تازه ترین پست ها
پذیرفته ترین پست ها
پر بازدید ترین پست ها
پر بحث ترین پست ها
تازه ترین نظر ها
-
ناشناس : [در پاسخ به دامنه سه | ابراهیم طالبی دارابی] سلام ، استاد گرامی ، جناب طالبی عزیز، نظر بنده در باره اسلام اسیر. اسارت گرفتن اسلام !!! این جریان چقدر آشنا ست، و چه مظلوم است اسلام، بلی اگر اسلام اسیر اغیار نمی گردید، و بدست نا اهلان نمی افتاد، قرآن ناطق درکربلا ذبح نمی شد، ( کمتر از دو هفته ی دیگه به ... -
محمد عبدی سنهکوهی : با درود عجب هست اما عجیب نیست این عادت مالوف متواتره. 👀👁👀 -
شاکر طاهر خوش : شیخ شاکر طاهرخوش به دامنه در مدرسه فکرت شعبهی ایتا ۲۱ ، ۳ ، ۱۴۰۴ : با سلام و عرض ادب و احترام خدا برکت بدهد و بیشترش کند ما که حسود نیستیم 😁😁😁😂😂😁😁😂😁😁 -
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی : جناب جعفر سلام در همین روستای دارابکلا اگر دقت شود چند خانواده هست که تمام زِک و زای آنها در جاهای مختلف حکومت پُست و شُغل دولتی گرفتند و حتی یک تن بیکار و بیشغل در میانشان نیست، دستکم تمامیشان کاشته شدند در این جا و آن جای حکومت. رابطه جای ضابطه. سرسپردگی جانشین شایستگی. کسی که سرش را سپارَد به سیستم، ... -
ناشناس : علیکم السلام و رحمةالله وجه هفتم و هشتم در حرم مشهد👇 وجه هفتم : این است صله رحم من یا ثامن الحجج وجه هشتم : این است در جستجوی ولی زمان بودن یا ثامن الحجج! کجا روم دنبال ایشان؟راهمایم باش برای رسیدن. محل ما -
ناشناس : السلام استاد خاطرهای بود دل ریشکن اما من به چشم ندیدم فقط شنیدم بخشی از تاریخ رو خاطرات و زندگینامهها تشکیل میده تاریخ، فرهنگ و هویت مردم جامعه رو به رخ میکشه مثلا استاد در تاریخ ۱۸ /خرداد /۱۴۰۴ در شیروان تشریف داشتند و از آنجا عبور میکردند وقتی بیان داشتند آخرین میدان ، یعنی مسیرشان رفت بود ، برگشت ... -
ناشناس : با درود جناب آقا مدیر من این مطالب قمه ای شما را با دقت تر از بقیه متنها خواندم قمه و قمه زنی کاری ندارم کی حرام یا کی حلالش می داند اما هر چه هست من در کربلا زیاد شاهد انجام آن بودم در ایام ماضی الحق و والانصاف موجب هجو انسانیت هست تا چه رسد به دین و اسلام و عاشورا و محرم یک حرکت غیر عادی غیر عرفی و ... -
عیسی رمضانی محمد : دو پاسخ من به دو استاد محترم در مدرسه فکرت شعبهی ایتا ۱۷ ، ۳ ، ۱۴۰۴ ! ،، آشیخ محمدرضا احمدی سلام اعجاب چرا استاد؟ شاگردت هستم. باید متن مرا رفع ایراد کنی، از خود من که نباید تعجب رسی. گفتمان غالب خود را به آن که در اقلیت است غلبه میدهد چون تریبونها در دست این گفتمان است. گفتمان زمانی رایج است که پشتش طبق ... -
ناشناس : سلام جناب طالبی خاتمی، نماد بنبست در اجرای دموکراسی به سبک جمهوری اسلامی است؛ از جزئیات میگذرم، چون میترسم. جلیل قربانی -
ناشناس : ✍ رفیق فرهیخته و نکتهسنج، جناب آقا ابراهیم پیش از هر چیز از لطف، دقت نظر و همراهیتان با نوشتهام صمیمانه سپاسگزارم. از اینکه با نگاهی ژرف و مسئولانه، بر بخشی از حقیقت تلخ این روزگار انگشت نهادهاید، دلگرم و خرسندم. بله، متأسفانه آنچه اشاره کردید نه تنها واقعیتی تلخ، بلکه زخمی ماندگار بر پیکر جامعه ماست. ...
موضوع های کلی سایت دامنه
کلمه های کلیدی سایت دامنه
- عکس ها
- چهره ها
- تریبون دارابکلا
- انقلاب اسلامی
- دامنه کتاب
- عترت
- تک نگاران دامنه
- اختصاصی
- گوناگون
- مباحث دینی
- ایران
- مسائل روز
- فرهنگ لغت دارابکلا
- جهان
- قرآن در صحنه
- مدرسه فکرت
- دارابکلایی ها
- روحانیت ایران
- لیف روح
- جامعه
- مرجعیت
- دامنه قم
- زندگینامه من
- شعر
- روحانیت دارابکلا
- جبهه
- امام رضا
- کویریات
- خاطرات
- مشهد مقدس
- گفتوگو
- تاریخ سیاسی دارابکلا
- روزبه روزگرد
- کبل آخوند ملاعلی
- اوسا
- آمریکا
- بیشتر بدانید
بایگانی های ماهانه ی سایت دامنه
-
خرداد ۱۴۰۴
۲۰
-
ارديبهشت ۱۴۰۴
۱۶
-
فروردين ۱۴۰۴
۱۴
-
اسفند ۱۴۰۳
۶
-
بهمن ۱۴۰۳
۱۰
-
دی ۱۴۰۳
۱۲
-
آذر ۱۴۰۳
۱۹
-
آبان ۱۴۰۳
۱۳
-
مهر ۱۴۰۳
۱۲
-
شهریور ۱۴۰۳
۲۳
-
مرداد ۱۴۰۳
۱۷
-
تیر ۱۴۰۳
۱۷
-
خرداد ۱۴۰۳
۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۳
۸
-
فروردين ۱۴۰۳
۷
-
اسفند ۱۴۰۲
۱۸
-
بهمن ۱۴۰۲
۲۰
-
دی ۱۴۰۲
۸
-
آذر ۱۴۰۲
۲۰
-
آبان ۱۴۰۲
۲۱
-
مهر ۱۴۰۲
۲۰
-
شهریور ۱۴۰۲
۱۹
-
مرداد ۱۴۰۲
۱۸
-
تیر ۱۴۰۲
۱۰
-
خرداد ۱۴۰۲
۱۴
-
ارديبهشت ۱۴۰۲
۸
-
فروردين ۱۴۰۲
۱۷
-
اسفند ۱۴۰۱
۱۲
-
بهمن ۱۴۰۱
۱۶
-
دی ۱۴۰۱
۲۰
-
آذر ۱۴۰۱
۳۱
-
آبان ۱۴۰۱
۲۳
-
مهر ۱۴۰۱
۲۱
-
شهریور ۱۴۰۱
۱۳
-
مرداد ۱۴۰۱
۱۳
-
تیر ۱۴۰۱
۱۲
-
خرداد ۱۴۰۱
۱۵
-
ارديبهشت ۱۴۰۱
۱۵
-
فروردين ۱۴۰۱
۲۷
-
اسفند ۱۴۰۰
۲۴
-
بهمن ۱۴۰۰
۳۰
-
دی ۱۴۰۰
۲۴
-
آذر ۱۴۰۰
۲۴
-
آبان ۱۴۰۰
۳۲
-
مهر ۱۴۰۰
۲۶
-
شهریور ۱۴۰۰
۱۷
-
مرداد ۱۴۰۰
۱۱
-
تیر ۱۴۰۰
۲۵
-
خرداد ۱۴۰۰
۱۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۰
۱۴
-
فروردين ۱۴۰۰
۱۷
-
اسفند ۱۳۹۹
۳۴
-
بهمن ۱۳۹۹
۳۸
-
دی ۱۳۹۹
۳۵
-
آذر ۱۳۹۹
۳۶
-
آبان ۱۳۹۹
۲۳
-
مهر ۱۳۹۹
۳۱
-
شهریور ۱۳۹۹
۲۲
-
مرداد ۱۳۹۹
۳۲
-
تیر ۱۳۹۹
۳۰
-
خرداد ۱۳۹۹
۲۵
-
ارديبهشت ۱۳۹۹
۴۱
-
فروردين ۱۳۹۹
۴۰
-
اسفند ۱۳۹۸
۳۶
-
بهمن ۱۳۹۸
۴۹
-
دی ۱۳۹۸
۴۸
-
آذر ۱۳۹۸
۳۸
-
آبان ۱۳۹۸
۳۰
-
مهر ۱۳۹۸
۴۴
-
شهریور ۱۳۹۸
۳۷
-
مرداد ۱۳۹۸
۲۸
-
تیر ۱۳۹۸
۳۵
-
خرداد ۱۳۹۸
۱۸
-
ارديبهشت ۱۳۹۸
۱۸
-
فروردين ۱۳۹۸
۱۸
-
اسفند ۱۳۹۷
۳۰
-
بهمن ۱۳۹۷
۴۰
-
دی ۱۳۹۷
۴۰
-
آذر ۱۳۹۷
۳۴
-
آبان ۱۳۹۷
۴۵
-
مهر ۱۳۹۷
۵۵
-
شهریور ۱۳۹۷
۶۷
-
مرداد ۱۳۹۷
۶۷
-
تیر ۱۳۹۷
۶۴
-
خرداد ۱۳۹۷
۳۵
-
ارديبهشت ۱۳۹۷
۴۸
-
فروردين ۱۳۹۷
۴۸
-
اسفند ۱۳۹۶
۶۶
-
بهمن ۱۳۹۶
۶۵
-
دی ۱۳۹۶
۳۲
-
آذر ۱۳۹۶
۵۷
-
آبان ۱۳۹۶
۴۴
-
مهر ۱۳۹۶
۴۹
-
شهریور ۱۳۹۶
۲۸
-
مرداد ۱۳۹۶
۲۷
-
تیر ۱۳۹۶
۱۶
-
مهر ۱۳۹۵
۱
-
آذر ۱۳۹۴
۱
-
دی ۱۳۹۳
۱
-
تیر ۱۳۹۲
۱
پیوندهای وبلاگ های دامنه
پیشنهاد منابع
دامنهی دارابکلا
پاسدار انقلاب
به قلم دامنه. به نام خدا. سلام. قسمت هفتم. انقلاب با خود، نهادهایی آفریده بود که دوتا از آنها "سپاه پاسداران" و "جهاد" بود. اولی برای پاسداری از انقلاب و دومی برای سازندگی دوردستهای ایران. بهنظر من از فردای پیروزی انقلاب، پاسدار انقلاب کسی بود که مردم او را بهچشم ایثارگر، پناهگاه، خودساخته، پرهیزگار، بیمیل به امیال و اموال، مجاهد فی سبیلالله، مؤمن، پیشرو و از همه مهمتر انقلابی و تحلیلگر آگاه مینگریستند و نهاد سپاه را چشم و امید مردم و حامی برجستهی آرمان انقلاب میدانستند. و سپاه هم با پاسدارهای قدیمی که اغلب دانشجویان انقلابی و مبارزین اصیل علیهی شاه بودند، قدم در راه مردم گذاشته بود و در برابر هرگونه شورش و قیام مسلحانه و خودمختارهای تجزیهطلبانه میایستاد و مردم را به وجد میآورد. بهطوریکه امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی گفته بود: "ایکاش من یک پاسدار بودم." و نیز فرموده بود: "اگر سپاه نبود، کشور هم نبود."
من گمان میکنم کمکم از سالهای بعد که امام از میان ملت به ملکوت رفت و سپاه مدرّج شد و واژهی مؤمنانهی "برادر مکتبی" در برابر سردار و سرهنگ و رزمدار رنگ باخت، بسیاری از نگرشها و نگریستنها جابهجا شد. تلاشهای جریانهایی از تفکر دینی و سیاسی که هیچ قرابتی با امام خمینی نداشتند و در نهضت اسلامی و مردمی نیز خودشان را کنار کشیده بودند و سخن از "تند رَوی خمینی" میکردند و استدلال "مُشت در برابر درفَش" به زبان میآوردند، و پا را از گلیم مبارزه به زیر کُرسیهای گرم و نرم دراز مینمودند، آثار سوء و زیانهای زایدی برجای گذاشت. که امید است این تلاشی، متلاشی شود و از طریق خرد انقلابی، آرمان الهی، صبغهی مردمی و پایبندی به نهیهای اکید امام خمینی و قانون اساسی، باز نیز آن شود که در صدر انقلاب و در دههی شصت _روزگار اوج مردمگرایی انقلاب_ شده بود.
گاهی باید برگشت، که هر برگشتی ارتجاع و پسروی نیست؛ بل اوج ترقّی و تعالیست. برای تعالی، باید بازهم مکتبی، مردمی و انقلابی شد؛ نه جناحی، خطی، سیاسی و نه خدای ناکرده مانند شرکتهای سهامی. پاسدار انقلاب به تعریف من یعنی کسی که در جاننثاریها، پیش میافتد و کنار مردم است و در امتیازگیریها، عقب مینشیند و پشتِ مردم میایستد. بلی؛ باز نیز همان لباس اخلاصِ شهید همت ها، شهید بُرونسی ها، شهید محمد بروجردی ها، شهید زینالدین ها، شهید افشردی ها و نیز رفیق شهیدم عیسی ملایی دارابی ها _این پاسدار طبقهی مستضعفین روستای داراب کلا_ را باید پوشید.
نامهی پیامبر به خسرو پرویز
خیابانهای انقلاب
به قلم دامنه. به نام خدا. سلام. قسمت ششم. هر شهری در ایران خیابان انقلاب دارد. خیابانی که پرخاطرهترین و مخاطرهآمیزترین خیابانهای آنشهر، در واژگون کردن سلطنت استبدادی شاه بود. این خیابانها بهنظرم باید خیابان اصلی شهرها بماند و نه فقط طول و عرض آن برای یک جناح سیاسی، عرصهای برای تظاهرات حمایتآمیز باشد، بلکه باید آزادترین خیابان برای بیانِ خواستهها، مطالبات، اعتراضات، گردهماییها، انتقادات رُک مردم از حکومت، محل نشاط سیاسی و خیابانی برای گفتوگو و مدارا نیز باشد.
از آنجا که خیابانهای شهری، همیشه محل کسبوکار مردم و بازاریان است و نیز دارای مراکز دولتی، محل رجوع مردم به ادارات، دفاتر شرکتها، نهادها، مطبّهای پزشکان و کلاً محیط عمومی و مالکیتهای خصوصی شهروندان است، بنابراین، تجمّعات مدنی هم باید با رعایت چارچوبهای مدنی، احترام به حقوق شهروندی و رعایت الزامات قانونی همراه باشد؛ نه با هرجومرج، بلوا، دروغ، تخریب و آشوب.
فلکه ساعت ساری. بازنشر دامنه
در این راستا بیفزایم که دارابکلا نیز خیابان انقلاب علیهی رژیم شاه داشتیم، که ما نیروهای جوان و انقلابی آن عصر، شبهای محرّم از آن مسیر، علیهی حکومت شاه شعار میدادیم و تظاهرات مذهبی، آیینی و نیز دو سه باری هم سیاسی برپا میکردیم. یعنی خیابانی که تکیهی بالا را به پایینتکیهی مرحوم حاجآقا آفاقی وصل میکند. بهتر بود جناب جعفر آهنگر دارابی دهیار اسبق محل _که پروژهی تابلوگذاریهای دارابکلا را با سختکوشی و تلاش مدرن، انجام دادند_ با مشورت از شورای وقت محل، این خیابان را "خیابان انقلاب" نامگذاری میکردند. شاید هم کردهباشند و من خبر ندارم. (قسمت پنجم: اینجا)
مدرسه فکرت ۲۵
مجموعه پیامهایم در مدرسه فکرت
قسمت بیست و پنج
رفتار فاطمی (۴)
به نام خدا. سلام. حضرت فاطمه زهرا _سلامالله علیها_ فرمودند:
"خداوند، صبر را وسیلهی استحقاق و شایستگی پاداش قرار داد."
این سخن حکیمانهی حضرت زهرا (س) در سایت آثار مرحوم آیةالله بهجت بهصورت دوبیتی به نظم در آمده است:
گر پنجرهی نگاه تو غم دارد
صدها گره بزرگ و مبهم دارد
با صبر بر آن، رسی به پاداشی نیک
کاین راه، هزار پیچ و صد خم دارد
(منبع)
۲۰ بهمن ۱۳۹۷.
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
پاسخم به پرسش جناب ر. بابویه
در گروه دیار همدلی
سلام جناب آقای... .
پرسش خوب شما نیازمند پاسخ مفصل و تاریخنگارانه است. اما اینجا در یک نکته میگویم که اساساً ایرانیان اندیشهی عدالت داشتند. اوج این نگرش در همان سخن سهگانهی پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک نهفته است، که در پارهای از دورهها توسط شاهان ستمگر از مردم دریغ میشد. و ایرانیان با همین تفکر سهپندی، امام علی (ع) را مظهر تام عدالت یافتند و پیرو اهلبیت (ع) شدند. ممنونم از شما جناب.
فیلیپا فوت چه میگفت؟
به نام خدا. سلام. خانم فیلیپا فوت _که در ۲۰۱۰ درگذشت_ یک فیلسوف اخلاق فضیلت بود. او تا مدتها، حتی به هیچ مدرسه و دانشگاهی نرفته بود. خود گفتهبود اول مُلحد بود. اما هوش سرشاری داشت و پایش به دانشگاه باز شد. با افکار توماس آکویناس (قرون میانه) و ویتگنشتاین آشنا شد و خود به مقام یک فیلسوف اخلاقشناس معاصر نائل آمد . او "دستور زبان خیر" نوشت که از تزهای اصلی اوست.
من، علاوه بر آشنایی قبلی با افکار او، سه شب پیش یک متن گفتوگوی بسیار مهم او را دیده و خواندهام که چهارساعت زمان برد. صدانت: (منبع) در اینجا در چند نکتهی گزارهای و تمثیلی، فشردهی دیدگاه فلسفی اخلاقیاش را با برداشت آزادم از آن متن، مینویسم. اگر نقصی در این برداشتم، دیدهاید، به حساب من بگذارید، نه آن فیلسوف:
فیلیپا فوت بر این نظر بود:
۱. اخلاق، در نهایت بیانِ طرز تلقیست.
۲. انسان باید ویژگیهای خیر را دارا باشد. زیرا نبودِ آن رذیلت است و بودنِ آن فضیلت.
۳. انسان باید "نفعرسانی" کند به انسانها، حیوانها و...
۴. تلاش انسان برای دفعِ درّندگی حیوان از طریق باغ وحش، نافی خصوصیت ذاتی درندگان نمیگردد.
۵. ریشهی عمیق درخت بلندقامت چنار، لازمهی ذاتی آن است که نبودِ آن نقص است.
۶. دُم رنگارنگ طاووس نَر، ریشهی دوام زندگی و جفتیابی آن است، که فقدان آن نقص و شرّ است.
۷. فیلیپا فوت با تمثیل ریشهی چنار و دُم طاووس میخواهد بگوید انسان باید خصوصیات معنوی، فضیلتهای اخلاقی و "نفعرسانی" داشته باشد که نبود آن برای انسان نقص و شرّ است. انسان باید آن را در خود پدید آورَد و در رفتارش پدیدار نماید.
۸. او برای چنین انسانی و ضرورت فضیلتها، "دستور زبان خیر" نوشت.
۹. فوت با این جملهی ویتگنشتاین بسیار متحول شد و تز فلسفی و اخلاقی خود را در فضیلت و خیر پیش برد: "هرچه میخواهی بگو؛ اما همانی که هستی، باش." بحث عمیق است و فضای مدرسهی فکرت در اندازهی گنجایش دو کف دست. پس تا همین اندازه بس است. بیشتر بخوانید ↓
شهید انقلاب
به قلم دامنه. به نام خدا. سلام. قسمت پنجم اینکه خدا در آیهی ۱۶۹ آلعمران، وحی فرستاده و فرموده کسانی را که در راه خدا به قتل میرسند، اموات به حساب نیاورید، بلکه "اَحیاء" (=زندگان) بدانید، حکمتش بر ما معلوم نیست؛ که چگونه شهیدان "حیات معقول" دارند، زندهاند و نیز شاهد. خدا خود بهتر میداند. اما شهید به گفتهی مرحوم دکتر علی شریعتی "قلب" تاریخ است. از نظرمن، سخن شریعتی دستکم دو معنی دارد: یعنی شهید پمپاژ حیات جامعه است. یعنی شهید پالایشگاه آگاهیهاست
شهید انقلاب آنانیاند که با شور و شعور برای پیروزی مردم بر شاه و شاهیگری خون دادند. کسانیاند که برای بقای انقلاب، خود را فانی اِلیالله کردند. افرادیاند که نگذاشتند تجاوزگران به خاک ایران، وجبی از سرزمین پرگُهر را در گِرو گیرند و به حکومت خود گره زنند. و نیز شهید انقلاب کسیست که خون جهنده و حیاتبخش رگهای خود را، برای زندهکردن دین، گسترهی آزادی، ایجاد عدالت، محو هرگونه ظلم و ستم، و در یککلمه دمیدن روح آگاهی بر پیکرهی اجتماعی، در رگهای انقلاب جاری کرد؛ تا این درختِ برآمده از فریاد ملت، هرگز نخشکد، نپوکد، نپوسد و نیفتد.
امید است هرکس که میخواهد این درختِ اَثمر را "کرمو" کند و از آوندهای آن ارتزاق کند و از برگهای آن بار و برگ انباشت نماید و از میوههای آن به جیب و زیپ زند و از بالای آن بر گُردهی ملت سوار شود و یا با ارّه و تبَر، ریشههای عمیق آن را زخمی و تنهی تنومند آن را بر زمین بیفکند، خود سرافکنده گردد و در پیشگاه شهیدان و ملت ایران، مخذول، معزول و مردود شود. این است پیام شهید انقلاب.
مدرسه فکرت ۲۴
مجموعه پیامهایم در مدرسه فکرت
قسمت بیست و چهارم
شهر انقلاب
قسمت دوازدهم
بهنام خدا. سلام. در ابتداء بگویم سهم هیچ صنف و قشر و گروهی در بروز انقلاب را نادیده نمیتوان گرفت. اما بهگمانم کمتر کسی انکار دارد که شهر انقلاب، "قم" نبوده است. آری؛ شهر انقلاب، قم بوده است. شاه در طول سلطنت خود، از قم میهراسید. او در اصل، دلش میخواست قم در حمایتِ حکومتش باشد و یا دستکم ساکت بماند. وقتی میدید نه حمایت است و نه سکوت، دست به سرکوب میزد.
چهار سرکوب خونبار قم توسط شاه از همه برجستهتر و تأثیرگذارتر بود:
۱. سرکوب طلاب در درون فیضیه در دوم فروردین سال ۴۲ و روز شهادت امام صادق (ع)
۲. سرکوب قیام ۱۵ خرداد ۴۲.
۳. سرکوب شدید طلاب و دستگیری فراگیر آنان در قیام سال ۵۴ طلاب فیضیه.
۴. سرکوب قیام ۱۹دی ۱۳۵۶ قم که این چهارمین سرکوب، جرقهی اشتعال اعتراضات و پیروزی انقلاب در ۲۲ بهمن ۵۷ گردید. و برگزاری مراسم چهلم شهدای قیام ۱۹دی۵۶ قم، شهر بزرگی چون تبریز را به قیام ۲۹ بهمن ۵۶ کشاند. و سپس یزد و شهرهای دیگر را به حرکت جسورانه، علیهی رژیم واداشت و موج ۱۹دی قم، شهرهای دیگر ایران را یکییکی، فرا گرفت.
شهر قم به دلیل حضور مرجعیت، مجتهدین، روحانیت، طلاب، مردم مؤمن و مذهبی و از همه مهمتر، قدرت اِفتاء، جلودار نهضت اسلامی بود. حتی چشم اغلب انقلابیون به قم بود و خط و ربطها، اعلامیهها و نوارها از اینجا، جابهجا و شیوهی مبارزه از اینجا ترسیم میشد.
هنوز نیز قم بعد از چهلسال از استقرار نظام جمهوری اسلامی، همچنان شهری برای رایزنیها، مشورتها و حتی اجازهگرفتنها برای پستهایی چون ریاستجمهوریست.
قم، نماد واقعی انقلاب است. نام قم، همان قم باقی ماند و مانند شهر سنپترز بورگ، لنینگراد نشد و نیز مثل شهر استالینگراد، به ولگاگراد برنگشت. چون قم، بامُسمّی بود و به دور از خودخواهیهای کمونیستها. آری؛ قم در لغت یعنی "بپا خیز" و بپا هم خاست.
۱۳ بهمن ۱۳۹۷.
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
بحث ۱۱۱ : این پرسش جناب ست که برای بحث و نظر در پیشخوان مدرسه، سنجاق میشود:
"مسئولیت والدین درقبال نماز فرزندان چیست؟ و چه آثاری دارد؟"
پاسخم به بحث ۱۱۱
بهنام خدا. سلام. سپاس از پرسشگر بحث ۱۱۱ جناب محمد عبدی که موضوعی دینی و تربیتی را به صحن مدرسه آورد.
۱. پرسش دو پاره دارد: مسئولیت و آثار.
۲. بلی؛ مادر و پدر به دلیل اینکه نقش اول تربیت فرزند را بر عهده دارند، طبق آموزههای دینِ مُرسل، باید وظیفهی انسانی و تکلیف شرعیاش را عمل کند.
۳. یکی از صفات خدای باری تعالی، "پروردگار" است و پروردگار یعنی مربّی و پرورشدهنده. و حضرت پروردگار، خود، نماز را با فرو فرستادن وحی، به بشر آموخت و واجب ساخت، و ایمان حکم میکند پدر و مادر در برابر خدا عصیان نورزند و نماز را به فرزند بیاموزانند، یا خود مستقیم و یا از طریق آموزگاران قرآن.
۴. اساساً آموزش، بهویژه برای فرزندان، هزینه محسوب نمیشود؛ بلکه، سرمایه است. و آموختن نماز به فرزندان و گسترش فرهنگ نماز در کانون خانواده، آثار معنوی و روانی و روحی دارد.
۵. من با آنکه وارد ۵۶ سالگی شدم، هنوز ذهنم و خاطراتم پر از عطر و بوی خاص مسجدرفتنها در دورهی نوجوانی است. یعنی آثار آن بر مجموعهی زندگیام قابل لمس است. گرچه، هرچه، اخلاص در نماز بالاتر رود، آثار آن نمایانتر میشود.
در واقع در این بند ۵ خواستم بگویم، جواب من به پارهی دوم پرسش، مثبت است. حتی بالاتر از آن، نه فقط برای والدین، آثار معنوی و نشاط ایجاد میکند، بلکه خود فرد را در بزرگسالی آرامش و برکت میرساند.
به عبارت دیگر، هنوز درک میکنم که پدر و مادرم مرا به نمازخواندن واداشتند، یادم دادند، و در مسجد جامع دارابکلا پشت سر مرحوم "آقا" زیباییهای نمازخوانی را در خاطراتم مرور میکنم.
پاسخ:
جناب عرب خزائلی سلام. امور مذهبی، باورهای تردیدناپذیر مؤمنان است. نباید آن را تعبیر به اجبار کرد. همین الان اگر به مردم بگویند این گوساله، گوسفند، غاز و مرغ و هر ذبیحهای، پشت به قبله ذبح و کشتار شده، هیچ مسلمانی آن را لب نمیزند. چون این از امور مذهب اسلام است که باید رو به قبله و با ذکر بسمالله، ذبح شود. گفتن اذان در گوش نوزاد از استحبابهای دینیست. از نظر من، باورهای دینی را در بحثها نباید مخدوش ساخت و جنابعالی هم همواره به این نیکویی، آراسته بودی. فقط خواستم، بهطور کلی نظرم را بیان کرده باشم.
نکته ها:
آنان که کتاب "کفایةالاصول" مرحوم آخوند خراسانی را به تعبیر شهید مطهری "چند لا" خواندند و از بر شدند، بازهم در ادبیات عرب، غَور میکنند تا بیشتر در فهم دینی پیش بیفتند. علامه طباطبایی، با آنهمه فضل، ورع و تسلط در ادبیات عرب که تفسیر المیزان را در بیست جلد به زبان عربی نوشت، گاه برای برخی لغات ساعتها و روزها جستوجو داشت تا به فهم دقیق برسد. عربیدانی، حدّ یَقف ندارد که "کفایت" کند! علم اساساً کفایتپذیر نیست. کسی از علم فارغالتحصیل نمیشود؛ از مهد است تا لحد. به قول ابوریحان بیرونی: دانستم که ندانستم. بیشتر بخوانید ↓
سر قبر شهید نواب صفوی

به قلم دامنه. بهنام خدا. به مناسبت چهلسالگی انقلاب، عصر دیروز پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۷، برای ادای احترام به وادیالسلام قم واقع در بخش شمالی شهر قم منطقۀ خاکفرج خیابان امام موسی صدر، رفتم و بر سر قبر شهید حجةالاسلام سید مجتبی میرلوحی مشهور به نواب صفوی، یارانش شهیدان واحدی و ذوالقدر، و نیز سر قبر شهید آیت الله سید محمدرضا سعیدی و شهدای سال ۱۳۴۲ قم حاضر شدم. و نیز در جنب آن به قبرستان دارالسلام رفتم و به قبر شهید مبارز آیةالله حسین غفاری ادای احترام نمودم. و در پایان، مزار شهدای گمنام در کوه خضر قم را زیارت کردم:
سر قبر شهید نواب صفوی
مقبرهی شهید نواب
مقبرهی شهید آیةالله حسین غفاری
مزار شهدای گمنام. قم. کوه خضر.
۱۱ بهمن ۱۳۹۷. عکس: دامنه
نمایی از قبرستان وادیالسلام قم
۱۱ بهمن ۱۳۹۷. آن دور، قبر شهید نواب صفوی
رهبر انقلاب
به قلم دامنه. به نام خدا. سلام. قسمت چهارم تمام انقلابها رهبر یا رهبران دارد؛ زیرا یکی از ارکان انقلاب، وجود رهبر و پیشوا در تهییج، بسیج اجتماعی و هدایت نهضت است. انقلاب ایران نیز رهبر داشت، رهبری مذهبی، سیاسی و کاریزماتیک. یعنی امام خمینی که هم رهبر انقلاب بود و هم مرجع شیعیان. امام ویژگیهایی داشتند که ایشان را در میان تمامی رهبران انقلابات جهان، برجستهتر ساخت. که من به چندنمونه اشاره و بسنده میکنم:
۱. وجه مذهبی و فلسفی و عرفانی غلیظی داشتند. مثلاً هم در سالهای ۴۲ تا ۴۳ در حوزهی قم، فقه و فلسفه و عرفان میگفتند و هم در ایام تبعید در نجف، "حکومت اسلامی" تدریس کردند که مبانی نظریه "ولایت فقیه" بود.
۲. وجه مردمی شدیدی داشتند. در هر مرحله از گامهای اساسی انقلاب، با مردم پیش میرفتند. میان ایشان و مردم یک نوع رابطهی عشق و اطاعت برقرار بود.
۳. وجه اقتدار فوقالعادهای داشتند. اگر هر تصمیمی را اعلان عمومی میکردند، مردم در آن تردیدی نمیکردند و عمل به فرامین و سخنان ایشان را عمل به امر خدا میدانستند. کمتر رهبری در جهان دارای چنین وجهی بودهاست و یا اصلاً نبودهاست.
۴. وجه قانونسازی و ساختارپذیری داشتند. خود در تدوین قانون اساسی شرکت نجستند و دخالت نکردند، و آن را خبرگان منتخب مردم واگذار کردند و به رأی عمومی گذاشتند. حتی "نظام جایگزین" را نیز به رفراندم گذاشتند و تا پایان عمرشان در ۱۴ خرداد ۱۳۶۸، بر برگزاری انواع انتخابات مجلس، خبرگان رهبری، ریاست جمهوری تأکید کردند. و در جنگ تحمیلی نیز، نظر کارشناسان دفاع مقدس را استماع میکردند و به آن به دیدهی خردجمعی نگاه میکردند. حتی مرحوم بازرگان را هم که منصوب کردهبودند، نامش را "دولت موقت" نهادند، تا تمام امور سیاست را به رأی مردم و انتخابات و ساختارهای قانونی بسپارند.
۵. در برابر جریانهای تروریست، تجزیهطلب، سرسپردگان شوروی، تحجّر و واپسگرایی، انجمنحجتیه و شاهپرستان ذرّهای تردید بهخود راه نمیدادند و در برابر هر اقدامشان، مقابلهی قاطع میکردند.
۶. وجه زجرکشیدگی، تبعید، رنج و سختیها داشتند. از سال ۴۲ و ۴۳ دوبار توسط شاه دستگیر شدند، در حصر قیطریه قرار گرفتند و سپس تبعید به ترکیه و زندگی بسیارسخت در نجف اشرف؛ که هم باید با شاه مبارزه میکردند و هم با خشکمقدسان حوزهها و هم تلاش مدبرانه در درهم شکستن تزهای سیاسی استعماری.
۷. از آنجا که امام خمینی معصوم نبودند، خودشان گفتند در برخی امور اشتباه کردند. و اگر این را هم نمیگفتند، ما شیعیان فقط معصومان _علیهم السلام_ را بری از اشتباه و خطا میدانیم.
بنابراین؛ من معتقدم اندیشهها و عملکرد امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی، با شیوهی عالمانه و خالی از بُغض و کینهورزی و از سر انصاف و توان علمی و با پرهیز از هرگونه تحریف و گزیدهگرایی دلخواهانه، میتواند در ترازوی نقد و بررسی در مجامع تخصصی قرار گیرد. زیرا شیعه _منهای معصومان (ع)_ بر تن هیچکس جامهی عصمت نمیپوشاند، اما در همه حفظ حرمت و پاسداشت شأن عالمان بزرگ و باورَع و مرجع را لازم و از اساس اخلاق و انسانیت میداند. دربارهی امام خمینی _که هم مرجع من بود و هم امام من_ میتوانم از حافظه و اندوختههایم آنقدرها بنویسم که از چندجلد کتاب هم بگذرد، اما اینجا بنا بر فشردهنویسیست و بس.
زندان انقلاب

به قلم دامنه. به نام خدا. سلام. قسمت سوم. من در این قضیه، اندیشهام را میگویم، و رسیدن تامّ و تمام به آن را، در آرزو باقی میگذارم. من به یوتوپیا (=آرمانشهر) و مدینه فاضلهی افلاطونی هیچ باور ندارم. وقتی امام علی (ع) بر برادرش عقیل _بهعلت چشمداشت و سهمخواهی از بیتالمال_ آهنگداخته نزدیک میکنند، کمیل، این یار فکر و ذکر خود را _بهدلیل ضعف مدیریت_ بی هیچ رودربایستییی، توبیخ مینمایند و میگویند تو فقط بهدرد دعاخواندن میخوری! که دعای کمیل را به او تعلیم داده بودند و نیز استاندارش را به دلیل شرکتش در مهمانی اَشراف، با تمام قاطعیت عزل میکنند، و در برابر سه دسته توطئهگر و جنگطلب میایستند و مجبور به دفاع و دفن آشوبها میشوند؛
همهوهمه معنایش این است از طریق حکومت، نمیتوان به آرمانشهر دلخواه نائل شد و جامعهای خالی از عیب و اِعوجاج آراست. کژاندیشان کار را بهجایی رساندند که امام (ع) _آن حاکم عادل بیهمتا را_ در محراب کوفه، ترور و بهشهادت میرسانند. با این پیشزمینه، در این قسمت، به زندان میروم تا بگویم زندان انقلاب چیست؟
من سال ۱۳۸۳ سهبار به اتفاق اعضای خانوادهام و پارهای از دوستانم رفتم با چشمانم دیدم که شکنجهگاه ضدخرابکاری شاه، در پشت میدان توپخانه، تا چهاندازه مَخوف و هولناک بوده، که دورهی خاتمی_یونسی، موزهی عبرت شده. بازداشتگاه سولهای بدساختِ جنوب غرب تهران، مشهور به کهریزک را نیز همه شنیدهایم که آن دادستان جوان منصوب سیدمحمود شاهرودی _که اخیراً درگذشت_ چه فاجعهایی در تیر ۸۸ بار آورده بود که حتی فریاد رهبری را برانگیخته بود.
اگر بگوییم انقلاب، نباید زندان داشته باشد، همان یوتوپیا میشود که خیالی بیش نیست. اساساً همهی دولتها در جهان زندان دارند، اما انقلاب ما میتواند زندانش، سالم، محیط ندامت، مبتنی بر حقوق انسان، اصول شهروندی و بر موازین شرع مقدس دینی باشد. اینکه نباید زندان داشت، بهنظرم بسیار ایدئالیستیست، که با واقعیات جوامع انسانی و بروز دائمی جُرم و جنایت تطبیق نمیکند.
اما زندان انقلاب به دلیل اینکه انقلابی برآمده از فریاد ملت علیهی جهل، استبداد، ستم و فساد بودهاست، باید زندان هیچ اندیشه، اندیشمندان، صاحبان عقیده و مرام نباشد. زندان انقلاب، باید جایی قانونمدار با زندانبانانی قانونگرا، آموزشدیده و تحت نظارت دیدبانان عادل و باانصاف، برای گذرانِ تاوانِ کسانی باشد که:
به روی انسان آتش گشودند، بیتالمال را با رانت و ساختوپاخت به جیب زدند، زندگی اَمن مردم را تنگ کردند، در مقام و پُست حکومتی بر مردم ستم، اجحاف و اربابی کردند، دست به اسلحه برای ارهاب و ارعاب بردند، راهِ آزاد و آگاهانه را بر شهروند سدّ ساختند، از خطِ قانون تخطّی کردند، با دشمن علیهی منافع ملی و امنیت عمومی همدست شدند، با شکایات شهروندان، در دادگاه عدل و با آزادی دفاع و حق وکیل داشتن و حضور هیأت منصفهی واقعی، محکوم شدند. و نیز، زندان جایی برای تبهکاران و قدّارهکشان است و جای آنها که حق و حقوق افراد جامعه را پایمال میکنند. گرچه معتقدم، نباید برای هر جُرم و بِزهای، مکافات زندان را در نظر گرفت. اگر زندان ضروریست _که لاجِرَم هست_ باید درازدستان را به زندان بُرد؛ همآنان که دستدرازی میکنند در غارت و فساد و اختلاس و انباشت.
سنگ انقلاب و قبر انقلاب

به قلم دامنه. بهنام خدا. سلسله نوشتارم در مدرسۀ فکرت. به مناسبت چهل سالگی انقلاب. قسمت اول و قسمت دوم. شاید به حیاط مستطیل (=دراز) مدرسهی فیضیه رفته باشید. چهار درِ ورود و خروج دارد از چهار جهت اصلی: از سمت رودخانه، از ضلع منتهی به حرم حضرت معصومه (س)، از سوی بازار میدان آستانه و از داخل مدرسهی دارالشّفا. اگر بخواهم اندازهی حیاط فیضیه را برای هم محلی هایی که هنوز از آن دیدن نکردهاند، دقیقتر مساحتسنجی و تصویرسازی کنم، میتوانم آن را با حیاط مسجد و تکیهی بالای دارابکلا بسنجم؛ که به لحاظ عرضی دو و نیم برابر حیاط مسجد دارابکلاست و از نظر طولی و درازی، بهاحتمال سه و نیم برابر. البته با این فرق که حیاط مدرسهی فیضیه، درختکاری، پرسبزهزار، دارای نیمکتهای چهارنفرهی نشیمن و زیباییهای معماری ایرانی اسلامیست. و نیز دور تا دور آن در دو طبقه حُجرهها، مَدرَسها و پنجرههای محراب شکل مذهبی. حال سؤال اصلی این نوشتارم این است سنگ انقلاب چیست؟ سنگ انقلاب، تکّه سنگی بود در وسط کف حیاط فیضیه. چندان بزرگ نبود، شاید ارتفاع این سنگ مکعبشکل، به ۶۵ سانتیمتر هم نمیرسید، شاید هم کمتر. من چون از نزدیک سنگ را چندبار دیدهام، به تقریب ذهنی، برآوردم همین است.
نمای فیضیه از
زاویۀ حرم حضرت معصومه (س)
خُب، این سنگ انقلاب چه بوده است؟ از این سنگ، برای فریاد رسای طلاب علیهی رژیم شاه استفاده میشد. اگر طلبهای سخنی برای عموم طلاب مدرسه و سایر مستمعین (=شنوندگان) داشت، بر روی سنگ انقلاب میرفت تا کمی در ارتفاع بماند و از آن بالا، سخن خود را بههمگان برساند. فرصت نبود تا منبر بروند، اما این سنگ کار روشنگری منبر را میکرد. از روی آن، دعوت میدادند، خبر میرساندند، اخطار میکردند، نظر میآوردند و به زبانِ امروزیها گفتمان اصلی روحانیت مبارز و وارسته را، از بالای سنگ، با هزاران دغدغه و مراقبت از جاسوسهای ساواک و واهمه از نریختنِ مأموران سرکوبگر شاهنشاه به داخل فیضیه، گپوگفت و ردّ و بدل مینمودند. از هایدپارک لندن هم پیشرفتهتر و آزادانهتر.
تازگیها به فیضیه نرفتم که ببینم آن سنگ انقلاب هنوز در جایش برقرار است؟ یا جابهجا! شدهاست؟ بگذرم بهتر است. چون سالها پیش، تمام مساحت حیاط فیضیه بدون تغییر ماهیت و صورت آن، از زیر زمین خاکبرداری شد و تالار اجتماعات، سخنرانیها و آزمونها ساخته شد و محل تریبون حوزه گردید. حتی حوزهی علمیه، خبرگزاری هم راه انداختهاست به نام "رسا" که در گوشیام نصب است و روزانه نگاه دارم به رسا. نمیدانم تریبون زیرزمین فیضیه، مثل سنگ انقلاب است؟ یا نه، در حصار و انحصار!؟ و یا در انبساط و انتصار!؟ پس؛ چون نمیدانم، دم فرو ببندم، اُولی است.
قسمت دوم
قبر انقلاب
بهنامخدا. سلام. دستکم دو دسته دارند قبر انقلاب را میکَنند: براندازان و میراثخواران. دستهی نخست در صدد است که با بیل و پیل! بکَند، دستهی دوم با جیب و زیپ (=zip).
ابتدا بگویم حکومتها هم، همانند انسانها و حیوانها، سنّ و سال دارند. چنانچه سامانیان تمام شدند، ساسانیان نیست شدند، سلجوقیان برافکنده شدند و صفویان و قاجاریان، دودمانشان دود شد و آن دو آلاشتی هم اولی توسط انگلیس آش و لاش شد و دومی توسط ملت، فراری و واژگون.
باید همیشه یاد آوریم تداول ایام در قرآن را. اما میتوان حکومتها را اکسیر جوانی و معجون خوراند و از تئوری "کهولت" کاست. و نیز از مرض فساد شفا داد و گذاشت بیشتر و بیشتر بقا کند و در تنازع بقا، ور نیفتد. البته اگر وِرّ و وِرّ سامان و اصولش تفسیر به رأی نشود و دایرهی آن تنگ و لولای آن لنگ نگردد.
اما سخن من در قبر انقلاب:
آن دو دسته که گفتم، دستهی براندازان در بیشینهی تلاششان هم، دستکم به پنج دلیل نمیتوانند قبر انقلاب را حَفر کنند و انقلاب را دفن:
۱. چون تئوری آلترناتیو (=جایگزین) ندارند.
۲. چون لیدر (=رهبر) مقتدر و پیشوایی کاریزماتیک (=شخصیت بانفوذ و جذّاب) ندارند.
۳. چون توان بسیجگر اجتماعی ندارند.
۴. چون دستان آلوده به خون، ترور و وابستگی مالی (=دریوزگی) به دولتهای منفور دارند. و در میان مردم ایران، هیچ وجاهت، پرستیژ و پرنسیب مشروع و مقبول ندارند.
۵. چون قدرت جرقهافکنی و اتصال آن به اشتعال را ندارند. چون هر انقلاب، با یک جرقه آغاز میگردد و آنگاه باید آن را به اشتعال رساند.
علاوه بر پنج دلیل، یک مانع بزرگ هم وجود دارد، اِشراف اطلاعاتی سپاه بر تمام سامانهها، شاخکها و سرپلها. و حتی وجود نفوذ در مدار آنها و بهرهگیری دائمی از تئوری دوبل در احاطه و ضربهی درجا در نقطهی جوش.
از نظر من قبر انقلاب را میراثخواران مشغول کندن هستند. همآنان که بین خود قدرت و ثروت را مانند "دستنبوهی خوشبو" و "گُوِه" دستبهدست میکنند و الیگارشی تشکیل دادهاند. که امید است پیش از حفر و دفن، خودشان توسط دادگری عدالت، بانگ آزادی، گسترهی حاکمیت مردمی، آشتی ملی و در یک کلمه اقتدای همه به قانون اساسیِ بدونِ تنازُل (=نچربیدن هیچ اصل بر اصل دیگر) مدفون گردند.
تراژدی آموزش در ایران
به قلم دکتر فتح الله دهقان. آموزش و پرورش در همه ادیان و مکاتب، فرهنگ های جهان امری مهم، اساسی و مقدس است. آموزگار و معلم نیز جایگاه و شان والا و ویژه ای داشته و دارد. در طول تاریخ بشر آموزش لازمه پیشرفت و توسعه جوامع بوده است. در فرهنگ و تمدن ایرانی نیز آموزش جایگاه خاصی دارد. در دین مقدس اسلام و سیره نبوی اهمیت ویژه ای داشته و به طور مکرر به آن پرداخته شده است. آموزش در ایران متاثر از عوامل مختلفی بوده است.
در مقاطعی از تاریخ ایران طبقه خاصی قادر به آموختن بودند. به عنوان مثال در زمان ساسانیان فقط طبقه اشراف و نجبا حق آموزش داشتند. معروف است که کفشگری حاضر شد کل هزینه سپاه ایران را بپردازد، ولی در عوض تنها پسر او اجازه تحصیل بیابد. ولی شاه با این امر مخالفت کرده آموزش در ایران به طور سنتی توسط روحانیون و سادات در مکتب خانه ها انجام می گرفت در دنیای جدید به تبع تحولات جهانی آموزش، در ایران به رغم مشکلات توسط رشدیه رواج یافت. پیشرفت های خوبی با تلاش صادقانه، دلسوزانه و مثال زدنی آموزگاران و دست اندر کاران امر آموزش شاهد بوده ایم.
نماد این تلاشها به باغچه بان و امیر کبیر بوده اند که سعی و تلاش وافری، در امر آموزش و فرهنگ انجام دادند. در ایران بانی امر آموزش دولت بوده و می باشد. در سالهای اخیر بخشی از امر آموزش به بخش خصوصی واگذار شده و در مدارس غیر انتفاعی تبلور یافته است. علیرغم پیشرفت هایی که در امر آموز شصورت گرفته، آموزش و پرورش در ایران دارای مشکلات و کاستی هایی می باشد، که شایسته و زیبنده کشورمان ایران نمی باشد.
اخیرا در خصوص واگذاری امر آموزش به بخش خصوصی و مقاطعه کاری اقداماتی صورت گرفته است. از جمله در قانون بودجه، قانون برنامه ششم، قانون اجرای احکام دائمی برنامه ششم و توسط مسئولین، سیاستمداران بحث ها و اظهار نظرهایی صورت گرفته است. برای اجرای سیاست ها و برنامه ها و طرح ها باید بستر و زمینه مناسب آماده باشد. طرح هایی در بخش هایی از جهان اجرا و موفق بوده است ولیبه این معنی نیست که در دیگر کشورها نیز مفید باشد. نمونه آن اجرای برنامه ی نوسازی قبل از انقلاب بود که جواب نداد. دیگر اینکه آیا اجرای این برنامه ها تناسبی با آرمان ها، اصول، اهداف، شعارهای انقلاب و قانون اساسی دارد؟ لازم داریم در این خصوص مواردی را متذکر شوم:
آموزش اصل، پایه و فوندانسیون آموزش در کشور امری مهم، اساسی و پایه ای بوده که پیشرفت، توسعه و در یک کلام آینده کشور در گرو آن می باشد.
جایگاه آموزش در قانون اساسی: اجرای قانون اساسی و عمل به روح آن و تحقق آن بستگی به امر آموزش در کشور دارد.در اصول متعدد قانون اساسی از جمله اصل ۳ و ۲۰ و ۳۰ و ۴۳ به آن پرداخته شده است. تا جایی که به طور صریح در اصل 30 می گوید: دولت موظف است وسائل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد.
نداشتن چشم انداز دقیق: چشم انداز مشخص و برنامه مدون و جامع و درازمدت همراه با آینده نگری، لازمه امر آموزش می باشد.
تشتت فکری در امر آموزش: ایده، تئوری مشخص، مدون، اصولی و استاندارد در امر آموزش وجود نداشته، آموزش متاثر از عوامل گوناگون بوده و عدم انسجام فکری در خصوص امر آموزش کشور وجود دارد.
فراز و فرود در آموزش: تلاطم و عدم ثبات در تصمیم گیری و اجرای امر آموزش وجود داشته، در حالیکه ثبات روند، لازمه و پیش نیاز یک سیستم آموزشی موفق است.
نظام آموزشی و فرار مغزها: سیستم آموزشی به چه نسبت در پدیده هولناک فرار مغزها نقش دارد. با توجه به اهمیت امر آموزش طبیعتا باید از نخبگان کشور استفاده نماید. سوال این است که آیا به تناسب از نخبگان استفاده نموده است؟
اولویت آموزش: آموزش در کشورهای پیشرفته در اولویت بوده و به آن پرداخته می شود. به جرات می توان گفت توجه به امر آموزش جایگاه کشورها را در امر توسعه مشخص می نماید. به عنوان مثال دو کره از نظر سرزمین، فرهنگ، جغرافیا، نژاد و ... مشابه بوده ولی در کره جنوبی وزارت آموزش و پرورش اولین وزارت خانه ولی در کره شمالی وزارت جنگ در اولویت اول می باشد. جایگاه و وضعیت کنونی این دو کشور شاهد خوبی در جهت اهمیت امر آموزش در توسعه کشورها می باشد. حال سوال این است که آموزش در کشور ما در رده چندم اولویت است؟
بودجه و آموزش: در مقایسه با کشورهای جهان سهم آموزشی در ایران از درامد کشور چند درصد است؟
امکانات، ابنیه و تکنولوژی: وضعیت امکانات آموزشی از جمله: ابنیه و ساختمان و امکانات رفاهی با جایگاه ایران مناسب نیست هنوز در برخی مناطق از کپر و چادر استفاده می کنند. ساختمان فرسوده بوده، حادثه شین آباد و سیستان و بلوچستان شاهد و گواه کمبود امکانات آموزشی و رفاهی می باشد. از نظر استفاده از تکنولوژی روز مانند کامپیوتر و اینترنت چند درصد از مدارس کشور مجهز به این امکانات هستند.
دارالفنون از یادگارهای امیرکبیر
رفاه و معیشت معلمان: آیا رفاه و معیشت این قشر زحمت کش در حد قابل قبول و در خور و شان و شایسته ی این عزیزان بزرگوار است؟ آیا قابل مقایسه با دیگر کشورهای دیگر می باشد.
در خصوص واگذاری امر آموزشی به بخش خصوصی و مقاطعه کاران بایستی متذکر شد علی کاستی هایی در امر آموزش وجود دارد واگذاری آن به بخش خصوصی و مقاطعه کاری چاره ی کار نبوده و تاراج دادن فرهنگ و آموزش کشور است. چاره ی کار این است که سیستم را اصلاح کنیم، امکانات و بودجه ی بیشتری به این امر اختصاص دهیم، به امر آموزش توجه ی بیشتری نماییم، از تجربه ی موفق کشورهای جهان استفاده نمایید. از تکنولوژی روز استفاده نماییم، از نخبگان کشور استفاده نماییم، اقدام به برنامه ریزی مدون، کارشناسی شده و استاندارد نماییم، به معیشت و رفاه معلمان توجه نماییم و نظارت و بازرسی بر امر آموزش را تقویت نماییم. در ایران تجربه ی خوبی در اداره ی امور به بخش خصوصی نداریم. اجرای اصل ۴۴ شاهدی بر این مدعا می باشد. فرهنگ کشور امری نیست که بیش از این مورد آزمون و خطا قرار گیرد. صدمه ی بیش تر به فرهنگ و آموزش کشور فاجعه ای برای کشور در آینده به بار خواهد آورد.
بوسهی علامه حسنزاده بر دیوار بیت علامه طباطبایی
مرتضی نجفی قدسی
مدیر دارالقرآن علامه طباطبایی
عکسهای بیت علامه طباطبایی
نمای داخلی بیت علامه طباطبایی
حیاط بیت علامه طباطبایی
محل مطالعات علامه طباطبایی
کتابخانۀ بیت علامه طباطبایی
نعلین علامه طباطبایی
لباس علامه طباطبایی
سردرگاه بیت علامه طباطبایی. قم
نشانی منزل علامه طباطبایی در قم:
خیابان صفائیه، کوچه ۲۱. نبش چهار راه دوم
علامه طباطبایی این گونه علامه شد چون اهل توجه و ذکر بود و با گفتن ذکر صدای تسبیح موجودات را میشنوید... علامه طباطبایی الگوی سبک زندگی قرآنی است که درهای معنویت بر روی او باز بود و در ملکوت سیر میکرد. نجفی قدسی با بیان اینکه بیت علامه طباطبایی مکان خاصی است و مراجع تقلید و بزرگان احترام خاصی برای اینجا قائل هستند، ادامه داد: علامه حسنزاده از این کوچه که عبور میکردند، مدتی توقف کرده و دیوار بیت علامه طباطبایی را میبوسیدند و سپس میرفتند و تاکید داشت علامه طباطبایی شخصیت بزرگی بود. (منبع)
دامنه حمیدرضا طالبی
دو نعمت مهم
متن نقلی : در زندگی نعمتهای زیادی گنجانده شده هست، اما بستگی به زاویه دید ماها دارد برای برترین راه شناختن نعمت در ادامه با ما همراه باشید. هر روز یک حدیث از معصومین «ع» را با مضامین دینی و اخلاقی دربخش قرآن و عترت بخوانید. اهمیت حدیث در بین مسلمانان ازآن روست که از منابع اصلی استنباط احکام در فقه و عقاید در علم کلام قلمداد میشود. همینطور احادیث از منابع نخست تحقیقهای تاریخی هست.
به علت آشنایی بیشتر و تلمذ در پیشگاه پروردگار الهی و ائمه معصومین، هرروز یک حدیث از معصومین «ع» با مضامین دینی و اخلاقی دربخش قرآن و عترت توزیع میشود. پیامبر اکرم «ص» فرمودند: نِعمَتانِ مَغبونٌ فیهِما کَثیرٌ مِنَ النّاسِ: اَلصِّحَّةُ وَ الفَراغُ. دو نعمت میباشند که بیشتر مردم در مورد آنها زیانکارند: سلامت و فراغت. «الأمالى، طوسى، ص. ۵۲۶» (منبع)
سر قبر فاطمه
سخنان حضرت محمد ص
سخنان رسول خدا (ص) :