تازه ترین پست ها
پذیرفته ترین پست ها
پر بازدید ترین پست ها
پر بحث ترین پست ها
تازه ترین نظر ها
-
ناشناس : چند بحث در چند زمینه -
سید مهدی صباغ دارابی : سلام و عرض ادب، با عرض پوزش در نوشتار بالا مهندس سرایلو مدیر عامل شرکت نکاچوب نبود ایشون مدیر راهسازی شرکت بودبسیار توانمند بود که همکاران بهش میگفتن سرایلو بزرگ، مدیر عامل فک کنم یا آقای نجاتی بود یا آقای اهنگری. یاعلی مدد -
ناشناس : سلام آقاابراهیم، روز بهخیر فقط یک نکته؛ بر اساس کتاب " بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی" نوشته حمید روحانی، یکی از دلایل اعتراض آیتالله خمینی به محمدرضاشاه پهلوی در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ دادن حق رأی به زنان بود. جلیل قربانی -
ناشناس : سلام آقاابراهیم، روزتون بهخیر ۱- چند سال پیش تصمیم گرفتند تا بنای یادبودی با عنوان شهدای گمنام در پارک تفریحی وزرامحله در شهر سرخرود بسازند. ۲- این کار در آن زمان با مخالفت گسترده اهالی وزرامحله از جمله خانوادههای شهدای محل روبرو شد. ۳- مادر دو شهید یدالهی (مادرخانم بنده) گفته بود این دو شهید گمنام را در ... -
ناشناس : سلام متنی از آقای عمادالدین باقی: تاکر کارلسون یکی از چهرههای مشهور رسانهای در امریکا و چهره محوری در جنبش ماگا است. صفحهاش در یوتیوب بیش از ۵ میلیون دنبال کننده دارد. برخی مطالبش درباره ایران شگفت انگیز است. اگر از زبان یک ایرانی گفته میشد به توهم توطئه و غرب ستیزی متهم میشد اما از زبان شخصیتی مانند ... -
ناشناس : به ص ۳۳۸ تا ص ۳۴۳ کتاب جامعهشناسی سیاسی دکتر حسین بشیریه رجوع شود. -
از مدرسه فکرت : درود خواندنی و پر اهمیت -
ناشناس : درود بر شما آقای نور مفیدی در جنگل خواری استان گلستان معروفه و در حال حاضر مالک شرکت ممتاز! محمدحسین آهنگر دارابی -
ناشناس : پیام یک عضو مدرسه فکرت: سلام جناب آقای طالبی. مطلب شما عینا مشابه قطعنامه هائیست که اپوزیسیون خارج نشین درمیتینگهای تبلیغاتی که راه میاندازد پرسروصدا اما جمعیتی ازآن استقبال نمیکنند صادرشده. چندایراد کارشمارا باصراحت گوشزد کنم اولا.همچون گذشته بادیدگاه توام باتحقیر وشکست برای جبهه داخلی وغلبه وظفروپیروزی ... -
ناشناس : جمعی از فعالان سیاسی اجتماعی استان یزد جمعهشب با سید محمد خاتمی دیدار کردند. در این دیدار که در محل بیت تاریخی شهید صدوقی برگزار شد، سید محمد خاتمی طی سخنانی با تأکید بر شناخت دقیق مشکلات برای رسیدن به صورت راه حل واقعی، اظهار کرد: اگر معتقدیم اسلام جاودانه است باید به تمام پرسش ها و نیازهای روز به روز نو ...
موضوع های کلی سایت دامنه
کلمه های کلیدی سایت دامنه
- عکس ها
- چهره ها
- تریبون دارابکلا
- دامنه کتاب
- انقلاب اسلامی
- عترت
- تک نگاران دامنه
- اختصاصی
- مسائل روز
- مباحث دینی
- گوناگون
- ایران
- جهان
- فرهنگ لغت دارابکلا
- قرآن در صحنه
- روحانیت ایران
- مدرسه فکرت
- دارابکلایی ها
- جامعه
- لیف روح
- مرجعیت
- دامنه قم
- زندگینامه من
- شعر
- جبهه
- روحانیت دارابکلا
- امام رضا
- کویریات
- خاطرات
- خاورمیانه
- مشهد مقدس
- گفتوگو
- آمریکا
- سیاست
- اوسا
- روزبه روزگرد
- تاریخ سیاسی دارابکلا
- زندگی
- حومه
- شهرها
- کبل آخوند ملاعلی
- بیشتر بدانید
بایگانی های ماهانه ی سایت دامنه
-
آذر ۱۴۰۴
۱۰
-
آبان ۱۴۰۴
۲۰
-
مهر ۱۴۰۴
۱۸
-
شهریور ۱۴۰۴
۲۸
-
مرداد ۱۴۰۴
۳۳
-
تیر ۱۴۰۴
۱۶
-
خرداد ۱۴۰۴
۲۰
-
ارديبهشت ۱۴۰۴
۱۷
-
فروردين ۱۴۰۴
۱۴
-
اسفند ۱۴۰۳
۶
-
بهمن ۱۴۰۳
۱۱
-
دی ۱۴۰۳
۱۲
-
آذر ۱۴۰۳
۲۰
-
آبان ۱۴۰۳
۱۳
-
مهر ۱۴۰۳
۱۲
-
شهریور ۱۴۰۳
۲۳
-
مرداد ۱۴۰۳
۱۷
-
تیر ۱۴۰۳
۱۷
-
خرداد ۱۴۰۳
۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۳
۷
-
فروردين ۱۴۰۳
۷
-
اسفند ۱۴۰۲
۱۸
-
بهمن ۱۴۰۲
۲۰
-
دی ۱۴۰۲
۷
-
آذر ۱۴۰۲
۲۰
-
آبان ۱۴۰۲
۲۰
-
مهر ۱۴۰۲
۲۰
-
شهریور ۱۴۰۲
۱۹
-
مرداد ۱۴۰۲
۱۸
-
تیر ۱۴۰۲
۱۰
-
خرداد ۱۴۰۲
۱۴
-
ارديبهشت ۱۴۰۲
۸
-
فروردين ۱۴۰۲
۱۷
-
اسفند ۱۴۰۱
۱۲
-
بهمن ۱۴۰۱
۱۶
-
دی ۱۴۰۱
۲۰
-
آذر ۱۴۰۱
۳۱
-
آبان ۱۴۰۱
۲۳
-
مهر ۱۴۰۱
۲۱
-
شهریور ۱۴۰۱
۱۳
-
مرداد ۱۴۰۱
۱۳
-
تیر ۱۴۰۱
۱۱
-
خرداد ۱۴۰۱
۱۵
-
ارديبهشت ۱۴۰۱
۱۵
-
فروردين ۱۴۰۱
۲۷
-
اسفند ۱۴۰۰
۲۴
-
بهمن ۱۴۰۰
۳۰
-
دی ۱۴۰۰
۲۴
-
آذر ۱۴۰۰
۲۴
-
آبان ۱۴۰۰
۳۲
-
مهر ۱۴۰۰
۲۶
-
شهریور ۱۴۰۰
۱۷
-
مرداد ۱۴۰۰
۱۱
-
تیر ۱۴۰۰
۲۵
-
خرداد ۱۴۰۰
۱۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۰
۱۴
-
فروردين ۱۴۰۰
۱۷
-
اسفند ۱۳۹۹
۳۴
-
بهمن ۱۳۹۹
۳۸
-
دی ۱۳۹۹
۳۵
-
آذر ۱۳۹۹
۳۵
-
آبان ۱۳۹۹
۲۳
-
مهر ۱۳۹۹
۳۱
-
شهریور ۱۳۹۹
۲۲
-
مرداد ۱۳۹۹
۳۲
-
تیر ۱۳۹۹
۳۰
-
خرداد ۱۳۹۹
۲۵
-
ارديبهشت ۱۳۹۹
۴۱
-
فروردين ۱۳۹۹
۴۰
-
اسفند ۱۳۹۸
۳۶
-
بهمن ۱۳۹۸
۴۷
-
دی ۱۳۹۸
۴۸
-
آذر ۱۳۹۸
۳۸
-
آبان ۱۳۹۸
۳۰
-
مهر ۱۳۹۸
۴۴
-
شهریور ۱۳۹۸
۳۷
-
مرداد ۱۳۹۸
۲۸
-
تیر ۱۳۹۸
۳۵
-
خرداد ۱۳۹۸
۱۸
-
ارديبهشت ۱۳۹۸
۱۸
-
فروردين ۱۳۹۸
۱۸
-
اسفند ۱۳۹۷
۳۰
-
بهمن ۱۳۹۷
۴۰
-
دی ۱۳۹۷
۴۰
-
آذر ۱۳۹۷
۳۴
-
آبان ۱۳۹۷
۴۵
-
مهر ۱۳۹۷
۵۵
-
شهریور ۱۳۹۷
۶۷
-
مرداد ۱۳۹۷
۶۷
-
تیر ۱۳۹۷
۶۴
-
خرداد ۱۳۹۷
۳۵
-
ارديبهشت ۱۳۹۷
۴۸
-
فروردين ۱۳۹۷
۴۸
-
اسفند ۱۳۹۶
۶۶
-
بهمن ۱۳۹۶
۶۵
-
دی ۱۳۹۶
۳۲
-
آذر ۱۳۹۶
۵۷
-
آبان ۱۳۹۶
۴۴
-
مهر ۱۳۹۶
۴۹
-
شهریور ۱۳۹۶
۲۸
-
مرداد ۱۳۹۶
۲۷
-
تیر ۱۳۹۶
۱۶
-
مهر ۱۳۹۵
۱
-
آذر ۱۳۹۴
۱
-
دی ۱۳۹۳
۱
-
تیر ۱۳۹۲
۱
پیوندهای وبلاگ های دامنه
پیشنهاد منابع
دامنهی دارابکلا
هشت نکته در پیام اوباما
به قلم دامنه : به نام خدا. ڪاش انگلیسی و ترجمه بلد بودم و پیام «باراڪ اوباما» را خودم با احاطه بر متنِ اصلی، برگردان میڪردم تا ببینم حرفش چیست. گرچه به یڪی از ترجمهها (منبع) دسترسی پیدا ڪردم، اما معمولاً ترجمهها بهدرستی و رسا، به فارسی برگردان نمیشوند. فرض را بر این میگذارم این برگردان، درست، همان است ڪه اوباما به مردم معترض آمریڪا گفته است. به گمان من -با پرهیز از اینڪه او ڪیست و در زمانِ زِمامداری و صدارتش بر آمریڪا چه رفتارهایی با ایران و جهان ڪرد- هشت نڪته در پیامش نهفته است ڪه دستڪم در فضای نظری میتواند جنبههایی برای مطالعات و مطالبات بیافریند.
۱. اعتراضات را «فرصت» تفسیر ڪرده، نه «شورش» و گفته این میتواند برای «جامعه و حتی ڪشور» استفاده شود تا «بالاخره تاثیری داشته باشیم.» یعنی با این فعلِ جمعِ «داشته باشیم» خود را نیز، داخل اعتراضات قرار داد نه مانند برخیها ! بیرونِ گود.
۲. از اعتراضات به عنوان «تغییر ذهنیتِ در حالِ انجام» تعبیر ڪرد ڪه از طریق آن «یڪ آگاهی بسیاربزرگ به وجود آمده» و با این رویڪرد، باز خود را با معترضان جمع میبندد و میگوید: «تا ما متوجه شویم ڪه میتوانیم بهتر از این عمل ڪنیم.»
۳. او رسماً میگوید «تظاهرڪنندگان ڪنونی» در حال ارائهڪردن «یڪ تابلوی نقاشی از آمریڪا» هستند ڪه «حضور جوانان» و «انگیزههایشان میتواند الهامبخش تغییرات عمیقتری باشد.»
۴. جالب اینڪه از درون اعتراضات به بیرون آن هشدار میدهد یعنی به «همهی فرمانداران ایالتهای ڪشور» ڪه از آنان میخواهد تا «سیاستهای استفاده از زور را با اعضای جوامع خود بازبینی ڪنند.» بازبینی سیاست زور، نیاز امروزی بشیریت است ڪه گویا بر اوباما نیز روشن گردیده است.
۵. او همچنین از «تمامی مردم» درخواست ڪرد «ڪه با یڪدیگر همڪاری داشته باشند» ڪه چه شود؟ هدف را معین میڪند: تا «آمریڪا را تغییر دهند» زیرا معتقد است «ڪشور» با «ارزشهایش مطابقت» ندارد. در واقع با این سخن، بر نقدِ جدّی ملل آزادهی جهان بر رفتارهای ڪریه و قُلدورمآب آمریڪا صحّه گذاشته شد.
۶. در نگاه اوباما «اعتراضات ڪافی نیستند» چرا؟ چون آنچه به نظر او مهمتر است «حضور پرشور» مردم در «انتخابات آینده» است. یعنی پیوند خیابان با صندوق آراء. نماد دموڪراسیهای واقعی این است، هم خیابان و هم صندوق رأی باید برای مردم آزاد باشد. و امروزه ڪه سران شریر آمریڪا به سرڪوب مردم در خیابانها مشغولاند ازینرو اوباما این دو مسأله را به هم مرتبط ڪرد.
۷. اوباما «رأیدادن در مقابل اعتراض» یا «مشارڪت در ازای نافرمانی مدنی» را نادرست میداند و معتقد است در چنین رویڪردی اوضاع ڪشور «در این مسیر یا در آن مسیر پیش نمیرود بلڪه باید هر دو با هم باشند.» دلیلش روشن است. اعتراض با رأیدادن پیوند دارد. وگرنه اعتراضاتی «ڪور» میشود و هرجومرج.
۸. و او حرف اصلیاش در آخر پیام میزند و آن این است: «به منظور تغییر واقعی، باید روی مشڪل متمرڪز شد و افرادِ در قدرت نباید آسوده باشند.» دوباره خود را با معترضان جمع میبندد و این هدف را برملا میڪند: «باید تغییر را به راهحلها و قوانین عملی ڪه قابل اجرا هستند و نظارت روی اجرای آنها باشد، تبدیل ڪنیم.»
نڪته: با این متنم خواستم، هم رسانده باشم با نگاه خودِ آمریڪاییها -آن هم اوباما ڪه هم در صدارت بود و هم خود یڪ سیاهپوست است- به آنچه در آمریڪا میگذرد، واقعیتر میتوان از خبر به اطلاعات سیر ڪرد.
و هم گفته باشم اینڪه اوباما معتقد است نباید گذاشت «افرادِِ در قدرت» در آسودگی باشند، اصلی فراگیر است. در ادبیات سیاسی شیعه، امام علی (ع) به مردم -به این مضمون- میفرمودند با چشمانِ ناظرتان ڪجیهای قدرت را راست ڪنید.
سرافکندگی بزَککنندگانِ آمریکا
دو جمله از سخنان ۱۴ خرداد ۱۳۹۹ رهبری: «اینکه مردم آمریکا شعار میدهند که بگذارید نفس بکشیم یا نفس نمیتوانیم بکشیم، در واقع حرف دل همه ملتهایی است که آمریکا در آنجا ظالمانه اقدام کرده است.»
«با این وضع پیشآمده، برخی از ایرانیهای داخل یا خارج از کشور هم که شغلشان حمایت از آمریکا و بزَک آن بود، دیگر نمیتوانند سر بلند کنند.» (منبع)
اقدام پنهان
در قانون امنیت ملی آمریڪا، اقدام پنهان (Covet Action)، فعالیتهای دولت ایالات متحده برای تأثیرگذاشتن بر وضعیتِ سیاسی، اقتصادی و یا نظامی در خارج از ڪشور تعریف شدهاست؛ به گونهایڪه نقش آمریڪا در آن آشڪار نبوده و یا علناً به آن اعتراف نشود.
از اقدام پنهان -ڪه سرّی انجام میگیرد- به عنوان ابزاری برای پیشبردِ اهداف سیاسی استفاده میشود. در انگلیس اسم آن، «اقدامات ویژهی سیاسی» است. این رفتار نهانی، اقدامی خارقالعاده محسوب میشود ڪه از حالتی میان جنگ و صلح حڪایت دارد؛ مانند براندازی حڪومتها ڪه حوزههای گوناگونی را در بر میگیرند.
چالش اصلی در «اقدام پنهان»، ارزیابی آن است ڪه برخی از ڪارشناسان زُبدهی سازمان سیا، بر میزان نتایج مثبت آن تردید میافڪنند. مثلاً هنوز هم در جامعهی اطلاعاتی آمریڪا ڪودتای ۲۸ مرداد علیهی مرحوم دڪتر مصدق سرزنش میشود زیرا ارزیابی آنان این است آن «اقدام پنهان» در نهایت دستمایهای برای غلبهی مردم بر شاه شده و سرانجام به رویڪارآمدن امام خمینی و بنیانگذاری نظام نوین ختم گردیده است.
نڪتهی نیمهتشریحی: اینڪ ڪه رژیم پوشالی آمریڪا، نه فقط رنگینپوستان را سرڪوب و تحقیر میڪند، حتی شهروندان خود را «تروریست» مینامد؛ من به یاد سالهای دورتر زندگیام افتادم ڪه دو ڪتاب خواندنی خواندهبودم: یڪی از آقای جلال رفیع صاحب ستون «دریچه» در روزنامهی اطلاعات ڪه ڪتاب «در بهشت شدّاد» آمریڪای متمدن و آمریڪای متوحّش را نوشتهبود و این لفظ را به ڪار بُرد. و دیگری ڪتاب «آزادی مجسمه» اثر آقای دڪتر محمدعلی اسلامی ندوشن، ڪه در آن، به «مجسمهی آزادی» آمریڪا طعنه میزند ڪه در این ڪشور، آزادی واقعی فقط برای همان مجسمه است و بس؛ ڪه بهغلط، این ڪشور شعار آزادی سر داد و خود را مجسّمهی آزادی میداند.
آری، سران شَریر آنان آزادی دارند، آن هم آزادی مطلق و رها؛ ڪه هر ڪاری ڪه دلشان خواست علیهی ملت خود و ملتهای جهان بڪنند. نمیدانم آیا هنوز هم هستند در ایران ڪسانی ڪه آمریڪا را مهد آزادی بدانند و سرمشق جهان و نظام ناجی؟! بگذرم. حرف سَدید را امام خمینی -رهبر ڪبیر انقلاب اسلامی- به «شیطان بزرگ» زدند ڪه: «آمریڪا هیچ غلطی نمیتواند بڪند».
آگاهی نسبت به جهل و اجبارمان
به قلم دامنه : به نام خدا. چندیپیش متن مصاحبهی آقای یورگن هابرماس را در یکی از منابع خبری خواندم. بهتر از من میدانید که او فیلسوف مارکسیست آلمان است و منتقد سرسخت مدرنیته به سبک لیبرالیسم. در صدارت آقای سیدمحمد خاتمی به ایران هم آمده بود. او این روزها که بحران عالمگیر را مشاهده کرده، سخنان مهمی گفته که برداشت آزاد و تفسیرم را ارائه میکنم:
او این روزها را بهگونهای میبیند که در ذهنش رژه میروند و صفبهصف میگذرند و همین موجب شده که «جوامع پیچیده» را «دائماً با ناامنیهای بزرگی» روبرو ببیند. او این وضع فعلی جهان را «ناامنی اگزیستانسیالیستی یا وجودی» میخوانَد که «همزمان در سطح جهانی، ذهنِ افراد و رسانهها را درگیر» خود ساخته است.
لابُد خوانندگان فکرت میدانند یکی از حالات در اگزیستانسیالیسم، وضع آدمی در حالت لبریز از لرز درونی و روحیست.
هابرماس درین مصاحبهی تازهاش (منبع) پس از توجهدادن مخاطب به وضعوحالِ جهان، به این نتیجه میرسد که تنها یک چیز را میتوان گفت و آن اینکه: «هیچگاه تا به امروز، ما چنین آگاهی نسبت به جهل و اجبارمان در شرایط زندگیِ تحت شرایط نامعلوم نداشتهایم.»
او آنگاه به عنوان یک فیلسوف مارکسیست، -که من احتمال میدهم متافیزیک و ماوراء و معنویت در وی اثر تازهای گذاشتهاست- میگوید: «به آنچه که میتوانیم از گفتمانِ بینِ اعتقاد و دانش بیاموزیم، علاقه دارم.»
در حقیقت این فیلسوف مادّی و منتقد روزگار، از پیوند اعتقاد و دانش سخن میگوید که در نگاه وی، در درون این گفتمان، آموزه و آموختن نهفته است. و این، باور نوین این فیلسوف حالوحاضر جهان است که میتواند اثری تازه بر شنوندگان او بگذارد. بگذرم.
نظامِ نظارتیِ جدید هولناک
به قلم دامنه: به نام خدا. دیروز ترجمهی مقالهی مفصّل «یووال نوح هراری» استاد تاریخ در دانشگاه عِبری اورشلیم را خواندم ڪه برای «فایننشنالتایمز» (اینجا) از اوضاع امروز و فردای جهان نوشت. خواستم بهعلت بااهمیتبودنِ این مقاله، خوانندگان را درین متن شریڪ ڪنم. مطالب داخل گیومه «...» از اوست.
یووال نوح هراری
وی برین نظر است ڪه بهزودی همهی ما تحت نظر قرار خواهیم گرفت و مهمتر اینڪه «هیچیڪ از ما دقیقاً نمیدانیم چطور ما را زیرِ نظر گرفتهاند.» زیرا «فناوری نظارتی با سرعت سرسامآوری در حال پیشرفت است.» او با توجه به واقعیتهای این روزهای جهان -ڪه از یڪ بیماری مشڪوڪ در ووهان آغاز و در ڪمترین زمان، بهسرعت باد عالَمگیر گردید- جهانی را فرض ڪرده است ڪه در آن دولتها، همهی شهروندان را موظف به استفاده از «دستبند زیستسنجی» میڪنند و دائم شهروندان را ڪنترل مینمایند تا سلامت، و در حقیقت بقای زیستن را با دستور و نظارت، تأمین و تمهید ڪنند؛ به آن حد از نظارت و ڪنترل، ڪه پیش از آنڪه خودِ شهروند بفهمد، دولتها باخبر میشوند ڪه «چه ڪسی بیمار است، ڪجا بودهاست، و با چه ڪسی دیدار ڪردهاست»؛ تا ازین طریق، زنجیرهی انتقال بیماری را «ڪوتاه و حتی ڪلاً پاره ڪنند.»
او سپس به جنبهی منفی آن میپردازد و به این نتیجه میرسد ڪه «این امر به نظامِ نظارتیِ جدید هولناڪی مشروعیت میبخشد.» آنگاه به نقد دولت ڪنونی آمریڪا وارد میشود و میگوید: «این دولت، بهوضوح به همه فهمانده ڪه به عظمت آمریڪا، بسیار بیشتر از آیندهی بشر اهمیت میدهد.»
نوح هراری در این مقالهاش حتی از یڪ سیاست مخفی رژیم جعلی اسرائیل پرده بر میدارد ڪه در پی آن بنیامین نتانیاهو، به «سازمان امنیت اسرائیل» اجازه داد ڪه از فنآوری نظارتی -ڪه همیشه از آن برای ردیابی و ترور مبارزان جبههی مقاومت استفاده میڪند- برای «ردیابی بیماران مبتلا به ویروس» استفاده ڪند. و وقتی ڪمیسیون پارلمان این رژیم، با این اقدام موافقت نڪرد، او «با صدور حڪم اضطراری حرفش را به ڪرسی نشاند.»
چهار نڪته مینویسم و بس:
۱. جهان -چه مدرن و پیشرفته و لیبرالش و چه به قول آنان جهان سوم و عقبماندهاش و در حقیقت عقبنگهداشته شدهاش- اندڪاندڪ طی دههی گذشته با نصب دوربین در خیابانها، فروشگاهها و جایجای ڪشور و حتی در توالتها و آسانسورها بشر را آنبهآن میپایند؛ حال با ورود فنآوری نوین و پایش و ڪنترل ۲۴ هر شهروند، دیگر غوزبالایغوز میشود و بر چهرهی دروغین جهان لیبرال! خش میافتد ڪه خیلیوقت است افتاد و آگاهان باخبرند.
۲. حتی ڪشورهایی ڪه پُز میدادند آزاد و لیبرالاند، زودتر از همه به این فن ّو عمل، روی آورده و میآورند. آمار چندسال پیش نشان میداد انگلیس بیشترین دوربینهای نظارتی خیابانی را دارا بودهاست.
۳. دوربین البته در جای خود خوب است، زیرا هم از امڪان وقوع جُرم میڪاهد و هم اگر جرمی و یا اتفاقی رخ دادهباشد ثبت میسازد و داوری در بارهی آن را آسانتر. اما پایش دائمی شهروندان، منجر به مخدوششدن آزادیها و ازجمله آزادی سیاسی میشود.
۴. با این چشماندازِ نظامِ نظارتیِ جدید هولناڪ، به نظر من فقط باید قانون اساسی قویی داشت و نیز فرهنگ و آداب شهروندی بالا و والا. تا هم دولتها و هم ملتها با تعامل قدرت و جامعهی مدنی پیش بروند؛ وگرنه هرگونه اختلال درین روند، چه از سوی قدرت و چه از سوی شهروند (=سیتیزن) موجب با ایستایی و ویرانی تمدنی میشود.
سیّاره زمین خانه مشترک بنیآدم
به قلم دامنه. به نام خدا. دیروز در منابع خبری خواندم ڪه نخستوزیر واتیڪان از جانب پاپ فرانسیس -ڪه در زبان ڪاتولیڪهای جهان، پدر مقدّس خوانده میشود- جوابِ نامهی آیتالله سیدمصطفی محقق داماد را -ڪه از پاپ درخواست ڪردهبود برای برداشتنِ تحریمها علیهی ایران، اقدام ڪنند- داد.
جواب را ڪه خواندم، دریافتم چندنڪتهی مهم در آن است ڪه من فقط یڪ نڪته را برجسته میسازم و چهارپنج ڪلمه مینگارم. آن نڪته این بوده ڪه به شعر شیخ اجلّ سعدی استناد گردیده ڪه این شاعر و شیخ ایرانی شهرت و محبوبیت جهانی دارد. جملهی نامه این بوده:
«بنیآدم اعضای خانوادهی یگانهی بشریت هستند و باید ناسازگاری و تنفُّر را ڪنار بگذارند و در برابر پروردگار، برادرانه با هم در خانهی مشترڪ خود، یعنی سیّارهی زمین، زندگی ڪنند.» (منبع)
آری؛ درست گفت باید خواهرانه و برادرانه در ڪُرهی زمین زیست.
چهارپنج ڪلمهی دامنه:
۱. یاد مرحوم گالیلئو گالیله افتادم ڪه در برابر فهم رایج زمامه ازجمله فهم اربابان ڪلیسا، گفت خورشید نمیچرخد، بلڪه زمین، سیّاره است و دور خورشید سیر میڪند و میگردد. و همین رأی علمی گالیله، نزدیڪ بود گلولهایی علیهی خودش شود ڪه البته برای رهایی از «در آتش سوختن» رأی خود را پس گرفت و بخشیده شد و بعدها در سن ۷۷ سالگی به مرگ طبیعی درگذشت. شاید هم دِقمرگ شد؛ شاید.
۲. دستگاه مذهبی پاپ، نسبت به بیشتر تحولات جهان بیاعتنا یا خنثی است و اگر هم گاه وارد ماجرا میشود معمولاً موضعای میگیرد ڪه به زبان عامیانه نه سیخ بسوزد و نه ڪباب. ولی در این پاسخ نخستوزیر واتیڪان -ڪه شخص پاپ وی را مڪلّف ڪرد جواب آقای محقق داماد را بنویسد- دستڪم یڪ نیمچهصراحت دیده میشود و آن این است ڪه به صورت غیرمستقیم تیم جنایتڪار آمریڪا و به تعبیر شهید حاج قاسم سلیمانی، «ترامپ قمارباز» را از «ناسازگاری و تنفُّر» پرهیز داده است. گرچه برای چُنان خونریزانی این ارشادات توفیری نمیڪند!
۳. نیڪ معلوم است تحریمِ همهجانبه علیهی ایران ازجمله دارو و درمان، گرچه در مڪتب نئوڪانها و نورسیدههای فعلی آمریڪا از اصول و آداب و اهداف «جنگ ڪمشدت جورج شولتز» و از پایههای جنگ نوینشان است، اما ڪمتر ڪسیست در ایران و جهان -ڪه از عقل سلیم و وجدان راحت برخوردار باشد- وجود دارد ڪه ڪار ضدبشری ترامپ و ارتش تروریستی آمریڪا را درست بپندارد. البته ایران بزرگ و غیور، فراپایهتر از آن است ڪه دستِ تسلیم به سمت مظهر شرارت و غارت دراز نماید.
۴. بلی؛ نمایندهی ارشد جناب پاپ، سخن راستینی به محور شررات -به ایما و اشارت- ابلاغ ڪرده است و نیز به جهان بشریت، ڪه «در برابر پروردگار، برادارنه با هم در خانهی مشترڪ خود، یعنی سیّارهی زمین، زندگی ڪنند.» اما ڪیست نداند ڪه «آمریڪای امپریالیست» ڪه خودخوانده خود را «ڪدخدا»ی جهان میپندارد، نه برای بشریت «خانهی مشترڪ» قائل است، و نه «سیّارهی زمین» را مِلڪ مُشاع آدمیان میداند، آنان زمان و زمین را برای آمریڪا میخواهند. آنها هر ڪس و هر ڪشوری را، ڪه به فرهنگ سلاحمحور آمریڪایی و سیطرهی جبّارانهی آنان، «نه»ی عاشورایی بگوید و یا مبارزی «چه گوارایی» باشد و یا رفتار عزتمندانهی «بابی ساندز»ی داشته باشد، در لیستِ سیاه تروریستهای خطرناڪ! قرار میدهد و برای آنان، یا تحریم وضع میڪند و یا جایزهی میلیون دلاری برای لودادن و سرانجام خائنانه و خائفانه ترورڪردن.
۵. جناب پاپ گرچه خود در این مقام مذهبی و دستگاه دینیاش در ڪشور واتیڪان، به جهان ظلم نمیڪنند ولی گسترهی نفوذ وی در بین ڪاتولیڪهای جهان ایجاب میڪند فقط با ذڪر «دعا» نمیتوان جبههی زر و زور و تزویر را به راه آورَد؛ باید عیسیواره و مسیحگونه (ع) با ڪاهنان عصر و ستمگران زمانه درافتاد و آنان را به ڪردار ڪریهشان آگاه ڪرد. ارشاد و سفارش و نصیحت پاپگونه بیشتر به مزاح میمانَد، نه پیروی تامّ از مذهب و مَنهج حضرت مسیح علیهالسّلام -ڪه با حواریون دیاربهدیار در حرڪت بود و اصلاحگری- ڪه سرانجام روی دارِ صلیب و به گفتهی وحیانی قرآن ڪریم، به آسمانِ عروج بُرده شد. بگذرم. و بازهم به رسم آداب دینیمان، جای تشڪر وجود دارد ڪه دستڪم دعا و دعوت صورت داد آقای پاپ.
قلّههای ثروت و درّههای فقر
به قلم دامنه: به نام خدا. پست ۷۵۵۵ . عنوان نوشتارم از یڪی از جملات استاد محمدرضا حڪیمیست در صفحهی ۵۱ ڪتاب جاویدش: (مرام جاودانه). فقط خواستم آن را با سهچهار جملهام امتداد ببخشم و یڪ نڪتهی تڪمیلی ببفزایم:
عکس از دامنه
هنوز هم در جهان حڪومتهایی هستند ڪه مالِ خدا (=اموال عمومی و درآمدهای ملی) را در اختیار سرمایهداران و توانگرانِ نابڪار قرار میدهند.
هنوز هم در جهان دولتهایی هستند ڪه دم از مواریثِ فرهنگ دینی و علمی خود میزنند، اما اقتصادشان به زبان رایج مردم، «یزیدی» و اموی و جبّاری است و ثروتمندان را به رأس قلّه میبرَد و فقیران را به قعر درّه.
هنوز هم در جهان رهبرانی هستند ڪه از این سخن حڪیمانه و مرام جاویدانهی امام علی (ع) درڪی ندارند و سهمی نمیبرَند ڪه آن مولای پرهیزگاران و حامی مستضعفان فرمودند: «امانت را به صاحب آن رد ڪنید، اگرچه قاتل پیامبران باشد»
هنوز هم در جهان ڪسانی هستند ڪه بر صدر و بالا مینشینند ڪه خادم ملتهایشان باشند، اما بانی شرّ و دنائتاند و با شرارت میخواهند با همهی جهان به مقابله برخیزند و اربابی ڪنند. حتی در اقتصاد -ڪه بنای رشد و ڪیفتش بر رقابت میان دولتهاست- میخواهند دستِ نامرئییی برای تخریب، تحریم، تشویش و تلاطم باشند. بگذرم.
نڪته را از خودم نگویم، از استاد محمدرضا حڪیمی میگویم ڪه معتقدند: «اُمالفساد و ویرانڪنندهی بنیاد هر جامعه» در جهان و نیز «سامانگُسلِ آرمانهای نسل جوان در هر جامعه» دو چیز است: «اقتصاد فاسد و قضاوت فاسد» ڪه هر دو، در نگاه ایشان «سر در آخورِ قدرت هم دارند.»
شهریور سال ۹۷ نیز کتاب
«مرام جاودانه» را در (اینجا) معرفی کرده بودم
محکی برای چین و روسیه
به قلم دکتر فتحالله دهقان. «دوست آن باشد که گیرد دست دوست/ در پریشان حالی و درماندگی» سعدی. در حالی که تحریم های ظالمانه امریکا برای ملت ایران مشکلات و معضلات عدیده ای را فراهم نموده است،اقتصاد تک محصولی کشور،لاغر ،آسیب پذیر ودر مرحله رکود تورمی بسر می برد. درآمد محدود ومختصر کشور که از طریق روابط بازرگانی با همسایگان تامین میشد نیز براثر بیماری کرونا مختل شده است.
از سوی دیگر بیماری کرونا باعث چالش ایرانیان در اثر کمبود امکانات پزشکی شده و برای تامین دارو و لوازم بهداشتی و پزشکی نیاز مبرم به ارز می باشد. این در حالیست که آمریکا همچنان بر ادامه تحریم ها پا فشاری می کند. این در شرایطی است که بسیاری از شخصیت های جهانی، نهاد های مردمی و کشور های جهان خواستار رفع تحریم های ظالمانه امریکا علیه ملت ایران هستند .
دکتر فتحالله دهقان: اسفند 1398
در این شرایط خاص و ویژه که افکار عمومی جهانیان نیز آماده است،وزارت خارجه فعالانه عمل نموده و به صورت جدی از دو کشور چین و روسیه درخواست نماید که در خصوص رفع تحریم ها از طریق شورای امنیت سازمان ملل متحد رسما اقدام نمایند.
با توجه به این که این ویروس از طریق چین وارد ایران شده و مسئولیت مضاعفی را برای این کشور ایجاد مینماید. دیگر اینکه به گواه تاریخ دو کشور چین و روسیه در صورت اقتضاء منافع از طریق شورای امنیت اقدام نمودند. وتوی قطعنامه ها علیه ونزوئلا و سوریه شاهد این مدعا می باشد. در این هنگامه سخت برای ملت ایران می طلبد چین و روسیه در قالب قطعنامه ای از شورای امنیت رسما خواهان رفع تحریم ها علیه ملت ایران شوند.
سندان و زندان
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. سالها پیش یعنی سال ۱۳۷۲ از مرحوم دڪتر محمدجواد صاحبی ڪتابی خوانده بودم به نام «مَقتلالشمس» ڪه از نظر من تحقیق و تحلیلی خواندنی و روان از نهضت حسینی علیهالسلام است؛ از انتشارات هجرت قم. (اینجا). اشارهام درین اینجا به آن ماجراییست ڪه حاڪم جدید ڪوفه بدان توسّل جست؛ ابن زیاد.
برداشت من از آن بخش ڪتاب این است ڪه او با پوشش روبند به صورتش و غالفلگیرڪردن مردم، وارد شهر ڪوفه شد تا دستڪم دو ڪار ڪرده باشد:
یڪی این ڪه شناسایی نشود و مورد حملهی مردم منتظر و چشمانتظار امام حسین (ع) قرار نگیرد. دومی این ڪه همزمان با حفظ جان خود، میزان علایق، محبت، روراستی و اطاعتپذیری مردم نسبت به امام حسین (ع) را بسنجد ڪه با فرستادنِ نامهها و امضای فراوان پای آنها از امام (ع) برای آمدن به ڪوفه دعوت به عمل آوردهبودند.
ابن زیاد ارزیابی شوُمی در آن روز ڪرد، زیرا با این مشاهدهی میدانی گویا همان شب به سمت نیرنگ رفت و دستور داد آهنگرها و چلنگرها و شمشیرسازها تا صبح فقط بر سندان بڪوبند. چرا؟ چونڪه سر و صدای خوفناڪِ چڪش بر سندان، از مردم یڪ خیالواره میسازد ڪه در ذهن خود مرور ڪنند ڪه واقعاً ابن زیاد قصد جنگ و ڪشتار دارد. این عملیات روانیِ ابن زیاد بر فڪر و خیال ڪوفیها ڪارگر افتاد و ترس و هراس و رُعب بر آنان سایه افڪند و ڪوچهها و باریڪهها از مردم خالیِ خالی و خلوتُ خلوت شد! و خواب غفلت و خالیڪردن پشت معصوم (ع) آنان را فراگرفت.
نڪته: آری؛ سیاستِ سندان، زندان در پی دارد اگر ڪوفییی نخواهد بپذیرد! سندان و زندان در آن روز به هم ڪمڪ ڪرده بودند ڪه ڪوفیها ڪنار بڪشند؛ و ڪشیدند. و ڪوفه به ڪربلا ڪمڪ نڪرد!
اشاره: ڪربلا در آن عاشورا، در ۸۷ ڪیلومتری ڪوفه بود، ڪه امام حسین (ع) برای پرهیزدادنِ دشمن از نبرد و جنگ، راهشان را به آن سمت ڪج ڪرده بودند تا خون ڪسانی از ڪوفیان نریزد، اما دشمن خونیتر از آن بود ڪه به پیام انسانی و آسمانی امام حسین -علیهالسلام- گوش ڪند و به خاندان طهارت و عصمت احترامی روا بدارد.
نڪته بر نڪته: گاه دشمن با جهالت و خشونت، مردم را وادار میڪند ڪه عاشورا شڪل بگیرد؛ همان عزت و آزادگی ڪه سرور شهیدان آفرید.
توضیح: این متن را به مناسبت روز گرامیداشت شهیدان نوشتم. جاویدانند شهیدان و سلام و ارادت پایدار به شهیدان دارابڪلا. و تقدیم درود به خاندان شهیدان ایران.
آمار و تصاویر کرونا در ایران و جهان
انواع بیادبی در کشورها
متن نقلی: برای برخی افراد مسافرت به معنای استراحتکردن و دورشدن از فشارهای کاری است، برای برخی دیگر به معنای تجربه و دیدن چیزهای جدید است. در هر حال باید بدانیم که هنگام دیدنکردن از یک مکان جدید، یک فرهنگ جدید، آدمهای متفاوت و به طور کلی زندگی متفاوت، چیزهایی هست که نباید انجام دهیم. اگر میخواهیم مهمانهای خوبی باشیم، باید با آداب مناسب کشور میزبان آشنا شویم.
در روسیه دسته گلی با تعداد گل زوج ندهید. در روسیه و کشورهای اروپای شرقی، دادن دستهگل با تعداد زوج توهینآمیز و ناشایست به حساب میآید. عدد زوج فقط در مراسم خاکسپاری داده میشود، بنابراین اگر نمیخواهید به کسی توهین کنید، دسته گلی با تعداد فرد بدهید.
در چین از ارتباط چشمی پرهیز کنید. در چین، تماس چشمی نشانه بیاحترامی است. چینیها وقتی از کسی عصبانی هستند این کار را میکنند، بنابراین اگر میخواهید مهمان خوبی باشید، این کار را نکنید.
در تایلند به هیچ وجه به اعضای خانواده سلطنتی بی احترامی نکنید.. جحتی جوکساختن درباره آنها ممکن است شما را دچار دردسر کند. از همه مهمتر، پا گذاشتن پولشان جرم به حساب میآید و با شما مثل یک مجرم رفتار میشود.
در نروژ درباره رفتن به کلیسا حرف نزنید. در نروز از کسی نپرسید که آیا به کلیسا میرود یا نه. فقط درصد بسیار کمی از جمعیت نروژ به کلیسا میروند، بنابراین اینکه به روی آنها بیاورید بیادبی به شمار میآید و بهتر است درباره آن حرف نزنید.
قدرت مطلقهی ملکهی انگلیس
معرفی کتاب بازجویی از صدام
به قلم دامنه. به نام خدا. چند روزی است کتاب «بازجویی از صدام»، با عنوان فرعی «تخلیهی اطلاعاتی رئیسجمهور» را در دست مطالعه دارم. نوشتهی جان نیکسون. ترجمهی هوشنگ جیرانی. ویراست جدید، (چاپ اول ۱۳۹۶، چاپ دوازدهم ۱۳۹۷) در ۲۴۴ صفحه. فشردهای از آن نوشتم و در مدرسهی فکرت گذاشتم و در اینجا -دامنه- با شرحی بیشترآورده ام. لازم است بگویم جان نیکسون نویسندهی این اثر سیاسی، تحلیلگر ارشد در سازمان «سیا» است و مدرّس در مدرسهی «شرمن کنت» آمریکا.
جان نیکسون نویسندهی کتاب «بازجویی از صدام» مرتباً ردههای بالای دولت آمریکا را «تغذیهی اطلاعاتی» میکرد. او از سال ۲۰۰۱ که سازمان «سیا» را ترک کرد، به عنوان مشاور ریسک بینالمللی در ابوظبی امارات مشغول شد. او در اولین تخلیهی اطلاعاتی صدام، کشف کرد صدام انتظار داشته آمریکا چشم در چشم او بیندازد و بپذیرد او به عنوان خطّ مقدّمِ دفاع عربی در برابر فارسهای ایرانی است. جان نیکسون که متخصص این کار بود و فردی پیچیده، از زبان صدام کشید که به او گفت: «به آنها [شیعیان] گفتم نمیتوانند عمامه را وارد سیاست کنند، اجازهی این کار را نمیدهم» زیرا از نظر جان نیکسون، صدام آدم معتقدی بود و خصومتی با مذهبِ حداقلی نداشت ولی باور داشت کشور را «فقط یک نفر باید» بچرخاند و آن یکنفر کسی نیست، جز صدامحسین.
جان نیکسون در این کتاب خواندنی _که از فیلتر بخش «مرور انتشارات سازمان سیا» بهسختی عبور کرده و بسیاری از فرازهای آن سانسور شده_ تحلیلش بر این استوار است که ایالات متحده آمریکا معمولاً کورکورانه به تهدیدها واکنش نشان میدهد. او بهصراحت میگوید: «در واقع، فقدان درکِ ما، نقیصهای جدی را در سیاست خارجی ایالات متحده نشان داد که ما را از زمان تأسیس کشورمان دچار مشکل کرده است.»
عکس از دامنه
صفحهی ۱۲۷
جان نیکسون در این کتاب خواندنی و پر از اطلاعات، میگوید روحیهی تهاجمی سرسختانهی صدام در زمان بازجویی نیز محسوس بود. او بازجوییاش را با اولین سؤالی آغاز کرد که پاسخ واکنشی صدام چنان هجومی بود که باعث شد جا بخورد: اولین سؤالش این بود: «آخرین بار کی پسرانتان را زنده دیدید؟» صدام به جای جواب از او با خشم پرسش کرد تو کی هستی که این را از من میپرسی؟! چرا از من سیاست نمیپرسی؟ که خیلی چیزها میتوانی از من یاد بگیری.»
این را هم در دامنه بیفزایم که خیرالله طلفاح -دایی و پدرهمسر صدام- که شهردار بغداد بود و از این مقام به دلیل افشای فساد از سوی صدام عزل شد، کتابی کوچک نوشته بود که عنوان آن این بود: «ایرانیها، پشهها و یهودیان: سه موجودی که پروردگار نباید خلق می کرد». سند این سخن عَنودانه و جاهلانه را در عکس بالا آوردم. این کینۀ خیرالله طلفاح -که صدام در خانۀ او بزرگ و تربیت! شد- نشان می دهد ایران و ایرانیان تا چه حد، خار چشم بعثیها و تکریتیها بود و آنان تا چه میزان در تعصّبات نژادی و جهل تاریخی اسیرند.
نکته هم بگویم: فقط دو نکته و بس: ۱. افراد سیا در ارتش آمریکا مأمور میشوند تا به آنان تحلیل بیاموزند. ۲. بازجویی به شیوهی آمریکایی شامل سؤالهای فهرست شده نیست، چون چنین سبکی موجب خالیبندی میگردد و نیز راه را به روی شنیدن حقیقت از زبان بازجوشونده میبندد.
یورگن هابرماس چه گفت؟
توضیح دامنه: فیلسوف آلمانی یورگن هابرماس، شاگرد و دستیار تئودور آدورنو، یکی از اعضای برجسته نسل دوم مکتب فرانکفورت، و استاد فلسفه در دانشگاه گوته فرانکفورت، اخیراً دربارۀ مسائل روز جامعه و جهان گفت و گویی انجام داده است. او گفته: «ترامپ در حال پایین بردن سطح سیاسی- فرهنگی آمریکاست.» دامنه به دلیل اهمیت سخنان این فیلسوف مخالفِ نظام سرمایه داری، ترجمۀ این گفت و گو را به خوانندگان دامنه ارائه می شود:
متن این گفتوگو
*بحثهای فراوانی درباره «زوال روشنفکری متعهد» وجود دارد. اما قبول دارید که این موضوعات به ندرت از سپهر روشنفکری فراتر میرود؟
بر اساس الگوی فرانسوی، از زولا تا سارتر و بوردیو، «حوزه عمومی» برای روشنفکری بسیار مهم است؛ هرچند ساختار شکننده آن متحمل فرایند شتابنده زوال خواهد بود. امروزه پرسش نوستالژیک «روشنفکران کجا رفتهاند؟» اهمیت خود را از دست داده است. اگر شما خوانندهای ندارید که افکارتان برای او نوشته شود، نمیتوانید «روشنفکر متعهد» هم داشته باشید.
*آیا اینترنت «سپهر عمومی» را (که رسانههای سنتی را پشتیبانی میکند) تقلیل داده است؟ و این امر، به نوبه خود، بر نقش اندیشمندان و فیلسوفان در جامعه تاثیر منفی گذاشته است؟
بله. بنابر نظر هاینریش هاینه، «پیکره روشنفکر» با پیکربندی کلاسیک سپهر عمومی آزاد بدست میآید؛ هرچند این امر، به مفروضات غیرمحتمل فرهنگی و اجتماعی وابسته است همچون وجود «ژورنالیسم هوشیار» که در آن روزنامههای مرجع و رسانههای گروهی قادر به هدایت توجه اکثریت به موضوعاتی هستند که با شکلگیری عقاید سیاسی ارتباط دارند؛ و نیز وجود «اجتماع مطالعهگری» که به سیاست علاقهمند است، تحصیلکرده است، به فرایند مناقشهآمیز تشکیل عقاید خو گرفته، و برای مطالعه مطبوعات باکیفیت و مستقل، زمان صرف میکند.
امروزه این زیرساختها دیگر دستنخورده نیست؛ البته تا جایی که میدانم این وضعیت، هنوز در کشورهایی مانند اسپانیا، فرانسه و آلمان وجود دارد. اما حتی در چنین کشورهایی هم، اثر متلاشیکننده اینترنت نقش رسانههای سنتی را بویژه برای نسلهای جوانتر تغییر داده است. حتی پیش از آنکه گرایشهای مرکزگریز و خُرد در رسانههای جدید پدیدار شوند، «تجاریسازی توجه عمومی» باعث به جریان انداختن فروپاشی سپهر عمومی شده بود. مثال آن، ایالات متحده و استفاده منحصر به فرد آن از شبکههای تلویزیونی خصوصی است.
اکنون ابزار تازه ارتباطات، الگوی بسیار موذیانهتری از تجاریسازی دارد که هدف آن به روشنی «هدایت توجه مصرفکننده» نیست، بلکه بهرهبرداری اقتصادی از مشخصات خصوصی کاربر است. آنان اطلاعات شخصی مشتریان را بدون اطلاعشان میدزدند تا آنان را، حتی با مقاصد سیاسی، مانند رسوایی اخیر فیسبوک، موثرتر مدیریت کنند
*آیا در نگاه شما، اینترنت به رغم مزایای آشکار آن، شکلی تازه از بیسوادی را اشاعه میدهد؟
منظور شما مشاجرههای پرخاشگرانه، حرفهای پوچ و دروغهای دونالد ترامپ در توییتهایش است؟ حتی نمیتوان گفت این فرد زیر سطح فرهنگی-سیاسی کشورش قرار دارد. ترامپ همواره در حال پایین بردن سطح سیاسی- فرهنگی کشورش است.
از زمانی که صفحات چاپی اختراع شد و همه را به یک خواننده بالقوه تبدیل کرد، سدهها طول کشید تا همه مردم توانستند بخوانند. اینترنت همه ما را به مولفان بالقوه بدل کرده و از این اتفاق تنها دو دهه گذشته است. شاید با گذشت زمان ما یاد بگیریم که شبکههای مجازی را با روشی متمدنانه مدیریت کنیم. اینترنت هماکنون میلیونها وضعیت مفید از خردهفرهنگها را بازگشوده که در آن اطلاعات قابل اعتماد و نظرات صحیح مبادله میشوند. نه فقط در تارنوشتهای علمی که آثار دانشگاهی توسط آنها توسعه مییابند، بلکه برای مثال تالارهای گفتوگوی بیماران مبتلا به یک بیماری نادر که میتوانند با دیگرانی در موقعیت مشابه ولی در قارهای دیگر نظرات و تجربیاتشان را به اشتراک بگذارند. بیشتر بخوانید ↓
بشّار سوریه
یارانه حق ملّته
به قلم دامنه. به نام خدا. دولت حسن روحانی _که دولتِ حزب کارگزاران (=حزب طبقۀ داراها و مُتمکّنین) یعنی همان راست مدرن و به تعبیر دامنه، راست مُرفّه است_ باز نیز قصد کرده است به یارانه مردم دستی بزند. یعنی می خواهد (حداقل قصد و نیّاتش این است) از جیب ملّت بردارد و به کیسۀ دولتِ پرخرج بریزد. یارانه حق ملّت است و پولی ست که از منابع درآمدی عمومی، به ازای افرایش قیمت کالاهای اساسی مردم؛ مستقیم به جیب مردم می رود. حال اگر از میان این همه پولها که در جاهای خاص! خرج می شود، چشمتان فقط به این پولِ ناچیز یارانه دوخته است، این چند نکته را به گوش تان فرو کنید:
یک: اگر یارانه مردم را می خواهید حذف یا تصرّف کنید، بکنید! اما قیمت های نان، برق، آب، گاز، بنزین و گازوئیل و نفت و اقلام اساسی ملت را به همان قیمت سالهای پیش از اجرای یارانه بازگردانید. آری؛ قیمت های سرسام آور و سوداگرانه را به ارزانی معمول و مردم گرایانه برگردانید، آن گاه با یارانه مردم هر کاری دوست داشتید بکنید و نوش جان تان!
دو: تضمین دهید پول عظیم یارانه -که می گفتند هدیۀ امام زمان! است- به اختلاس های میلیاردی و فیش های نجومیِ دو دولت قبل و حال، نمی انجامد.
سه: قول دهید، آن هم قول سَدید، نه وعده های خنده دار انتخاباتی، که این پول یارانه را از ملت می گیرید خرجِ مدرسه سازی، درمانگاه سازی، خانه سازی مستضعفان می کنید و به سمینارها و آنجا و اینجا نمی دهید. و الّا، مردم هیچ اطمینانی به بازگشت پول شان به جیب دولت ندارند.
چهار: این را هم بدانید بسیاری از مردم، همین یارانۀ ناچیز را _که بارها از سوی دولتچی های حسن روحانی بر سر مردم منّت می گذارند، گویی مالِ پدرشان را می بخشند_ هزینۀ درمان شان، پرداخت قسط های بانک های رباخوارشان، شهریۀ دانشجوی دانشگاه آزاد و خوابگاه دانشگاه دولتی شان، نان و خوراک شان و حتی بدهی های پیشخورشان می کنند. دولت گویی کاری دیگر! ندارد هر روز بر سر یارانه به قول دارابکلایی ها «بِز رقص می دهد»!


.jpg)







