تازه ترین پست ها
پذیرفته ترین پست ها
پر بازدید ترین پست ها
پر بحث ترین پست ها
تازه ترین نظر ها
-
ناشناس : سلام دوستان شب خوش نکاتی که عرض میکنم اشاره به شخص خاصی نیست، بلکه دیدگاه کلی بنده است. اگر زاویه نگاه خود را به جنگ ایران و عراق اصلاح نکنیم، نوشتههای ما بوی خسارت، پشیمانی و بدبختی خواهد داد. زیرا جنگ چیز بدی است، در جنگ انسانها کشته می شوند، در جنگ خانهها، شهرها، صنایع و... ویران میشود، در جنگ است که ... -
ناشناس : ✳️ اعداد تکاندهنده از جنگ ایران و عراق چکیده نوشته: جعفر شیرعلینیا مورخ جنگ 🔴 جملهٔ معروفی منسوب به استالین هست که میگوید: «مرگ یک نفر، تراژدی و مرگ میلیونها نفر، آمار است.» ۱- این بدترین نگاه به تعدادی است که بهعنوان آمار پیشِ روی ما قرار میگیرد؛ بهویژه آنجا که اعداد با جان انسانها سر و کار دارد. ... -
ناشناس : بنام خدای شهیدان و رزمندگان همیشه سرفراز. سلام علیک. هفته دفاع مقدس مبارک باد . ضمن تشکر از جنابعالی: ۱) بی هیچ تردیدی؛ دفاع مقدس؛ یکی از بارزترین نماد عزت خواهی و عزت مداری ملت شریف ایران بود؛ ۲) بزدلان و ترسویان و نمک نشناسانی که هواپیماها و...خریداری شده را به آمریکا پس داده بودند و دولت مردان وابسته به ... -
ناشناس : [در پاسخ به 🔋 🔋] اصلاحیه در خبرنامه در مورد بلند نشدن نماینده طالبان هنگام پخش سرود ملی کشور ، دلایل و توجیهات متعدد و متنوعی در فضای مجازی و غیر مجازی مطرح شد ولی در نهایت نماینده طالبان عذر خواهی کرد و در مراسم اختتامیه در برج میلاد ، به هنگام پخش سرود ملی ، بپاخاست. حمید دارابی نیا -
ناشناس : [در پاسخ به دامنه ۱ | ابراهیم طالبی دارابی] با سلام به مدیر محترم مدرسه مبارکه فکرت صبح حضرت عالی بخیر أعیاد مبارک ورود طوفانی دوسه روزه جنابعالی بعد از غیبت چندین و چند روزه ، آنچنان صحن و سرای مدرسه را متلاطم کرد ، که نا آشنای با امواج دریا چون منی را گیج و سردرگم نمود 😊😊 از کشکولی بگذریم ، کارهای پیشامده ... -
ناشناس : [در پاسخ به 🔋 🔋] سلام جناب انظر روز به خیر ❇️ بر پایه حرف نیما یوشیج که در مقایسه لنین و امام علی گفته بود «بگذارید چند سال بگذرد تا معلوم شود چه کسی در دل مردم میماند»، ساخت و نصب مجسمه سیاستمداران، چندان اهمیتی ندارد. ❇️ در رساله عملیه تمام مراجع، ساخت مجسمه و تندیس از انسان و حیوان حرام است. بعد از نصب ... -
ناشناس : سلام جلیل جان همانطوریکه سرور بنده آقا ابراهیم فرمودند ایدئولوژی حزب بعث اگر استیلا پیدا می کرد رهبری کشورهای غربی _ اسلامی را بعهده می گرفتند . اصلی ترین موضوعی که باید در مورد جنگ ایران و عراق همواره مد نظر قرار داد آغازگر و مقصر جنگ است ! سید علی اصغر شفیعی دارابی -
ناشناس : سلام جناب آقاابراهیم شب به خیر ۱- اگر روزی بتوانیم همانطور که در جمعهای خصوصی درباره جنگ هشت ساله گفتگو میکنیم در فضای عمومی و رسانه درباره جنگ حرف بزنیم، به فرموده امام علی علیهالسلام «از گذشته عبرت میگیریم تا آینده را حفظ کنیم» ۲- آنچه از عصر امروز آغاز به نوشتن آن کردم، فیالبداهه بود. برای پرهیز از ... -
ناشناس : سلام آقا ابراهیم به نظر بنده زاویه ها را با مضمون دفاع مقدس باید می نگاشتید چون جنگ از سوی حزب بعث برما تحمیل شد ،بگذرم. حجت رمضانی دارابی -
ناشناس : سلام جناب طالبی عزیز جمعهتان مبارک معمولا در تقسیمبندیها، چه اندیشهای، چه سیاسی و اقتصادی نمایندگان بارز و صاحبان آن هم ذکر میشود. خوب بود شما هم صاحبان زوایا را معرفی میکردید. بنده معتقدم، حضرت امام در ابتدا صاحب دیدگاه دوم بود و پس از فتح خرمشهر که در موضع برتر قرار داشتیم، خواهان پایان جنگ بودند، ...
موضوع های کلی سایت دامنه
کلمه های کلیدی سایت دامنه
- عکس ها
- چهره ها
- انقلاب اسلامی
- تریبون دارابکلا
- عترت
- دامنه کتاب
- تک نگاران دامنه
- اختصاصی
- گوناگون
- مباحث دینی
- ایران
- مسائل روز
- فرهنگ لغت دارابکلا
- جهان
- قرآن در صحنه
- دارابکلایی ها
- مدرسه فکرت
- روحانیت ایران
- لیف روح
- جامعه
- مرجعیت
- دامنه قم
- زندگینامه من
- شعر
- روحانیت دارابکلا
- جبهه
- امام رضا
- کویریات
- خاطرات
- مشهد مقدس
- گفتوگو
- سلمان صالحی
- اُنظُر
- نیرو نیلوفر
بایگانی های ماهانه ی سایت دامنه
-
مهر ۱۴۰۳
۱
-
شهریور ۱۴۰۳
۲۲
-
مرداد ۱۴۰۳
۱۹
-
تیر ۱۴۰۳
۱۸
-
خرداد ۱۴۰۳
۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۳
۷
-
فروردين ۱۴۰۳
۷
-
اسفند ۱۴۰۲
۱۸
-
بهمن ۱۴۰۲
۲۰
-
دی ۱۴۰۲
۸
-
آذر ۱۴۰۲
۲۰
-
آبان ۱۴۰۲
۲۳
-
مهر ۱۴۰۲
۲۰
-
شهریور ۱۴۰۲
۱۹
-
مرداد ۱۴۰۲
۲۰
-
تیر ۱۴۰۲
۱۰
-
خرداد ۱۴۰۲
۱۴
-
ارديبهشت ۱۴۰۲
۸
-
فروردين ۱۴۰۲
۱۷
-
اسفند ۱۴۰۱
۱۲
-
بهمن ۱۴۰۱
۱۶
-
دی ۱۴۰۱
۲۱
-
آذر ۱۴۰۱
۳۲
-
آبان ۱۴۰۱
۲۸
-
مهر ۱۴۰۱
۲۲
-
شهریور ۱۴۰۱
۱۳
-
مرداد ۱۴۰۱
۱۳
-
تیر ۱۴۰۱
۱۲
-
خرداد ۱۴۰۱
۱۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۱
۱۵
-
فروردين ۱۴۰۱
۲۷
-
اسفند ۱۴۰۰
۲۴
-
بهمن ۱۴۰۰
۳۰
-
دی ۱۴۰۰
۲۴
-
آذر ۱۴۰۰
۲۴
-
آبان ۱۴۰۰
۳۲
-
مهر ۱۴۰۰
۲۶
-
شهریور ۱۴۰۰
۱۷
-
مرداد ۱۴۰۰
۱۱
-
تیر ۱۴۰۰
۲۵
-
خرداد ۱۴۰۰
۱۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۰
۱۴
-
فروردين ۱۴۰۰
۱۷
-
اسفند ۱۳۹۹
۳۴
-
بهمن ۱۳۹۹
۳۸
-
دی ۱۳۹۹
۳۵
-
آذر ۱۳۹۹
۳۶
-
آبان ۱۳۹۹
۲۳
-
مهر ۱۳۹۹
۳۱
-
شهریور ۱۳۹۹
۲۳
-
مرداد ۱۳۹۹
۳۲
-
تیر ۱۳۹۹
۳۱
-
خرداد ۱۳۹۹
۲۵
-
ارديبهشت ۱۳۹۹
۴۱
-
فروردين ۱۳۹۹
۴۰
-
اسفند ۱۳۹۸
۳۶
-
بهمن ۱۳۹۸
۴۹
-
دی ۱۳۹۸
۴۸
-
آذر ۱۳۹۸
۳۸
-
آبان ۱۳۹۸
۳۰
-
مهر ۱۳۹۸
۴۴
-
شهریور ۱۳۹۸
۳۸
-
مرداد ۱۳۹۸
۲۸
-
تیر ۱۳۹۸
۳۵
-
خرداد ۱۳۹۸
۱۸
-
ارديبهشت ۱۳۹۸
۱۸
-
فروردين ۱۳۹۸
۱۸
-
اسفند ۱۳۹۷
۳۰
-
بهمن ۱۳۹۷
۴۰
-
دی ۱۳۹۷
۴۰
-
آذر ۱۳۹۷
۳۴
-
آبان ۱۳۹۷
۴۵
-
مهر ۱۳۹۷
۵۵
-
شهریور ۱۳۹۷
۶۸
-
مرداد ۱۳۹۷
۶۸
-
تیر ۱۳۹۷
۶۵
-
خرداد ۱۳۹۷
۳۶
-
ارديبهشت ۱۳۹۷
۴۸
-
فروردين ۱۳۹۷
۴۸
-
اسفند ۱۳۹۶
۶۶
-
بهمن ۱۳۹۶
۶۵
-
دی ۱۳۹۶
۳۲
-
آذر ۱۳۹۶
۵۷
-
آبان ۱۳۹۶
۴۴
-
مهر ۱۳۹۶
۴۹
-
شهریور ۱۳۹۶
۲۸
-
مرداد ۱۳۹۶
۲۸
-
تیر ۱۳۹۶
۱۷
-
مهر ۱۳۹۵
۱
-
آذر ۱۳۹۴
۲
-
دی ۱۳۹۳
۱
-
تیر ۱۳۹۲
۱
پیوندهای وبلاگ های دامنه
پیشنهاد منابع
دامنهی دارابکلا
مدرسه فکرت ۳۸
مجموعه پیامهایم در مدرسه فکرت
قسمت سی و هشتم
تحلیل سیاسی
چرا ایران در خلیج فارس قدرتمند است؟ خلاصه مینویسم: یک راز وجود دارد و چند واقعیت. یکی از واقعیتها را میگویم و سپس راز را. واقعیت اول این است ایران توانست با دوراندیشی توان نیروی دریایی خود را بهشکل فزایندهای بالا ببرد. در دو سطح قابل قبول؛ هم بازدارندگی و هم تهاجمی. تا جایی که ایران از نظر قدرت دریایی قدرت سوم و البته از نظر برخی استراتژیستهای نظامی، قدرت چهارم جهان است.
راز این است که در چند سال گذشته، رهبری _که در علم نظامی یک استراتژیست هستند_ بازدیدی میدانی از خلیج فارس و دریای عمان داشتند. همان سال مخفیانه دستور دادند تا ارتش خلیج فارس را ترک کند حوزهی دریای عمان را بر عهده بگیرد و کار خلیج فارس تماماً و منحصراً بر عهدهی سپاه باشد. تمام نیروهای دریایی سپاه باید از تهران به جنوب و خلیجفارس نقل مکان کنند. و این کار در همان زمان با فوریت انجام گرفت و این سرانجام را داشت.
برآورد: ایران قادر است هر نوع ناو آمریکایی را در خلیج فارس با بیش از ۶۰٪ انهدام اولیهی تهاجمی، نابود کند. زیرا ایران به این ابزار مدرن در زیر دریا و روی دریا دست یافته است و فرمان آن در دست سپاه پاسداران است. آمریکا از این خوف کرده است.
ارتش نیز طبق همان فرمان مخفیانه، از همان سال، خلیج فارس را ترک کرد و در سواحل استان سیستان و بلوچستان قرارگاه زد و دریای عمان و اقیانوس هند و سطوح وسیعی از دریاهای آزاد و اقیانوس ها را تحت نظارت و جمعآوری اطلاعات خود قرار داد.
سلام...
من استادی داشتم به نام دکتر بهزاد شاهنده. درس چین را با او پاس کردم. او کارشناس متبحر این حوزه بود. آن موقع به ما گفت چین غول خفته است، بزودی سر راست میکند و ابرقدرت میشود. و با ابرقدرت با مقابله و رقابت میپردازد. زمان این را شاید ثابت کند آقامرتضی. از اینکه شیفتهی بحثی تشکر داری، در حدِ وافر. نه ویفر! دومی کشکولی بود.
هفت کول (۶۱)
کسب اجازه برای تشکیل کابینه
به نام خدا. سلام. مرحوم مهندس مهدی بازرگان وقتی حکم نخستوزیری را از امام خمینی میگیرد، فرزندش عبدالعلی بازرگان را نزد آیت الله العظمی مرعشی در قم میفرستد و در نامهای به وی میگوید:
«امروز خودم میخواستم شرفیاب شوم اما به دلیل تراکم کار نتوانستم، عبدالعلی، بندهزاده را میفرستم خدمتتان تا کسبِ اجازه کنم تا تشکیل کابینه دهم.»
توضیح:
بازرگان، مقلد شرعی آقای مرعشی بود. خاندان بازرگان عمهزادهی آقای مرعشیاند. قبر بازرگان در قم است. عکسی از آن انداختم در پست زیر میگذارم.
نکته بگویم:
وقتی بازرگان را رد صلاحیت کرده بودند، آیت الله العظمی مرعشی نیز جهت اعتراض به این اقدام، در انتخابات ریاستجمهوری (دورهی آقای خامنهای) شرکت نکرد و رأی نداد.
سلام جناب حجتالاسلام مالک
راستی مرحوم مجتهدی اگر الان حیات داشت یک گونی برنج و دو کیلو روغن مثال نمیزد، چون پولش سر به فلک میزند درین گرونی بی در و پیکر و ناکارآمدی دولت. کشکولی شد!
سلام جناب حجتالاسلام آفاقی
۱. از شرکت شما در بحث ۱۲۶ _که همیشه مباحث سنجاقشده، محور اصلی برای تفکر و اندیشهپردازی در مدرسه است_ متشکرم.
۲. مفاد معاملهی قرن را بدرستی اشاره کردید. خصوصاً بند چهارم که فاجعهآمیزتر است.
۳. مهمتر اینکه چون متوجهی اهداف مرموز این تز امپریالیستی بودید، هوشمندانه توجه دادید که زبانهی این طرح شُوم، به تمام خاورمیانه شعله خواهد کشید.
۴. با همین عمقیابی که داشتید، به مخاطبین رساندی پس چارهی کار، مقاومت است و حقطلبی و ایستادگی. و این از محسّنات یک نوشتهی منسجم است.
یک یادآوری عمومی هم بکنم:
چندسال پیش، رهبری طی دستورالعملی به نظام اداری و فرهنگی کشور، اعلان کردند به جای عنوان «خاورمیانه» باید لفظ «منطقهی آسیای غربی» را بهکار گیرند. چرا؟ زیرا علت این است وقتی غربیها منطقهی ما را از جغرافیای خود نگاه میکنند از نگاه آنان اینجا خاور (=شرق) میانه، و به قول اعراب «شرق الاُوسط» است. اما از نگاه ما که از شرق به آن مینگریم، غربِ آسیا محسوب میشود. لذا جناب شیخ جواد آفاقی نیز بر همین مبنا این واژگان را بهکار گرفتند و این گونه نوشتند: «اما ابعاد این طرح، متوجه کل منطقهی غرب آسیا نیز خواهد شد.»
خاطرهام با «آقا»
به نام خدا. سلام. هفت کول (۶۲) سال ۶۳ بود؛ شاید پاییز. «آقا» آمده بود برای جبهه. مرا دیده بود؛ با شکل و شمایل ویژه. فوری شناخت. مکثی کرد، تبسّمی زد، تعجبی کرد، ابرو به کمان انداخت و به نگاهِ نافذش مرا نواخت. عصایش را تا نیمتنهاش، در هوا چرخاند و چرخاند، نگاه از من بُرید و دوباره چشمش به چشم من انداخت و با همهی خلوص و سادگی با آن اُتوریته (=اقتدار) و کاریزما (=جذَبهی شخصیتی) که داشت، گفت: «دیگر، شریعتی نباشی!!!» من اینپا و آنپا کردم. منگ و لال شدم، گردن کج کردم تا با حالِ خضوع و سکوت، رضایم را به او انتقال دهم. بیشتر بخوانید ↓
رمَضان، گناه را میسوزاند
به قلم دامنه: به نام خدا. از آنجا که از پیامبر اکرم صلّى- الله علیه و آله و سلّم- روایت شده است که فرمودند: «این ماه را رمضان نامیدهاند چونکه گناهان را میسوزاند»، انشاءالله به لطف خدا در این ماه مبارک بتوانیم نوشتههایی از جنسِ آینه بخوانیم تا شاید با نظرافکندن در آن، خود را آراستهتر از دیروز و آمادهتر برای فردا نماییم و بتوانیم خودشِکافی کنیم. خودشکافی را از نویسندهی کتاب«روح آیین پروتستان» رابرت مک آفی براون، وام گرفتم.
امام صادق -علیهالسلام- سخن مهمی دارند که درونمایه و نقل به مضمون آن این است: انسان باید اول «قلبِ واعظ به خود» داشته باشد. یا «قلبِ هشداردهنده» داشته باشد. و اگر نشد «یک دوستِ پند دِه» بگیرد. اگر این سه نشد، در بند شیطان میشود.
در آیهی ۸ سورهی رُوم انسانها به «اندیشیدن در خود» فراخوانده شدند: أَوَلَمْ یَتَفَکَّرُوا فِی أَنْفُسِهِمْ. ماه رمضان ماه «به خود نگریستن» نیز هست. ماهی برای عیبزُدایی از خود و پالایش و ویرایش و تنظیم خود. علامه طباطبایی در شرح این آیه معتقد است این استفهام برای تعجب است، و تعبیر در اندیشیدن در نفْسها از باب کنایه است. یعنی آیا در خودتان نیندیشیدهاید؟ آری؛ هر کس غرق در امور دنیایی خود شود، خویشتنِ خویش را فراموش میکند، که اگر به خود بیندیشند، به حق رجوع خواهد کرد.
بیمارستان نکویی، هدایتی، فرقانی قم
داستان یک سیلی
به قلم حجةالاسلام محمدرضا احمدی: داستان یک سیلی. مرداد ماه سال ۱۳۴۷ کارنامه ششم ابتدایی را گرفتم. شاگرد اول شده بودم. غروب بقچه حمام را برداشتم بروم حمام. وارد حمام که شدم شلوغ بود. چشمم به قفسه خالی افتاد، داشتم به سمتش می رفتم که جوانی با لباس شیک رفت طرف قفسه و ساکش را توی قفسه گذاشت. به او گفتم این قفسه مال من بود. گفت با این بقچه ات قفسه هم می خواهی؟ شَرَق! خواباندم توی گوشش، عینکش افتاد، گردش اشک را توی چشمش دیدم. مثل برق از ذهنم گذشت عجب غلطی کردم. سمت راست صورتش گل انداخته بود. با خودم کلنجار رفتم که معذرت خواهی کنم، اما تلاش بیهوده ای بود.
کتاب «حاج آخوند»
نوشتۀ سیدعطاءالله مهاجرانی
شب خوابم نبرد، تمام ذهنم شده بود سالن بیرونی حمام. سرِ کار هم خُیقم تنگ شده بود. حاج آخوند را دیدم، پرسید حال دلت چطوره؟ گفتم خوب نیستم، صدای سیلی بی آرامم کرده. جریان را برایش توضیح دادم. با صدایی آرام و محکم گفت: "سیلی می خوری... یک روزی سیلی می خوری. سی سال هم که بگذرد سیلی خواهی خورد. توی کوه که فریاد می زنی، صدایت برمی گردد، چطور ممکن است سیلی برنگردد". روز جمعه ۱۳ شهریور ۱۳۷۷ رفتم نماز جمعه تهران. وسط خیابان سجاده انداختم و نماز خواندم. آقای میانسالی آمد و از برنامه طعم آفتاب انتقاد کرد. یک نفر با مشت روی شانه ام کوبید. ناسزا گفتند و لگد پراندند و ... درست در همان لحظه فرد میانسال کوتاه قامتی با دست پرگوشت و سنگینش سیلی توی گوشم خواباند که برق از سرم پرید. جواب سیلی سی سال مانده را خورده بودم. صدای حاج آخوند توی گوشم زنگ می زد: "سیلی می خوری ... سی سال هم که بگذرد سیلی خواهی خورد"
بخشی از کتاب حاج آخوند، نوشته دکتر مهاجرانی.
مدرسه فکرت ۳۷
مجموعه پیامهایم در مدرسه فکرت
قسمت سی و هفتم
لرزونک
من طنز بلدنیستم بنویسم، اما اینبار مینویسم ببینم چی مینویسم. این دِسر سرد _که دارابکلاییها به آن میگویند نشاسّهحِلوا_ «طبعی سرد دارد» و برای روزهداران مفید است.
البته لرزونک را با زعفران هم آغشته میکنند و با خلالِ بادام و پسته زینت. اما چون این سه کالا، به یُمنِ! دستِ نامرئیی آدام اسمیت و پای نامرئیتر برخی دزدبازارانِ از خدا باخبر! و نیز ناکارآمدیهای بعضی نامآشناها، سر به فلک کشیده، ساده و سفیدش هم، مؤثّر است. کافیست اسمش لرزونک باشد و رفیقِ فِرنی و همکنارِ بامیه و زولبیا؛ که بهاء و نرخ و فیّی این دوتا هم شده سر به هوا. هیچی نباشد دستکم ۲۶ تا خاصیت دارد نشاسته. بهویژه برای عروق و اسهال و گلودرد و باکترییهای خوبِ روده. خصوص اگر از ذرّت باشد نشاسته.
نکته:
اسهالِ شکمی آب فرد را هدر میدهد، ولی اسهالِ فکری آبروی فکر را. اساساً شُل و آبکیشدن بد است، بد. خاصّه آبکی و شُلشدنِ فکر و اخلاق و مرام و عقیده.
پاسخ به سید علی اصغر
سلام
بلی؛ ممنونم. خوب پیوند دادی. یک شیوهی پسندیده است در سیاست. هم گردش قدرت و هم کمکردن مجازات. روح مرحوم ماندلا شاد. در اسلام چنانچه خود بهدرستی بر مفهوم اعتراف «نزد خدا» اشاره کردهای، باید بگویم حدود الهی و مجازات حکمت دارد و ضمانت و آرامش میآفریند. اما از نظر اسلام، هیچکس حق ندارد در پی آبروریزی کسی باشد و به امور دیگران کنجکاوی کند و دنبال این باشد از همهچیز مردم سر در بیاورد. و حتی بالاتر اینکه در دین مبین ما، گناهکار اجازه ندارد گناه خود را پیش احدی افشا کند و زبان به اعتراف گشاید. این فقط به خدا بازمیگردد که از درون و بیرون آدمیان باخبر است و بخششگر.
چندین جای قرآن خدا به پیامبر میگوید عفو کن و درگذر. مثل عفو عمومی در فتح مکه توسط رسول الله صلوات الله علیه وآله. حتی بالاتر از عفو میگوید «صَفح» کن. که مراتب صفح بسیار بالاتر از عفو است. در صفح علاوه بر گذشت بر خطاکار، باید گناه فرد گناهکار نیز فراموش شود و از ذهن پاک گردد. تشکر از توجهات به قسمت ۴۹ هفت کول. و پوزش از پاسخ دراز و مفصّل.
استان خیال (۱۲)
در استانِ خیال رسم است اگر پاسخ به سؤالی، منجر به پایمالشدنِ حقوق دیگران و یا افشای اَسرار و امور شخصی کسی میگردد، با شکیبایی و فروخُفتنِ احساسات و تحمّلِ فشارها و بدگمانیها، از آن پرهیز میشود.
کتاب حکمت و معیشت
اثر دکتر سروش
هفت کول (۵۰)
فهمیدنِ دین، عصریست
به نام خدا. سلام. دکتر سروش کتاب خوب و خواندنی دارد به اسم «حکمت و معیشت» که در آن نامهی امام علی _علیهالسلام_ به امام حسن مجتبی _علیهالسلام_ را شرح و تفسیر کرده است. من، چاپ اول این کتاب را دارم؛ یعنی چاپ ۱۳۷۳ مؤسسهی صراط. (عکسی از روی جلدش انداختم، در پست بعدی زیر منعکس میکنم)
البته پارهای مورخان میگویند این نامه خطاب به فرزند دیگرش محمدبنحنفیه است. چون امروز سهشنبه ۳۱ اردیبهشت، نیمهی رمضان میلاد امام حسن مجتبی _علیهالسلام_ است، یک متن مینویسم و این روز فرخنده را گرامی میدارم:
در چند جای این نامه، امام علی اینگونه میگویند: آنکه از عدالت بگردید به ستم گرایید... یار به منزلت خویشاوند است... دوست کسی است که در نهان به آیینِ دوستی پایبند است... بسا نزدیک که از دور، دورتر است و بسا دور که از نزدیک، نزدیکتر... در دین تفقّه کن... در همهی امور به خداوند پناهنده شو.
کمی شرح دهم و نکته بگویم: جدا از چند فراز سخن والای مولا، که دقت در آن اندیشه میآفریند و فکرت، باید بر این مسأله تأمل بورزیم وقتی امام علی به فرزندش توصیه میکنند برو دین را عمیقاً بفهم، منظور _به قول دکتر سروش_ «فقط فروع دین نیست». زیرا تفقُّه در دین و فهمیدنِ اسلام، عصریست و نیز در طول زمان جاری و پویاست، نه ایستا. البته با در نظر داشتن امور ثابت و متغیر در دین که چندی قبل جناب حجتالاسلام آفاقی نیز آن را بهدرستی شرح داده بودند. بیشتر بخوانید ↓
قلندریّه در تاریخ
به قلم دامنه. به نام خدا. سلام. فلکه فکرت (۲۶). قلندریّه. از کتاب «قلندریّه در تاریخ: دگردیسیهای یک ایدئولوژی» نوشتۀ دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی. (چاپ سوم ۱۳۸۷. در ۶۵۶ صفحه از انتشارات سخن) میتوانم اینگونه گزارش بگذارم تا اگر نتوانستید کتاب را بخوانید دستکم اساس آن را باخبر باشید:
همه و همه، قلندر را شخص فرض کردهاند حال آنکه قلندر تا قرن هفتم اسمِ مکان بوده است و افرادِ منسوب به آن مکان را «قلندری» میگفتهاند و قلندر خود جایی بوده است مثل مسجد یا میخانه یا مدرسه. (صفحۀ ۳۷ و ۳۸)
از نظر کدکنی جنبش قلندریّه یک جنبش چندساحتی است. با یک نگاه منشوری میتوان در آن رنگهای بیشماری دید: از مزدکگرایی و آیینهای ایرانیِ کهن گرفته تا راه و رسم جوانمردی و عیّاری و فتوّت، از عناصری از آیین خرّمدینان تا اندیشههایی از گنوستیسیسم [=اعتقاد به ثنَویت] و عرفان اسلامی در صورتِ مکتب ملامتیانِ نیشابور تا گرایشهای قرمطیانه و شیعی و حروفی و اهل حق. تصویری متناقض از مردمی که از یک سوی با ثروتهای بزرگ و تعدّد زوجات و نظام بردهداری و قتل نفس و تباهکردن طبیعت و آلودنِ محیط زیست مخالفاند و از سوی دیگر و در دورانی دیگر، به تعبیر کدکنی «جز دریوزگی و گدایی کاری ازیشان دیده نمیشود.». (صفحۀ ۱۳)
عکس از دامنه
کدکنی در این کتاب اثبات کرد آیین قلندری یک آیین ایرانیگرای اسرارآمیز است که در طول تاریخ قرنهای چهارم و پنجم و ششم که نامش هست و نشانش ناپیداست، در شکل پنهانی، به فعّالیت خود میپرداخته است. (صفحۀ ۶۲)
به روایت شفیعی کدکنی _که از سوی استاد مرحوم بدیعالزمان فروزانفر به این پژوهش سفارش شده بود_ نخست اسناد و اشارات، دربارۀ قلندریه، از تصوفِ خراسان آغاز شده و با ظهور قطبالدین حیدر زاوگیِ خراسانی و مهاجرت حیدریانِ پیروِ او به آسیای صغیر [آناتولی تا شمال مدیترانه و شمال آفریقا] و عراق و سپس شام و آنگاه مصر و شمالِ آفریقا، شاخههای قلندریان حیدری در بخش عظیمی از جهان اسلام پراکنده میشوند. (صفحۀ ۱۹۰) بیگمان در بعضی از ادوار تاریخی، اینان در نگاه کدکنی «مردمی دریوزگر و بیآبرو و منکر تمامِ ارزشهای اخلاقی بودهاند و در ادواری، صاحبان اصول و قواعدی در اندیشه و نگاه به هستی.»
نکته: در ایران دو جریان فکری «سلامت» و «ملامت» وجود داشت. از درون مذهب ملامت، جریان قلندری و شاخههای عجیب و غریباش سرچشمه گرفته و حتی تا الحاد و انکار همهی ارزشهای دینی پیش تاخته چون دچار افراط در ایرانگرایی و قومیت و فرهنگ محلی شده بود.
جعفر قشلاقی
کتاب حاج آخوند
به قلم حجةالاسلام محمدرضا احمدی: حاج آخوند؛ این کتاب روایت زندگی معنوی یک روحانیِ اصیل هست که به حاج آخوند شهره بود (۱۲۸۴_۱۳۵۲ش). اهل روستای مارون (مهاجران) در ۳۰ کیلومتری اراک به طرف خرم آباد. دوستان بر توانایی قلمی دکتر مهاجرانی آگاه هستند. او توانست به زیبایی هرچه تمامتر ویژگی های آسمانی و معنوی حاج آخوند را ترسیم نماید.
شخصیت باسوادی که حضور و سکونت در روستا ترجیح داد و به جای سفرهای آفاقی به انفس پرداخت و از نورانیت وجودش تشنگان را سیراب می نمود. نفوذ کلام او فوق العاده بود، باطن باصفای او همه جا را مصفا می کرد.سلوک ثقلینی و عرفان اهل بیتی او موجب شد تا هویت معنوی خالصی را داشته باشد. عرفانی شریعت خواه، نه شریعت گریز. تحلیل و تفسیر او از آیات و روایات و نهج البلاغه، تفسیر او از آیه نور و زیارت وارث و همچنین از فردوسی و خیام و حافظ و ... عجیب است. می گفت بگویید فردوسی قدوسی. معتقد بود کتابهای این بزرگان از دایره لفظ خارجند باید آنها را با دل خواند. معلم مارکسیست ادبیات، همانندِ معلم توده ای، بعد از صحبتهای حاج آخوند در باره شاهنامه و خیام، متقاعد شدند که باید شاهنامه و خیام را دوباره بخوانند.
بیشتر روزهای ماه رحب را روزه بود و شب اول ماه رمضان را تا صبح به عبادت و سجده می گذراند و می گفت رمضان تکه ای از بهشت است. نگاه او به جهان و هستی همانند حافظ بود و همه چیز را معجزه الهی می دانست:جلوه گاه رخ او دیده من تنها نیست ماه و خورشید همین آیینه می گردانند. ارتباط و نحوه تعامل او با ارامنه که در نزدیکی روستا سکونت داشتند مثال زدنی است. این را می توان از میزان علاقه و احترام آنان به حاج آخوند فهمید. از آن دست آدم هایی بود که از دیدنش سیر نمی شدی و وقتی کنارش می نشستی چایی ات سرد می شد. اگر روحانیت بخواهد تاثیرات روحانی و معنوی در مردم داشته باشد باید چنین سلوکی را انتخاب کند، وگرنه کار خیلی سخت خواهد شد. بعضی از بخش های کتاب عجیب تاثیرگذار و نافذ است.
روستای اوسا. ۷ اردیبهشت ۱۳۹۸
اسباب شیطان از نظر قرآن چیست؟
مناظرۀ ژیژک و پیترسون
متن نقلی: «مناظرۀ میان دو تن از جنجالیترین شخصیتهای فکری جهان در تورنتو برگزار شد. در این مناظره، فیلسوف اسلوونیایی، اسلاوُی ژیژک روبهروی روانشناس کانادایی، جردن پیترسون نشست تا دربارۀ تقابل سرمایهداری و مارکسیسم گفتوگو کنند.
گفتوگوی ژیژک و پیترسون با عنوان
«شادی: سرمایهداری در برابر مارکسیسم»
پیترسون، استاد ۵۶سالۀ دانشگاه تورنتو، اگرچه دیرتر از ژیژک به عرصۀ هماوردیهای فکری پا گذاشته، اما با سرعتی خیرهکننده به دایرۀ مشهورترینها رسیده است. پیترسون، که روانشناس بالینی است، در سخنرانیهای پرشور و کتابهای پرفروش خود، مرتباً به تجاربی که در برخورد با بیمارانش داشته است ارجاع میدهد و بر مبنای آموختههای خود از «راهورسمِ خوبکردنِ حال مردم» دستورالعملهایی برای زندگی بهتر میدهد. باوجوداین، در سالهای اخیر پیترسون قدمبهقدم از مشاورهدادن به مراجعان خودش دور شده و به «شخصیتی رسانهای» تبدیل شده است. جرقۀ این چرخش را تصویب لایحۀ جدیدی در خصوص حقوق بشر در پارلمان کانادا زد. طبق این قانون جدید، که سال ۲۰۱۶ تصویب شد، حق «بیان جنسیتی» و «هویت جنسیتی» برای افراد ذیل قانون حقوق بشر در کانادا محفوظ خواهد بود. بیشتر بخوانید ↓
انجمنهای علمی حوزه علمیه قم
پایههای اشرافیت مکه
متن نقلی : مشرکین مکه از دیدگاه خود به پیامبر (ص) نگاه میکردند؛ به این جهت عتبه بن ربیعه نماینده اصحاب دارالندوه به آن حضرت پیشنهاد حکومت و ثروت و همسران زیبا میکرد و شاید این پیشنهادها بعد از مذاکره با ابوطالب و سایر اقدامات ایشان برای منزوی ساختن پیامبر (ص) بود. حضرت محمد(ص) در مقابل پیشنهادات زر و سیم و مال و منال و قدرت حکومتی و لذایذ دنیوی آیاتی از سوره فصلت را بیان فرمودند:
«حم* تَنزِیلٌ مِّنَ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ * کِتَابٌ فُصِّلَتْ آیَاتُهُ قُرْآناً عَرَبِیّاً لِّقَوْمٍ یَعْلَمُونَ * بَشِیراً وَنَذِیراً فَأَعْرَضَ أَکْثَرُهُمْ فَهُمْ لَا یَسْمَعُونَ * وَقَالُوا قُلُوبُنَا فِی أَکِنَّةٍ مِّمَّا تَدْعُونَا إِلَیْهِ ... »
(سجده (فصلت) ۱-۸)
دنیاشناسى در نهج البلاغه
ترجمهی خطبهی ۸۲ نهج البلاغه:
برخى از شارحان گفتند این خطبه
در شهر کوفه در شناساندن دنیا ایراد شد
«چگونه خانه دنیا را توصیف کنم که ابتداى آن سختى و مشقّت، و پایان آن نابودى است. در حلال دنیا حساب، و در حرام آن عذاب است. کسى که ثروتمند گردد فریب مى خورد، و آن کس که نیازمند باشد اندوهناک است، و تلاش کننده دنیا به آن نرسد، و به رها کننده آن، روى آورد. کسى که با چشم بصیرت به آن بنگرد او را آگاهى بخشد، و آن کس که چشم به دنیا دوزد کوردلش مى کند.» (منبع)
مدرسه فکرت ۳۶
پاسخ:
سلام. پرسیدی از من، باشه میگویم. تحلیل کوتاه من این است. ممکن است نظرم دچار نقصان باشد زیرا شاید نتوانستم همهی حرفم را اینجا گفته باشم. اما در این ساعت اینگونه میاندیشم: مهترین مسأله این است چرا آمریکا اینقدر به مذاکره با ایران نیازمند است؟ علت اصلی این است چون عمق استراتژیک ایران، از قضا حوزهی نفوذ آمریکاست. یعنی خاورمیانه. حال میان این عمق استراتژیک و حوزهی نفوذ تصادم رخ داده است. آمریکا از این شکست، دچار وحشت شده است. بنابراین؛ خیال کرده است با نمایش قدرت و عملیات روانی و مدیریت تولید خبر میتواند ایران را دچار ترس کند و دستکم سه قوت متمایز ایران را در مذاکرهی دو جانبه تضعیف و مشروط سازد: بُرد موشک. کنترل توان تسلیحات هستهای. و نیز بیرون راندن ایران از حوزهی نفوذ.
از آنجا که از رویارویی تمامعیار با ایران بشدت میهراسد، و ایران هم از این سه قوت خود دست نمیکشد، در پیِ هیاهو و ماجراجوییست تا فضا را همانند نبرد شیرها با بوفالوها تیره و تار و غبارآلود کند و در داخل ایران میان مردم چندگونگی پدید آورد و در جهان میان دولتهای هرجومرج سیاسی ایجاد کند.
من نظرم این است کانالی که در عراق ایجاد شده، نشان میدهد آمریکا فقط میخواهد رفتاری از خود بروز دهد که سه قدرت اروپا، روسیه و چین دریابند این کشور همچنان یک ابرقدرت قادر است. حال آنکه قدرتش در برابر قدرت بازدارندگی بسیارخطرناک و ویرانگر ایران، پوشالی است و ضربهپذیر.
هفت کول (۴۶)
به نام خدا. سلام. نزاریان (= پیروان نزار) به رهبری حسن صباح _که خود دانشمندی متکلم بود_ بر وجوب تعلیم از سوی «معلمی صادق» تأکید میورزیدند. و خارجیان به همین خاطر نزاریان را «تعلیمیه» مینامیدند. خود حسن صباح به کتابخانه بیاندازه اهمیت میداد. نزاریان حتی در قلههای کوهستانی نیز کتابخانه داشتند و از علم و دانش حمایت میکردند. و به دلیل تأکید بر آموزش، تعلیم و کتابخواندن در کوهستان، دانشمندان خارجی به ایران سرازیر شدند. و جامعهی نزاری تحرک گرفت و موجبات رونق فکری و حیات تازه و طراوت نو گردید؛ بهطوریکه عالم بزرگ خواجه نصیرالدین طوسی سه دهه از عمر خود را در میان نزاریان در قلاع (= قلعهها) گذراند. الموت در قزوین هنوز یک نشان از آن نشانگران باطنیه دارد.
اگر هجوم وحشیانهی قوم مغول نبود، دولت نزاریان آنگونه منقرض نمیشد. هرچند سلسلهی امامان آنان، پایبرجا مانده بود، اما از آن زمان به بعد بود که پنهانداشتن عقیده، سِرّی شدن امور و تقیّه در میان این فرقهی انقلابی اسماعیلیه، به یک روال عامتر و پیچیدهتر بدَل شد. که بیان آن رخصت میطلبد و مَجال و حال و قال.
نکته نگویم هفت کول کولهبار میماند:
هیچی! خواستم بگویم ایران همآره دیارِ دلیران، دلبران، دانایان و دانشمندان بود؛ بیاییم این هویت ایرانی را بیش از پیشینیان با درس و دانش و دیانت و دلیری و دلبری و دانشمندی و دارایی و داد و دادگر و دادار (= آفریدگار) دنیایمان را از دَد و دَدان و دیوان و درّندگان در امان داریم.
با امام هشتم (۱)
به نام خدا. سلام. درین سلسله گفتار کوتاه، از امام رضا _علیهالسلام_ خواهم نوشت که در قلب ایرانیان جای دارد و کانون رأفت ماست. زادهی ۱۴۸ هجری قمری مدینه که در ۲۰۳ قمری در توس (مشهد) به شهادت رسید. امید است بتوانم از این وظیفه و عشقم برآیم. از دههی ۸۰ شروع کرده بودم به نوشتن پژوهشی دربارهی آن امام هُمام (=بزرگ و بخشنده) که کمکم برای این مدرسه مینویسم، شاید بر دانش و پویش بیفزاید. بسمالله.
ایرانیها _عموماً_ تمایل و گرایش به تشیع و خاندان علی _علیهالسلام_ داشتند و از همان اول هم که علیهی عباسیان قیام کردند با عنوان «الرًضا _یا الرًضی_ مِن آل محمد» قیام کردند. به همین علت مأمون عباسی برای جلب رضایت ایرانیها _که چند سال پیشتر از او با نام «رضا» قیام کرده بودند_ لقب رضا را به حضرت رضا داد تا در ظاهر به ایرانیان بگوید من دارم خواستهی شما را برآورده میکنم. حال آنکه «رضا» از قبل، یکی از القاب امام علیبن موسیالرضا (ع) بود. در عکس زیر مشهورترین لقبهای امام هشتم را میآورم.
هفت کول (۴۷)
نکته بگویم: چون پیام این شعر روشن و رساست و شاید هم زیاد پیچیده و غامض! بهتر دیدم دست به برداشت ادبیام بزنم نه محتوایی، که شخصاً اینگونه میفهمم اگر اشتباه نکرده باشم: «زنی» ردیف آهنگین این نظم زیباست و بیحکمت ردیف نشد. و دَم و عالَم و بَرهم و کم، قافیههای قشنگ آن. که به نظر من اگر چهار قافیه را دنبالهی هم قرار دهیم _که دادم_ خود پیامی رمزینهوار و پُرژرفاست. اهل فن میفهمند و من دم فرو میبندم! آمالِ دنیا هم که میدانید یعنی آرزو، که توانسته بر کثیری از بشر به گویش مازندرانیها، چون مار چَمبره و کلافه زده. بیشتر بخوانید ↓
کینهها به دین و اهل دین
أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَنْ لَنْ یُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغَانَهُمْ.
آیا بیماردلان پنداشته اند که خداوند هرگز حَقد و حسدهایشان را آشکار نمى سازد؟
تفسیر علامه طباطبایی
راغـب مـى گوید: کلمه (ضغن) به کسره و به ضمه ضاد به معناى کینۀ شدید است، کـه جـمـعـش (اضـغـان) مـى آیـد. و مراد از جمله (الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ) اشخاص ضـعـیـف الایـمـان هـسـتـنـد و شـایـد کـسـانـى بـاشـنـد کـه از اول بـا ایـمـانـى ضـعـیـف ایـمـان آوردنـد، سـپـس بـه سـوى نـفـاق متمایل شده و در آخر بعد از ایمان به سوى کفر برگشته اند.
دقـت در تـاریـخ صـدر اسـلام ایـن مـعـنـا را روشـن مـى کـنـد کـه مـردمى از مسلمانان که به رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله وسلّم) ایمان آوردند، چنین وصفى داشته اند، همچنان که قومى دیگر از ایشان از همان روز اول تا آخر عمرشان منافق بودند. و بنابر این، تعبیر از مـنـافـقـیـن دسـتـه اول بـه مؤمنـیـن، بـه مـلاحـظـه اوائل امرشان بوده است. و مـعـنـاى آیـه ایـن اسـت کـه : نـه، بـلکـه ایـن مـنـافـقـیـن کـه در دل بـیـمـارنـد گـمـان کـرده انـد کـه خـدا کـیـنـه هـاى شـدیـدشـان را نـسـبـت بـه دیـن و اهل دین بیرون نمى ریزد. المیزان.
مدرسه فکرت ۳۵
مجموعه پیامهایم در مدرسه فکرت
قسمت سی و پنجم
پاسخ:
سلام جناب حجتالاسلام شیخ مهدی رمضانی
بلی؛ عالیجناب کارشناس دین هستید. و سخن شما حاکی از دقت است. من عین سخن رسول الله (ص) را استناد کردم که فرمودند: «انما سمی الرمضان لانه یرمض الذنوب» رمضان بدین سبب رمضان نامیده شده است که گناهان را میسوزاند.
چون پیامبر خدا (ص) اینگونه بیان داشتند و قید و شرطی نیاوردند، من هم در آن دخل و تصرّف نکردم. و به فرمودهی شما تخصیص نزدم.
بههرحال، من برداشتم این است همین ماه به دلیل فیض و برکاتی که با خود بههمراه دارد، ممکن است موجب شود فردی که حقالناس بر گردن دارد، ندامت کند و آن را بپردازد و متنبّه (=آگاه) گردد. متشکرم شیخ.
پاسخ بحث ۱۲۴
قسمت آخر
پارسال ۱۱ شب آخر ماه رمضان را مشهد کنار حرم امام رضا _علیهالسلام_ بودم. شبهای قدرِ کمنظیری دارد. هم به انبوهی جمعیت _که گرداگرد تمام حرم و اطراف حرم را دربر میگیرد_ هم به حسّوحالی که به خودِ فرد دست میدهد. گویا یک رسم دیرین است که از بیشتر روستاها و شهرهای استان، خانوادگی سرازیر میشوند تا در سه شب قدر، سیر صعودی پیدا کنند و اندازهگیری شوند. صحنههای دلانگیزی دیده بودم با چشمانم. بگذرم. امید است درکِ زیباییهای شبهای قدر و ماه رمضان برای هر کس در مشهد تجربه شود. من در سنِّ خودم همچین موج انسانی ندیده بودم. به نظر من، در یک جمعبندی نیمهنهایی، در ماه رمضان با همهی سختیهای تشنگی و گرسنگیاش، دستکم سه انرژی معنوی به درون آدمی دمیده میشود که بالاترین خیزش است: احساس بخشیدگی، نرمش اخلاقی، زیباترشدن خوردنیها و آشامیدنیها. از سید _یار دور و درازم_ ممنونم که پیشخوان مدرسهی فکرت را با این پرسش خوب ۱۲۴ آراست.
فلکه فکرت(۳۶)
چکُّش
به نام خدا. سلام. فیلمهای گفتارمحور را بیشتر میپسندم؛ زیرا وادار به یادداشت میشوی. در یک فیلم سینمایی خارجی دیدم که قهرمان داستان میگفت: هر کس چکُّش دست گیرد، همه را میخ میپندارد!
توضیح: البته که قید «همه» در این نقل، نمیتواند درست باشد؛ زیرا تعمیم داده است.
نکته: فیلمهای مسعود کیمیایی نیز گفتارمحور است. یاد فیلم «ضیافت» او افتادم ساختهی سال ۱۳۷۴ که در آن چند رفیق دورافتاده از هم، در جایی جمع میشوند و با هم، پیمان جدید میبندند. در یک صحنه است که رفیقی میگوید: دردم این است... آن رفیق دیگر فوری میگوید مگر تو هم درد داری!... آن رفیق سوم میپّرد وسطِ حرف و میگوید: فکر کنم نداشته باشد. رفیق چهارم وارد ماجرا میشود و میگوید: تو چی! تو مگر فکر هم داری! رفیق پنجم میآید... . بگذرم که خوبیاش این بوده در حینِ بگومگو، چکُّش! نگرفتند که همدیگر را میخ بپندارند.
رمَضان، گناه را میسوزاند (۳)
ماه رمضان بیشتر به قلب سر میزنند و با او گپوگفت دارند. خواستم درین قسمت، نقب (=دالان) به قلب بزنم:
قلبِ سلیم یعنی دل از همهچیز شُسته و به خدا پیوسته. سلیم در لغت یعنی مارگزیده، که در خود میپیچد و بیقرار گشته.
جریر بغدادی از عُرفای بزرگ میگوید: قلبها سه قسماند: قلب مُنیب، قلب شهید، قلب سلیم.
قلب سلیم با سلامت است. قلب مُنیب (=رویآورنده سوی خدا) معدنِ درد است. و قلب شهید (=گواه و ناظر) حاضر نزد خدا.
بقیهی تفسیر و تکریم قلب با شما.
بازهم تذکر به آقای محمد عبدی
سلام جناب عبدی
تذکر به شما:
دیروز وقتی این تلاوت قرآن صبحگاهی را دیدم، فکر میکردم طی این ماه پیوستهنگار این عنوان و متن آرامبخش دلها میشوی، اما گشتم دیدم امروز هی رفتی سر وقت پستهای وقتکُش و کمسود دادِ «مُضحک میگوید» سر دادی. به تو نمیآمده داغ کنی! برادرم صبحگاهی دوم بیاور و روزهای بعد سوم و نهم و بیستونهم را. چرا اوقات خود را صرف اندیشیدن نمیکنی؟ و در لای خبرهای کمفروغ و گاه سست میپیچانی؟ دلی که از تو سراغ داشتم و دارم چنین نبوده... به فرمودهی قرآن منفعت بدان این خواستهام را ای مؤمن!
بحث ۱۲۵ : این سه موضوع زیر برای بحث و نظر در پیشخوان مدرسه سنجاق میشود: میتوان به یکی ازین سه جمله، یا هر سهی آن پاسخ داد. بیشتر بخوانید ↓
رسالهی حقوق امام سجاد
به قلم دامنه: به نام خدا. رسالهی حقوق. من مانند بسیاری از مردم ایران، پای منبر قد کشیدم، چه محرّم، چه رمضان، و چه در سایر مناسبتها و مجالس. اما هیچ ندیدم، هیچ، که روحانییی رسالهی حقوق حضرت امام سجاد _علیهالسلام_ را بالای منبر، یا در نشست ویژه و یا با ایجاد حلقهی فکری به رویمان بگشاید و از ۵۱ حقوقی که آن امام عابدِ زاهدِ عارفِ روشنبین و دانشمند که برای بشریت شرح و باز کرده، حتی یک «حق» را بازگو کند. بگذرم!! خواستم بگویم در آستانهی زادروز زیبای آن امام عابدین و ساجدین _که درخشندهترین رهبریِ معنوی را به ارمغان آورده_ یکی از آن حقوق پنجاهویکگانه را تقدیم میدارم، یعنی حق ۳۹ از این (منبع):
«و اما حق کسى که از تو رایزنى خواهد (و چاره جوید) این است که اگر رأى درستى به خاطرت رسید در نصیحت (و خیراندیشى) براى او بکوشى و هر چه مىدانى به مشورتش بفهمانى و بگویى که اگر تو به جاى او بودى چنان مىکردى و این از آن روست که او از سوى تو نرمی و مهربانى بیند؛ زیرا نرمِش، رمندگى را از میانه بردارد و سختگیرى به جاى همدلى، رمندگى آرَد. و اگر در کار او نظرى بر خاطرت نگذرد، اما دیگرى را بشناسى که به رأى او اعتماد دارى و او را براى رایزنى خودت مىپسندى، وى را به او معرفى و رهنمایى کنى، و در حق او کوتاهى نورزى و از خیراندیشى برایش فروگذار نکنى. و لا قوة الا بالله (و نیرویى نیست جز به خدا).»
فهرست ۵۱ حق و متن کامل :
حق اللّه
حق نفس بر انسان
حق زبان
حق گوش
حق چشم
حق پا
حق دست
حق شکم
حق غریزه شهوت
حق نماز
حق روزه
حق صدقه
حقّ حجّ
حق قربانى
حق فرمانروا
حق آموزگار
حقّ مالک
حقّ رعیت
حقّ دانش آموز
حقّ همسر
حقّ برده و غلام
حقّ مادر
حقّ پدر
حقّ فرزند
حقّ برادر
حقّ مولا بر بنده آزادشده او
حقّ بنده آزادشده بر مولا
حقّ احسان کننده
حقّ مؤذّن
حقّ امام جماعت
حق همنشین
حق همسایه
حق دوست
حق شریک
حق ثروت
حق بستانکار
حق معاشر
حق طرفین دعوا
حق مستشیر
حق مشاور
حق نصیحت خواه
حق نصیحت کننده
حق بزرگسالان
حق خردسال
حق سائل
حق مسوول
حق شخص شادمان کننده
حق بدى کننده
حق هم کیش
حق اهل ذمّه
متن هر یک در:
(اینجا)
نفوذ نام ابوالفضل میان ایرانیان
به قلم دامنه: به نام خدا. فلکه فکرت (۷) نفوذ فراخ یک نام میان ایرانیان. به نام خدا. سلام. وِردِ زبان ایرانیان شد. سُفرهی نذری خانوادههای مذهبی شد. شعار پشت شیشهی ماشینها شد. در ضربالمثل نماد شد. در قسم خط قرمز سوگندها شد. در وفا نمونه شد و در التجا (=پناهبُردن)، باب حاجتها. یعنی حضرت ابوالفضل سلام الله علیه. یکییکی میگویم:
۱. دوستی دارم به اسم حسین شمس از جیرفت کرمان. سالها پیش میگفت مردم دیار ما تمام قسمها را آسان میخورند اما وقتی کار بیخ پیدا کند و خیلیحساس شود، میگویند کاری نکن قسم حضرت ابوالفضل بخورم.
۲. وقتی میخواهند کاری ستُرگ و خطرناک بکنند ندا میدهند یا اباالفضل.
۳. هرگاه از کاری تعجب کنند و بهتزده شوند میگویند یا حضرت عباس. و اگر کسی دروغ ببافد میگویند دُم خروسات را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را.
۴. وقتی سفرهی نذری پهن میکنند به نام ابوالفضل و با ذکر روضهی ابوالفضل نیت میکنند.
۵. وقتی در جایی گیر کرده باشند و یا دچار ترس و وحشت شده باشند بلند فریاد میزنند و یا در دل نجوا میدهند یااباالفضل، یا حضرت عباس، یا قمر بنیهاشم.
۶. میخواهند پشت یا تاج کامیونها و یا پشت شیشهی سواریها برادر را معنا کنند مینویسند: برادر یعنی عباس.
۷. هرگاه در اوج ناامیدی، امید ببندند، نذر قربانی ابوالفضل میکنند.
۸. و هشتم آنکه وقتی مانند ما دارابکلاییها در ماه محرم میخواهند جوشی بگیرند و شور بدمند و غوغا بهپا کنند با نام ابوالفضل به اشک و ماتم و سوگ میرسند. جوشی گرفتنهای قدیمی «باقرمدّاح یورمله» با نام «وفاکرده ابوالفضل، وفاکرده ابوالفضل» یکی از آن نمونه جوشیهای ماندگار عزاداری شب تاسوعای دارابکلا بود.
امشب خجسته زادروز حضرت عباس -سلامالله علیه- است؛ فرزند برومند امام علی و حضرت امالبنین -سلامالله علیهما- که در کربلا رشادت و معرفت را باهم جمع کرد و در رکاب سالار شهیدان و در دفاع از اساس انسانیت، کودکان و حراست از امنیت، و نیز بقای مکتب و دفع ستم به شهادت رسید و تن به سازش و اماننامهی ستمگران نداد و با دستان بُریدهشده به آسمان شرافت و غیرت و عشق و معنویت پرواز کرد. مبارک باد زادهشدن این گرامیانسانِ انیس، وفادار، آگاه، دلیر، رزمنده، سازگار با حق و سازشناپذیر در برابر جنگافروزان و خونریزان و زورگویان و زراندوزان و تزویرگرایان. این متن را تقدیم میدارم به دلدادگان شیدای حقگرای ستمستیزِ پیرو قرآن و عترت.
مدرسه فکرت ۳۴
مجموعه پیامهایم در مدرسه فکرت
قسمت سی و چهارم
قضای یک عمل تأخیریام
سلام سید
همانگونه نماز بهتأخیر افتاده، قضا دارد و خدا اقامهی نماز قضا را میپسندد و میپذیرد، من هم دربارهی متن «بانو نرگس» _که به قلم پر از احساس و پیامآفرین شما نگاشته شده بود_ تأخیر داشتم. گرچه سرم از دیروز تا امروز بسیار شلوغ بود، اما وقتی متن شما را دیده بودم، گوشهای نوبت زدم پاسخ این پست را بنویسم، اما باز و باز مؤخّر افتاد. بر من ببخشای.
نام مرحوم بانو نرگس در دارابکلا خواهد ماند زیرا احساس و عاطفه از میانمان هرگز رخت بر نخواهد بست. زیبایی کار بانو نرگس مانند بوی گل نرگس در مشاممان جاوید و پرتوافکن است. یادت آورم که سال پیش متنی از تو و خودم در دامنه انتشار یافته بود. اینک به یاد آن بانوی روشضمیر لحظهای از جای برخیزیم و به روح قشنگ و کار ماندگارش سلام و صلوات نثار نماییم.
تحلیل سیاسی
حجتالاسلام رئیسی رئیس قوه قضائیه دیروز ۷ اردیبهشت ۱۳۹۸ گفت:
«به نظر می رسد که اگر بتوانیم سامانهای داشته باشیم که آرا در آن جا در نگاه صاحبنظران و دیدگاه حقوقدانان و فقها و بزرگان اهل تحقیق قرار گیرد، از این جهت دستگاه قضایی نباید هیچ باکی داشته باشد.» (منبع)
تحلیل من:
۱. از نظر من این تفکر ایشان درست است و دستکم در ظاهر نشان میدهد با این تز زیبا بنای بر تغییر رویه دارد.
۲. اینکه آراء قاضیهای سراسر کشور در دادگاهها در یک سامانهایی به دیدهی مردم برسد، برنامهایی نوین در فضای ایران است.
۳. خوشبینی میگوید این نوید باورپذیر است. اما آنچه مرا از این نگاه سفید به سوی تردید گسیل میدهد متغیرهای زیر است که آیا او میتواند بر آن غالب گردد و فکر نوی خود را به فاز عمل برساند:
الف. آرای تمامی قاضیها باید منتشر شود از فردای پیروزی انقلاب تا همین اکنون. زیرا یک قانون خوب، استثناء و تبعیض نمیپذیرد.
ب. آرای قاضیها دربارهی زندانیان سیاسی در آن سامانه منتشر شود.
ج. رأیهای تمامی قاضیهای دادگاه ویژه روحانیت در آن سامانه منعکس شود.
د. آرایی که علیهی «آقازادهها» انشاء شده بود و به مرحلهی اجرایی نرسیده بود! در سامانه وارد شود.
ه. تمامی رأیهای قضات دادگاه انقلاب و محاکمات ویژه، در این سامانهی مورد اشارهی آقای رئیسی به ثبت برسد و به دید همگان برسد.
و. و نیز آن رأیهایی که برای مسئولان نظام صادر شد و یا کسانی که توسط هیأتهای ویژه محاکمه شدند، در آن سامانه قابل دیدن باشد.
نکتهها:
ممکن است رفتار نوی آقای رئیسی برای دور نگهداشتن خود از نقدهاییست که به دوران طولانی حضورش در این دستگاه بر میگردد و نیز خالیکردن جوّ قوه از تراکنشهای آن ریاست قبلی قوه. و نیز پیام به مردم که من از جنس دیگری هستم و به من و برنامهام باور و اعتماد کنید، زیرا واژهی «هیچ باکی» در جملهی رئیسی از نظر من یک جملهی تدافعیست.
فلکه فکرت (۲۷)
فلسفهی اپیکوری
به نام خدا. سلام. اپیکوریسم حاصل نظرات اپیکور است که در ۲۷۰ پیش از میلاد درگذشت. او اهل ساموس دریای اژه بود و تمام فلسفهاش «لذت» است و خوشبودن. اپیکور لذت را از آن رو اصل میدانست که این جهان در نظام فکری او خیر برتر است و انسان در آن میهمان.
او البته در پرتو ۳۰۰ کتاب و رسالهایی که نوشته بود و با آن که از نظر بعضیها ماتریالیستی (=مادّیگریی) میاندیشید، لذت برتر را روحانی میدانست نه جسمانی. زیرا از نظر او لذات جسمانی هم موقت و گذار و زایلشدنی است و هم وقتی لذت جسمانی پایان بیابد، افسردگی در انسان پدید میآید.
بعدها به اپیکوریسم، اندیشههای انحرافی و تفسیرهای غلط افزوده شد که «دَم غنیمت شمردن» و لذّات آنی بود. حال آنکه اپیکور در آن عصر هِلِنیستی (یونانیمأبی، مادّی)، لذت روح را پایدار میدانست و معتقد بود لذت برآمده از خردمندی و خرّمی موجب نبودنِ درد میشود و چه نیازی است که انسان با خرافات، شهوات، فکر مرگ، بیمناک بماند و دست به رقابت و خشونت و شهرت و حسادت بزند.
نکته:
ارسطو هم _که گویا به معاد باور نداشت_ به «انسان شاد» اهمیت میداد برخلاف استادش افلاطون که به «انسان خوب» بهاء میبخشید و فلسفهی رواقی _که توسط زنون بنا شد_ برای صبر و فهم اهمیت قایل بود. چنانچه سقراط معنویت و دیانت و متافزیک را گرامی میداشت.
اما دینداران و مؤمنان مکتب الهی، شریعت را کلید رستگاری و سعادت میدانند که انسان را هرچهبیشتر در کامل و به سوی کامل میخواهد؛ در دو بُعد جسمانی و روحانی. یعنی سالم بودن پیکر و سلامت پندار و گفتار و کردار که روح را پرواز میبخشد.
در حقیقت خرّمزی بودن از نظر من در خردمندی و عقلانیت و در پایبندی به شریعت و نیز دقت به انواع حکمت و بهرهوری درست از طبیعت و اعتقاد راسخ و خللناپذیر به توحید رخ میدهد. ۹ اردیبهشت ۱۳۹۸.
انسان راستین (۲۴)
عیبجوی مردم نیست و پشت سرِ آنان بدگویی نمیکند.
سلام جناب شیخ مهدی
این پرسش شما چندین جواب دارد:
۱. جناحهای سیاسی کشور هر کدام برای خود پاسخ جداگانه دارند. ۲. نیروهای امنیتی پاسخ خود را در لای دلایل ویژهی کاری خود میپیچند. ۳. حاکمیت و حوزهی علمیه نیز علل خود را دارند. ۴. رسانههای رقیب داخلی نیز پاسخهایی در قاب خود دارند.
اما من پاسخم سه کلمه است با سه «ت» ترس. تهدید. تحدید!
سلام جناب...
من ذرّهای تردید ندارم که شما باور و ارادت راسخ به پیامبر اسلام (ص) دارید. و من و تو و ما همه به همین مودّت به خاندان عصمت زندهایم. اما شما با بیدقتی در طرح سؤال چاه بدر و مقایسهی آن با رفتار معاویه به نظرم با شتابزدگی پیش آمدی. اگر فکر شما آن لحظه به رحمت و عصمت حضرت محمد (ص) متمرکز بود هرگز آن پست را به میان نمیکشیدی. شخصیتی که حتی دستور میدهد در هیچ غزوه و سریهای یک شاخه درخت شکسته نشود، قانون دفاع و انسانیت را به مدد وحی و الهامات درونیاش به احسن وجه میداند. پس هرچه در نقل تاریخی حتی در فیلمها و نمایشها و تعزیهها با این دو عنصر وجودی پیامبر اسلام (ص) یعنی رحمت و عصمت، در تضاد بود بدانیم که آن نقل نارواست و تحریف تاریخ اسلام. و من میدانم شما از این مسأله آگاهید. از شما که فردی آگاه و باایمان هستی، میخواهم در مباحث دینی بسیار با تأنی وارد شوید. پوزش. چون قرآن تذکر به مؤمنین را منفعت میداند من این تذکر صریح را به شما نوشتم. بیشتر بخوانید ↓
عقل و پیروی حق
به قلم دامنه: به نام خدا. امشب فرخنده زادروز رهبر و پیشوای آزادگان، بزرگنمادِ عرفان و عشق حقیقی، اُسوۀ مقاومتگرایان، الگوی عزتزیستی و پیشبَرندهی مبارزه با ستم و ستمگران حضرت امام حسین _علیه السّلام_ است. دو سخن از آن انسان کامل و سالار شهیدان به دلدادگان و پیروان مکتب نجاتبخش اهلبیت ع از این (منبع) تقدیم میدارم:
«لایکمُلُ الْعَقْلُ الَّا بِاتِّباعِ الْحَقِّ»
عقل، جز از راهِ پیروی حق کامل نمیشود.
(بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۱۲۷)
۲
الْغُلُوُّ وَرْطَةٌ وَ مُجالَسَةَ اهْلَ الدَّناءَةِ شَرٌّ»
تندروی همانند فرو رفتن در باتلاق است
و همنشینی با فرومایگان، شرّ و گرفتاری به همراه دارد.
(کشف الغمه، ج ۲، ص ۳۰)
این خجسته میلاد بر پیروان آن اُسوهی روزگاران، گوارا
مدرسه فکرت ۳۳
مجموعه پیامهایم در مدرسه فکرت
قسمت سی و سوم
سه کلمه مینالم
در راستای این پست (فتوای شجاعانه و حقگویانهی مرجع بزرگوار مکارم شیرازی) که جناب حسنعلی لاری مُرسمی _همسنگر شجاعمان در جبهه_ گذاشتند؛ سِکّلمه مینالم:
۱. باید گریست به حال آن بخش میراثخوار سیستم که مراجع بزرگوار شیعه را برای محکومکردنها و بیانیهصادرکردنها میخواهد. حال آنکه مراجع گرانقدر ما بیانکننده راه و هشداردهندهی چاه هستند.
۲. از خیلی سالها پیش است که این صدا و سیما به قمارخانه تبدیل شده، قمارخانهی سیاسی. اتاق فکر آن حامی کسانیست که چاپلوسی را رواج و تجملات و بیغیرتی را منتشر مینمودند.
۳. مراجع دلسوز در بارهی بانکها هم ندای حق را خیلی سال پیش سر داده بودند اما سوداگری مگر میگذارد فتوا، ربا و ریا را نابود کند!
بگذرم. سلام به حسنعلی که این پست خوب را گذاشت.
من از این جملهی مشهور امام خمینی در سال ۱۳۶۶، آن میفهمم که مرحوم نلسون ماندلا هم به گونهای دیگر علیهی آپارتاید گفته بود: میبخشم، اما فراموش نمیکنم.
امام هم نمیخواهد بگوید رابطه نه، میخواهد بفرماید که از آن ستم و خونریزی و کشتار بیرحمانهی حاجیان ایران و جهان اسلام توسط آلسعود، نمیتوان گذشت کرد. و نباید هم گذشت کرد چون حقالناسیست که بر گردن فاسدان آل سعود تا قیام قیامت باقیست. حتی فرمودند این جنایت آل سعود با آب زمزم هم پاک نمیشود. بنابراین، رابطه با کشورها و اجرای مراسم حج تابع مصلحت است و مقتضیات زمان.
چون ابوسفیان در آن سال فتح مکه (توسط پیامبر اسلام _صلوات الله_ و مسلمانان مجاهد) دست از جنگ و ستیزهگری برداشت و رسول خدا آن روز را «یومالمَرحمه» نامید. زیرا؛ اسلام با هر کس که توطئه و آدمکشی نکند سازگاری، همزیستی، رفق و مدارا دارد.
جواب به جناب... :
اسرائیل از نظر ایران نه فقط کشور نیست، بلکه جمع عدهای از تبهکاران است که با کشتن فلسطینیان و اشغال سرزمین، جامعهی دینی نژادپرست را ایجاد کرده است. چنین رژیمی از نظر ایران و امام باید از روزگار محو شود. من با تمام استدلال شما در این باره مخالفم. تمام.
پاسخ به جناب قربانی:
مدیر هرگز در هیچ دورهای از سن آدمیَ موافق با حذف تعلیمات دینی نبوده و نیست!
فلکه فکرت (۲۲)
پایاننامه نه، آغازنامه
به نام خدا. سلام. حتی گرامیپیامبر خدا _صلّى الله علیه و آله و سلّم_ که اُمّی (=درسناخوانده) بوده و از سوی وحی، پشتیبانی همهجانبه میشده و در همهحال از دریافتهای وَحیانی برخودار بوده، بازهم دستور یافته بود هرگز از دانش افزایی بازنایستد. هم در آغاز راه در علق فرمان یافته: اِقرأ: بخوان. و هم در طول راه در طٰهٰ بر وی امر شده: بگو پروردگارا مرا دانش افزاى: «قُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْمًا». آیهی ۱۱۴ طٰهٰ.
(سوره ۲۰: طه - جزء ۱۶ - آیۀ 114. ترجمۀ خرمشاهی)
بنابراین؛ با این آموزهی زیبای قرآنی، هیچکس فارغالتّحصیل نمیشود! و نمیتواند مدعی شود من به آخر دانش و علم نایل آمدم! و از تحصیل، فارغ (=بینیاز و رها) شدهام! و درس و داناییام را تمام و مدرکم را پیوستم ساختهام. نه، چنین نیست. ابوریحان بیرونی دانشمند همهچیزدانِ ایرانی با آنهمه احاطه و آگاهی، تا آخریننفس پیِ دانایی بوده و بُرونجُستن از نادانی. تا جاییکه در بستر مرگ بدین مضمون گفته: فهمیدم که نفهیدم. دانستم که ندانستم. به قول فرانسیس بیکن: دانایی، توانایی است. آری؛ آسودگی این است که هرگز از دانشآموزی و علمافزایی دست نشوییم. و همیشه زمزمه کنیم زِدْنِی، زِدْنِی، زِدْنِی. یعنی زیادکن. بیفزا. افزون ساز. از نظر من، پایاننامهها پایانِ علم و پایانِ کار نیست، تازه آغازِ راه است و ابتدای مسیر. باید به جای آن گفت: آغازنامه. ۴ اردیبهشت ۱۳۹۸.
انسان راستین (۱۹)
هیچ اقدام خیری را از سرِ شرم وا نمینهد.
پاسخم به دکتر عارف زاده:
سلام جناب دکتر عارفزاده. آنچه از فلسطین گفتهاید همهی آن چیز نیست که در میان ملت آن جریان دارد. دستکم سه تفکر همچنان آنجا حیات دارد: خط مقاومت. خط سازش. خط همزیست. اولی مبارزین که دست از کار نکشیدند. دومی مبارزین که به دولت نیمبند و خاک اندک بسنده کردند. سومی عربهایی که در درون اسرائیل غاصب مجبور به همزیستی شدند. ایران خواهان دو چیز است. یا محو اسرائیل تا زمانی که اینگونه نژادپرستانه پیش میرود. یا برگزاری انتخابات سراسری برای تعیین تکلیف نهایی این سرزمین به اشغالدرآمده. . ۱. جناب دکتر من در طول راهاندازی مدرسه هر جا نوشته یا مینویسم «از نظر ایران»، یعنی دارم «آنچه هست» را تحلیل یا بیان میکنم. اما جاهایی که میگویم «از نظر من»، یعنی دارم دیدگاه خودم را آشکار میکنم. پس، این نکته را باید شفاف میکردم. بیشتر بخوانید ↓