دامنه‌ی داراب‌کلا

قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

Qalame Qom
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
قم، مازندران، ساری، میاندورود

پیام مدیر
نظرات
موضوع
بایگانی
پر پسند
پر بحث

۱۴۲ مطلب با موضوع «سیاست» ثبت شده است

به قلم دکتر فتح الله دهقان. بحران خاورمیانه و سوریه پیچیده، چند وجهی و تعداد قابل توجهی از بازیگران منطقه ای و فرا منطقه ای در آن درگیر هستند. بر این اساس از زوایای مختلف قابل تحلیل، توضیح و تفسیر است. گروهی از نظریه پردازان و سیاست مداران معتقدند استراتژی امریکا در خاورمیانه شکست خورده و شرایط را به نفع ایران می دانند.  طیفی از آنها بر این باورند که بحران خاورمیانه دامی از طرف غربی ها برای کشاندن محور روسیه و ایران و ... به جنگ فرسایشی برای نابودی آنها می باشد.

 

نقشه‌ی خاورمیانه

 

عده ای اظهار می دارند که این بحران فروپاشی قدرت های بزرگ خاورمیانه را به دنبال خواهد داشت و زمینه و بستر به واقعیت پیوستن تئوری خاورمیانه بزرگ غربی ها را فراهم خواهد نمود. گروهی دیگر بر این نظرند که روسیه نهایتا ایران را تنها خواهد گذاشت و با گرفتن امتیاز با غربی ها معامله خواهد کرد. عده ای دیگر معتقدند بحران خاورمیانه در راستای تامین امنیت رژیم صهیونیستی بوده و برای به سازش کشاندن اعراب با این رژیم می باشد. ارتباطات اخیر رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی را شاهد این مدعا می دانند.

 

طیف پر تعدادی از تحلیلگران سیاسی و بخش قابل توجهی از مردم این منطقه بر این باورند که خاورمیانه آرام و بدون تنش ایده آل قدرتهای بزرگ نیست و منافع آنها در خاورمیانه متشنج و متلاطم تامین می شود. البته آنها مواظب هستند که اوضاع از کنترل خارج نشود.  اخیرا آمریکا اعلام نموده که از سوریه خارج خواهد شد، در این خصوص گمانه زنی های زیادی صورت گرفته. لازم است به این نکته اساسی و مهم توجه شود که رویدادهای سیاسی دارای ابعاد آشکار و پنهان می باشد که به نحوه ی توافق قدرت های بزرگ بر می گردد. در خصوص اعلام خروج آمریکا از سوریه لازم است مواردی را به عرض برسانم:


بحران خاورمیانه دارای ریشه های تاریخی بوده که بستر را برای درگیری و جنگ و ... در این منطقه فراهم نموده است. از سوی دیگر به گواه تاریخ قدرت های خارجی در این بحران نقش بی بدیلی داشته و همواره از آن منتفع شده اند.


امریکا از ورود به بحران های چند متغیّره هراس دارد و ترجیح می دهد وارد این بحران ها نشود. یکی از دلایل عدم ورود جدی مستقیم و همه جانبه به بحران سوریه به این مسئله برمی گردد.


خروج امریکا از سوریه می تواند در راستای استراتژی های کلان جهانی، قدرت های بزرگ و رقابتهای بین المللی این قدرتها باشد. می توان گفت با توجه به بیدار شدن اژدهای زرد (چین) خاورمیانه دیگر اولویت اول امریکا نبوده و شرق آسیا و چین به اولویت اول غرب تبدیل شده است.


این تصمیم به شخصیت رئیس جمهور امریکا و این که اولویت اول برای او مسائل داخلی امریکا می باشد نیز بر می گردد.


اختلاف با هم پیمانان اروپایی، فشار بر اروپاییها برای گرفتن امتیاز نیز دور از ذهن نمی باشد. با توجه به اینکه بحران خاورمیانه تبعات مستقیم امنیتی، اقتصادی و ... برای اروپا دارد. دیگر این که سه قدرت بزرگ اروپا فرانسه، آلمان و انگلیس گریبانگیر مسائل داخلی می باشند، شاید امریکا به دنبال فشار بر آنها در راستای سیاست های ترامپ باشد.


6- با توجه به اینکه ایران در سوریه دست بالا را دارد، این خروج به معنی فرار از رسوایی شکست سیاست های امریکا در خاور میانه و سوریه نیز می تواند تعبیر شود.


نباید از نظر دور داشت که ترکیه هم پیمان غربی ها و عضو ناتو بوده و اختلافات با امریکا نیز مقطعی و تاکتیکی می باشد. امریکا با این تصمیم به دنبال امتیاز دادن به ترکیه در خصوص کردها بوده که مسئله ای امنیتی و به امنیت ملی ترکیه بر می گردد. متقابلا ترکیه در راستای سیاست های امریکا در خاورمیانه ایفای نقش نماید.


مردم خاورمیانه، قومیت ها، گروهها و جریانهای سیاسی باید از این مسئله پند و عبرت گرفته که ابر قدرتها به دنبال منافع خود هستند همانطور که دیدیم در  بحران سوریه در راستای منافع خود از کردها استفاده نمودند، ولی حال آنها را قربانی توافق با آنکارا نمودند. بنابراین مردم و حاکمان منطقه  بایستی اختلافات را کنار گذاشته و مشکلات خود را با همکاری و همفکری با یکدیگر حل و فصل نموده و دل به خارجی ها نبندند.


شایسته است سیاست مداران کشورمان به این مسئله توجه ویژه نمایند که ترکیه و روسیه رقبای تاریخی ایران بوده و ائتلاف با آنها تاکتیکی و مقطعی بوده نه استراتژیک و پایا.


ایران نباید توافقات پشت پرده امریکا، روسیه، رژیم صهیونیستی و دیگر قدرتها در خصوص نقش ایران در خاورمیانه و سناریوهای احتمالی را از نظر دور بدارد.


مردم خاورمیانه بازنده اصلی این بحران بوده و می باشند. بر همگان آشکار است که این بحران در راستای استراتژی های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت ابر قدرتها می باشد. به نظر می رسد نظم جدید خاورمیانه و جهان بر خاکستر و خرابه های سوریه شکل خواهد گرفت.

(روزنامه آفتاب یزد. ۹ دی ۱۳۹۷)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۱۳۹۷ ، ۰۶:۰۱
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

متن نقلی:

حجت الاسلام علی رازینی در

برنامه‌ی دستخط سیما

 

مجری: بحثی درباره اعدام‌های سال ۶۷ پیش آمد. در این پرونده این ها ظاهراً سمتی نداشتید.

 

جواب رازینی: خیر، ولی دفاع کردیم؛ چون دیدیم دارد به امام ظلم می‌شد و مجبور به دفاع از ایشان بودیم.

 

مجری: ماجرا چه بود؟ واقعا تخلفاتی صورت گرفته بود؟ در همین برنامه آقای مجید انصاری می‌گفت تخلفاتی صورت گرفته بود!

 

جواب رازینی: می‌گفتند امام چرا این دستور را دادند و یا به آن قضاتی که اجرا کردند، ایراد می‌گرفتند که چرا با این افراد برخورد کردید و حرف و شبهه این بود که قبلا حکم درباره اینها صادر شده بود و وقتی حکم صادر شد، دوباره نمی‌توان مجازاتشان کرد. یعنی کسی که جرمی مرتکب شد برای آن جرم دو بار مجازات نمی‌شود. یک بار به حبس محکوم شد و تمام می‌شود؛ حرف این بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۱۳۹۷ ، ۰۶:۱۱
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. آیة‌الله شهید سیدحسن مدرّس چندویژگی داشت که کمتر کسی‌ست که اگر از آن باخبر باشد، درس و پندی نگیرد. ساده‌زیستی. سیاست‌دانی. ایران‌دوستی. دیانت‌داری. مردم‌مداری. شجاعت‌پروی. استبدادستیزی. مشروطه‌خواهی و دریک‌کلام مردی‌پارلمانی. آن بزرگ‌مردشهید، طی چهاردوره نمایندگی مجلس شورا بر حق‌گویی و حقوق‌مردمی و مشروطه‌گرایی پای‌ فشرد. اول برای حفظ میهن و حراست از مصلحت اسلام با دشمن‌اش رضاخان رِفق و مدارا کرد. سپس وقتی دید آن شاه دورنگ، آن! می‌کند که نباید بکند، مبارز‌ه‌ی بی‌واهمه را با او آغاز کرد و دست از برملاکردن هویت پنهان‌نگه‌داشته‌شده‌ی رضاخان نشُست. این مرد مردمی و خاکی و حامی مشروطه‌گرایی که در دولت سیدضیاءالدین طباطبائی (=مارمُهره‌ی انگلیس) به تبعید در قزوین محکوم شدبود، حالا در مقابله با خودسری‌های رضاخان نیز، دستگیر و به شهر خواف تبعید مجدّد می‌گردد.

 

هفت سال در منطقه‌ی خواف در تنهایی و دوری ماند و بعد به کاشمر منتقل شد و در ۱۰ آذر ۱۳۱۶ در کاشمر، توسط عوامل رضاخان به شهادت نائل آمد و اُسوه‌ای از استبدادستیزان و ساده‌زیستان ایران شد. دو سخن نابش را در این روز  ۱۰ آذر _که سالروز شهادت اوست_ تقدیم می‌دارم. البته با هزارآه‌ و افسوس اعلان کنم: راه او، خیلی‌وقت است که گُم شده‌است! هم در میان حکومت‌گران و هم در میان مردم‌مان و هم در پارلمان ایران. همان شهید مدرّسی که می‌گفت: "خداوند دو چیز را به من نداد یکی ترس و دیگری طمع، هرکس با مصالح ملی و امور مذهبی همراه باشد، من هم با او همراهم و اِلّا فلا». همان حسن مدرّس ساده‌زیست که فریاد برمی‌داشت: «فردی چون من که عمامه‌اش بالش و عبایش روانداز او است و به لبی نان قانع است هر کجا رود به راحتی زندگی برایش میسر و راحت است».

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۱۳۹۷ ، ۰۸:۰۱
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

توضیح دامنه: فیلسوف آلمانی یورگن هابرماس، شاگرد و دستیار تئودور آدورنو، یکی از اعضای برجسته نسل دوم مکتب فرانکفورت، و استاد فلسفه در دانشگاه گوته فرانکفورت، اخیراً دربارۀ مسائل روز جامعه و جهان گفت و گویی انجام داده است. او گفته: «ترامپ در حال پایین‌ بردن سطح سیاسی- فرهنگی آمریکاست.» دامنه به دلیل اهمیت سخنان این فیلسوف مخالفِ نظام سرمایه داری، ترجمۀ این گفت و گو را به خوانندگان دامنه ارائه می شود:

متن این گفت‌وگو

 

*بحث‌های فراوانی درباره «زوال روشنفکری متعهد» وجود دارد. اما قبول دارید که این موضوعات به ندرت از سپهر روشنفکری فراتر می‌رود؟

 

بر اساس الگوی فرانسوی، از زولا تا سارتر و بوردیو، «حوزه عمومی» برای روشنفکری بسیار مهم است؛ هرچند ساختار شکننده آن متحمل فرایند شتابنده زوال خواهد بود. امروزه پرسش نوستالژیک «روشنفکران کجا رفته‌اند؟» اهمیت خود را از دست داده است. اگر شما خواننده‌ای ندارید که افکارتان برای او نوشته شود، نمی‌توانید «روشنفکر متعهد» هم داشته باشید.

 

 

*آیا اینترنت «سپهر عمومی» را (که رسانه‌های سنتی را پشتیبانی می‌کند) تقلیل داده است؟ و این امر، به نوبه خود، بر نقش اندیشمندان و فیلسوفان در جامعه تاثیر منفی گذاشته است؟

 

بله. بنابر نظر هاینریش هاینه، «پیکره روشنفکر» با پیکربندی کلاسیک سپهر عمومی آزاد بدست می‌آید؛ هرچند این امر، به مفروضات غیرمحتمل فرهنگی و اجتماعی وابسته است همچون وجود «ژورنالیسم هوشیار» که در آن روزنامه‌های مرجع و رسانه‌های گروهی قادر به هدایت توجه اکثریت به موضوعاتی هستند که با شکل‌گیری عقاید سیاسی ارتباط دارند؛ و نیز وجود «اجتماع مطالعه‌گری» که به سیاست علاقه‌مند است، تحصیلکرده است، به فرایند مناقشه‌آمیز تشکیل عقاید خو گرفته، و برای مطالعه مطبوعات باکیفیت و مستقل، زمان صرف می‌کند.

 

امروزه این زیرساخت‌ها دیگر دست‌نخورده نیست؛ البته تا جایی که می‌دانم این وضعیت، هنوز در کشورهایی مانند اسپانیا، فرانسه و آلمان وجود دارد. اما حتی در چنین کشورهایی هم، اثر متلاشی‌کننده اینترنت نقش رسانه‌های سنتی را بویژه برای نسل‌های جوان‌تر تغییر داده است. حتی پیش از آنکه گرایش‌های مرکزگریز و خُرد در رسانه‌های جدید پدیدار شوند، «تجاری‌سازی توجه عمومی» باعث به جریان انداختن فروپاشی سپهر عمومی شده بود. مثال آن، ایالات متحده و استفاده منحصر به فرد آن از شبکه‌های تلویزیونی خصوصی است.

 

اکنون ابزار تازه ارتباطات، الگوی بسیار موذیانه‌تری از تجاری‌سازی دارد که هدف آن به روشنی «هدایت توجه مصرف‌کننده» نیست، بلکه بهره‌برداری اقتصادی از مشخصات خصوصی کاربر است. آنان اطلاعات شخصی مشتریان را بدون اطلاع‌شان می‌دزدند تا آنان را، حتی با مقاصد سیاسی، مانند رسوایی اخیر فیسبوک، موثرتر مدیریت کنند

 

 

*آیا در نگاه شما، اینترنت به رغم مزایای آشکار آن، شکلی تازه از بی‌سوادی را اشاعه می‌دهد؟

 

منظور شما مشاجره‌های پرخاشگرانه، حرف‌های پوچ و دروغ‌های دونالد ترامپ در توییت‌هایش است؟ حتی نمی‌توان گفت این فرد زیر سطح فرهنگی-سیاسی کشورش قرار دارد. ترامپ همواره در حال پایین‌ بردن سطح سیاسی- فرهنگی کشورش است.

 

از زمانی که صفحات چاپی اختراع شد و همه را به یک خواننده بالقوه تبدیل کرد، سده‌ها طول کشید تا همه مردم توانستند بخوانند. اینترنت همه ما را به مولفان بالقوه بدل کرده و از این اتفاق تنها دو دهه گذشته است. شاید با گذشت زمان ما یاد بگیریم که شبکه‌های مجازی را با روشی متمدنانه مدیریت کنیم. اینترنت هم‌اکنون میلیون‌ها وضعیت مفید از خرده‌فرهنگ‌ها را بازگشوده که در آن اطلاعات قابل اعتماد و نظرات صحیح مبادله می‌شوند. نه فقط در تارنوشت‌های علمی که آثار دانشگاهی توسط آنها توسعه می‌یابند، بلکه برای مثال تالارهای گفت‌وگوی بیماران مبتلا به یک بیماری نادر که می‌توانند با دیگرانی در موقعیت مشابه ولی در قاره‌ای دیگر نظرات و تجربیاتشان را به اشتراک بگذارند. بیشتر بخوانید ↓

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۱۳۹۷ ، ۰۸:۲۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه: وِن کَلّه خراب هسّه. به نام خدا. سلام. امروز دوست دیرینم جناب حسین جوادی‌نسب، صبح زود در "مدرسه‌ی فکرت" از پول‌پوتِ خمرهای سرخ کامبوج گفت. همان رهبر خودکامه‌ی کمونیست‌هایی که میلیون‌میلیون جُمجمه‌ی مخالفانِ حکومت‌وحشتِ خود را بی‌جِمه (=بی‌پیراهن) کرد و بی‌جان‌وتن، در گودال‌ها انداخت و از آن‌ها برای کامروایی خود موزه‌ی لذت! ساخت و بر پایه‌ی آن، حُکمروایی سرکوبگر بی‌رحم برآراست! یادِ این افتاده‌ام که قدیما توی همین روستای‌مان دارابکلا مادربزرگ‌ها (="گنّا" ها) و پدربزرگ‌ها (= "گتی‌" ها) ی ماها، گاه‌به‌گاه به برخی‌ها می‌گفتند: "وِل هاکون وِه رِه، وِن کَلّه خراب هسّه".


راستی، پول‌پوت که با آن‌همه کُشت‌وکُشتار و کلّه‌ی خراب، و عقل مخدوشش، به بادِ فنا رفته، امروزه‌روز در جهانِ به‌غارت‌رفته‌ی ستمدیده‌ی درحالِ احتضارِ قارّه‌های قدَرقُدرتِ قاتل، کِنه کَلّه خراب هسّه؟! من می‌گم ترامپ و اَعوان‌وانصارش. جهان‌خواران خود گردوخاک بپا می‌کنند، که مردم حقیقت را نبینند. مردم ستمدیده‌ی یمن را شب‌وروز با اسلحه‌های کارخانه‌های اروپا و آمریکا قتل‌عام می‌کنند، دَم بر نمی‌آورند، ولی برای قتل جمال قاشقچی _که اقدامی زشت بود_ دُم می‌جُنبانند. دنیا عجب، عجیب شده‌است!

 


از سعدی بگویم و ختم کلام:

حقیقت سرایی است آراسته

هوی و هوَس گرد برخاسته

نبینی که جایی که برخاست گرد

نبیند نظر گرچه بیناست مرد

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۱۳۹۷ ، ۰۸:۵۱
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه. به نام خدا. حکومت مطلوب علامه محمدرضا حکیمی، چه نوع حکومتی‌ست؟ حکومت مُسانخ؛ یعنی حکومتی که با حکومت معصوم، سنخیّت و شباهت داشته و عناصر حکومت معصوم در آن باشد. من خلاصه‌ای از آن را درین پست می‌نویسم. وی در  تفسیر حکومت مُسانخ در ص ۲۶۲ کتاب «راه خورشیدی» نوشته‌ی محمد اسفندیاری چنین می‌گوید:


"حکومت معصوم حکومت خداست زیرا معصوم، احکام واقعی را می‌داند و... قاطعانه اجرا می‌کند و جامعه‌ی انسانی را به سعادت مطلوب می‌رساند. تداوم این فلسفه الهی-سیاسی در عصر غیبت به تحقق یافتن حاکمیت مذهبی است، نه جز آن. و حاکمیت مذهبی همان حاکمیت مُسانخ است... مصداق صحیح حکومت مذهبی در عصر غیبت، همان حکومت مُسانخ است، نه جز آن. یعنی نزدیکترین و شبیه‌ترین انواع حکومت‌ها به حکومت معصوم. و به عبارت دیگر، حکومتی که بتواند مصداق عهدنامه‌ی مالک اشتر باشد. چون مالک اشتر معصوم نبود و امام علی بن ابی طالب (ع) معیار حکومت‌کردن به نام اسلام را برای او در عهدنامه نوشته است. پس تنزُّل‌کردن‌ از معیارهای عهدنامه‌ی مزبور،  تنزُّل از اسلام است در اجرای غیرمعصوم."

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۱۳۹۷ ، ۰۹:۳۷
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه. به نام خدا. ضمن سلام، این سخن جالب توجه و آموزشی را از یادداشت های سال های گذشته ام از ص ۳۱ کتاب «قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفۀ تاریخ» اثر استاد شهید آیت الله مرتضی مطهری به صورت بردداشت آزاد می نویسم. ایشان طفره روی در میان سوسیالیست ها را این گونه شرح داده اند:

 

فلاسفه «طَفره» را مطرح کردند. یعنی عبور از نقطه ای به نقطه ایی دیگر بدونِ عبور از یکی از راه هایی که آن ها را به یکدیگر متّصل می کند. پس طفره مانند این است که نُطفۀ انسان قبل از عبور از مرحلۀ جنینی به مرحلۀ تولد برسد...

 

شهید مطهری برای طفره یک مثال سیاسی می زند و شرح می دهد: یا به عبارتی عبور از فئودالیسم به سوسیالیسم بدون عبور از کاپیتالیسم. که امر محال است. این معنی طفره رفتن! مثلاً برخی از سوسیالیست ها بدون توجه به جبر تاریخ و تسلسُل منطقی حَلقات تاریخ می خواستند سوسیالیسم را پایه گذاری کنند که به آنها سوسیالیست های ایده آلیست و سوسیالیسم آنها را سوسیالیسم تخیّلی نامیدند. یعنی بر خلاف سوسیالیسم  مارکسیسم که بر شناخت تسلسل منطقی حلقه های تاریخ [فئودالیسم، کاپیتالیسم، سوسیالیسم، کمونیسم] مبتنی است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۱۳۹۷ ، ۱۰:۲۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه: به نام خدا. جنتی و سپنتا این حق آقای آیت الله شیخ احمد جنتی ست که هم در مقام منصوبی عضو شورای نگهبان و هم در پست منصوبی مجمع تشخیص مصلحت نظام نسبت به مسائل کاری و حتی غیرکاری موضع گیری کند. تا اینجا بحثی نیست. اما ایشان ۹ ماه تمام، با پافشاری بر موضع سرسختانه و به دور از هر نوع مشورت پذیری و تفکرات منحصر به او و آیت الله شیخ محمد یزدی، تلاش نمود یک زرتشتی جوان منتخب مردم مسلمان و مؤمن یزد _به اسم سپنتا نیکنام_ به شورای شهر یزد نرود! همۀ اینها را جناب جنتی به اسم حفظ فتوا و فقه امام خمینی و استناد به یک سخن امام خمینی _که شأن نزولش مشخص است_ و نیز نگرانی از نفی سبیل! و جلوگیری از سُلطه اغیار و ممانعت از نفوذ اقلیت های مذهبی به سیستم مدیریتی نظام نمود. که مثلاً نظام آسیب نبیند.

 

حالا چند روز پیش در ۳۰ تیر ۱۳۹۷ تمام رشته هایش در مجمع مصلحت پنبه شد و این نهاد _که با خردمندی و دوراندیشی امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی برای خارج کردن نظام از بن بست ها و راه حل یابی معضلات حکومتی بنا شده_ مثل آن نهادی که زیر چتر و نفوذ و سلطۀ اوست، نیست که نگاه کند جنتی چه رأیی می دهد! واقعاً تشخیص حقیقت و مصلحت باید تا این حد دور از هم باشد!؟ ای خدای قادر و ناظر و شاهد! می دانیم عاقبت این انقلاب اسلامی را ختم به خیر می کنی، عاقبت این قبیل افراد را آنچه خود صلاح می دانی ختم کن، تا این انقلاب مقدّس ایرانیان، از هر نوع تفسیر خودخواهانه، کدخدامنشانه، قشری گونه، زرمندانه، زورصفتانه، تزویرگونه و نیز بلیّه های متنوع و متضادّ و مستَزاد! _mostazād_ مَصون بماند و امامِ ما در امان. و خون شهیدان مان، همواره پیامدار و جاویدان. و پرچم منقّش به الله ی ایرانِ مقتدر و بزرگ و عدالت جوی مان در اهتزار و دُرّ افشان. پایان.

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۱۳۹۷ ، ۲۱:۰۶
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

توضیح دامنه: به نام خدا. با خواندن این پست، بیشتر از همیشه به شخصیت والای آیت‌الله العظمی سیدعلی سیستانی آشنا می شویم. مرجعی بسیارمحبوب، مقتدر، بانفوذ، آشنا با کیدهای دشمن، هوشمند، ساده زیست و دلسوز ملت و جهان اسلام. نماینده آیت‌الله العظمی سیستانی در ایران در مصاحبه با عصر اندیشه گفت: آیت‌الله سیستانی در امور عراق دخالت نمی‌کند بلکه نظارت می‌کند. حجت الاسلام والمسلمین سید جواد شهرستانی در این مصاحبه گفت: ما مکتب نجف داریم و مکتب قم و مکتب مشهد که اخیراً بعد از مرحوم میرزای اصفهانی تشکیل شد؛ من معتقدم آیت‌الله سیستانی شخصیتی است که این سه مکتب را از نزدیک دیده و درباره آنها حرف دارد. انتقادها و عبارتهایی که به عنوان تعریض به ایشان نسبت داده میشود، جزو امتیازات ایشان است. آنها میگویند «مرجعیت ساکت»! بله ساکت است اما با سکوتش توانست آمریکاییها را اخراج کند و این فتوای جهاد را بدهد. مگر ائمه ما چگونه صحبت میکردند؟ مراجع ما ادامه دهنده آن خط هستند. آنها به عنوان تعریض میگویند «ساکت» و می‌خواهند بگویند آقای سیستانی فقط چند مسئله شرعی میگوید اما این جهاد کفایی را چه کسی اعلام کرد؟ همین مرجعیت ساکت بود و همه آمدند زیر این پرچم. ما باید ببینیم آیت‌الله سیستانی در جامعه چه کرده و اثرش چیست؟ ایشان در چند محور، نقش اساسی ایفا کردند. یکی مسئله قانون اساسی عراق بود که اگر ایشان نبود، آمریکایی‌ها قانون اساسی عراق را نوشته و به خورد مردم داده بودند. اما اولین کاری که ایشان کرد،

 

این بود که گفت: «عراقیها خودشان باید قانون اساسی خودشان را تدوین کنند و هر عراقی یک رای دارد.» فقط همین مقدار صحبت کردند و البته تبعاتی هم داشت که اخضر ابراهیمی نماینده وقت سازمان ملل در امور عراق آمد که جریانش مفصل است که نتیجه همان دو جمله آیت‌الله سیستانی این شد که آمریکاییها در پروژه خود یعنی تحمیل قانون اساسی به مردم عراق شکست خوردند. در خصوص فتوای جهاد کفایی هم می‌فرمودند: یکبار نشسته بودم، احساس کردم همه چیز که ساختیم، از بین رفت. همه کارهایمان از بین رفت. زیرا داعشی‌ها از موصل حرکت کردند و تا نزدیکیهای بغداد رسیدند. ایشان میفرمودند من متوسل به حضرت ولیعصر (عج) شدم و گفتم از دست من چیزی برنمی آید. آنها در یک هفته رسیده بودند.

 

در عین حال روش آقای سیستانی همان مرجعیت ساکت و صامت است و حتی با آمریکایی‌ها مبارزه منفی را در پیش گرفتند اما در این قضیه، وارد شدند و آن فتوا را دادند. یا جریان کردها را ملاحظه کنید. ایشان قصه کردها را با یک حرکت حل کردند. همه هم نگران بودند که چه میشود. ایشان دو کلمه فرمودند؛ گفتند هرچه انجام میشود، در چارچوب قانون اساسی باشد. خلاف قانون اساسی مشروعیتی نخواهد داشت. از نظر سلوک شخصی و جنبه‌های رفتاری آیت‌الله سیستانی هم باید عرض کنم که بعید میدانم ایشان از نظر مطالعه در بین مراجع نظیر داشته باشد؛ اگر هم بوده من اطلاع ندارم. از نظر سلوک رفتاری، ایشان همیشه بزرگان را الگوی خود قرار داده است و یکی از مهمترین مسائلی که معتقدم در زندگی مرجعیت در عراق موثر بود، همین روش برخورد ایشان با مردم است. یادم می‌آید یک سال ایشان برای علمای تهران پیام فرستادند. آن پیام خیلی مهم بود. ایشان خطاب به علمای تهران فرموده بودند: «مردم دینشان را از علما گرفته‌اند. روحانیت بوده که دین و معنویت را در جامعه تحکیم کرده است؛ اما با چه روشی؟ با برخورد و عملکرد شما بوده است. آن عملکردها بوده که تاثیر خود را در جامعه گذاشته و مردم به روحانیت و دین و مذهب علاقه پیدا کرده است.

 

الان من شنیده ام که ماشینهای آخرین سیستم سوار میشوید. در خانه‌های آنچنانی زندگی می‌کنید. من نمیگویم از راه حلال نبوده است. شما لابد از راه شرعی آورده اید. نمی‌خواهم در اینها تشکیک کنم اما روحانی نباید اینطور زندگی کند. روحانی باید وضع عمومی مردم را مراعات کند.» میخواهم بگویم برخوردها و سبک زندگی خیلی موثر است. یعنی اگر اکنون شما به خانه ایشان بروید، می‌ببینید فرش و زندگی ایشان چگونه است و چقدر ساده زندگی می‌کنند. امروز آقای سیستانی در امور دخالت نمی‌کند و درعین حال نظارت دارد. در قانون اساسی عراق هیچ نامی از مرجعیت نیست. در عین حال دولتمردان اگر بخواهند کاری انجام دهند، میآیند خدمت آیت‌الله سیستانی با ایشان مشورت میکنند و این بر اثر آن معنویتی است که ایشان در دل مردم دارد. مردم به ایشان عشق می‌ورزند و دولتمردان مجبورند که بیایند و با ایشان هماهنگ باشند. این است که من معتقدم ایشان با این روش توانسته بسیاری از مشکلات و از همه مهمتر قداست روحانیت را حفظ کند و تا این لحظه اسم ایشان و مرجعیت و روحانیت جایگاه خودش را دارد و این برای ما مهم است که کسی بتواند به اسم دین صحبت کند، فردا برگ برندهای داشته باشد و بتواند در وقت حساس حرف خود را بزند و مردم همگی بسیج شوند. در خصوص اهتمام آیت‌الله سیستانی به مسائل ایران هم باید بگویم ایشان همیشه داعیه وحدت دارند. همیشه صحبتشان این بوده است که اختلاف ایجاد نشود. (منبع)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۱۳۹۶ ، ۰۸:۴۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

پرّش! آقای هاشمی رفسنجانی

در عبور از رودخانه آن‌هم درین ایام

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۱۳۹۶ ، ۰۹:۱۳
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۱۳۹۶ ، ۱۰:۵۵
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

هرساله در ماه فوریه «نشست جهانی حکومت» به میزبانی دولت امارات متحده عربی در دبی (Dubai) برگزار می‌شود. امسال فرانسیس فوکویاما نظریه‌پرداز 65ساله‌ی ژاپنی-آمریکایی و استاد علوم سیاسی دانشگاه استنفورد _که به خاطر نظریه‌ی خود درباره‌ی «پایان تاریخ» مشهور است_ از جمله سخنرانان این نشست ۳ روزه بود. بخش هایی سخنرانی وی می آید:

 

پاسخ دامنه: به نام خدا. از سخنان چاپلوسانۀ فوکویاما در تعریف و تمجید از کشورهای عرب منحط، مستبد، فاسد و عیّاش منطقه که بی شرمانه و مستانه با ترامپ رقص شمشیر می کنند و در عوض کوبیدنِ جمهوری اسلامی ایران و بزرگنمایی رخدادهای دی ماه 96 ایران، نشان می دهد پول بگیر رشوه بِستان و سخن بران، خوب برای دانشمندان هژمونی طلب غرب ازجمله در رأس شان فوکویاما، نافع است و عایداتی دارد.

 

 

متن فوکویاما: فوکویاما به «بازنویسی تاریخ: آینده‌ی حکمرانی جهانی و حکومت‌های شبکه‌ای» پرداخت. او اظهار نگرانی کرد که تغییر به سمت جهان چندقطبی، و حضور چین در رأس آن، بی‌ثبات‌کننده خواهد بود... مشکل بزرگ در حکمرانی جهانی این است که واقعیت اجتماعی بنیادین با سرعتی بسیار سریع در حال پیش‌روی و دگرگونی است و نهادها در حال تلاشند تا خود را با آن منطبق کنند. او ظهور پوپولیسم، مهاجرت، و فناوری را از جمله مصادیق این واقعیت دگرگون‌شونده دانست. فوکویاما ظهور پوپولیسم را «پاشنه آشیل بسیاری از دموکراسی‌ها» در غرب دانست، چرا که مردم احساس می‌کنند ارزشی برای نظام سیاسی ندارند.  او بزرگترین خطر برای نظم لیبرال جهانی را از درون کشورهای غربی دانست که احساسات پوپولیستی، ضد جهانی شدن، و مهاجرستیزی منجر به ایجاد طبقه‌ای از رهبران «قُلدر» در این کشورها شده است و آنها نهادهای کشورهایشان را تضعیف می‌کنند.

 

فوکویاما اظهار داشت «اسلام سیاسی» در خاورمیانه «مشکلاتی را حربه‌ی خود می‌کند که بر اثر مدرنیزاسیون برای هویت‌ها به وجود آمده است». فرانسیس فوکویاما به رخدادهای اخیر ایران نیز پرداخت: «در ایران، یک انقلاب اجتماعی زیر پوست جامعه در حال گسترش است. یک جمعیت جوان و تحصیل‌کرده وجود دارد، خصوصا در بین زنان، که با ساختار قدرت محافظه‌کار و روستایی که بر کشور حاکم است، سر سازگاری ندارد. ایران به سمت نوعی انفجار در حرکت است و من مطمئن نیستم نتیجه‌اش چه می‌شود، ولی وضعیت ایران وضعیت باثباتی نیست». فوکویاما آشفتگی‌های اخیر در ایران را تا حدی ناشی از عوامل آب و هوایی همچون خشک‌سالی و کمبود آب دانست، که اغلب خشونت به بار آورده است و با دیگر عوامل بحران‌زا تداخل پیدا کرده است. او اظهار داشت: «بسیاری از ناآرامی‌های اخیر ایران ریشه‌های محیط زیستی داشت. منابع آب زیرزمینی بیش از حد استفاده شده است که خشکسالی ایجاد کرده است. بسیاری از خشونت‌ها در جهان به خاطر تغییرات آب و هوایی است».

 

او در کنار تحلیل‌ خود از مسائل ناخوشایند جهانی، در گفتگو با «انور قرقاش» وزیر خارجه امارات گفت کشورهای حاشیه خلیج [فارس] نشان داده‌اند «امکان تاسیس مدل‌های اقتصادی و سیاسی معتبر بدون تاثیر نهادهای لیبرال دموکراسی غربی وجود دارد.» فوکویاما افزود: «خلیج [فارس] بخش «لیبرال» را خوب اخذ کرده است. هم امنیت دارد و هم سلطه‌ی قانون و حقوق مالکیت. و شاید نشان داده‌اند که جنبه‌ی دموکراسی آن قدر هم ضرورت ندارد. خلیج [فارس] هم‌اکنون به دنیا نشان می‌دهد که چطور چنین کاری ممکن است. مشکل جهان عرب این بوده است که قادر به تاسیس دولت‌های باثبات نبوده است.» او تونس را تنها دموکراسی دانست که از دل خیزش‌های بهار عربی ۲۰۱۱ بیرون آمده است، «ولی این کشور رونق اقتصادی به ارمغان نیاورده است. این دموکراسی فرو نخواهد پاشید ولی هم‌اکنون به تار مویی بند است». (منبع)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۱۳۹۶ ، ۰۹:۲۶
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به نام خدا. سلسله پست های دامنۀ دارکوب. این بار جناب «دارتوکِن دارکوب» پرسیده چه روزنامه هایی بخوانیم؟ منظورش اینه آیا همۀ روزنامه ها را باید خواند یا نه دستچین کنیم کافیه؟

 

 

 

پاسخ دامنه:

 

نمی دانم برای جناب «دارتوکِن دارکوب» چرا باید پاسخ های من مهم یا قابل عرضه باشد، ولی به رسم ادب می گویم. من خودم این گونه ام که همه روزه در یک فُرجۀ روزانۀ خاص، به سایت پیشخوان می روم همۀ روزنامه ها را باسرعت تیترخوانی می کنم. و البته دو سه روزنامه را بادقت می نگرم و برخی از تحلیل یا خبرها را اگر ارزش خواندن بیابم، باز می کنم و مطالعه. فقط کیهان نمی خوانم؛ چون این تیم چندنفره را فاقد تقوای حداقلی می دانم، چه رسد به تقوای حداکثری. اساسِ روزنامۀ کیهانِ فرمان پذیرِ بی فرمان! را بر کِتمان حق می دانم و نیز اوج پنهان کاری و دروغ بافی و تهمت زنی. و معتقدم این روزنامۀ دستوری، بیت المال مسلمین را ملعبۀ چاپلوسی و مَجیزگویی کرده است!

 

گقتم باید همۀ روزنامه ها را تیترخوانی کرد. زیرا سایت ها منبع خبر و تحلیل اند ولی روزنامه های یک کشور علاوه بر آن، محلِ صفحه آرایی و نمایانگرِ صف آرایی اند. گاهی هم خبرهای ناب را برجسته می کنند که نشان ترجیحات آنهاست. دو مثال می آورم برای امروز:

 

یک: مثلاً چطور می توانیم از خبر بسیارمهم مرجع بزرگ جهان تشیّع آیت الله العظمی سیدعلی سیستانی در روزنامۀ اطلاعات 13 اسفند 1396 (عکس بالا) بی اطلاع بگذریم و بی خیالی طی کنیم؟ که نوشت: «حیدر العبادی نخست وزیر عراق در سخنانی ضمن ارزشمند توصیف کردن فتوای جهاد کفایی آیت الله العظمی سیستانی، تأکید کرد: این فتوا عامل اصلی پیروزی بر تروریست‌های داعش بود... این فتوا، خیزش بزرگ و تحقق پیروزی‌ها را به دنبال داشت... باید با تمامی توان، دستاورد بزرگِ پیروزی بر داعش را حفظ کرد.» (منبع)

 

 

دو: نیز چگونه می توانیم از نقص و ایراد فاحش تیترگذاری روزنامۀ افکار سیزده اسفند نود و شش (عکس پایین) به مدیریت سید حکمت الله موسوی عبور کنیم؟ دامنه اساساً معتقد است ارتش صامت است نه ناطق. یعنی کم حرف می زند و بیش عمل می کند. کم فاش می سازد و بیش حفظ اسرار می نماید. هیچ جیغ و داد نمی کشد و  بیش حافظ کشور می ماند.

 

 

اما در تیترگزینی امروز روزنامۀ افکار در عکس بالا، اگر کسی مثلاً از خواب کهف بیدار شود و آن را بر بالای دکّۀ فروش بخواند، خیال می کند کشور در وسط یک جنگ تمام عیار وحشتناکی گیر کرده است. چهار خبر به صورت تیتر بزرگ و کوچک به سپاه تعلّق دارد، از سعیدی و جعفری و فدوی تا تیتر اولش. آیا کشور دردها و حرف ها و خبرهای دیگری ندارد که این روزنامه این گونه خبرسازی می کند؟ بهتر است بگویم این گونه تولیدخبر می نماید؟ بگذرم. خواستم جوابی مستند داده باشم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۱۳۹۶ ، ۰۷:۰۷
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم شیخ باقر طالبی دارابی: نقد اخلاقی ملت از دولت دینی در ایران: به استناد تجریه، مطالعه و مشاهده میتوان گفت که رابطه دولت دینی و ملت در ایران سه مرحله را تجربه کرده  و میکند.

 

مرحله حمایت ملت از دولت دینی

مرحله نقد سیاسی ملت از دولت دینی

مرحله نقد اخلاقی ملت از دولت دینی

 

 

وقتی ملت (چه در قالب حرکتهای پراکنده خیابانی  یا در گعده های فامیلی و دوستانه و در گفتگوی های رایج کوچه و بازار و مهمتر از همه در شبکه های گسترده اجتماعی فضای مجازی) با کلام و کلیپ های دیداری و شنیداری موضع اخلاقی می گیرد و خود را سالم و سیستم را دچار بی عدالتی، بی انصافی، دروغ، اختلاس، دزدی، فساد اداری، فساد اخلاقی، دست بردن به بیت المال، تضییع حق الناس و حتی تضییع حق الله معرفی می کند؛ معنایش این است که بخش دوم ترکیب مفهوم «دولت-ملت» در ایران، از حمایت بی چون و چرا و حمایت همراه با نقد سیاسی، به سمت نقد اخلاقی کوچ کرده است و در این نقد اخلاقی هر نوع حمایت خود از سیستم سیاسی (دولت) را شریک شدن در «امر غیر اخلاقی» میداند. چنان که می توان این جمله را در همه جا شنید «به ما چه، خودشان کردند...» را شاهدی برای فرار از شریک شدن در این امر که «غیر اخلاقی» تلقی میشود ، دانست. به نظر من این مرحله سوم رابطه دولت ملت در ایران که بر نقد و «اعتراض اخلاقی» دولت و نظام استوار است:

 

اولاً، اصالت دارد و داخلی است و واقعیتی اجتماعی - دینی - سیاسی در میان همین « ملت » است.

 

ثانیاً، عوامل بیرونی البته بی تاثیر نیستند اما چون نقد اخلاقی است و حرکتهای بیرون از مرز با «اخلاق» که باور مردم مسلمان و شیعه ایران است، نسبتی ندارند، سعی می کنند ضمن دم زدن به آن، بعد اخلاقی آنرا نادیده بگیرند.

 

ثالثاً، مواجه با این بعد سوم واکنش «ملت» اگر قرار باشد با همان چهارچوب های مفهومی تغدیه شود و نسبت «توطئه»، «غرب زدگی»، «بی بصیرتی» و «فتنه» به آن داده شود، نه تنها راه حل نیست که بسیار خطرناک است. به نظر میرسد «آگاهی سیاسی» مسوولین موجب مواجهه متقاوت و مسولانه تر سیاسی امنیتی نسبت به این نقد ملت از دولت و نظام شده است اما شواهد نشان می دهد این مواجهه بر اساس یک «آگاهی اخلاقی» صورت نگرفته است و کسی از این مرحله  به عنوان «نقد اخلاقی» ملت از دولت و ترسیم یک رابطه «انتقادی اخلاق بنیاد» از سوی ملت، تلقی نکرده است.

 

رابعاً، به عنوان یک محقق در زمینه جامعه شناسی دین و فرهنگ که اهمیت «نقد اخلاقی» و قدرت آن برای بر هم زدن یک ساختار را میداند، در این باره هشدار می دهم مواجهه سیاسی- امنیتی با «نقد اخلاقی» شورش های رها شده از هر نوع «هنجار اجتماعی» حتی هنجارهای ملی و عرفی را بدنبال خواهد است. جرّاحی سریع و عمیق و دقیق و علمی غده «غیر اخلاقیات» در نظام بسیار ضروری است. یکی می گفت: من خوف از غیر اخلاقی شدن جامعه دارم . گفتمش فعلا مردم موضع اخلاقی گرفته اند و نگرانی نیست... باید البته بسیار هوشمندانه به «رأی درست» مردم در امور اخلاقی توجه کرد.

(برگرفته از وبلاگ ایشان: بوی خوش بهار نارنج)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۱۳۹۶ ، ۱۰:۵۹
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه. به نام خدا. جناب «دارتوکِن دارکوب» از من پرسیده یعنی خواسته که چرا دربارۀ سیاست خارجی ایران نظر نمی دهی؟ و مثال آورده به قضیۀ بازی زمستانی سئول و خواهر رهبر کره شمالی و گوشی سامسونگ. با توجه به این خواستۀ خوب جناب «جناب دارتوکِن دارکوب» و با تقدیم سلام به ایشان و و خوانندگان شریف، می خواهم یک مقایسۀ کوتاه کنم میان دکتر ظریف و کیم یو جونگ خواهرِ «Kim Jong un» رهبر کره شمالی. این نقدی ست از سرِ دردمندی، نه خدای ناکرده برای تحقیر و نادیده انگاری.

 

 

وقتی این دو نفر بالا (مرد کره ای و زن سوئدی) در یک اقدام کینه توزانه و بسیارزشت علیۀ ایران، گوشی‌های سامسونگ را به ورزشکاران ایرانی [در سئول] نداده بودند، (که در این پست «عکسها و حرفها» اینجا به آن پرداخته بودم) دکتر ظریف گفته بود در صورت عدم عذرخواهی و بازپس گیری تصمیم سامسونگ به دلیل تحریم بازیکنان ایرانی، دیگر از گوشی سامسونگ استفاده نخواهم کرد. (منبع) یعنی دیپلماسی ظریف همین قدر، قد می داد!؟ این چه موضع گیری ست؟ خیلی موضع خنده داری بود. من اساساً معتقدم آقای ظریف در سیاست خارجی، دیپلماسی فعّالی ندارد. حتی معتقدم و قبلاً هم گفته بودم که او اول باید از منطقۀ خاورمیانه شروع می کرد و بعد به برجام می رسید. نه اول برجام بعد کینه های شعله ور شدۀ منطقه. نمی گویم او بلد نیست. می گویم فعّال نیست. برنامه ندارد. تحرک ندارد. منفعل عمل می کند. کمتر به امور مهم ورود دارد. گویی خسته و دلگیر است. سیاست خارجی انفعالی به نفع ایران نیست. آیا وزیر خارجه یک کشور انقلابی، بالاترین موضع هایش باید توئیت کردن باشد!؟ و یا چند کلمه انگلیسی نوشتن در گوشی اش؟ تفکر انقلابی تعاملی در وزارت خارجه باید موج بزند نه روحیۀ انفعالی و نظاره گری.

 

کیم یو جونگ

 

اما کیم یو جونگ خواهر رهبر کره شمالی (عکس بالا) با حضور سه روزه‌اش در کره جنوبی، چهرۀ آرام و «لبخند ژکوند»ی (برگرفته از منبع خراسان) که همواره بر چهره داشت، آرامشی نسبی را به دیپلماسی پرآشوب دو کره بازگرداند. این بانوی جوان سی ساله با این مهارت رفتاری خیره کننده، توانست میزبانان خود را بشدت تحت تآثیر قرار دهد، تا لحظاتی، تمامی آن آشفتگی های میان دو کره را _که امپریالسیم آمریکا در آن نقش مخرّب و موذی گرانه دارد_ فراموش کنند. رفتارها و حرکات و نگاه هایی که بینندگان جهان را به خود جلب کرده بود. خصوصاً هنگامی که او و «مون جائه این» رئیس جمهور کره جنوبی، به مرکز تئاتر ملی رفتند و به تماشای کنسرت موسیقی -که هنرمندانی از هر دو کره در آن نقش داشتند-  پرداختند. و این گونه شد که ورزش، به مددِ صلح و آرامش _ولو به گونۀ سمبلیک_ آمد؛ بازی‌های المپیک زمستانی سئول، که با حضور این زن جوان و رفتارهای حساب شده و جذّابش، موجب تنش زُادیی میان سئول –پیونگ یانگ و کاستن آلام شان شد. نکتۀ ظریفی که ظریف نه فقط باید بیاموزد، بلکه برای سربلندی و سیاست تعامل جهانی ایران، باید انقلابی و عقلانی و غیرمنفعلانه عمل نماید.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۱۳۹۶ ، ۱۰:۴۷
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم جناب توحید: بسم الله الرحمن الرحیم. ابتدای امر به صحبت های «آیت‌الله احمد جنتی» توجه فرمایید: «باید صدای اعتراض مردم را شنید... نظام امروز در دست ما است و دستاوردهای بسیار خوبی داشته است... نباید خود را از مردم جدا کرد؛ وضعیت معیشتی مردم بسیار بد است البته من وارد این حوزه نمی‌شوم چون کاری از دستم برنمی‌آید اما زمانی که غذا می‌خورم ناراحتم که چرا ما دستمانم به دهانمان می‌رسد ولی برخی دیگر از مردم این امکان را ندارند... مسئولان باید با وضع فقیرانه زندگی کنند تا فقرا از غُصه دق نکنند... ما نمی‌توانیم توقع داشته باشیم که صدای اعتراض کسی بلند نشود؛ صدای اعتراضات باید بلند باشد اما باید طبق موازین قانونی صورت گیرد.» (منبع)


 

 مشکل این نیست که شما آقای جنتی می گویید. مشکل ملت، ریشه اش به همین دستبوسی هایی برمی گردد که نوکرانِ ملت را متوهّم ساخته است که بر مردم ریاست کنند نه خدمت. سردار سرتیپ پاسدار محمدرضا نقدی _رییس سابق سازمان بسیج مستضعفین_ چرا باید بر دستان شما جناب «آیت الله جنتی» این گونه کُرنش مآبانه بوسه بزند؟ (منبع) ما انقلاب کرده ایم علیۀ دستبوسی ها، نه برای بازتولید شیوه های شاه و درباری ها. دستبوسی ها مالِ دورۀ حکومت معاویه و خصلت های باند ابوسفیان بود. محمد امین (ص) ما و علی عادل (ع) ما، هرگز چنین کارهای به دور از اسلام ناب محمدی و علوی را سزا نمی دانستند و بر هر بُت و شرک و کُرنشی می شوریدند. مشکل ملت، یکی خود شما هستید آقای جنتی، که به عمر انقلاب به پُست و مقام و قدرت چسبیده اید و با این کِبَر سنّ و ناتوانی جسمانی ات، چندین پست مهم حکومتی را در اختیار بلکه در اشغال خود گرفته اید. چرا باید به شما در این سن و سال این همه پست بدهند!؟ ولی جوان ها و دانشجویان و فارغ التحصیلان و دانشمندان این مملکت از بی توجهی مقامات انتصابی  و انتخابی، بروند در دوبی و ترکیه و اروپا و آمریکا و یا در همین تهران و حومه و حاشیه کارگری کنند و بیگاری؟

 

چرا شما باید شغل مادام العمری داشته باشید؟ کجای اسلام و انقلاب نوشته شده است یک روحانی باید این همه پست و مقام داشته باشد؟ این در حالی ست که اکثریت مردم ایران از عملکرد و تفکرات و نظرات و دیدگاه های شخص شما و مانند شما ناراضی اند. چرا رضایت مردم برای شما مهم نیست و کنار نمی روید تا جا را برای گردش قدرت و اجرای عدالت باز کنید؟ آیا انقلاب کرده ایم که امثال شما روحانیون، این همه جاه و مقام و تریبون و آزادی عمل و نوا و رفاه داشته باشید؟ آن گاه ما چگونه باید دهانِ ضدانقلاب هایی را که شعار حکومت آخوندی! سر می دهند نه جمهوری اسلامی ببندیم؟ کمی به خود آیید و به قول و اعتراف خودتان «صدای اعتراض مردم» را بشنوید. اگر هم می گویی «غذا می‌خورم ناراحتم» می توانی مانند محرومان زندگی کنی. قدرت را ترک کن و به نقاط محروم در میان پابرهنگان بروید تا همدرد آنها شوید که خودت گفتی «تا فقرا از غُصه دق نکنند». فُقرا فقط با تبعیض و فسادی که درون حکومتگران می بینند، دارند دق می کنند نه از نداری و قرض و بی نانی و بی نوایی. چه می گویم! وقتی می دانم امام علی (ع) فرموده اند: «ما أکثَرَ العِبَرَ وَ أقَلَّ الاِعتِبارَ» چه بسیارند عبرت‌ها، و چه اندک است عبرت گرفتن. (غُرر الحکم و دُرر الکلم)

ایران. بهمن. توحید.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۱۳۹۶ ، ۱۰:۱۹
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

نوشته های جناب توحید: بسم الله الرحمن الرحیم. چرا امام آمد؟ در آغاز دهۀ چهل، حاج آقا روح الله مشهور به «آقای خمینی» به دلیل حضور مقتدرانۀ مرجع عامه آیت الله العظمی سید حسین بروجردی در قم، یا در سکوت بود و یا در انزوا و درس و عرفان. با درگذشت ایشان در دهم نوروز سال چهل، کم کم نام «خمینی» بر سر زبان ها افتاد. طی سه سال، سه سخنرانی مهم علیۀ رژیم شاه کرد. سال 1342 شاه، «آقای خمینی» را در قیطریۀ تهران در حصر کرد. سپس به دلیل سخنرانی دیگرش در سال چهل و سه وی را از ایران به ترکیه تبعید کرد و پس از مدتی از آنجا به عراق و در اوج انقلاب در مهر ماه پنجاه و هفت، به روستای نوفل لوشاتو در فرانسه. تا این که پس از پانزده سال تبعید، پای امام خمینی به خاک وطن رسید.»

 

رهبر نهضت اسلامی در ترکیه تحریرالوسیله را نگاشتند. در نجف به درس و بحث پرداختند. و گه گاهی شاگردان و پیروان خود در ایران را با پیام های مخفی کتبی و شفاهی به مبارزه علیۀ شاه فرا می خواندند. کم کم در مدرسۀ شیخ انصاری نجف، بحث حکومت اسلامی -که گاهی با عنوان ولایت فقیه مخفیانه چاپ و توزیع می شد- را مطرح نمودند. صحبت های ایشان از طریق «نوار» به میان مبارزان راه می یافت. اعلامیه ها و عکس ها و نوارهایی که از سوی رژیم شاه جُرمی خطرناک محسوب می شد که اعدام، سرنوشتِ محتومِ دارندۀ آن بود. به همین دلیل انقلاب اسلامی ایران را «انقلاب نوار» هم نام داده اند که بعدها امام خمینی آن را «انقلاب نور» نامید.

 

با اوج گیری انقلاب توسط مردم در هفده شهریور پنجاه و هفت و پاییز و زمستان همان سال، با اِعمالِ نفوذ شاه بر رژیم عراق، آیت الله خمینی مهر پنجاه و هفت از عراق اخراج شد. سوریه و کویت وی را نپذیرفتند. فرانسه به ایشان اجازۀ اقامت داد. از این زمان به بعد، مبارزین و مردم «حاج آقا روح الله خمینی« را امام خمینی لقب دادند و لفظ «امام» در ایران -که همچنان باقی ماند- اشاره است به مقام و جایگاه رهبری نهضت و تأسیس نظام جمهوری اسلامی ایران.

 

در دی پنجاه و هفت شاه از ایران «دَر» رفت. امام که در فرانسه سیصد و سیزده مصاحبه و سخنرانی مهم کرده بودند و در آن تئوری های متعدد و وعده های فراوان به ملت داده بودند، به ایران آمدند. ده روز بعد، بیست و دوم بهمن پنجاه و هفت پدیدار گشت و رژیم سلطنتی شاه، مفتضحانه به دست ملت سرنگون شد و بعد در دوازدهم  فروردین پنجاه و هشت «جمهوری اسلامی ایران» با رأی پرشور و شعور مردم، تأسیس و برقرار گردید. حال با این توضیح و شرح گذرا، سؤال این است چرا امام آمد؟ به نظر من امام اُمّت حداقل برای این اهداف به ایران آمد؛ امام برای این به ایران آمد که:

 

که بنیادِ شیوه های سلطنتی، شاه و شاهی گری بکلّی از پهنۀ کشور رخت بَربندد.

که هیچ کسی به خود جرأت ندهد بر ملت سیطره و ستم داشته باشد.

که هیچ مقام و پستِ دائم العمری و بدون پاسخگو نداشته باشیم.

که مردم حاکم بر سرنوشت خویش باشند.

که ملت، همۀ مقامات (به تعبیر امام، نوکران مردم) را بر پُست ها بکارند.

که دولت به ملت خدمت کند و ایرانِ آزاد را آباد سازد.

که هیچ دست اندرکاری، حق نداشته باشد دیکتاتوری پیشه کند.

که اسلام و ایران در کنار هم برای مردم آسایش و معنویت فراهم آورند.

که هیچ شرکی، پرستشی، کُرنشی و ستایشی جز توحید و خداپرستی شکل نگیرد.

که مردم با عمل مختارانه به احکام دین، به اوج کمال و تعالی نسبی برسند.

که تبعیض و فساد و دزدی و اختلاس و اَشرافیت نابود و فنا شود.

که روحانیت برای خود حقّ ویژه ای قائل نشود و مردم را رَمه نپندارد.

که «رأی ملت»، میزان باشد، نه به تفسیر ناروای آن روحانی، زینت و عاریت.

که آقازادگی، امتیازطلبی، جناح گرایی، حذف، حصر و ردّصلاحیت استصوابی نباشد.

که همه ایرانیان (شیعه، زرتشتی، مسیحی، سنی، کلیمی و ...) برای ایران تصمیم بگیرند.

که با رژیم استبدای، خائف و خائنِ شاه، تماماً فرق داشته باشیم.

که در یک کلام، زمینه ساز ظهور حضرت مهدی موعود (عجّ) باشیم.

ایران. بهمن ماه. توحید.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۱۳۹۶ ، ۱۱:۲۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه: حجت‌الاسلام صادق لاریجانی ۹ بهمن ۱۳۹۶ گفت: «قوه ‌قضائیه باید نقطه آخری باشد که همه در برابر آن تسلیم باشند و بر‌این‌اساس تا زمانی که اشتباه یا تخلفی در رأی یک قاضی محرز نشود، کسی حق ندارد به این رأی تعرض کند. این توهین‌ها و تخریب‌ها غیرقابل‌قبول است. ‌هزاران قاضی شریف، متدین، اهل فضل و پرتلاش در سخت‌ترین شرایط و با بالاترین حجم کار، در حال خدمت‌رسانی هستند، اما متأسفانه برخی همه این موارد را نادیده می‌گیرند و علیه قضات سخنان ناصحیح به زبان می‌آورند». (منبع) و (منبع)

 

حجت‌الاسلام

شیخ صادق لاریجانی

 

پاسخ دامنه: به نام خدا. این که رئیس یک قوه انتصابی، از زیرمجموعه‌ی منصوبی خود دفاع کند، حرفی نیست. این که نسبت به منتقدان آن قوه، واژه‌ی «سخنان ناصحیح» به کار می‌گیرد هم، حرفی نیست. ولی از این که با یک حالت حق‌به‌جانب، تحکّمی، دستوری، با خشم و تندی و از صندلی یک مقام مافوقِ ملت! و جامعه‌ی مدنی، بخواهد بگوید «کسی حق ندارد...»، نه تنها به هیچ‌وجه پذیرفته نیست؛ بلکه به‌شدّت تعجب‌برانگیز است. در نظام مردم ساخته‌ی «جمهوری اسلامی» که شاه را فراری داده و رژیم دستورمآب و دیکتاتوری‌اش را واژگون کرده، این‌گونه سخن‌گفتن با مردم و منتقدان و حتی با «هجمه‌آوران»، هیچ جایگاهی ندارد. و اتفاقاً «کسی حق ندارد» به مردم دستور بدهد که چه بکند چه نکند. چه بگوید چه نگوید. چه فکر کند چه فکر نکند. چه انتقادی بکند چه انتقادی نکند.

 

مردم حق دارند به رهبری -با آن جایگاه بسیار بالا و مهم و سرنوشت ساز- انتقاد کنند، چه رسد به یک قاضی و یا یک قوه که نوکر ملت است، نه آقای ملت. لطفاً خودتان را نقدپذیر نگه دارید، نه این که هر هفته در مقام سخنرانی در جلساتی بنشینید و به مردم و منتقدان و جامعه‌ی مدنی نهیب بزنید و ار نقد و حتی «تعرض به رأی قاضی»، اِن‌قُلت‌هایی ناپذیرفتنی و اعجاب‌آور بزنید. ۲۲ بهمن -جشن پیروزی خجسته‌ی ملت بر شاه و شاهی‌گری نزدیک است، همه‌ی دست‌اندرکاران نظام -که به قول امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی، نوکران مردم‌اند_ از انقلاب و شعار استراتژیک مردم «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» درس بگیرند و بی‌جهت مردم را در منگنه و تنگنا، و اهل نظر را در ترس و واهمه و اخطار و به دور از آزادی و استقلال نگذارند. ملت با نظام است و نظام هم باید با ملت بماند تا این چرخ بچرخد و بگردد و تمدّن و توسعه و رشد بسازد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۱۳۹۶ ، ۱۰:۳۷
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم جناب دارابی: «بسیار عالی جناب دامنه [این پست «زباله و زنیکه» اینجا]. منافقین با عملکرد زشت و ادمکشی زباله بودن خود و سازمان تروریست شان را به همه عالم وآدم خصوصا جوانان متدین وعاشق وطن بروشنی  اثبات نمودند. کسی گول زنِ چند مَرده را نمی خورد. این وطن فروشان باید پاسخگو به اربابان امریکایی وصهیونستی و ال سعود بخاطر دریافت دلارهای نفتی باشند. این اراجیف او گزارش مزدوریست»

 

 

زنیکه سرکرده؛ مریم قجَر عضدانلو،

زن چهارم مسعود رجوی جنایتکار

 

 

پاسخ دامنه: به نام خدا. سلام جناب دارابی. حتماً «جناب توحید» نویسندۀ متن «زباله و زنیکه» پاسخ دیدگاه خوب و انقلابی شما را می دهد. من از شما ممنونم که این گونه روشن هستید و هویت و ماهیت انحرافی و کثیف این سازمان ضدمردمی را می شناسید و دقیق آنچه آنان این روزها به آن آلوده اند را باخبرید. درود.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۱۳۹۶ ، ۱۹:۲۱
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

نوشته های جناب توحید: بسم الله الرحمن الرحیم. زباله و زنیکه. ایرانی ها به رسم دیرین ملّی و به تبعیت از آداب دینی، ملّتِ تمیز و بانظافتی اند و از چرک و آلودگی و کثافات بشدّت دوری می گزینند. به لحاظ معنوی و مذهبی نیز اغلب شان شبانه روز در طهارت و وضو و ذکر هستند. به همین خاطر محیط خود را همواره پاک از آلودگی ها نگه می دارند و زُباله ها را یا از اطراف زندگی شان دور می سازند، یا می سوزانند، یا به بازیافت می سپارند و یا اگر بسیارآلوده و خطرناک باشد، محو و نابود می کنند. این خصلت بزرگی ست که ایرانی ها به آن افتخار می کنند. این از زُباله.

 

 

اخیراً یک زنیکه که از مهدی ابریشمچی _بی هیچ آداب شرعی_ به مسعود رجوی «سر» و «سیر» کرده بود و به عقد و زن چهارمش درآمده بود! با ناپدید شدن رجوی _جنایتکار جنگی_ خود را «سرکرده» ی سازمانی می داند که نزد ایرانیان، سازمانی مفلوک و سفّاک و نوکران صدام مشهور شده است. او در متنی خنده دار و بسیار کودکانه و احمقانه _عکس زیر_ سخن از «قیام کبیر خلق»!!! به میان آورده است.
 

به گمان این حامیان و همکارانِ جنگی صدّام حسین دیکتاتور بعثی عراق، آنچه از هفت دی نو دو شش تا چند شب، در شهرهای متعدد ایران رخ داده است، «قیام کبیر خلق» است. بر فرض رخداد دی 96 چنین باشد، آیا آنان نمی دانند نزد مردم ایران چنان بی آبرو و آلوده اند که باید همانند زُباله ها از محیط زندگی سالم و آرام و متدیّنانه و اخلاقی مردم ایران، محو و نابود شوند تا زمینِ پُرگهر ایران، به چرک نوکران صدّام آلوده نگردد؟

 

زنیکه به گونه ای سخن و تحلیل! می بافد که آدم کاملاً شک می کند نیمچه عقلی در سرِ «سرکردۀ» نفاق و ترور باقی مانده باشد. کسانی که با خونی ترین دشمن ایران همدست شدند و بزرگ مردی چون صیّاد شیرازی _قهرمان ملی دفاع مقدس_ را ترور کردند، دَم از قیام کبیر خلق می زنند. گویی زنیکه و زباله یک وجه مشترکی یافته اند؛ آلودگی. آلوده به فساد. آلوده به چرک. آلوده به خطر.

 

بی آن که آنچه در شب های دی نود و شش برخی شهرهای ایران رخ نموده است، بپردازم، با تأکید می گویم این سیه رویان جنایتکار سازمان تروریستی منافقین که بیش از هفده هزار انسان بی گناه ایرانی را ترور و شهید کردند، هیچ جایگاهی میان ملت ندارند و بی جهت هیاهو و جنجال می کنند. اینان به گونه ای به خدمت و نوکری آمریکا و اسرائیل و صدام حسین و بدتر از همه آل سعود فاسد درآمدند که باید مانند زباله های خطرناک و مُهلک، محو و از محیط حیات پاک مردم و مؤمنین دور نگه داشته شوند.

 

خنده آور است اینان با کودنی و حماقت از آب گل آلود! این گونه می خواهند ماهی! بگیرند. چه زباله، چه زنیکه هر دو آلوده اند، هر دو آفت و موذی اند و باید از بوم زیستِ حیات و سیاست محو و نیست شوند. مردم و جوانان دقیق اند و به ذکاوت و هوشمندی مراقب حرکت های فرصت طلبانه و ایذایی فریفته شدگان این نوکران _که اینک نزد آل سعود فاسد و خون ریز مردم یمن این گونه دریوزگی و خدمت می کنند_ هستند و می دانند که عده ای قلیل خوش باور و خام خیال! با نام های مردم فریب در برخی از صحنه ها خودشیرینی دارند و مثلاً بسترها را برای آن سازمان ترور مهیا می سازند. پایان.

ایران. دی. توحید.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۱۳۹۶ ، ۱۱:۱۷
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
به قلم دامنه. به نام خدا. اسلام، دینِ مسلسل نیست، دینِ قلم است. دینِ دعوت است. دین منطق است و دینِ کتاب و برابری و برادری و گفتمان و صلح. اگر مسلسل هم دارد فقط برای صلح و آرامش است. برای دورنگه داشتن بشریت از هر نزاع است. و برای دفاع دین و اُمت در برابر کینه توزی ها. معلمانی در ایام جنگ به جماران رفته بودند. پارچه ای آورده بودند که بر روی آن نوشته بود: «اگر امام فرمان دهد قلم ها را مسلسل می کنیم». امام خمینی _رهبر کبیر انقلاب اسلامی_ در همان دیدار، بی هیچ تعارفی شعار معلمان را خطا دانستند و گفتند: «انقلاب ما برای این بود که مسلسل ها قلم شود، نه این که قلم ها مسلسل شود»

 

 

پس، برای حفظ اسلام و ایران و بازسازی نظام از هرگونه خدشه و غش، بیاییم شعارهای غلط را در دَم اصلاح کنیم. بیاییم مناسبت های مَن درآوردی را که عامل تنش و رخنۀ دشمن است کنار بگذاریم و 22 بهمن ها و روز قدس ها را که عامل انسجام ملی و عزت اسلامی ست پاس بداریم.

 

بیاییم آسیب های تئوریک نظام را که فرصت طلبان ضدّ امام آن را به نظام چسبانیده اند را شجاعانه آفت زُدایی کنیم. بیاییم چاکهایی را که فاسدان و رندان و میراث خواران پول پرست بر نظام وارد کردند را رفو کنیم. بیاییم همه قلم شویم تا مسلسل ها به هدف اصلی شلیک شوند نه به خودی و داخلی.

 

بیاییم با اصلاح معایب نظام و نوکری کردن مُفتخرانه به مردم و مستضعفان، گروهک تروریستی منافقین _این همدستان کثیف صدام و همداستان آلودۀ جوزُف استالین_ را از هر گونه یارگیری اُپورتونیستی و ضدِّ نظام سازی مردم و جوان های شناور، ناکام و نابود کنیم. این ممکن نیست مگر به این که قلم، خدای ناکرده مسلسل نشود، بلکه مسلسل، قلم گردد. ایران، پادگان نیست، ایران جامعه ای بزرگ و اندیشه ورز است. مسلسل هم که هست، و باید هم در حدّ ضرور باشد، برای صلح است و بس. این قلم و صاحب قلم است که باید جلودار جامعه باشد و پیش بَرندۀ مردم، نه تفنگ و تفنگداران. نه مسلسل و شلیک کنندگان مسلسل. لولۀ مسلسل، هرگز بر نوکِ قلم پیشی نداشته و ندارد. مسلسل، دنباله رُویِ قلم است؛ نه قلم، پیروِ مسلسل. امید است فهم شود. والسّلام.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۱۳۹۶ ، ۰۸:۳۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
به قلم ابراهیم طالبی دارابی دامنه: به نام خدا. من در ۲۴ دی ۱۳۹۶ در پست ضمیمه‌شده‌ی زیر به حرم امام رضا -علیه‌السّلام- انتقاداتی کرده بودم. اینک با مسافرت مجدد به مشهد در اردیبهشت امسال، این توضیح را بر آن پست می افزایم:

۱. طبق رسم همیشگی ام این بار نیز در صحن آزادی حرم رضوی، بر سر قبر مفسّر قرآن استاد محمدتقی شریعتی حُجره‌ی  ۱۷۱ حضور یافتم. گرچه قبر ایشان بر روی زائران همچنان مسدود است؛ ولی خوشبختانه متصدی حجره با رویی گشاده و احترام‌آمیز درخواست مرا اجابت کرد و عکسی از قبر آن مبارز بزرگ و دانشمند آزادیخواه انداخت. که در زیر مشاهده می‌کنید. از این بابت از دست اندرکار محترم آن حجره ممنونم.
 
 


سنگ قبر مفسر قرآن

استاد محمدتقی شریعتی

پدر مرحوم دکترعلی شریعتی

حرم امام رضا. ۸ اردیبهشت ۱۳۹۷

صحن آزادی غرفه‌ی ۱۷۱.

عکاس: متصدی حُجره ۱۷۱ به درخواست دامنه
 
۲. در همان پست ضمیمه شده‌ی زیر، با گلایه و انتقاد نوشته بودم: «مگر از ویژگی‌های مهم امام رضا (ع) «مُعین الضُّعفاء» نبود؟ پس چرا ضعفای جامعه و مستمندان از آن همه دارایی‌های حرم مطهر، سهم و حظّی نمی‌برَند؟ آن همه درآمد، چرا به خدمت مردم درنمی آید؟»


اما اخیراً از یکی از رفقاهای گرامی‌ام در دارابکلا، به استماع دیدار شخصی شنیده‌ام با توضیحات مستند و مفصّل که حرم امام رضا -علیه السّلام- بخشی از درآمدهای حرم مطهر رضوی را صرف مستمندان و ضُعفاء در سراسر ایران -از جمله در ساری و داراب‌کلا- می کند. خواستم از این کار خداپسندانه تشکر کنم و آن را حرکتی رضوی بخوانم. امید است از شائبه‌ی خطی و جناحی و انتخاباتی بدور و منزّه نگه داشته شود.


ایضاً خودم نیز در چند روز پیش وقتی دور تا دور حریم حرم امام رضا -علیه السّلام- را به تبرّک و رسم مألوف می‌گشتم، تبلیغ بَنِر زیر را در صحن‌ها و بست‌ها به چشمم دیده و عکسی از آن انداخته‌ام که نشان از آن داشت که سامانه‌ی نهضت خدممت به نیازمندان و زائران امام رئوف (ع) راه افتاه است. که در زیر پیوست شد. با تشکر و آرزوی توفیق و بسط فرهنگ رضوی.
 

 

سامانه‌ی نهضت خدمت

به نیازمندان و زائران امام رئوف

عکاس: دامنه

 
حرم امام رضا را جناحی نکنید

 
به قلم دامنه. به نام خدا. ۵ دی امسال (۱۳۹۶) چند روزی در مشهد بودم. مثل همیشه سال‌ها، غرفه‌ی در صحن آزادی را بازدید کردم. باز هم مانند گذشته، قبر مرحوم استاد محمدتقی شریعتی پدر مرحوم دکتر علی شریعتی به روی زائرین مسدود بود. به ستاد انتقادات حرم مطهر رضوی مراجعه کردم. متن زیر را نوشته، تحویل دست اندرکاران آنجا دادم.
 
 
متن دستخط دامنه در انتقاد به حرم امام رضا (ع)

 

نمی‌دانم چرا حرم امام رضا (ع) این گونه اداره می‌شود! من معتقدم حرم رضوی مانند حوزه‌های علمیه‌ی شیعه، باید مستقل از حکومت باشد و تحت نظارت مراجع شیعیان جهان درآید و متوّلی آن با صلاحدید مرجعیت، برگزیده و منصوب شود. چرا حرم باید حکومتی باشد؟ و رواق و صحن‌های آن پُر از تریبون‌های نِقارافکن و جناحی؟ و متولّی آن یک عضو خاص جناحی با افکار کاملاً راستی؟

 

 

 
غرفه‌ی ۱۷۱ صحن آزادی حرم رضوی. عکاس: دامنه
 

 

غرفه‌ی ۱۷۱ صحن آزادی حرم امام رضا

محل قبر استاد محمدتقی شریعتی

صاحب تفسیر نوین قرآن کریم

که شده غرفۀ اشیاء ارزشمند!!

۵ دی ۱۳۹۶. عکاس: دامنه

 

آستان قدس که یک پای اقتصاد ایران شده، باید از حکومتی‌شدن بیرون شود و واقعاً با ملت درآمیخته گردد. مگر از ویژگی‌های مهم امام رضا (ع) «مُعین الضُّعفاء» نبود؟ پس چرا ضعفای جامعه و مستمندان از آن همه دارایی‌های حرم مطهر، سهم و حظّی نمی‌برَند؟ آن همه درآمد، چرا به خدمت مردم درنمی‌آید؟ امام رضا (ع) برای همه‌ی ایرانیان است، نه یک جناح خاص، آن هم بخش افراطی آن. در این باره سخن دیگری دارم که در آینده خواهم نوشت.

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۱۳۹۶ ، ۰۸:۱۹
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی