به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. لباس مذهب و روسری عفت. یکی از سیاستهای خشن و نادرست رضاخانی که برگرفته از تئوریهای تقلیدی منورالفکران و تجربهی مقلدانهی آتاتورک ترکیه بوده تا ایران را تماما" به شکل اروپا و تفکرات ناشی از مکاتب مادی غرب درآورَد، قانون متحدالشکلکردن لباس بود. بدیهیترین اِشکال آن این بود جامعه را در پوشیدن نوع لباس و کلاه اجبار میکرد. و از سوی دیگر روحانیت را از پوشیدن لباس مذهب منع مینمود. مگر کسانی از روحانیت، که رژیم از آن روحانیان سرشناس و بانفوذ حساب میبُرد. مثل همین روحانی مشهور سیدمحمد کمرهای (شوهر دخترعمهی امام خمینی ره) و از رهبران نهضت مشروطه و مؤسس حزب دموکرات در تهران که مرحوم محمد مصدق با او متحد و دوست نزدیک بود.
سند و به علاوه تبعید روحانیت به انارک در عصر پهلوی. از راست:
حجت الاسلام سیدهادی خسروشاهی، آیت الله سیدمرتضی پسندیده
آیت الله ناصر مکارم شیرازی، حجت الاسلام عباس ضیغمی واعظ معروق قم
به عنوان نمونه درین ورقه از سند (که ۱۲ مرداد ۱۳۱۵ صادر شد، و در بالا منعکس ساختم) آیت الله سیدمحمد کمرهای (شوهر دخترعمهی امام خمینی ره) و از رهبران نهضت مشروطه، مجتهد مجاز شناخته شد و از بازداشتن پوشیدن لباس روحانیت مستثنی و مخیّر گردید، که بپوشد یا نپوشد. اما اساس متحدالشکلکردن لباس در ایران این بود که نه فقط فکر ایرانی به اروپا گرایش یاید که حتی ظاهر و شکل و طریقهی پوشش هم عین غرب شود. حال آن که ایران، هم به لحاظ تاریخ کهن خود، دارای پوشش فاخر و حجاب زن و مرد بود و هم به لحاظ شرع، تکلیف بر پوشش و حجاب فاخر داشت. بنابرین؛ هم قانون متحدالشکلکردن لباس، کاری غلط و اجباری و مبتنی بر زور بود و هم سیاست کشف حجاب اجباری، حرکتی مخالف شرع و عرف مردم ایران محسوب میشد. اما از آنجا که رضاخان میرپنج در فکر تغییر سبک زندگی دینی مردم به سبک فرنگ بود، نه تاریخ پوشش در ایران کهن را احترام گذاشت و نه دستور شرع در قرآن مبنی بر حجاب را قبول داشت. هر دو اصل محترم را زیر پا گذاشت. هر دو کار، ناشی از اجبار بود و زور زیاد. روسری و چادر از سر مردم به زور کشید و عمامه و عبا و قبا را بر روحانیت ممنوع نمود. قباحت فاحشی که از قلب و فکر مردم ایران پاک نمیشود.