فرضیهها بر روی گُسل اخیر اسرائیل
یادداشت روز دامنه: به نام خدا. سلام شریفان (=شریفان در لفظ خطابی و عنوانی بنده هممعنی میتواند باشد با یک یا چند یا حتی همهی این صفات روبرو >> اَبدال. نیکان. صالحان. نجیبان. ابرار. اَخیار. اوتاد. صُلَحا. ابدی. سرمدی. ارجمند. اصیل. باشرف. بانجابت. بزرگوار، سرافراز. شرافتمند. عالیقدر. عفیف. کریم. مجید. محترم. نبیل. نجیب. مشرّف. شریف. محترم. کریم. سربلند. اصیل. اشرَف. باشکوه. سخاوتمند. آبرو. برفراز. بزرگمنِش. سرافراز. سربلند. فراتر. والا. معتبر. بزرگوار. رفعت. عِرض. عزت. عفت. مَجد.) امروز در ستون «یادداشت روز»م خواستهام پیرامون بحران اسرائیل چند فرضیه (=حدسِ خردمندانه برای ایجاد رابطه میان یک تا چند متغیّر که نتایجی از گمانههای علمی و تحلیلیی موردِ انتظار، با خود به همراه دارد؛ به عبارتی حرفهای پیشنظریه که ممکن است حتی به نظریه تبدیل شود) را تست کنم. امید است ذهن من قادر به حلّاجی (= تجزیهوتحلیل، مضمونشکافی، نَدّافی) این قضیهی پیچیدهای که مسئلهی روز دنیا شده است، باشد. پس؛ باز نیز: بِاسم ربّ تعالی.
فرضیهی یک: برین نظرم وقوع جنگ (=درگیری همهجانبهی ذهنی، لفظی و بدنی که به پیکاری خونین و خشن و زدوخورد ستیزهگرانه میانجامد) از سوی اسرائیل و غرب محتمَل است. فعلا" آنچه اسرائیل نسبت به غزهی فلسطین انجام میدهد ممکن است پیشاجنگ باشد. پس سه قرینهی ۱. آمادهباش جدی نیروهای نظامی منطقه و آمریکا، ۲. اطلاعیهی دولت آمریکا به شهروندانش در جهان و ترک تبَعههای انگلیس از لبنان و ۳. جابجایی و انتقال و تقریبا" آرایشهای نیمهجنگی در منطقه، همه نشان میدهد سطح برخورد و رویارویی با احتمال متوسط (نه بالا) به سمت یک جنگ بزرگ و گسترده -که شاید بشود نامش را جنگ جهانی سوم گذاشت- پیش میرود. هر چند آمریکا در زبان دیپلماتیک از به ایرات پیام داد خویشتنداری نظامی کند، اما ممکن است این یک فریب بوده باشد و یا حرکات بعدی منطقه خویشتداری را به سمت جانبداری عملی تبدیل کند. اگر چنین باشد، آن گاه جنگ فقط در خاک اسرائیل نیست، میدان جنگ چندین جبهه میشود؛ ازجمله: خلیج فارس، دریای سرخ، دریای مدیترانه، حول و حوش لاذقیه، منطقهی تحت اشغال آمریکا در عراق و سوریه و اردن، خطوط موشکی سپاه و ارتش در مرزهای غربی. تمام لبنان، حریم دریایی و فضایی یمن و بندر عدَن، و احتمال بسیارقوی خط اصلی آن یعنی تلاش برای عبور از بلندیهای جولان و حتی صحرای سینا توسط جنبشهای اسلامی و نیز داخل سرزمینهای اشغالی در کرانهی باختری و شهرهای دیگر تحتِ تصرف اسرائیل. درینصورت ایران عملا" بدون آن که اتهام تجاوزگر و آغازگر جنگ به آن وارد باشد، وارد نبرد میشود و خسارات زیادی بر پیکر اسرائیل وارد میکند و خسارات زیادی هم ممکن است متحمل گردد. مضافا" این که در سطح دوم جنگ، بیشتر کشورهای اسلامی شاهد خیزش مردمی در درون کشورهای خود شوند و اوضاع به صورت شگرف برهم بخورَد. نیز بخشی از آفریقا وارد ماجرا شوند. دامنهی چنین جنگی، نامعلوم و آیندهی آن هم بسیارتاریک و چندضلعیست و حتی هر آن، احتمال دارد اصل جبههی جنگ توسط ناتو به درون ایران کشانده شود. اقتصاد جهان در چنین فرضی، نیز به شوک بزرگ فرو میروَد. درین حالت است که تمام جهان شدیداً متأثر از جنگ در ایران خواهد شد. توچه: به لحاظ روش علمی تحقیق (=متدلوژی) در فرضیبهها درصدِ خطاها همواره بالا و پایین میشود. پس بر خطاهای احتمالی فرضیههایم اذعان دارم.
فرضیهی دو: اسرائیل و غرب ممکن است جنگ را در داخل غزه ببرند و این قسمت خاک فلسطین را -با هدفِ این که استعداد جنبش مسلحانه دارد و تحت نفوذ ایران درآمده است- مجددا" تصرف کنند و به نظارت بینالمللی بسپارند و یا تحت اشغال اسرائیل حساب کنند. درین حالتجنگ مقدس علیهی اسرائیل و غرب رخ میدهد زیرا دفاع از قبلهی اول محسوب میشود که در کرانهی باختری واقع است. هیچ جنگی برای مسلمین مقدستر ازین نیست که پای نجات قبله باشد زیرا قبله بالاترین جهت زندگی مسلمین است. هم مجاهدت و رشادت درین راه بیشمار ارزشمدارانه است و هم شهادت درین راه فوزی غیرقابل وصف. یعنی هر رزمنده افتخار خود میداند زندگی خود را در راه قبله هدیه کند. مسیری بسیار تقدسی که هیچ مؤمن غیوری از رفتن پای این دفاع، ابا نمیکند. حتی بانوان ایران را به حسرتِ حضور این نبرد میکشانَد که حضورشان معمولا" در میدان نبردهای به لحاظ عاطفی و ایمنی و اخلاقی منع است. درین فرضیه، مهمترین احتمال این است جنگ در محدودهی همان قدس و غزه و جنوب لبنان باقی بماند. علت شاید این باشد اقتصاد جهان در فرض اول (یعنی جنگ گسترده و همهگیرانه) فرو بپاشد و غرب تمام رگ و ریشهاش اقتصاد است و سود. تصور غرب بر باقیماندن جنگ درین محدوده ممکن است این باشد چنین وضعی موجب میشود توان جنگی طرفهای پیکار با اسرائیل کمکم نابود و تمام شود و اوضاع به نفع غرب خاتمه یابد. اما چون سطح درگیری معلوم نمیکند به کجا کشیده شود پس تضور غرب در دستهی تخیل حساب میآید. در ایران هم این میل وجود دارد جغرافیایی جنگ در آن محدوده باشد نه گسترده. اما اگر آمریکا و ناتو داخل شوند، جبههی جنگ خاکریزهای جهانی پیدا میکند یعنی هر کجای جهان حمله به منافع و پایگاه و نیروهای آمریکا میدان جنگی محسوب میشود چراکه آمریکا با ناوها و پایگاههای نظامی خود در جهان مرز خود را نه در خاک کشورش بلکه در تمام جهان گسترانیده است. پس درین صورت حمله به آمریکا در هر جا جواز جنگی مشروع دارد.
فرضیهی سه: اسرائیل و غرب جلوِ چشمان بینالملل و بینالدُول هر چه خواستند سرِ غزه و سپس لبنان میآورند و جهان هم به قول زبان محلی ما جیک (=تکان و بدون حتی یک حرف خیلی خفیف) نمیزند. و کشورهای مجاور اسرائیل هم اجازهی ایجاد جیههی جنگی به ایران نمیدهند؛ درینصورت است که ایران منافع ملی را در هر دو صورت زیانبار میبیند: چه شرکت کند در نبرد و چه شرکت نکند در نبرد. در دومی خسارات معنوی آن فراوان است. شاید مجال یافتم بیشتر این فرضیه را باز کنم. فعلا" همین.
درود بر مدیر . تحلیل سه فرضی شما را مطالعه کردم با واقعیات میدانی هم صحنه ی نبرد و هم صحنه ی کشورها همخوانی دارد. بخشی با استدلالات عقلی جور هست و بخشی هم واقعیات تاریخی و سرزمینی را مد نظر تحلیل داشتی . آنچه تا حدی مغفول هست واقعیات نیازمندی های انرژی جهانی هست . روزهای ابتدایی درگیری منطقه ای بهای نفت تا حد انفجار ۴۰۰ دلار را بعنوان حد نهایی تاچ خواهد کرد . و این قیمت انرژی در اروپا و غرب برای مردم قابل تحمل نیست . به هر دلیل ممکن و ناممکن . پیش بینی شما میدان درگیری در شبه جزیره ی عربستان هست با این صحنه موافقم و احتمال دادید دامنه ی درگیری به خاور میانه کشیده شود با این موافقم ولی اما داره اونم بهای انرژی هست . آمریکا و اسراییل برای درگیری بلند مدت که هم رای گیری در آمریکا و اسراییل را تحت تاثیر قرار بدهد اجتناب میکنند . اینکه اول کدام کشور اقدام به حمله ی زمینی و کشورگشایی میکند و در صحنه ی بینالملل متجاوز شناخته شود را مهم دانستی .موافقم و اگر تا کنون حمله باتاخیر مواجه شده است .فقط با این ادله قابل تفسیر میباشد و دادن تلفات انسانی برای نیروی مهاجم. غزه فقط خشکی محصور در محاصره نیست . تونل های غزه به خشکی منحصر نیست بخشی احتمالن زیر دریای مدیترانه باشد !! پر فروغ باشید.
امیر رمضانی دارابی