یاد ممسِن عبدالله
یاد عبدالله
سلام مادرِ عبدالله که مِهر مادریات بر این فرزندت ابراهیم طالبی از دههی پنجاه نقش بسته است و قطع هم نشده است، با هزارها بار سرِ سُفرهی غذا و میوهی باغها و سردرختیها و بی کران مادریکردن برای همهی ماها. نگاهکردن این عکس ویژهام -که تو را کنار فرزند مهربان و مردمدارت عبدالله اینچنان شادمان ساخته بود- دلم را تنگ عبدالله میکند. تسلیت مرا دور بپذیر لطفاً تا محضر شریف آن مادر پُرمهرم برسم و ادب و ارادت ورزم و یاد عبدالله را در آن خانه تازه کنم که سِرهی دوم من بود و بیت پرثمر و پررونق ما و عبدالله. عبدالله! مَمِسن عبدالله! برات دارم میسوزم. میشنویام؟ آقا عبدالله! آن خندههای تو و آن خاطراتم با تو، مرا بدجور اسیر و گروگان توکرده است. آرمیدی؟! عبدالله! بیآرم ای رفیق ماه من در آن مزار دراز و دالان دارابکلا، اما بدان عبدالله این چند هفته، آتش و اندوه انداختهای در جلدِ دلِ رفیق دلدارت به خدا. دیدارم به تو آن دنیا. دامنه.
- ۱۴۰۴/۰۵/۱۲
درود. عبدالله خیلی دوست داشتنی بود. خنده هایش دلنشین و دلربا بود و پیام مهر و محبت داشت. روحش شاد و یادش ماندگار.
سید محمد موسوی دارابی