واسه رفیق صادقم حسن صادقی

واسه رفیق صادقم حسن. از زبان خودم و رفیقان. شنبه ۱۱ ، مرداد ۱۴۰۴ نگاریدهی دامنه
شادتر ازت، سراغم نداشتیم حسن. هر جمع، تو نبودی، نشاط هم از میانمان رخت بر میبست و میرفت. کی جرأت دارد انکار کند نخستین جانباز جنگ تحمیلی تو نبودی. کی میتواند تجاهل کند حتی توی رزمندهی جبهه را هم، با گزارش کذب و گره بر دل، نگذاشته بودند شرکت نکاچوب شاغل شوی. مرد بودی تو حسن. دلیری از تو برمیخاست. گرم، نرم، تماما" دلبَر بودی. چندین چندین هزار، با هم بودنهایمان را چگونه پشتِ فراموشی دفن کنیم. یار زیارت رضوی مشهدمان دیگر با چه گُردهای بجنورد و راه قوچان و گرگان و صحن آن امام مهربان توس را ببینیم. رشادتت چه آرام سخاوتت را به خود میدوخت. تو دلتنگمان میکنی حسن، آخه خاطراتمان با تو مایه و جنسی جز، شادابی و رُخسرخی نداشت. حسن! بیا بمان پیشمان. یوسفمان کم بود مگر؟ که توی جانبار میهن و دین و انقلاب راستین، قصد هجران کردهای. گریههای آتشین و گُدازینمان هنوز برای مهندس سیدجوادمان از یادمان پر نکشیده که باز چشمانمان را بر فراق تو، خیس و نمناک و سیلاب کنیم. کاش باز بلند میشدی با نهایت خلوص خلص خودت کربلا را به اربعین میرساندی. آخه عکس پیادهروی اربعین تو هنو بر دیدههایمان سوسو میزند و برق میاندازد و گوشمان قهقهههای قهارت طنین میافکنـد. رفیقمان! رمق بگیر بازم، دنیا بمان. دنیای ما رفیقان بدون تو تار است و تیران. بمان. برات آهنگ حامیم گذاشتیم توی اعلان. با چه تابی عکسهایی که کنارت یادگار کردیم، نگاه اندازیم؟ حسن تو صادقی و دلنشین. گریان و چاک بر گریبان توایم. من و تمام رفیقان.
- ۱۴۰۴/۰۵/۱۱
سلام جناب طالبی
مطلب سوزناکی بود.
رفیقتان، الآن در چه وضعیتیه، کجاست؟
تصاویر را بفرستید، شما مستثنا هستید.
هنوز تو واتساپ فعالی؟ حذف نکردی؟
محمدرضا احمدی