تازه ترین پست ها
پذیرفته ترین پست ها
پر بازدید ترین پست ها
پر بحث ترین پست ها
تازه ترین نظر ها
-
ناشناس : [در پاسخ به دامنه سه | ابراهیم طالبی دارابی] سلام ، استاد گرامی ، جناب طالبی عزیز، نظر بنده در باره اسلام اسیر. اسارت گرفتن اسلام !!! این جریان چقدر آشنا ست، و چه مظلوم است اسلام، بلی اگر اسلام اسیر اغیار نمی گردید، و بدست نا اهلان نمی افتاد، قرآن ناطق درکربلا ذبح نمی شد، ( کمتر از دو هفته ی دیگه به ... -
محمد عبدی سنهکوهی : با درود عجب هست اما عجیب نیست این عادت مالوف متواتره. 👀👁👀 -
شاکر طاهر خوش : شیخ شاکر طاهرخوش به دامنه در مدرسه فکرت شعبهی ایتا ۲۱ ، ۳ ، ۱۴۰۴ : با سلام و عرض ادب و احترام خدا برکت بدهد و بیشترش کند ما که حسود نیستیم 😁😁😁😂😂😁😁😂😁😁 -
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی : جناب جعفر سلام در همین روستای دارابکلا اگر دقت شود چند خانواده هست که تمام زِک و زای آنها در جاهای مختلف حکومت پُست و شُغل دولتی گرفتند و حتی یک تن بیکار و بیشغل در میانشان نیست، دستکم تمامیشان کاشته شدند در این جا و آن جای حکومت. رابطه جای ضابطه. سرسپردگی جانشین شایستگی. کسی که سرش را سپارَد به سیستم، ... -
ناشناس : علیکم السلام و رحمةالله وجه هفتم و هشتم در حرم مشهد👇 وجه هفتم : این است صله رحم من یا ثامن الحجج وجه هشتم : این است در جستجوی ولی زمان بودن یا ثامن الحجج! کجا روم دنبال ایشان؟راهمایم باش برای رسیدن. محل ما -
ناشناس : السلام استاد خاطرهای بود دل ریشکن اما من به چشم ندیدم فقط شنیدم بخشی از تاریخ رو خاطرات و زندگینامهها تشکیل میده تاریخ، فرهنگ و هویت مردم جامعه رو به رخ میکشه مثلا استاد در تاریخ ۱۸ /خرداد /۱۴۰۴ در شیروان تشریف داشتند و از آنجا عبور میکردند وقتی بیان داشتند آخرین میدان ، یعنی مسیرشان رفت بود ، برگشت ... -
ناشناس : با درود جناب آقا مدیر من این مطالب قمه ای شما را با دقت تر از بقیه متنها خواندم قمه و قمه زنی کاری ندارم کی حرام یا کی حلالش می داند اما هر چه هست من در کربلا زیاد شاهد انجام آن بودم در ایام ماضی الحق و والانصاف موجب هجو انسانیت هست تا چه رسد به دین و اسلام و عاشورا و محرم یک حرکت غیر عادی غیر عرفی و ... -
عیسی رمضانی محمد : دو پاسخ من به دو استاد محترم در مدرسه فکرت شعبهی ایتا ۱۷ ، ۳ ، ۱۴۰۴ ! ،، آشیخ محمدرضا احمدی سلام اعجاب چرا استاد؟ شاگردت هستم. باید متن مرا رفع ایراد کنی، از خود من که نباید تعجب رسی. گفتمان غالب خود را به آن که در اقلیت است غلبه میدهد چون تریبونها در دست این گفتمان است. گفتمان زمانی رایج است که پشتش طبق ... -
ناشناس : سلام جناب طالبی خاتمی، نماد بنبست در اجرای دموکراسی به سبک جمهوری اسلامی است؛ از جزئیات میگذرم، چون میترسم. جلیل قربانی -
ناشناس : ✍ رفیق فرهیخته و نکتهسنج، جناب آقا ابراهیم پیش از هر چیز از لطف، دقت نظر و همراهیتان با نوشتهام صمیمانه سپاسگزارم. از اینکه با نگاهی ژرف و مسئولانه، بر بخشی از حقیقت تلخ این روزگار انگشت نهادهاید، دلگرم و خرسندم. بله، متأسفانه آنچه اشاره کردید نه تنها واقعیتی تلخ، بلکه زخمی ماندگار بر پیکر جامعه ماست. ...
موضوع های کلی سایت دامنه
کلمه های کلیدی سایت دامنه
- عکس ها
- چهره ها
- تریبون دارابکلا
- انقلاب اسلامی
- دامنه کتاب
- عترت
- تک نگاران دامنه
- اختصاصی
- گوناگون
- مباحث دینی
- ایران
- مسائل روز
- فرهنگ لغت دارابکلا
- جهان
- قرآن در صحنه
- مدرسه فکرت
- دارابکلایی ها
- روحانیت ایران
- لیف روح
- جامعه
- مرجعیت
- دامنه قم
- زندگینامه من
- شعر
- روحانیت دارابکلا
- جبهه
- امام رضا
- کویریات
- خاطرات
- مشهد مقدس
- گفتوگو
- تاریخ سیاسی دارابکلا
- روزبه روزگرد
- کبل آخوند ملاعلی
- اوسا
- آمریکا
- بیشتر بدانید
بایگانی های ماهانه ی سایت دامنه
-
خرداد ۱۴۰۴
۱۹
-
ارديبهشت ۱۴۰۴
۱۶
-
فروردين ۱۴۰۴
۱۴
-
اسفند ۱۴۰۳
۶
-
بهمن ۱۴۰۳
۱۰
-
دی ۱۴۰۳
۱۲
-
آذر ۱۴۰۳
۱۹
-
آبان ۱۴۰۳
۱۳
-
مهر ۱۴۰۳
۱۲
-
شهریور ۱۴۰۳
۲۳
-
مرداد ۱۴۰۳
۱۷
-
تیر ۱۴۰۳
۱۷
-
خرداد ۱۴۰۳
۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۳
۸
-
فروردين ۱۴۰۳
۷
-
اسفند ۱۴۰۲
۱۸
-
بهمن ۱۴۰۲
۲۰
-
دی ۱۴۰۲
۸
-
آذر ۱۴۰۲
۲۰
-
آبان ۱۴۰۲
۲۱
-
مهر ۱۴۰۲
۲۰
-
شهریور ۱۴۰۲
۱۹
-
مرداد ۱۴۰۲
۱۸
-
تیر ۱۴۰۲
۱۰
-
خرداد ۱۴۰۲
۱۴
-
ارديبهشت ۱۴۰۲
۸
-
فروردين ۱۴۰۲
۱۷
-
اسفند ۱۴۰۱
۱۲
-
بهمن ۱۴۰۱
۱۶
-
دی ۱۴۰۱
۲۰
-
آذر ۱۴۰۱
۳۱
-
آبان ۱۴۰۱
۲۳
-
مهر ۱۴۰۱
۲۱
-
شهریور ۱۴۰۱
۱۳
-
مرداد ۱۴۰۱
۱۳
-
تیر ۱۴۰۱
۱۲
-
خرداد ۱۴۰۱
۱۵
-
ارديبهشت ۱۴۰۱
۱۵
-
فروردين ۱۴۰۱
۲۷
-
اسفند ۱۴۰۰
۲۴
-
بهمن ۱۴۰۰
۳۰
-
دی ۱۴۰۰
۲۴
-
آذر ۱۴۰۰
۲۴
-
آبان ۱۴۰۰
۳۲
-
مهر ۱۴۰۰
۲۶
-
شهریور ۱۴۰۰
۱۷
-
مرداد ۱۴۰۰
۱۱
-
تیر ۱۴۰۰
۲۵
-
خرداد ۱۴۰۰
۱۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۰
۱۴
-
فروردين ۱۴۰۰
۱۷
-
اسفند ۱۳۹۹
۳۴
-
بهمن ۱۳۹۹
۳۸
-
دی ۱۳۹۹
۳۵
-
آذر ۱۳۹۹
۳۶
-
آبان ۱۳۹۹
۲۳
-
مهر ۱۳۹۹
۳۱
-
شهریور ۱۳۹۹
۲۲
-
مرداد ۱۳۹۹
۳۲
-
تیر ۱۳۹۹
۳۰
-
خرداد ۱۳۹۹
۲۵
-
ارديبهشت ۱۳۹۹
۴۱
-
فروردين ۱۳۹۹
۴۰
-
اسفند ۱۳۹۸
۳۶
-
بهمن ۱۳۹۸
۴۹
-
دی ۱۳۹۸
۴۸
-
آذر ۱۳۹۸
۳۸
-
آبان ۱۳۹۸
۳۰
-
مهر ۱۳۹۸
۴۴
-
شهریور ۱۳۹۸
۳۷
-
مرداد ۱۳۹۸
۲۸
-
تیر ۱۳۹۸
۳۵
-
خرداد ۱۳۹۸
۱۸
-
ارديبهشت ۱۳۹۸
۱۸
-
فروردين ۱۳۹۸
۱۸
-
اسفند ۱۳۹۷
۳۰
-
بهمن ۱۳۹۷
۴۰
-
دی ۱۳۹۷
۴۰
-
آذر ۱۳۹۷
۳۴
-
آبان ۱۳۹۷
۴۵
-
مهر ۱۳۹۷
۵۵
-
شهریور ۱۳۹۷
۶۷
-
مرداد ۱۳۹۷
۶۷
-
تیر ۱۳۹۷
۶۴
-
خرداد ۱۳۹۷
۳۵
-
ارديبهشت ۱۳۹۷
۴۸
-
فروردين ۱۳۹۷
۴۸
-
اسفند ۱۳۹۶
۶۶
-
بهمن ۱۳۹۶
۶۵
-
دی ۱۳۹۶
۳۲
-
آذر ۱۳۹۶
۵۷
-
آبان ۱۳۹۶
۴۴
-
مهر ۱۳۹۶
۴۹
-
شهریور ۱۳۹۶
۲۸
-
مرداد ۱۳۹۶
۲۶
-
تیر ۱۳۹۶
۱۶
-
مهر ۱۳۹۵
۱
-
آذر ۱۳۹۴
۱
-
دی ۱۳۹۳
۱
-
تیر ۱۳۹۲
۱
پیوندهای وبلاگ های دامنه
پیشنهاد منابع
دامنهی دارابکلا
منشور اسلام ۱۱
اصل ۷۰ : حضرت محمد (ص) آخرین حلقه از سلسله انبیای الهی است که نبوت خویش را همراه با تحدّی، با معجزه ی جاودان خود _قرآن_ آغاز کرد.
اصل ۷۱ : سرّ این که معجزه ی پیامبر (ص) قرآن است، این است که آیین او، آیینی خاتم و جاودانه است. قرآن از هر نظر برتر است.
توضیح : معصومین در عین توانایی بر گناه، هیچ گاه مرتکب آن نمی شوند. مؤمنان پرهیزکار هم، درجه ای از مصونیت دارند. حتی آدم های عادی نیز ،برخی از کارهای بد را مرتکب نمی شوند، این هم نوعی مَصونیت است. لازم به ذکر است حضرت مریم (س) نیز معصوم بوده است. طبق آیه ی ۳۳ و ۴۲ آل عمران.
اصل ۷۲ : محتویات قرآن با آن که تدریجا" و در شرایط گوناگون تکمیل شده است، کوچکترین دوگانگی ندارد.
اصل ۷۳ : قرآن در خلال آیات الهی، از یک رشته اسرار علمی جهان آفرینش پرده برداشته است.
اصل ۷۴ : قرائن و شواهد گوناگون و اطمینان بخش بر صدق دعوت پیامبر (ص) گواهی می دهد.
اصل ۷۵ : تصدیق پیامبر پیشین، یکی از طرُق شناسایی پیامبران است.
اصل ۷۶ : پیامبر علاوه بر معجزهها، کرامات دیگری نیز داشته است؛ مانند: معراج، شقّ القمر، و ....
اصل ۷۷ : آیین اسلام، آیین عام جهانی است، نه منطقهای و اقلیمی، یا نژادی و قومی.
اصل ۷۸ : پیامبر اسلام پیامبر خاتم و کتاب اپ خاتم کتابها و شریعت او نیز پایان بخش شرایع آسمانی است.
اصل ۷۹ : دین اسلام تأمین کننده ی جمیع نیازهای فطری بشر بوده، و دارای اصولی ثابت و جاودان است. گشوده بودن اصل اجتهاد از امتیازات تشیّع است. (آیهی ۷۸ حج)
ادامه دارد..
کتاب اقتدار گرایی ایرانی در عهد پهلوی
به قلم رضا ادبی فیروزجایی: کتاب اقتدار گرایی ایرانی در عهد پهلوی تحقیقی تاریخی درباره دوره پهلوی نیست و از یک زاویه خاص به بررسی عملکرد پهلوی ها پرداخته است: نظام مدیریت۰ تصمیم سازی و پیامدهای انها. دکتر محمود سریع القلم نویسنده کتاب، پس از طرح چارچوب نظری طی دو فصل به رابطه میان تحولات و نظام تصمیم سازی در دوره پهلوی اول و دوم پرداخته است.
عکس از دامنه
این کتاب به موضوع توسعه یافتگی ایران می پردازد و مشاهدات و تحقیقات نویسنده طی سه دهه را در قالب داده های دوره پهلوی به آزمون میگذارد. فصل اول: چارچوب نظری. فصل دوم: از رضا خان به رضا شاه. فصل سوم: محمد رضا پهلوی: از ولیعهدی بیست و دو ساله تا شاه شاهان. فصل چهارم: نتیجه گیری. دکتر محمود سریع القلم: «طی تحقیقات برای تدوین کتابِ در حال اتمام خود، «اقتدارگرایی ایرانی در عهد پهلوی،» به امثال این نقل قول و نقل قول هایی مشابه بسیار برخورد کرده ام. از منظر یک دانشجوی علوم انسانی، این سئوال به کرّات مطرح می شود: چرا تاریخ ما تکه تکه است؟ چرا در هر دوره، سیاست ها و اندیشه هایی در تناقض کامل با دوره قبل دیده می شود؟ چرا امتداد نداریم؟ چرا منحنی رفتاری ما در این حدّ، فراز و نشیب دارد؟» (منبع)
منشور اسلام ۱۰
اصل ۶۱ : وحی نه زاییده ی تفکر و نبوغ پیامبران است، و نه تجلّی حالات روحی و روانی آنها.
اصل ۶۲ : پیامبران الهی در مقام تلقّی وحی و حفظ و ابلاغ آن به امّت، از هر گونه لغزش عمدی و سهوی مصون هستند.
اصل ۶۳ : پیامبران از هر گونه گناه و کار ناروا مصون اند.
اصل ۶۴ : انبیا علاوه بر عصمت از گناه و خطا، در مقام داوری در منازعات، تشخیص احکام موضوعات دینی نیز از خطا و اشتباه مصون هستند.
اصل ۶۵ : پیامبران از بیماری های نفرت زا و هنجارهای عملی که حاکی از دنائت و پستی روح افراد است، منزّه و پیراسته اند.
اصل ۶۶ : هر نوع استنباط عدمِ عصمت برای انبیا از ظواهر برخی آیات قرآن، یک نوع داوری عجولانه ای است که باید از آن پرهیز کرد.
اصل ۶۷ : عصمت پیامبران از معرفت بالای آنان به جلال و جمال حق تعالی، و آگاهی کامل آنان از نتایج درخشان طاعات و پیامدهای سوءِ معاصی در دنیا و آخرت سرچشمه می گیرد.
اصل ۶۸ : عصمت پیامبران با اختیار و آزادی وی منافات ندارد؛ و آگاهی دقیق و کامل آنان از قدرت پروردگار یا عواقب سوء سرکشی از فرامین وی، قدرت و اختیار ذاتی بشر در انتخاب فُجور یا تقوا را از آنان سلب نمی کند.
اصل ۶۹ : تمامی پیامبران معصوم هستند.
ادامه دارد..
قم. صحن اتابکی حرم حضرت معصومه
منشور اسلام ۹
اصل ۵۱ : اختیار و آزادی انسان واقعیتی محسوس و انکارناپذیر است. وجدان هر انسان و همچنین روش عُقلا بر این امر گواهی می دهد.
اصل ۵۲ : انسان مجبور نیست، اما در عین حال، کاملا" به خود وانهاده هم نیست. نه جبر، و نه تفویض، بلکه چیزی میان این دو.
اصل ۵۳ : خدا از ازل به افعال و اعمال ما آگاهی داشته و این علم ازلی، با اختیار و آزادی انسان هیچ گونه منافاتی ندارد.
اصل ۵۴ : مشیت حکیمانه الهی ایجاب می کند که برای پیمودن راه تکامل، پیامبرانی را به سوی بشر بفرستد و به هدایت های عقلی اکتفا نکند. چون هدایت های عقلی نمی تواند جایگزین هدایت های آسمانی شود، زیرا خرد و دانش بشر محدود و نارساست.
اصل ۵۵ : قرآن هدف از بعثت پیامبران را تقویت مبانی توحید، تزکیه و تهذیب نفس، تعلیم کتاب و قیام مردم به قسط شمرده است.
اصل ۵۶ : پیامبران راستین را به سه راه می توان از مدعیان دروغین این مقام، بازشناخت: اِعجاز، تصدیق پیامبر پیشین و مجموعه قرائن و شواهدی که بر صدق ادعای شخص گواهی می دهد.
اصل ۵۷ : میان معجزه و صدق دعوت نبوت، رابطه ای منطقی برقرار است، و اعجاز، یک دلیلِ منطقی بر صدق ادعاست، نه دلیل اقناعی. چون برخی از مردم فقط با مشاهده ی این قدرت خارق العاده به او ایمان می آورند.
اصل ۵۸ : انجام کار خارق العاده با دعوی نبوت، "معجزه" نام دارد، ولی انجام همین کار از سوی فرد صالح، "کرامت" خوانده می شود.
اصل ۵۹ : معجزه با ویژگی های چهارگانه ی زیر، از سِحر و جادو جدا می شود: آموزش ناپذیری. دعوت به مقابله. معارضه ناپذیری. تنوع در انجام کارهای معجزه. مثلا" موسی (ع) بدون آموزش قبلی، عصا را افکند و اژدها شد.
اصل ۶۰ : ارتباط پیامبران با جهان غیب، از طریق وحی صورت می گیرد، نه عقل و خرد و حسّ و یافته های ظاهری.
توضیخ : اصل ۴۷، یعنی همان قاعدهی لطف خدا. نیز تفویض در اصل ۵۲، یعنی قائل باشیم که خدا همه چیز را به انسان واگذار کرد! که امری غلط است. کرامت، مانند نزول مائده آسمانی برای حضرت مریم (س). نزول وحی از مظاهر غیب است که باید به آن ایمان آورد و با مقیاسهای عادی نمی توان وحی را تبیین کرد.
ادامه دارد...
طالب آملی که بود؟
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. تازگی کتابی با عنوان "زندگی و شعر طالب آملی" نوشته ی محمدرضا قنبری، به دستم رسیده و با ولع خواندمش. حیفم آمد جمع بندی ام را _که از این کتاب نوشته ام_ در گروه های تلگرامی روستای دارابکلا و منطقه به اشتراک نگذارم. در این پست، به صورت فشرده سید محمد بن عبدالله آملی متخلّص به طالب آملی و مشهور به طالبا، شاعر شیعی قرن ۱۱ هجری را معرفی می کنم:
کتاب زندگی و شعر طالب آملی. عکس از دامنه
در عصر صفویه می زیست. هم روزگار صائب بود. از آمل مازندران به کاشان رفت. سپس در هندوستان در دربار پادشاه مغولی نورالدین محمد، مقیم گردید و محبوب وی شد. اشعار فراوان، دلکش و بسیارمتنوع سرود. بیش از چهل سال عمر کرد و در فتح پور یکی از شهرهای هند مدفون شد. او دارای فراز و فرودهای زیادی بود. بدنی بسیار لاغر و نحیف داشت. از بیماری طاقت فرسا، اَحوَل (دوبین) بودن چشمش، و از روزگار، عشق و افیونی شدن، شِکوه ی سختی داشت. گاه عشق را می ستود، گاه آن را بشدت می کوبید. شرع را بر عقل ترجیح می داد، ولی گاه از حد می گذشت و خود را گناهکار می دانست و دهان آلوده؛ و بسیار توبه می کرد. در مدح امام رضا (ع) شعری دل انگیز گفت. پاره ای تذکره نویسان ضمن تعریف اشعارش، و تمجید از توانایی شعرگویی اش، وی را "مجنون" هم نامیده اند.
سه بیت جداگانه از دیوان طالب برگزیدم و در اینجا منعکس می کنم:
۱_ در مدح و ذمّ عشق این بیت را می آورم:
کارفرمای تو عشق است یقین دان "طالب"
که طَلاح تو ازو بلکه فساد تو ازوست
(توضیح: طَلاح متضادّ صلاح است)
۲_ در ترجیح شرع بر عقل این بیت طالب، عالی ست:
کم فروغِ خرَد گیر و نورِ شرع پذیر
که آفتاب شریعت بِه از ستاره ی عقل
۳_ در ناخرسندی از روزگار این بیت او از نظر من غوغا می کند:
نارسا بَختم ولیکن همّتم کوتاه نیست
اوجِ عَنقا گیرم اَر بالِ مگس باشد مرا
(توضیح: عنقا، مرغی افسانه ای ست؛ بلندپرواز و بلندآشیانه)
آزمونی سخت برای بانیان دموکراسی
به قلم دکتر فتح الله دهقان: جوامع انسانی در شرق و غرب عالم دارای آداب، رسوم و... مختلف بوده، به تبع آن ارزش ها و هنجار های متفاوتی را در آن جوامع شاهد هستیم. گذشت زمان و تحولات جهانی باعث منسوخ شدن، انتقال، خلق و تولید ارزش ها و هنجار های نو و جدید می شود. رنسانس رویدادی عظیم بود که غرب را از دوران ظلمت و سیاهی قرون وسطایی و سلطه کلیسا نجات داد. پیامد آن دگرگونی اساسی و ماهوی جوامع غربی بود.
اندیشه ها و روابط تولیدی نو، نهاد های نو، ارزش ها و هنجار های نویی همچون برابری، آزادی، حقوق بشر، دموکراسی ارمغان گرانبهایی برای غرب بود. دو انقلاب پیشرو در قرن ۱۸، انقلاب آمریکا ۱۷۷۵ و انقلاب بزرگ فرانسه در سال ۱۷۸۹ نقاط عطفی در تاریخ تمدن غرب بود که حامل ارزش های گرانبهایی برای غربیان و جهانیان بود. بیانیه استقلال آمریکا و اعلامیه حقوق بشر و شهروند فرانسه، دو سند مهم و ارزنده، تبلور تلاش های انسان ها برای ارزش هایی همچون آزادی، برابری و... می باشد. در اهمیت و جایگاه حقوق بشر همین بس که اعلامیه حقوق بشر و شهروند به نخستین قانون اساسی فرانسه پیوست شد.
بیانیه استقلال آمریکا که حقوق بشر را در روح خود دارد در قانون اساسی آمریکا تبلور یافت. به تدریج تبدیل به ارزش ها و هنجار های ایده آل و ٱرمانی در جوامع غربی شد و به صورت فرهنگی پایا نهادینه شد. ثمره ٱن رفاه، آسایش، دموکراسی بود که مشخصه کشور هایی است که اصطلاحا توسعه یافته و جهان اول نامیده می شوند. در رابطه با دیگر کشور های جهان، به گواه تاریخ غربی ها در مقاطعی از تاریخ برای تامین منافع خود از ارزش ها و هنجار ها استفاده ابزاری نموده و دیگر اینکه منافع ملی و امنیت ملی اولویت این کشور ها بوده و دموکراسی و حقوق بشر تحت الشعاع آن ها قرار گرفته است. ناپدید شدن جمال خاشقچی خبرنگار عربستانی در کنسولگری عربستان در ترکیه آزمونی برای غربی هاست. (با توجه به این که حکومت عربستان فاقد حداقل استاندارد ارزش ها و هنجار های دموکراسی غربیست.
همچنین تبلور حکومت قبیله ای، بنا به گواه جهانیان و گزارش رسمی سازمان های اطلاعات غربی تولید کننده، ناشر تفکرات سلفی است. تغذیه کننده فکری و ایدئولوژی تروریست هاییست که خاورمیانه را به آتش کشیده و حتی شهروندان بیگناه کشور های غربی نیز از آتش قهر و جهل آن ها در امان نیستند. از طرفی رابطه اقتصادی، سیاسی، نظامی نزدیک با جهان غرب دارد و نقش گاو شیرده را برای غربی ها بازی می کند.) که بین ارزش ها و هنجار های پذیرفته شده جوامع غربی و منافع، اقتصادی، سیاسی، نظامی و ... کدام را انتخاب می کنند. جهان نظاره گر انتخاب غربی هاست که آیا اولویت برای آن ها منافع است یا ارزش ها و هنجار های انسانی و حقوق بشری.
منشور اسلام ۸
اصل ۳۸ : یکی از صفات فعلی خدا، تکلُّم او با بشر است. یعنی کل جهان "سخن خدا" است. به عبارتی این آفرینش خدا با انسان تکلّم میکند.
اصل ۳۹ : کلام خدا، حادث است و قدیم نیست. مثلا" قرآن که کلام خداست، حادث است نه قدیم.
اصل ۴۰ : یکی از صفات خدا صدق است و دروغ در ذات ربوبی راه ندارد.
اصل ۴۱ : حکمت از صفات فعل خداوند است. یعنی خدا از هر عبَثی منزّه است.
اصل ۴۲ : خداوند چه در دنیا و چه در سرای دیگر، با دیدگان ظاهری دیده نمیشود.
اصل ۴۳ : در تفسیر صفات خبری مانند یدالله، وجه الله، عین الله و... باید قرائن موجود در آیه را در نظر گرفت. مثلا" یدالله منظور قدرت خداست. نه دست خدا.
اصل ۴۴ : عدل یکی از صفات جمال الهیست و خرد و وحی بر آن گواهی می دهد. و ساحت خدا از ظلم که همان جهل و عجز و نیاز است، منزّه است.
اصل ۴۵ : عقل و خرد حُسن و قُبح افعال را درک میکند و اگر این باب به روی فرد بسته شود حسن و قبح اشیاء شرعا" نیز ثابت نمی شود.
اصل ۴۶ : عدل الهی برای خود تجلّیاتی در تکوین (خلقت) و تشریع (قانون گذاری) دارد. دعوت به نیکی ها و بازداشتن از بدیها، تکلیف در حدِّ توان، و عدل در جَزا، از مظاهر عدل در تشریع است.
اصل ۴۷ : آفرینش انسان و جهان، بی هدف صورت نگرفته است. هدفداری فعلِ خدا ناشی از نیازمندی وی نیست.
اصل ۴۸ : قضا و قدَر از عقاید مسلّم اسلامی است.
اصل ۴۹ : قدَر، اندازهگیری است و قضا، حتمیت وقوع آنهاست. هر یک از مخلوقات حد و اندازه وجودی خاصّی دارند.
اصل ۵۰ : تقدیر الهی بر این است، اعمال انسان با اختیار و آزادی از وی صادر شود.
ادامه دارد.
صدوپنجاه بچه یتیم
وقتی که مُرد، حتی یک نفر هم توی محل ما ناراحت نشد. بچههای محل اسمش رو گذاشته بودند مّرفّه بیدرد و بیکس. شنیده بودیم که چند تایی برادرزاده و خواهرزاده دارد که آنها هم وقتی دیده بودند آبی از اجاق عموجان و دایی جان برایشان گرم نمیشود، تنهایش گذاشته بودند.
وقتی که مُرد، من و سه چهار تا از بچههای محل که میدانستیم ثروت عظیم و بیکرانش بیصاحب میماند، بدون اینکه بگذاریم کسی از همسایهها بفهمد، شب اول با ترس و لرز زیاد وارد خانهاش شدیم و هر چه پول نقد داشت، بلند کردیم. بعد هم با خود کنار آمدیم که: این که دزدی نیست. تازه او به این پولها دیگر هیچ احتیاجی هم ندارد. تازه میتوانیم کمی هم از این پولها را از طرفش صرف کار خیر کنیم تا هم خودش سود برده باشد و هم ما...
اما دو روز بعد در مراسم خاکسپاریاش که با همت ریش سفیدهای محل به بهشت زهرا رفتیم، من و بچهها چقدر خجالت کشیدیم. موقعی که ١۵٠ بچه یتیم از بهزیستی آمدند بالای سرش و فهمیدیم مرفه بیدرد خرج سرپرستی همه آنها را میداده، بچههای یتیم را دیدیم که اشک میریختند و انگار پدری مهربان را از دست دادهاند از خودمان پرسیدیم: او تنها بود یا ما؟ (منبع)
دامنه ادامه دارد

به قلم دامنه. به نام خدا. امروز ۲۶ مهر ۱۳۹۷، دامنه به آغاز سال ششم وارد شد. طی گذشت پنج سال از زمان تأسیس در ۲۶ مهر۱۳۹۲ تا کنون شش هزار و هفتصد و شصت و هفت پست، در دامنه منتشر شد. اینک بازهم ندای من این است: دامنه ادامه دارد. و سخنم در آغازین روز سال ششم، به همراه دامنه نویسان گرانقدر و دامنه خوانان شریف، همآوایی با این فرازِ دعای چهل و هفتم حضرت امام سجّاد ع در صحیفۀ سجّادیه است: اَللَّهُمَّ... وَلاتُحْبِطْ حَسَناتى بِما یَشُوبُها مِنْ مَعْصِیَتِکَ، وَلا خَلَواتى بِما یَعْرِضُ لى مِنْ نَزَغاتِ فِتْنَتِکَ، وَ صُنْ وَجْهى عَنِ الطَّلَبِ اِلى اَحَدٍ مِنَ الْعالَمینَ، وَ ذُبِّنى عَنِ الْتِماسِ ما عِنْدَ الْفاسِقینَ، وَلاتَجْعَلْنى لِلظّالِمینَ ظَهیراً. بارخدایا... و کارهای نیک مرا به سبب گناهى که با آن مى آمیزد، تباه مَکن؛ و خلوت هایم را به مَفاسدى که از آزمایشت پیش آید، آشفته مکن. و آبرویم را از روانداختن به هر یک از جهانیان نگاه دار، و از طلبیدن آنچه نزد فاسقان است بازَم دار، و مرا پشتیبان ظالمان مَساز. (منبع)
بازتاب درس حکومت اسلامی امام خمینی
به قلم دامنه: به نام خدا. نهضت امام خمینی بآسانی ثمره نداد. هم سال ها رنج مبارزه با شاه را تحمل کرد و هم دوران دراز قیل و قال ها و طعنه ها و توهین های روحانیت وابسته را. متن سند زیر، بازتاب «درس حکومت اسلامی» امام خمینی در نجف و مراسم حج سال ۱۳۴۸ هجری شمسی را نشان می دهد. حتی یکی از علمای نجف! گفته بود: «تیمور بختیار این حرف ها را به ایشان [امام خمینی] دیکته کرده است.»
عکس از دامنه
یادآوری کنم تیمور بختیار اولین رئیس ساواک پس از سال ها خوشخدمتی به شاه، سرانجام مغضوب شاه شده بود و آن وقت ها به عراق گریخته بود و با حزب بعث همکاری میکرد.
مدرسه فکرت ۱۲
مجموعه پیامهایم در مدرسه فکرت
قسمت دوازدهم
اطلاعیهی مدرسهی فکرت
به نام خدا. چنانچه بارها یادآوری کرده ام، هرگونه چت های دونفره سهنفره، در مدرسه ممنوع است. همانطورکه فوروارد (=بازفرست) ممنوع بوده است. این مقررات، هم موجب صیانت از حریم مدرسه است و هم نشان احترام گذاری به حقوق اعضا.
یادآوری می شود کماکان مثل تمام این مدت، دروازهی مدرسه حداکثر تا نیم و نزدیک یک بامداد باز است، لطفا" از یک بامداد به بعد در مدرسه پیام نگذارید تا حریم خصوصی اعضا مختل نشود. احترام به حقوق متقابل، مهمترین نشانهی فرهنگ، اخلاق و پایبندی به توصیه های مؤکّد دینی ست.با سپاس و احترام.
پاسخ:
سلام جناب جوادی نسب
من قبلاً در چندهفته گذشته نظرم را روشن گفتم.
من قائل به تلفیق هستم
هم عقب مانده
هم عقب نگه داشته شده.
یعنی دستان استبداد داخلی و استعمار خارجی هر دو در این بیداد دخیل است.
راستی من اصطلاح جهان سوم را توهین و نوعی توحّش می دانم که غربی ها به ملل دیگر روا می دارند.
چرا مرگ بر آمریکا؟
به نام خدا. سلام. من دستکم به چهار دلیل به این شعار استراتژیک ملل انقلابی جهان، ندای محوری ملت ایران و آموزهی امام باور دارم:
۱. بدی به خود
۲. بدی به جهان
۳. بدی به ایران
۴_ فرمان عقل و قرآن
۱. آمریکاییها به خود بدی کردهاند؛ از آن سال دور ۱۷۷۶ که با انگلیسیها درافتادند و بعدها جنگهای داخلی استقلال ضد بردهداری راه انداختند، و ایالات متحدهی آمریکا را بنا نهادند، تا الآن، به مرور و با مُنحنی نزولی، از آرمان بنیانگذاران اولیه و افکار درخشان ابراهام لینکلن و توماس جفرسون دست شُستند و به درّهی سقوط و انحطاط کشاندهشدند. در واقع آن "مجسّمهی آزادی" _که آزادیخواهان انقلابی فرانسه در صدمین سال استقلال آمریکا به آنان هدیه کردند و در آن کشور نصب شد،_ امروزه تبدیل به "آزادی مجسمه" شدهاست! یعنی در حقیقت، آزادی اش را بلعید.
۲. آمریکاییها به جهان بدی کرده و میکنند؛ این کشور که میخواست محافظ آزادی و استقلال ملل باشد، کم کم از انزواطلبی و احترام به حقوق ملتها بیرون رفت و در بیش از ۵۱ کشور جهان، رسماً و علناً کودتا راه انداخت و ژنرالها و دیکتاتورها را بر سرکار گذاشت! و مردم را به دم تیغ مستبدان و حاکمان فاسدِ وابسته نهاد. یعنی در حقیقت، آمریکا استقلال ملتها را بلعید.
۳. آمریکاییها به ایران بدی کرده و میکنند؛ امروزه، نسل اول دستکم عملکردهای بد و ظالمانهی این رئیس جمهورهای آمریکا را از دههی بیست تا الآن خوب به یاد دارند: روزولت، ترومن، آیزنهاور، اف کندی، جانسون، نیکسون، جرالد فورد، کارتر، ریگان، هربرت بوش، کلینتون، واکر بوش، اوباما، ترامپ. بدترین و خیانتبارترین آن ساقط کردن دولت مرحوم مصدق است که هرگز از اذهان جامعهی مترقی و انقلابی ایران محو نمیشود که یک خادم ملت را با کودتا سرنگون کردند و یک خائن ملت را شاهنشاه! ساختند. و هنوز نیز دست از توطئه و فشار و ضربهزدن به ایران و آرمان انقلامان نشُستند. در حقیقت، آمریکا دموکراسی جهانی را بلعید.
۴. اما حکم عقل و قرآن؛
الف_ عقل حکم میکند باید در برابر کشوری که زورگویی و قُلدوری را به جای آزادی و دموکراسی به جهان تحمیل میکند و میخواهد اربابمنشانه و هژمنویک (=سُلطهگرانه)، بر همهی جهان حکومت کند، ایستاد و تن به خواری و خفّت نداد. همانگونه که حکیم ایران ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه، دادِ سخن سر داد. و امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی فریاد بلند "آمریکا شیطان بزرگ است" را بانگ زد و از تسلیمپذیری زنهارمان داد. بیشتر بخوانید ↓
منشور اسلام ۷
اصل ۲۶ : ایمان، باور قلبی ست که با عُنف و زور در دلِ انسان جای نمی گیرد.
اصل ۲۷ : اعتقاد به وجود خدا، اصل مشترک همهی ادیان الهی ست.
اصل ۲۸ : نخستین مرتبهی توحید، توحید ذاتی ست. یعنی خداوند یکتا و بی همتا بوده و ذات او بسیط است و مرکَّب نیست و ترکیب عقلی و خارجی به وجود او راه ندارد.
اصل ۲۹ : صفت کمالی خداوند از نظر مفهوم متعدّد و متغایر، ولی از نظر واقعیت خارجی با یکدیگر در ذات خدا متحدند.
اصل ۳۰ : آفریدگاری در جهان جز خدا نیست. (توحیدِ خالقیت).
اصل ۳۱ : جهان ربّ و مدبّری جز خدا ندارد. (توحید در تدبیر). مدبّران دیگر مانند فرشتگان تنها به اذن او انجام وظیفه می کنند.
اصل ۳۲ : در امور دین و تشریع خدا حاکم و مُطاع مطلق بوده و قیام دیگران به برخی شئون دینی، در پرتو اذن اوست.
اصل ۳۳ : توحید در عبادت، اصل مشترک میان تمام شرایع آسمانی می باشد و هدف از بعثت انبیاء، تِذکار و تأکید بر این اصل است.
اصل ۳۴ : خداوند دارای صفات جمال و جلال و یا صفات ثبوتی و سلْبی ست.
اصل ۳۵ : برای شناخت صفات خدا از دو ابزار شناخت به نام وحی و عقل کمک میگیریم.
اصل ۳۶ : صفات خدا به دو قسم صفات ذات و صفات فعل تقسیم می شود و اَفعال الهی از ذات و کمال ذاتی وی سرچشمه میگیرد.
اصل ۳۷ : علم و آگاهی، قدرت و توانایی، حیات و زندگی، اراده و اختیار از صفات ذات خداوند به شمار میروند و واقعیت ارادهی الهی، همان اختیار و آزادی وی در انجام افعال است.
ادامه دارد...
منشور اسلام ۶
اصل ۲۰ : گذشته از این که اعمال انسان در سرای دیگر پاداش و کیفر دارد، جهان حاضر نیز نسبت به اعمال آدمی بی تفاوت نیست و با مشیّت الهی واکنش نشان می دهد.
اصل ۲۱ : پیشرفت یا عقبگرد ملت ها، صرف نظر از عوامل خارجی، ناشی از عقاید و اخلاق و رفتار آنهاست.
اصل ۲۲ : تاریخ بشر، آینده ی نهایی روشنی دارد و حاکمیت بر جهان، در فرجام، از آن صالحان خواهد بود.
اصل ۲۳ : انسان از کرامت ویژه ای برخوردار است. حفظ این کرامت بر او لازم و واجب است و بایستی از هر کاری که خلاف کرامت اوست اجتناب ورزد.
اصل ۲۴ : حیات عقلانی انسان و پرورش فکر وی، در اسلام جایگاه ویژهای دارد. از این روی باید از اقدامات نسنجیده و تقلیدهای کورکورانه دوری جوید.
اصل ۲۵ : آزادی فردی بشر در قلمرو مسائل اقتصادی و سیاسی و غیره، محدود و مشروط به این است که تعالی معنوی او و نیز مصالح عامّه منافات نداشته باشد.
توضیح: برای اصل ۲۴ آیه ۱۹۲ آل عمران استناد می گردد. در مورد اصل ۲۵ حقیقت فلسفه ی تکلیف در اسلام همین است که می@خواهد کرامت ذاتی انسان و مصالح عمومی حفظ شود.
ادامه دارد...
آنچه بر من گذشت ۸۱
قسمت ۷۷. به نام خدای آفرینندۀ آدمی. در پژوهشگاه مطالعات و تحقیقات اسلامی قم، به گروه بررسی تجدّد و نوگرایی پیوستم. به من، پژوهش اندیشه های سیاسی قرون وسطی (۴۰۰ تا ۱۴۰۰ میلادی) واگذار شد. شروع کردم به شناسایی و جمع آوری منابع اولیه. هم در خود پژوهشگاه _که از کتابخانۀ غنی برخوردار بود_ هم از کتابخانۀ شخصی خودم، و هم از کتابخانه های عمومی قم و نیز مجلات تخصصی موجود در مراکز علمی.
از ۱۰۰۰ سال قرون وسطی (=سده های میانه) اندیشه های سیاسی دو متفکر و متألّه، نمود و برجستگی داشت؛ یعنی «سنت آگوستین» و «توماس آکویناس» و من هر دو اندیشمند مسیحی را مورد توجه قرار داده و تفکر سیاسی آنان را در دو جلد جداگانه نوشتم با عنوان «اندیشه سیاسی غرب؛ آگوستین و آکویناس».
این ایام که از دهه های مهم زندگی من بود؛ هم به محل کارم در تهران می رفتم، هم دورۀ کارشناسی ارشد علوم سیاسی ام را تداوم می دادم، هم زندگی مستأجری ام را اداره می کردم و هم در پژوهشگاه، به پژوهش هایم سروسامان می بخشیدم. خیلی فشرده کار می کردم؛ آن هم در سه شیفت؛ صبح، عصر، شب. به طور مُدام، طی تقریباً ۱۴ سال پشت سرِ هم، روزانه ۱۶ ساعت از اوقاتم صرف کار و مطالعه و نوشتن و فیش برداری و تدوین بود. اگر وقفه ایی ایجاد می شد، زندگی و امور شخصیوام لنگ می گردید. این رویّه را خودم مختارانه برای خودم برگزیده بودم؛ زیرا اگر تن به کار و نوشتن نمی دادم، از مسیر زندگی ام بازمی ماندم و به عنوان یک شکست خورده، باید خود برای خودم ماتم میگرفتم!
گشایش زندگی ام طی همین ۱۴ سال شکل گرفت. خیلی هم عالی شکل گرفت. درآمدهایم را سه بخش می کردم: معاش زندگی (خوراک و اَلبسه و نیازهای روزمرّه)، پس انداز خانه در بانک مسکن قم. مسافرت در تابستان ها به شمال و مشهد مقدس، زیارت امام رئوف، حضرت رضا (ع) که عشق تامّ من است. حرم آن امام مهربان، محل راز و نیاز من است و تا الان قریب چهل بار به زیارتش مشرّف شدم. هنوز نیز شیدای آن دیارم.
همان دوران بود که دوگانه ی ناطق_خاتمی، تمام فضای کشور را به نبرد سنگین میان دو جناح چپ و راست مبدّل کرده بود. کارزار تبلیغاتی انتخابات سال ۱۳۷۶ به خاطر تلاقی با ایام ماه محرّم، به اوج هیجان و تخاصم و تخریب ها رسیده بود و مردم بشدّت به آن ورود پیدا کرده بودند. از دورترین روستا و دیار و دمَن تا قم و پایتخت و همه جای ایران.
در روستای ما دارابکلا نیز این فضا، شدت و حدّت خاصی داشت. یک شب مرحوم آیة الله سید رضی شفیعی دارابی _رئیس جامعه روحانیت مازندران_ در تکیه ی بالای دارابکلا به منبر رفت و با صراحت و شجاعت و بی واهمه، علناً به مردم گفت به ناطق نوری رأی دهند. بگذرم. روحانی مبلغ ماه محرم آن سال در تکیۀ دارابکلا جناب حجت الاسلام سید علی صباغ دارابی بود. ایشان نیز بالای منبر علناّ از آقای ناطق دفاع کرد و برای حاضرین تکیه، استدلال کرد چون علما و مراجع و بزرگان کشور آقای ناطق نوری را اَصلح می دانند، بنابراین ارجح و اُولی آن است که به ناطق رأی دهند.
ایشان از منبر که آمدند پایین، جمعیتی از مردم و جوان های حاضر در مجلس، به دور وی حلقه زدند و مؤدّبانه و بر اساس احترام به آزادی و نیز ایفای حق و تأکید بر حفظ حرمت منبر و بی طرفی تکیه در رقابت های سیاسی، با ایشان به بحث و مشاوره و انتقاد پرداختند.
من هم در آن جمعیت کنارش نشسته بودم و سکوتی محض داشتم و جناب آقای امیر رمضانی به نمایندگی از آن جمعیت، سرِ سخن را با جناب صباغ باز کرد. آقای صباغ با کمال انصاف و زیّ طلبگی و حرّیت، حرف های نقّادانۀ حاضرین را استماع کرد و بعضاً تصدیق نیز نمود. بگذرم. جمع حاضر از ایشان تقاضا کردند تا فرداشب به همین میزانی که ایشان از ناطق نوری علناً بالای منبر حمایت کرده، به یک نفر اجازهی سخنرانی دهد تا حامیان نامزد دیگر یعنی خاتمی هم از فرصت پیش آمده استفاده ببرند.
روانشاد یوسف رزاقی در این مسیر پیشتاز همگان بود. امیر رمضانی در میان جمع حاضر، مرا را برای سخنرانی به جناب آقای صباغ معرفی کرد. آقای صباغ هم با کمال میل پذیرفت که من سخنران باشم. با این تصمیم، حلقه ی انتقادی دور وی با کمال متانت و تبادل آزادانه ی دیدگاه ها خاتمه یافت. با همّت و مدیریت بسیارفعال و بی نظیر روانشاد یوسف رزاقی سخنرانی فرداشب با فراخوان عمومی در درون تکیه منعقد شد و من پشت تریبون تکیه رفتم که مفصلاً چگونگی آن شب و سخنرانی ام را در این پستِ تاریخ سیاسی دارابکلا (رویدادها به روایت دامنه) نوشتم. رجوع شود به: [اینجا]
منشور اسلام ۲
اصل ۱۵ : انسان موجودی است مختار و انتخابگر که در پرتو تشخیص خویش، در دو راهی های زندگی، آزادی انتخاب و عمل دارد.
اصل ۱۶ : انسان موجودی است تربیت پذیر که راه رشد و تعالی و بازگشت به سوی خدا همیشه به روی باز است.
اصل ۱۷ : انسان در پرتو خرَد و موهبَتِ اختیار، در برابر خدا و پیامبران و دیگر انسانها مسئول است.
اصل ۱۸ : هیچ انسانی بر دیگری مزیت و برتری ندارد، مگر از طریق کمالات معنوی که بارزترین آنها تقوا و پرهیزکاری است.
اصل ۱۹ : اصول اخلاق در انسان ریشه ی فطری داشته و ثابت و جاودانه است، و گذشت زمان هیچ گونه تغییر و دگرگونی در آنها ایجاد نمیکند.
توضیح: برای استناد قرآنی به این پنج اصل به ترتیب میتوان به آیه های ۳ انسان، ۲۱ کهف، ۱۸ نازعات، ۵۳ زمر، ۳۴ و ۳۶ اسراء، ۳۶ قیامت، ۱۳ حجرات، ۶۰ الرحمن، ۹۱ توبه، ۹۰ یونس و ۹۰ نحل رجوع داشت. افزون بر این، مطابق اصل ۱۸ خصوصیات نژادی، جغرافیایی و نظایر آن از دیدگاه اسلام مایهی تفاخُر و برتری جویی نیست.
ادامه دارد...