دامنه‌ی داراب‌کلا

قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

Qalame Qom
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
قم، مازندران، ساری، میاندورود

پیام مدیر
نظرات
  • ۷ آذر ۰۳، ۱۷:۲۳ - ‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد
    🤩
موضوع
بایگانی
پر بازدید
پر پسند
پر بحث‌

۱۸۹ مطلب با موضوع «ایران» ثبت شده است

خواستی ماهان و بم و زاهدان بری، برو

من اما ماه آسمان را می‌روم و شد اگر، راه راور و مشهد را

( تصویربرداری آسمان و شب و راه در اسفندماه سال ۱۴۰۰ )

 

 

این عکس گل هم از جناب یک دوست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۱۴۰۰ ، ۱۰:۳۲
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. شایسته‌کاری ۱۸ (سلسله نوشتارم در مدرسه فکرت) در نام بردنِ سلسله‌ی سادات -که ریشه در نسل پیامبر ص دارند و متصل به خاندان عترت‌اند- هرگز عنوانِ محبت‌آمیز و حرمت‌گذارِ «سیّد» را، از سرِ اسمشان حذف نکنیم؛ این را از آن‌رو می‌گویم دوستداران اهل‌بیت -علیهم‌السلام- هوشیار باشیم کسانی هستند که این عنوان را به‌عمد حذف می‌کنند تا مثلاً به دیگران بگویند ما از عناوین! ارزشی پرهیز می‌کنیم. اما پاره‌ای از هم‌اینان بارها پیش‌آمده که برای نخاله‌ترین افراد در تاریخ، عناوین می‌آورند و ابایی از وصف و تکریم و حتی تقدیس و گرامی‌داشت‌شان ندارند. اگر کسی در شناسنامه سیّد است، طبق قانون ثبت احوال ایران هم، ذکر و درج سید یا سادات را لازم می‌دارد. افتخار می‌کنیم سادات را گرامی می‌داریم؛ این فرهنگ محبت و حرمت در میان ایرانیان بوده و هست و خواهد بود. آن بنگاه‌های سخن‌پراکن بیگانه‌اند که «سیّد» را حذف می‌کنند تا مردم متدین مسیر را گم کنند.
 

 

پیام حجت‌الاسلام حاج سیدحسین شفیعی دارابی: 

 

سپاس از مقابله با یک هجمه فرهنگی نامرئی!!!

بسمه تعالی. آقا ابراهیم سلام علیک شکر الله سعیک. متاسفانه در کارهای پژوهشی حوزوی و دانشگاهی، شاهد این اقدام ناپسند (؛ یعنی حذف واژه مقدس «سید» از نام مؤلفان قدیم و جدید و... (امام حمینی، علامه طباطبایی، بحرانی، سید محمد کاظم یزدی و....) در فهرست منابع مقالات، کتابها، پایان نامه ها و رساله‌ها) هستیم؛ بنده در تمام جلسات دفاعیه رساله ها، و پایان نامه و ارزیابی مقالات و... بر این اقدام خورده گرفته ام؛ و از جمله تذکر و در خواستم از محققان اینست که این نقیصه را رفع نمایند؛ متاسفانه حتی دیدم برخی از اساتید راهنما و محققان و... می گویند: «طبق آئین نامه، اشکال ندارد»؛ اطلاعیه صادر شده برای جلسه کرسی ترویجی فردا (یکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ش) دیدم کلمه دل انگیز «سید» را از روی نام بنده حذف کردند؛ بلافاصله به مسئول مربوطه تذکر داده ام که اصلاح کنند و اصلاح نمودند؛ در پایان کنگره بین الملل «بیانیه گام دوم و...» نیز دیدم: نام «حسین شفیعی» به عنوان عضو کمیسیون «تمدن» و ناقد دو مقاله درج گردید؛ اعتراض نمودم که بنده «سید حسین شفیعی دارابی» هستم؛ آقا ابراهیم، این پرده برداری جنابعالی از این هجمه نامرئی فرهنگی؛ موجب گردید تا بنده از این پس، در  اقدامات مشابه پیش روی، مصمم تر عمل نمایم. البته بر اساس آموزه های اهل بیت (علیهم السلام)، بار سنگینی بر دوش ما سادات و منتسبین نسبی آن بزرگوار فرض است که حرمت این تعبیر و توصیف را نگه داریم؛ و مراقب باشیم تا در عرصه عمل، کاری ناخوشایند مرتکب نشویم؛ و...؛ زیرا منتسب به آن اولیاء پاک الهی هستیم. (عصر روز شنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۰ ش = ۸ شعبان ۱۴۴۳ ق: حوزه علمیه قم: سید حسین شفیعی دارابی) 

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۱۴۰۰ ، ۱۹:۱۳
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

از مرحوم آیت‌الله العظمی لطف‌الله صافی گلپایگانی: این‌ها به عنوان متجدد می‌آمدند و هدف اصلی‌شان، از بین بردن اصل اسلام و جوهره دین و هویت دینی بود... در نوشته‌های تاریخی‌شان، در بدگویی به اسلام و مسلمین کم نگذاشته و همه علل عقب‌ماندگی را به اسلام برگردانده‌اند!... شما همین لغت‌نامه دهخدا را نگاه کنید، چقدر حق‌کشی کرده است! ببینید چند صفحه به آن زن بابی- قره‌العین- اختصاص داده است، نزدیک به بیست و هفت، هشت صفحه درباره او مطلب نوشته است، اما در مورد حضرت زهرا (س)، به یکی دو صفحه هم نمی‌رسد!

 
همان طور که می‌بینید کشور‌های بسیار کوچک اروپایی هم استقلال دارند، اما اگر یک کشور اسلامی بخواهد استقلال داشته باشد، اگر بتوانند، فوراً صدای استقلال‌خواهی آن را خفه می‌کنند!... بسیاری از برنامه‌های تحمیلی مثل یکسان‌سازی شکل لباس و کشف حجاب، همه برای تغییر هویت اسلامی بود. توجه به مدنیت قبل از اسلام و ایران باستان و احیای مدنیت‌های مرده در نقاط دیگر، همه برای همین مقصد بود.... پیدایش بابی‌ها، بهایی‌ها و پهلوی‌ها، برای همین مسئله بوده است.
 
خود مرحوم آخوند خراسانی را که به‌حق از رهبران بزرگ مشروطه بود، قبول نداشتند! آن‌ها امثال ستارخان و باقرخان را که در مقابل مرحوم آخوند، اصلاً به حساب نمی‌آمدند، بزرگ جلوه می‌دهند!
 
گاهی در زمان شاه می‌گفتم این کار‌هایی که شاه انجام می‌دهد، برنامه‌های خودش نیست، چون او این قدر عقلش نمی‌رسید، بلکه این نقشه‌های بیگانگان، منحرفان و متخصصان استعمار، در ضدیت با اسلام بود و او فقط اجرا می‌کرد.
 
مراجع و علما را طوری معرفی می‌کنند که نه با جامعه کار دارند و نه به فکر مردم هستند و نه آشنا به مسائل جهان‌اند!
 
از طرفی ترقی صنعتی اروپا هم، خیلی جلوه می‌کرد و مردم را تحت تأثیر قرار داده و تبلیغات ضددینی هم، به‌طور کلی گسترده شده بود...» منبع
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۱۴۰۰ ، ۱۸:۳۹
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

متن نقلی به تنظیم دامنه: در آیین واگذاری صدوسیزده‌هزارمین سند املاک غصب‌شده از سوی خاندان پهلوی به مردم، مطرح شد: ۴۴ هزار فقره املاک و سند از سوی خاندان پهلوی غصب شده است و اموال مردم را بدون پرداخت ریالی تصاحب کردند. درآمد رضاخان از اجاره‌ی املاک در ۸۰ سال قبل، ۷۰ میلیارد تومان بود و از مجموع ۴۴ هزار فقره، فقط ۲ هزار و ۱۰۰ فقره آبادی بوده است. ... برخی از خودروها در دنیا بی‌نظیر هستند و سه کارخانه جمع شده بودند تا برای پسر چندساله‌ی شاه ملعون، خودرو تولید کنند. آقای سید پرویز فتاح رئیس بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی پرده برداشته که برخی از قطعات خودرو رضاشاه از طلا بوده است. هیچ‌کدام از موزه‌ها در کشور مصادره نشد و همه‌ی آن در دست میراث فرهنگی قرار دارد و خاندان پهلوی تمام تابلوها و فرش‌های نفیس را تصاحب کرده بودند.. در حال حاضر همه اموال و خودروها حفظ و بازسازی شده است... شناسنامهی شاه، فرح و ... در اختیار بنیاد مستضعفان قرار دارد... آن‌ها تصور می‌کردند که دوباره برمی گردند، ولی پول‌های زیادی را از کشور خارج کردند و برآورد ما این است که آن‌ها ۱۰۰ میلیارد دلار پول از کشور خارج کردند.. ۳۵ هزار هکتار از اموال غصب شده به دست خاندان پهلوی به مردم واگذار شده است. هنر جمهوری اسلامی این است که اموال غصب شده را به مردم برگردانده است. منبع.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۱۴۰۰ ، ۰۷:۳۲
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
به قلم جلیل‌ قربانی: آقای طالبی، سلام، روز به‌خیر
 
۱- در دوره قبلی فعالیت «مدرسه فکرت» درباره ربا و تفاوت آن با بهره در نظام بانکی، مطالب خدمت دوستان ارائه کردم. به بیان ساده؛ ربا مربوط به دوره قبل از پیدایش پول و برای معامله پایاپای(کالا با کالا) بود که نباید بازپرداخت یک کالا بیشتر از دریافت آن باشد، آن هم به شرط برابری کیفیت آن دو جنس.
 
۲- اما یک نکته را باید اینجا متذّکر شوم، مهمترین کارکرد بانک در اقتصاد «جمع‌آوری سپرده» و «دادن وام» است؛ بانک برای جمع‌کردن سپرده باید سود بپردازد و برای دادن وام باید کارمزد بگیرد. 
 
۳- این پول دریافتی و پرداختی در سامانه بانکی« نرخ بهره» و تفاوت آن هم درآمد بانک از این فعالیت است.  اگر تفاوت این دو عدد به نفع کارمزد مثبت نباشد، بانک ورشکسته می‌شود و کار تعطیل.
 

 
۴- بانک واسطه یا دلالی است که دو طرف یک معامله پولی را به هم می‌رساند که یکی مازاد و دیگری کمبود پول دارد. مطابق ماده ۲۳۵ قانون تجارت، می‌تواند حق دلالی دریافت کند.
 
۵- کسانی که نرخ بهره را به عنوان ربا در نظر می‌گیرند، شناختی از کارکرد نظام بانکی و مهم‌تر از آن از کارکرد پول در اقتصاد ندارند.
 
۶- من اگر جای وزیر اقتصاد بودم، همین امروز این آقای صدیقی را به عنوان مدیرعامل بانک ملی کشور منصوب می‌کردم تا ببینم ایشان برای اداره یک سامانه بانکی چه روش جایگزینی دارند.
 
 
پاسخ ابراهیم طالبی دارابی دامنه:
 
جناب آقای قربانی سلام. نیمروزتان به خیر. جناب‌عالی چون اقتصادخوانده هستید، بهره و ربا و فلسفه‌ی تأسیس بانک را کاملاً علمی بیان فرمودید که بر اطلاعات ما افزوده شد. متن خیلی هم منسجم در آمد. این به لحاظ نظری، اما وقتی به عملکرد و اخلاق اداری بانک‌ها توجه کنیم می‌بینیم طی همین دو دوره‌ی دولت ۱۱ و ۱۲ (دولت ۹ + ۱۰ که پیشکش) بانک‌ها آنچنان سود سرشار و معاملات پرسود و خرید املاک نجومی انجام داده‌اند که صدها سال اینها را سرمایه‌دارتر کرد اما ازین‌همه درآمد و افزایش سرمایه و حتی املاک و مستغلات، حتی درصدی ناچیز هم به حساب مشتریان خود نریختند. مگر می‌شود بانک واسط باشد ولی حق ذی‌حقان را ندهد یا دست‌کم هوای مشتریانش را نداشته باشد؟ بند ۲ شما که فلسفه‌ی تأسیس را به‌درستی رساند، این را ایجاب می‌کند که سپرده‌گذار متضرر نگردد. از سوی دیگر با تنظیم قراردادهای خشک و ده‌هاماده‌ای، مشتریان خود را خام و مبهوت می‌کند و شاید بتوان گفت کلاه بر سر آنان می‌گذارد! با این‌همه متن شما یک کلاس درس بود و ارزش نظری‌اش محفوظ و مضبوط. تشکر. بیشتر بخوانید ↓
 
نظر آقای احمد فضلی:
سلام، یکی از دلایل ربوی بودن بانک نرخ سود ثابت است که اول معامله به اصطلاح مضاربه تعیین می گردد با این همه تغییر شرایط اقتصادی هیچ تغییری در این نرخ نمی شود و اساسا این نوع مضاربه فقط روی کاغذ غیر ربوی است، موضوع دوم سود از تاخیر دیر کرد وام ها هست که از نظر تقریبا همه مراجع هم ربا و حرام است و یکی از دلایل ورشکستی بنگاه های اقتصادی کشور همین سیاست تساعد اقساط است. تا زمانیکه سیستم بانکداری ما بر مبنای سیستم غربی که ریشه در سیستم مالی یهود داری تغییری در واقعیت صورت نمیگیرد، مگر اینکه واقعا بانکی با مفهوم و قرار های اجرایی اسلامی باشد
 
 
جواب جناب جلیل‌ قربانی به آقای احمد فضلی :
 
سلام شب به خیر
 
۱- بانکداری یک کسب‌وکار و آن‌چه که در این کسب‌وکار معامله می‌شود، پول است.
 
۲- نرخ بهره به منزله قیمتِ موضوعِ معامله شناخته می‌شود؛ قیمت خرید پول برای سپرده و قیمت فروش پول هم برای وام وضع می‌شود.
 
۳- مثل تمام معاملات در بازار، قیمت فروش باید بالاتر از قیمت خرید باشد تا دوام کسب‌وکار تضمین شود. بالا و پایین بودن آن فقط با نرخ تورم سنجیده می‌شود. استاندارد هم این است که نرخ بهره کمی بالاتر از نرخ تورم باشد.
 
۴- این که یهودیان، بنیانگذار بانکداری به شمار می‌روند، اولاً به دلیل تقدم زمانی یهودیان نسبت به بقیه ادیان است و ثانیاً به دلیل آن‌که رهبران دینی مسیحی و بعدها مسلمان آن را مصداق ربا و حرام می‌شمردند‌. بعدها برای ورود به دنیای مدرن، آن را پذیرفتند تا از قافله تمدن عقب نمانند.
 
۵- در پست قبلی هم گفتم که کسانی که بانکداری بدون ربا را از سال ۱۳۶۲ در ایران، جایگزین بانکداری متعارف در کشور کردند، در عمل جز تغییر نام قراردادها، کاری نکردند. به جز ایران در هیچ کشور اسلامی و غیراسلامی، بانکداری متعارف کنار گذاشته نشد.
 
۶- خاستگاه آن‌چه به عنوان بانکداری اسلامی در ایران رایج شده، دستاورد نظریه‌پردازان اقتصاد اسلامی غیرشیعه در جهان به ویژه پاکستان است و معمولاً اولین شعبه هر بانک اسلامی در انگلستان تأسیس می‌شود.
 
۷- این که کسانی که بانکداری را با یک نگاه دفعی، دستاورد یهودیت می‌دانند، چرا در این ۴۰ سال حاکمیت جمهوری اسلامی، جایگزینی برای آن نساختند؟ مگر برای یک دستاورد مدرن می‌توان جایگزین پیشامدرن پیدا کرد.
 
۸- نکته آخر دانشمندان و نوآوران، خادمان بشریت هستند و با نگاهی خدامحورانه، هدف‌شان، نگاه دینی ندارد، بلکه نگاهی انسانی و جهان‌شمول دارد. بانکداری، بانکداری همانند بسیاری از فعالیت‌های مدرن، دستاورد بشری است که انسان‌ها در کنار دیگر اختراعات و اکتشافات، بدون توجه به خاستگاه دینی، در طول تاریخ به ارمغان آورده‌اند.
 
 
ابراهیم طالبی دارابی دامنه:
 
جناب آقای قربانی! سلام. شب به خیر. خوب نگاشتید. بند ۶ را نمی‌دانستم. جالب بود. اما بند ۵ عرضم این است خودِ مراجع عظام هیچ‌وقت نپذیرفتند بانک‌های جمهوری اسلامی غیرربوی‌اند. حضرات جوادی آملی و مکارم شیرازی که بارها و بارها تذکر دادند و بخش‌هایی از رفتار بانکی را حرام اعلان کردند ازجمله جریمه‌ی وحشتناک دیرکرد. قسط. در واقع به فرموده‌ی شما فقط اسم عوض کردند. در پایان اشکال ربوی‌بودن امری دینی است. این‌که به آن توجه نمی‌شود باید گذاشت روی اختیار عمل مردم که دین هم نمی‌خواهد مردم را به‌زور عامل شریعت نگه دارد.
 
من اساساً از هیچ بانکی زیان ندیدم چون زیاد سروکار ندارم، گرچه بانک‌ها جزوِ سامانه‌های مدرن‌اند اما نیک بلدید که در گذشته‌ی دور چارپایه‌ای به اسم «بنک» در اروپای ایتالیا و یا اسپانیا می‌گذاشتند و پول‌فروشی می‌کردند. امروزه مردم مجبورند پول را به بانک بسپرند، دست‌کم به این علل:
 
۱. بلد نیستند پول را کار بزنند. ۲. می‌گذارند که وام بگیرند. ۳. سود کنند. ۴. پس‌انداز کرده باشند. ۵. مردم از پول دمِ دستی واهمه دارند (به عبارت محلی: لَمِه‌لای پول زود لو شونه) چون خرج می‌شود یا کِش می‌رود، لذا هجوم می‌برند به بانک. ۶. یارانه‌بگیرند، پس باید بانک حساب باز کنند. ۷. حقوق‌بگیرند که لازمه‌اش حساب بانکی‌ست. ۸. تبادل فقط با بانک میسر است. و ... . بحث خوبی بود. تشکر. تازه خواستم بپرسم بانک رسالت هم جزوِ همین قماش‌هاست؟ که گویا جواب شما شامل این بانک هم هست. اگر نیست، روشن بفرمایید جناب قربانی.
 
جواب پایانی جناب جلیل قربانی:
 
سلام شب به‌خیر جناب طالبی. ممنونم از التفات جناب‌عالی به نوشته‌ام. در مورد فعالیت بانک‌ها، طبق قانون در تمام کشورها، بانک‌های تجاری حق ندارند در فعالیت‌های غیربانکی مانند بنگاه‌داری شرکت کنند.
 
کارزدن پول به تعبیر عام، کار بانک نیست و انجام فعالیت‌های اقتصادی از جمله خرید و فروش املاک و مستغلات و مانند آن از ایرادات بانکداری در ایران است.
 
همه بانک‌ها از جمله مهر ایران و رسالت در دادن وام، شرط سپرده‌گذاری دارند و نسبتی از سپرده را وام می‌دهند. 
 
آنها این سپرده‌ها را فعالیت‌های اقتصادی به کار می‌گیرند و سود قابل توجهی از آن فعالیت‌ها به دست می‌آورند.
 
حساب قرض‌الحسنه مشتری نزد بانک به معنای بهره‌مندی بانک از پول رایگان است، اما هیچ بانکی وام قرض‌الحسنه به معنای بهره صفر درصد نمی‌دهد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۱۴۰۰ ، ۰۶:۵۱
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
 
به قلم دامنه. به نام خدا. سلام. خواستم درین پست به یک موضوع جامعه‌شناختی ورود کنم. کمبود مدرسه در بردسکن خراسان رضوی موجب کلاس‌های مختلط (= پیشنهاد من: درهم و باهم) شده است. بافت فکری و مذهبی این منطقه موجب گردیده تا خانواده‌ها ترکِ تحصیل دختران را بر حضور در کلاس مختلط با پسران ترجیح دهند، عصمت دختران را بر دانش آنان رجحان داده‌اند. به نظر بنده این واکنش اخلاق‌مدارانه، پاسبانی از حریم «زن» است که در مذهب اسلام حرمت و طهارتش تقدیس و تکریم شده است. ما (=دهه‌ی چهلی و پنجاهی‌ها) که دو دوره‌ی ابتدایی و راهنمایی را در مدارسی مختلط درس خوانده‌ایم، ازین تجربه برخورداریم که فضای مختلط فضایی مناسب نبود؛ گرچه هم‌نسلی‌های ما نگاهی پرهیزگرانه و نجابت‌وار به دختران محل خود به عنوان ناموسان خویش داشتند، اما مشکل از جایی سر برمی‌آورد که دو سوی ماجرا از همدیگر شرم می‌کردند و همین خجالت و آزرَم باعث می‌شد در درس و دانش و فهم مطالب کم بیاورند. وقتی دختر در سر کلاس درس، از آن‌همه جوانِ در حال بلوغ خجالت بکشد و یا مورد طمعِ نگاه جستجوگرانه‌ی جنس متفاوت خود قرار گیرد فکرش از سرش می‌پرَد و حواسش (اگر عاقل باشد) به حفظ حرمت و منزلت خود کشانده می‌شود و (اگر فرضاً هوایی باشد) به تعبیر طنز محلی به سمت قاطرخرینی.
 
از‌آن‌سو هم، ممکن است پسر سربه‌راه مورد طمع دختر مثلاً سربه‌هوا قرار گیرد؛ زیرا این دو جنس -آن‌هم در سنین اوج‌گیری قوه‌ی جنسی- به حکم قانون طبیعی و مشیت آفریدگار متعال همدیگر را جذب می‌کنند و نرد عشق می‌زنند؛ و همین فضای درهم و باهم، هوش از سر هر دو جنس می‌رباید. به لحاظ گرایش طبعی و سرشت فطری هم، شاید کلاسِ باهم، خوش بگذرد و بهتر است مؤدبانه‌تر بگویم: نشاط‌آور باشد، اما در حقیقت به نظام آموزش سالم و رفتار مسالمت‌آمیز صدمه می‌زند و حریم‌های تعیین‌شده و تأکیدگردیده‌ی عرفی و مذهبی را سست و تُرد می‌کند. چنین مدارسی گرچه پیش‌درآمد ازدواج توأم با علایق و عشق و شناخت هم می‌تواند باشد، ولی آسیب بد آن، بر آثار خوب آن غلبه دارد.
 
بنده اظهار کند که درین‌باره فهم شخصی خود را بیان داشته است، و پرواضح است موضوع، موضوعی کاملاً تخصصی‌ست. نکته این‌که واکنش بردسکن نشان می‌دهد میراث ناموسِ میهن و آموزه‌های نامدار اسلام، هنوز هم در میان مردم ایران حیات ثمربخش دارد.
۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۱۴۰۰ ، ۰۹:۴۶
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. ایران حقیقتاً در خیلی از موضوعات مهد بوده، چون صاحب تمدن بوده است. تعزیه یا شبیه‌خوانی هنر نمایشی ستُرگِ سوگواری ایرانی در ماتم عاشوراست که به باور بسیاری، ازجمله بهرام بیضایی بر «بالندگی تئاتر در ایران» کمک کرد. بیضایی که در نمایش و سینما مشهور شد، خود از شیوه‌های تعزیه‌ی «نیاکانش در آران» کاشان بهره گرفت. پژوهشگرانی هم صحّه گذاشتند که پیشینه‌ی تعزیه در ایران به پیش از اسلام بازمی‌گردد؛ مراسمی در سوگ سیاوش پهلوان قصه‌های ملی، یا به تعبیر زنده‌یاد سیمین دانشور، مراسم سیاوشون. حتی دیرینه‌تر از سیاوشون، آیین مصائب میترا برگزار می‌کردند؛ میترایی که بزرگترین ایزد پیش از پیدایش زرتشت بود.
 
 
تعزیه علاوه بر نقطه‌اوج در دوره‌ی سلطان محمد خدابنده، در عصر قاجار هم بسیار رونق داشت که هم سبک زبان پرتکلّف را در نثر و نظم پارسی تقویت و ساده کرد و هم موجب تحکیم انسجام ملی شد و تمام مناطق ایران ازین هنر بهره گرفت به‌طوری‌که در باغ‌شهری چون نطنز «چهار تکیه‌ی تعزیه» بنا شده بود. تعزیه شعر و شاعری را قوام بخشید و موجب شد از دل جامعه، عادی‌ترین فرد که استعداد شبیه‌شدن داشت وارد این هنر کلامی و نمایشی شود بی‌آن‌که تشکیلات یا سازمانی بخواهد به زبان امروزی رانت و مانعی ایجاد کند، مثل سینمای حال‌حاضر ایران که با پول و پارتی ستاره‌سازی می‌کنند و در واقع استعدادکُشی.
 
با تأسف باید یاد کرد که رضاخان با تصمیم غلطش و بهتر است گفته شود غرض‌ورزی‌اش، تعزیه و روضه‌خوانی و حتی سوگواری روز عاشورا در ایران را قدغن کرد و حتی «تکیه‌ی دولت» به دستورش ویران شد. با آن‌که دولت او در سال‌های آغازین با کمک روشنفکرانی مشهور تئوری‌پردازی می‌شد و قصد داشت به ظاهر ایران را به باستان پیوند دهد، اما نسبت به چیزی که ریشه در آیین ایرانی داشت خشم گرفت. چرا؟ چون رنگ دین و رونق مذهب داشت و باعث آگاهی و دلدادگی مردم به دین می‌شد، اما با آن‌که تعزیه مایه‌گرفته از سوگ سیاوش و آیینی چون مصائب میترا بود، باز هم بیم داشت که این هنر قدرت او را به چالش نبرد. بنابرین با این‌که آیینی که زمینه‌ساز شکل‌گیری‌اش دو آیین دیرین ایرانی بود، آن را تعطیل و ممنوع کرد. بگذرم. تعزیه‌خوانان در حقیقت «رانندگانِ سخن» هستند؛ فرمان شعر و سوگ را هدایت و نه فقط سرِ مخاطب را به سوگ فرا می‌خوانند، بلکه دل او را به همدردی و مسئولیت در برابر ستمگر زنده نگه می‌دارند. این را کسی بهتر درک می‌کند که پای تعزیه نشسته باشد و یا در تعزیه مطالعاتی را گذرانده و دل به حق سپرده.
 
اشاره: ترکیب «رانندگان سخن» را از آقای شایان حسین‌نژاد مدیر سایت «هنرهای تبسمی» وام گرفتم.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۱۴۰۰ ، ۰۸:۳۲
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

حکایت: می‌گویند در دوره‌ی یکی از پاشاهان، شبی از ماه رمضان، توپچی توپ سحر را شلیک نکرد. امیر توپخانه او را احضار و با خشم از او سؤال کرد: «چرا توپ در نکردی؟» توپچی پاسخ داد: «قربان! به هزار و یک دلیل؛ اولی‌اش این‌که گلوله نداشتم!»

 

نکته: اینک غرب همین وضع را برای ایران می‌خواهد. خودشان زرادخانه‌زرادخانه سلاح دارند و به جهان می‌فروشند تازه اگر جنگی بین کشورها نباشد، حتی تولیدات‌شان هم زیان می‌بیند! اما نوبت به ایران که می‌رسد آسمان می‌تپد! و می‌گویند ایران نباید فلان علم و فلان توان را داشته باشد. زهی خیال باطل!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۱۴۰۰ ، ۱۸:۲۴
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. بی‌خبر نیستیم که از یک سو شعرهای فرخی را به همدیگر هدیه می‌کنند و از سوی دیگر از رضاخان دفاع، مذاق تندِ این شاه تاب حتی یک حرف را نداشت چه رسد به شنیدنِ یک‌جمله انتقاد. زنده‌یاد محمد فرخی یزدی (۱۲۶۷ - ۱۳۱۸) با روزنامه‌اش «طوفان» به‌ویژه با شعرهایش مشهور شده بود. یک دفعه به خاطر یک انتقاد، فقط یک انتقاد به سلطنت همایونی! شاهنشاهی، ۲۷ ماه به زندان محکوم شد که سرانجام در ۲۴ مهر ماه ۱۳۱۸ با آمپول! پزشک احمدی در حمام بیمارستان زندان شهربانی به قتل رسید. حالا چطور می‌شود هم فرخی را می‌خواهند و هم تطهیرکردن رضاخان را. قاتل و مقتول را باهم دوست دارند! اصلاً این قابل جمع هست؟ خیر؛ اصلاوابدا. جمع نقیضین محال است. نمی‌شود انسان و غیرانسان! را کنار هم گذاشت.
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۱۴۰۰ ، ۰۸:۲۵
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. کسانی که برین نظرند اسلام برای ایران «بیگانه» است و مالِ عرب‌هاست، دست‌کم یا دچار تناقض‌اند، یا تغافل و یا حتی دچار بُغض. خُب اگر چنین است -که نیست- آن‌وقت با همین فرض غلط، مسیحیت هم به قول شهید مطهری (ر.ک: صفحه‌ی ۷۰ «خدمات متقابل اسلام و ایران») : «برای اروپایی و آمریکایی بیگانه است.» چون‌که حضرت عیسی بن مریم ع در فلسطین یعنی مشرق‌زمین به دنیا آمد، حال آن‌که «اکنون در مغرب‌زمین بیش از مشرق، مسیحی وجود دارد.»
 
از سوی دیگر همین کسان که دم از ایران باستان و ملیت می‌زنند، همواره دوست داشته و می‌دارند از فرق سر تا ناخن پا غربی باشند (بخوانید غیرایرانی بگردند) در فرهنگ، در لباس، در ادا و اطوار، در برهنگی و پرهیز از پوشش و حتی در زبان و محاورات. خُب اگر خیلی ایرانی هستید و به تمدن ایران علاقه‌مندید، لابد نمی‌دانید که در ایران، زنان در همیشه‌ی تاریخ، پوشش بومی فاخر داشتند و در هیچ سنگ و بنا و کاخی، تصویر زن عریان حک نشده است. بگذرم، اینان اساساً به تعبیر مرحوم دکتر علی شریعتی به دین «ویار» دارند، بهانه‌تراش بیش نیستند.
۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۱۴۰۰ ، ۱۱:۲۹
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
سرِ مزار شهید حاج قاسم

در یک اردوی زیارتی چندروزه‌ی بسیج مستضعفین قم بر سر مزار شهید رشید جهان اسلام حاج قاسم سلیمانی در شهر کرمان شکل گرفت، که عکس‌هایی از آن، به یادگار و افتخار و پاسداشت آن قهرمان نامی ایران، گذاشته می‌شود. قبری که مطاف دل و دلیل راه ماست. درودهای بی‌کران بر ابومهدی المهندس و هزاران سلام بی‌پایان بر حاج قاسم؛ بر آن انسان جاویدان که در تمام عمرش قاسمِ درهم‌کوبنده‌ی ستمگران و جبّاران بود و قائمِ مستضعفان جهان و نمادِ قدقامت تا قیامتِ ایرانیان و دینداران و آزادگان جهان.

 

  ​​​​​​

 

سر قبر شهید حاج قاسم سلیمانی

۱۹ آبان ۱۴۰۰ ، مزار شهدای کرمان

 

 

نمایی زیبا و چشم‌نواز مزار کرمان

 

 

 

سردرگاه بیت‌الزهرای منزل حاج قاسم سلیمانی در شهر کرمان

 

 

موزه‌ی دفاع مقدس کرمان. نمایی از پُل شناور

بر رودخانه‌های منطقه‌ی جنگی تعبیه می‌کردند

تا رزمندگان هشت سال دفاع مقدس را در عبور

سهمگین از عرض آن یاری می‌داد؛ قدرت مهندسی رزمی

یادآور تفکر جهادی جهاد سازندگی، سنگرسازان بی‌سنگر

بیشتر ببینید ↓

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۱۴۰۰ ، ۱۱:۱۹
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
قدمگاه‌ها
به قلم دامنه : به نام خدا. سه چهار سال پیش، رُمان «سیّد بغداد» را خوانده و در ۹ مرداد ۱۳۹۷ در پستی در اینجا معرفی کرده بودم که در صفحه‌ی ۷۳ آن آمده بود در جنوب دمشق ایستگاه قدم در راه‌آهن وجود دارد که می‌گویند پیامبر خدا حضرت محمد مصطفی ص قبل از نزول وحی، وقتی با عمویش برای تجارت به دمشق رفته، آنجا قدم گذاشته بودند. دیشب دیدن مجدد همین مطلب کوتاه به صورت اتفاقی، موجب شد تا نوشتن قدمگاه‌ها در ذهنم شکل بگیرد.
 
قدمگاه‌ها جزوِ جاهایی هستند که مردم یک سرزمین، به آن به دیده‌ی حرمت، برکت و زیارت می‌نگرند، زیرا یقین یا محتمل می‌دانند پیامبری، امامی، و یا حتی انسان بزرگ و قدّیسی بر آن قدم گذاشته و در نتیجه متبرّکش ساخته است. گروِش مردم به قدمگاه‌ها، صرفاً ناشی از همین باور و علاقه‌ی باواسطه برای تقرّب به درگاه باری‌تعالی است. چنین گرایش معناگرایانه حتی در مقیاس کوچکتر هم در میان مردم نهادینه شده که مثلاً محلی از خانه‌های قدیمی و پرخاطره‌ی خود را نشان می‌گذارند که یادگار جدّ و اجداد آنان است. یا نقطه‌ای از اتاق خانه را بیشتر دوست می‌دارند چون مثلاً وقتی والدین‌شان حیات داشتند آن قسمت می‌نشستند و یا پای سماور گرد می‌آمدند، چای می‌ریختند و فرزندان و نوه‌ها و نتیجه‌ها و نبیره‌ها و حتی ندیده‌ها دورشان حلقه می‌زدند و چای می‌نوشیدند و نون و نمک می‌خوردند و خورد و خورشت.
 
 
 
نیشابور. زبرخان، قدمگاه امام رضا علیه السلام
 
حالا حساب کنید چنین حالتی از محبت‌های درونی انسان، به کسانی از شریف‌زادگان عالم شامل انبیا و امامان تعلق گیرد چه گدازه‌ای در دل می‌گذارد؛ فرض کنیم قدم ما به جاهایی مثلِ محل معراج رسول الله ص در قبةالصخره‌ی بیت‌المقدس برسد. یا به محراب مسجد کوفه، یا به گودال قتلگاه، یا به زیر نخل خشکیده‌ی محل زایمان مریم مقدس ع، یا به حجره‌ی حضرت زکریا در معبد اورشلیم، یا به مقام ابراهیم ع در کعبه‌، یا به مزارشریف افغانستان که برای عزیزان افغان قداست خاصی دارد، یا به خانه‌ی گلین فاطمه‌ی زهرا س، یا به بیت‌النور قم و یا به نیشابور خودمان در زبرخان، قدمگاه مشهور امام رضا ع که محل رجوع خیل عظیم زائران است؛ جایی زیبا و سرسبز که بنده افتخار چندبار دیدار از آن مکان را داشته‌ام.
 
نکته‌ی بنیادی این است گرایش مذهبی مردم ریشه در اعماق وجودی آنان دارد و به‌آسانی نمی‌توان آن را سست یا نابود و بر باورهای ژرف مردم صدمه وارد ساخت. مهم این است مردم با همین نگاه‌های ماوراء و پرمعنا، به زندگی خود دَم و دِما می‌دهند؛ باروهای باورهای عقلانی و عرفانی مردم را نباید تخریب و واژگون کرد، آنان به این کردارهای زیبا و پرنشاط‌، بر پندارها و گفتارهای خود رنگ عشق و عبادت می‌زنند و لذت معنوی می‌برند. چه کسی حاضر است (بهتر است بگویم قادر است) زائر معتقدی را که در صحن عتیق رضوی در قوس پنجره فولاد، لبریز از انرژی و سرشار رازونیاز است، به چیزی یا جایی دیگر فراخوانَد و دل وی را از معنا به مادّه برگردانَد؟! هیچ کس. پایان. اما؛
 
اما امروز ۱۳ آبان در روز مبارزه با آمریکا و استکبار، یاد سرود تاریخی را باید زنده نگه داشت که در اصل به سفارش حضرت امام خمینی -رهبر کبیر انقلاب اسلامی- ساخته شد. سروده‌ی سَدیدِ مرحوم حمید سبزواری و صدای طنین‌انداز آقای اسفندیار قره‌باغی. سرود بامحتوا و با معرفی آن سوی چهره‌ی کریه آمریکا، که اینک مدعیانی از هر دو جناح چپ و راست، از آن پشیمان و شرمنده شده‌اند و شرمگینانه پرت‌وپلا می‌بافند؛ چون فکر می‌کنند باید دم کدخدا را دید و سمت آمریکا غلتید! بیشتر بخوانید ↓
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۱۴۰۰ ، ۱۲:۵۵
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه. به نام خدا. سلام. کافی‌ست به کسی درگوشی بگویی یه چیزی می‌خواهم بگویم به کسی نگویی؟! دیگر تمام است؛ با همین شرطی‌کردن قضیه، طرف را کاملاً تحریک کرده‌ای که نه فقط به «کسی»، تا می‌تواند به «هر کس و ناکسی» بگوید. دیگر به نیمروز نمی‌کشد که جِن و اِنس از آن قضیه باخبر می‌شوند؛ حتی تفسیرگر و تحلیلگر. خصوصاً که همه مسلح به انواع پیام‌رسان‌های داخلی و خارجی و گوشی‌های اندروید هم هستند! البته خُلق همه‌ی ایرانیان که این طور نیست، نسبی‌ست، معدود، و محدود.

 

اما مسئولان؛ مسئولان هر وقت دیده‌اید آمده‌اند و به ضرس قاطع (=قطعی، یقینی) گفته‌اند مرغ و مرغانه، شیر و پنیر، نون و نوشابه، قند و عسل و حتی زامیاد و زولبیا گران نمی‌شود، حتم بدانید که گران می‌شود، زیرا قول مسئولان -البته که به استثنای خادمان و خالصان- قول نیست، غال است! غال‌گذاشتن همیشگی مردم این مرز و بوم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۱۴۰۰ ، ۱۳:۲۵
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. در محل ما داراب‌کلا، «کیاک» و «گوسفندکیاک» واژه‌ی بسیار پرمصرف است و دقیقتاً می‌دانند آن را کجا به کار ببرند. هم از جنبه‌ی طنزش و هم از نظر خاصیت مصرف گوسفندکیاک در کار کشاورزی و باغداری. اما در برخی از مناطق ایران مانند بعضی از مراتع دام مشکین‌شهر، چون درختی برای جمع‌آوری هیزم وجود ندارد تا با آتش آن پخت‌وپز کنند، راه جایگزین جالبی پیدا کردند؛ از جمع‌آوری پهِن و پشکِل‌های خشکیده‌ی گوسفندان که در مراتع چرا پخش است، برای آتش‌افروختن استفاده می‌کنند.
 
 
 
 
آقای جواد قارایی مستندساز «ایرانگرد» در برنامه‌ی از مشکین‌شهر استان اردبیل، خانواده‌ای از ایل شاهسوند را مورد پژوهش قرار داد که در یک صحنه‌ای زیبا، نحوه‌ی پختن چومبه (نوعی نان خوشمزه با روغن حیوانی و گردو و چاشنی‌های دیگر) با آتش پهِن گوسفند (گوسفندکیاک به زبان مازندرانی) نمایش داده شد. عکسی که مشاهده می‌شود از آن مستند به هنگام پخش انداختم.

 

لازم به ذکر است در ۱۶ آذر ۱۳۹۹ نیز، از مستندات ایرانگردی آقای جواد قارایی، مستندی دیگر دیده بودم که در پستی با عنوان آقا رحیم‌الله گالش تالش» اینجا متنی نوشته و منتشر کرده بودم.

 

نکته: به نفع زمین شد. باز صد رحمت به پهِن گوسفندان، که به دادِ جنگل و زمین و بوم‌زیست آمده تا درختی بُریده نشود. امان از آن دسته از انسان، که بی‌رحمانه درخت را از ریشه و بُن برمی‌افکنند تا به کامشان برسند.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۱۴۰۰ ، ۰۹:۴۰
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه. به نام خدا. سلام. گرچه «آقا» پیشوند و پسوندی عام بر سر اسم در فارسی‌ست برای مردان، اما کاربرد خاص آن در بوم‌زیست فراخ ایران، فراتر از یک پسوند و پیشوند ساده، بخشی لاینفک از فرهنگ و باور مذهبی مردم گردیده است. مثلاً اطلاق لفظ «آقابزرگ» برای صاحبِ «الذریعه» و کتاب‌شناس شهیر شیعه شیخ آقابزرگ تهرانی -البته اصالتاً گیلانی (منبع) و اسم اصلی‌اش محمدمحسن منزوی تهرانی- که این لفظ برای ایشان نشان عالمِ بزرگ بودن و علامت شأن و مقام دینی و جایگاه والایش نزد مردم بوده است. و یا مثلاً در محل ما داراب‌کلا، وقتی مردم از همدیگر می‌شنویدند و یا به همدیگر می‌گفتند آقا این را گفت. یا آقا را برای مجلس دعوت کردید. یا آقا شاهد عقد ما بود. و یا آقا خطبه‌ی ازدواج ما را خواند. یا آقا دارد می‌آید، منظور فقط و فقط «آقا» دارابکلایی بود؛ یعنی مرحوم آیت‌الله حاج شیخ محمدباقر دارابکلایی عالم پرهیزگار منطقه و امام‌جماعت و رئیس حوزه‌ی علمیه‌ی امام صادق ع روستای داراب‌کلا، که همچنان در پیشگاه مردم محل و حومه و حتی منطقه، قداست و وراستگی‌اش محفوظ مانده است.

 

 

 

آقابزرگ تهرانی

 

 

مرحوم آقا‌ دارابکلایی

 

نمی‌خواهم صبغه‌ی مقدس‌بودن بدهم و کسی را بی‌عیب و نقص معرفی کنم، نه. خواستم گفته باشم مردم متدین و حتی کمتر پایبند هم، به عالم باورع و باتقوا و زاهدپیشه‌ی محلات خود به چشم یک انسان بزرگ و ملجاء می‌دیدند که لفظ «آقابزرگ» و «آقا» و حتی لفظ صمیمی‌تر «آقاجان» (مثلاً برای مرحوم آقای کوهستانی در کوهسان و مرحوم آقای ایازی در رستم‌کلا) برای بروز حُب و ظهور تقدیس و تکریم به آنان اطلاق می‌گردید. امروزه پس از رحلت امام خمینی، در میان پاره‌ای از مردم برای آقای خامنه‌ای، ادای همین واژه و گاه با افزودن پیشوند «حضرت» بر سر آقا، مرسوم شده است: «حضرت آقا»، که من احتمال می‌دهم جهت  تألیف قلوب و برجسته‌سازی حُبّ و جایگاه رهبری چنین می‌گویند تا جنبه‌ی ولایی خود را آشکار کنند.

 

نکته: مردم باورمند، به علمای خردمند و از هر گونه آلودگیِ خانمان‌سوز ایمن، همآره احترام ژرف قائل بودند؛ این لازم می‌داشت روحانیت -که همواره و حتی هم‌اکنون خوبان و مرزبانان خُلّصِ آن، مظلوم مانده‌ و مورد هجوم بی‌رحمانه بوده‌اند- این فکر درستِ مردم را با پرهیز از دینار و دنیا و دربار و به قول یکی از اساتید محترم روحانی «حُطام» (=مال دنیوی) پاسداری می‌کردند تا دین و دَینِ دو سوی ماجرا محفوظ و اداءشده مانده باشد. آیا این زیبایی اعتقادی همچنان بر همین منهَج در حال پیشروی‌ست؟ من حقیقتاً اطلاع و ارزیابی دقیق ندارم.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۱۴۰۰ ، ۱۱:۱۹
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

بر اساس بینش شهید سلیمانی که ایران «حرم است»

 

حرم امام رضا (ع) به وسعت نقشه‌ی ایران

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۱۴۰۰ ، ۰۸:۰۲
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

ایران‌گردی: به قلم دامنه

به نام خدا. مارِشک از بکرترین روستاهای خراسان رضوی در ٧۵ کیلومتری شمال غربی مشهد و در ارتفاع ١٧٧٠ متری از سطح دریا قرار دارد. این روستا هم اکنون حدود ٣٠٠ خانوار جمعیت دارد. جایی دیدنی در دل رشته کوه‌های «هزارمسجد». آقای «سید حمید اسعد فیض» مدیر مدرسه‌ی روستا در طول ١٣ سال زندگی در مارِشک، ابتکار جالبی صورت داد؛ یعنی کتابخانه‌ی سیّار روی خورجین الاغ که کتاب را در فصل‌های برفی سال، به درِ خانه‌ها می‌برد تا مردم مطالعه کنند.

 

 

روستای مارِشک مشهد

 

 

روستای مارِشک مشهد بر روی نقشه. عکس از دامنه

 

 

...

 

  

روستای مارِشک مشهد. کتابخانه‌ی سیّار روی خورجین الاغ

ابتکار «اسعد فیض» مدیر مدرسه‌ی روستای مارشک

عکس: دامنه از روی مستند

 

اطلاعات بیشتر: خلاصه‌ی نقلی با کمی ویرایش: مطالعه و روزنامه‌خوانی یکی از ویژگی‌های مردم مارِشک است. رفتن به مارشک از مشهد دو راه وجود دارد: یکی از سمت بولوار ٢٢ بهمن و جاده‌ی کلات و دیگری از سمت بولوار شاهنامه. شهروندانی که ساکن غرب مشهد هستند می توانند از سه راه فردوسی وارد بولوار شاهنامه شوند و از سمت راست آرامگاه فردوسی از روستای توس سفلی عبور کرده و وارد جاده آرد رضوی شوند. مارشک روستایی طبقاتی در دل دره‌ای سرسبز است با خانه‌هایی که حیاط هر کدام، بام خانه‌ی دیگری‌ست. (منبع)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۱۴۰۰ ، ۱۰:۳۲
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
از امام دور افتاده‌اند

حرم امام خمینی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۱۴۰۰ ، ۰۹:۴۷
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

عکس‌ها از: دکتر عارف‌زاده

جمعه ۳ / ۲ / ۱۴۰۰

کار زیبا در شهرها، جواب می‌دهد و می‌مانَد

 

    

 

نیمکت سایه درخت بومی ساری. نمدار درخت نایاب

 

    

 

توق، (داغداغان) . خونه‌ی دنج در کوچه‌ی بن‌بست

 

   

 

توق، (داغداغان)  .  درخت میولی، (ابریشم)

 

 

عکس‌ها از بوستان جدید شهر ساری. بین مازیار و بلوار ارتش

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۱۴۰۰ ، ۱۱:۵۵
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

(۱)

 

اگر دروغ بگی! دشمن مرتضی‌علی

پنج‌شنبه ۲ / ۲ / ۱۴۰۰

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دارابی دامنه

 

به نام خدا. با سلام و احترام به همگان. یاد من هست، یاد شما هم آیا هست که از بزرگان، از هم‌بازی‌ها و از هم‌سن و سال‌های‌مان این را می‌شنیدیم که وسط حرف و بحث و کار با تمام اعتقاد و عشق می‌گفتند: اگر دروغ بگی! دشمن مرتضی‌علی.

 

این چه پیامی داشت؟ پیامش این بود علی (ع) در کانونِ دل ایرانیان قرار دارد و الگوی زندگی همگان بوده است. نام و مرام علی (ع) آشوب از دل می‌برَد و آرامش جانشینش می‌کند. پس در گذشته وقتی از کاری حذَر می‌دادند نام علی را به میان می‌آوردند تا اهمیت آن را صدچندان نشان دهند. زیرا از دیرباز برای ایرانی، دوستِ علی بودن، بالاترین افتخار و والاترین اعتقاد محسوب می‌شد. ازین‌رو اگر کسی سخنی می‌گفت و یا راویِ داستانی می‌شد و یار کاری را می‌کرد، برای اطمینان‌کردن به سخنش و اقدامش به او می‌گفتند: اگر دروغ بگی! دشمن مرتضی‌علی. یعنی چه زشت است دروغ‌بافی. و چه زشت‌تر است برای کسی که با ارتکاب دروغ و دغل، دشمن مرتضی‌علی گردد. آری؛ علی، معیارِ حق است. حق با علی است و علی با حق. و چه راست فرمود پیامبر خدا، خاتم‌الانبیا (ص) که: «علیٌّ مَعَ الحق والحقُّ مَعَ علی»

 

این ماه، ماه امام علی (ع) است. ازین‌رو فقط خواستم یاد یک فرهنگ خوب در میان ایرانیان کرده‌باشم و تجدید خاطراتی. از قضا، چند ماه پیش، خودم در «نماوا» دیده بودم که خانم مرضیه برومند در «هم‌رفیق» در وسط خاطره‌گویی، به فاطمه معتمدآریا به‌شوخی گفته بود: اگه دروغ بگی! دشمن مرتضی‌علی!

 

(۲)

 

تُطیلَ عُمری

پنج‌شنبه ۲ / ۲ / ۱۴۰۰

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دارابی دامنه

 

به نام خدا. با سلام و احترام به همگان. در طول ماه رمضان یکی از دعاهایی که بر همگان، هم آشناست و هم خاطره‌انگیز، دعای زیبا و دلنشین «اللَّهم ارْزُقنی حَج بَیتک الحرام فی عامی هذا و فی کُل عام...» (منبع) است که در فرازهای آخرش از خدا این خواسته‌ی دلچسب را طلب می‌کنیم: تُطیلَ عُمری... یعنی: که عمرم را طولانى سازى.

 

طول عمر از نعمت‌های پروردگار است که نصیب می‌شود. ارزش طول‌عمر داشتن، فراوان است که دست‌کم سه تای آن این است که در کشتزار دنیا، ره‌توشه‌های بیشتری برای آخرت برگیریم و از زیبایی‌های خداداد آن لذت درستی ببریم. فرصت فراوان‌تری برای عبادت و عبودیت و خدمت به خلایق و نیز رشد ادب و اخلاق خود داشته باشیم و از همه مهم‌تر اگر خطاهایی داشتیم -که مسلماً موجودی ممکن‌الخطا چون انسان حتماً خطاها هم دارد و از ارتکاب آن مصون نیست- فرصت جبران‌کردن و انابه و بازگشتِ اثربخش داشته باشیم تا دست به نوسازی و پروریدن خود بزنیم.

 

نکته‌ای که در دعاهای مأثور (=نقل‌شده‌ی موثّق) وجود دارد این است مفاهیم و مضامین کاملی در اهمیت و ارزش انسان است؛ آن مقدار عظیم و عالی، که متن‌های حقوق بشری کشورهای مدعی مغرب‌زمین در برابر بار معنایی آن، تهی و دست‌خالی هستند. بشرِ سربه‌راه و دیندار و طالبِ خوبی‌ها و نیکی‌ها، در برابر این مفاهیم عالی دینی (که از قلب درخشنده‌ی ائمه‌ی اطهار (ع) درخشیدن گرفته) با رغبت و شوق زانوی ادب می‌زند و پند و اندرز می‌گیرد. آری؛ زیبایی و درخشندگی ماه مبارک رمضان یکی همین اُنس و گوشِ جان سپردن به دعاهای عالی و مطابق طبع و فطرت خداجوی انسانی‌ست.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۱۴۰۰ ، ۱۱:۴۹
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
شرحی بر مستند سارِوُ

شرحی بر سارِوُ

سه‌شنبه ۳۱ / ۱ / ۱۴۰۰

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دارابی دامنه

 

 

عکس‌ها شامل: شامل صحنه‌های حضور سعید و عبدالله در جمع‌آوری نمک در نمکزار، فروش شتر به دلال گوشت و گریه‌ی شتر و سعید و عبدالله و وداع، حضور عبدالله و سعید در راز و نیاز لب تالاب با خدا برای طلبیدن آب و باران و علف و خار و نیز صحنه‌ی غمناک چهره‌ی گرفته‌ی سعید و عبدالله پس از فروش دو شتر به دلّال

 

   

 

به نام خدا. با سلام و احترام به همگان. سه هفته پیش چه خوشحال بودم که به تماشای «سارِوُ» بنشینم. نشستم؛ دو سانس هم دیدم و وقت خودم را هم هدررفته نیافتم که هیچ، بهره‌ور هم شدم، زیرا آموزنده، جذاب و پیام‌آور بود؛ از نهایت شوق و ذوق، عکس‌هایی هم از روی پخش، انداختم. این، روایت زندگی واقعی سعید و‌ عبدالله است؛ دو نوجوان ساربان در روستای «کجی» نهبندان در مرز افغانستان. اولی، شیعه است و دومی یعنی عبدالله، سُنی؛ اما تفاوت مذهب، به یُمنِ تساهل و تعامل، این دو ساربان را کنار هم نشاند و بین‌شان روابط و عشق بپا ساخت. «سارو»، -که همان ساربان در زبان محلی «کجی»ست- هم جایزه‌ی جشنواره‌ی داخلی را دارد، و هم جایزه‌ی پنجاهمین جشنواره‌ی بین‌المللی فیلم رشد را. آن دو، شغل شُترداری را در روستایشان «کجی»، دوباره احیا کردند.

 

نمی‌دانم از کجایش بگویم، چون تمام زوایای آن زیبا و دربردارنده‌ی پیام بود و این کارم را سخت می‌کند که بگویم برجسته‌ترین دقیقه‌هایش کدامین است. لهجه‌ی شیرینی که در هنگام دیدن آن می‌شنوی، تو را متحد عبدالله و سعید می‌کند. وقتی می‌بینی در نمکزار، با کوش و تلاش و پابرهنه نمک استحصال می‌کنند تا از فروش آن خرج خانه را دربیاورند، هم دلشوره‌ی همدردی می‌گیری و هم درس عبرت کار و بی‌نیاز از اَغیار. دردناک‌ترین صحنه آنجاست که سعید و عبدالله ناظر بر فروش دو شُتر از ۷۰ نفر شتر خود به دلّال گوشت‌اند که با اشک غمِ جدایی آنان با شتر تنومندشده‌ی‌شان، چشمان تو هم -اگر اهل اشتعال‌بخشی به احساسات پاک خودت باشی- خیس می‌شود و گونه‌هایت جوی آب.

 

چیزی که خیلی جلوه می‌کند همت آن دو دوست است که حتی در بدترین شرائط خشکسالی و ترَک‌برداشتن زمین از فَرطِ بی‌بارانی، باز نیز مأیوس نیستند، آرام‌آرام، زمزمه بر لب، در لبِ تالاب پناه می‌بَرند، دامن آن زانو می‌زنند و با خدای خود با نرم‌ترین واژگان راز و نیاز می‌کنند و طلب تَرسالی و طراوت و علف و باران، ولو در حدِ روییدن خار در بیابان. والسلام. عکس بالا: مستند سارِوُ . عکس‌ها از دامنه از روی پخش مستند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۱۴۰۰ ، ۱۰:۳۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه: به نام خدا. یکی از جاهای زیارتی مشهد مقدس، امامزاده «یاسر و ناصر» در روستای گلستانِ طرقبه‌ی مشهد مقدس است؛ ۵ کیلومتر آن سوی باغ وحش وکیل‌آباد، سمت غرب مشهد، در مسیر طرقبه. در مسافرت‌های زیارتی‌ام به حرم امام رضا (ع) چند باری به این دیدن و زیارت این دو امامزاده -که در کنار هم قرار دارند- رفته‌ام؛ چه با خانواده و خویشاوندان و چه با دوستان. از قضا خاطره‌ای هم دارم. در یکی از دفعات تشرّف، متصدیان بُقعه داشتند پول نذری داخل دو ضریح را تخلیه و در اتاق مجاور، شمارش و دسته‌بندی می‌کردند که از اعضای خانواده‌ی بنده و همراهانم خواستند در حضور و جمع آنها برای شمارش پول‌ها به آنها کمک کنند.  چنین کردند. دیدن و به یادآوردن آن صحنه -که توأم با شعَف و اشتیاق فراوان بود- برای من شیرین است. آن سال، مردم پول‌های نذری زیادی در داخل ضریح انداخته بودند و این نشان می‌داد مؤمنان به این امامزاده، توسل و باور داشته و به آن درگاه معنوی، حاجت می‌برند و دست نیاز به سوی پروردگار دراز می‌کنند و به واسطه‌ی آن دو، به درگاه خدا تمنا و استغاثه می‌برَند. گفتنی‌ست که «سید یاسر و سید ناصر» برادران امام رضا (ع) می‌باشند.

 

 

 

امامزاده یاسر و ناصر مشهد مقدس

 

 

بنا بر نقل «خادم مجازی» مدیر محترم «شوق زیارت» (اینجا) فردی کویتی به اسم «هاشم کمال» هزینه‌هاى ساخت و نصب ضریح این دو امامزاده را پرداختند. گویا وی در زیارت این مکان، نذری می‌کند که خیلی‌زود حاجتش برآورده‌ می‌شود و همین موجب می‌گردد که تمام هزینه‌هاى ضریح را بپردازد. زائران زیادی از کشورهای مختلف خصوصاً مسلمانان عرب منطقه، به زیارت این دو امامزاده شائق هستند و به سوی آن می‌شتابند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۱۴۰۰ ، ۰۸:۵۵
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی