تازه ترین پست ها
پذیرفته ترین پست ها
پر بازدید ترین پست ها
پر بحث ترین پست ها
تازه ترین نظر ها
-
ناشناس : سلام دوستان شب خوش نکاتی که عرض میکنم اشاره به شخص خاصی نیست، بلکه دیدگاه کلی بنده است. اگر زاویه نگاه خود را به جنگ ایران و عراق اصلاح نکنیم، نوشتههای ما بوی خسارت، پشیمانی و بدبختی خواهد داد. زیرا جنگ چیز بدی است، در جنگ انسانها کشته می شوند، در جنگ خانهها، شهرها، صنایع و... ویران میشود، در جنگ است که ... -
ناشناس : ✳️ اعداد تکاندهنده از جنگ ایران و عراق چکیده نوشته: جعفر شیرعلینیا مورخ جنگ 🔴 جملهٔ معروفی منسوب به استالین هست که میگوید: «مرگ یک نفر، تراژدی و مرگ میلیونها نفر، آمار است.» ۱- این بدترین نگاه به تعدادی است که بهعنوان آمار پیشِ روی ما قرار میگیرد؛ بهویژه آنجا که اعداد با جان انسانها سر و کار دارد. ... -
ناشناس : بنام خدای شهیدان و رزمندگان همیشه سرفراز. سلام علیک. هفته دفاع مقدس مبارک باد . ضمن تشکر از جنابعالی: ۱) بی هیچ تردیدی؛ دفاع مقدس؛ یکی از بارزترین نماد عزت خواهی و عزت مداری ملت شریف ایران بود؛ ۲) بزدلان و ترسویان و نمک نشناسانی که هواپیماها و...خریداری شده را به آمریکا پس داده بودند و دولت مردان وابسته به ... -
ناشناس : [در پاسخ به 🔋 🔋] اصلاحیه در خبرنامه در مورد بلند نشدن نماینده طالبان هنگام پخش سرود ملی کشور ، دلایل و توجیهات متعدد و متنوعی در فضای مجازی و غیر مجازی مطرح شد ولی در نهایت نماینده طالبان عذر خواهی کرد و در مراسم اختتامیه در برج میلاد ، به هنگام پخش سرود ملی ، بپاخاست. حمید دارابی نیا -
ناشناس : [در پاسخ به دامنه ۱ | ابراهیم طالبی دارابی] با سلام به مدیر محترم مدرسه مبارکه فکرت صبح حضرت عالی بخیر أعیاد مبارک ورود طوفانی دوسه روزه جنابعالی بعد از غیبت چندین و چند روزه ، آنچنان صحن و سرای مدرسه را متلاطم کرد ، که نا آشنای با امواج دریا چون منی را گیج و سردرگم نمود 😊😊 از کشکولی بگذریم ، کارهای پیشامده ... -
ناشناس : [در پاسخ به 🔋 🔋] سلام جناب انظر روز به خیر ❇️ بر پایه حرف نیما یوشیج که در مقایسه لنین و امام علی گفته بود «بگذارید چند سال بگذرد تا معلوم شود چه کسی در دل مردم میماند»، ساخت و نصب مجسمه سیاستمداران، چندان اهمیتی ندارد. ❇️ در رساله عملیه تمام مراجع، ساخت مجسمه و تندیس از انسان و حیوان حرام است. بعد از نصب ... -
ناشناس : سلام جلیل جان همانطوریکه سرور بنده آقا ابراهیم فرمودند ایدئولوژی حزب بعث اگر استیلا پیدا می کرد رهبری کشورهای غربی _ اسلامی را بعهده می گرفتند . اصلی ترین موضوعی که باید در مورد جنگ ایران و عراق همواره مد نظر قرار داد آغازگر و مقصر جنگ است ! سید علی اصغر شفیعی دارابی -
ناشناس : سلام جناب آقاابراهیم شب به خیر ۱- اگر روزی بتوانیم همانطور که در جمعهای خصوصی درباره جنگ هشت ساله گفتگو میکنیم در فضای عمومی و رسانه درباره جنگ حرف بزنیم، به فرموده امام علی علیهالسلام «از گذشته عبرت میگیریم تا آینده را حفظ کنیم» ۲- آنچه از عصر امروز آغاز به نوشتن آن کردم، فیالبداهه بود. برای پرهیز از ... -
ناشناس : سلام آقا ابراهیم به نظر بنده زاویه ها را با مضمون دفاع مقدس باید می نگاشتید چون جنگ از سوی حزب بعث برما تحمیل شد ،بگذرم. حجت رمضانی دارابی -
ناشناس : سلام جناب طالبی عزیز جمعهتان مبارک معمولا در تقسیمبندیها، چه اندیشهای، چه سیاسی و اقتصادی نمایندگان بارز و صاحبان آن هم ذکر میشود. خوب بود شما هم صاحبان زوایا را معرفی میکردید. بنده معتقدم، حضرت امام در ابتدا صاحب دیدگاه دوم بود و پس از فتح خرمشهر که در موضع برتر قرار داشتیم، خواهان پایان جنگ بودند، ...
موضوع های کلی سایت دامنه
کلمه های کلیدی سایت دامنه
- عکس ها
- چهره ها
- انقلاب اسلامی
- تریبون دارابکلا
- عترت
- دامنه کتاب
- تک نگاران دامنه
- اختصاصی
- گوناگون
- مباحث دینی
- ایران
- مسائل روز
- فرهنگ لغت دارابکلا
- جهان
- قرآن در صحنه
- دارابکلایی ها
- مدرسه فکرت
- روحانیت ایران
- لیف روح
- جامعه
- مرجعیت
- دامنه قم
- زندگینامه من
- شعر
- روحانیت دارابکلا
- جبهه
- امام رضا
- کویریات
- خاطرات
- مشهد مقدس
- گفتوگو
- سلمان صالحی
- اُنظُر
- نیرو نیلوفر
بایگانی های ماهانه ی سایت دامنه
-
مهر ۱۴۰۳
۱
-
شهریور ۱۴۰۳
۲۲
-
مرداد ۱۴۰۳
۱۹
-
تیر ۱۴۰۳
۱۸
-
خرداد ۱۴۰۳
۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۳
۷
-
فروردين ۱۴۰۳
۷
-
اسفند ۱۴۰۲
۱۸
-
بهمن ۱۴۰۲
۲۰
-
دی ۱۴۰۲
۸
-
آذر ۱۴۰۲
۲۰
-
آبان ۱۴۰۲
۲۳
-
مهر ۱۴۰۲
۲۰
-
شهریور ۱۴۰۲
۱۹
-
مرداد ۱۴۰۲
۲۰
-
تیر ۱۴۰۲
۱۰
-
خرداد ۱۴۰۲
۱۴
-
ارديبهشت ۱۴۰۲
۸
-
فروردين ۱۴۰۲
۱۷
-
اسفند ۱۴۰۱
۱۲
-
بهمن ۱۴۰۱
۱۶
-
دی ۱۴۰۱
۲۱
-
آذر ۱۴۰۱
۳۲
-
آبان ۱۴۰۱
۲۸
-
مهر ۱۴۰۱
۲۲
-
شهریور ۱۴۰۱
۱۳
-
مرداد ۱۴۰۱
۱۳
-
تیر ۱۴۰۱
۱۲
-
خرداد ۱۴۰۱
۱۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۱
۱۵
-
فروردين ۱۴۰۱
۲۷
-
اسفند ۱۴۰۰
۲۴
-
بهمن ۱۴۰۰
۳۰
-
دی ۱۴۰۰
۲۴
-
آذر ۱۴۰۰
۲۴
-
آبان ۱۴۰۰
۳۲
-
مهر ۱۴۰۰
۲۶
-
شهریور ۱۴۰۰
۱۷
-
مرداد ۱۴۰۰
۱۱
-
تیر ۱۴۰۰
۲۵
-
خرداد ۱۴۰۰
۱۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۰
۱۴
-
فروردين ۱۴۰۰
۱۷
-
اسفند ۱۳۹۹
۳۴
-
بهمن ۱۳۹۹
۳۸
-
دی ۱۳۹۹
۳۵
-
آذر ۱۳۹۹
۳۶
-
آبان ۱۳۹۹
۲۳
-
مهر ۱۳۹۹
۳۱
-
شهریور ۱۳۹۹
۲۳
-
مرداد ۱۳۹۹
۳۲
-
تیر ۱۳۹۹
۳۱
-
خرداد ۱۳۹۹
۲۵
-
ارديبهشت ۱۳۹۹
۴۱
-
فروردين ۱۳۹۹
۴۰
-
اسفند ۱۳۹۸
۳۶
-
بهمن ۱۳۹۸
۴۹
-
دی ۱۳۹۸
۴۸
-
آذر ۱۳۹۸
۳۸
-
آبان ۱۳۹۸
۳۰
-
مهر ۱۳۹۸
۴۴
-
شهریور ۱۳۹۸
۳۸
-
مرداد ۱۳۹۸
۲۸
-
تیر ۱۳۹۸
۳۵
-
خرداد ۱۳۹۸
۱۸
-
ارديبهشت ۱۳۹۸
۱۸
-
فروردين ۱۳۹۸
۱۸
-
اسفند ۱۳۹۷
۳۰
-
بهمن ۱۳۹۷
۴۰
-
دی ۱۳۹۷
۴۰
-
آذر ۱۳۹۷
۳۴
-
آبان ۱۳۹۷
۴۵
-
مهر ۱۳۹۷
۵۵
-
شهریور ۱۳۹۷
۶۸
-
مرداد ۱۳۹۷
۶۸
-
تیر ۱۳۹۷
۶۵
-
خرداد ۱۳۹۷
۳۶
-
ارديبهشت ۱۳۹۷
۴۸
-
فروردين ۱۳۹۷
۴۸
-
اسفند ۱۳۹۶
۶۶
-
بهمن ۱۳۹۶
۶۵
-
دی ۱۳۹۶
۳۲
-
آذر ۱۳۹۶
۵۷
-
آبان ۱۳۹۶
۴۴
-
مهر ۱۳۹۶
۴۹
-
شهریور ۱۳۹۶
۲۸
-
مرداد ۱۳۹۶
۲۸
-
تیر ۱۳۹۶
۱۷
-
مهر ۱۳۹۵
۱
-
آذر ۱۳۹۴
۲
-
دی ۱۳۹۳
۱
-
تیر ۱۳۹۲
۱
پیوندهای وبلاگ های دامنه
پیشنهاد منابع
دامنهی دارابکلا
مدرسه فکرت ۳۲
مجموعه پیامهایم در مدرسه فکرت
قسمت سی و دوم
فلکه فکرت (۱۴)
نگاه میکرو و نگاه ماکرو
به نام خدا. سلام. ما باید این دو نگاه _میکرو و ماکرو_ را یاد بگیریم و در بیشتر درگاه های زندگی به کارش ببریم، تا به قول آن کتاب مهم مرحوم عبدالحسین زرین کوب یعنی «نقش بر آب»، زندگی و دوران زیست مان، نقش بر آب نباشد. نگاه میکرو (=ریز) نگاه از نزدیک است. نگاهی که دقت بیشتری می آفریند. اما نگاه ماکرو (=درشت) نگاه از دور است و سطح بیشتری را در نظر می گیرد.
سه مثال می زنم از سه ساحت، تا توانسته باشم این دو نگاه را در این فلکه فکرت بیشتر بشناسانم:
1. مثلاً در ریاضیات نگاه میکرو به عالَم ریاضیات شاخۀ آنالیز را به وجود می آورد که احتمالات را بررسی می کند. و نگاه ماکرو شاخۀ جبر را که به ساختارهای جبری می پردازد.
2. و نیز در علوم طبیعی، نگاه میکرو انداختن به مادّه، موضوع بحث علم شیمی است که دانش به ساختار مواد و دگرگونی آن است. و نگاه ماکرو داشتن به مادّه، موضوع علم فیزیک است. یعنی علم طبیعت و حرکت و رفتار مادّه در زمان و فضا؛ از اتُم تا کهکشان.
3. یا در مباحث علوم انسانی که نگاه میکرو همان معرفت شناسی نوع اول است. معرفت شناسی یعنی شناخت برای توجیه باور و عقیده، که فلسفۀ شناخت نام دارد. و نگاه ماکرو یعنی نگاه از بیرون گود که معرفت شناسی نوع دوم است.
بنابراین؛ انسان _در هر زمان، زمانه و زمینه ای_ تا این دو نگاه را در خود جاری نکند، به چیستی های پیرامون خود و اقیانوس وجودی خویش پی نخواهد برد. پس؛ پیش به سوی پرهیز از تک نگاهی و پرداخت به دو نگاهی؛ میکرو و ماکرو؛ هر کس به وسع و توان و فهم خود. از همین اکنون اگر ملخی، مورچه ای، مرغی، ماری، موضوعی، مشکلی، موردی، مکانی، معرکه ای، مکتبی، مفاهیمی، مُخی، مغزی، مترسکی، منقلی، منقاری و منقولی دیده ایم، با دو نگاه میکرو و ماکرو بنگریم.
پیوست:معرفت شناسی نوع اول یعنی ذهنیت و بررسی ذهن آدمی. معرفت شناسی نوع دوم یعنی عینیت و توجه از بیرون به علوم و تجربۀ فکری بشری که تحلیل علل شناسانه به دست می دهد. مثلاً وقتی به دستاوردهای علمی بشر نگاه می کنیم یعنی داریم معرفت شناسی نوع دوم انجام می دهیم. 27 فروردین 1398.
انسان راستین (۱۲)
از زورگویی، دروغ و نادانی میپرهیزد.
فلکه فکرت (۱۵)
دیوانه و فرزانه
به نام خدا. سلام. واژهی دیوانه، ساختهای از اسم «دیو» و پسوند نسبتِ «آنه» است. دیو دستکم دو معنی داشت؛ در زبانهای هند و اروپا معنای «خدا» داشت اما در زبان پارسی از زمان زرتشت به بعد، به آورندهی بدی و دارندهی زشتی معنی میشد و کمکم در فرهنگ و ادب نوین ایرانیان، دیوانه در برابر فرزانه (=خردمند. بادانش) بهکار رفت و میرود. یعنی دیودیده، سودایی، نادان، جِنّی. اما آیا دیوانه فقط یعنی همین؟ بسیاری از اندیشهها، نکتهها، مضمونها (=درونمایه) و بیان نظرات را _که گفتنش از دید اجتماعی، سیاسی، اعتقادی و یا اخلاقی ممکن و مقدور نمیبود_ از زبان دیوانگان میگفتند. مانند گفتههای ناب و تکاندهنده که به بهلول و ملانصرالدین نسبت میدهند! حتی در میان ایرانیان یک ضربالمثل ساخته شد که:
«حرف راست را از دیوانه بشنو»
ادبیات عرفانی، دیوانه را به شیدایی و والِهشدن و مجنون عشق پیش راند و از زبان دیوانگان گفتار فرزانگان را آشکار میساخت. مانند این مثال در منطقالطیر (=زبان حیوانات) شیخ فریدالدین عطار در داستان عذرآوردن مرغان:
چون تُرا دیوانگی آید پدید
هرچ تو گویی ز تو بتوان شنید
(منبع)
در قرن ۱۶ نیز اراسموس فیلسوف هلندی با نوشتن کتاب «در مدح دیوانگی» بنیاد استبداد وحشتناک کلیسایی قرون وسطایی را لرزان کرد. او برای این هدف، ادبیات طنز و شوخی را بهکار بستهبود و قدرت هیولایی اربابان کلیسا را سُست کرده بود. من در سال ۷۱ در دانشگاه تهران در درسی که با استاد حسین بشیریه داشتم، با افکار و اندیشههای دِسیدریوس اراسموس آشنا شدم. بگذرم.
پیوست: دستمایهام برای این قسمت فلکه فکرت این پست سید علیاصغر بود که در پذیرش آن پست حمید به او نوشت: «دیوونه ام کردی حمید داداش» ازاینرو خواستم این واژه را شرح و تفسیر و تعلیل (=علّتیابی) کنم.
زنگ شعر:
«دیوانهدل» همان والِهشدن و حیرانیست. و چه خوب سروده حافظ و چه خوب خوانده محمد اصفهانی:
بنمای رُخ که خلقی والِه شوند و حیران
بگشای لب که فریاد از مرد و زن برآید
(منبع)
سنت های داراب کلا:
یکی از آداب احوالپرسی دارابکلاییها. اینطوری بود:
میگفتند: دست دِرست.
جواب میدادند: دین محمد دِرست.
نکته ها: هگل فیلسوف قدَر آلمانی _که اول طلبهی دینی بود_ در یکی از آثارش میگوید دین فقط مراسم عشاء ربانی نیست، اینکه آبدهن به کف زمین نیندازی هم دینورزیست.
فلکه فکرت (۱۶)
سکّوی خطابه و پایهی بلند
به نام خدا. سلام. در صفحهی ۲۹۰ جامعهشناسی دکتر بشیریه خواندم که المپ دو گوژ _نویسندهی فرانسوی_ سال ۱۷۸۹ در اعلامیهی حقوق زن و شهروند اعلام داشته بود: «همچنانکه زنان حق دارند که بالای چوبهی دار بروند به همینسان نیز حق دارند که بالای سکّوی خطابه بروند.» بیشتر بخوانید ↓
برانگیختهشدن خاتمالانبیاء
به قلم دامنه: به نام خدا. در حالیکه در چهلسالگی بود، طبق رسم همیشگیاش برای عبادت و تفکر به غار حرا رفته بود، جبرئیل نازل شد و پنج آیۀ اول سورۀ علَق را برای محمد امین بیان کرد: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ. اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ. خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ. اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ. الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ. عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ.
به نام خداوند رحمتگر مهربان. بخوان به نام پروردگارت که آفریده است. که انسان را از [نطفه و سپس] خون بسته آفریده است. بخوان و پروردگار تو بس گرامى است. همان که با قلم [و کتابت انسان را] آموزش داد. به انسان چیزى را که نمى دانست، آموخت.
قبل از بعثت نیز، به محمد امین الهاماتی میشد. پس از دریافت وحی الهی، از کوه پایین آمد و به سمت مکه و خانه رفت. ماجرا را برای حضرت خدیجه _سلام الله علیها_ بازگفت. خدیجه گفت: «به خدا دیرزمانی است که من در انتظار چنین روزی، بسر بردهام، و امیدوار بودم که روزی تو رهبر خلق و پیغمبر این مردم شوی.»
در روزهای آغازین بعثت، هنگام استراحت محمد رسول الله _صلّى الله علیه و آله و سلّم_، جبرئیل بار دیگر بر آن حضرت نازل شد و آیات نخستین سوره مُدثّر را خواند: یَا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ. قُمْ فَأَنْذِرْ. وَرَبَّکَ فَکَبِّرْ. وَثِیَابَکَ فَطَهِّرْ. وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ. وَلَا تَمْنُنْ تَسْتَکْثِرُ. وَلِرَبِّکَ فَاصْبِرْ. اى مرد جامه بر خود پیچیده. برخیز و هشدار دِه. و پروردگارت را تکبیر گوى. و دامنت را پاکیزه بدار. و از آلایش [شرک] بپرهیز. و بخششى مکن که پاداش [و پاسخ] بزرگتر یابى. و در راه پروردگارت شکیبایى کن.
سوره مدثر آیههای ۱ تا ۷ ترجمه خرمشاهی
پیامبر بر اساس این آیات، میبایست پیوسته به فکر بیمدادن مردم از نافرمانی خداوند باشد و تا مدتی دعوت پنهانی داشتند. در نوشتن این متن از این (منبع) بهره گرفتم.
قم، مشهد، نوروز ۱۳۹۸
مشهد مقدس. نوهام علی
حرم امام رضا (ع)
نوروز ۱۳۹۸. عکاس: دامنه
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
تندیس و نماد زائران رضوی
خیابان نواب. چهاراه شهید شوشتری
قبر مرحوم منتظری
تاریخ داخائو
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. فلکه فکرت (قسمت بیستم) بازداشت حفاظتی. من در این فلکه فکرت در مدرسۀ فکرت، «تاریخ داخائو» را بُرش میزنم، با نوشتن سه نکته، یک پیوست و یک تبصره:
نکتهی یکم: زندانیان را فلک میکردند و تاب میدادند و در دفاع از این کارشان میگفتند میخواستیم آزمایش کنیم که آیا ماهیچههای زندانی نیرو دارد یا نه؟ نکتهی دوم: از میان زندانیان برای ورماخت (=ارتش آلمان نازی) عضوگیری میکردند و تبهکاران میتوانستند عضو تیپ بدنام «دیرلهوانگر» شوند تا آزادی یابند. نکتهی سوم: طبق دستور هیتلر شهروندان را با عنوان «بازداشت حفاظتی» دستگیر میکردند. یعنی به هر کس که مشکوک بودند باید دستگیرش میکردند تا امنیت جامعه حفظ شود.
پیوست: من کتاب ۴۲۵ صفحهایی «تاریخ داخائو» نوشتهی پل بِربِن، ترجمهی جمشید ترابی را سال ۱۳۸۴ در یک مسافرت خواندم. کتابی تکاندهنده و دردناک. این اثر به اردوگاه و شکنجهگاه هراسانگیز میپردازد که توسط هیتلر در شهر داخائو در شمال غربی آلمان ایجاد شده بود؛ جایی بیاندازه مَخوف و هولناک که ۲۲۸هزار و سیصد نفر از مخالفان هیتلر (که بیشترشان از کمونیستهای سراسر جهان بودند) در آنجا محبوس گردیدند و بیش از ۵۰ هزار نفر از آنان به بدترین دَدمنشی نابود شدند. تبصره: غرب، تاریخ وحشتناکی دارد. شیفتگان و دلباختگان آن اما این تاریکیها را نادیده میانگارند و دست به تطهیر و تبلیغ آن میزنند!
نوروز ۱۳۹۸ من و علی
آب را هدر ندهیم
نمای قرآن در خیابان بهار قم
سنّ ازدواج و تشخیص عُرف
متن نقلی. نوشتۀ حجةالاسلام امین میرزائی: «. ...در چنین مواقعی ملاکِ تطبیقِ حکم بر قاعده، تشخیص عُرف است. به همین سیاق استنباطِ اطلاقِ سنّ ازدواج برای پسران و دختران کودک و نوجوان هر سرزمینی خطایی متدولوژیک است که عموم قاعده فقهی لاضِرار و شروطِ عامّه تکلیف (بلوغ، قدرت، عقل و اختیار) آن را تخصیص زده اند... آن عدّه فقهایی که به جواز کودک همسری رأی داده اند و (به این بهانه که اسلام برای ازدواج سنّی معیّن نکرده و موضوع بلوغ و عدم بلوغِ متزوّجین را مسکوت گذاشته) ازدواجِ طفلانِ دبستانی و پیران صد ساله را جایز دانسته اند این آیه شریفه قرآن را حتماً خوانده اند: "وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللَّاتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ اَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِینَهٍ". یعنی زنان یائسه ای که امید ازدواج ندارند، بر آنان گناهی نیست که جامه خود را کنار بگذارند بدون اینکه زینتشان را جار بزنند! (سوره مبارکه نور، آیه ۶۰). تا به این جای کار مشکلی نیست و آیه شریفه بر سماحتِ رایِ شارع اقدس نسبت به این دسته از زنان اشعار دارد. مشکل آنجا پیدا می شود که متدولوژی خاصِ آقایان را به کار بگیریم و -بی توجّه به زمان و مکانِ اجرایِ حکم- فتوایی عمومی صادر کنیم.
اینجاست که سمانتیک و هرمنوتیک ( علم به معنای آیه و علم التاویل) وارد می شوند. فی المثل منظور از قواعدُ من النّساء چیست؟! آیا مطلقِ افرادی که به یائسگی می رسند (حدود چهل سالگی) از حجاب مُعافند؟! آیا بین زینتِ "زنانِ سیبیلویِ قاجار" با زینتِ "اهالی بلوندِ فنلاند" از منظر معناشناختی و سمانتیک ربطی برقرار است؟! آیا منظور از ثیاب، هر نوع جامه ای ست یا چادر و جُلباب؟! همانطور که می بینید تفسیر فقهی آیه از مکانی به مکانی و از زمانی به زمانِ دیگر فرق می کند. فی المثل فقیهِ شیعیِ قرنِ نهم فاضلِ مقداد (صاحب کتاب کنز العرفان فی فقه القرآن) آیه را یک جور تفسیر کرده، و صاحب محترم تفسیرالمیزان (مرحوم علّامه طباطبایی) جور دیگر.
مرحوم علّامه به صراحت، مطلق حجاب را بر آنان واجب ندانسته (جلد ۱۵/صفحه ۱۶۴) و تنها تبرّج یا همان "اگزوتیک" بودن را نهی کرده : "و الآیهُ فی معنیِ الاستثناءِ من عمومِ حکمِ الحجاب، و المعنی: و الکبائرُ المُّسنه من النساءِ فلا باسَ علیهنَّ ان لا یحتجبن حال کونهنَّ غیر متبرجات بزینه"؛ حال آن که فاضل مقداد (جلد ۲ / صفحه ۲۲۶) نوعی حجاب حدّاقلی -خِمار- را لازم شمرده: "و المرادُ بالثیابِ ما یلبس فوقَ الخمار من الملاحفِ و غیرها، فانّه رخّص لهنّ وضع هذه الثیاب للاجانب لعدم رغبتهم فیهنّ و زوال التهمه."!
بر سرسخن بازآییم. همچنان که تعریف یائسگی و زینت و خِمار و جُلباب و ثیاب از شهری به شهری و مداری به مداری (از استوا تا قطبین) فرق می کند، بین سنّ بلوغ دختران و پسران اسکاندیناوی تا استوا هم فرق هست. به طوری که نمی توان دختر هلندی را با دختر سودانی و پسر اسکیمو را با ساکن جزایر قناری مقایسه و حکم یکی را بر دیگری بار کرد. در چنین مواقعی ملاکِ تطبیقِ حکم بر قاعده، تشخیص عُرف است. به همین سیاق استنباطِ اطلاقِ سنّ ازدواج برای پسران و دختران کودک و نوجوان هر سرزمینی خطایی متدولوژیک است که عموم قاعده فقهی لاضِرار و شروطِ عامّه تکلیف (بلوغ، قدرت، عقل و اختیار) آن را تخصیص زده اند. امیدوارم این نکته فقهی و فلسفی را از این برادر فقیه و فیلسوفشان بپذیرند و زمان و مکان را در اجتهاد دخیل بدانند.» (منبع)
حقوق مردم مقدّم بر حقوق خدا
به قلم دامنه. فرخندهمیلاد بزرگانسانِ عالَم بشریت، امام علی بن ابیطالب _علیهماالسلام_ خجسته باد. دو سخن بسیارآموزنده و اخطاردهندهی آن امام اُسوه و نمونه را تقدیم میکنم: سخن اول: خداوند سبحان حقوق مردم را بر حقوق خود، مقدّم داشته است؛ پس، هر کس حقوق مردم را اَدا نماید، به ادای حقوق الهی میانجامد. (شرح غرر الحکم ٣/٣٧٠) سخن دوم: ظلم قدم را میلغزاند و نعمتها را سلب میکند و امتها را به هلاکت میکشاند. (شرح غرر الحکم ٢/٣۶) (منبع)
عاصم طالبی آغاز دورهی آموزش نظامی
مدرسه فکرت ۳۱
مجموعه پیامهایم در مدرسه فکرت
قسمت سی و یکم
فلکه فکرت (۱)
انتقال خودخواستهی قدرت
به نام خدا. سلام. ما چند سالیست که در ایران با نامگذاری سالها از سوی رهبری آشنا هستیم. در جهان نیز نامگذاریها در پهنهی قدرت، سیاست و حکومت، امری رایج است. برای نمونه، آخر آوریل امسال _۲۰۱۹_ یعنی چند روز دیگر، تنو آکی هیتو، امپراتور ۸۵ سالۀ ژاپن به دلیل کهولت سن داوطلبانه از سلطنت کنارهگیری میکند و مقامش را به فرزندش _شاهزاده نارو هیتو_ میدهد و با آغاز امپراتوری نارو هیتو نام عصر جدید در این کشور، به «ریوا» تغییر خواهد کرد. یعنی صلح فرخنده یا توازن منظم؛ ری یعنی نظم و فرمان، و وا یعنی صلح و توازن. در ژاپن، مقام امپراتور با مذهب شینتو پیوند دارد. آغاز دورۀ هر امپراتور در ژاپن یک مبداء تاریخی _در کنار تقویم میلادی_ به حساب میآید. دورۀ کنونی «هیسهای» نام دارد؛ یعنی به دست آوردن صلح. (منبع)
نکتهایی هم بیفزایم: گرچه مقام امپراتوری در ژاپن امری تشریفاتیست، اما کنارگیری خودخواسته از قدرت، یک درس نوین به سبک نلسون ماندلاییست و پند دارد و دهها اندرز. ۱۴ فروردین ۱۳۹۸.
فلکه فکرت (۲)
جدایی اما پیوستگی
به نام خدا. سلام. چنانچه میدانید وحدتِ وجود یعنی تمام کائنات برخلاف جداییها، باهم همآهنگ، متّحد، یکتا و پیوستهاند. اگر خواستید بیشتر بدانید این انگاره و انگیزه را دکتر واین دایر در فصل سوم کتاب «زندگی در پرتو عرفان» ترجمهی سیدمهدی جعفریان، نشر افکار بهخوبی شرح داده است.
اما چون ممکن است فرصت دستیابی به کتاب فراهم نباشد، من با یک نمونه این جدایی و پیوستگی را روشنتر میسازم: از ناخُن تا چشم و از سر تا پا، یعنی من. سازمان چشم و سازمان گوش با سازمان ناخُن و سازمان پا، مجزّا و جدا از هم کار میکنند، اما پیوسته، متحده و همآهنگ و با وحدت وجودی و یکتاییِ بودن.
بنابراین، ما باید خود و جهان را پیوسته، در پیوستگی و یکتایی ببینیم تا از سیر در مسیر جدا نیفتیم و از پیشروی جا نمانیم.
۱۵ فروردین ۱۳۹۸.
استان خیال (۵)
در استان خیال، شهروندان به نیروی کشف و شهود در وجود خود، اعتماد دارند.
۱۵ فروردین ۱۳۹۸.
انسان راستین (۱)
به نام خدا. سلام. آیا میدانیم انسان راستین کیست؟ و چه ویژگیهایی دارد؟ او کسیست که...
مردم در مال و جان و آبروی خود از او در امان باشند.
۱۵ فروردین ۱۳۹۸.
شرح دومین عکس مسافرتم:
نوروز امسال در یکی از سازههای شهری مشهد، دیدم که دو زن در حال کارگری و رنگآمیزی دیوارههای فلزی کنارۀ خیاباناند. چون چهرهیشان پشت به دوربین بود، عکسی از آنان انداختم. خواستم چندکلمهای مصاحبه کنم، اما گمانم این بوده، ممکن است روحیهیشان را کِدر کنم، از آن پرهیز کردم. رفتم گشتم تابلوی پروژهای را که روی آن کار میکردند، پیدا کردم که بر آن نوشته بود: «رَهباغ سلام».
نکته: کوشش بنای وجودی آدمیست. اما من حدس میزنم این دو زن باید هنرمند باشند و شاید میخواهند بر صفحهی دراز این دیوارهی فلزی نقاشی بکشند. خدا میداند. و خداقوت میگویم.
زنگ شعر:
سعدی در بیت خود واژهی طریقت را آورد اما بسیاری از افراد در اثر گویشهای مردمی، عبادت را جایگزین طریقت میکنید. سعدی در بوستان اینگونه میسُراید:
طریقت به جز خدمت خلق نیست
به تسبیح و سجاده و دلق نیست
(منبع)
دلقپوشی (=ژندهپوشی) و پشمینهپوشی در دورهای برای برخی به یک نیرنگ و نشاندار کردن خود (=خودنمایی) درآمده بود و سعدی آسیب را با تیزی و روشنبینی دید و طریقت راست و درست را گفت. در اسفار اربعهی حکیم ملاصدرا، یکی از مهمترین آن سیر چهارگانه، رفتن از حق به خلق است. و من ملاصدرا را در امور عرفان و الهیّات میپسندم و با افکار پاک و راست سعدی نیز دَمخورم.
فلکه فکرت (۳)
مَجاز
به نام خدا. سلام. مَجاز چیست؟ مَجاز یعنی معنای غیراصلی هر چیز. به عبارتی دیگر استعمال (=بهکارگیری) واژگان در غیر معنی موضوع. مثلاً کسی را که بیباک و شجاع است «شیر» بنامیم و کسی را که زَبون (=ناتوان) و ترسوست، «موش».
دو نمونه مینویسم:
۱. مرحوم دکتر علی شریعتی در کتاب حج بر عدد هفت تأکید کرد و گفت هفت یعنی بینهایت. پس طواف هفتگانهی کعبه از نظر شریعتی یعنی طواف بینهایت، نه یعنی فقط گردش صوری شش بهعلاوه یک. ۲. امام فخر رازی در جلد ۷ تفسیر کبیر در معنی هفت (=سَبعه) گفته است: «هر گاه ارادهی کثرت کنند، عدد هفت را یاد کنند.» بیشتر بخوانید ↓
رفاقت با خردمندان هوشیار
میلاد امام جواد (ع) مبارک
امام جواد ع فرمودند:
فَسادُالاْخْلاقِ بِمُعاشَرَةِالسُّفَهاءِ،
وَ صَلاحُ الاْخلاقِ بِمُنافَسَةِ الْعُقَلاءِ
«همنشینى با بىخردان و افراد لااُبالى
سبب فساد و تباهى اخلاق خواهد شد؛
و معاشرت و رفاقت با خردمندان هوشیار،
موجب رشد و کمال اخلاق مىباشد.»
(منبع)
پاسخ آیةالله نورمفیدی به قضایای جنگل
متن نقلی: «پس از سالها انتشار شایعات و مطالبی مبنی بر جنگل خواری آیت الله نورمفیدی نماینده ولی فقیه در استان گلستان وی بالاخره به این شایعات پاسخ گفت... آیت الله سیدکاظم نورمفیدی در دیدار جمعی از جوانان شهرستانهای شرق استان گلستان در پاسخ به سوال یکی از جوانان از وی مبنی بر اینکه سالهاست پیرامون تصرف شما و افراد وابسته به شما در جنگلهای لوه گالیکش مطرح است و سرمایه ملی در این شهرستان در معرض خطر جدی است اما شما همچنان سکوت کرده اید و چیزی نمیگویید، بالاخره سکوت چند ده سالهی خود را شکست.
وی خطاب به این جوان با لبخندی ملیح وی را دعوت به آرامش و نشستن بر صندلی خود کرد و سپس گفت: متاسفانه سالهاست افرادی بدون هیچ دلیل و سندی حرفهایی میزنند که معلوم نیست با چه هدفی بیان میشود. نورمفیدی با تاکید بر اینکه باید ماجرا را از ابتدا تا به امروز بدانید افزود: در امور مراتع و جنگلداری طرحهای قانونی وجود دارد که مطابق با آن گروهی پیمانکار با قبول اجرای طرحی مبنی بر باز زنده سازی و اصلاح بافت جنگلها از سوی دولت تعدادی را نیز در قبال آن از جمله پرداخت عوارض و مالیات، سرمایه گذاری در بخش تولید و… انجام خواهند داد.
نماینده ولی فقیه در استان گلستان با بیان اینکه در ابتدای انقلاب گروهی پیمانکار از اصفهان با ورود به جنگلهای گلستان ضمن اینکه به درستی طرح را اجرا نمیکردند و بیشتر به حذف درختان شبیه بود تا اصلاح بافت و باز زنده سازی، گفت: این گروه تعهدات خود را در قبال دولت نیز انجام نمیداد و سپس تصمیم بر این شد که این کار به شورایی واگذار شود که این شورا نیز پس از مدت کوتاهی نتوانست این کار را انجام دهد. آیت الله نورمفیدی گفت: به همین دلیل شخصاً نزد امام راحل رفته و از ایشان اجازه گرفتیم مسوولیت این کار را در گلستان برعهده گرفته و علاوه بر انجام تعهدات نسبت به دولت عواید آن را صرف ساخت حوزه علمیه کنیم و ایشان نیز با استقبال از این امر با آن موافقت کردند. وی در ادامه با بیان اینکه در طی این سالها از عواید این کار حتی یک ریال هم به جیب بنده و منسوبین به بنده نرفته است گفت: با بخشی از عواید این طرح علاوه بر حوزه علمیه برادران و خواهران و امور فرهنگی چندین مدرسه در سرتاسر استان ساختیم و به مردم واگذار کردیم.
نماینده ولی فقیه در استان گلستان از واگذار کردن این طرح به بخش خصوصی و افراد دیگر در حدود ۱۲ سال پیش افزود: با اینکه دورازه سال پیش ما این طرح را واگذار کرده و دیگر هیچ نقشی در آن نداریم اما برخی اصرار دارند شایعاتی را به ما منسوب کنند و افرادی که بیش از ۱۰ سال است این پروژه را تحویل گرفتهاند برای توسعه و آبادانی استان از عواید طرح هیچ کاری نکردهاند اما هیچ کس صدایش درنمیآید و مطلبی در رسانهها نمینویسد. آیت الله نورمفیدی با تاکید بر اینکه هر فعالیت اقتصادی منسوب به بنده دارای سند رسمی است و مسیر خرج کرد عواید آن برای توسعهی استان به صورت خیریه نیز مشخص است و حتی یک خشت آجری نیز به بنده نرسیده و نخواهد رسید. آیت الله نورمفیدی اعلام آمادگی کرد که هر کس شک و شبههای در موارد اقتصادی او دارد میتواند با حضور در دفتر، اسناد را مشاهده و قضاوت کند.» (منبع)
درخواست کارهای خارقالعاده
متن نقلی: درخواست کارهای خارقالعاده. اشراف قریش که از ترفندهای قبلی طرفی نبستند از حضرت محمد (ص) انجام کارهای عجیب و خارقالعاده در خواست کردند مثل؛ (هموارشدن کوههای مکه و جاریشدن انهار، آمدن فرشتهای در جلو مردم که پیامبر را تائید کند، بر سر اشراف سنگ فرود آید) نمونهای از این درخواستها در قرآن کریم آمده است از آن جمله: «وَقَالُوا مَالِ هَذَا الرَّسُولِ یَأْکُلُ الطَّعَامَ وَیَمْشِی فِی الْأَسْوَاقِ لَوْلَا أُنزِلَ إِلَیْهِ مَلَکٌ فَیَکُونَ مَعَهُ نَذِیرًا. أَوْ یُلْقَى إِلَیْهِ کَنزٌ أَوْ تَکُونُ لَهُ جَنَّةٌ یَأْکُلُ مِنْهَا وَقَالَ الظَّالِمُونَ إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَّسْحُورًا، أنظُر کَیفَ ضَرَبوا لَکَ الأمثالَ فَضَلُّوا فَلا یَستَطیعونَ سَبیلاً» (فرقان، ۷-۹)
سالگرد حاجآقا آفاقی
روستای دارابکلا
۹۱۵۲ بازدید در یک روز
شریعت و ملّت
...لِکُلٍّ جَعَلْنَا مِنْکُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا
وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَکِنْ لِیَبْلُوَکُمْ فِی مَا آتَاکُمْ...
برای هر یک از شما شریعت و راه روشنی قرار دادیم
و اگر خدا میخواست همه شما را امت واحدی قرار میداد،
ولی میخواهد شما را در آنچه به شما داده امتحان کند؛
راغب در مفردات مى گوید کلمه (شرع) به معناى رفتن به راهى است که واضح و ایمن از انحراف باشد، وقتى مى گویند: (شرعت له طریقا) معنایش این است که من خط مشى و روشى روشن پیش پایش گذاشتم و این کلمه یعنى کلمه (شرع) در اول مصدر بوده، و بعدا آنرا نام براى همان طریقه و روش کردند، و در آخر بطور استعاره نام طریقت هاى الهیه نموده و گفتند: مسیحیت یک شِرع (به کسر شین) و یا یک شَرع (به فتحه شین) و یک شریعت است، و شرعه و منهاج به همین معنا است، تا آنجا که مى گوید بعضى گفته اند: اگر شریعت را شریعت خوانده اند از این باب بوده که خواسته اند آنرا به شریعه نهر (آن راهى که افراد و حیوانات از آن راه به لب نهر مى روند) تشبیه کنند. و چه بسا که مطلب عکس این باشد، یعنى اگر راه به لب نهر را شریعه گفته اند از شریعت به معناى طریقه گرفته باشند، به این مناسبت که چون راه به لب آب براى اهل هر محلى روشن و واضح بوده ، خواسته اند با این نامگذارى از روشنى آن خبر دهند، و اما کلمه (نهج) به فتح نون و سکونها، به معناى طریق واضح است، وقتى مى گویند: (نهج الامر و انهج) معنایش این است که فلانى فلان امر را روشن و واضح کرد، و مصدر میمى آن یعنى (منهج) و (منهاج) نیز به همان معنا است .
گفتارى پیرامون معناى شریعت
فرق بین شریعت و دین و ملت در اصطلاح قرآن: همانطور که قبلا خاطرنشان کردیم کلمه شریعت به معناى طریق است ، و اما کلمه (دین ) و کلمه (ملت ) معناى طریقه خاصى است ، یعنى طریقه اى که انتخاب و اتخاذ شده باشد، لیکن ظاهرا در عرف و اصطلاح قرآن کریم کلمه شریعت در معنائى استعمال مى شود که خصوصیتر از معناى دین است ، همچنانکه آیات زیر بر آن دلالت دارد، توجه بفرمائید: (ان الدین عند الله الاسلام)، (و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه، و هو فى الاخرة من الخاسرین) که از این دو آیه به خوبى بر مى آید هر طریقه و مسلکى در پرستش خداى تعالى دین هست ولى دین مقبول درگاه خدا تنها اسلام است، (دین) معنائى عمومى تر از (شریعت) دارد، شریعت نسخ مى شود ولى دین قابل نسخ نیست. بیشتر بخوانید ↓
سخن امام هادی علیهالسلام
به قلم دامنه: به نام خدا. امشب شهادت امام هادی _علیهالسلام_ است. با گرامی داشتن مقام آسمانی آن امام شهید یکی از سخنان مهم آن امام هُمام را تقدیم می کنم. خَیْرٌ مِنَ الخَیْرِ فاعِلُهُ، وَ أَجْمَلُ مِنَ الْجَمیلِ قائِلُهُ، وَ أَرْجَحُ مِنَ الْعِلْمِ حامِلُهُ، وَ شَرٌّ مِنَ الشَّرِّ جالِبُهُ، وَ أَهْوَلُ مِنَ الْهَوْلِ راکِبُهُ: بهتر از نیکى، نیکوکار است، و زیباتر از زیبایى، گوینده آن است، و برتر از علم، حامل آن است، و بدتر از بدى، عامل آن است، و وحشتناکتر از وحشت، آورنده آن است. (منبع)
به یاد یوسف رزاقی
به قلم دامنه: به نام خدا. امروز ۱۸ اسفند که فرا رسید، ۱۴ سال از هجران غمانگیز یوسف میگذرد. روانشاد یوسف رزاقی، ۱۸ اسفند ۱۳۸۳ بر اثر تصادف در جاده فیروزکوه، به آسمان پر کشید و دلمان را مالامال غم و اندوه و فسوس نمود. در روز تشییع و دفن او، غوغا بود که حسرت آن بر دلم ماند، تا از تهران برسم، به خاک خُفت. آن روز عظیم و غمگین دارابکلا، جناب حاج محسن سجادی _رئیس شورای وقت دارابکلا_ در همان مزار، ۴۰ روز عزای عمومی اعلان کرد که در روزنامهی محلی ساری چاپ شده بود. به یاد او عکس روز اعزام به جبههیمان در اسفند ماه ۱۳۶۴ از سپاه سورک به سوی عملیات والفجر ۸ را گذاشتم. (تصویر سمت چپ زیر) چه شور و شگفتی آن روز میان دارابکلاییها و ما اعزامیها برپا شده بود. وقتی غیرت با معرفت جمع شود، حماسه می آفریند.
برداشتی از دعای ماه رجب
به قلم دامنه: به نام خدا. من گمان میکنم _جدای از رفتار فردی هر کس نسبت به آداب دینی که امری خصوصی و مخفیست_ متن و ترجمهی این دعای مشهور ماه رجب را، یکبار هم شده، با دقت، حوصله، آرامی و تمرکز ذهن و دل، مطالعه کنیم، خیلی پیام، دانش و ارزش به دستگاه فکریمان افزوده میشود. دعاییست از امام صادق _علیهالسلام_ در ماه رجب. میدانم با آن آشنا و مأنوساید، فقط خواستم با دید مطالعه هم به آن چشم بیندازیم. متن دعا و ترجمه را به اعضای مدرسۀ فکرت هدیه میکنم تا ثواب خواندن و یا دستکم مطالعهی شما، روح مرحومان مادر و پدرم را نیز دربر بگیرد.
برداشتم از دعای ماه رجب
۱. کردار امام صادق _علیهالسلام_ به ما میآموزد که باید با خدا، زمزمه داشت و عاشقانه و نیازمندانه دردِ دل کرد.
۲. به ما خط میدهد در هر کاری، امید را باید به خدا پیوند زد.
۳. میآموزد خشیت از خدا برای ایمنی ماست نه ترس و رابطهی ارباب رعیتی و خشونتبار.
۴. پند میدهد خدا، پروردگاریست که به اندک کارمان، هدایای بیشمار میبخشد.
۵. این درس را میدهد که خدا از سر مهر و رحمت و نعمتدهی، به همگان میدهد، چه خواهندگان و چه آنانی که به خدا روی نمیآورند و او را نمیخواهند بشناسند و خواستهای به خدا ابراز نمیدارند.
۶. درخواستها از خدا هیچ اشکالی ندارد اگر برای دنیا و آخرت هر دو باشد. چون آبادانی، شادمانی و تفرُّج در دنیا، خود، کاری خداپسندانه است.
۷. برترین درس این دعا این است که به باورمندان و تمامی انسانها میپروراند که آنچه را خدا به آدمی بدهد، هیچ کم و کاست و نقصی ندارد. ارزش هدایای خداداد، قیمت بیاندازه دارد.
۸. ثابت میکند جلال (=بزرگوار) از ویژگیهای خدای متعال است و هیچکس را به جای خدا، بیجهت جلال و قدَرقدرت نسازیم.
۹. و نیز این پند و اندرز در دعا نهفته است که خدای ما آن خدای ذهنی پارهای افراد نیست که فقط به پارهای افراد خاص چشم بدوزد و فقط آنان را به بهشت (= وعدهگاه آرامش) راه دهد و بس. نه، هرگز. خدای ما خدای همهی جُنبدگان است، از بینوایان تا مستضعفان، از مار تا بوتیمار، از زردشت تا کنفوسیوس، از مُلحد و مُنکر تا مؤمن و معتقد.
نتیجه: آری، خدا را به مِلک طِلق خود در نیاوریم و بر او خدایی نورزیم و آن آفریدگار بخشنده را با فهم نارسای خود _نَعوذُباللّه_ یک هیولای خشن نسازیم. بلکه میان خود و خدا، عشق برقرار کنیم، نه بهقول هگل، اربابی خشن و بندهای ستمدیده. پس؛ به نظر من بندگی خدا، عبودیت عشق است و عبادت معبود. جز این، نقص است و منقوص (= کاستهشده). پایان. التماس دعا.
متن و ترجمۀ دعای ماه رجب
بسم الله الرحمن الرحیم
یا مَنْ اَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ
ای که برای هر خیری به او امید دارم
وَآمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ کُلِّ شَرٍّ
و از خشمش در هر شرّی ایمنی جویم
یا مَنْ یُعْطِی الْکَثیرَ بِالْقَلیلِ
ای که می دهد بسیار، در برابر (طاعت) اندک
یا مَنْ یُعْطی مَنْ سَئَلَهُ
ای که عطا کنی به هرکه از تو خواهد
یا مَنْ یُعْطی مَنْ لَمْ یَسْئَلْهُ
ای که عطا کنی به کسی که از تو نخواهد
وَمَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ
و نه تو را بشناسد
تَحَنُّناً مِنْهُ وَرَحْمَهً
از روی نعمتبخشی و مهرورزی
اَعْطِنی بِمَسْئَلَتی اِیّاکَ
عطا کن به من به خاطر درخواستی که از تو کردم
جَمیعَ خَیْرِ الدُّنْیا وَجَمیعَ خَیْرِ الاْخِرَهِ
همهی خوبی دنیا و همهی خوبی و خیر آخرت را
وَاصْرِفْ عَنّی بِمَسْئَلَتی
و بگردان از من به خاطر همان درخواستی که از تو کردم
اِیّاکَ جَمیعَ شَرِّ الدُّنْیا وَشَرِّ الاْخِرَهِ
همه شرّ دنیا و شرّ آخرت را
فَاِنَّهُ غَیْرُ مَنْقُوصٍ ما اَعْطَیْتَ
زیرا آنچه تو دهی چیزی کم ندارد (یا کم نیاید)
وَزِدْنی مِنْ فَضْلِکَ یا کَریمُ
و بیفزا بر من از فضلت ای بزرگوار
یا ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ
ای صاحب جلالت و بزرگواری
یا ذَاالنَّعْماَّءِ وَالْجُودِ
ای صاحب نعمت و جُود
یا ذَاالْمَنِّ وَالطَّوْلِ حَرِّمْ شَیْبَتی عَلَی النّارِ
ای صاحب بخشش و عطا، حرام کن محاسنم را بر آتش دوزخ