دامنه‌ی داراب‌کلا

قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

Qalame Qom
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
قم، مازندران، ساری، میاندورود

پیام مدیر
نظرات
موضوع
بایگانی
پر پسند
پر بحث

۱۳۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جهان» ثبت شده است

...

 

...

 

...

 

...

 

...

 
...
 

هفت عکس ؛ هفت مکث
نوشته‌ی دامنه: به نام خدا. سلام شریفان

شرح عکس

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۱۴۰۲ ، ۰۹:۱۴
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. روزنامه‌ی آسیا (۲۰ شهریور ۱۴۰۲ عکس داخل متن) را ورق زدم. این "گروه بیست" که برای اَدای احترام به روح مهاتما گاندی به راج گات (=محل سوزاندن پیکر گاندی) راهی شدند، در میان‌شان همان کشوری هم هست که سال‌ها هندوستان را نه کشور که "کمپانیِ"!!! خود می‌دانست و کل خاکش را به تصرف  خود برده بود؛ انگلیس. حالا همین‌ها به روح مهاتما سلام می‌دهند. رفتار پلیدانه‌ای که فقط از برخی از دُوَل غرب بر می‌آید. از کجا معلوم! همان هندوی افراطی که مرحوم گاندی را ترور کرده بود از خودِ انگلیس دستور نگرفته بود! که گاندی آنان را سرافکنده از هند بیرون رانده بود. حالا این ادای احترام را باور باید کرد! یا روح پلیدی را. بگذرم. دو نکته دارم، می‌گویم:

 

دامنه

 

 

۱. این را تاریخ به ثبت رسانده که همواره انسان‌های درستکار روحشان در دنیا آمدوشد دارد. بدکاران را حتی دنیاگرایان هم جرئت احترام ندارند.

 

۲. هندِ امروز -که قرار است اسمش بهارات شود- زمانی نامش یک شرکت بود، نه کشور! شرکت "کمپانی هند شرقی"!!! که انگلیس آن را خاکِ خود کرده بود. اینک این را باید در نظر داشت هر کشوری در برابر مخاصمات مقاومت کرد چشمِ جهان را گرفت، ایران هم، روزی فرا خواهد رسید به خاطر همین مقاومت قهرمانانه‌اش در برابر تمام مهاجمان (بیگانگان + دلّاکان آنان در ایران) مورد ستایش قرار خواهد گرفت که تسلیم اهریمن نشد، زیرا کشوری بر روی آموزه‌های قرآن بنا شد و بر پایه‌ی خط تمدنی خود با تئوری سه‌گانه‌ی پندار و گفتار و کردار نیک، تأسیس

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۱۴۰۲ ، ۰۴:۴۷
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه، به نام خدا. سلام. غروب دیروز ذهنم همین عنوان -قُله عین قُلک عمل می‌کند- را ساخت. گفتم فردا ستون روزم کنم. کردم. کودک -حتی بزرگسال- قُلک را دوست دارد؛ چون عین خزانه عمل می‌کند؛ ذخیره ذخیره ذخیره، سپس سرِ نیاز، هزینه هزینه هزینه. چقدر هم خوش می‌گذرد شکستن قلک به وقت نیازش. من خود در زندگی سختم که با فقر همسایه‌ی دیواربه‌دیوار بودم (خصوصا" ایام دانشگاه) چند بار قُلک شکستم و پولِ خُردها را جیب کردم و زندگی پیش بردم در اَعلای فقر. اینک با آن خاطراتم می‌آموزم که زندگی چشِش هم ناداری است و هم دارایی.

 

 

همین که در دنیای خدای باری‌تعالی مابینِ ناداری و دارایی، زیست می‌کنم و نیازمند خلق نشدم یعنی هم قُله دارم و هم قُلک؛ ولو قُلک کوچک و قُله‌ی کم‌ارتفاع. اینک صبح -که پا شدم مقدمات منظم روزانه‌ام را طی کردم- آمدم سرِ پیشخوان، دیدم روزنامه‌ی "مهد تمدن" امروز شنبه (۱۴ مرداد ۱۴۰۲ عکس روی این متن) تیتری کار کرده که حرف من هم بوده؛ تِله‌پاتی (=دورآگاهی) انگار برقرار شده!!! میان ذهن من و متنِ مهد تمدن. نوشته بر روی عکس سمت چپش -که مردی با آب بطری در صددِ خنک‌کردنش برآمده- :

 

"چگونه ترقی زندگی اجتماعی ما آدم‌ها، زمین را گرم و گرمتر می‌کند."

 

باری؛ بنده چندباری گفته که راهی که بشر در پیش گرفته در صنعتی‌ساختن افراطی جهان، کژه است و کج. سال‌ها دورتر مهندس مرحوم مهدی بازرگان کتابی نوشت «راه انبیاء، راه بشر» و در آن نتیجه گرفته که بشر با همین طریق که می‌پیماید در واقع در راه انبیاء دارد پیش می‌رود. آن کتاب، مدت‌ها جزوِ کتاب‌های تبیینی و ایدئولوژیکی در "سازمان مجاهدین خلق" اولیه شده بود که سپس وقتی میان بازرگان و سازمان تروریستی رجوی در اول انقلاب تنش برقرار شد این کتابش هم کنار گذاشته شد. اینک باز نیز، مطمئن‌ترم که بشر بر خلاف تز کتاب بازرگان، از راه انبیاء علیهم السلام پس افتاده، و دارد به سرعت باد غلط می‌پیماید. حالیا! تا سرش به سنگ بخورد و راهِ رفته را برگردد. صنعت و آلودگی ذاتی آن، زمین -این تنها کره‌ی قابل زیست فعلی جهان آفرینش را- به ویرانی برده. این نوع گرمایش زمین، طبیعی نیست، روال نیست. دست بشر در آن نقش دارد. قُله‌ها وقتی از برفِ ذخیره، خالی باشد چگونه درّه‌های پای آن، آب جاری شود و پایین‌دست را -که انسان و حیوان و زرع و مزرعه و باغ و دشتش هست- مشروب و سیرآب سازد؟ قُله، عین قُلک عمل می‌کند؛ زمستان برف بر خود می‌گیرد تا تابستان آب تحویل دهد که بشر خشک نشود. وقتی صنعت، آلودگی ایجاد می‌کند و آدم هم نسبت به نعمت زمین، این‌چنین بی‌اعتنایی و بدسِگالی می‌کند، قُلکِ قُله هم در همان زمستان ذوب می‌شود و تابستان چیزی روی سر و روی خود ندارد که به درّه‌ها و جویبارها عطا کند. روزی روزگاری در حیاط همه‌ی ما داراب‌کلایی‌ها پرنده‌های حلال‌گوشت تیکا، سیتیکا؛ پشتِل، زیک و حتی اَبیا (نوک دراز) بوده و با تله‌ی دُم اسب، یا با بستن نخ دراز به لاگ و لِوه صیدشان می‌کردیم؛ کوشند الآن؟! کجان؟! من یادم هست زمستان از روی یخ به دبستان می‌رفتم و کَلوش من هم سوراخ بود و پایم یخ می‌زد و جوراب کجا بود از بسط فقر!


بشر آیا برمی‌گردد ازین غلط؟! یا همچنان غَلت می‌زند درین غلط. من می‌اندیشم تا تقّلای "سود" از سوی مادیگرایی غرب، معیار زیستن است، جهان طعم معنا را نخواهد چشید. ذره ذره زمین را از نعمت می‌خشکاند این تفکر سود سود سود، پول پول پول. نه رحم به انسان دارد و نه مروت به زمین. اینک بسیاری، در زندگی نه قُله دارند و نه حتی قُلک، همه را پیشخور کرده‌اند. بگذرم. دامنه.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۱۴۰۲ ، ۱۰:۲۵
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. کتاب مایکل ج. مارتین با عنوان «تبعیض‌نژادی در آفریقای جنوبی» ترجمه‌ی آقای مهدی حقیقت‌خواه را همین هفته‌ی اخیر تمام کردم. نمی‌خواهم چندان مطوّل بنویسم، فقط سه چهار سطر کفایت می‌کند و مقصد را مشخص. خُب؛ در تاریخ بشر، نژادپرستی -یا همان راسیسم- معمولاً در جوامع رسم بود، اما تبعیض‌نژادی -یا همان آپارتاید- یک چیز بی‌همتا و نوبَر- بود که سال ۱۹۴۸ از طرف اروپایی‌ها در کشور آفریقای جنوبی، در جنوبی‌ترین خاک قاره‌ی آفریقا بنیان نهاده شده بود و بیش از ۴۰ سال، سفیدپوستان اروپایی‌تبار، این کشور را تیولِ مخصوص خود نموده بودند. که در اثر آن، هیچ سیاه و حتی رنگین‌پوست دیگری حق نداشت حتی خانه‌ای از خود بخرد. نمی‌توانست رأی دهد. مجاز نبود مشاغل پردرآمد داشته باشد. حق ازدواج با خارج از نژادِ خود را نداشته است. در حکومت راه داده نمی‌شدند.

 

 

جالب این بود اروپا می‌دانست این کشور، سفیدپوست‌ها فقط ۲۰ در ۱۰۰ بودند و سیاهان ۸۰ در ۱۰۰ ولی تمام حکومت و معدن و بندر و شهر و مناطق در دست اقلیت سفیدپوست بود و اروپا و آمریکا جیک! نزدند. در واقع اروپا طی چهل و اندی سال مُهر تأیید زد علیه‌ی قاعده‌ی «اکثریت» که در لفظ اساس دموکراسی است. حتی در جنوب شرقی این کشور، شهری بندری را «لندن شرقی» نامیدند. خودِ هِندریک وِروُرد اولین نخست‌وزیر این رژیم در سال ۱۹۵۸ اعلام کرده بود:

 

"شعار ما حفظ برتری سفیدپوستان برای همیشه بر مردم و کشورمان، در صورت لزوم به زور است." (ر.ک: ص ۱۰)

 

خواستم گفته باشم اروپا چهار دهه دید و دید و دید، ولی به رو هم نیاوُرد. چی را؟ این را: سیاست آپارتاید را. چنان با این سیستم گرم می‌گرفت و مراوده می‌کرد که انگاری خاکی دورافتاده از خودِ خودِ اروپاست! وقتی جنبشی تحت هدایت زنده‌یاد مرحوم نلسون ماندلا -با سی و اندی سال مبارزه و زندان- توانست روح ملت را سرانجام در ۱۹۹۴ آزاد کند و بنیاد رژیم را ویران و حکومتی نو در آن تأسیس سازد، تازه اروپا باز هم عین آمریکا چشمش را روی تمام جنایات هولناک چهل و اندی ساله‌ی رژیم آپارتایدی آنجا، بسته نگاه داشت. پِلک هم نزد. وقتی اواخر واژگونی رژیم هم دید رسوایی خیلی شکننده شده کمی از آنها یک تکانی خوردند. همین. اروپا هیچ گاه راست راه نرفت. خصوصا" وقتی سود در میان آید. شاید حق! دارد، زیرا خدا، مسئله‌ی دستِ چندم برخی از آن دولت‌های آن دیار هم نیست. بگذرم. دامنه.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ ، ۰۸:۲۴
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه: به نام خدا، هر گاه اهل فن خواستند رژیم پهلوی را با انقلاب اسلامی مقایسه کنند دست‌کم دو مسئله را از ذهن خود پنهان نکنند.

 

۱. ابزار روز؛ که زندگی فرد را اساساً دستخوش تغییر (چه فساد، چه آباد) می‌کند. به‌یقین، ابزار امروز از ابزار عصر پهلوی فوق‌العاده بیشتر و متنوع‌تر و پیچیده‌تر و حتی خطرناک‌تر شده. و همین زندگی مردم را در امروزه‌روز زیرورو کرده است. ابزار و نوآوری‌های آن، هم می‌تواند آدم را به درّه! پرت کند و هم می‌تواند به قله رسانَد.

 

۲. از آنجا که غرب چرخ‌دنده‌اش زودتر از جاهای دیگر چرخیده و حتی با روغن کشورهای غارت‌شده چرب شده، طعم زندگی آزاد و رها در سایه‌ی آزادی رهاشدگی را بیشتر چشیده و همین موجب می‌شود چشم غرب‌زدگان به آن فرهنگ زودتر دوخته شود و به تقلید از آنان درآیند. اینک آنچه جامعه را فسادپذیرتر ساخته ناشی از همین رشد فساد در غرب است که ایرانی‌جماعت را بعضاً به سمت خود کشانده است. در دوره‌ی پهلوی سطح اروپا همان حد بود که در خیابان‌های تهران بازتاب داشت. هر چه اروپا با رشد ابزار، زندگی خود را تغییر می‌دهد و واژگونه می‌شود، جوامع هم با خاطر وجود عناصر مبلّغ فکر و فرهنگ غرب، به آرایش آن در می‌آیند، البته همواره این تعداد اندک‌اند اما جولان دارند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۱۴۰۲ ، ۰۹:۵۱
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه. به نام خدا. سلام. دل زمین. نفت. خالی. آلودگی. اوراقچی. باک. تانک. تانکر. جنگنده. ماشین. آسفالت. تعمیرگاه. پمب‌بنزین. لاستیک. روغن. گریس. کِشتی. اسکله. اکتشاف. اختلاس. پلیس. پالایشگاه. هیولا. تجارت. غول‌های غارت. من جملات بلد نبودم! کلمات آوردم. هر کس خود با این کلمات جمله‌اش را بلد است. می‌شود فیلم سینمایی "هیولای نفتی" محصول آمریکا (عکس بالا که خودم انداختم) را هم دید و با آن هشت‌پای معترض -که به جای آب نفت! می‌خورد- هم‌نظر شد. قلمرو نفت!!! چه آلوده است؛ و زمین دردِ دلش که از نفت خالی می‌شود هنوز هم بدتر.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۱۴۰۲ ، ۰۶:۰۷
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. من البته هیچ وقت قبول نمی‌کردم سیاست توسط سیاست‌ورز شفاف شود. اساس کارِ سیاست، پنهان‌کاری است. اما نمی‌دانم چرا این خواسته در جنبش‌های مدنی راه یافته که سیاست یعنی شفافیت. وقتی همه‌چیز زیر سایه‌ی اقتدار قانون باشد خود یعنی شفافیت. چون شفافیت شاید اسمش آشکارشدن باشد، ولی رسمش قانونی‌بودن است. هر گاه همه‌ی کارها قانونی عمل شود شفافیت معنی ندارد. خصوصا" انقلاب اسلامی که همه‌ی رأس‌ها و رئیس‌ها علاوه بر شغل سیاسی، ناظر کارها هم حساب می‌آیند؛ ولی فقیه ناظر هم هست، شورای نگهبان که از اسمش پیداست نگهبانی می‌دهد. بازرسی که گزارشگر است. قضاییه که داور است و حتی قوه‌ای پیشگیر. اطلاعات که چشم بیدار است. حراست‌ها که همه‌جا شعبه (جاهایی هم لانه!) زده است. و حوزه علمیه که خود را از نُظّار درجه‌ی ۱ می‌داند. بگذرم.

 

خواستم بگویم شفافیت فقط شعار است. فلسفه‌ی حکومت، قانونیت است. قانون درست کار کند شعار شیک شفافیت تَبش می‌افتد، جزوِ مطالبه هم نمی‌شود. شفافیت گویا شکل گرفته! البته نه در سیاست و اقتصاد و مال و منال و دنیا، در توالت و مستراح! ژاپن. به نظرم برای مقابله با جرم و مجرم است. (عکس بالا)

 

واقعاً کی حاضر است به این نوع دستشوییِ شفّاف روَد که تمامش شیشه است و از همه سو دیار (=معلوم) من معمولا" دستشویی‌های بین راهی را نمی‌روم مگر جاهایی که تمیز نگه‌داری می‌گردد. ایرانی‌هایی دیدم که هر چه هنر! دارند همان جا می‌ریزند! حتی آب هم نمی‌دهند! صدها مگس روی آن از صُب تا شو، وزّه وزّه می‌کنند. آدم مجبور شود برود، کورماز (=مگس) دارش می‌گیرد! نظافت از ایمان نیست مگر؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۱۴۰۲ ، ۰۷:۰۳
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

پاره‌ی اول: سلطانِ شُرور. به نام خدا. سلام. این کتاب «نای و نی» (عکس پایین این متن) -که هنوز چهار فصلش باقی مانده است- از کتاب‌های نابی بوده که دندانم حسابی گرفته! افکار و آراء امام سید موسی صدر است. مرحوم حجت الاسلام علی حجتی کرمانی (برادرِ حجت الاسلام محمدجواد) آن را -به‌زیبایی- به فارسی برگردان کرده و سیده حورا صدر (دختر امام سید موسی صدر) ترجمه‌اش را با اصل تطبیق و تدقیق داده است. ازین کتاب بازم خواهم نوشت، اما امروز این را می‌نویسم که صدر معتقد است مفهوم شیطان از دیدگاه اسلام با این نظر که وی مالکِ جهنّم است و رئیسِ این جهان و خدای دنیاست، اختلافات اساسی دارد. شیطان از نظر امام سید موسی صدر به منزله‌ی "یک ذاتِ مشخص، تبلور و تجسُّمی" است از "وحدتِ نیروهای شرّ در برابر نیروهای خیر." و همین "نبردِ ازلی و ابدی را میان حق و باطل از هر نوع و وصف و قدرت و اندازه موجب شده است". شیطان، سلطانِ شُرور است. از همین جاست که از نظر صدرآزادی و اختیار انسان در عمل آن گاه محقق خواهد شد که گرایش‌های خیر و شرّ -هر دو- در نهاد وی وجود داشته باشد. و اسلام به همین خاطر "رأی و اظهارنظر و عقیده را بزرگ و گرامی" می‌دارد. می‌شود درین‌باره به صفحات ۲۹ و ۹۲ این اثر رجوع کرد. دامنه.

 
 

 

کتاب

«نای و نی»

 
 

پاره‌ی دوم:

دو جریان؛ مقاومت و مستمندان

به نام خدا. سلام. داشتم از کتاب «نای و نی» می‌نوشتم که کتابی‌است از افکار و آراء امام سید موسی صدر. این ادامه‌ی بحث: او مثل این کسانِ هُرهُری مسلک نبود که در کلامش تنازلی از اصول معرفتی و مبانی دینی کند تا طرفدار جذب و جمع نماید، با آن که به عنوان یک عالم دینی دائم در میان سنی‌ها، مسیحی‌ها، اروپایی‌ها و فرقه‌ها و جاهای مختلف سخن می‌گفت. در نگرش صدر تنها عمل است که تاریخ می‌سازد و جامعه را به حرکت درمی‌آورَد، نه تئوریِ صِرف. به گفته‌ی وی اگر ما تلاش نکنیم "همین دین و مذهب حق، پیش نمی‌رود". (صفحه‌ی ۳۱۴) او این را که دل ببندیم دینِ ما حق است و خودبه‌خود راه خودش را باز می‌کند، اساسا" درست نمی‌داند. دقت فرمایید که سید موسی صدر حتی عمیقا" معتقد است دین "به بسیج انسان و آماده‌سازی برای حرکت" بسنده نمی‌کند، بلکه "سعی می‌کند دستاوردهای بشری در قلمروِ علم و نظایر آن را در چارچوبی مقدس محافظت کند و به آنها احترام و قداست بخشد بدون آن که از آنها مطلقی جدید و کمالی محمود بسازد." (صفحه‌ی ۱۷۶)

 

در صدرِ اندیشه‌های صدر، دین اسلام برای زندگی است و در کارخانه، مدرسه، بیمارستان، کشاورزی، بازار و در رخت و خواب همه جا با انسان است؛ لذاست که پیغمبر خدا ص می‌گوید: «حتی در خواب و خوراک قصد قربت کن.» چراکه به قول صدر "روح اسلام، نیت خوب است" (صفحه‌ی ۹۲) و حتی در منظرش نهضت امام حسین ع برای بازگرداندن روح اسلام بود زیرا از اسلام فقط "نام" مانده بود. در واقع صدر هر فکر و تزی را که می‌خواهد از اسلام، فقط اسم در جامعه باشد و بس، رد می‌کند. این که از ایران رفت به لبنان و در آن جا دو جریان موازی راه انداخت -که در دیانت چون ریل عمل می‌کند- برای همین بوده است؛ جریان کمک به مستمندان تاریخ و جریان مقاومت در برابر فکر تجاوز. این جمله ازوست: «در برابر خطر خارجی ما می‌توانیم فقط یک کلمه بگوییم و آن هم مقاوت تا مرگ است.» دامنه.

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۱۴۰۲ ، ۰۷:۱۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم علیرضا آهنگر دارابی حاج باقر موسی : سلام. معرفی کتاب جهان پس از آمریکا : نویسنده فرید زکریا. در این کتاب ظهور و یا شاید سقوط آمریکا رو از امپراطوری با اما و اگر به نگارش در آورده که مشتمل به ۹ فصل می‌باشد از جامعه جهانی گرفته تا به دیگر کشورها و سازمانها و مخصوصاً به قول خودشون کشورهای یاغی و شرور از جهان تک قطبی و چند قطبی پرداخته. در این کتاب نگرانی آمریکا در مورد از دست دادن جایگاه خود پرداخته البته این نگرانی در چند مرحله برای آمریکا پدیدار گشته که با مدیریت خود همه رو پشت سرگذاشته اولین آن در سال ۱۹۵۰ بعد پرتاب ماهواره اسپوتینک اتحاد شوروی دومین نگرانی در سال ۱۹۷۰ در راستای گران شدن نفت وکاهش رشد آمریکا و قدرت گرفتن  اروپا و عربستان که حتی رئیس‌جمهور وقت صحبت ظهور جهان چند قطبی خبر داده سومین موج آن در دهه ۱۹۸۰ که به نظر اکثر کارشناسان آن زمان بر این عقیده بودن که ژاپن به لحاظ فناوری و اقتصادی ابر قدرت آینده خواهد شد.

 

 

امروز هم چین تلاش اولی شدن رو در سر دارهاما چرا هیچ کدام عملی نشده بخاطر آن هستش نظام آمریکا انعطاف پذیر کارآمد و اصلاح پذیر می‌باشد البته باید متوجه باشیم آمریکا امروز در خیلی از اولین‌ها اول می‌باشد. در این کتاب سازوکارهای سنتی همکاری بین المللی که البته آرایش قدرت منسوخ شده اعضای دائمی شورایملل متحد پیروز شده که جنگی که حدود هفتاد سال پیش به پایان رسید که در این گروه ژاپن و آلمان دومین و سومین قدرت اقتصاد دنیا جایی ندارند ویا هیچ کشور آمریکا ی لاتین وافریقا دیده نمیشود .البته شورای امنیت یک ساختار کهنه و حاکمیت ( پوسیده ) جهانی می‌باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۱۴۰۲ ، ۱۸:۴۱
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه. «گوش کن، انسان کوچک!» به نام خدا. سلام. کتاب "گوش کن، انسان کوچک! (عکس بالا) -که از دیشب با هم بر یک بالین خوابیدیم- یک اثر روانشناسی و سیاسی است، نویسنده‌اش ویلهلم رایش (۱۸۹۷ - ۱۹۷۵). مترجمش مریم نعمت‌طاووسی است در ۱۴۶ صفحه، مصوّر. (تهران: مس، ۱۳۸۲) اینک می‌خواهم فهمم ازین کتاب را، قسمت کنم؛ شاید بر کسی سودمند حساب شود. او که رانده از مدرسه‌ی روانکاوی فروید و نیز حزب کمونیست بود، در سال ۱۹۳۹ به آمریکا گریخت. اما آمریکا هم از نشر افکارش ممانعت کرد، به دادگاهش بُرد و در زندان مُرد. او درین اثر چه می‌خواست بگوید. من فهمم این‌گونه قد داد، که خواهم نگاشت:

 

 

او در اصل می‌خواهد (به تعبیر شخصی من) بگوید سرانِ قدرت (رهبران، سیاستمداران، فلاسفه‌ی توجیه‌کار، سندیکاها و ...) خرَدِ شما انسان را خُرد و خوار می‌خواهند و به همین خاطر، شما را انسانِ کوچک! و آدم معمولی! فرض می‌گیرند. این لُبّ حرف رایش هست. اما چند گزینه هم روی میزِ فهم می‌گذارم که ثمرات این کتاب، در گوارشِ فکر هضم شود. آنچه می‌نویسم برداشت آزاد من است، اگر بد فهمیده باشم، تقصیر از من است، نه از کتاب:

 

او معتقد است انسان تنها از یک نظر از آزادی بهره‌مند هست، و آن این که "آزاد از انتقاد از خود" باشد که درین صورت ممکن است به آدم "در فرمانروایی بر زندگی، کمک کند." (ر.ک: ص ۷) در واقع او دَوان‌دَوان خواننده را می‌کشانَد به سمتِ اندیشه در درون خودش، و چون از پِچپچه‌هایی که صاحبان قدرت نسبت به حکومت‌شوندگانِ خود، در گوشِ هم می‌کنند، اطلاع دارد، به انسان نهیب می‌زند کوچک نباش! و بدان که آنان عینِ "طاعونِ هیجانی" تو را خوار و خفیف می‌خواهند؛ لذاست دم از انسان بهنجار (در ص ۹۶) می‌زند و  نقاشی‌اش را نیز به تصویر می‌کشانَد. رایش حتی خود را در مقام جایگاهی چون جایگاه بیدارگری‌ی سقراط، می‌گذارد که گویی می‌خواهد "ستاره‌ی دریایی درونِ" انسان‌ها را کشف کند و آن را به روشنی وصف. (ر.ک: ص ۳۹) زیرا او قائل به "قلمروِ قدرتِ گسترده‌ی درون" است که خود معتقد است "به رویَت ای انسان، گشودم." (ر.ک: ص ۱۳۰) و آن‌گاه ضمیر بشر را زیرِ وعظ خود می‌گیرد که جنابِ "انسان کوچک!" حتما" بدان که "تو لحظاتِ عظمت هم داری!" (ر.ک: ص ۳۱) و او را به یاد صدای شِتلَخِ شلاقِ تاریخِ دُژَم‌های بَدرحم می‌اندازد که "نه قیصر، نه تزار و نه ...، هیچ یک تو را فتح نکردند." مرز و خاک را چرا، در نوردیدند، ولی تو را نه. البته رایش در این جا کمی تخفیف هم قائل است و می‌گوید: ″توانستند تو را به بردگی بکشانند، اما نتوانستند کَهتری را از تو برُبایند." (ر.ک: ص ۱۲۴)  که چون معتقد است انسان «جنسی حریص» هست (ر.ک: ص ۶۱) لذا هشدار می‌دهد هر کس زندگی‌اش را در دستان خود نگه داشته باشد و به هیچ کس دیگر، واگذار مَکند، خصوصا"پیشوایانی را که برمی‌گزیند. بنابرین شعارش را وارد صحنه می‌کند: «خودت باش»! (ر.ک: ص ۷۶) و برای این که انسان، خود، خرَد خود را خُردوخمیر نکند، باورش این است به عوضِ رفتن به هر جا، بهتر است "به کتابخانه" روانه شود تا به تعبیر او بی‌پرده بیندیشد و به آوای درونی‌اش که می‌گوید چه باید کرد، گوش فرا دهد. (ر.ک: ص ۷۵) امیدوارم توانسته باشم عمقِ عمیقِ این کتاب را کاوشگرانه به سطح رسانده باشم و در دیدگانِ خوانندگان، دیار (=معلوم) کرده باشم. والسلام. نامه تمام.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۱۴۰۲ ، ۱۱:۴۲
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. همه چیز به سال ۱۳۵۸ بازمی‌گردد و به بند ۷ اساسنامه‌ی سپاه؛ یعنی حمایت از مستضعفین و نهضت‌های آزادیبخش که از تکالیف سپاه شد. ابتدا اسم این سپاه، "سپاه قدس" نبود، "واحد نهضت‌های آزادیبخش" بود. اول حجت‌الاسلام شهید محمد منتظری آن را پایه‌گذاری کرد. سپس حجت‌الاسلام سید مهدی هاشمی رئیس آن شد که سال ۶۱ برکنار شد. حتی واحد نهضت‌های آزادیبخش نیز منحل گردید و واحد اطلاعات سپاه متکفل این امر شد. سال ۶۳ وزارت اطلاعات شکل گرفت و نیروهایی از واحد اطلاعات سپاه به آنجا رفتند. سید کاظم کاظمی آن را فرماندهی کرد با مأموریت پشتیبانی از نهضت‌ها. قرارگاه‌های «بلال» به فرماندهی فریدون وردی‌نژاد و قرارگاه «رمضان» به فرماندهی مرتضی رضایی (رئیس اسبق سازمان حفاظت اطلاعات سپاه) برای ساماندهی امور برون‌مرزی تشکیل شد با زیرمجموعه‌ی لشکر ۹ بدر، تیپ ابوذر، تیپ ۶۶ نیروهای هوابُرد. سید کاظم کاظمی سال ۶۲ به شهادت رسید، آقای احمد وحیدی (وزیر کشور کنونی) تا پایان دفاع مقدس مسئولیت آن را بر عهده گرفت.

 

تا این که سال ۶۹ با فرمان رهبری معظم، نیروی قدس به ساختار سپاه افزوده شد و خودِ سردار وحیدی فرمانده آن منصوب شد. سال ۱۳۷۶ بود که رهبری معظم، فرماندهی سپاه قدس را به حاج قاسم سلیمانی سپرد و تا لحظه‌ی شهادت در ۱۳ دی ۱۳۹۸ در آن سمت ماند. هم اینک هم، انسان بزرگ اسماعیل قاآنی مشهدی آن را هدایت می‌کند؛ سپاهی که به تعبیر رهبری معظم: «رزمندگان بدون مرز»ند.

 

شهیدین

حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس

 

کمی به عقب بازگردیم: حجت‌الاسلام سید مهدی هاشمی دو سیاست را پی می‌گرفت و در یک فاز هم -با لجنه‌ای که دور و بر خود شکل داده بود- دخالت می‌کرد یعنی مسائل سیاست داخلی کشور؛ مسلم است دخالتی خارج از مسئولیت. او روی افغانستان از بعد عملیاتی تمرکز می‌کرد و به نظر می‌رسد معتقد بود با تسلط بر افغانستان، کانون قدرت منطقه‌ای ایران خودبه‌خود شکل می‌گیرد. بین دو شورای هفتگانه‌ی اتحاد و شورای هشتگانه‌ی اتقاق در افغانستان، قصد داشت پل بزند. از آنجا که آقای خامنه‌ای (رهبری معظم) در آن مقطع روی یکی از آن دو شورا نفوذ شگرف داشتند و هدایتگری می‌کردند، سید مهدی هاشمی با ایشان کج افتاد و در بیشتر زمان‌ها شخصیت آقاخامنه‌ای را تخریب می‌کرد به حدی که دست به تولید خبر و شایعات علیه‌ی آقای خامنه‌ای رشد فزاینده‌ای یافته بود. در بعد فلسطین هم سید مهدی هاشمی روی فاز روشنفکری منطقه و برانگیختن شخصیت‌های جهان عرب علیه‌ی اسرائیل کار می‌کرد. یک شیوه‌ی کاملا" منفعلانه و بی‌نُرم. بگذرم. او البته در سال ۱۳۶۵ توسط مرحوم حجت‌الاسلام ری‌شهری دستگیر، بازداشت و اعدام شد. به نظر من او چون دارای ذخایر عظیم اطلاعات بود باید برای تخلیه‌ی اطلاعاتی، مجالش می‌دادند و با تعجیل مجازاتش نمی‌کردند. جمهوری اسلامی گنجایش گسترده دارد لذا از افراد مخالف، نباید باک داشته باشد و فوری به اعدام فکر کند. بگذرم. منظور من، بحث از فرد نیست، بحث از مشیء است که باید دائم تکمیل و رفع نقص شود.


اما با ورود حاج قاسم به تهران (از کرمان و سپس سیستان) تحول شگرفتی شکل گرفت. سپاه قدس به عبارتی این رو و آن رو شد. بنده به دلیل رفاقت نزدیک چندساله از دهه‌ی هشتاد به بعد با سردار دکتر «ص» (که به حاج قاسم نزدیک بود و بسیار ازو اطلاعات و اخبار داشت و حتی به امر ایشان مدتی در سودان بود و لبنان) با شگفتی‌های شخصیت حاج قاسم آشنایی بیشتر و موثق‌تری یافته بودم. اساسا" نفوذ حاج قاسم در تمامیت سپاه به حدی بود که

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۱۴۰۱ ، ۱۰:۰۹
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. شایسته بودین در زمین. هم هنگام سردادنِ صدای طنین‌افکن سرود ملی کشورتان. هم هنگام آمدن به زمین بازی، موقع تعویض که با دستانی شبیه قنوت، با خدا نجوا می‌کردین. هم وقتی با شجاعت پرچم فلسطین مظلوم و آواره‌ی روی زمین را، بر دوش و دستان‌تان می‌گرفتین. آفرین. آفرین تیم من مراکش مسلمان. سجده‌ی شکرتان باز در مستطیل سبز در پیروزی بر پرتغال، تداعی طواف حج کرد. شما علاوه بر زدن گل در تور پرتغال، بر تکبر و خودبرتربینی‌های افاده‌ایی برخی اروپایی‌ها هم، غلبه‌ی قهرمانانه کردین. امشب خود فلسطین هم جشن گرفت.

 

شما همان نخست، تیم من بودین و امشب چنان پریدم که کم مانده بود سرم به سقف! هم برسد. چه گلی هم زدین، با آن پرش بلند و سرِ کوبنده. من پیش‌بینی فرضی‌ام تا اینجا مطابق با واقع شد و باز هم برین نظرم شما را نه در رده‌بندی، که در شب قهرمانی ببینم. ممنونم مراکش مسلمان که ادب و حرمت داشتید و ظهور نوِ جهان‌اید. آنان خیال می‌کردند خون‌شان از سایرین برتر و سرخ‌تر است اما شمابا بازی‌یی کاملاً حیرت‌برانگیز نشان دادید فوتبال از آن خون نیست، بلکه از آنِ خویِ انسانی و اخلاق حرفه‌ای‌ست که همه نزد خدا برابرند چراکه شیخ اجل ما گفته و بر ساختمان سازمان ملل هم حک شده: «بنی آدم اعضای یکدیگرند / که در آفرینش ز یک گوهرند» روستازاده‌ای از ایران شادمان از بردتان بر پرتغال: ابراهیم طالبی دارابی دامنه. پست بنده بعد از پیروزی قبلی مراکش بر اسپانیا در اینجا.

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۲ ۱۹ آذر ۱۴۰۱ ، ۲۱:۴۵
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام

مسائل روز: شش خبر ، شش نظر

 

خبر یکم: بورِل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا: "ما به ۳۰۰ میلیارد دلار از پول‌های روسیه دسترسی داریم و این منابع باید برای بازسازی اوکراین استفاده شود."

 

نظر: شما همیشه سارق بودید و تمدن برهنه و لخت شما بر پایه‌ی سرقت بنا شده است و سرانجام هم در اثر آثار سوءِ سرقت، سُست و پژمرده خواهید شد. لابد میلیاردها دلار پول بلوکه‌ی ایران را هم صرفِ تروریست‌های وطن‌فروش ایران می‌کنید!

 


خبر دوم: یک تبعه‌ی انگلیس به نام «اندی تورلی» مدیر یک شرکت امنیتی، در نزدیکی فرودگاه اربیل کشته شد.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۱۴۰۱ ، ۱۰:۴۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. اگر به این دو نقشه‌ای که در متن، مندرج کرده‌ام جدا جدا نگاه انداخته شود، موقعیت جغرافیای سیاسی دو استان، در دو منطقه‌ی مهم مرزی چین و افغانستان آشکار می‌شود. استان بدخشان افغانستان و استان مسلمان‌نشین سین کیانگ چین. آمریکا بر آن است که به هر طریق ممکن از سدّ نفوذ چین بکاهد تا نگذارد از آمریکا پیش بیفتد. چندین کار علیه‌ی چین صورت داده و خواهد داد. بیشتر هم با این برنامه، که چین را با یک بحران عمیق درگیر و سرگرم کند چون از شکست چین عجز دارد. یکی از راه‌ها ایجاد جنگ در تایوان با تحریک چین بوده است که فعلاً چین با خویشتنداری مسلط، این هدف آمریکا را به بن‌بست چندوجهی برد. آمریکا با گسیل مخفیانه‌ی ۱۰۰ هزار و اندی مسلح عضو داعش یا شبه‌داعش به استان بدخشان افغانستان در کُنج شمال شرقی افغانستان، برنامه‌ی خطرناکی را برای ایجاد درگیری نیابتی با چین به دست خود مسلمانان (تحت تأثیر افکار تکفیری) دنبال می‌کند و با در اختیارگذاشتن بدخشان به این مسلحین بی‌رحم و کژفهم، بنای تضعیف چین را دارد. با این برنامه‌ی خصومت‌آمیز، دست‌کم سه نیت شوم دارد: هم خطوط مرزی آرام چین با افغانستان را با یک جنگ و کشت‌وکشتار مواجه می‌کند و بخشی از وقت توسعه‌ی چین را صرف این بحران می‌سازد، هم استان مسلمان‌نشین سنی‌مذهب سین کیانگ چین را -که تعدادی از آنان با عوامل وهابی تغذیه و هدایت می‌شوند- به شورش فرا می‌خواند، و هم نگرش مثبت و مسالمت‌آمیز مسلمانان جهان را نسبت به چین به تردید می‌افکند تا با این اقدام روابط کشورهای اسلامی با چین را زیر سؤال ببرد.

 

 

نقشه‌ی

استان‌های کشور افغانستان

 

 

استان مسلمان‌نشین سین کیانگ چین

 

اطلاعات اندکی که دارم مرا به این نتیجه رسانده تا این رویداد محتملِ پیشِ رو را درین صحن مطرح کنم تا اگر خوانندگانی به صورت اتفاقی (یا شاید هم پیگیر) متن‌های مرا را می‌بینند، دست‌کم ازین پیش‌آمد خطرناک محتمل، مطلع شوند. گرچه چین همچنان بر خطوط نقشه‌های آمریکا در ضربه‌زدن به ثبات سیاسی و رشد اقتصادی کشور خود، تمرکز دارد و هوشمند ظاهر شد و به نظرم نخواهد گذاشت نقشه‌ی آمریکا بگیرد. خواستم گفته باشم یک گُسل مُهلک در بدخشان با دخالت مخفیانه‌ی آمریکا در حالت فعال‌شدن قرار دارد که گدازه‌های آن گزنده است و بازتاب و بازخورد آن فراگیر و گسترده خواهد بود. همچنان برین نظرم چین به ادامه‌ی فرارَوی و تکمیل فرایند پیشرفت، در حال پیشروی است و آمریکا با این که دستِ کجی دارد، اما در فروپاشی چین مقتدر و مسلط، پای لنگی دارد و از پس چین هرگز برنمی‌آید. و مهم‌تر این‌که به نظرم اصل اولیه‌ی چین برای دو دهه‌ی آینده نیز، همچنان طبق تئوری «دنگ ژیائوپینگ» رهبریت اسبق چین، خویشتنداری حساب‌شده با تمرکز بر رشد اقتصادی است، تا برتری خود را در وقتش ظهور دهد و جهان غرب را به شوک و غوطه‌وری فرو برَد. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۱۴۰۱ ، ۱۳:۲۰
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه. مسائل روز: فوتبال جام جهانی فرصتی همانند گردهمایی حج. به نام خدا. سلام. پُر شدم از افسوس. وضعی که فقط برای کسی قابل درک است که شبیه حال من شده باشد. چیزی شبیه انباشت حسرت و فریاد آه. شاید هیچ رویداد بسیارعظیم صلح‌برانگیزی، در اندازه‌ی جام جهانی فوتبال نداشته باشیم که این گونه شوق‌انگیز بیش از نیمی از جمعیت جهان را حدود یک ماه و اندی، در خود جلب و جذب کند. یک فرصت شگفت‌انگیزی همانند گردهمایی معنوی و عبادی حج عزیز، که نه فقط دل‌ها را به هم گره می‌زند که مغزها را هم با هم به مصاف دوستانه و روشنگرانه و متبادلانه سوق می‌دهد. کاش می‌شد تیم ایران ازین سد عبور می‌کرد و مردم دلشاد برای نخستین‌بار خود را در مرحله‌ی بالاتر بازی -که هیجانات ایده‌ئال و شعَف وصف‌ناپذیری دارد- می‌دیدند. نشد. نشد. نشد. من حقیقتا" از فنون فوتبال تهی‌ام اما با این همه برداشتم این بود تیم اساسا" بدِ بد بازی کرد گویی هر بازیکن از داشتن توپ وحشت داشت و شتاب‌آلود به سوی دیگر یارش پرت می‌کرد و اغلب و با اسَف نصیب حریف هم می‌شد؛ خصوصا" نیم‌ساعت نخستش. تیم حریف اما فکر کنم به لحاظ فنی و انگیزه‌ای، شگفت‌انگیز بازی کرد. بهتر است از ادامه‌ی نظراتم صرف نظر کنم زیرا اصلا" ازین حرفه سر در نمی‌آورم. من شورانگیز با نوه‌ام علی (پرچم در دست) مصاف تیم ایران را پیش پیش با تیم ولز و آنگاه با تیم آمریکا دنبال می‌کردم. خصوصا" شب مصاف با تیم آمریکا که انگیزه‌ای صدچندان داشتم؛ زیرا پسرم عاصم از درون ورزشگاه الثومامه در جنوب دوحه‌ی قطر، بازی ایران و آمریکا را مستقیم می‌دید و بر ما حس و حال می‌آفرید. عکس‌هایی که ازداخل ورزشگاه و هواپیما که انداخت و زنده برای‌مان می‌فرستاد و شدت احساسات ما را برمی‌انگیخت. حیف حیف حیف که تیم از ادامه بازماند. بگذرم. مهم اما این بود بیشی از مردم، اهمیت فوتبال در بُعد جام جهانی را در ایجاد شادی و همدلی و حتی تقویت امنیت ملی، آگاهی یافتند و حتی اثرات آن را حس کردند. امید است درس بیفزاید. خداقوت ایران.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۱۴۰۱ ، ۱۱:۲۹
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه: مسائل سیاسی و جهانی: به نام خدا. سلام. اول جنگ ترکیبی (=هیبریدی) را باز کنم. فکر می‌کنم با تمثیلی از قدرت انتقال خودرو، ساده‌تر تبیین شود. لطفا" هر بار هنگام خواندن این متن به تصویر هیبریدی که گذاشتم نگاه بیندازید. خودِ هیبرید ( Hybrid ) یعنی ترکیب عنصرهای مختلف حتی متفاوت. مثلا" در ماشین‌های نوین و مدرنِ هیبریدی، به جای یک موتورِ پایه، از دو موتور مکمّل یکدیگر استفاده می‌شود: موتور بنزینی یا دیزل گازوئیلی و موتور الکتریکی برقی. ازین‌رو، خودروهای هیبریدی با وسیله‌ی موتور برقی، انرژی جنبشی هدررفته را به صورت الکتریسیته در باتری‌ها ذخیره می‌کند و آن را در سربالایی‌ها و جاهای مورد نیاز وارد مدار می‌سازد. به چنین پیشرانه‌ای هیبریدی می‌گویند. حالا به تصویر بنگرید: جلو یک موتور بنزینی، پشتش یک موتور الکتریکی، وسطش یک مدار الکتریکی، عقب ماشین هم یک باک بنزین و یک پکیج باتری تعبیه شده است که وقتی ترکیب می‌شوند قدرت در مدار بیشتر می‌شود و جنبش موتور شدیدتر.

 

 

اینک می‌توانم یک مثال دیگر هم بزنم تا طرح مسئله جا بیفتد. لابد با خودروهایی که توبوشارژ (=پُرخوران) دارند، آشنایید، مثلا" خودرویم توبوشارژ دارد که وقتی دورِ موتور را از دنده‌ی دو به سه به بالای ۳هزار دور ببرم، قدرت توربو از طریق سنسور (=حسگر) وارد مدار می‌شود و شتاب موتور را جهشی می‌کند؛ یعنی یک توربین حلزونی کنار موتور و نزدیک لوله‌ی اگزوز، گازهای خروجی را می‌مَکد و آن را به جای این‌که از اگزوز به بیرون هدر برود، جذب می‌کند و به صورت یک انژری جهشی و ترکیب هوای اضافی، وارد پیستون می‌کند و قدرت موتور را دوچندان.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۱۴۰۱ ، ۱۰:۴۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. جوزپ بورل اسپانیایی (رئیس سیاست خارجی اتحادیه‌ی اروپا) اروپا را "یک باغ" و سایر کشورهای جهان نقاط جهان را "جنگل" فرض کرد. سخن جنون‌آمیز و نژادپرستانه‌ی وی حتی در خودِ اروپا نیز بر جدار وجدان‌های بیدار خراشِ جراحت کشید و اگر روزی اثر زشت این فکر و رسوایی و خوداعترافی وی به استعفایش انجامید چندان شگفتی هم ندارد. شرم‌آورتر این که، بورل سخنان خود را در یک جمع علمی یعنی "آکادمی دیپلماتیک اروپایی" مطرح کرد. این حرف او را هر بار مرور کنیم ما را به یاد اَسلاف او می‌اندازد؛ -چهره‌های علمی و حتی دانشمند- که دست‌کم از سه قرن قبل تا کنون، پوست و خون و دوده‌ی اروپایی را نژادی کارفرما و سایر ملل را کارگر و فرمانبُردار تلقی می‌کردند. لَختی به سخن بورل توجه فرمایید:

 

"اروپا مانند باغ می‌مانَد و سایر کشورهای جهان مانند جنگل است و جنگلی‌های وحشی به باغ‌های زیبا حمله می‌کنند. جنگل رشد بالایی دارد و دیوار نمی‌تواند از باغ محافظت کند پس باغداران باید به سراغ جنگل بروند."

 

محمدجواد ظریف و جوزپ بورل

 

چندی پیشتر نیز قاتلِ خائفِ شهید حاج قاسم سلیمانی یعنی رئیس‌جمهور فاشیست قبلی آمریکا (ترامپ) در دوره‌ی حکومتش، مردمان تیره‌پوست و ساده‌پوش آفریقا را در بی‌ادبانه‌ترین تعبیر مردمانی معرفی کرده بود که "بوی فاضلاب!!! می‌دهند". اساسا" غرب از سرِ تبختُر و غرورِ دروغ، روزگاری از ملل ستمدیده "حق توحُّش" می‌گرفت؛ یعنی وقتی میان ملل عقب‌نگه‌داشته شده مأمور می‌شدند از دُول آنجا پول زور می‌گرفتند با این توجیه که شما وحشی هستید و به ما که اهل تمدن و رشد و توسعه‌ایم! باید پول پرداخت کنید. در ایران پیش از انقلاب نیز همین رفتار را با دولت‌های پیشین داشتند.

 

 

حالا این مَردک! جوزپ بورل فراموش کرده است بیشترین جنگ و کشتار میانِ خود اروپایی‌ها بوده و میلیون‌ها تَن آدم، در همین قاره با شلیک تیر و بمب و گلوله‌ی خود دولت‌های اروپایی قتل عام شدند. روزگاری کشورهای اروپا تنها سلاح خود در برابر همدیگر را فقط سلاح و تفنگ و جنگ و کشورگشایی می‌دانستند و حتی پا را ازین قاره فراتر می‌گذاشتند و در سایر قاره‌ها دست به تصرف سرزمین‌های بومیان می‌زدند. در هر قاره‌ای اگر سری بزنیم هنوز هم آثار خونریزی و تجاوز و تصرف اروپایی موج می‌زند که با حربه‌ی ننگین استعمار (عمران‌کردن و آبادان‌کردن) به کشورهای دیگر لشگرکشی می‌کردند و مردم آن را خوار و معادن غنی آنجا را به زور و سوداگری چپاول می‌نمودند. تمام تمدن فاسد اروپا بر پایه‌س سرقت منابع خارجی بنا شده است.

 

جوزپ بورل درین فکر فاسد و پندار باطل و خوی غلط نژادپرستانه تنها نیست، اساسِ اروپا و ایالات متحده آمریکا بر همین ستیزه‌جویی و نژادپرستی و تفاخر پایه‌ریزی شده است. تمدن غرب برهنه‌تر از آن است که پندار می‌شود، این تمدن کژراهه‌ای است که بشر موظف است آن را از سر راه خود پس بزند. و انقلاب اسلامی پیشرو درین مبارزه‌ی منطقی است. این تمدن، راه رشد نیست، بستر به روی فساد و تباهی و زر و زور تزویر است که روزگاری زنده‌یاد دکتر علی شریعتی لایه‌های اصلی این تمدن باطل را تبیین و هوشمندانه افشاء کرده بود.

 

امروزه نیز روشن شد اروپا با این فکر ویران، "باغ" نیست؛ بلکه باغی (=بَغْی و خروج از معیار حق) هست؛ و صدالبته یاغی و طاغی. قاره‌ای سرکِش که البته در دل خود وجدان‌های بیدار هم دارد؛ و نیز متالّهان معنوی هوشیار که شاید روزی ناجی مردم خودشان شوند و فساد این حوزه‌ی جغرافیایی جهان را -که منبع اصلی عریانی و عصیانی و ویرانی است- بزُدایند و یا دست‌کم، کم کنند. بگذرم. آیا آقای جوزپ بورِل عبرت می‌گیرد و ازین وهم، به فهم می‌رسد؟! اللهُ اعلم.

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۲۸ مهر ۱۴۰۱ ، ۰۸:۳۶
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

متن نقلی: آیت‌الله سید محمدمهدی میرباقری (رئیس فرهنگستان علوم اسلامی و عضو مجلس خبرگان رهبری) مسائل اخیر روز را بررسی و تحلیل و تبیین کرد. درین پست به دلیل پرداختن اهمیت گفته‌ها و دیدگاه‌های افراد شاخص پیرامون مسائل روز ایران، جملات مهمتر گفت‌وگوی برنامه‌ی جهان‌آرای شبکه‌ی افق با ایشان را می‌آورم:

 

عکس از دامنه از روی بازپخش برنامه

 

بسیاری از غربگرا و میانه‌روها در اغتشاشات اخیر، مرزهای خود را با براندازان روشن نکردند؛ شاید می‌خواهند به‌عنوان ناجی، دوباره به‌نحوی به قدرت برگردند!... اسلام حداقلی منشأ چالش‌های اجتماعی می‌شود؛ چون وقتی اقتصاد و شهرسازی و ساختارهای فرهنگی و مناسبات اجتماعی را به علوم مدرن واگذار می‌کنید و درواقع الگوی توسعه‌ی غربی را می‌پذیرید، اقتضائات آن در جامعه‌ی ما با فرهنگ دینی و بومی ما دچار چالش می‌شود و منتهی به بحران می‌شود... تصمیم‌سازان غربگرا و طرفداران دین حداقلی، که سه دهه در برنامه‌ریزی‌های اقتصادی و فرهنگی کشور حضور داشتند، باید پاسخگوی عملکرد خود باشند و در نقش مدعی و شاکی و پرسشگر وارد نشوند. در کشور ما تصمیم‌سازی باید شفاف‌سازی شود و تصمیم‌سازان پاسخگو باشند... جریان های غربگرا و میانه‌رو، خیلی از مواقع خود عامل به وجود آمدن بحران اجتماعی هستند... آنهایی که اسلام حداقلی را پیاده کرده‌اند عامل بحران‌های امروزی هستند... بسیاری از افراد غرب‌گرا و میانه‌رو که در سه دهه‌ی اخیر جزو تصمیم‌سازان بوده‌اند، حالا نشسته‌اند و ایراد می‌گیرند در حالیکه حاضر نیستند مسئولیت تصمیم‌سازی‌هایشان را بر عهده بگیرند.

 

غرب، حجاب را به لبه‌ی درگیری تمدنی تبدیل کرده است... اصلاح بی‌حجابی باید اصلاح ریشه‌های آن باشد؛ یعنی مقابله با شبکه سکولاریسم جهانی و ساختارهای ترویج بی حجابی... حجاب، اصل در ایمان و کفر و انقلابی و غیرانقلابی بودن نیست ولی جزوِ واجبات و فروعات زندگی ایمانی و اسلامی است و به عبارتی از لبه‌های درگیری تمدنی است، البته غرب آن را به لبه‌ی درگیری آورده است... ما جنگ‌طلب نیستیم ولی مجبوریم دفاع همه‌جانبه داشته باشیم؛ و این درگیری‌ها حتما" به پیروزی جبهه‌ی حق منجر خواهد شد، البته اگر ظرفیت‌های تاریخی و تمدنی خود را نشناسیم مغلوب می‌شویم. منبع.

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۱۴۰۱ ، ۰۵:۵۱
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. چرا مهار ایران ؟!! مسائل زیاد است پس فقط دو مسئله را مثال می‌زنم. انرژی داخلی و اتحاد خارجی.

 

یکم: انرژی داخلی و منطقه‌ای: کافی‌ست فقط بدانیم ذخیره‌ی انرژی نفتی خلیج فارس برای دهه‌های طولانی دوام دارد اما دیگر منابع نفتی در جهان دو تا سه دهه در آینده تمام می‌شود و تُهی. گاز هم جای خود دارد که ایران و روسیه و قطر بالاترین ذخایر گازی‌اند. ایران در خلیج فارس حداکثرِ ساحل را دارد؛ به طولی زیاد، آن هم در میان خلیج فارس از دهانه‌ی اروندرود تا دریای عمان در کرانه‌ی گواتر. و این یعنی "شاهین ترازو" شدنِ ایران درین جغرافیای سیاسی. برای همین موقعیت ممتاز است که ایران با فراستِ بی‌نظیر رهبری معظم از طریق اعزام جداگانه‌ی سپاه در خلیج فارس و اعزام ارتش در دریای عمان، امنیت و ثبات را برای پایداری و اِشراف ایجاد می‌کند. زیرا "بدون اغراق، خلیج فارس عامل حیات ایران است." (درین‌باره به کتاب جغرافیای عملیات ماندگار دفاع مقدس. نوشته‌ی: احمد پوراحمد رجوع شود.) بنابرین؛ آمریکا ازین مسئله باخبر است. برای آمریکا دست‌کم از سه جهت این منطقه دارای اهمیت راهبردی است:

 

از نظر اقتصادی، منبع عمده‌ی انرژی است و تسلط ایران بر آن برای آمریکا شکننده است.

از نظر خط دفاعی، لایه‌ی سوم دفاعی استراتژیک آمریکا (تئوری برژینسکی) محسوب می‌شود. خط دفاعی اول آمریکا، خودِ ایالات متحده‌ی آمریکا است. خط دفاعی دوم، اروپاست و خط دفاعی سوم هم، خلیج فارس است.

از نظر بازار فروش، عظمیم‌ترین منطقه‌ی دادوستد اسلحه است. درآمد آمریکا در درجه‌ی بالایی، به فروش اسلحه متکی است.

 

عکس از روی جلد کتاب: دامنه

کتاب جغرافیای عملیات ماندگار دفاع مقدس. نوشته‌ی: احمد پوراحمد


دوم: علاوه برین، اتحاد خارجی ایران هم، برای آمریکا دردسرساز تلقی می‌شود. بر اساس سیاست دائمی آن کشور "مشهور به سیاست سدّ نفوذ"، ایران در هیچ شرائطی نباید اهرم قدرت برای چین و روسیه گردد. اینک اتحاد ۲۵ساله‌ی منفک میان "ایران و چین" و "ایران و روسیه" که زمینه‌های آن هوشمندانه چیده شده است و نشان داده شد که جمهوری اسلامی ایران، مقتدر منطقه‌ی و یکی از چند قدرت برتر جهانی شده است، آمریکا را بیش از پیش به فکر چاره‌جویی انداخته است تا راهبرد "مهار ایران" را عمیق‌تر و مرموزانه‌تر به کار گیرد. از نظر بنده برنامه‌ی منحط و مُهلک با متن‌های چندپهلو و مشکل‌دارِ "برجام" دست‌پخت تلخ و شورِ دولت شیک‌پوش پیشین (=حجت الاسلام حسن روحانی و دکتر محمدجواد ظریف) نمونه‌ای از همین سیاست مهار بوده است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۱۴۰۱ ، ۱۱:۱۵
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

مسائل روز: به قلم دامنه. به نام خدا. سلام. نگاهی منتقدانه به نحوه‌ی کار مسئولین اربعین: به نظر می‌رسد وزارت کشور در مسئله‌ی زیارت اربعین نمره‌ی بدی گرفته باشد و ستاد اربعین هم اساساً صلاحیت مدیریت خود را به تیغ رد کشانده باشد. دورنمای چنین‌وضعی را چندروز پیش -که بحران عراق را در کاوشم داشتم- دیده بودم و به برخی‌ها گفته. جا دارد مجلس شخص آقای احمد وحیدی را به صحن فرا بخواند و حتی کار آنقدر بد پیش رفت می‌توان وی را استیضاح کرد تا فکر نکند چون سرتیپ و سابقه‌ی امنیت و اطلاعات دارد، مصون از نظارت است. اگر البته مجلس غیرت ورزد. حتی بهتر این می‌بینم خود جناب حجت‌الاسلام سید ابراهیم رئیسی با اراده‌ای راسخ جناب وحیدی را بی‌درنگ عزل کند. اعضای ستاد اربعین مستحق توبیخ شدید هستند و حتی مستوجب برکناری. و نیروی انتظامی هم پرس‌وجو لازم دارد تا این نیروی خادم هم بداند زیر نظر هستند.

 

بنده دولت فعلی حاکم عراق را حکومتی نابسامان می‌دانم که عرضه‌ی هیچ کاری را ندارد. فاجعه‌ی منا مگر کم بود که اینک گرمازدگی نزدیک ۷۰۰۰ زائر گرفتار در مرز، می‌رود که به فاجعه‌ی دردناک بینجامد. این به‌هم‌ریختگی را هر آدم کم‌اطلاعی هم پیش‌بینی می‌کرد چه رسد به اینان با این‌همه حشَم و خدَم. اطلاعات نگران‌کننده‌ای به بنده می‌رسد و ترسم این است جان مردم مؤمن و آواره‌ی صحرا و بیابان در خطر مهلک قرار گیرد. هم در عراق و هم لب مرز ایران. اینک بیش از ۱۰هزار زائر سراسر ایران در قم سرگردان هستند و در جمکران پناه داده شدند. آیا جان و آبروی شهروندان این‌مقدار اندک می‌ارزد که این‌همه اسیر بی‌لیاقتی دست‌اندرکاران شوند؟ بدا به حال شما. تقوا دارند، خب باشه، مال خودشان و ارزنده هم هست، خدمت و خلوص هم دارند، اما کار بزرگ اربعین که ژرفایی عمیق‌تر و گسترده‌تر از مراسم حج دارد، مدیریت و صلاحیت و خبرگی لازم دارد که اینان نشان دادند ازین نعمت و قوه‌ی فکری بی‌بهره‌اند. دائم مردم را فراخواندند اما این‌قدر ارزیابی از وضع عراق نداشتند که مردم ما را در لب مرز در امان خدا رها کردند و کرایه‌های داخل‌شان را چندین برابر بالا بردند. اگر وزارت کشور و ستاد اربعین و عوامل ارز و راه و جاده، گوشمالی نشوند سال بعد هم باز هم بدتر ازین می‌کنند با مردم مؤمن. مگر چه کسانی با اقلّ توشه راه می‌افتند عاشقانه به کربلا می‌روند؟ جز همین مردم مؤمن و متدین و دوستدار اهل بیت علیهم السلام؟ کمی به خود بیایند و دست‌کم از آل سعود بیاموزید که با آن‌که حاکمانی فاسد و هرزه‌اند، اما حج امسال را با نظم و نسق و تجهیزات مهیّاتر، به پیش بردند. نباید مسئله‌ی به‌این‌مهمی را کوچک فرض کرد و بر سر مردم هر چه خواستند بیاورند. خوشا به حال موکب‌داران ایران و عراق که خالصانه زائرین را خدمت کرده و می‌کنند. حرف زیاد است، فعلاً بس است. جمعه ۱۸ شهریور ۱۴۰۱ ابراهیم طالبی دارابی دامنه

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۱۴۰۱ ، ۲۰:۲۶
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. بر کتاب «ترجمه‌ی عربی بیانیه‌های» سال ۸۸ آقای میرحسین موسوی، مقدمه‌ای -که تاریخ دقیق آن مشخص نیست چه زمانی نوشته شد- درج شده است که در آن «دفاع از حرم» به «خون‌ریختن در سرزمین‌های بیگانه برای تحکیم پایه‌های رژیمی کودک‌کش اطلاق» شد.
 
نقد بنده بر این مقدمه: چندان به نوع نام‌گذاری ورود حاج قاسم سلیمانی در بحران منطقه نباید توقف کرد که محور بحث سیاست ایران در برابر آن بحران فراموش شود، اسم آن قطعه‌ی تاریخی ایران در جنگ سوریه هر چه می‌خواهد باشد، اما اصالت کار حاج قاسم از جنس پیام و محتوای اسلام و در ردیف رفتار جهان‌گرانه و کمک‌بخشانه‌ی سیره‌ی پیامبر اکرم ص بود و در کارنامه‌ی آن، اذن معتبر و حکم شرعی ولی‌فقیه درج شد. یک آدم بامرام و باانصاف هرگز مأموریت ریشه‌کنی فرمانروایی امارتِ وحشت، به دست فرمانده‌ی درستکار قاسم سلیمانی را، به کمک صرف رژیم اسد تنزّل نمی‌دهد. این خبط و خیال است که کسی بخواهد برخورد قهری و مدافعانه‌ی نیروهای ایران را در برابر پدیده‌ی مرموز داعش -که به تعبیرم سلول‌بنیادی حزب بعث بود و این‌گونه دهشتناک بازتولید و نموّ داده شد- به تعابیر زشت، آلوده سازد.
 
بر اساس افکار و عقاید شخصی‌ام معتقدم هر کس خواست درباره‌ی ورود ایران در جنگ سوریه نظرش را آزاد بیان کند، حق شهروندی اوست، اما کاملاً واقفم چنین برداشت و توصیفی از آن، نه تنها له‌کردن مرام که انحراف در پایه‌های ایدئولوژی و گرایش مکتبی‌ست. از نظر من این ادبیات به کاررفته در مقدمه‌ی آقای میرحسین، با مبانی مکتب مذهبی و سیاسی امام خمینی منافات دارد و آغاز یک کژراهه‌ی نوین است که حتی کار سایرین را که قائل‌اند بنای بهترکردن کشور را دارند، دشوار و به‌شدت تیره و ناهموار می‌کند. این نوع نگاه تند و خطاآلود فقط نافع افکاری می‌شود که به از بین‌بردن نظام عزم نموده‌اند؛ گرچه وقتی دست ملت در دست انقلاب اسلامی بماند و نظام خادم مردم به پیش رود، از احدی کاری برای برآشفتگی‌ داخلی ساخته نیست.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ ، ۱۸:۵۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. خدا نمی‌بخشد هر کس را که هرج‌و‌مرج را بخواهد ترویج کند. شمال غرب نیجریه در قاره‌ی مظلوم آفریقا هر بار میدان تاخت و تاز باند‌های تبهکار می‌شود. آنان زنان را می‌ربایند و برای آزادی‌شان باج طلب می‌کنند. این زن "آیچا" است که ربوده شد و سپس در وحشت آزاد شد.

 

امنیت متاعی عجیب است؛ کسی قدر آن را خوب می‌داند که آن را نداشته باشد. امنیت که رخت بربندد، دیگر نه سلامت به درد می‌خورد و نه سرمایه و سور و ساز. ناامنی تا آنجا کریه است که نقل است دولت تغلّب (=زورپایه) در جوامع، بر هرج‌و‌مرج، مرجّح است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۱۴۰۱ ، ۰۹:۲۶
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی