گزارشِ کتاب «نونِ جو و دوغِ گَوْ»
به قلم دامنه. به نام خدا. گزارش کتاب «نونِ جو و دوغِ گَوْ». این کتابِ ۷۸۴ صفحهای _در عکسی که از آن در زیر انداختم_ نوشتهی محمدابراهیم باستانی پاریزی، ۱۱ مقالهی مهم ایشان است، که من چاپ پنجم آن را خواندم که ۱۳۸۳ منتشر شد. کتاب، سرتاسرش نکته و پند و درس است، من فقط چند نکتهی مهم ازین اثر میگویم:
۱. پاریز روستایی در کرمان است. باستانی که نوشتههایش همیشه به طنز اجتماعی پیوست است، از تخریب زمین مینالد و در صفحهی ۸ به خواننده میرساند که شصتهفتاد سال پیش باغها، در و دیوار نداشت، ولی دار و درخت داشت. اینک باغها در و دیوار دارند، اما درخت ندارند!
۲. در صفحهی ۱۰ به نماز فرهاد میرزا عموی ناصرالدین شاه اشاره دارد که زمانی حاکم لرستان بود به ناصرالدین شاه گفت همه چیز در لرستان امن و امان است، الّا نمازهای یومیهی من که هر چه در لرستان خواندم باید اعاده کنم زیرا از وحشت لُرهای معترض حتی دو رکعت نتوانستهام با حضور قلب بخوانم!
۳. پاریزی در کتاب دیگرش «کوچهی هفتپیچ» معتقد است مثلث تاریخ، از زمان و مکان و انسان بُعد میگیرد و بُعد اصلی و اساسی این مثلث، همین انسان است.
۴. یک نکتهی دیگر هم از پاریزی بگویم و خلاص. او در صفحات ۵۹۴ تا ۶۰۱ کتاب دیگرش «سنگ هفت قلم» میگوید: «من ثابت کردهام که طبیعیترین راه برای ادارهی مملکتی مثل ایران، با بیابانهای پُرطول و عرض، و راههای طولانیِ بیآبادانی، و دِهاتِ کوچک، فُرم ادارهی یک حکومت فدرال است. این نکته را تنوع آبوهوا و عادات و لَهجهها و مقتضیات محلی نیز تکمیل میکند. اگر چنین حکومتی وجود داشته باشد، مردم خودبهخود صد قدم به دموکراسی و آزادی نزدیک شدهاند.».