هشت نکته در پیام اوباما
به قلم دامنه : به نام خدا. ڪاش انگلیسی و ترجمه بلد بودم و پیام «باراڪ اوباما» را خودم با احاطه بر متنِ اصلی، برگردان میڪردم تا ببینم حرفش چیست. گرچه به یڪی از ترجمهها (منبع) دسترسی پیدا ڪردم، اما معمولاً ترجمهها بهدرستی و رسا، به فارسی برگردان نمیشوند. فرض را بر این میگذارم این برگردان، درست، همان است ڪه اوباما به مردم معترض آمریڪا گفته است. به گمان من -با پرهیز از اینڪه او ڪیست و در زمانِ زِمامداری و صدارتش بر آمریڪا چه رفتارهایی با ایران و جهان ڪرد- هشت نڪته در پیامش نهفته است ڪه دستڪم در فضای نظری میتواند جنبههایی برای مطالعات و مطالبات بیافریند.
۱. اعتراضات را «فرصت» تفسیر ڪرده، نه «شورش» و گفته این میتواند برای «جامعه و حتی ڪشور» استفاده شود تا «بالاخره تاثیری داشته باشیم.» یعنی با این فعلِ جمعِ «داشته باشیم» خود را نیز، داخل اعتراضات قرار داد نه مانند برخیها ! بیرونِ گود.
۲. از اعتراضات به عنوان «تغییر ذهنیتِ در حالِ انجام» تعبیر ڪرد ڪه از طریق آن «یڪ آگاهی بسیاربزرگ به وجود آمده» و با این رویڪرد، باز خود را با معترضان جمع میبندد و میگوید: «تا ما متوجه شویم ڪه میتوانیم بهتر از این عمل ڪنیم.»
۳. او رسماً میگوید «تظاهرڪنندگان ڪنونی» در حال ارائهڪردن «یڪ تابلوی نقاشی از آمریڪا» هستند ڪه «حضور جوانان» و «انگیزههایشان میتواند الهامبخش تغییرات عمیقتری باشد.»
۴. جالب اینڪه از درون اعتراضات به بیرون آن هشدار میدهد یعنی به «همهی فرمانداران ایالتهای ڪشور» ڪه از آنان میخواهد تا «سیاستهای استفاده از زور را با اعضای جوامع خود بازبینی ڪنند.» بازبینی سیاست زور، نیاز امروزی بشیریت است ڪه گویا بر اوباما نیز روشن گردیده است.
۵. او همچنین از «تمامی مردم» درخواست ڪرد «ڪه با یڪدیگر همڪاری داشته باشند» ڪه چه شود؟ هدف را معین میڪند: تا «آمریڪا را تغییر دهند» زیرا معتقد است «ڪشور» با «ارزشهایش مطابقت» ندارد. در واقع با این سخن، بر نقدِ جدّی ملل آزادهی جهان بر رفتارهای ڪریه و قُلدورمآب آمریڪا صحّه گذاشته شد.
۶. در نگاه اوباما «اعتراضات ڪافی نیستند» چرا؟ چون آنچه به نظر او مهمتر است «حضور پرشور» مردم در «انتخابات آینده» است. یعنی پیوند خیابان با صندوق آراء. نماد دموڪراسیهای واقعی این است، هم خیابان و هم صندوق رأی باید برای مردم آزاد باشد. و امروزه ڪه سران شریر آمریڪا به سرڪوب مردم در خیابانها مشغولاند ازینرو اوباما این دو مسأله را به هم مرتبط ڪرد.
۷. اوباما «رأیدادن در مقابل اعتراض» یا «مشارڪت در ازای نافرمانی مدنی» را نادرست میداند و معتقد است در چنین رویڪردی اوضاع ڪشور «در این مسیر یا در آن مسیر پیش نمیرود بلڪه باید هر دو با هم باشند.» دلیلش روشن است. اعتراض با رأیدادن پیوند دارد. وگرنه اعتراضاتی «ڪور» میشود و هرجومرج.
۸. و او حرف اصلیاش در آخر پیام میزند و آن این است: «به منظور تغییر واقعی، باید روی مشڪل متمرڪز شد و افرادِ در قدرت نباید آسوده باشند.» دوباره خود را با معترضان جمع میبندد و این هدف را برملا میڪند: «باید تغییر را به راهحلها و قوانین عملی ڪه قابل اجرا هستند و نظارت روی اجرای آنها باشد، تبدیل ڪنیم.»
نڪته: با این متنم خواستم، هم رسانده باشم با نگاه خودِ آمریڪاییها -آن هم اوباما ڪه هم در صدارت بود و هم خود یڪ سیاهپوست است- به آنچه در آمریڪا میگذرد، واقعیتر میتوان از خبر به اطلاعات سیر ڪرد.
و هم گفته باشم اینڪه اوباما معتقد است نباید گذاشت «افرادِِ در قدرت» در آسودگی باشند، اصلی فراگیر است. در ادبیات سیاسی شیعه، امام علی (ع) به مردم -به این مضمون- میفرمودند با چشمانِ ناظرتان ڪجیهای قدرت را راست ڪنید.