خروسهای مکزیکی!
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. خروسهای مکزیکی! نگاهی گذرا به کتاب جدید آقای سید عطاءالله مهاجرانی. ایشان در بخشی از کتاب جدیدش «نقدِ "تحریفِ مدرن" امام خمینی (جنگ عراق و ایران» از انتشارات «امید ایرانیان» -که آقای «مهرداد خدیر» نیز آن را درین (منبع) معرفی کرده است- دست به افشای سندی میزند که بر اساس آن، آمریکای عصر رونالد ریگان، برای نابودی منابع و سرمایههای دو کشور ایران و عراق، متوسّل به سیاستی شده بود که رونالد ریگان رئیسجمهور وقت آمریکا از آن به عنوان «خروسهای مکزیکی» تعبیر کرده بود؛ یعنی دو خروس (=بخوانید عراق و ایران) چنان تا سر حدِ مرگ با هم میجنگند تا هر دو «ناتوان و آشولاش» بر زمین میافتند. که بعدها جرج شولتز تز «جنگ کمشدت» را نسبت به ایران طرح کرد.
نکتهی تشریحی: در طول هشت سال جنگ تحمیلی، بر امام خمینی -رهبر کبیر انقلاب اسلامی- و وفاداران انقلاب -که با جان و دل و از سرِ آگاهی و غیرت به جبهه میشتافتند تا شرّ فتنهی جنگ را در همان مرز دفن کنند نه وسط خاک ایران- کاملاً آشکار بود که جنگ صدام علیهی ایران، جنگی انفرادی نیست، جنگی نیابتیست از سوی آمریکا و غرب علیهی ایران؛ منتهی در آن دوره بر بسیاری سخت میآمد این قضیهی بدیهی و پیشپاافتاده را بپذیرند، زیرا بنای کارشان بر لجاجت با امام و انقلاب بود. لابد به حکم آزادی، حق خود میدانستند جوری دیگر فکر کنند. خُب! بکنند، ولی حالا درین کتاب، سند و سندها رو شد که جنگ، با تحریک آمریکا و حتی توافق شاهپور بختیار با صدام حسین، شکل گرفت. او ۵ بار به عراق رفت و با صدام حسین بر سر سقوط جمهوری اسلامی و در دست گرفتن قدرت پس از شکست ایران توسط صدام! توافق کرده بود. نیز سندِ تشویق صدام برای جنگیدن با ایران از جانب آمریکاییها؛ یعنی همان ملاقاتی که در مادرید بین فاضل براک «چهرهی پشت پردهی حکومت عراق با الکساندر هیگ از آمریکا» صورت گرفت که در آن حتی «بیل گیتس» و به گفتهی آقای مهاجرانی «رابرت گیتس» نیز شرکت داشت.
نکتهی حاشیهای: وقتی حجتالاسلام آقای سید ابراهیم رئیسی برندهی انتخابات ۱۳ شد، نشست مطبوعاتی گذاشت. در پایان آن نشست، حجتالاسلام آقای سید محمود دعایی -مدیر روزنامهی اطلاعات- به سراغ آقای رئیسی رفت و هدیهای تقدیمش کرد. چه بود؟ همین کتاب.
نکتهی نقدی: بر آقای دکتر سید عطاءالله مهاجرانی انتقادات فراوانی وارد است و من از همان دورهی در قدرتش، منتقدش بودم؛ اما پیش نیامده کتابی یا مقالهای ازو به بازار نشر بیاید، اما من در خواندن آن ابا کنم. نه. حالا هم که لندننشین شد و حتی سراغ آل سعود هم رفته بود و در نشست این آل، شرکت میجست، باز نیز با هر نیتی (حالا برای تطهیر خود یا تبرئهی فرزندش و یا هر n کاری! که دارد) قلم خود را کنار نگذاشته، چه جاهایی که بدنویس است و چه جاهایی که خوبنویس. بگذرم.