دامنه‌ی داراب‌کلا

ایران ، قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

ایران ، قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

Qalame Qom
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود ، داراب‌کلا

پیام مدیر
نظر
موضوع
بایگانی
پسندیده

۱۳۹ مطلب با موضوع «سیاست» ثبت شده است

۱۱آبان

به قلم دامنه: مسائل سیاسی: های قِر !!! به نام خدا. سلام. یک درّه‌ی عمیق با پرتگاهی حدود چهارصد متر در استان فارس است که دو نام اجتماعی و تاریخی به خود پذیرفته. یکی زمانی بود عروسی را با اسب می‌بردند، اسب کاروان شتر را دید رم کرد و با عروس افتاد تَهِ درّه و از آن زمان به درّه‌ی "عروس افتاد" -که گویش محلی قشقایی آن یادم نماند- مشهور شد. اما نامی که همچنان برین درّه مانده "های قِر" است. قضیه و پیشآمدش چیست؟ این است که عرض می‌کنم، چکیده:

 

 

سربازان اشغالگر انگلیس در داخل ایران وقتی فرمان می‌یابند به کمک نیروهای خود بشتابند تا نیروهای رئیسعلی دلواری را که در قیام تنگستان علیه‌ی تجاوز انگلیسی‌ها شجاعانه ظاهر شده بودند، شکست دهند، از شمال استان فارس حرکت کردند تا خود را به خلیج فارس برسانند و از پشت بر نیروهای دلاور دلواری‌ها و تنگستانی‌ها یورش ببرند که برخورد می‌کنند با این درّه‌ی مِه‌گرفته در حوزه‌ی ایل قشقایی‌ها. نیروهای قشقایی‌ در برابر آنان می‌ایستند. دو نفر از چابکان قشقاقی در آن غبار مِه فرمانده‌ی انگلیسی را می‌بینند. یکی از آنها به دیگری با فریاد بلند پشت سرِ هم می‌گوید: های قِر. های قِر. های قِر. یعنی شلیک کن. شلیک کن. شلیک کن. این صدا در اعماق دره می‌پیچد و فرمانده‌ی انگلیسی سرآسیمه می‌شود و گیج، که با شلیک تفنگ قهرمان قشقاقی، کشته و به ته درّه پرتاب می‌شود. از آن زمان تا الآن این حرکت قهرمانانه‌ی آن قشقاقی‌ها جاویدان می‌مانَد و نام این درّه هم می‌شود: "های قِر" که در زبان قشقاقی یعنی: شلیک کن.

 

آری؛ اگر آن دو قشقاقی با هنرِ رزم و و ایده‌ی مقاومت خود به فرمانده‌ی انگلیسی متجاوز در خاک ایران شلیک نمی‌کردند، ارتش انگلیس خیلی آسان خود را به دریا می‌رساندند و قیام رئیسعلی دلواری و یاران وی در برابر اشغالگران انگلیس را سرکوب می‌کردند. گاه اگر به‌هنگام و از سرِ غیرت و کیاست شلیک نکنی، کیان ایران را به خطر می‌اندازی. افتخار داشتم در نجف اشرف سر قبر شهید قهرمان ایران رئیسعلی دلواری در وادی‌السلام حضور یافتم و با عزم و عقیده ادای احترام نمودم. عکس "درّه‌ی های قِر" را نیز خودم از روی مستند ایرانگرد آقای جواد قارایی انداختم که مشاهده می‌کنید قشقاقی‌ها به یاد آن روز، در لبه‌ی همان درّه‌، دارند می‌نوازند. پایان. ۱۱ آبان ۱۴۰۱ ، ابراهیم طالبی دارابی دامنه.

 

ییوست : "سال ۱۲۹۴، در پی تجاوز انگلیس به جنوب ایران و تصرف قسمت بزرگی از بنادر و منطقه نفت‌خیز و در اثر ناتوانی دولت مشروطه، قیامی محلی بر ضد نیروهای تجاوزگر شکل گرفت. نیروهای انگلیس در اوایل شوال، بندر دلوار را به تصرف خود در آوردند. مجاهدین به رهبری رئیس‌علی دلواری طی یک عملیات متهورانه با شش شهید، پانصد نفر از نیروهای متجاور را از پا در آوردند و مقادیر زیادی مهمات به غنیمت گرفتند... ."

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۱۴۰۱ ، ۱۷:۳۴
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۴مهر

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. چند نکته‌ی مهم در بیان رهبری معظم در دیدار اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام دیدم که از نظرم مرور سه تای آن، شاید برای خوانندگان شریف مفید افتد.

 

نکته‌ی نخست این بود که «مصلحت» در برابر «حقیقت و حکم شریعت» نیست و این طرز تلقی را "غلط دانستند." به نظرم دو دسته از همان دوره‌ی امام خمینی ره دچار این برداشت نادرست بوده و کم و بیش هنوز هم هستند: یکی قائلین به جدایی دین از سیاست در حوزه‌های علمیه، که طرح تفکر بن‌بست زدایی "مصلحت" از سوی امام ره را مخالف شریعت می‌دانستند که فکر می‌کردند کم‌کم مصلحت جای شریعت را می‌گیرد و احکام خدا را تعطیل می‌کند و یا کنار می‌زند. دومی قائلین به جدایی دین از سیاست در عرصه‌ی جامعه که از سر ذوق‌زدگی و گرایش به غرب، این راهکار مدرن امام را نه میانبُر که از میان‌بَرنده‌ی شریعت! تعبیر می‌کردند و ازین‌رو امام را فقیه دوره‌ی گذار از فقه به عصر مدرن معرفی می‌نمودند. این دو دسته، هر دو، به یک میزان فهم درستی در اندیشه‌ی سیاسی اسلام نداشتند. اینک رهبری معظم باز هم چنین برداشتی از مصلحت را غلط اعلان کردند که از نظرم مهم بود. هرچند بنده بر ترکیب اعضای انحصاری مجمع و کارکرد آنان همواره انتقاد داشته و دارم و به مجمعی فراگیر و دارای اعضایی پویا و عالم از بطن همه‌ی جامعه معتقدم نه صرفا" تعدادی ثابت که هنوز هم در آنجا بیتوته! دارند. بگذرم.

 

نکته‌ی دوم این بود که رهبری معظم "بعضی از سیاست‌ها" را "ماندگار" معنی کردند اما برخی دیگر را "مختص یک دوره خاص"، بنابرین چنین مواردی را "نیازمند به‌روزرسانی" معرفی فرمودند. این بیان، راز مصلحت را برملا می‌کند. به نظرم سیاست‌های نادرستی در طول این چهار دهه و اندی انقلاب اسلامی، مشمول این وضعیت شدند که برای رهایی از مخمصه، مجبور به "به‌روزرسانی" آن هستیم وگرنه آن حکمت و شؤونی که حضرت امام برای مجمع مصلحت در نظر داشتند، اندک اندک، محو می‌شود و خودِ این مجمع به جای راهگشابودن، به معضل بزرگ و سدّ راه کشور بدل می‌شود و مانع اصلی تحول و دگرگونی و به تعبیر زیبای رهبری: "به‌روزرسانی".

 

نکته‌ی سوم این بود که مسؤولان کشور را به اصل مهم فراخواندند که به تعبیر بنده همان خدمت به مردم است. این‌که اغتشاشات پراکنده نباید "حواس سران و مسؤولان کشور را "پرت" کند که "از کارهای اصلی و اساسی باز" بمانند. در همه‌ی کشورها این‌جور قضایا و حتی بدتر از آن رخ می‌دهد و پلیس آن سرزمین، با قدرت با آنان مواجه می‌شود و کسی هم به پلیس آنان خُرده نمی‌گیرد. بنابرین باکی نباید باشد که پلیس امنیت ایران در برابر اغتشاشات و در حقیقت دفاع از حریم امن مردم، ذرّه‌ای تردید به خود راه ندهد و اگر مقتدرانه ظاهر نشود در واقع رخنه و حفره‌ی بعدی را پدید آورده است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۱۴۰۱ ، ۱۱:۲۹
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۵مهر
چرا مهار ایران ؟!!

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. چرا مهار ایران ؟!! مسائل زیاد است پس فقط دو مسئله را مثال می‌زنم. انرژی داخلی و اتحاد خارجی.

 

یکم: انرژی داخلی و منطقه‌ای: کافی‌ست فقط بدانیم ذخیره‌ی انرژی نفتی خلیج فارس برای دهه‌های طولانی دوام دارد اما دیگر منابع نفتی در جهان دو تا سه دهه در آینده تمام می‌شود و تُهی. گاز هم جای خود دارد که ایران و روسیه و قطر بالاترین ذخایر گازی‌اند. ایران در خلیج فارس حداکثرِ ساحل را دارد؛ به طولی زیاد، آن هم در میان خلیج فارس از دهانه‌ی اروندرود تا دریای عمان در کرانه‌ی گواتر. و این یعنی "شاهین ترازو" شدنِ ایران درین جغرافیای سیاسی. برای همین موقعیت ممتاز است که ایران با فراستِ بی‌نظیر رهبری معظم از طریق اعزام جداگانه‌ی سپاه در خلیج فارس و اعزام ارتش در دریای عمان، امنیت و ثبات را برای پایداری و اِشراف ایجاد می‌کند. زیرا "بدون اغراق، خلیج فارس عامل حیات ایران است." (درین‌باره به کتاب جغرافیای عملیات ماندگار دفاع مقدس. نوشته‌ی: احمد پوراحمد رجوع شود.) بنابرین؛ آمریکا ازین مسئله باخبر است. برای آمریکا دست‌کم از سه جهت این منطقه دارای اهمیت راهبردی است:

 

از نظر اقتصادی، منبع عمده‌ی انرژی است و تسلط ایران بر آن برای آمریکا شکننده است.

از نظر خط دفاعی، لایه‌ی سوم دفاعی استراتژیک آمریکا (تئوری برژینسکی) محسوب می‌شود. خط دفاعی اول آمریکا، خودِ ایالات متحده‌ی آمریکا است. خط دفاعی دوم، اروپاست و خط دفاعی سوم هم، خلیج فارس است.

از نظر بازار فروش، عظمیم‌ترین منطقه‌ی دادوستد اسلحه است. درآمد آمریکا در درجه‌ی بالایی، به فروش اسلحه متکی است.

 

عکس از روی جلد کتاب: دامنه

کتاب جغرافیای عملیات ماندگار دفاع مقدس. نوشته‌ی: احمد پوراحمد


دوم: علاوه برین، اتحاد خارجی ایران هم، برای آمریکا دردسرساز تلقی می‌شود. بر اساس سیاست دائمی آن کشور "مشهور به سیاست سدّ نفوذ"، ایران در هیچ شرائطی نباید اهرم قدرت برای چین و روسیه گردد. اینک اتحاد ۲۵ساله‌ی منفک میان "ایران و چین" و "ایران و روسیه" که زمینه‌های آن هوشمندانه چیده شده است و نشان داده شد که جمهوری اسلامی ایران، مقتدر منطقه‌ی و یکی از چند قدرت برتر جهانی شده است، آمریکا را بیش از پیش به فکر چاره‌جویی انداخته است تا راهبرد "مهار ایران" را عمیق‌تر و مرموزانه‌تر به کار گیرد. از نظر بنده برنامه‌ی منحط و مُهلک با متن‌های چندپهلو و مشکل‌دارِ "برجام" دست‌پخت تلخ و شورِ دولت شیک‌پوش پیشین (=حجت الاسلام حسن روحانی و دکتر محمدجواد ظریف) نمونه‌ای از همین سیاست مهار بوده است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۱۴۰۱ ، ۱۱:۱۵
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۷شهریور

مسائل روز: به قلم دامنه. به نام خدا. سلام. نگاهی منتقدانه به نحوه‌ی کار مسئولین اربعین: به نظر می‌رسد وزارت کشور در مسئله‌ی زیارت اربعین نمره‌ی بدی گرفته باشد و ستاد اربعین هم اساساً صلاحیت مدیریت خود را به تیغ رد کشانده باشد. دورنمای چنین‌وضعی را چندروز پیش -که بحران عراق را در کاوشم داشتم- دیده بودم و به برخی‌ها گفته. جا دارد مجلس شخص آقای احمد وحیدی را به صحن فرا بخواند و حتی کار آنقدر بد پیش رفت می‌توان وی را استیضاح کرد تا فکر نکند چون سرتیپ و سابقه‌ی امنیت و اطلاعات دارد، مصون از نظارت است. اگر البته مجلس غیرت ورزد. حتی بهتر این می‌بینم خود جناب حجت‌الاسلام سید ابراهیم رئیسی با اراده‌ای راسخ جناب وحیدی را بی‌درنگ عزل کند. اعضای ستاد اربعین مستحق توبیخ شدید هستند و حتی مستوجب برکناری. و نیروی انتظامی هم پرس‌وجو لازم دارد تا این نیروی خادم هم بداند زیر نظر هستند.

 

بنده دولت فعلی حاکم عراق را حکومتی نابسامان می‌دانم که عرضه‌ی هیچ کاری را ندارد. فاجعه‌ی منا مگر کم بود که اینک گرمازدگی نزدیک ۷۰۰۰ زائر گرفتار در مرز، می‌رود که به فاجعه‌ی دردناک بینجامد. این به‌هم‌ریختگی را هر آدم کم‌اطلاعی هم پیش‌بینی می‌کرد چه رسد به اینان با این‌همه حشَم و خدَم. اطلاعات نگران‌کننده‌ای به بنده می‌رسد و ترسم این است جان مردم مؤمن و آواره‌ی صحرا و بیابان در خطر مهلک قرار گیرد. هم در عراق و هم لب مرز ایران. اینک بیش از ۱۰هزار زائر سراسر ایران در قم سرگردان هستند و در جمکران پناه داده شدند. آیا جان و آبروی شهروندان این‌مقدار اندک می‌ارزد که این‌همه اسیر بی‌لیاقتی دست‌اندرکاران شوند؟ بدا به حال شما. تقوا دارند، خب باشه، مال خودشان و ارزنده هم هست، خدمت و خلوص هم دارند، اما کار بزرگ اربعین که ژرفایی عمیق‌تر و گسترده‌تر از مراسم حج دارد، مدیریت و صلاحیت و خبرگی لازم دارد که اینان نشان دادند ازین نعمت و قوه‌ی فکری بی‌بهره‌اند. دائم مردم را فراخواندند اما این‌قدر ارزیابی از وضع عراق نداشتند که مردم ما را در لب مرز در امان خدا رها کردند و کرایه‌های داخل‌شان را چندین برابر بالا بردند. اگر وزارت کشور و ستاد اربعین و عوامل ارز و راه و جاده، گوشمالی نشوند سال بعد هم باز هم بدتر ازین می‌کنند با مردم مؤمن. مگر چه کسانی با اقلّ توشه راه می‌افتند عاشقانه به کربلا می‌روند؟ جز همین مردم مؤمن و متدین و دوستدار اهل بیت علیهم السلام؟ کمی به خود بیایند و دست‌کم از آل سعود بیاموزید که با آن‌که حاکمانی فاسد و هرزه‌اند، اما حج امسال را با نظم و نسق و تجهیزات مهیّاتر، به پیش بردند. نباید مسئله‌ی به‌این‌مهمی را کوچک فرض کرد و بر سر مردم هر چه خواستند بیاورند. خوشا به حال موکب‌داران ایران و عراق که خالصانه زائرین را خدمت کرده و می‌کنند. حرف زیاد است، فعلاً بس است. جمعه ۱۸ شهریور ۱۴۰۱ ابراهیم طالبی دارابی دامنه

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۱۴۰۱ ، ۲۰:۲۶
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۸تیر
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. در "مَجوس" اثر جان رابرت فاولز (۱۹۲۶ - ۲۰۰۵) رمان‌نویس انگلیس در صفحه‌ی ۲۱ از نکته‌ی جالبی پرده برمی‌دارد. وقتی برای استخدام معلم درس انگلیسی شدن در خارج از بریتانیا به مصاحبه رفته بود، "زنی بی‌قرار با ذهنی فرهنگ‌زده و لحن و لغاتی سطح‌بالا" با وی مصاحبه کرده بود که با "حالتی انگار خصوصی گفت بسیاربسیار اهمیت دارد که افرادی شایسته در خارج کشور، مُعرِّفِ «ما» باشند". بگذرم.
 

مجوس. عکس از دامنه

 
فقط یک اشاره: من سیاسی‌میاسی بلد نیستم! فقط خواستم تظاهر ! ریا ! کرده باشم و گفته باشم که من این رُمان را این روزها دارم می‌خوانم و به تَهِ آن هم، هنوز نرسیدم، وگرنه توی مشروطه هم فرنگ!فرنگ! گفتن غوغا می‌کرد. گویا ایران، پَرش مثل پرنده‌های پُرچرب ازجمله اردک چنان چرب است که توی غرب خیس! نمی‌خورَد. پس؛ زور نکن آقا، خانم، جناب، سرکار، بانو، مُستطاب، ایران را به رنگِ اونا.
 
 
روزنامه‌ی "ستاره‌ی صبح" ۸ تیر ۱۴۰۱
 
و فقط یک تبصره: صدالبته، باری؛ من بارها گفته‌ام هم در دامنه، هم در مدرسه و هم در نغمه که ایران منطق قویِ حرف‌زدن دارد و حق هم دارد از منافع ملی و امنیت پایدارش دفاع نماید؛ پس به جای پچ‌پچ با «انریکه مورا» که کارش اَنتریک و تحریکه، با خودِ «رابرت مالی» رابطه بگیره. به‌هرحال او یعنی آقای "مالی" مسئول "میز ایران" در سیاست خارچی آمریکاست؛ می‌توان برای آقای علی باقری کنی -برادرزاده‌ی معتمد مرحوم آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی- هم، "میز آمریکا" در سیاست خارجی ایران ساخت.
 
و ایضاً فقط یک تذکره: بگذرم. تذکره را نمی‌گویم، متن من دراز شد و خواننده هم خسته. دامنه ← ۸ تیر ۱۴۰۱ .
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۱۴۰۱ ، ۰۹:۲۲
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۴خرداد

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. یکم: از آلبر کامو فرانسوی ( ۱۹۱۳ – ۱۹۶۰) پرسیدند یا خود از خود پرسید که انقلابی کیست؟ پاسخ داد: "انقلابی کسی است که «نه» نمی‌گوید." دوم: از طالب آملی شعرهایی خوانده و خلاصه کرده بودم بسیار زیبا، در کتاب «زندگی و شعر طالب آملی» اثر آقای محمدرضا قنبری که اینجا جای نقل یک بیت ازوست:

"صعود مرتبه‌ی عشق را هبوطی نیست
کسی که او به فلک برده بر زمین نزند"

 

امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی

محمدرضاشاه و فرح دیبا

شرح سیاسی: هر دو جمله‌ی یکم و دوم را ازین‌رو تقدیم صحن کردم تا یاد انسان پارسا و انقلابی و عارف را در سالگرد وفاتش گرامی داشته باشم؛ یعنی امام خمینی رهبر انقلاب و نهضت درخشنده‌ای که میشل فوکو آن را به «روحِ جهانِ بی‌روح» تعبیر کرده بود. همان امامی که خیلی کوشید با تذکر و خیرخواهی و نصیحت، شاه را از افرادِ فاسد و ضد مذهب دربار، نجات دهد و وی را با جامعه‌ی دینی و عالمان و روشنفکران آشتی دهد، اما شاه گوش به حرف یک مرجع آگاه و شجاع نداد و با یکدندگی و لجاجت کارهای خودخواهانه‌ی خود را کرد و کار به جایی رسید که امام دیگر به جای گفتن: «ای شاه! ای شاهنشاه! ای اعلاحضرت!» رُک و راست گفتند: «ای مَردک!».

 

شاهی که به قول استاد محترمم آقای دکتر حسین بشیریه در ص ۱۲۲ کتاب «ایران؛ هویت، ملیت، و قومیت»، می‌خواست گفتمان سلطنت خود را بر سه پایه  بنا کند: زبان فارسی، نژاد آریایی و مذهب زرتشت به جای مذهب اسلام. اما از یک مرجع انقلابی و نترس، شکست خورد و به زباله‌دان تاریخ افتاد که گَندِ کارهای ضد اخلاقی، ضد اسلامی، ضد انسانی، ضد تمدنی او بی‌نهایت مشمئزکننده است؛ شخصیتی متزلزل و شاهی نامدارا که نه آقای طالقانی را -که میان همه‌جور افکار، یک آیت‌اللهی وجیه و مورد قبول بود- می‌توانست تحمل کند، نه آقای منتظری را و نه شهید خسرو گلسرخی را و نه هزاران آیت‌الله و مهندس و دانشجو و طلبه و اعضای مجاهد و مبارز سازمان‌هایی پیشرو و مسلح چون مجاهدین خلقِ وقت و سازمان چریک‌هایی فدایی را و نه حتی مردی از تبار و طبقه‌ی فرادست و بالای جامعه و حکومت یعنی مرحوم محمد مصدق را. و نه حتی ارتشی‌هایی با گرایش مذهبی را. این شاه، حقیتاً عین پدرش، نه مرد و جوانمرد، که به تعبیر درست امام «مَردک!» بود.

 

ایران با این دو شاه دست‌نشانده نه فقط عقب ماند از قافله‌ی رشد اقتصادی و توسعه سیاسی و رفاه اجتماعی، بلکه این دو پدر و پسر خودخواه، مردم را از آرمان نهضت مشروطه -که یکی از سیاسی‌ترین و مدرن‌ترین رفتار جامعه‌ی ایرانی در برابر حکومت شاهنشاهی قاجاری بود- به جدایی افکندند. تاریخ ازین دو قاتلِ علما و روشنفکران و مبارزان که به میانجی انگلیس و آمریکا به تاج و تخت رسیدند، نخواهد گذشت.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۱۴۰۱ ، ۰۶:۰۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۸ارديبهشت

 

به قلم جلیل قربانی: اخلاق و اقتصاد

 
۱- اخلاق فراتر از قانون است و برخی قانون را اخلاق نهادینه‌شده می‌دانند. اخلاق و انصاف در روابط انسانی، کاری پسندیده و مورد انتظار است. جامعه اخلاقی، ویژگی جامعه انسانی مطلوب است. این ویژگی تحت تاثیر غرایز انسان، گاهی اوقات نادیده گرفته می‌شود.
 
۲- شرایط اقتصادی باثبات، می‌تواند اخلاق را ترویج کند. اگر شاخص فلاکت (نرخ تورم + نرخ بیکاری) در جامعه‌ای بالا باشد، افراد نگران حال و آینده خود می‌شوند و با غلبه غریزه بر اخلاق، احساس دلسوزی و شفقت بر خلق کم‌رنگ می‌شود.
 
۳- در شرایط بد اقتصادی، مردم نگران ریسک‌ها و خطرهایی هستند که دارایی‌شان را تهدید می‌کند و افراد احساس می‌کنند که فرصت کمک به دیگری را ندارند. در این حالت، افراد نیازمند بیشتر می‌شوند اما افراد کمک‌کننده کمتر.
 
۴- وقتی فساد و رانت و امتیازگیری در اقتصاد برای گروهی فراهم می‌شود، فاسد نبودن، ضعف تلقی می‌شود، خودخواهی و بداخلاقی رواج می‌یابد. در این شرایط انتظار از خودگذشتگی، به صورت عام، انتظار درستی نیست.
 
۵- بنابراین ایجاد اقتصادی باثبات، نگرانی مردم نسبت به آینده را کاهش می‌دهد، پیامدهای اخلاقی به دنبال دارد و موجب می‌شود که مردم نسبت به‌هم با گذشت، انصاف و مدارا رفتار کنند. آمار جرم و تعرض به حقوق دیگران در بحران‌های اقتصادی بالاست، اما در شرایط خوب اقتصادی، کاهش چشمگیری دارد. 
 
۶- اگر گفته می‌شود که نرخ بهره در کشور ما بالا و از نظر مردم نظام بانکی ربایی است، به دلیل آن است که نرخ تورم که معادل کاهش ارزش پول و قدرت خرید مردم است، بالاست. نرخ بهره در دنیا با نرخ تورم سنجیده می‌شود. اکنون نرخ بهره در دنیا کمتر از ۲ درصد است، چرا که نرخ تورم کمتر از این عدد است.
 
۷- سیاست، اقتصاد، حقوق، فرهنگ و دیگر الزامات اداره کشور دستاوردهای مشترک بشر است. باید بر مبنای تجربه کشورهای دیگر با بکارگیری دستاوردهای علمی در اداره کشور و بکارگیری روش‌ها و ابزارهای مدرن، اخلاق را به قانون تبدیل و رعایت آن را نهادینه کرد.
 
۸- مثلاً امروزه شاهد هستیم که یک ابزار مدرن در خدمات بانکی مانند نوبت‌دهی موجب شده که تبعیض در بهره‌مندی از خدمات حذف و سرعت و کیفیت بیشتر شود.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۱ ، ۱۳:۵۴
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۵فروردين

فیلم صحنه اینجا

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. خواستم بگویم آقای حجت‌الاسلام سیدمحمود دعایی چندی پیش -نمی‌دانم روز بود یا شب- تلاش کرد دستِ آقای حجت‌الاسلام سیدابراهیم رئیسی را ببوسد. کجا هم نمی‌دانم. به گفته‌ی آقای مهرداد خدیر عصر ایران، توی ضیافت افطاری. خُب، ستوده این بوده جناب رئیسی نگذاشته جناب دعایی دستش را ببوسه. این سید لابد صلاح آن سید ندیده که دست‌بوسیِ قدرت راه بیندازه. اساساً رفتار بوسیدن و لیسیدن دستِ قدرت، از بُن، کار خطایی است. عاطفی و علقه‌ی طرفینی هم اگر بوده باشد، توی خلوت خودتان باید باشد، نه در معرض دیدِ ملت. آقای دعایی کرمانی که رسانه‌ی بیت‌المال روزنامه‌ی اطلاعات از اول انقلاب تا اکنون هنوز هم مطلق در دست اوست! بهتر است حرف ملت را نمایندگی کند، نه این‌که بخواهد بکوشد دستِ آقای رئیسی نوغانی مشهدی را ببوسد به هر سور و ساز و نیّت. که گویا به قول خدیر، «نافرجام» مانده است. آری؛ آقای دعایی! حرفِ ملت بهتر از دستِ قدرت است. بوسه بر فهم ملت و حرف ملت بزنید که هم وفا به انقلاب کرده و هم خود را بر بقای آن فدا. کمی؛ فقط کمی علوی باشیم جناب دعایی. بگذرم.

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۱۴۰۱ ، ۱۳:۴۶
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۱فروردين
گابریل بوریکِ شیلی

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. درآمد مطلب: خرسندم شیلی با «گابریل بوریک» اصالتاً کروات و رهبر دانشجویان چپ‌گرا -که برای او همین بس که رژیم جعلی «اسرائیل» را «رژیمی آدمکش» خوانده است- کشورش را برای احیاء گرایش به سوسیالیسم و چپ‌گرایی در برابر نئولیبرالی آمریکای لاتین، به پیش خواهد برد. به تعبیر بهتر خانم «فاطمه قابل رحمت» از نویسندگان حوزه‌ی «پولیتیکال»، تحولات شیلی، اینک «محصول اصلاحات، همگام با قدرت‌گرفتن جامعه مدنی و جنبش‌های اجتماعی خشونت‌پرهیز» است و این شیوه می‌تواند برای سایر ملت‌ها نمونه‌ی مناسبی محسوب شود.

 

 

جایی از جهان که به تعبیر خانم دکتر «الهه نوری غلامی‌زاده» در گفتگو با «شورای راهبردی روابط خارجی» «بستر نبرد چپ و راست» تبدیل شده است. به نظر من دوره‌ی فعلی این منطقه که حیاط و حتی حیاتِ! خلوت آمریکا پنداشته می‌شود، مانند آن دوره‌ی گذشته‌ی «موج صورتی» نیست که تقریباً همه‌ی کشورهای آن قاره به چپ‌گرایی مارکسیتسی رسیده بودند؛ بلکه تقابلی از چپ و راست است که این بار شیلی به سمت چپ گرایش پیدا کرده است و شاید چند سال دیگر با دموکراسی‌یی که مردم از طریق تغییر قانون اساسی شیلی موافقت کردند، فصل راست‌گرایی هم آغاز شود مثل هر انتخابات که ممکن است راست یا چپ رأی آورَد. مهم، اینک است که شیلی به دست «گابریل بوریک» افتاده است. در همه‌پرسی تاریخی شیلی در ۲۵ اکتبر (۴ آبان ۱۳۹۹) بیش از ۷۸٪ شیلیایی‌ها، در پی اعتراضاتی گسترده برای مقابله با نابرابری‌های اقتصادی، رأی به بازنویسی قانون اساسی شیلی داده بودند. و سایر تحولات مثبت شیلی، که مجال طرح نیست.

 

نقشه‌ی کشور شیلی. آمریکای جنوبی

 
برآمد مطلب: کافی‌ست ۵۰ سال به گذشته بازگشت؛ سال ۱۹۷۰ است که سناتور سالوادور آلنده پزشک محبوب مارکسیست و عضو حزب سوسیالیست شیلی، اکثریت آرا را در نتخابات به دست آورده بود و دولت آلنده «در ارتقای منافع کارگران، اجرای کامل اصلاحات کشاورزی، بازسازی اقتصاد ملی به بخش‌های سوسیالیستی، ترکیبی و خصوصی» کوشید و در سیاست خارجی‌اش نیز «رویکرد ملی‌گرایانه» گرفت. سخنرانی مشهور دکتر آلنده همانی بود که خواستار «ملی‌شدن مالکیت بیگانه یعنی آمریکا در معادن اصلی مس در شیلی» شد. شبیه قضیه‌ی نفت در عصر مرحوم آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی و مرحوم دکتر محمد مصدق. اما ژنرال آگوستو پینوشه در سال ۱۹۷۳ علیه‌ی آلنده کودتای نظامی کرد و شیلی را نه فقط در اختیار آمریکا گذاشت که دربست تحت سلطه‌ی نظریه‌های «میلتون فریدمن» و شاگردانش درآورده بود که به آنان «پسران شیکاگو» می‌گفتند. آنان بودند که برای شیلی نسخه‌های عجیب و غریب اقتصادی می‌پیچیدند. به‌آن‌حد وفور! که شیلی مشهور شده بود به آزمایشگاه تستِ تئوری‌های اقتصادی فریدمن. بگذرم. امید است آقای بوریک (عکس بالا) بتواند شیلی را به رشد و توسعه و عدالت و آزادی حقیقی برساند و در برابر غارت آمریکایی، فائق آید؛ اگر یاغی‌یی چون آمریکای در حالِ افول و نیز سازمان تروریستی ناتوی او، بگذارد! چون ناتو، در اصل جاسوس‌ترین عنصر برای سازمان سیا در تمام جهان است؛ فقط هوشیارانِ عاقل می‌دانند. > ۱۱ فروردین ۱۴۰۱ ← دامنه
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۱۴۰۱ ، ۱۱:۲۲
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۹اسفند
غرب و گاو و حقوق بشر

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. غرب و گاو و حقوق بشر را من ۷ شهریور ۱۴۰۰ نوشته بودم که امروز وقت نشرش هست: دیروز وقتی این عکس بالا را دیدم به شگفت آمدم. علت؟ گیریم که غرب به حکم قریحه و غریزه بر جُنبندگان ترحُّم می‌ورزد و مثلاً این گاوها را در آستانه‌ی سررسیدن فصل سرما، از اوج قله‌ی آلپ سوئیس برای رسیدن به دامنه‌ی قله و یا جلگه با هلی‌کوپتر کمک می‌کند تا در آینده در برف و بوران کوهستان گرفتار نگردند. اما پس چرا روی دیگر غرب نسبت به آدمیزادگان کاملاً متفاوت و متناقض است؟! لازم نیست یک قرن اخیر را بگردیم، همین افغانستان چندماه پیش شاهدمثالِ روشنی‌ست بر رفتار متناقض غرب. ۴۴ کشور غرب و غیرغرب پشت آمریکا به‌صف شده بودند تا مردم افغان را از هر جنس و شغل و نژاد، طی ۲۰ سال در کوی و برزن و مسجد و مدرسه و خانه و بازار و مزرعه به فجیع‌ترین وجه و وضع بکشند که مثلاً افغان‌ها را به تمدن و فرهنگ غرب گسیل بدارند! غربی‌سازی یک کشور شرقی با توسل به مدرن‌ترین جنگ‌افزارهایی که تازه از زرّادخانه‌های اروپا و آمریکا بیرون آمده و باید روی مردم بدبخت و فقیر آزمایش شود. جنایت ازین هم آشکارتر!

 

غرب اگر برای دلسوزی بر گاوها و گله‌های آلپ و آند از ملل ستمدیده آفرین می‌خواهد، خُب؛ آفرین! اما به این‌همه جنایات و آدمکشی‌های شما چه بگوید؟! فعلاً زور و زر و تزویر شما بر ملل می‌چربد؛ اما روزگار به همین روال و منوال نمی‌چرخد: «و تِلکَ الایامُ نُداولُها بینَ الناس...» هم داریم. «این روزگار را با (اختلاف احوال) میان خلایق می‌گردانیم» آیه‌ی ۱۴۰ آل عمران. فریاد غرب بر سر حقوق بشر، ادایی بیش نیست، از کمک به گاو صرفِ نظر.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۱۴۰۰ ، ۱۰:۳۴
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۱اسفند

«آدم کجا بودی؟» اثر هاینریش بُل

متن نقلی: هاینریش بُل نویسنده شهیر آلمانی در کتاب «آدم کجا بودی؟» می‌نویسد: «بعد از هیتلر همه‌ی آلمان درک کردند که او چه بلایی بر سر کشور و زیربناهای آن آورده است. اما یک چیز نابودشده هم بود که فقط ما روشنفکران آن را می‌فهمیدیم و آن خیانت هیتلر به "کلمات" بود. خیلی از کلمات شریف دیگر معانی خودشان را از دست داده بودند، پوچ شده بودند، مسخره شده بودند، عوض شده بودند، اشغال شده بودند. کلماتی مانند آزادی، آگاهی، پیشرفت، عدالت!» منبع

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۱۴۰۰ ، ۱۱:۰۳
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۷اسفند

 

به قلم حجت‌الاسلام محمدرضا احمدی

 
۱‌. فوکویاما که نظریه پایان تاریخ(پیروزی و تسلط کامل لیبرالیسم آمریکایی) را در پایان قرن بیستم مطرح کرده بود، با سپری شدن قرن بیستم و عدم وقوع اتفاقی خاص، در تحلیلی گفته بود که توزیع قدرت جهانی به سمت شرق چرخش خواهد کرد...
 
 
۲. هر چه بگوییم و بنویسیم که دنیای جدید دنیای دیگری شده، دهکده کوچکی شده، ارتباطات سهل و ثانیه‌ای شده، ملت‌ها در هم تنیده شدند، فرهنگ‌ها در حال انحلال و ادغام در یکدیگر هستند و ... اما همچنان قدرت اسلحه حرف اول را می‌زند. همچنان روسیه و آمریکا در دو سوی ماجرا قرار دارند و جدی ترین رقیب هم هستند. امور مربوط به آزادی، دموکراسی، رفاه و... زیر سایه سلاح تعریف می‌شوند. چرا بعد گذشت این همه سال و انعقاد قراردادهای مختلف خلع سلاح هسته ای، سلاح هسته ای نه تنها منهدم نشد، بلکه پیشرفته تر هم شد؟؟؟ درآمد اول بسیاری از کشورها، فروش سلاح هست، هنوز باید سلاح داشت تا برگ برنده در دست داشته باشد.
 
۳. هنگام مذاکرات هسته‌ای در دوران آقایان ظریف و روحانی، ایران موشک جدید آزمایش می‌کند تا قدرت نظامی خود را به عنوان پشتوانه مذاکرات به رخ بکشد.  در همان زمان مذاکرات، به گفته خانم وندی شرمن در کتاب بدون هراس، ص ۲۱۰، آمریکا بمب جدیدی را که ساخته بود در خلیج فارس به خدمت گرفت تا پشتوانه تلاش دیپلماتیک شان باشد.
 
۴. اکنون در سال ۲۰۲۲، نظام سیاسی حاکم بر جهان، همان نظام سلطه است. شما چه تفاوتی بین دهه شصت و هفتاد قرن بیستم میلادی با دهه اول و دوم قرن حاضر می‌بینید؟ اگر فرهنگ گسترده‌تر شده، سلاح باید ضعیف‌تر و کم اهمیت‌تر شود، اما چرا نشد؟ کشورها، همانند گذشته، یا باید تحت سلطه اقتصادی آنان باشند یا تحت سلطه سیاسی، که البته دومی را فکر کنم بهتر می‌پسندند...
 
۵. سالهای سال هست که می شنویم دنیا پیشرفت کرده تکنولوژی عجیب و غریب شده و فاصله ملتها کم شده، ساختار فرهنگی درهم شکسته و مرزها از بین رفته و ... اما اگر یک توجه کوچک بکنیم می بینیم در ساختار سیاسی جهان هیچ تغییری اتفاق نیافتاد، همچنان نظم سیاسی حاکم که همان "سلطه" باشد ادامه دارد. اگر ملتها و فرهنگها این همه تغییر کردند، پس چه نیازی به این سلطه سیاسی هست؟ چرا ساختار سیاسی سازمان ملل همچنان بر پاشنه ۷۰ - ۸۰ سال پیش می چرخد.
 
۶. آنچه که در دوران معاصر می‌بینیم و در کشورهای مختلف، بخصوص در جریان حمله روسیه به اوکراین هم تجربه شده است، نشان دهنده آن است که دنیا به نام لیبرالیسم، اما به کام رئالیسم است. زمانی شوروی سابق خواست در کوبا موشکهای پیشرفته مستقر کند، اما با مخالف جدی آمریکا مواجه شد و کار را تا مرز جنگ اتمی پیش برد، امروز هم آمریکا می‌خواهد در مرز روسیه سلاح های پیشرفته مستقر کند، اما روسیه در اقدامی پیشدستانه، جلوی این کار را گرفت. اینها اگر پیروزی رئالیسم نیست، پس چیست و فرهنگ و دموکراسی و ... در کجای این جریان قرار دارد؟
 
پاسخ دامنه: نظری برین نوشته‌ی مهم جناب استاد احمدی: سلام استاد. برای چنین‌روزهایی، چنین نگاهی به مفهوم رئالیسم ارزش خواندن داشت. متشکرم. روزی در سال ۱۳۷۲ درس دکتر بهزاد شاهنده که با وی درس «سیاست و حکومت در چین» را می‌گذراندم -و ازقضا نمره‌ی ۲۰ هم گرفتم- پرسیدم چین با چه رقم رشدی، سر، راست می‌کند؟ چون ایشان معتقد بود چین اژدهای خفته است که به‌زودی بلند می‌شود و مابقی ماجرا. چین حتی در مقطعی مجبور بود رشد ۱۰٪ را تحمل کند تا به دیگران برسد، چون رشد طبیعی که فشار به کشور نمی‌آید به گمانم مابین ۳ تا ۴ درصد است. (آقای قربانی درین‌باره اگر نادرست رقم دادم، اصلاح بفرمایند) اینک چین خفته، از آنان جلو زد. جهان در آینده توسط چین و روسیه رقم خواهد خورد. تردیدی درین نیست. آن‌گاه شهروندانی از ایران روابط با این دو را تقبیح می‌کنند. روابط به معنای جدی‌گرفتن رئالیسم (واقع‌گرایی) است نه ایدئالیسم (خیال‌بافی و آرمان‌بافی). هنوز نمی‌دانند اژدهایی چون چین و غولی چون روسیه در یک چیز استراتژیک با ایرانِ ضد امپریالیست مشترک‌اند: مقابله با هرگونه نفوذ سازمان تروریستی ارتش سرکوبگر ناتو. سرباز قهرمان ایران و جهان اسلام شهید قاسم سلیمانی پَر‌وبالِ خاورمیانه‌ای ناتو را زد و از همان‌جا هیمنه‌ی این سازمان ترور شکست و پوشالی‌بودن آن از پرده برافتاد. مکتب قاسم سلیمانی در بعد دفاع، رئالیست‌ترین مکتب سیاسی است و ژنرال‌های برجسته‌ی جهان ازو درس گرفتند. زمانی او را زدند، سکوت و حتی شادمانی، عده‌ای را فراگرفته بود. اما اینک جهان دریافت قاسم سلیمانی درست در برابر ناتو قد علَم کرد. بگذرم، از سه بند انگشت که هیچ، از کفِ دست هم جوابم گذشت.
 
جواب جناب آقای جلیل قربانی: سلام آقای طالبی؛ معمولاً گفته می‌شود برای این که کشور به معنای واقعی رشد کند، یعنی هر سال در جایگاه بالاتر از سال قبل قرار گیرد، لازم است که نرخ رشد اقتصادی ۳ تا ۴ برابر نرخ رشد جمعیت باشد. رشد اقتصادی دو رقمی (بیش از ۹ درصد)، نرخ رشد دست‌نیافتنی و رویایی و دوام آن کار دشواری است.. چین توانست در یک دوره بلندمدت بیش از ۱۰ سال، نرخ رشد اقتصادی دو رقمی خود را حفظ کند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۱۴۰۰ ، ۰۹:۵۵
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۶بهمن
تئوری‌های انقلاب و چرایی انقلاب اسلامی
به قلم علی قلی‌تبار: بسم الله الرحمن الرحیم "بررسی دلایل و ضرورت های انقلاب، دستاوردهای انقلاب را در مقایسه با شاخص های پیش از انقلاب و در قیاس با سایر کشورهای همطراز در گذشته و حال" بخش دوم. «اشتیاق انقلابی، تنها یک نتیجۀ ممکن دارد "ختم‌شدن به گفتمان ارباب". این موضوع را تجربه ثابت کرده است. آن‌چه شما به‌عنوان انقلابیون تمنایش را دارید، یک ارباب است. یکی هم به‌دست خواهید آورد.» (ژاک لکان)
 
 
در بخش نخست، به بنیان های اساسی سقوط و سرنگونی حاکمان و حکومت ها بدون تحلیل و بسط گزاره ها پرداختم. بدوا گمان می کردم قادرم در دو بخش به تبیین موضوع پیشنهادی بپردازم اما با همۀ تلاشم دریافتم که نباید از کنار این بحث با این اهمیت، به این سادگی گذشت. تجربه و دانش بشری در طول حکومت ها نشان می دهد که هر حاکمی و حکومتی در استمرار بقا و تثبیت خود همواره چنین بود: استبداد رای، فزون طلبی، انحصارطلبی، مطلق گرائی، تنگ تر کردن حلقۀ خواص و حذف رقیب ولو از نزدیک ترین اقارب و تشدید خشونت و هدم نمادها و نهادهای ارزشی و اخلاقی و هنجای مقبول و موجه زیرا بر بال نظریۀ ماکیاوللی، بقا را بعنوان اصل اول، اریکۀ قدرت می داند. بیشتر بخوانید ↓
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۱۴۰۰ ، ۰۹:۱۹
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۵آبان

به قلم دامنه : به نام خدا. سلام. دیشب فکر کردم ۲۴ آبان‌ماه که آمد چه بخوانم و چه بنویسم؟ چون زمان سالگرد رحلت علامه طباطبایی است. پس سری به یکی از دفترهای یادداشتم زدم تا بهره‌ای نوش کنم. از قضا چشمم به نکاتی افتاد که از جلد چهارم المیزان بخش‌هایی را خلاصه‌نویسی آزاد کرده بودم، آن‌هم حدود ۱۵ سال پیش. چند جمله‌ای از آن را با شیوه‌ای آزاد تایپ می‌کنم و می‌گذرم:

 

از نظر علامه طباطبایی امر حکومت اسلامی بعد از رسول خدا ص و بعد از غیبت، «بدون هیچ اختلافی به دست مسلمین» است، اما با در نظر گرفتن معیارهایی که قرآن کریم بیان نموده. و آن این است:

 

اولاً مسلمین باید حاکمی برای خود تعیین کنند. ثانیاً آن حاکم باید کسی باشد که بتواند طبق سیره‌ی رسول الله ص عمل نماید و سیره‌ی آن جناب، سیره‌ی رهبری و امامت بود، نه سیره‌ی سلطنت و امپراطوری. ثالثاً باید احکام الهی را بدون هیچ کم و زیاد حفظ نماید. رابعاً در مواردی که حکمی از احکام الهی نیست -از قبیل حوادث و ...- با مشورت عقلای قوم، تصمیم بگیرد. ر.ک: المیزان، جلد ۴، ص ۱۹۶ .

 

علامه در ص ۱۶۲ همین جلد می‌فرماید: «اساس نظام دین اسلام پیروی از حق است، نه موافقت طبع» و در ص ۲۸۲ جلد یکم نکاتی گفتند که بسیار دردناک است زیرا مشخص می‌سازد که چه بر سر اسلام آوردند. از نظر ایشان زمامداران بنی‌امیه این مسائل اساسی اسلام را که خاتم پیامبران ص آن را تجربه کردند، بازیچه‌ی دست خود ساختند به‌طوریکه «دین مبین اسلام را از رونق انداختند» و لذا «تمام آزادی‌ها که اسلام آورده بود از بین رفت» و «از دین اسلام در بین مسلمانان چیزی باقی نماند، مگر رطوبتی که پس از خالی‌کردن کاسه‌ی آب در آن می‌مانَد.» و «گناهانی در بین‌شان پدید آمد که حتی بی‌دینان از آن شرم دارند.»

 

نکته: خواستم بگویم اینک که بیش از ۴۰ سال است به پای این انقلاب بابرکت و اسلام باعزت، خون شهید داده شده و همچنان داده می‌شود، تا نظام مبتنی بر آموزه‌ی دین و متکی بر آرای این مردم، همواره پابرجا، چابک، خادم و خالص باقی بمانَد، کاری نکنند که بازهم کارها آن‌طور خراب شود، و رفتارها آن‌گونه‌ای گردد که از دین مبین، فقط رطوبت و نَم! باقی بماند. می‌بایست با جان و دل به این انقلاب باشکوه -که عظمت و مجد و اثرات اسلام را نمایان کرده- خدمت بی‌منت نمود و دل مردم فداکار و «صبّار» این سرزمین را به دست آورد و نگذاشت دشمن و کینه‌توزان و عُقده‌گشایان، با نقب‌زدن در مسیر آفت‌ها و آسیب‌ها و صدها کارهای نابخردانه، بر سر راه این انقلاب پرمایه، سد و تردید و نیرنگ و خدنگ بیافرینند. نمی‌گویم مدینه‌ی فاضله و آرمان‌شهر (=یوتوپیا) بسازند، نه، دست‌کم کاری نکنند که مردم با هم دردمندانه و با حسرت و حیرت پچ‌پچ کنند و بگویند دیدید! دیدید! دارند برای خود جیب می‌دوزند و به باند خود میدان می‌دهند و دائم به موجودی حساب‌ها و میزان دارای‌های خود و هزارفامیلان می‌ریزند؟ آیا گناه نیست این انقلاب با این‌همه حسنات و خدمات و ایجاد آن‌همه شکوه و عزت، آسان به دست میراث‌خوارانی بدتر از حرامخواران صدمه ببیند و از چشم و دل نسل آینده بیفتد؟ شرم باید کرد از شهیدان و در رأس آن در پیشگاه امام امت و صیاد و حاج قاسم که با ضمیری پاک و توشه‌ای پربار به ملکوت پرکشیدند. والسلام.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۱۴۰۰ ، ۱۱:۴۹
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۲آبان
متن نقلی با تنظیم و ویرایش دامنه: «امکان دارد این مطلب مطرح شود که ما نظامی دینی هستیم، بنابراین نمی‌توانیم به عقاید غیردینی اجازه‌ی فعالیت دهیم. این منطق معیوب و استدلال اشتباهی است. برای این‌که نظام دینی ما که از نظام پیامبر اکرم(ص) مؤمن‌تر نیست. ایشان نظامی شورایی برقرار ساختند و وقتی در اقلیت قرار می‌گرفتند و مخالفین (و «منافقین») با تصمیماتشان مخالفت می‌ورزیدند و همچنین کسانی که دین دیگری داشتند مانند یهودیان و ..، همه آزاد و شهروند بودند و البته همه وظیفه هم داشتند که از امنیت شهر محافظت کنند. یعنی همه‌ی شهروندان می‌توانستند به شرط حفظ امنیت و آزادی شهر، عقیده و دین خود را داشته باشند. بنابراین در طول تاریخ اسلام وجود داشتند کسانی که علیه‌ی نبوت صحبت کرده‌اند، برای نمونه زکریای رازی. و یا علیه‌ی دین و دینداران می‌سروده‌اند مانند ابوالعلاء معری، و آزاد بوده‌اند! تنوع فکری و فرهنگی همواره وجود داشته است. افرادی با ادیان دیگر در خلافت‌های اسلامی نه تنها وجود و حضور فعالیت داشته‌اند که وزیر و وکیل می‌شده‌اند و... . هرچند که البته در دوره‌هایی هم مانند دوره‌ی «محنه»(شکنجه و اختناق)، عدم تساهل و تعصب‌ها و تحجرها و تعصیب و سرکوب عقیدتی نیز بوده است. بنابراین هیچ توجیهی ندارد که یک عده بگویند حال که اسم نظام دینی است، مثلاً ما نباید احزاب چپ و آزادیخواه و ملی غیرمذهبی داشته باشیم! بنیانگذار نظام، در پاریس اعلام کردند که حتی احزاب مارکسیستی آزادند و... مرحوم آقای مطهری نیز چنین اعتقادی داشته‌اند؛ و چطور یک استاد دانشگاه مارکسیست مانند زنده‌یاد آریان‌پور که در زمان شاه در دانشگاه الهیات تدریس داشت، دیگر نتواند آزادانه در دانشگاه‌های ما تدریس کند؟!
 
 
چرا به اینجا رسیده‌ایم؟ این مساله دو علت بیرونی و درونی داشت. دلیل درونی‌اش به خاطر همان سنت دیرین استبدادی ۲۵۰۰ ساله‌ی کشور ماست که عرض شد. ما ۲۵۰۰ سال در نظام‌های شاهنشاهی و خلافت‌ها و سلطنت‌های مطلقه بسر برده‌ایم که درست است با فرازوفرودهایی از درجه‌ی آزادی عقیدتی و سیاسی مواجه بوده (مثلاً تفاوت هخامنشیان و ساسانیان در امر دینی)، اما شرایط به‌گونه‌ای بوده که مستشرقین آن‌را «استبداد شرقی» و شیوه‌ی تولید آسیایی و..، خوانده‌اند که تحلیلی ذات‌انگارانه و در بررسی پاره‌ای از این پدیده بی‌پایه است، اما به هر حال، هم در زمینه‌ی دینی تعصب و تحجر و خرافه را مخلوط کرده‌ایم و هم در زمینه‌ی سیاسی که سیاست «شلاق خلاق» و دار و درفش استبداد و آداب جباریت و..، به‌شکل نهادینه و سنتی و حتی ساختاری و ناخودآگاه وجود داشته است. و متاسفانه وقتی که جامعه به بحران و تنش کشیده می‌شود، این مسائل بروز بیشتر پیدا می‌کند و تکرار می‌شود. برای نمونه، پس از مشروطه، با این‌که این انقلاب می‌خواست دست به اصلاحات اساسی بزند اما به علت همین ضعف‌های ساختاری و عادت‌شده شکست خورد و سرانجام رضاخانی برخاست...، دوباره سنت سلطنت بازمی‌گردد و به دیکتاتوری ۲۰ ساله می‌انجامد.
 
دوره‌ای که [اکنون] در درون آن قرار گرفته‌ایم، بسیار تعیین‌کننده است. به‌نظرم وارد فاز سرنوشت‌ساز نهایی برای کشور شده‌ایم. به‌گونه‌ای که یا وارد یک راه‌حل اصلاح‌گرایانه‌ی ساختاری برای برون‌رفت از وضع فعلی می‌شویم یا همه چیز به‌معنای بدِ کلمه از هم می‌پاشد و احتمال آن‌که سرنوشتی ناگوار نظیر آنچه در برخی کشورهای همسایه مانند عراق، افغانستان، سوریه، یمن و..،  پیش آید وجود دارد. بنابراین در اینجا روشنفکران و جامعه‌ی مدنی باید به خط مشی‌ای مسئولانه عمل کنند و متحد و همسو، مطالباتی روشن، عملی و علمی داشته باشند و راه‌حل‌هایی درست را در همه‌ی زمینه‌ها از واکسیناسیون گرفته تا مسائل حیاتی حقوقی-سیاسی و اجتماعی-اقتصادی ارائه کنند.» منبع

 

نظر دامنه: متن‌های نقلی درین درگاه صرفاً به معنای اطلاع‌رسانی است. ازین‌که آقای دکتر احسان شریعتی جانبدار عدالت است و پشت آزادی ایستاده و افکاری از جنس مردم و مستضعفین زمین دارد تردیدی ندارم و حتی آنچه در این مصاحبه با سایت جماران گفته از سر دغدغه سر داده. بی‌آن‌که به محتوای آن ورود کنم فقط نکته‌ام را جهت اشاره به سرنوشت شوم یک جریان سیاسی مسلح می‌گویم و رد می‌شوم و آن این است: همان‌طور که تغییر ایدئولوژیک سازمان مجاهدین خلق از اسلام به مخلوطی از مارکسیسم و ... ، هویت این سازمان را کم‌کم مخدوش و برملا ساخت و نهایتاً به سمت جریان ترور و نفاق و حتی همدستی با صدام و سرسپردگی به اروپا و آمریکا برد و از دایره‌ی انقلاب اسلامی بیرونشان انداخت، اینک بخشی از جریان چپ (نه البته تمام آن) نیز -که اسم خود را «اصلاح‌طلب» گذاشته‌اند- احتمال می‌دهم با تغییر ایدئولوژیکی که دارند صورت می‌دهند (بلکه ممکن است داده باشند) و در خلوت و خفا پوست می‌اندازند، هم‌سرنوشت با کسانی شوند که در صدر انقلاب نمک خوردند ولی نمکدان شکُندند و سرانجام در آغوش دیکتاتوری مثل صدام‌حسین افتادند و با افزارآلات جنگی او به جنگ با ملت و میهن آمدند. بگذرم و بگویم همان‌طور که آقای احسان شریعتی گفته مطالبات باید روشن، علمی و عملی باشد و نیز به قول وی با خط مشیء مسئولانه و متحد و همسو و راه‌حل‌هایی درست. درین میان، نقش دشمن در آسیب‌زدن به انقلاب نیز، نباید نادیده انگاشته شود و چون کبک سر زیر برف کرد. باید با خلوص و روراستی کوشید تا بر خدمات و حسَنات بسیار فراوان انقلاب، از طریق دوام خدمت و حضور همگانی و مبارزه‌ی سه وجهی با «فساد و فقر و تبعیض» و دفع یا تقلیل تمام گونه‌های آفت و آسیب، همچنان افزوده شود.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۱۴۰۰ ، ۱۱:۲۹
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی