تازه ترین پست ها
پذیرفته ترین پست ها
پر بازدید ترین پست ها
پر بحث ترین پست ها
تازه ترین نظر ها
-
ناشناس : بنام خدای شهیدان و رزمندگان همیشه سرفراز. سلام علیک. هفته دفاع مقدس مبارک باد . ضمن تشکر از جنابعالی: ۱) بی هیچ تردیدی؛ دفاع مقدس؛ یکی از بارزترین نماد عزت خواهی و عزت مداری ملت شریف ایران بود؛ ۲) بزدلان و ترسویان و نمک نشناسانی که هواپیماها و...خریداری شده را به آمریکا پس داده بودند و دولت مردان وابسته به ... -
ناشناس : [در پاسخ به 🔋 🔋] اصلاحیه در خبرنامه در مورد بلند نشدن نماینده طالبان هنگام پخش سرود ملی کشور ، دلایل و توجیهات متعدد و متنوعی در فضای مجازی و غیر مجازی مطرح شد ولی در نهایت نماینده طالبان عذر خواهی کرد و در مراسم اختتامیه در برج میلاد ، به هنگام پخش سرود ملی ، بپاخاست. حمید دارابی نیا -
ناشناس : [در پاسخ به دامنه ۱ | ابراهیم طالبی دارابی] با سلام به مدیر محترم مدرسه مبارکه فکرت صبح حضرت عالی بخیر أعیاد مبارک ورود طوفانی دوسه روزه جنابعالی بعد از غیبت چندین و چند روزه ، آنچنان صحن و سرای مدرسه را متلاطم کرد ، که نا آشنای با امواج دریا چون منی را گیج و سردرگم نمود 😊😊 از کشکولی بگذریم ، کارهای پیشامده ... -
ناشناس : [در پاسخ به 🔋 🔋] سلام جناب انظر روز به خیر ❇️ بر پایه حرف نیما یوشیج که در مقایسه لنین و امام علی گفته بود «بگذارید چند سال بگذرد تا معلوم شود چه کسی در دل مردم میماند»، ساخت و نصب مجسمه سیاستمداران، چندان اهمیتی ندارد. ❇️ در رساله عملیه تمام مراجع، ساخت مجسمه و تندیس از انسان و حیوان حرام است. بعد از نصب ... -
ناشناس : سلام جلیل جان همانطوریکه سرور بنده آقا ابراهیم فرمودند ایدئولوژی حزب بعث اگر استیلا پیدا می کرد رهبری کشورهای غربی _ اسلامی را بعهده می گرفتند . اصلی ترین موضوعی که باید در مورد جنگ ایران و عراق همواره مد نظر قرار داد آغازگر و مقصر جنگ است ! سید علی اصغر شفیعی دارابی -
ناشناس : سلام جناب آقاابراهیم شب به خیر ۱- اگر روزی بتوانیم همانطور که در جمعهای خصوصی درباره جنگ هشت ساله گفتگو میکنیم در فضای عمومی و رسانه درباره جنگ حرف بزنیم، به فرموده امام علی علیهالسلام «از گذشته عبرت میگیریم تا آینده را حفظ کنیم» ۲- آنچه از عصر امروز آغاز به نوشتن آن کردم، فیالبداهه بود. برای پرهیز از ... -
ناشناس : سلام آقا ابراهیم به نظر بنده زاویه ها را با مضمون دفاع مقدس باید می نگاشتید چون جنگ از سوی حزب بعث برما تحمیل شد ،بگذرم. حجت رمضانی دارابی -
ناشناس : سلام جناب طالبی عزیز جمعهتان مبارک معمولا در تقسیمبندیها، چه اندیشهای، چه سیاسی و اقتصادی نمایندگان بارز و صاحبان آن هم ذکر میشود. خوب بود شما هم صاحبان زوایا را معرفی میکردید. بنده معتقدم، حضرت امام در ابتدا صاحب دیدگاه دوم بود و پس از فتح خرمشهر که در موضع برتر قرار داشتیم، خواهان پایان جنگ بودند، ... -
ناشناس : سلام عزیز سید باور بفرمائید درشناختن پیامبر اسلام که هنوز برکت زمین و زمان است کم کاری شده است . سلسله کتاب بعثت مهندس بازرگان را خواندم نه تنها بیشترین شناخت از پیامبرعشق را دریافت کردم بلکه برای مظلومیتش حتی در این زمان اشک می ریختم . فیلم حضرت محمد ص که ایرانیان ساختند کمی از زندگی لذت بخشش را خیلی زیبا ... -
ناشناس : سلام آقای طالبی روز به خیر ✳️ در آستانه سالروز آغاز جنگ هشتساله عراق و ایران، یک یادداشت نسبتاً طولانی در دست کار دارم که برای مدرسه میفرستم جلیل قربانی
موضوع های کلی سایت دامنه
کلمه های کلیدی سایت دامنه
- عکس ها
- چهره ها
- انقلاب اسلامی
- تریبون دارابکلا
- عترت
- دامنه کتاب
- تک نگاران دامنه
- اختصاصی
- گوناگون
- مباحث دینی
- ایران
- مسائل روز
- فرهنگ لغت دارابکلا
- جهان
- قرآن در صحنه
- دارابکلایی ها
- مدرسه فکرت
- روحانیت ایران
- لیف روح
- جامعه
- مرجعیت
- دامنه قم
- زندگینامه من
- شعر
- روحانیت دارابکلا
- جبهه
- امام رضا
- کویریات
- خاطرات
- مشهد مقدس
- گفتوگو
- سلمان صالحی
- اُنظُر
- نیرو نیلوفر
بایگانی های ماهانه ی سایت دامنه
-
شهریور ۱۴۰۳
۲۲
-
مرداد ۱۴۰۳
۱۹
-
تیر ۱۴۰۳
۱۸
-
خرداد ۱۴۰۳
۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۳
۷
-
فروردين ۱۴۰۳
۷
-
اسفند ۱۴۰۲
۱۸
-
بهمن ۱۴۰۲
۲۰
-
دی ۱۴۰۲
۸
-
آذر ۱۴۰۲
۲۰
-
آبان ۱۴۰۲
۲۳
-
مهر ۱۴۰۲
۲۰
-
شهریور ۱۴۰۲
۱۹
-
مرداد ۱۴۰۲
۲۰
-
تیر ۱۴۰۲
۱۰
-
خرداد ۱۴۰۲
۱۴
-
ارديبهشت ۱۴۰۲
۸
-
فروردين ۱۴۰۲
۱۷
-
اسفند ۱۴۰۱
۱۲
-
بهمن ۱۴۰۱
۱۶
-
دی ۱۴۰۱
۲۱
-
آذر ۱۴۰۱
۳۲
-
آبان ۱۴۰۱
۲۸
-
مهر ۱۴۰۱
۲۲
-
شهریور ۱۴۰۱
۱۳
-
مرداد ۱۴۰۱
۱۳
-
تیر ۱۴۰۱
۱۲
-
خرداد ۱۴۰۱
۱۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۱
۱۵
-
فروردين ۱۴۰۱
۲۷
-
اسفند ۱۴۰۰
۲۴
-
بهمن ۱۴۰۰
۳۰
-
دی ۱۴۰۰
۲۴
-
آذر ۱۴۰۰
۲۴
-
آبان ۱۴۰۰
۳۲
-
مهر ۱۴۰۰
۲۶
-
شهریور ۱۴۰۰
۱۷
-
مرداد ۱۴۰۰
۱۱
-
تیر ۱۴۰۰
۲۵
-
خرداد ۱۴۰۰
۱۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۰
۱۴
-
فروردين ۱۴۰۰
۱۷
-
اسفند ۱۳۹۹
۳۴
-
بهمن ۱۳۹۹
۳۸
-
دی ۱۳۹۹
۳۵
-
آذر ۱۳۹۹
۳۶
-
آبان ۱۳۹۹
۲۳
-
مهر ۱۳۹۹
۳۱
-
شهریور ۱۳۹۹
۲۳
-
مرداد ۱۳۹۹
۳۲
-
تیر ۱۳۹۹
۳۱
-
خرداد ۱۳۹۹
۲۵
-
ارديبهشت ۱۳۹۹
۴۱
-
فروردين ۱۳۹۹
۴۰
-
اسفند ۱۳۹۸
۳۶
-
بهمن ۱۳۹۸
۴۹
-
دی ۱۳۹۸
۴۸
-
آذر ۱۳۹۸
۳۸
-
آبان ۱۳۹۸
۳۰
-
مهر ۱۳۹۸
۴۴
-
شهریور ۱۳۹۸
۳۸
-
مرداد ۱۳۹۸
۲۸
-
تیر ۱۳۹۸
۳۵
-
خرداد ۱۳۹۸
۱۸
-
ارديبهشت ۱۳۹۸
۱۸
-
فروردين ۱۳۹۸
۱۸
-
اسفند ۱۳۹۷
۳۰
-
بهمن ۱۳۹۷
۴۰
-
دی ۱۳۹۷
۴۰
-
آذر ۱۳۹۷
۳۴
-
آبان ۱۳۹۷
۴۵
-
مهر ۱۳۹۷
۵۵
-
شهریور ۱۳۹۷
۶۸
-
مرداد ۱۳۹۷
۶۸
-
تیر ۱۳۹۷
۶۵
-
خرداد ۱۳۹۷
۳۶
-
ارديبهشت ۱۳۹۷
۴۸
-
فروردين ۱۳۹۷
۴۸
-
اسفند ۱۳۹۶
۶۶
-
بهمن ۱۳۹۶
۶۵
-
دی ۱۳۹۶
۳۲
-
آذر ۱۳۹۶
۵۷
-
آبان ۱۳۹۶
۴۴
-
مهر ۱۳۹۶
۴۹
-
شهریور ۱۳۹۶
۲۸
-
مرداد ۱۳۹۶
۲۸
-
تیر ۱۳۹۶
۱۷
-
مهر ۱۳۹۵
۱
-
آذر ۱۳۹۴
۲
-
دی ۱۳۹۳
۱
-
تیر ۱۳۹۲
۱
پیوندهای وبلاگ های دامنه
پیشنهاد منابع
دامنهی دارابکلا
مدرسی یزدی کیست؟
توضیح دامنه: در این پست سه متن ارائه میشود: ۱. موضعگیری تازهی حجت الاسلام سید محمدرضا مدرسی یزدی، یکی از شش فقیه منصوب رهبری در شورای نگهبان دربارهی قضیهی زرتشتی منتخب شورای یزد. ۲. مقالهی سیدعطاء الله مهاجرانی. ۳. پوستر امام خمینی دربارهی زرتشتیان:
مدرسی یزدی: «این ارفاق نظام اسلامی به اقلیتهاست که اجازه داده برای خود نماینده ای داشته باشند... این ارفاقات در هیچ کجای دنیا مشابه ندارد...آن جوامعی که خود را سکولار میدانند، اجازه میدهند یک مسلمان نماینده شود؟... وقتی مصالح مسلمین مطرح است چرا باید یک اقلیت وارد شود؟... آیا در یک اتحادیه یک نانوا میتواند نماینده قصابها باشد؟... اقلیتها خمس و زکات پرداخت نمیکنند... بعضی از آقایانی که خودشان را همه چیز میدانند، میخواهند در مقابل این ماجرا مقاومت کنند!؟» (منبع)
نکتۀ دامنه
مدرسی یزدی کیست؟ متولد ۱۳۳۴ شمسی یزد. استاد مؤسسهی «در راه حق» وابسته به آیتالله مصباح یزدی. او، آیتالله العظمی یوسف صانعی را «مرجع بدعتگذار نامیده بود». سابقهی سیاسی او فعالیت پس از انقلاب در کمیته انقلاب اسلامی. نظارت بر انتخابات خبرگان در یزد. و نهایتاً منصوب رهبری در شورای نگهبان (منبع)
۲
متن نقلی از سیدعطاءالله مهاجرانی: در نقدی به شورای نگهبان دربارهی «سپنتا نیکنام»، در وبلاگ خود نوشت: «باید دید چه اتفاقی افتاده است که ایمان و امان به سرعت برق، میرفت که فقیهان شورای نگهبان رسیدند. رأی شورای نگهبان باعث شد تا بار دیگر نگاهی به کتاب احکام السلطانیه امام ماوردی بیندازم. مآوردی که در سال ۴۵۰ هجری در گذشته است، فقیه درجهی اول و مفسر ممتاز قران مجید- تفسیر النکت و العیون- و نظریه پرداز فقه حکومتی و سیاست است.
با تأسف بسیار بایست گفت، فقیهان شورای نگهبان ما حتا در قرن پنجم در زمان ماوردی یعنی هزار سال پیش هم زندگی نمیکنند؛ ماوردی از این فقیهان انگار هزار سال جلوتر است. در بخش دوم احکام السلطانیه بحثی در بارهی وزارت دارد. وزارت را به دو گونهی وزارت تفویض و وزارت تنفیذ تقسیم میکند. در وزارت تنفیذ، مسلمان بودن شرط وزارت وزیر نیست. وزیر بایست کاردان و صادق و هوشمند و صریح و با تجربه بوده و اهل مال اندوزی و طمع ورزی نباشد و… اهل کتاب میتوانند به عنوان وزیر تنفیذی انتخاب شوند.(۱)
ببینید، هزار سال پیش ما چنین میراثی از اندیشه و خردورزی و تساهل و اعتدال و انصاف داشتهایم که اهل کتاب میتوانستند وزیر بشوند، اکنون به این شریعت شورای نگهبان رسیدهایم؛ شریعتی خارج از زمان و مکان و فضای زندگی این جهانی. اگر هم کسی بگوید این رأی غیر منصفانه، غیر عادلانه و بلکه غیر عقلانی ست میگویند علیه نظام سخن گفتهای! بیّنه شورای نگهبان کدام است؟ تا لیهلک من هلک عن بینه! چرا این گونه مباحث و صورت جلسات شورا منتشر نمیشود؟ آسیب چنین رأی غیر عقلانی و بلکه مربوط به روزگار پارینه سنگی بیش از همه به دین و شریعت و نظام خواهد رسید. (۱): الماوردی، الاحکام السلطانیة، محقق احمد مبارک البغدادی، مکتبة دار ابن قتیبة کویت، ۱۴۰۹ ص: ۳۰ تا ۳۵» (منبع)
۳
پوستر امام خمینی دربارهی زرتشتیان: شما هم که زرتشتیها هستید همیشه خدمتگزار این ملت این مملکت بودید باید به کار خودتان ادامه بدهید وحدت کلمه را حفظ کنید. صحیفۀ امام. ج ۶. ص ۱۹۲.
خطر تحجّر در حوزه
سگ دزدگیر
زمانی که نصرتالدوله وزیر بود، لایحهای تقدیم مجلس کرد که به موجب آن، دولت ایران یکصد سگ از انگلستان خریداری و وارد کند. او شرحی درباره خصوصیات این سگها بیان کرد و گفت: این سگها شناسنامه دارند، پدر و مادر آنها معلوم است، نژادشان مشخص است و از جمله خصوصیات دیگر آنها این است که به محض دیدنِ دُزد، او را میگیرند.
آیت الله شهید سیدحسن مدرّس
عالِم دینی ساده زیست، سیاستمدار آگاه و شجاع
قهرمان آزاداندیشی و خردورزی که توسط دیکتاتور
مُستبدِّ کینه توز رضاخان میرپنج مشهور به رضا پالانی
پس از سالها تبعید در کاشمر، به شهادت رسید
مدرس طبق معمول، دست روی میز زد و گفت: مخالفم. وزیر دارایی گفت: آقا! ما هر چه لایحه میآوریم، شما مخالفید، دلیل مخالفت شما چیست؟ مدرس جواب داد: مخالفت من به نفع شماست، مگر شما نگفتید، این سگها به محض دیدن دزد، او را میگیرند؟ خوب آقای وزیر! به محض ورودشان، اول شما را میگیرند. پس مخالفت من به نفع شماست. نمایندگان با صدای بلند خندیدند و لایحه مسکوت ماند. (منبع)
آنچه بر من گذشت ۴۹
به نام خدای آفرینندۀ آدمی. تابستان بسیارداغی را آن سال؛ سال ۱۳۶۲ در جبههی جُفیر جنوب طی میکردیم. با این همه، به عملیاتی بزرگ فراخوانده شده بودیم. اول ما را از خط جفیر، برای یک آموزش سریع یک هفته ای به آموزشگاهی در سوسنگرد بازگرداندند. یادم است برای این که روحیه افزایی کنند، عُلمای پرهیزگار را به میان رزمندگان می آوردند. مرحوم آیت الله ایازی -رئیس حوزۀ علمیۀ رستم کلاه بهشهر- را آورده بودند. اخلاق گفت و تقویت فکری و معنوی کرد و رفت.
در سنگرهای چادری در لای درختان کویری سوسنگرد استتار شده بودیم. من به بدترین مریضی عمرم دچار شده بودم. اسهال خونی، بی حالی و بی اشتهایی وحشتناک. هر نوع غذایی در دهانم تلخی می داد. گویی حسّ چشایی ام از کار افتاده بود. حتی یادِ آن صحنه ها نیز لرزه بر اندامم می اندازد. بگذرم که آنقدر وخیم بود حال و احوالم که میانِ رفتن از مَطبِ بیمارستانِ جندی شاهپور اهواز تا آزمایشگاه آنجا _که کمتر از 45 متر بود_ بی حال افتاده بودم و به خواب و شاید هم کُما رفته بودم. هیچ کس هم نبود به دادم برسد، هر کس دوان دوان یا در پی درمان خود بود و یا در پی مداوای همرزمش.
آن سال علاوه بر من و سیدعسکری شفیعی، حسن آهنگر حاج مرتضی نیز در جبهه بود، اما در جایی دیگر. من طی نزدیک به 5 ماه حضورم در این دورۀ سخت، چندباری پیش حسن رفته بودم و باهم می گفتیم و زمان را بهتر از تنهایی ها طی می کردیم. او جایی بود که آقای سیدمحمد خاتمی فرماندهی آن را در کل جبهه ها برعهده داشت: ستاد تبلیغات جنگ. یکی از همرزمان حسن آهنگر در آنجا، غلامعلی رجایی بود که اینک اهل قلم است، از نویسندگان سابق روزنامه اطلاعات و از مشاوران نزدیک مرحوم رفسنجانی طی سال های اخیر.
در جبهه، آنقدر از شهر و مردم و زنان و غذاها و اشیای زندگی به دور بودیم، وقتی برای مرخصی چندساعته جهت نظافت و حمام و التیام و کم کردن آلام، به اهواز می آمدیم از مواجه شدن با زنان و مردان در پیاده روهای خیابان های اهواز تعجب می کردیم و شاخ درمی آوردیم: گویی مانند بومیان سرخ پوست آمازون از جامعه جدا شده بودیم و ذهن مان قد نمی داد ترکیب جمعیتی زن و مرد را درست درک کند. در مرخصی ساعتی از محور جنگی به درون شهر اهواز، بیش از هر چیز آب طالبیِ کنار رود کارون، لذت و حس و حال عجیب داشت. یک مرخصی استنثایی که بیش از دو سه ساعت از وقت مان مّعطّل رفت و برگشت ها و گیرآوردنِ ماشین های دارای حقّ تردُّد منطقۀ جنگی هدر می رفت. یادِ همرزمان این مرحله از جبهه ام را گرامی می دارم خصوصاً شهیدانی که کنار من به شهادت رسیدند و جسد خونین و پاره پاره ی شان را چشمانم دیدم:
شهید مقصودلو سُرخنکلاته ای. عشقی گرگانی یک پیرمرد مُقنّی پُرقدرت. پیرمردی سلحشور از رسکت دودانگه. شعبان معافی. مصطفی مسافری. معلم های کُجور نوشهر. شهید معلم آبیان ساری. محمد بازاری جامخانه جانباز. اصغر شکری لالیم. زین العابدین زُلیکانی تلاوکی دودانگه. کُردکلانی ساری. منصوری گرگانی. و... و نیز رفیفم سیدعسکری شفیعی دارابی.
صنایع دستی دارابکلا
دارابکلا. آذر ۱۳۹۶. عکاس: جناب یک دوست
دامنه: سلام. ازت ممنونم و نیز به همه خداقوت می گویم. اقدام نیکویی بود. دیدنِ تصاویر هنرمندانه ای که به ثبت رسانده ای، برای من بسیار جذبنده بود. درود.
خطر تلگرام و خانوادهها
روزانه بیش از سه میلیون مطلب در تلگرام
(منبع)
دامنه فقط بگوید:
از صبحدم تا دو و نیم بامداد در تلگرام می پلِکند.
به هرزگیها!
آیتالله سیدروح خاتمی
شرح دامنه: شهر یزد از دیرباز لقب «دارالعباده» گرفته و در پرورش شخصیتهای ممتاز علمی و فقهی از سهمی سترگ برخوردار بوده است؛ اما همین شهر، با این پیشینة درخشان در گرایش قلبی به اسلام، قرنها زیستگاه زرتشتیان ایران با همة نمادها و نیایشها و میعادگاههای آنهاست. آقای دکتر دبستانی، نماینده زرتشتیان در مجلس شورای اسلامی موارد متعددی از حسن سلوک آیتالله سیدروح الله خاتمی را در برابر زرتشتیان نقل کرده و درباره رحلت ایشان چنین خاطرهای را آورده است:
از راست:
لنکرانی، منتظری. مشکینی
سید روح الله خاتمی. مکارم شیرازی
«در مسافرتم به شریفآباد (اردکان)، به منزل شوهر خالهام برای گرفتن کلید منزل رفتم. خاله در اولین برخورد گفت: دیدی یتیم شدیم! پرسیدم چه شده است؟ ایشان درگذشت آیتالله خاتمی را با تأثر بیان کرد و ادامه داد: او برای همه پدر بود. در حالی که اشک در چشمان خالة هفتاد سالهام حلقه زده بود، گفت: به راستی دوباره یتیم شدیم.» (زاهد روشنفکر انتشارات خانه فرهنگ خاتمى (منبع)
نکتۀ دامنه
ساده بگویم موضع شش فقیه شورای نگهبان یک برکت بود؛ هیچ چیز به اندازۀ همین رأی عجیب علیهٔ هموطن زرتشتی یزد، ملت را به شناخت واقعی آنان نرسانید و هیچ کس به حدّ آقای آیت الله شیخ محمد یزدی، تفکر واقعی جناح راست را نزد مردم ایران نشناسانید. آنان که سکوت کرده اند، نزد خدا پاسخگو هستند. خدایا این شکاف، چه به موقع سر باز کرده است.
دو غدّۀ ضد توحیدی
آیتالله عبدالله جوادی آملی در جمع دانشپژوهان بیستودومین دورهی طرح ولایت مطرح کرد: «آنچه که در مسئلهی توحید مشکل ما است، قارونی یا فرعونی فکرکردن است. مشکل ما در توحید همین دو غُده است. ما حق نداریم اسلامی حرف بزنیم ولی قارونی عمل کنیم.» ۱ شهریور ۱۳۹۶. (منبع)
فتوا دربارهی غیرمسلمانان
به قلم دامنه: به نام خدا. دیشب وقتی پاسخ شرعی مرجع بزرگ شیعیان جهان حضرت آیت الله العظمی سید علی سیستانی قلب تپندۀ جهان اسلام به پرسشی در راستای قضایای اخیر شورای یزد را _که شش فقیه منصوب رهبری در شورای نگهبان حضور یک زرتشتی به نام آقای سپنتا نیکنام را «خلاف شرع» اعلان کرده بودند و کل کشور و حتی بخشی از جناح راست را به بُهت فرو برده اند_ خواندم به وجد آمدم که آن مرجع خبیر، وارسته، ملجاء و امید مسلمانان جهان چه شجاعانه فتوا صادر کردند.
آری؛ آن مرجع عظیم الشّأن که در علم و عمل و ساده زیستی و ورع و هوشیاری بسیار پیشتاز و ممتازند، در این فتوای تاریخی شان مشخص کردند که استفاده از مهارت غیرمسلمانان حرام نیست. درود خدا بر ایشان که با خرد و ایمان و درستکاری شان اسلام را بادقّت پاسبان اند و مسلمانان را با فراست و دانایی رهنمون و هدایتگر. خدا عمرش را بسیار طولانی بگرداند و همواره در صحت و سلامت باشند. ایشان سخن شرع را بیان کردند این که دیگران از این پند گیرند یا نه، موضوعی دیگر است و از آن می گذرم. قم. دامنه.
پرسش: اگر غیر مسلمان تعهد دهد که درچارچوب مقررات و قوانین نظام اسلامی عمل کند، آیا انتخاب فردی از اقلیت های مذهبی توسط مردم از طریق برگزاری انتخابات در شهرهایی با اکثریت مسلمان و یا بر عهده گرفتن نمایندگی مردم توسط او جهت انجام امور مدنی و اداره شهر و امثال آن ، خلاف شرع مقدس اسلام است؟ آیا در تاریخ حکومت نبی مکرم اسلام حضرت محمد صلوات الله وسلامه علیه و امیر المومنین حضرت علی علیه السلام، از مشارکت غیر مسلمانان، برای اداره و توسعه امور مسلمین به ویژه در معماری و پزشکی و فنون دیگر بهره برده نشده است؟ آیا در سیره و فرمایشات اهل بیت علیهم السلام در این خصوص منعی وجود دارد؟ منبع
پاسخ آقای سیستانی:
بسمه تعالی شأنه
مجرد استفاده از مهارت های غیرمسلمان حرمت ندارد
کاتسا چیست؟
مؤسسات و شرکت های حقوقی سپاه:
دانشگاه علوم پزشکی بقیةالله (عج)، نیروی مقاومت بسیج، بنیاد تعاون سپاه، شرکت فناوری آبهای عمیق، موسسه مهندسی فاطر، قرارگاه سازندگی قائم، قرب کربلا، قرب نوح، شرکت حرا، دانشگاه امام حسین (ع)، موسسه مهندسین مشاور ایمن سازان، شرکت صنعتی دریایی ایران (صدرا)، سازمان جهاد خودکفایی نیروی هوافضای سپاه، نیروی هوافضای سپاه، فرماندهی موشکی الغدیر سپاه، سازمان جهاد خودکفایی سپاه، قرارگاه سازندگی نوح، موسسه مکین، بانک مهر، شرکت سرمایهگذاری مهر اقتصادی ایرانیان، موسسه عمران ساحل، شرکت اورینتال اویل کیش، موسسه راه ساحل، موسسه رهاب، موسسه مهندسین مشاور ساحل، شرکت مهندسی نفت و گاز سپانیر، شرکت مهندسی سپاسد، شرکت تهران گسترش، شرکت تایدواتر خاورمیانه. (منبع)
خلافتِ خشونت
به قلم دامنه. به نام خدا. آنچه در این پست بسیارمهم و ضروری می نویسم از حافظه ام است، لذا اگر خطایی دیده شد، پیشاپیش پوزش می طلبم. نیاز است کمی به عقب برگردیم. پیامبر اسلام (ص) رحلت کردند. دو تفکّر شکل گرفت: امامت و خلافت. اولی شیعیان شدند و دومی سُنیان. سُنّی ها حرف از خلافت زدند یعنی جانشین پیامبر و شیعه ها به امامت علی علیه السّلام تا ۲۵ سال برای حفظ وحدت اُمت و مکتب، سکوت کردند. اما سُنی های صحابه تا سه خلیفه _عبدالله بن ابی قحافه ملقّب به ابوبکر. عمربن خطّاب. عثمان بن عَفّان_ پیش رفتند و در چهارمین انتخاب مجبور شدند به علی بن ابی طالب رجوع کردند که امامت آن امیر مؤمنان و معصومین پس از آن بر شیعه حجت و عیان بوده و هست. داستانش مفصل و بُغرنج است که مشهور شده است به خُلفای راشدین یعنی راهِ راست یافتۀدیندار.
۱. امامت با ۱۱ امام (ع) با انواع سختیها و محرومیتها و شهادتها، به سالِ ۲۵۵ هجری قمری در سامرّای عراق رسید، یعنی میلاد امام دوازدهم مهدی موعود (عجّ) که سرانجام به مشیت خداوند، به غیبت (امامتِ پنهان امام زمان) ختم شد:
غیبتِ صُغرا _که هفتاد سال به درازا کشید_ و غیبت کبرا _که از سال ۳۲۹ قمری (۹۴۰ میلادی) تا آخرالزّمان به طول می انجامد_ و شیعه در این دورۀ طولانی که از ۱۰۰۰ سال هم گذشته است، از طریقِ مرجعیت به پیش آمده است و همچنان این نهاد به عنوان بالاترین نهاد متولّی دین و دیانت در عصر انتظار استمرار دارد تا ظهور حضرت موعود (عجّ) شکل بگیرد. شیعه در ایران البته در یک بُرهه با پیروزی انقلاب اسلامی ایران بر شاهنشاه ملقّب به آریامهر در ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷، نظریۀ «ولایت مطلقۀ فقیه» را در اندیشه سیاسی و حکومت داری وارد کرد و جمهوری اسلامی را با برگزاری رفراندم و با آرای نزدیک به ۱۰۰% مردم تأسیس نمود که همچنان ادامه دارد.
ریشِ بیریشه
سرآخر خنجر و شمشیر میشه
پرچم و نماد داعش (=دولت اسلامی عراق و شام)
۲. اما خلافت؛ در زمانی که امام علی (ع) با بیعتِ آزادانه مردمی به حکومت پرداخت و در حال ادامۀ کار بودند، با سه جنگ تحمیلی جمَل، صفین، نهروان (=ناکثین، قاسطین، مارقین) مواجه شدند که در نهایت با حربه و حیلۀ حکَمیت، خلافت به معاویه واگذار شد. بعد به یزید. و سپس تا بیش از ۱۰۰ سال میانِ نسل امویان -عموزادگان رقیبِ پیامبر اسلام- مانند دست انبُه چرخید و چرخید تا با انقراض این نسلِ ملعونه، به نسل عباسیان فرزندان عبّاس (عموزادگان رفیقِ پیامبر اسلام) رسید که هر دو نسل خلافت را به خون و خون ریزی و قساوت و شمشیر و تجاوز و اشغال و تصرّف سرزمین های مجاور آلودند و خود نیز به اضمحلال رسیدند.
اما اندیشۀ خلافت، همچنان امتداد یافت اول به مصر رفت و خللفای فاطمی بر جهان اسلام حکومت راندند و با انواع دگرگونی ها به دولت عثمانی -ترکیه سابق- ختم شد و با فروپاشی آن خلافت عظیم در جنگ جهانی دوم، جهان اسلام _خصوصاً خاورمیانه_ عملاً تکّه تکّه شد و رژیم های محلی و خاندانی و آل ها _آل سعود. آل نهیان. آل قابوس. آل خلیفه. آل هاشم اُردن هاشمی و... با توطئه انگلیسی ها سربرآوردند.
وقتی مکتب کمونیسم در شوروی به دولت رسید قوام یافت و در اروپای شرقی گسترش یافت، غرب با آن به جنگ سرد رسید. رقابتی که منجر شده بود به دو بلوک شرق و غرب. تا این که اوایل پیروزی انقلاب اسلامی ایران، ارتش سرخ مُسکو به افغانستان لشکر کشید و کشور را به اشغال در آورد. غرب به سرکردگی امپریالیسم آمریکا از این توسعه طلبی شوروی کمونیستی وحشت کرد و با اندیشۀ مرموز و احساس برانگیزِ مقابله با بی خدایی و الحاد کمونیستی، بخشی از مسلمانان منطقۀ خاورمیانه را برای جلوگیری از نفوذ و گسترش شوروی به آب های گرم اقیانوس هند تجهیز و مسلح و سازماندهی کرد. نبردها از آن زمان به بعد بی امان در جایی جای افغانستان علیۀ شوروی ادامه یافت. تا آن که کمونیسم در درون شوروی به بُن بست رسید و گلاسنوست و پروستریکای میخائیل گورپاجف _یعنی اصلاحات سیاسی و اصلاحات اقتصادی_ هم نتوانست آن رژیم را حفظ کند.
کمونیسم به موزه ها رفت؛ حادثه بزرگ قرن که جهان را بشدّت تکان داده بود. و این لشکر مسلّح عظیمی که غرب از میان مسلمانانِ مثلاً سلحشور و غیور! در برابر شوروی ساخته بود، شروع کردند به روی آوری به حکومت کردن. آنان چون سُنی بودند به اندیشۀ خلافت رجوع کردند یعنی جایی برای جایگزن شدن پیغمبر.
اول طالبان شکل گرفت و مُلاعمر را در افغانستان به خلافت رساند که سرانجام دولت شان توسط جرج بوش های پدر و پسر نابود شد و طالبان بازهم به بیابان برگشت و بخش های وسیعی از افغانستان را همچنان در تصرف خود دارد. کمی بعد یا همزمان با طالبان، القاعده شکل گرفت که اُسامه بن لادن شاهزادۀ میلیاردر سعودی و ایمن الظواهری تحصیلکردۀ الازهر مصر آن را راه انداختند که بازهم توسط آمریکای باراک اوباما مثلاً نابود شدند. و در نهایت از آن تفکر افراطی و از آن افراد چندین میلیتی (از چچن آسیا گرفته تا خودِ مَنهتن آمریکا) داعش شکل گرفت. دال: یعنی دولت. الف: یعنی اسلامی. عین: یعنی عراق. شین: یعنی شام نام قدیم سوریه.
با فروپاشی دیکتاتوری صدام حسین باز هم توسط آمریکا، عراق سرزمینی مستعد برای آن لشکر تجهیز شده با تفکر خلافت شد. کمی بعد در سال ۲۰۱۰ بهار عربی -در ایران به آن میگفته و می گویند بیداری اسلامی- از تونس آغاز شد و سراسر خاورمیانه و بخش وسیع شمال آفریقای مسلمان را فراگرفت. اغلب دیکتاتورهای منطقه به زیر کشیده شدند. امواج عظیم آن از هفت هشت سال پیش سوریۀ بعثی را نیز دربرگرفت. جنگ داخلی شکل گرفت و داعش (با ترکیبی عجیب از چندین گروه مسلح مسلمان از میلیت های گوناگون جهان) بر تمام خاک سوریه به جز دمشق مسلط شد و خلافت خودخوانده عراق و شام را اعلان کرد.
تا این که در روز ۲۹ آبان ۱۳۹۶ سردار حاج قاسم سلیمانی از البوکمال سوریه نامه ای به رهبری نوشت (منبع نامه: اینجا) و اعلام کرد: «حقیر به عنوان سرباز مکلّف شده از جانب حضرتعالی در این میدان، با اتمام عملیات آزادسازی ابوکمال آخرین قلعه داعش با پایین کشیدن پرچم این گروه آمریکایی-صهیونیستی و برافراشتن پرچم سوریه، پایان سیطره این شجره خبیثه ملعونه را اعلام می کنم.»
آیا داعش هم مانند طالبان که دولت را از دست داد و به بیابان شتافت، به بیابان می شتابد یا اساساً منتفی می شود. به نظرم آنچه در خاورمیانه و لانۀ آل سعود می گذرد حاکی از حیات باقی گذاری روح داعشی گری ست ولو آن که جسمش مضمحل گشته است. پیشنهاد می کنم با خواندن دقیق و چندبارۀ مُفاد همین نامه با ادبیات زیبای سردار سلیمانی و محتوای بسیارعمیق و اشارات و اَمثله های به کار رفته در آن، که ایدئولوژی و عملکرد این خلافتِ خشونت را به روشنی برملا می سازد، بر خطرات بروز این گونه تفکر ارتجاعی در بلاد اسلامی مطّلع شوید. ان شاء الله روزی فرا رسد که ریش از ریشه خط بگیرد نه از قَمه و دِشنه. پایان.
روحانیت دارابکلا
فرق متّقیان و فُجّار
وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا بَاطِلًا ذَلِکَ ظَنُّ الَّذِینَ کَفَرُوا فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مِنَ النَّارِ * أَمْ نَجْعَلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ کَالْمُفْسِدِینَ فِی الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِینَ کَالْفُجَّارِ
و ما آسمان و زمین و آنچه را که میان آنهاست، بیهوده نیافریده ایم، این پندار کافران است، پس وای بر آنان که کافرند از آتش دوزخ. آیا کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند مانند مفسدان در زمین قرار می دهیم یا پرهیزکاران را چون بدکاران؟!
و بسیار مى شود که کلمه (باطل) به بازى اطلاق مى گردد، و اگر در آیه مورد بحث هـم مـراد ایـن مـعـنا باشد، معناى آن چنین مى شود: (ما آسمانها و زمین و آنچه بین آن دو است به بازى نیافریدیم و جز به حق خلق نکردیم)، و این همان معنایى است که آیه (و ما خلقنا السموات و الارض و ما بینهما لاعبین ما خلقناهما الا بالحق ) آن را افاده مى کند.. این آیه حجت دومى را بیان مى کند که بر مسأله معاد اقامه کرده، و تقریرش این است که: بـالضـروره و بـى تـردیـد انـسـان هـم مـانـنـد سـایـر انـواع مـوجـودات کـمـالى دارد و کـمـال انـسـان عـبـارت اسـت از ایـنـکـه در دو طـرف عـلم و عمل از مرحله قوه و استعداد درآمده به مرحله فعلیت برسد، یعنى به عقاید حق معتقد گشته و اعـمـال صـالح انـجـام دهـد، کـه فـطـرت خـود او اگـر سـالم مـانده باشد این عقاید حق و اعـمـال صـالح را تـشـخـیص مى دهد، و عبارت مى داند از ایمان به حق و عملهایى که مجتمع انسانى را در زمین صالح مى سازد.
گُرازهای جنگل گلستان
زینبیون، فاطمیون، حیدریون
به قلم دامنه. به نام خدا. این پست را از روی درد و دردمندی می نویسم. حالا دیگر زمانی فرارسیده که رسانۀ رسمی ایران _صداوسیما_ سه واژۀ سرّی و امنیتی را علناً به کار می گیرد: زینبیون، فاطمیون، حیدریون. سه جریان مقاومت سازماندهی شده در جهان اسلام. اولی برای پاکستانی ها. دومی از آنِ افغان ها. و سومی از سوری ها. بعلاوه حشدالشعبی و جنبش نُجبای عراقی ها.
پرچم داعش (=دولت اسلامی عراق و شام)
روزگاری ساموئیل هانتینگتون در نظریۀ «جنگ تمدّن ها» _که کتاب هم شد به صورت انبوه پخش گردید_ نوشته بود از میان چند تمدن جهانی، سه تمدن به رویارویی باهم می انجامد. کنفوسیوس. اسلام. مسیحیت. ولی برخلاف پیش بینی وی، خون ریزی در خاورمیانه جای جنگ تمدن ها را موقتاً اشغال کرده است. به تعبیر من، به جای رویارویی سه تمدن، یک تمدن به نزاع درونی کشانده شد. و یقین است حداقل دو کشور مغرب زمین در این توطئه دستی آلوده و مخفی دارند: انگلیس، آمریکا و جوجۀ پروریدۀ شان نظام دینی یهودی شان رژیم حعلی و غاصب اسرائیل.
خلاصه بنویسم و در سه نکته فقط. زیرا، درازنویسی ها در این نوع موضوع ها خواننده ندارد و یا کم دارد:
۱. ریشههای فکری داعش نشان می دهد که باید خردِجمعی جهانی مسلمانان شکل بگیرد و این دُمل چرکین خبیث را به گونه ایی اساسی جرّاحی کند. تا افراطی گری هست، طالبان و القاعده و سپس داعش های جدیدی شکل می گیرد.
۲. شکلگیری زینبیون، فاطمیون، حیدریون به عنوان جبهۀ مقاومت در دو جنگِ نزاع های خونین داخلی سوریه و نزاع های خونین داخلی عراق، نتیجه و بازتاب عمکردِ غلط و خطرناک همان دو کشور مغرب زمین است که برای چپاول جهان، نیازمند فروش اسلحه اند. و چه بهتر که خون مسلمان ها ریخته شود و نظام جعلی اسرائیل خوش برقصد و خوب بدرخشد!
۳. آرزو و آرمان من و شاید بیشُمار انسان های فکور این بوده در موطِن پیامبران الهی یعنی خاورمیانه -که بر اساس مصوبّه ای به استناد سخن رهبری رسانه های رسمی باید به جای این لفظ «غرب آسیا» را به کار ببرند- احزابی قدرتمند با تفکراتِ توسعه یافته و با اعضای دانشمند و نظریه پرداز شکل بگیرد و این قطعۀ مهم کُره زمین را نُمادی از رشد، توسعه، تمدن، علم و دستآوردهای نوین سازد، حیف که نزاع ها و افراطی گرهای دینی و تکفیری و متصلّبانه و خشک، جایی برای این کار -فعلاً- نگذاشته است و بخشی از جهان اسلام را دچار بحران عظیم و ویرانی هولناک کرده است.
ضمن خداقوت به همۀ کسانی که برای مَجد و احیای اسلام و قرآن و سیرۀ مهربانانۀ معصومین (ع) میکوشند، خصوصاً به سردار حقیقی مقاومت حاج قاسم سلیمانی که در نامۀ امروزش به رهبری خود را «سرباز مکلّف شدهی» رهبری خوانده است (منبع نامه: اینجا)؛ امید است روزی زینبیون، فاطمیون، حیدریون و... از این شرّ و از این شَرورهای بی ریشه خلاصی یابند و به جای آموزش واجب و ضرور در پادگان ها، در دانشگاه ها و حوزه ها و مراکز علمی قدم گذارند و کام تشنۀ مسلمانان و جهانیان را سیراب نمایند و بدین طریق اسلام عزیر را بازهم در تمدن و آبادانی و معنویت ها و اخلاق نگاه دارند. چراکه غرب بسیاربسیار می کوشد و می جُنبد که ما را همچنان در نبرد باهم مشغول سازد. چیزی که معلم انقلاب مرحوم دکتر علی شریعتی در «مذهب علیۀ مذهب» گفت که خود اینک در جوارِ حرم حضرت زینب (س) به امانت دفن است و از این همه مصائب و بلیّه ها در بلاد اسلام و مسلمین در رنج و عذاب.
بازتاب پستِ لَچِر لِنده
به قلم «یک دارابکلایی»: با سلام خدمت آقای دامنه، من تا آنجایی که یادم هست وقتی یکی از بچه ها بسیار کثیف به خانه می آمد مادرمان این اصطلاح را به کار می برد، به جای "لنده" شما از واژه "لِنجه" استفاده می کرد یعنی "لچر لنجه". (اینجا). البته من هم مثل شما حدس می زنم که این کلمه [لِنده] هم معنی خاصی داشته باشد که ما نمی دانیم. بهر صورت، بسیار سپاسگزار از کلمات زیر خاکی شما!!»
پاسخ دامنه:
به نام خدا. سلام جناب «یک دارابکلایی»
چهار نکته می گویم در این پاسخ:
یک - خیلی خُرسندم که شخصی پیدا می شود چون جنابِ شما، که این همه به پست های دامنه خصوصاً سلسله بحث های مهم و ماندگار «فرهنگ لغت دارابکلا» این همه توجه و دقت های عالی نشان می دهد.
روایت یک دوست از مشهد
لَچِر لِنده
به قلم دامنه. به نام خدا. فرهنگ لغت دارابکلا. لَچِر لِنده. امشب آغاز ماه خُجستۀ ربیع است. ماهی که رسول خدا (ص) آن را دوست می داشتند. ماه ربیع ماه تمیزی ست و ماه عقد و عروسی. به یُمن این ماه در این قسمت از سلسله مباحث فرهنگ لغت دارابکلا به این لغت مهم می پردازم:
لَچِر یعنی چرکآلود. یعنی بشدّت لکّه دار. یعنی آلوده. و واژۀ لِنده هم به نظر من یک نوع پسوند صوتی است برای آن، تا لغت لَچر، زمُخت تر زیر زبان اَدا شود. شاید هم لغتی بامعناست. من نمی دانم. اما دارابکلایی ها وقتی لباس کسی، خانۀ کسی، آشپزخانۀ کسی و حتی کتاب و پول و کیف کسی تمیز نباشد، یعنی پاکیزه و شُسته و رُفته نباشد، به چنین افرادی به متلک و طعنه و رُک می گویند: لَچِر لِنده. نیز اگر کسی دیر دیر حمام برود و تنش به قول محلی ها «لیم» بیفتد، و نیز ناخن اش را چندماه چندماه نگیرد، می گویند: لَچِر لِنده. لَچِر لِنده چیست و اساساً لچری چه عواقبی دارد. اساساً شلختگی و بیش از همه جهالت و بی نظمی و بی توجهی موجب «لَچِر لِنده»گی ست. وقتی بوم زیست، این گونه توسط انسان، لَچِر لِنده شود، حتی حیوانی به اسم سگ _که بزاق دهانش می تواند هر نوع میکروب و باکتریی را نابود کند_ این گونه بی رحمانه می میرد و تولّه هایش بی مادر می گردند.
آیت الله سیستانی قسمت دوم
به قلم دامنه. به نام خدا. در قسمت اول (اینجا) سه نکته از تفکرات و ویژگی های آیت الله العظمی سید علی سیستانی مرجع بزرگ شیعیان جهان را ارائه کرده بودم. اینک دنبالۀ آن را پی می گیرم:
قسمت دوم:
چهار - رویدادهای پیچیدۀ عراق پس از اشغال توسط آمریکا را بادقت و زیرکی تمام مدیریت کردند. و با نُسخۀ مرجعیت، علیۀ دیکتاتوری مُستبد پیروز شدند. هرگز نگذاشتند بدون برگزاری انتخابات، کسی بر عراق حکومت کند.
پنج - در پاسخ به سؤالات مختلف در زمان پس از سقوط صدام، همواره می گفتند آنچه اکثریت عراق بخواهند خواستۀ ما نیز همان است. (رک: آیت الله سیستانی و عراق جدید. ص ۱۴۸)
شش - ایشان هیچ گاه به حکومت ورود نکردند، اما از طریق مرجعیت (که عالی ترین نهادِ دینی مکتب شیعه است) ملت و حکومت را به اَحسن وجه و با مهربانی و عطوفت رهبری کرده و می کنند. در عراق نظریۀ «ولایت مطلقۀ فقیه» وجود ندارد، نهاد مرجعیت اُس و اساس حوزۀ نجف محسوب می شود و ایشان از طریق مرجعیت نفوذی بسیاربالا -حتی فراتر از قانون و ساختار سیاسی- در کل عراق و حتی بر منطقه دارند. در حقیقت ایشان از طریق مرجعیت رهبری می کنند نه به شیوۀ «ولایت فقیه».
هفت - آن مرجع خبیر بر حق ورود زنان و اقلیت های دینی و مذهبی به فعالیت های سیاسی و مسئولیت های اجتماعی و حکومتی تأکید کرده و می کنند. (همان: ص ۱۵۶)
هشت - در همان دورۀ انتقالی از طریق دفترشان به خبرنگار اشپیگل گفته بودند: «نیروهای اصلی سیاسی و اجتماعی در عراق به دنبال تشکیل حکومت دینی نیستند، بلکه در پی حکومتی اند که در آن آنچه از نظر مردم عراق اصول و مبانی دین محسوب می گردد محترم شمرده شوند. حکومتی که بر پایه کثرت گرایی، عدالت و مساوات استوار باشد.» (می توانید رجوع کنید به ص ۱۵۴ کتاب «آیت الله سیستانی و عراق جدید» نوشتۀ مسیح مهاجری) ادامه دارد...
آیت الله سیدرضی شفیعی
عکس زیر از راست: حُجج اسلام سیدحسین شفیعی (مرحوم حجتالاسلام سیدمهدی). شیخ محمود رمضانی. غلامی نماینده ولی فقیه در سپاه استان. شیخ محمد جوادی نسب. طاهری رییس حوزه های علمیه مازندران. سیداحمد شفیعی دارابی مدیر حوزهی علمیهی مصطفیخان ساری (فرزند مرحوم آیت الله سید رضی شفیعی دارابی). حجتالاسلام دکتر فرازینیا معاونت ارتباطات حوزوی دفتر حجتالاسلام سید ابراهیم رئیسی (تولیت آستان قدس). آیت الله نورالله طبرسی امامجمعهی ساری. منزل حاج سیدتقی شفیعی. قبل از اربعین، آبان ۱۳۹۶. مراسم یادبود مرحوم آیتالله سیدرضی شفیعی دارابی (رئیس پیشین جامعه روحانیت مازندران و مدیر حوزۀ علمیۀ مصطفی خان ساری). روستای دارابکلا. ارسالی حجتالاسلام سیدمحمد شفیعی مشهد.
...
...
حجت الاسلام
سیدمحمد شفیعی دارابی مشهد
پسرش سید صدرا شفیعی دارابی
حُجج اسلام: شیخ مرتضی چلوئی دارابی امام جماعت مسجد جامع دارابکلا. شیخ مهدی شیردل. مسئول دفتر حوزه علمیه مازندران. قاسمی امام جمعه موقت ساری. اکبری قاضی دادگاه ویژه. و حاج سید تقی شفیعی ذاکر اهلبیت علیه السلام.
دارابکلایی ها در مشهد
سیره و سیمای پیامبر اسلام
به قلم دامنه. به نام خدا. سلسله مباحث معرفی کتاب در دامنه. این کتاب «سیره و سیمای پیامبر اعظم» نوشتهی حجتالاسلام علیرضا طاحونی است، (نشر بخشایش، قم، چاپ دوم، ۱۳۸۷)، که دیروز در مراسم روضهخوانی رحلت پیامبر اکرم (ص) در منزل ابویشان در محلهمان در قم، به شرکتکنندگان حُزن و ماتم رحلت حضرت رسول الله (ص) اِهداء شد. دیشب توفیق شد آن را خواندم. ضمن سپاس از بذلِ و نشر زکات ایشان، با انداختن عکسی از جلد آن، طبق معمول همیشگی به چهار فراز از متن آن به صورت برداشت آزاد دامنه، اشاره میکنم:
در ص ۲۳ آمده است: حِلفُ الفُضول» پیمانی بود که با انعقاد آن، حقِّ هر فرد ستمدیده را از ستمگر میستاندند. و پیامبر پیش از رسالت و نبوت، در این پیمان حضور داشت. [دامنه: پیماننامهای که بنیانگذاران آن همگی نامشان از مادهی فضل بود. مانند: فضل بن فضاله، فضل بن حارث، فضل بن وداعه]
در ص ۷۸ آمده است: پیامبر (ص) از هیچ جلسهای بلند نمیشد، مگر آن که ۲۵ بار استغفار میکرد هرچند که آن جلسه کوتاه بود.
در ص ۱۱۷ آمده است: نزدیکترین فردِ هستی به ذات مقدّس خداوند، پیامبر اسلام است، تنها در بارهی او، آیهی ۸ نجم نازل شد: «ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى» یعنی پس [فاصلهاش با پیامبر] به اندازهی فاصلهی دو کَمان گشت یا نزدیک تر شد.
در ص ۱۹۹ آمده است: روزی پیامبر به ابوذر گفت جبرئیل به من خبر داد ابوذر دعایی دارد. پیامبر از ابوذر پرسید این دعایی که خدا را با آن میخوانی چیست که جبرئیل گفت دعایت نزد اهل آسمان معروف است. ابوذر گفت: میگویم. دعای حضرت ابوذر به نقل از -کافی جلد ۲. ص ۵۸۷- این بود:
خدایا من از تو میخواهم ایمنی و آرامش خاطر و ایمان و اعتقاد به تو، و تصدیق و باور به پیامبرت، و عافیت و دوری از تمام بلیّات، و توفیق شکرگزاری و سپاس بر عافیت، و بینیازی از مردم شَرور را.