا خشنودی خدا و مردم مؤمن و نجیب دارابکلا را موجب گردید. می دانم از سخن صمیمانه و دلسوزانۀ من ناراحت نشده اید. پوزش.
فتوای مراجع دربارۀ صدای بلندگوی مساجد در اینجا به صورت یکجا آمده است؛ از جملۀ نظر رهبری، که به یقین شما و سایر اعضای محترم به نظرات رهبری، احترام ویژه قائل هستید. خداحافظ. قم. دامنه.
فتوای آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی
پخش اذان به هنگام وقت نماز صبح، ظهر و مغرب از بلندگوی مساجد به صورت معتدل مانعی ندارد، اما برای دیگر برنامهها بلندگوها را برای داخل مسجد تنظیم نمایند.
فتوای آیت الله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی
اینجانب توصیه میکنم به برگزارکنندگان این مراسم که مواردی که جنبه شعاریت و اعلام شعار - مانند اذان - از بلندگو را دارد پخش شود و در غیر آن، مواظب باشند که مردمآزاری نباشد و بدست بهانه جو بهانه ندهند که همه این برنامهها را زیر سؤال ببرند. مخصوصاً رعایت حال بیماران و اشخاص سالمند را بنمایند. منبع.
لطف امام رضا محسوسه
به قلم دامنه. به نام خدا. کویریات دامنه. مشهد که بودم در سَرسرای هتل محل اقامت (هتل گلشن رضوی) چشمم به این نوشتۀ دو عالم بزرگ شیعه خورد و عکسی از آن انداختم و ترجیح داده ام آن را به اشتراک گذارم.
امام رضا از نظر
علامه طباطبایی
قسمت بالای آن نقلی از سجایای اخلاقی مرحوم آیت الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی ست که آن مرجع ساده زیست حتی حاضر نبودند دگمۀ لباسشان خارجی باشد. در قسمت پایین آن برگۀ خبری نیز سخن مهمی درج شده است از علامه طباطبایی دربارۀ امام رضا، که آورده است: «همۀ امامان _علیه السّلام_ لطف دارند اما لطف حضرت رضا _علیه السّلام_ محسوس است. همۀ امامان _علیه السّلام_ رئوف هستند اما رأفت امام رضا _علیه السّلام_ ظاهر است»
بقای وبلاگ دامنه
به قلم میرزاعلی چلویی دارابی: به نام خدا . با سلام خدمت شما جناب دامنه و قبولی طاعات و عبادات و نیز زیارت امام رئوف. بسیار خوشحال و خرسند گشتم که چندی قبل در محل کارم سری به بنده زدید . هم سنت حسنه ی صله رحم را بجا اوردید و هم موجب خرسندی حقیر گشتید . خدا قوت دارم خدمتتان بابت بقای وبلاگ دامنه در این اشفته بازار فضای مجازی و امید وارم که موفق و موید باشید.
پاسخ دامنه
به نام خدا. سلام به شما دوست اهل دل و دیدگاه
۱. دیدار با شما برای من ارزش دارد چون هم اهل کاری و هم اهل داناتی و مطالعه. به همین خاطر هرچند کوتاه پیشت آمدم و خوشحال شدم دست گرم در کار تو را به صمیمت فشردم و خداقوت دادم. دوست صاحب دل را باید پاس داشت و او را در دل گذاشت. شما برای من فردی نیکخواه و نیکو هستید جناب علی میرزا.
۲. ممنونم بابت زیارت قبول گفتن و نیز خیلی سپاسگذارم بابت خرسندی بقای وبلاگ دامنه. این نشانۀ ارزشگرایی شخص شماست که مرا نیز برای دوام آن تشویق می نمایی. شما از زمان تأسیس دامنه تا کنون همواره دامنه را می خواندی و از نویسندگان دامنه بوده و هستی. خداقوت دوست خوب و خیّر و خیرخواه. التماس دعا.