دامنه‌ی داراب‌کلا

قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود
ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی چهارشنبه, ۲۳ مرداد ۱۴۰۴، ۱۲:۳۸ ب.ظ

چرا استاد مطهری از حوزه قم بیرون افتاد؟!

نگارش ۲۳ ، ۵ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. چرا استاد مطهری از حوزه قم بیرون افتاد؟! مرحوم شیخ علی دوانی مورّخ نهضت روحانیت، مطلبی نقل کرد، به علت اهمیتش، عیناً می‌نویسم که استاد مرتضی مطهری خود گفته بود. عین نقل بدون هیچ تصرف و دخل:
 
"بر اثر شکست طرح آقای خمینی برای اصلاح حوزه، که من هم از فعالین آن بودم و از شاگردان ایشان، از طرف آیت‌ا... بروجردی ضربه خوردم. اطرافیان، طوری مرا از نظر آیت‌ا... بروجردی انداخته بودند که هر چه کردم تا مرا احضار کند تا حضورا" عرایضم را عرض کنم، نتیجه نگرفتم. و این، علت بیرون‌رفتنم از حوزه شد و ناچار به تهران آمدم."
 
سه نکته‌ی دامنه:
 
۱- مفهوم"اطرافیان" در درون بیوت علما و مراجع، از نقاط کور، مانند نقطه‌های کور کامیون است، کم کمترین حواس‌پرتی منجر به تصادف می‌شود. پس؛ همواره امان از "اطرافیان".
 
۲- امام خمینی در درون حوزه -چه قم چه نجف- منزوی بود و نفوذ نداشت، اما نیرو ساخت، نیرو ساخت.
 
۳- خودِ استاد مرتضی مطهری با آن‌همه اعتبار علمی، فکری، اخلاقی و ...، وقتی با مرد صالح و مصلحی چون مهندس مهدی بازرگان رفیق و مصاحب شد، تازه دریافت دُنیا و عُقبا چیست و حوزه‌ی علمیه‌ی قم چقدر جایی تنگ و محل تنگ‌نظران است. البته مطهری هم، با تمام مزایا، اما فردی کم‌تحمل بود و علیه‌ی زنده‌یاد دکتر علی شریعتی -که آوازه‌اش جهانگیر شد و رشک همه را برانگیخته بود- دست به تصفیه و تهمت‌زنی زد و شروع کرد نامه‌پراکندن علیه‌ی ایشان به این و آن و حتی نزد امام. که امام خمینی محلش نذاشت.
۱
این مطلب قابلیت کامنت گذاری ندارد
ناشناس
تعداد
ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی سه شنبه, ۲۲ مرداد ۱۴۰۴، ۱۱:۱۲ ق.ظ

سید هاشم عمو

 
و
 
یک مرد خدا
عمو سیدهاشم -تا این سن شصت و سه‌ام می‌شِناسم- سه خصلت ازو جدایی نیفتاده است: کار کار کار. خدا خدا خدا. بی‌آزار بی‌آزار بی‌آزار. دین از انسان همین می‌خواد. همسر مرحومش حاجیه کلثوم طالبی عموزاده‌ام نیز. عین عمو سیدهاشم. زن و شی این‌همه شبیه. آق‌سیدتقی دوست گرامی سلام. سلام مرا حتماً به پدرِ محشور و مأنوس با قرآن و اخلاق، برسان. درود. دامنه
۰
این مطلب قابلیت کامنت گذاری ندارد
تعداد
ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی سه شنبه, ۲۲ مرداد ۱۴۰۴، ۰۵:۴۱ ق.ظ

قضیه تشییع شهید ابراهیم عباسیان

نوشته‌ی جعفر آهنگر دارابی:  سلام شهیدان وطن؛ جان‌های فروزان در تارک تاریخ ایران. در گستره تاریخ ایران، قهرمانانی که جان خویش را برای پاسداری از میهن، مردم، دین و شرافت انسانی نثار کرده‌اند، همواره در بالاترین مرتبه تکریم ملی و مذهبی قرار داشته‌اند. در فرهنگ غنی ایرانی، از دل حماسه‌های شاهنامه تا ایثارگری‌های دوران معاصر، این شهیدان، نه‌تنها مردان جنگ، بلکه پیام‌آوران ایمان، آزادگی و عزت بوده‌اند.

 

 

 

نشر دامنه

قبر شهید ابراهیم عباسیان

عکاس: سیدمحمد موسوی دارابی

 

فرهنگ ایرانی، بر پایه خرد، شرافت، وفاداری و فداکاری استوار است؛ و شهید، در این منظومه معنایی، نماد والاترین درجه از انسانیت و مسئولیت‌پذیری اجتماعی به شمار می‌رود. این نگاه در آمیختگی کامل با آموزه‌های دینی ما، جایگاه شهادت را به مقامی قدسی ارتقا داده است.

۲
این مطلب قابلیت کامنت گذاری ندارد
ناشناس ناشناس
تعداد
ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی دوشنبه, ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، ۱۱:۵۱ ق.ظ

خاطره شیخ احمد باقریان از پدرمان

افراد معدودی که نمیتوان آنان را روحانی و عالم خواند تقید به احکام شرعی ندارند و الا نوع آنان متعهد و مقید و منضبط هستند این را دوستان منتقد خود نیز میدانند و بعضی خود آخوند زاده هستند

 

خاطره:

یک شب رامیان میزبان والد محتر م برادران طالبی (رحمه الله) و یکی از برادران و دامادشان آقای فضل الله فضلی بودم. اهل غیبت نبود بسیار ساده و صمیمی مرحوم آقای طالبی (والد) شب زود خوابید ولی حدود یک ساعت مانده به اذان صبح برای نماز شب بیدار شد و دیگه نخوابید. این یک نمونه از خوبان فراوان آخوندهای ما. من یک نظر قدیمی داشتم و دارم و آن این است: در میان اصناف مختلف جامعه شیعی ایران بلکه در عراق و دیگر نقاط جهان آخوندهای شیعه اکثرا پاکتترند البته منافات ندارد که اقشار دیگر نیز از پاکان فراوان برخوردار باشند ولی نسبت این پاکی در آخوندها بیشتر است. به قول دکتر شریعتی (جمله خوب) «من امضای یک عمامه بسر را در پای قراردادهای استعماری ندیدم». این دوستان شیعه ما اگر مدتی در میان اهل سنت زندگی کنند مخصوصا در عربستان و مصر ووو خواهند فهمید که آخوندهای شیعه نسبت به آنان بسیار وجودهای ارزشمند و پاکی هستند اینها را با قطع نظر از تفکرات سیاسی خاص تند چپ و راست در زمان ما عرض کردم که حق طبیعی هر فرد است و فقط باید اخلاق اسلامی را بیشتر رعایت نموده و مراقب باشند از تهمت و دروغ و اهانت و توهین خودداری کنند تا مردم به آنان گرایش پیدا کنند.

۱
این مطلب قابلیت کامنت گذاری ندارد
ناشناس
تعداد
ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی جمعه, ۱۸ مرداد ۱۴۰۴، ۰۸:۰۷ ب.ظ

ترورهای سیاسی

نگارش ۱۸ ، ۵ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. در کتاب "معمای امیرعباس هویدا" خوانده بودم که آقای عباس میلانی نویسنده‌ی آن. در ص ۲۱۴ گفته بود اسلحه‌ی هفت‌تیر بکاررفته در ترور حسنعلی منصور (از مبدعان کاپیتولاسیون) را آقای هاشمی رفسنجانی تدارک کرده بود که توسط اعضای مسلح یک حزب مسلمان به اسم "مؤتلفه‌ی اسلامی" صورت گرفت.

 

 

جالب این‌که دیشب در مطالعاتی که روی دفترهای یادداشتم داشتم دیدم آقای شیخ صادق خلخالی در کتاب خاطرات خودنوشت خود ص ۱۶۲، گفت اسلحه را مرحوم سید ابوالفضل تولیت -که زمان شاه تولیت حرم قم را بر عهده داشت و قبرش در مسجد قدس محله‌ی ما دفن است- از کربلا خرید به رفسنجانی داد و رفسنجانی هم داد به حاج مهدی عراقی و او هم داد به محمد بخارایی و بخارایی هم گلوله‌ها را در مغز حسنعلی منصور خالی کرد.

ترور گرچه توسط مسلم سفیر امام حسین علیهما السلام استنکاف (=ناپذیرفتنی) شد و ابن زیاد را از شکاف و درز در خونه‌ی هانی بن عروه نزد، اما تاریخ مسلمین مانند سایر دینداران ادیان، پر شد از ترور. ترور در تلقی برخی، آخرین حرف یک دیندار یا یک عضو ایدئولوژیک حزب یا فرقه، با هر کسی هست، که گمان می‌کند دیگر مهدورالدم است و ریختن خونش مباح. بحث دینی آن بماند. بگذرم.

 

پیوست:
متن "ستون روز" امروزم ۱۸ ، ۵ ، ۱۴۰۴ را بر اساس مستندات این دفتر یادداشتم نوشتم که در ۱۳۸۶ در تقویم سالانه‌ام به صورت خطی نوشته بودم. دو ستون مورّب سمت راست دفتر. نمایش آن جنبه‌ی سندیت متنم را نمایان می‌کند. درود. دامنه

۱
این مطلب قابلیت کامنت گذاری ندارد
ناشناس
تعداد
استتار تورزن بر انگور مَل ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی جمعه, ۱۸ مرداد ۱۴۰۴، ۱۰:۵۸ ق.ظ

استتار تورزن بر انگور مَل

نشر دامنه

به قلم دامنه: استتار تورزن بر انگور مَل استتار تردستانه‌ی تورزَن بر انگور مَل. ۱۰۰ در ۱۰۰ که نه، ۸۸ در ۱۰۰ زنان تا وِه را می‌بینن، شونگ می‌آن، البته هستند زنان شیرزن در ایران، تورزن که خاره! مَرمِله و مَرماشکِل و مارمولک و موش و میمون و منگو را می‌گیرند!

 

این پست با چند عکس دیدنی دیگر تکمیل می‌گردد

۰
این مطلب قابلیت کامنت گذاری ندارد
تعداد
ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی جمعه, ۱۸ مرداد ۱۴۰۴، ۱۰:۴۵ ق.ظ

روزبه روزگرد در مدرسه فکرت

توجه: دامنه در رد یا تأیید نوشته‌های روزبه روزگرد ورود نمی‌کند.
حتی آقای علی لاریجانی با حکم صوری آقای مسعود پزشکیان، اتاق حساس شورای عالی امنیت ملی را تحویل بگیرد، باز هم کشور را آقای سعید جلیلی مرد قدرتمند ایران در خاورمیانه و آن سایه قدرت (سپ... . دادس... . بی...) می چرخاند و برای علی لاریجانی فقط دفتر و دستک و چند دوربین شنود از تهِ سالن تا تهِ پالتو و پتو در آن شورا باقی می ماند. آقای سعید جلیلی سلام! چه خبر مرد تک ایران؟! از پیچ بزرگراه چمران آن کنج ساختمان؟؟!!
(۱۵ / ۵ / ۱۴۰۴) پایان:

روزبه روزگرد در مدرسه فکرت

 

 

الهام علی‌اف آذربایجان و نیکول پاشینیان ارمنستان، صاف و بدون جاده خاکی! رفتند کاخ سفید پیش دونالد ترامپ صلح را امضا کردند و اسم جاده میان نخجوان و ارمنستان و آذربایجان را گذاشتند "جاده ی ترامپ" برای صلح و شکوفایی». آقای پاشینیان حرف عجیبی هم زد و گفت: "معتقدم رئیس ترامپ شایسته جایزه ی صلح نوبل است و از این موضوع دفاع می کنیم و برای آن تبلیغ خواهیم کرد."

 

جمهوری اسلامی ایران دوست و همپیاله‌ی نیکول پاشینیان ارمنستان در حالی که علی لاریجانی سپاه را گاری سوار می کند می برد جایی شمالی تر تهران! و پای آن یکی را در همان جا بند می زند و از مهره هایی خنثی مانند علی اکبر احمدیان سپاه و علی شمخانی سپاه را سواری می گیرد که برای "سواد اعظم" سوت بزنند، ترامپ بیخ دو گوش گربه ی ایران جاده می زند. اسم این نوع رفتار سیاسی را دانشمندترین داشمندان علم سیاست معاصر، هانس جی مورگنتا گذاشته بود رئالیته! واقع گرایی. جناب جمهوری اسلامی! کارت را بکن کارت را بکن که فقط بلدی سر و کله ی طرفداران تغییرات را بشکنی و آنان را از دور خود تار و مار کنی.

(۱۸ / ۵ / ۱۴۰۴) پایان :

روزبه روزگرد در مدرسه فکرت

۰
این مطلب قابلیت کامنت گذاری ندارد
تعداد
ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی پنجشنبه, ۱۷ مرداد ۱۴۰۴، ۰۸:۰۵ ب.ظ

سه خاستگاه انسان

نگارش ۱۷ ، ۵ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. در انسان سه خاستگاه (=برانگیزندگی) وجود دارد که در رُمان‌ها نیز، بیشترین نشانی‌ها و گفت‌وگوها از همین سه تاست:
 
۱. شور جنسی
۲. قدرت‌نمایی
۳. مرگ‌اندیشی
 
اولی، یعنی شور جنسی، حتی پیامبران خدا هم -که یکسره در معنویت هستند- از آن عاری نیستند. زیرا دستگاه خلقت، این قوه‌ی لذت را در ساختار انسان جا گذاشت تا انسان به آرامش برسد. این شور جنسی، خیزشگاه اصلی دگردوستی، محبت‌ورزی، دلدادگی، تنیدگی و در اوجش کام‌گیری است که ادبیات و ادیان -هر دو- آن را دارای چارچوب، حد و حدود، حوالی و حریم و ... کرده‌اند.
 
دومی یعنی قدرت‌نمایی، دست‌کم سه حالت در انسان پدید می‌آوَرد: ۱. اتکای به نفْس، ۲. احساس امنیت، ۳. احتمال حمله و غارت یا دفاع و شهامت.
 
سومی، یعنی مرگ‌اندیشی به تصحیح رفتار و خودمراقبتی می‌انجامد؛ زیرا نهایت هستی را نیستی و پوچ نمی‌پندارد و برای آن، تنظیمات خود را سو و سمت عقل، سرعت می‌بخشد و می‌کوشد تضادی با اخلاق و اخبار ادیان در خود نیآفریند. چند سال پیش سه نوار از دکتر عبدالکریم سروش گوش کرده بودم در پخش ماشینم که "احوالِ مرگ" را تبیین کرده بود. از صحیت‌های صحیح او بود. بگذرم. منظورم درین فاز ایت است که توجه به مرگ، یا خوف و هول در دل‌ها می‌افکند یا رجاء و فرَح، که هر دو حالت، مرتبط به شرافت و یا قباحت است.
۰
این مطلب قابلیت کامنت گذاری ندارد
تعداد
ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی سه شنبه, ۱۵ مرداد ۱۴۰۴، ۰۷:۵۴ ق.ظ

آقاخامنه‌ای در دیدگاه انتقادی پرستش! بدونِ پرسش!

نگارش ۱۳ ، ۵ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. آقاخامنه‌ای یک شخصیت مشهوری‌ست. در حکومت شاه، وارد سیاست و مبارزه شد. محال بود روحانی‌یی شهامت به‌خرج می‌داد دوست و هم‌نشین و مصاحب زنده‌یاد دکتر علی شریعتی شود، اما او از نزدیکترین دوست و پیرو علی بود و علی و سیدعلی قلوی فکری هم بودند. پس از تأسیس نظام جمهوری اسلامی ایران، در بین جریان راست جمهوری اسلامی، بسیار نفوذ دارد. برای سپاهیان و بسیج و پایگاه‌های مقاومت، یک قِدّیس در حد پرستش! بدونِ پرسش است. در جهان، شخصیت‌هایی از دولت‌ها و جوامع دینی و مذهبی با او مراوده و دوستی دارند. در جنبش‌های نوظهورتری چون حزب‌الله لبنان، حماس غزه،  انصارالله یمن و جهادی‌های شیعی افغانستان، حرف‌شنوی ازو وجود دارد. تسلط بر تمام دولت‌های جمهوری اسلامی ایران داشت و مهره‌های خود را عین پازل کاشت. به جریان راست جمهوری اسلامی ایران گرایش و اعتماد واثق دارد و به آنان پر و بال می‌دهد. زندگی شخصی سالمی داشت و دارد. به‌شدت بر نماز اهمیت شگفت‌انگیز می‌دهد و تضرع و دعا از وجنات اوست. اما همه‌ی این‌ها برای من که یک نقل از دیدگاه شخصی‌ام باقی مانده است، موجب نمی‌شود دیدگاه انتقادی بر مشیء و بینشش نیندازم:


۱. نگاه فقهی متصلّب، به وی امید و دل بستند و ایشان هم فقه‌اش با نوگرایی تقریباً زاویه دارد. شعرش عمیق است اما فقهش، از سنت بیرون نزده است.

 

۲. حاضر شده است همچنان در جایگاه اول کشور با بیش از ۳۶ سال طول، بمانَد و معلوم شد بر ماندن در آن تمایل دارد و یا خبرگان ایشان را مَجاب کردند تا عمر در رهبری باقی بماند.

 

۳. حلقه‌های دور ایشان، یکسره از تفکر راست است و او هم، آنان را حمایت و از رویش‌هایی در بسیج و احزاب راست، خرسند است و نمونه، مثال می‌زند.

 

۴. با آن که خاورمیانه از تفکر غالب عربی و عاری از سیاست درگیری آکنده است، ایشان سیاست نفوذ در مرز اسرائیل را پیش بُرد و مورد انتقاد داخلی و جهان قرار گرفت، اما همچنان نگرش خاورمیانه‌ای خود را منطبق بر واقعیت می‌داند با آن‌که تمام آن جبهه‌ها را از دست داد و ارتش نُخبه‌کُش و بدون اخلاق اسرائیل تمام منطقه‌ی اطراف خود را سرکوب کرد و به ایران هم ۱۲ روز جنگ کرد و ضربات مهلک و غافلگیرکننده‌ای وارد کرد.

 

۵. شخصیت‌هایی مانند آیت الله منتظری، حجت‌الاسلام اکبر رفسنجانی، حجت الاسلام علی اکبر ناطق نوری، حجت الاسلام سید محمد موسوی خوئینی، حجت الاسلام مهدی کروبی، حجت الاسلام سید محمد خاتمی، آقای مهندس میرحسین موسوی، حجت الاسلام مسیح مهاجری، فیلسوف مصطفی ملکیان و ... از ایشان فاصله گرفته بودند و همچنان از وی دوری می‌کنند.

 

۶. در مقابل، شخصیت شاخص راست مانند: آقای حسین شریعتمداری کیهان، سرتیپ حسین الله کرم. آیت الله مصباح یزدی، آیت الله احمد جنتی، دو برادر: حجت الاسلام شیخ مهدی و شیخ حسین طائب، حجت الاسلام سید احمد خاتمی، حجت الاسلام سید احمد علم‌الهدی، آقای سعید جلیلی، آقای علی لاریجانی، حجت شیخ صادق لاریجانی، حجت الاسلام روح الله حسینیان، و روضه‌خوان شیخ کاظم رجبی صدیقی، بسیار مورد وثوق آقاخامنه‌ای بوده‌اند و هستند.

 

مواردی ازین دست موجب شده است مسئله‌ی ولی‌فقیه -تزی مطلقه برآمده از تفقُه خاص امام خمینی- به صورت حادّ و خاموش، دچار بحران مشروعیت سیاسی شود و آقاخامنه‌ای نتواند این جایگاه را به مرکز انسجام ملی تبدیل کند، و خود ایشان از نظر جامعه‌شناسی سیاسی مهمترین شکاف فعال (به مفهوم تنازع فکری) در درون جامعه‌ی ایران شد. اینک میهن ایران در گپ و گفتِ چالش بزرگی مانند، جهان‌گرایی، ترک سیاست سنتی ناشی از وصیت‌نامه و صحیفه‌ی امام خمینی، زمانمندشدن دوره‌ی رهبری، انتقال قدرت، انتخابات و حتی رفراندوم مجلس مؤسسان و چندین مطالبه‌ی سنگین از قدرت و حاکمیت وارد شده است و قدرت هم، تزهای رایج و جاری خود را رنگ حقانیت می‌زند و سایر دیدگاه‌ها را یا انگ غربی می‌زند و یا ننگ بی‌دینی! با صدها افترای دیگر که حتی اسم بردن آن الفاظ چندش‌آور است و اتلاف اوقات. بی‌اعتنایی و سکوت فلسفی و فکرب به حرف‌های سست و تهمت‌های مفت، بهترین پاسخ است.

 

نمونه‌ی تازه اینه مردم یک سال است به علت انتساب پرونده‌ی فساد و زد و بند زمین‌خواری حوزه‌ی علمیه‌ی جایی گران و خوش‌آب و هوا در شمال شرق تهران به آقای شیخ کاظم رجبی صدیقی امام جمعه تهران و رئیس "ستاد امر به معروف و نهی از منکر" !!! ایران، خواهان عزل او بودند. اما همچنان آقاخامنه‌ای پشت ایشان ماند و تا دیروز، گویی خبرها حاکی‌ست قبول کرد کنار برود. کسی که حیثیت جمهوری اسلامی ایران را بازی سخت و رذلی کرد و مردم به این رفتار نظام به‌شدت خندیدند. بگذرم. این تضاد و تنازع، مانند آب در دل تَفت کویر، راه باز می‌کند و زمین تشنه و چاک چاک را آبیاری می‌نماید. بگذرم. ملت! بمان! - میهن! بخن!

۳
این مطلب قابلیت کامنت گذاری ندارد
ناشناس ناشناس ناشناس
تعداد
ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی شنبه, ۱۲ مرداد ۱۴۰۴، ۱۱:۰۰ ق.ظ

حرف منتقدان چیست؟

حرف منتقدان چیست؟

نگارش ۱۲ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :

ابراهیم طالبی دامنه دارابی

این متنم اشاره به سیاست داخلی حاکمیت جمهوری اسلامی ایران نیست، فقط به سیاست خاورمیانه‌ای می‌پردازد:

 

محو اسرائیل از خاورمیانه

این فاز هر چند پشتوانه‌ی ایدئولوژیک و آرمانگرایانه به خود بگیرد، اما برای میهن ایران زیانبار است. زیرا حتی اگر ایران قادر باشد بر فرض محال اسرائیل را از خاورمیانه محو کند، آن وقت واکنش‌های متحد اصلی اسرائیل یعنی آمریکا، قهرآمیزترین حالت به خود می‌گیرد، که خسارت آن غیرقابل تصور است و میزان ویرانگری آن بشدت وحشتناک می‌شود. اسرائیل، شرّ مطلق است و بدون تردید نامشروع، اما مگر هر شرّی را می‌شود از میان برد و پول مردم را برای آن از بین برد؟!

 

درگیری با آمریکا

چین و روس خواهان تز درگیری‌های صوری و لفظی دایمی میان آمریکا و ایران هستند تا با سرگرم‌کردن آمریکا بر سر ایران، آنان اقتصاد خود را رونق دهند و به سرمایه‌گذاری در جهان مشغول باشند. بر فرض به ادعای حاکمان فعلی ایران، جمهوری اسلامی، آمریکا را حریف باشد، آن وقت آمریکا، نه دست به فرار می‌زند و نه دست روی دست می‌گذارد. کمترین کارش این می‌شود اقتصاد ایران را فلج کند و سد راه پیشرفت آسان کشور شد و معیشت و آینده‌ی ایران را هدف قرار دهد.

 

خاورمیانه

حتی اگر در خیالی‌ترین فرض، نظام حاکم بر ایران، خاورمیانه را از چنگ تمام قدرت‌های جهانی به در بیاورد، آن وقت با این تفکرِ مثلا" اسلامیزه‌کردن دستوری مردم -که حتی در داخل ایران هم به بن‌بست رسیده است- مگر می‌تواند بر ملل عرب -که خوشگذران‌ترین قوم آفرینش هستند- حکم بِدوانَد. خیالی بیش نیست. این سیاست جمهوری اسلامی جز خسارت هیچ عایدی‌یی ندارد.

 

فلسطین

ایران حماس را در باریکه‌ی غزه سال‌هاست در برابر دولت خودگردان فلسطین در کرانه، تجهیز و تسلیح کرد و عملاً فلسطین را؛دو پاره کرد غزه و کرانه. حال‌آن‌که قضیه‌ی فلسطین ابتدا باید از راه همبستگی فلسطینی پیش برود، نه شقاق و تضادآفرینی. اینک اسرائیل به بهانه‌ی عملیات حماس، نه فقط غزه را به بدترین وضع انداخت، بلکه کل منطقه را زیر هراس نگه داشت، حتی جمهوری اسلامی ایران را هم زیر ضربات ترور و وحشت فرو برد و به جنگ سنگین با ایران پرداخت و ضربات را زد و رفت برای فازهای بدتر بعد. ایران هم، دیگر حتی برای لبنان و سوریه نمی‌تواند یک قدم بردارد و یک کلاشینکف دهد، چه رسد به کمک حماس. معلوم بود نظام ایران نمی‌تواند حماس را نجات دهد و دیدیم غزه‌ای را، که به تلّی از خاک بدل شد و مردمش اسیر و گرفتار و گرسنه و آواره‌ی دو سمت درگیری و جنگ. اسرائیل هم، نظامی است با ارتش بی‌رحم و حاکمانی در آخرین وجه نیرنگ و ننگ. خود جمهوری اسلامی ۱۲ روز در جنگ اسرائیل با ایران، از توقف و آتش‌بس خوشحالی کرد و آن را حتی پیروزی خود به حساب آورد، حال آن که با چندین ماه جنگ جهنمی اسرائیل، شمال مرفه تهران به حماس می‌گوید: بجنگ! بجنگ! بجنگ! خودش خوشحال آتش‌بس شد، ولی حماس را می‌گوید همچنان بجنگ! حتی مردم غزه گرفتار در حنگ گردند و این چنین میان درگیری دو سمت دعوا و دفاع، در نهایت مشقت و رنج.

 

سازگاری

هیچ سیاستی سالم‌تر از سازگاری جهانی نیست. زیرا آمریکا با این روش‌های جمهوری اسلامی ایران، نه از پای در می‌آید و نه حاصلی از تضاد نصیب ایران می‌شود. راه، راه اقتصاد است و ایدئولوژی فقط شعار در ظاهر است و دروغ برای حفظ قدرت. چون‌که جمهوری اسلامی حتی نتوانست مردم ایران را به دلخواه حاکم و حاکمان درآورَد، چه رسد بخواهد رهبری دیگر مردم خاورمیانه را گردن بگیرد. خنده‌دار است خیلی! راه، راه مهندس مهدی بازرگان، مصلح صالح ایران که داشت روحانیت را درس سیاست می‌داد و سازواری جهانی ولی آخوند مگر حرف دانشمند را می‌شنود! خودشان را دانای دهر می‌دانند و حتی ولی و سرپرست دین و میهن و مردم!

 

اقتصاد

عامل قدرت، اقتصاد است. چند قدرت بازیگر جهان اگر سیاست جهانی پیشه کردند و ارتش قدرتمند ساختند، علت اصلی آن است می‌خواهند ثروت و اقتصاد خود را همچنان رشد دهند و در برابر رقابت -که یک اصل عقلی اقتصاد است- از همدیگر کم نیاورند.

 

به نظر می‌رسد حتی یقین حاصل است ملت، روزی را رقم خواهد زد که در آن شایستگان دانش را به اریکه‌ی خدمت و سیاست می‌رسانَد و خودکامگان را از دور حکومت بسته و مسدود، بدون حتی قطره‌ی ریختن خون و خشونت، خارج می‌کند. میهن! بخن!

۱
این مطلب قابلیت کامنت گذاری ندارد
ناشناس
تعداد
ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی شنبه, ۱۲ مرداد ۱۴۰۴، ۰۷:۰۸ ق.ظ

یاد ممسِن عبدالله

 

یاد عبدالله

سلام مادرِ عبدالله که مِهر مادری‌ات بر این فرزندت ابراهیم طالبی از دهه‌ی پنجاه نقش بسته است و قطع هم نشده است، با هزارها بار سرِ سُفره‌ی غذا و میوه‌ی باغ‌ها و سردرختی‌ها و بی کران مادری‌کردن برای همه‌ی ماها. نگاه‌کردن این عکس ویژه‌ام -که تو را کنار فرزند مهربان و مردم‌دارت عبدالله این‌چنان شادمان ساخته بود- دلم را تنگ عبدالله می‌کند. تسلیت مرا دور بپذیر لطفاً تا محضر شریف آن مادر پُرمهرم برسم و ادب و ارادت ورزم و یاد عبدالله را در آن خانه تازه کنم که سِره‌ی دوم من بود و بیت پرثمر و پررونق ما و عبدالله. عبدالله! مَمِسن عبدالله! برات دارم می‌سوزم. می‌شنوی‌ام؟ آقا عبدالله! آن خنده‌های تو و آن خاطراتم با تو، مرا بدجور اسیر و گروگان توکرده است. آرمیدی؟! عبدالله! بیآرم ای رفیق ماه من در آن مزار دراز و دالان داراب‌کلا، اما بدان عبدالله این چند هفته، آتش و اندوه انداخته‌ای در جلدِ دلِ رفیق دلدارت به خدا. دیدارم به تو آن دنیا. دامنه.

۱
این مطلب قابلیت کامنت گذاری ندارد
ناشناس
تعداد
واسه رفیق صادقم حسن صادقی ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی جمعه, ۱۱ مرداد ۱۴۰۴، ۰۴:۳۳ ق.ظ

واسه رفیق صادقم حسن صادقی

 

 

واسه رفیق صادقم حسن. از زبان خودم و رفیقان. شنبه ۱۱ ، مرداد ۱۴۰۴ نگاریده‌ی دامنه

شادتر ازت، سراغم نداشتیم حسن. هر جمع، تو نبودی، نشاط هم از میان‌مان رخت بر می‌بست و می‌رفت. کی جرأت دارد انکار کند نخستین جانباز جنگ تحمیلی تو نبودی. کی می‌تواند تجاهل کند حتی توی رزمنده‌ی جبهه را هم، با گزارش کذب و گره بر دل، نگذاشته بودند شرکت نکاچوب شاغل شوی. مرد بودی تو حسن. دلیری از تو برمی‌خاست. گرم، نرم، تماما" دلبَر بودی. چندین چندین هزار، با هم بودن‌های‌مان را چگونه پشتِ فراموشی دفن کنیم. یار زیارت رضوی مشهدمان دیگر با چه گُرده‌ای بجنورد و راه قوچان و گرگان و صحن آن امام مهربان توس را ببینیم. رشادتت چه آرام سخاوتت را به خود می‌دوخت. تو دلتنگ‌مان می‌کنی حسن، آخه خاطرات‌مان با تو مایه و جنسی جز، شادابی و رُخ‌سرخی نداشت. حسن! بیا بمان پیش‌مان. یوسف‌مان کم بود مگر؟ که توی جانبار میهن و دین و انقلاب راستین، قصد هجران کرده‌ای. گریه‌های آتشین و گُدازین‌مان هنوز برای مهندس سیدجوادمان از یادمان پر نکشیده که باز چشمان‌مان را بر فراق تو، خیس و نمناک و سیلاب کنیم. کاش باز بلند می‌شدی با نهایت خلوص خلص خودت کربلا را به اربعین می‌رساندی. آخه عکس پیاده‌روی اربعین تو هنو بر دیده‌های‌مان سوسو می‌زند و برق می‌اندازد و گوش‌مان قهقهه‌های قهارت طنین می‌افکنـد. رفیق‌مان! رمق بگیر بازم، دنیا بمان. دنیای ما رفیقان بدون تو تار است و تیران. بمان. برات آهنگ حامیم گذاشتیم توی اعلان. با چه تابی عکس‌هایی که کنارت یادگار کردیم، نگاه اندازیم؟ حسن تو صادقی و دلنشین. گریان و چاک بر گریبان توایم. من و تمام رفیقان.

۱
این مطلب قابلیت کامنت گذاری ندارد
ناشناس
تعداد
ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی چهارشنبه, ۹ مرداد ۱۴۰۴، ۰۷:۵۴ ق.ظ

نقدی بر وظیفه‌ی حضرات روحانی در پیام آقاخامنه‌ای

نگارش ۸ ، ۵ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. آقاخامنه‌ای اخیراً در پیامی ضبط‌شده -که در (سایت "عصر ایران" ۳ ، ۵ ، ۱۴۰۴) خواندم- گفت: "هدایت معنوی و نورانی‌‌کردن دل‌ها و توصیه به صبر و سَکینه و ثبات مردمی، وظیفه‌ی حضرات روحانی است."

 

خواستم روی این جمله‌ی آقاخامنه‌ای، پی‌گویه از نوعِ سبک دانشنامه‌نویسی داشته باشم:

۳۶ سال است، غیرمنقطع در جایگاه نخست "جمهوری اسلامی ایران" قرار گرفته است. علاوه بر حضور دائم و مطلق در سیاست کشور، حوزه‌ی علمیه‌ی روحانیت را نیز تحت اشراف خود قرار داده است. شعارش "ایران قوی و معنوی" است و رویکردش، تمرکز و تکیه بر سنتی که امام خمینی آن را رواج داده است. اما پس از ۳۶ سال، جامعه‌ی ایران در دین و دانش و سیاست، راه متفاوت و پلورال (=متکثر، چندگونگی) را خواهان است. روحانیت در نورانی‌ساختن خود علیل مانده است، چه رسد بخواهد "دل‌ها"ی مردم را نور بتابانَد. در "هدایت معنوی" مورد خواست آقاخامنه‌ای نیز، قشر حکومتی روحانیت، عاجز و مضطرّ مانده است و بیش از همه، خودشان نیازمند هدایت! و محتاج معنویت! شده‌اند؛ به‌طوری که مردم اکثراً، اکثرِ آنان را دنیادوست‌تر از خود، ارزیابی می‌کنند که دنبال و پیِ پول و پَر و دست‌وپا زدن برای معاشِ بیشتر و زادِ معادِ فراموش‌شده، بار آمدند. بگذرم! آخوندی که راحت با پولش بارها حج می‌رود و شق شق، بِنه را می‌مِجَد، درحالی که مردم تهیدست پول جهاز سه پرکاله دخترشان را ندارند، نمی‌تواند پیشوای معنوی مردم و نورِ مؤمنان باشد. مردم روحانیون را که می‌بینند به یاد خدا که نه، به یاد هیچ فعل اخلاقی، هیچ رفتار پارسایی و هیچ حساب و قیامت هم نمی‌افتند، چون فهمیده‌اند که اینان حامل لباسی درین حدِ ظاهرند، نه نوید و مژده‌ی معنوی و سلسله‌ی دوستی و مدارا و مروّت. انصاف، تنها متاعی نایابِ این قشر چاپلوس قدرت، است.

 

دریغا و درودا بر آن قلیل روحانیان پارسا که:

طعم آیت الله کوهستانی را می‌دهند،

عطر شیخ حسنعلی مروارید،

و الماس صیقل‌خورد‌ه دلی عارف وارسته، مانند سید علی قاضی طباطبایی.

 

اما این قماش روحانیون، حتی با شاه پهلوی دوم -که ۳۷ سال تمام بر اَریکه‌ی قدرت تکیه زده بود- یک روز مبارزه نکرده و "مرگ بر شاه" که شروع می‌شد، عین خوالِفِ (=بر زمین نششتگان و جاخوردگان) عصر محمد بن عبدالله ص، به سمت لحاف زیر کُرسی و بالشت پر قو و کِرک‌پَر، متواری می‌شدند و اینک چنین طایفه و تیره‌ای هرگز صاحب صلاحیت برای "هدایت معنوی و نورانی‌کردن دل‌ها"ی مردم نیستند و حتی آن لباسِ تظاهر بر تنشان هم، زیادی‌ست و زائد.

۲
این مطلب قابلیت کامنت گذاری ندارد
ناشناس ناشناس
تعداد
ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی دوشنبه, ۷ مرداد ۱۴۰۴، ۰۵:۴۹ ب.ظ

انقلاب میرحسین

نگارش ۷ ، ۵ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. آقای "سردار حسین نجات جانشین فرمانده قرارگاه ثارالله سپاه" و معاون اسبق سازمان اطلاعات سپاه، در ۷ ، ۵ ، ۱۴۰۴ گفت:

 

"اگر جنگ ادامه می‌یافت و آمریکا در لحظات آخر وارد جنگ نمی‌شد، رژیم صهیونیستی به کلّی نابود می‌شد."

 

چند سخن با این طرز سخن گفتنِ افراد رده‌بالای سپاه و جواب به دو "اگرِ" این آقا:

 

۱. اگر آقای زیبایی‌نژاد مشهور به سردار نجات، نمی‌داند! ملت اما خوب می‌داند سالیان سال است آمریکا با اسرائیل پیمان امنیتی نظامی امضاء کرده است. پس؛ این انتظار که اگر "آمریکا در لحظات آخر وارد جنگ نمی‌شد"، شرط و فرضی "پوچ" است؛ پوچ به معنای متدلوژی آن (= یعنی روش تحقیق)، چون جمهوری اسلامی ایران، باید برآوُردش همیشه این باشد در پشت و پَس و پهلو و سر و زیرِ اسرائیل، دولت آمریکا قرار دارد و وارد هر کارزار که نیاز شد، می‌شود و نباید میهن را در دام اسرائیل بیندازد.

 

۲. اما "اگرِ" دیگر وی که گفت اگر جنگ ۱۲‌روزه ادامه می‌یافت. این اگر هم، نادرست و پر از توهُم است. زیرا توقف جنگ و یا آتش‌بس، همواره دو سمت دارد. خُب آقای نجات که این را می‌گوید. آیا فکر نمی‌کند که ممکن است ملت بپرسد، مگر کی شما را مجبور کرده بود! آتش‌بس کنید و یا هر اسمی، مانند خاموش‌شدن آتش و بازایستادن جنگ و ... . خودتان هم دلتان خواست، جنگ متوقف شود. زیرا ادامه‌ی جنگ را می‌دانستید به جاهایی بسیار مُهلک می‌انجامید و ملت هم پی جنگ و خشونت نبود.

 

۳. اما جمله‌ی اسرائیل "به کلی نابود می‌شد" هم، خیلی خنده‌دار و ضد واقعیت است. زیرا آن‌گاه مردم خواهند پرسید شماها که توان داشتید اسرائیل را "به‌کلی نابود" کنید! دِ پس چرا ایستادید و نابود نکردید؟! یعنی به‌طنز! اسرائیل را فُرجه و عمر دوباره دادید! که غزه را بکوبد؟! و سوریه را تار و مار کند؟! معلوم است حتی بار لفظ نابود را هم بلد نیستید.

 

آری؛ امثال جناب نجات ملت یادش هست، نابودکردن را آی خشِن بلدند، البته نابودکردن انقلاب فراگیر ۸۸ میرحسین.

۱
این مطلب قابلیت کامنت گذاری ندارد
قاسم بابویه دارابی
تعداد
زیارت ۵ ، ۵ ، ۱۴۰۴ حرم قم ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی يكشنبه, ۶ مرداد ۱۴۰۴، ۰۳:۵۶ ب.ظ

زیارت ۵ ، ۵ ، ۱۴۰۴ حرم قم

 
بالای سر آقا بروجردی
در ۵ ، ۵ ، ۱۴۰۴ حرم قم
 
 
سر قبر آقامنتظری در حرم قم ۵ ، ۵ ، ۱۴۰۴ ادای احترام کرده و عکسی هم گرفته بودم. یادآوری کنم پنج شخصیت مصلح تاریخ معاصر را بسیار مورد توجه قرار می‌دهم. به ترتیب سال درگذشت‌شان: ۱. دکتر علی شریعتی (پسر) ۲. استاد محمدتقی شریعتی (پدر) ۳. مهندس مهدی بازرگان ۴. آیت الله حسینعلی منتظری ۵. استاد محمدرضا حکیمی.
 
 
 
 
به سوی حرم قم
من و پسرم عادل و نوه‌ام علی
 
 
صحن اتابکی حرم حضرت معصومه
۰
این مطلب قابلیت کامنت گذاری ندارد
تعداد
ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی يكشنبه, ۶ مرداد ۱۴۰۴، ۰۲:۱۴ ب.ظ

راه و روش وحشت افکن

راه و روش وحشت‌افکن. نگارش ۶ ، ۵ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. در دوره‌ی ساسانی، اردشیر خود را "نماینده‌ی خدا روی زمین" اعلام کرده و جامعه را به شکل طبقاتی در آورده بود. شامل:

 

۱. شاه = مرکز

۲. روحانیان = سر

۳. جنگجویان= دست

۴. کشاورزان = شکم

۵. صنعتگران = پا

 

هر طبقه‌ای هم، نماینده‌ی جنبه‌ای از مَنِش انسان، قلمداد می‌شد. شامل:

 

۱. پارسایی

۲. مردانگی

۳. ثبات قدم

۴. سخت‌کوشی

 

جالب این بوده مقام روحانیان ساسانی و اَشراف زمیندار، موروثی بود. یعنی از طبقات دیگر، کسی حق نداشت درین دو طبقه ورود و ارتقاء پیدا کند، مگر ثابت می‌شد در وراثت به این دو طبقه تعلق داشت. به گفته‌ی محقق آمریکایی خانم "ساندرا مک کی" (نویسنده‌ی کتاب "ایرانی‌ها؛ روح یک ملت" در ص ۴۱) از یک سو این طبقات "در مزایا بودند و در سوی دیگر در محرومیت محض".

 

مدارا در عهد ساسانی به یکی از چند علت، پژمُرده شده بود. روحانیت هم با همدستی قدرت و اسیرشدن به سکه و مکنت، این راه و روش وحشت‌افکن را برگزیده بود. اردشیر بر خلاف کوروش کبیر و داریوش، به سمت "خداگونگی و ظلم و خشونت" راه پیمود و سر انجام این نظامِ به‌شدت فاسد روحانیت و سلسله‌ی ساسان، از ریشه و بُن، واژگون شد.

 

آخرین پی‌گویه‌ی دامنه درین متنم اینه: هر حکومت به ملتش زور گوید، دگرگون که سهل است، دیر یا زود، واژگون می‌شود. میهن! بخن!

۰
این مطلب قابلیت کامنت گذاری ندارد
تعداد
ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی شنبه, ۵ مرداد ۱۴۰۴، ۰۴:۲۵ ب.ظ

آهن سرد آیا؟!

آهن سرد آیا؟! نگارش ۵ ، ۵ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. آقاخامنه‌ای در پیام ضبط‌شده‌ی دو روز پیشش، گفت "این ضربه را" اسرائیل بر ایران "وارد آوَرد." اشاره‌اش از ضربه به ترور سران نیروهای مسلح سپاه و ارتش و رئیسان و معاونان اطلاعاتی نظام و سپاه پاسداران و دانشمندان اتمی ایران بود، که چهل روز گذشت. البته سرآخر هم گفت: "دشمنان ایران آهن سرد می‌کوبند."

 

من نظرم اما این است:

 

"ضربه" نبود، زیان زیاد و بسیار بزرگ بود که علاوه بر ترور غافلگیرانه‌ی اشخاص شاخص قدرت و نظام، میلیاردها دلار از زیرساخت‌های نظامی و اتمی جمهوری اسلامی ایران را بلعید. ۱۲روز پایتخت را به بن‌بست محض فرو برد، همه‌ی سران نظام را مجبور کرد به مخفیگاه بروند؛ که عقلی هم هست انسان از ترس یا حفظ نفس و ماندن برای ایفای نقش، پناه بگیرد. بیش از چند میلیون جمعیت تهران را به ترک تهران و رفتن به شمال ایران و سرازیر شدن به قم، مجبور کرد. به‌طورب که قم در پخت نون، با ازدحام جمعیت مسافر مواجه شده بود. ترکِ محیط جنگی شهری هم، خودش یک حرکت عقلی و ستوده است. حتی هنوز هم ترس از جنگ دوم اسرائیل با جمهوری اسلامی ایران، در تهران بشدت سایه افکنده است. یعنی جمهوری اسلامی ایران بر حمله‌ی دوم اسرائیل حساب باز کرده است و رهبران آن با حفاظتی چندین لایه و آماده‌باش‌های متوالی محافظت می‌شوند و راحت نمی‌توانند نزد مردم حاضر شوند. خودِ این افزودن لایه‌ی حفاظت و آماده‌باش میلیاردها تومان پول می‌بلعد. بگذرم.

 

اما این‌که بر "آهن سرد می‌کوبند" به نظرم چنین نیست. چون تمام حرکت‌های آمریکا و اسرائیل و اروپا نشانی از چکش بر فولاد داغ، بر سر سندان سفت است. از "مکانیسم ماشه" تا خلع سلاح دالان داوود که از مرز اسرائیل هست تا مرز کردستان عراق ایران و حتی تنگ زنگزور. آری؛ اسرائیل در صدد تأمین این دالان است و ناتو در پی تسلط بر زنگزور. تعجب آن است آسمان این مسیر تماماً در اختیار اسرائیل افتاد. جنگ اسرائیل با جمهوری اسلامی ایران فازبندی است، مرحله به مرحله شروع می‌کند. نیروهای اعزامی از جمهوری اسلامی ایران هم، حتی یک نیرو نمانده است در مرز اسرائیل و سوریه و لبنان. هفت جبهه را همزمان با جهنمی‌ترین رفتار، ارتش اسرائیل زیر آتشبار دارد. زیرا این حکومت اساسش این است در خاورمیانه هیچ دولتی نباید قدرت داشته باشد. هر گاه چنین چیزی پیش بیاید، ارتش اسرائیل طبق مانیفست آن. غافلگیرانه حمله می‌کند: مانند حمله‌های ویرانگر سالیان دور ارتش اسرائیل به مصر، به عراق، به سوریه، به اردن و حتی به جنبش‌های شِبه‌نظامی لبنان و حکومت انصارالله حوثی در یمن شمال. اخیرا" هم کنسِت اسرائیل (= لفظ عِبری برای پارلمان و در عربی مجلس و در افغان لویی‌جرگه) تصویب کرد، کرانه‌ی باختری هم باید به خاک! اسرائیل ضمیمه شود.

۰
این مطلب قابلیت کامنت گذاری ندارد
تعداد
ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی پنجشنبه, ۳ مرداد ۱۴۰۴، ۱۲:۰۴ ب.ظ

لمِه دلِه کک دَکته!

خاطره‌ی دامنه . نگارش ۳ ، ۵ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. رفقا، روزی لمه‌های بالامسجد را گردگیری کردیم. سال‌های آخر دهه‌ی شصت بود. مرحوم آقادارابکلایی هم آن روز در صحنه‌ی گردگیری فرش و لمه‌ی مسجد، حضوری فعال داشت و راست و چپ آن روز حضور داشتند. من گفتم لمِه دلِه کک دَکته! روزی دیدم در پرونده‌ی من گزارشی ثبت سفارش دادند! که من گفتم "دارکلا مسجد دلِه کک دکته"!! بگذرم ازین چیزا زیاد دارم در حافظه. کک یک حشره‌ی پَرّشی خونخوار است، مخفی‌تر از لَل و گزنده‌تر از اِسپیچ و کَنِه. دامنه

۰
این مطلب قابلیت کامنت گذاری ندارد
تعداد
ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی پنجشنبه, ۳ مرداد ۱۴۰۴، ۱۱:۴۱ ق.ظ

نماز به وقت؟ یا نماز به حال؟

نماز به وقت؟ یا نماز به حال؟ نگارش ۳ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :  ابراهیم طالبی دامنه دارابی. در ادیان، برای عبادات بندگان خدا، وقت تعیین شده است که اجرای آن در وقتش، فضیلت است. فضیلت یعنی افزون. مانند وقت‌های نماز‌. درین کشاکش بین نماز سرِ وقت و نماز سرِ حالَت، تضاد پیش می‌آید. کدام به قُرب و خلوص و اَجر، نزدیک‌تر است؟ این چالشی‌ست که ممکن است هر نمازگزارنده‌ای را مورد دو وضعی قرار دهد که الآن آیا سرِ ظهر بلند شود نماز در اولِ وقتش را اقامه کند، یا بهتر است تأخیر اندازد وقتی حالِ معنوی دستش داده است، نمازش را ادا کند که قضا نشود؟ می‌شود برای این چالش، چند پاسخ داد. اما من درین متن طرح مسئله، قصدم فقط هست.

 

برخی از فرقه‌ها نماز را تا مرحله‌ی یقین می‌خوانند، به یقین که رسیدند، می‌گویند نماز، نیاز نیست. اینان به آیه‌ی ۹۹ حجر -واعبُدْ رَبَّکَ حتی یَآتیکَ الیقینُ- استناد می‌کنند که مورد نقد واقع شدند. حتی تکفیر هم گویی گردیدند. زیرا شیعه واژه‌ی یقین درین آیه را "مرگ و فوت" معنی می‌کند نه ایقان و قطع‌ویقین.

 

درین میان، البته نسلی رو آمدند که نماز را کنار گذاشتند و برای خود این نیاز را حس نمی‌کنند. من آمار و ارقام ندارم و سخنی هم ندارم. اما اینان هم، دست‌کم دو دسته‌اند: ۱. اساساً نماز نمی‌خواندند و نمی‌خوانند هنوزم. و ۲. یا نمازخوان بودند و این راز و نیاز را از خود دور کرده‌اند، از آن بُریذند، به هر علل و دلایلی که، من پژوهشی درین موضوع و قضاوتی ازین گرایش نکردم.

 

اما من معمولاً راغب به گزاردنِ نماز، در سرِ وقت بوده‌ام. دچار حملات سنگین درونی هم بارها و بارها شده‌ام که آیا اول وقت بهتر است برایم، یا هر وقت به آدم حالِ قُرب دست داده است؟ که البته به قضا نینجامد. زیرا فلسفه‌ی فکری من، تقرُب به آفریدگار بلندمرتبه است و پیشگاه متعال زانوی پرستش‌زدن، به خودِ انسان، مقام قُرب و خلوص و حتی در اوجش، منزلتِ "محمود" (=ستودگی) می‌بخشد. تاکنون در من عادت، بر حالت، پیشی داشت یعنی وقت نماز را فدای حال‌ نماز، کردم. اما گمان کنم نزد خدا نماز از سرِ حالت، پذیرفتنی‌تر نمازِ سرِ وقت به هر وجه که شد، باشد. ای کاش این دو با هم جمع شود، یعنی اول وقت، حال نماز هم در آدم پدیدار شود که آثار و برکات معنوی آن شمارش‌پذیر نیست. من به "وارکَعوا مَعَ الرَّاکِعینَ " آیه‌ی ۴۳ بقره هم، روی خوش دارم که جمعی‌گزاردن نماز را جواز می‌دهد. ولی فُرادا، به حال انسان گواراتر است.

 

روشن سازم اهل اَدا و اَطوار و اصول و موصول! و غلظت صوری تلفظ کلمات نماز هم، نیستم. نمازم فوری است، اما آسایش دارم از نمازم، دوستش دارم این عبادت زیبا را به انسان می‌آموزد پیش هیچ کسی، کُرنش نکند، جز نزد آفریدگار.

 

خاطره: در محل دیدم -اکثراّ- که پیشنماز می‌شوند و برای آن از هم سبقت می‌زنند! حتی آخر سوره‌ی "اذا جاء" (همان سوره‌ی ۱۱۰ با اسم نصر) را به غلط، تلفظ می‌کنند با آن‌که سعی می‌کنند بفهمانند قرائت فصیح و صحیحی دارند، اما جزم حرف "راء" در وَاستَغفرْهُ اِنَّهُ" را حرکتِ کسره به لهجه‌ی محلی! یا فتحه با لهجه‌ای مثلاً فارسی، می‌دهند. بگذرم. خود عرَب در تلفظات الفاظ قرآن، می‌لغزد، چه رسد به فارس و تاجیک و ازبک و عجَم. آخوند روی "ضالّین" جولان می‌دهد البته بر روی لفظش فقط!

۱
این مطلب قابلیت کامنت گذاری ندارد
ناشناس
تعداد
ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی چهارشنبه, ۲ مرداد ۱۴۰۴، ۰۴:۱۲ ب.ظ

مرجع نهایی انسان

نگارش ۲ ، ۵ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. از کتاب "فلسفه و ایمان مسیحی" نوشته‌ی کالین براون ترجمه‌‌ی طاطه‌وس میکائیلیان می‌شود بسیار استفاده کرد. چون کاری تطبیقی - مقایسه‌ای روی افکار فیلسوفان کرد. مثلاً در ص ۴۷ و ۵۰ به سه تطبیق دست زد که من با برداشت آزاد آن را ارائه می‌دهم:

 

رنه دکارت؛ که او آگاهی فردی را به عنوان معیار و مرجع نهایی یافتن حقیقت اعلان کرد.

مارتین لوتر؛ اما مطیع بود و مرجع نهایی او، خارج از خودش قرار داشت؛ کلام خدا، یا هر چه بدان ایمان داشت.

باروخ اسپینوزا؛ که وی اساساً اعلان کرد راه رستگاری از "شناخت عقلانی جهان" می‌گذرد، نه "از اطاعت کورکورانه از احکام شریعت یا انجام مناسک دینی".

 

خلاصه این که، مرجع نهایی انسان، مهترین چالش گرایشی بشر است. آری همین انسان، که ۷۰ بطن دارد، حتی به نقلی "۷۰۰ بطن". هر کس خود خواهد دانست مرجع نهایی او در درونش قرار دارد؛ (=تحقیق)، یا در بیرون او (=تقلید).

 

پیوست هم می‌زنم که خشن‌ترین حکم تکفیر مذهبی از سوی علمای مذهبی آن عصر، این متن بوده است. چون‌که اسپینوزا کل جهان هستی را "خدا" می‌دانست و در واقع به "همه‌خدایی" باور داشت. این نظر اسپینوزا، موجب شد روحانیون مذهب در سال ۱۶۶۵ حکم تکفیرش را با متن خشن زیر، صادر کنند که واقعاً واژه‌واژه‌ی آن جای مکث و محک دارد:

 

«به قضاوت فرشتگان و روحانیون، ما باروخ اسپینوزا را تکفیر می‌کنیم، از اجتماع یهودی خارج می‌کنیم و او را لعنت و نفرین می‌کنیم. تمامی لعنت‌های نوشته‌شده در قانون [منظور تلمود و تورات] بر او باد. در روز بر او لعنت باد. در شب بر او لعنت باد. وقتی خواب است بر او لعنت باد. وقتی بیدار است بر او لعنت باد. وقتی بیرون می‌رود بر او لعنت باد و وقتی بازمی‌گردد بر او لعنت باد. خداوند او را نبخشد و خشم و غضب خدا علیه‌ی او مستدام باد. خداوند نام او را در زیر این خورشید محو کند و او را از تمامی قبایل اسرائیل خارج کند. ما شما [مردم] را نیز هشدار می‌دهیم، که هیچ ‌کس حق ندارد با او سخن بگوید؛ چه به ‌طور گفتاری و چه به‌ طور نوشتاری. هیچ‌ کس حق ندارد به او لطفی کند. کسی حق ندارد با او زیر یک سقف، بماند، و در دو قدمی او قرار بگیرد. و هیچ‌ کس حق ندارد هیچ نوشته‌ای از او را بخواند."

۰
این مطلب قابلیت کامنت گذاری ندارد
تعداد
ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی سه شنبه, ۱ مرداد ۱۴۰۴، ۰۷:۵۱ ب.ظ

جعبه ابزار اخلاق

متن نقی: عصر ایران؛ جواد لگزیان - سالها از نوشتن صفحات «بینوایان» گذشته است اما همواره یک سوال زنده است، پرسشی که ما را با دانشی به نام‌ فلسفه‌ی اخلاق آشنا می‌ کند: آیا ژان والژان در دزدیدن گرده نان محق بود و کار درستی انجام داد؟ برای پاسخ به این سوال کتاب «جعبه ابزار اخلاق» به یاری ما می‌ آید.  «جعبه‌ابزار اخلاق» راهنمایی فشرده اما جامع برای ورود به قلمرو اخلاق فلسفی است و خواننده را با مهم‌ترین مفاهیم، نظریه‌ها و روش‌های فلسفه‌ی اخلاق آشنا می‌ کند. این اثر با ارائه‌ی تعاریف شفاف، مثال‌های ملموس و تحلیل‌های ساختاریافته، کمک می‌ کند تا مسائل اخلاقی را عمیق‌تر و نظام‌مندتر بررسی کنیم. از مفاهیم پایه‌ای مانند «فایده‌نگری» و «اخلاق فضیلت‌محور» تا مباحث پیچیده‌تری مانند «نسبی‌انگاری اخلاقی» و «ابزارهای استدلال اخلاقی»، این کتاب ابزارهای فکری لازم برای اندیشیدن منظم و انتقادی درباره‌ی اخلاقیات و همچنین مواجهه با مسائل اخلاقی روزمره و کلان را در اختیار می‌ گذارد

 

جعبه ابزار اخلاق

 

در واقع بسیاری از مردان ادعا می‌ کنند که اخلاق مراقبت جزئی از سیره‌ی اخلاقی آنان است، و بعضی متفکران فمینیست مانند نل نادینگز و ویرجینیا هلد هم بر این امر صحه گذاشته‌اند. ولی بعضی دیگر تردید دارند که مردان بتوانند به آن شیوه‌ی مراقبتگرانه‌ای که معمول زنان است بیندیشند و تصمیم بگیرند. بعضی از منتقدان هم می‌گویند اخلاق مراقبت سرکوبگرانه و گرگی در لباس میش است. به این معنا که اخلاق مراقبت هرچند ادعای تجلیل خصوصیات زنانه را دارد، عملاً زنان را موجوداتی به‌ذات مراقب و تیمارگر تعریف می‌ کند ــ که نتیجه‌اش بازتولید نقش‌های قالبی زن و مرد، اس‌واساس سرکوبگری، جدا انگاشتن عوالم زنانه و مردانه، خودامحاگری و قربانی کردن خود است که قرن‌های متمادی از عوامل نگه داشتن زنان در جایگاه جنس فرودست و فرمانبر بوده است.

۰
این مطلب قابلیت کامنت گذاری ندارد
تعداد
ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی سه شنبه, ۱ مرداد ۱۴۰۴، ۱۰:۳۴ ق.ظ

لزوم ‌بازنگری مطالعاتی هر آن‌چه روحانیت از تاریخ معاصر گفت

نگارش ۱ ، ۵ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی

به چهار علت زیر، این بازنگری مطالعاتی را مفید و فوری می‌دانم:

 

۱. روحانیت هیچ تخصصی در تاریخ و تحلیل، ندارد.
۲. حُبّ و بُغض در روحانیت، پایه و اساس ندارد.
۳. جانبدارانه و پیش‌داورانه به نفع خود سخن می‌رانَد.
۴. عملکرد بد برخی آخوندهای حاکم بر "جمهوری اسلامی ایران" این را نشان داده است.

 

اینک؛ از الزامات مطالعات روشمند و برداشت صحیح و بی‌طرفانه و دانش خردمندانه از تاریخ معاصر، این است که خوانندگان حرفه‌ای به روایت روحانیت از تاریخ معاصر، بسنده و اعتماد نکنند و بار دیگر تاریخ معاصر را به نگرش عقلی و واقعی مطالعه کنند. تقریباً تمام روایت‌های روحانیت از تاریخ معاصر: ۱. یا دچار لغزش کلامی و تحلیل جانبگرایانه به سود خود است، ۲. یا آلوده به بُغض غلط و حُب نادرست است و ۳. یا از پایه و اساس، سست و صرفاً برای حق‌پنداشتن پیشاپیشِ قدرت‌گیری خود است.

 

روحانیت در روایت تاریخ معاصر، نه پژوهشی حرف زد و نه بر پروای تحقیق. لزومی ندارد گفته شود درین میان، البته برخی از آنان، کوشش داشتند صحیح و مورّخانه حرف زنند. اما روحانیت در خود حتی یک "ویل دورانت" نپر‌ورانْد که تاریخ را صحیح عین او روایت کند. سزاوار است بگویم روایت روحانیت رسمی از دین نیز، تقلیل‌گرانه و فقهی‌سازانه است. دو انحراف بزرگ در دین، که آن را تراشید و نحیف کرد و قرائت دینی متصلّبانه‌ی آنان را، نزد نسل نوین، بی‌اعتبار و فاقد گزاره‌های شرع‌پذیر و عقل‌پسند، ساخت.

 

من بر لزوم ‌بازنگری مطالعاتیِ هر آن‌چه روحانیت از تاریخ معاصر گفت، قائل هستم و به روایت آنان از تاریخ معاصر اعتماد ندارم و تفسیرشان از دین هم، معمولاً معیوب است. بازنگری را لازم می‌دانم چه فردی و چه حتی عمومی. پارسایان این صِنف معدود و محدود بوده و هستند.

۲
این مطلب قابلیت کامنت گذاری ندارد
محمد عبدی سنه‌کوهی عیسی رمضانی دارابی محمد
تعداد
قبل ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ---- ۱۲۱ ۱۲۲ ۱۲۳ بعد
دامنه ی داراب کلا : قالب هفتم فرهان