تختی حاضر نشد تبلیغاتچی شود

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. اخیرا" مطلبی مهم از شادروان تختی خواندم که بر روان او درودی دیگر فرستادم و بر روحش سلام و صلوات خاصه. تختی‌یی که حاضر نشد تبلیغاتچی شود و ازین راه کسب درآمد کند؛ آن هم تبلیغ چه کار زشتی و جواب چه باسرشت و سرنوشتی. کاری که این زمانه صداوسیمای جمهوری اسلامی هم ازین خبط و حبط بری نیست و شده جولانگاه هنرپیشه‌نمایانی که حاضرند برای چارشاهی پول بیشتر، به هر تبلیغی و با هر شکل و شکلکی چنگ بیاوزند. حالیا، خوشا به غلامرضا تختی جهان‌پهلوانی که رژیم شاه را مستبد و فاسد و به دور از عدالت و اخلاق و مردم‌گرایی می‌دانست و در جبهه‌ی مردم مستضعف برای حق می‌شتافت و عزت نفس شگفت‌انگیزی داشت و با بزرگانی چون مرحوم آیت‌الله سیدمحمود طالقانی و مرحوم دکتر محمد مصدق و متدیّنان و جوانمردان این مرز و بوم حشر و نشر داشت و دستِ همگان را می‌گرفت. بنگیرید به اصل ماجرا در متنِ نقلی زیر:

 

«صدای تلفن: یه عرض مختصر. ما یک فیلم تبلیغاتی داریم برای تبلیغ ریش‌تراشی. خواستیم شما نقشِ اول اون رو بازی کنید. پلان درشتی از صورت شماست که یک دستِ زیبای زنانه به اون دست می‌کشه و شما این شعر ریتیمیک رو می‌خونید:

رو صورتم مورچه بیاد لیز می‌خوره

ریش‌ام هر روز دو دست تیغ تیز می‌خوره

جالبه؟ نه؟ واقعا بامزه است. قبول می‌کنید؟

جهان‌پهلوان تختی: نخیر آقا. بنده اهل این‌جور کارها نیستم.

صدای پشت خط تلفن: اجازه بدید بگم تا ۱۰۰ هزار تومان حاضرن به شما بدن به خاطر همین چند ثانیه.

جهان‌پهلوان تختی: خیر آقا. انگار شما عقل و بار درست و حسابی ندارین.

صدا: اما ۱۰۰ هزار تومان خیلییه. می‌تونه همه‌ی مشکلات شما رو حل کنه.

جهان‌پهلوان تختی: مشکلات منو پول حل نمی‌کنه» منبع

به نقل از: (فیلم‌نامه‌ی جهان‌پهلوان تختی، علی حاتمی، مجموعه‌ی آثار، جلد ۲، صفحه‌ی ۱۲۷۵)

| لینک کوتاه این پست → qaqom.blog.ir/post/2144