تازه ترین پست ها

پذیرفته ترین پست ها

پر بازدید ترین پست ها

پر بحث ترین پست ها

تازه ترین نظر ها

موضوع های کلی سایت دامنه

کلمه های کلیدی سایت دامنه

بایگانی های ماهانه ی سایت دامنه

پیوندهای وبلاگ های دامنه

پیشنهاد منابع

دامنه‌ی داراب‌کلا

۱۹۵ مطلب با موضوع «ایران» ثبت شده است

مردم چه پچ‌پچ می کنند؟

به قلم دامنه. به نام خدا. گاه مردم نمی توانند در علَن _به قول معروف در ملاء عام_ حرف بزنند، پس؛ به سراغ درِگوشی گفتن ها می روند و باهم ساعت ها می شینن پچ پچ می کنند، دردِدل و آه و ناله و هزارها سودا. می پرسم چه پچ پچ می کنند؟ من می گم سیزده تا را، بقیه با شما:

 

عیدی چی خریدی؟ هیچی

سوریه به ما چه مربوط

فساد مملکت رِه دوش هایته

سه تا داماد دارم هرسه بیکار

بالایی ها همدیگرو چشم ندارن ببین

سرطان چقد فراوون شده

راستی سال تحویل امسال کِه هسته؟

پدرِ سیاست بسوزه! لامَصّب!

هیچ خبر داری «فلانِ فلانی» تریاکی و شیشه ای شده!؟

اسناد سرّی دستشه! اگر بگیرنش بالایی ها رو لو می ده. نه! نه! همه شون خاردی باردی دارن باهم.

دیشب خواب! دیدم وسط بِرمودا دارم شنا می کنم و کوسه ماهی هم کنارمن! خالی بندی خالی بندی، هی خالی بندی

بازار رفتی این روزا؟ اصلاً تَن نمی شه رفت! همه چی گرون و بُنجول

درخت می کارن؛ ولی برخی جنگل را هکتار هکتار قورت می دن، آن هم جنگل هیرکانی شمال ایران

 

بگذرم. فقط بگویم هیرکان که نام قدیمی و باستانی ایالت گرگان است، یعنی درختان خودرویشِ چهل میلیون ساله از هیرکان آذربایجان تا جنگل گلستان.

۱
در تاریخ : ۱۶ , ۱۳۹۶ اسفند . دید ۸۱۷

امر، امر ملوکانه!

به قلم دامنه. به نام خدا. جناب محمد عبدی سنه کوهی در این پست (اینجا) مطالبی دربارۀ شاه گفته اند که این پاسخی ست به آن مطلب. ضمن سلام به ایشان که رفیق خوب و بافکر من است، امید است به تنویر بینجامد.

 

یک: به آنچه در بند یکم آوردی باید بگویم مردم محترمی که از زابل سیستان به دشت ناز آورده شده بودند، نه برای رونق بخشی به اقتصاد کشاورزی منطقه، بلکه در اثر زلزله و بی خانمان شدن آنان بود که رژیم، آنها را در روستایی به اسم شاه آباد (=اسلام آباد فعلی) اسکان داد.

 

 

فرودگاه دشت ناز ساری میاندورود
 
دو : شاه و شاهپور به فکر فقر و بیکاری مردم نبودند، آنها به زمین های تصرّفی شان فکر می کردند و درآمدهای وفورشان، تا در اروپا و آمریکا قصر بخرند و عیّاشی کنند. سیاست کمپرادوری بود که آنان مطیع تز آمریکایی بودند. همان چپاول نوین، که شهید خسرو گلسرخی در دادگاه اش بخوبی از آن پرده برداشت.

 

سه: من برخلاف شما معتقدم جنگل را با طرح هایی که اجرا کرده بودند غارت کردند. البته بومی ها را به کار گرفته بودند که دهان شان را ببندند. این شیوه ای آمریکایی و استعماری ست و واژۀ استعمار می دانی که از عالی ترین! کلمه هاست یعنی آبادانی و عمران کردن.

 

چهار: گفتی: «شاه هرگز متوهم پیشرفت نبود بلکه مدبّرانه و طبق برنامه های مدون و البته با الگوی مناسب از علم روز و بهرمندی از نتیجه علوم و تکنولوژی پیشرفته و رشد صنعتی واقعی، نه با آزمون و خطا و خلط مباحث، کشور را در مسیر رشد و تعالی و پیشرفت قرار داده بود... .»

 

من که در موضوع انقلاب اسلامی هم تحقیق کردم و هم کتاب نوشتم، به هیچ پژوهشگری برنخوردم که نسبت به شاه چنین دیدگاهی داشته باشد. شاه را ضعیف النفس می دانستند حتی بسیاری از انقلابیون سرشناس از فرار شاه تعجب کردند. شاهی که امرش، امر ملوکانه! تلقی می شد و اعلاحضرت همایون آریامهر لقب! داشت. اساساً کسی گمان نمی کرد انقلاب با این همه سرعت پیروز شود و سلطنت با آن همه شتاب واژگون شود. این نشان می داد شاه نه فقط مُدبّر نبود، بلکه به دلیل فساد عمیق و گندکاری های پشت پرده ایی که داشت پول و طلا و ثروت چپاول شده را زود برداشت و دررفت تا از قافلۀ تمدن! عقب نماند. فعلاً همین پاسخ بس است.

۲
در تاریخ : ۳۰ , ۱۳۹۶ بهمن . دید ۱۰۷۵

نام پدر، نام مادر

به قلم دامنه. به نام خدا. چرا فقط نام پدر و نسَب پدری در سجّل احوال و سامانۀ اداری و رفتارهای عُرفی و عادی ایرانی ها کاربرد دارد و نام مادر هیچ اثری! ندارد؟ در تمامی اسناد اداری ایران (به استثنای شناسنامه که نام مادر و پدر هر دو کنار هم درج می شود) فقط نام پدر ملاک است و بس. چرا این گونه است. من البته ریشه های این رفتار را نمی دانم و تنها می توانم گمانه و حدس بزنم که چرا چنین است. برای من در واقع سؤال است. به همین علت این موضوع را پست کرده ام. من چند نمونه را می آورم و سپس حدس و گمانه ام را می گویم.

 

 

 
مجسّمۀ مادر
اثر زهرا رهنورد. نصب در بلوار میرداماد

 

 

در تمامی پرسشنامه ها و فرم های اداری و سازمانی و کارت های معتبر رسمی فقط نام پدر می آید. در زندگینامه ها و کتاب ها اغلب نام پدر درج می شود. فامیلی افراد در ایران بر حسب خونِ و تیره و تبارِ پدری رسمیت دارد. حتی بر روی سنگ قبرها نیز فقط نام پدر مُتوفّی ثبت می شود و از نام مادر هیچ خبری نیست. و ... به قول عمان سامانی:

 

من از مفصل این نکته مجملی گفتم

تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل

 

من حدس و گمانه ام از این فرهنگ و آداب ایرانی تقریباً دو چیز است که البته برای یکی، پاسخ دارم و در چهار بند، در زیر می آورم. اما دو گمانه ام:

 

یکی این که نام خاصّ زنان در فرهنگ شرعی و عرف عمومی، حُرمت و قداست و منزلت دارد برای همین منظور، سعی می شود نام مادر و اساساً زن، مرئی و عیان نشود. مثلاً هنوز هم برخی از خانواده های ایرانی نزد نامحرم و مجامع عمومی، اسم زن شان را و یا اسم مادر و خواهرشان را نمی برند. می گویند: عیال، متعلّقه. و حتی برخی! ها می گویند خادمه! و نیز به جای اسم خواهر می گویند: همشیره. و برای اسم مادر می گویند: والده.

 

دوم این که از بَدو خلقت یا اندکی پس از آن تا الآن، به زن به دیدۀ تحقیر نگریسته شد و این نگرش، امتداد یافت و در تار و پود افکار مردانه بافته و درهم تنیده شد که زن موجودی درجه دوم! است. به همین دلیل در این نوع نگاه، رجال بر نساء امتیاز و تفوّق و برتری دارد. پس نیازی نمی بیند نام مادر در تبار اصالت بیابد. داستان مردسالاری و زن سالاری، تاریخی دیرینه دارد که جای آن اینجا نیست. اما آن یک پاسخ من است گرچه خود به حفظ حریم و حرمت زنان بشدّت اعتقاد دارم:

 

یک - اگر هر دو دلیل و یا علت را درست بدانیم پس چرا نام حضرت فاطمه زهرا و حضرت زینب سلام الله علیهما را در محافل و مجامع مذهبی می آوریم؟

 

دو - اگر نام بردن اسم زن کراهت دارد، چرا قرآن نام حضرت مریم سلام الله علیها را آورده و به آسیه زن مؤمنۀ فرعون اشاره کرده است؟

 

سه - اگر نسَب فقط از ناحیۀ پدری ارجَح است و نام مادر بی اثر است، پس چرا ما شیعیان، اهلبیت عصمت و طهارت (ع) را خاندان و عترتی مطهر از ریشۀ کوثر (=حضرت فاطمه) می دانیم؟

 

چهار - اگر زن در نگاه برخی افراد حتی در میان پاره ای از علماء و مقدس مآب ها در رُتبت دوم پس از مرد است، پس چرا پیامبر خدا (ص) افتخار می کرد که فاطمه «اُم ابیها»ی اوست؟ فعلاً تا همین مقدار بس است.
۰
در تاریخ : ۲۳ , ۱۳۹۶ بهمن . دید ۱۰۸۵

شاه حرف گوش نمی کرد

به نام خدا. اخیراً جناب «۱۱۱» در زیر یکی از نوشته های جناب توحید یعنی در پستِ «چرا امام آمد؟» (اینجا) نوشته بود: «سلام. معلوم چه جوری مملکت اباد بیه .خدا شاه رحمت هاکانه». باید در جواب جناب «۱۱۱ » بگویم پاسخ به همین دو جملۀ کوتاه و کنایی ات، یک تا چندجلد کتاب نیاز است. اما در وبلاگ، جواب چندخطی خود نعمتی ست. همانطوری که در پاسخ کامنتت نوشته بودم: «از حضورت در دامنه و اظهار نظر ممنونم. اما با تو بر سرِ شاه، اختلاف نظر دارم.» و قول داده بودم نکاتی بگویم اینک در آستانۀ بیست و دو بهمن می گویم:

 

جناب «۱۱۱ »حقیقتاً بدان که عیب بزرگ شاه این بوده که حرف کسی را گوش نمی کرد. و همین خصلت بد و بسیارخطرناک، موجب می شد تا هیچ گاه اهل مشورت واقعی نباشد، با روحیۀ دیکتاتوری همه چیز را بر ملت دیکته کند، به لحاظ کیشِ شخصیت دچار توهّم شدید شود، خودکامگی پیشه کند، خود را سایۀ خدا بپندارد، ملت را رَمه و پیرو خود بخواهد، به تفکر غلط غرب پرستی و عرب ستیزی روی آورَد، به دروغ به هخامنشی و ۲۵۰۰ سال شاهی گری در ایران تفاخر و عِشوه گری کند، به خیال خامش برای حفظ حکومتش به اسلام ستیزی رو کند، هزاران مخالف خود را در حصر و زندان و شکنجه و تعقیب و تبعید و بیرون از ایران نگه دارد، و هزاران انسان بی گناه را به علت گرایش به نهضت امام خمینی و یا سایر تفکرات مبارزاتی به شهادت برساند، و صدها و شاید هزاران کار دیگر که ذکر آن موجب اطاله‌ی بحث می شود.
 
آیا شما جناب «۱۱۱» برای چنین شاهی که به قول امام خمینی _رهبر کبیر انقلاب اسلامی_ مردَک بود نه شاه مملکت، افسوس می خورید؟ و رحمت می فرستید و می گویید مملکت کجا آباد شده؟ من ضمن احترام به حضورت در دامنه، شما را دعوت می کنم که با بینش آزاد و منصفانه به مقایسۀ تطبیقی حکومت شاه و جمهوری اسلامی بپردازید تا واقعاً نهاده ها و داده های دو نظام را استخراج کنید و با احساسات، نظر ندهید. ممنونم.
 
دامنه پیشاپیش جشنِ پیروزی ملت بر استبداد و سلطه و سلطنت در بیست و دو بهمن بهمن پنجاه و هفت را تبریک می گوید. من این روز بزرگ را، روز همۀ ملت می دانم زیرا این فرخنده روز، نه شِقاق می آفریند، نه نفاق، نه نقار. برخلافِ یکی از روزهای خاص! که برخی ها آن را در تقویم انقلاب گذاشته اند که از همان زمان به بعد، موجب دو دستگی و انشقاق و انتقام گیری جناحی و بدتر از همه نفوذ دشمن خصوصاً بهره برداری فرصت طلبانۀ سازمان تروریستی منافقین شده است. امسال هم متأسفانه شاهد بوده ایم که به رخدادهای شبانۀ دی ماه برخی از شهرهای ایران منجر گردیده است؛ تلخی یی که، با تأسّف از مشهد مقدس آغاز و به چندین شهر دیگر سرریز شده بود. آری؛ باید ۲۲ بهمن، مرکز انقلاب باقی بماند؛ زیرا روزی ست که ملت به آن اعتقاد دارد، نه مانند آن روز دی، فقط یک جناح و دیدگاه خاص.
 
شاه و حزب رستاخیز: محمدرضا شاه پهلوی که دور و بری های وی، او را  «اَعلاحضرت» می خواندند؛ بعد از اعلام نظام تک حزبی رستاخیز در ایران و تعطیلی همۀ احزاب در اسفند پنجاه و سه، چشم در چشم مردم ایران رو به دوربین تلویزیون گفت: «هر کسی نمی‌خواهد عضو حزب رستاخیز شود پاسپورتش را بگیرد و برود» (منبع)
۲
در تاریخ : ۱۹ , ۱۳۹۶ بهمن . دید ۱۱۶۶

امام، شاه، ملت

به قلم دامنه. به نام خدا. سه چهار جمله می گویم و می روم. سی و نه سال پیش در بهمن پنجاه و هفت، ملت بر شاهنشاه _که سال ها بر او و رژیم استبدادی اش شوریده بود_ پیروز شد. امام آمد و شاه رفت. گرچه ملت از تبعیض و فساد و فقر و انحصار و حصر، هنوز هم رنج می کشد، اما دست از دین و آرمان و هویتش نمی کشد. در زیر دو نمونه می گویم و بس است:

 

 

تیترِ عکس سه بُعدی «فاتح بر شاه، خمینی»

هفته‌نامۀ آلمانی «در اشپیگل» (منبع)

 

یک: با آن که این همه علیۀ حجاب زنان، هجمه می کنند و هیاهوهای هیچ، به راه می اندازند اما هنوز هم ملت باایمان و اهل غیرت ایران، به عفاف و حجاب اعتقاد راسخ دارد. به استناد یک نظرسنجی معتبر، میزان موافقان با الزام حجاب بیشتر از مخالفان است. حتی در بحث واکنش به بدحجابی نیز، اکثریت پاسخ دهندگان با بدحجابی (بی حجابی که جای خود دارد) مخالف اند، و مداخله هم نمی کنند. در تصویر بالا به نمودار پاسخ مردم به بدحجابی بسیار دقت کنید. (منبع)

 

 

این نشان می دهد ملت گرچه به لحاظ سیاسی منتقد وضع موجود حکومتداری و حکومت گران است، اما با اعتقاد دینی و عُرفی و تاریخی اش هرگز بازی و معامله نمی کند. ایرانی از هزاران سال پیش تا کنون، حجاب داشت و پوشش می کرد و با پوشیدگی رَه می پیمود. عُریانی و برهنگی و خودباختگی، شیوۀ زشت غربی و وارداتی ست و برای همیشه نزد ایرانی مذموم و کریه بوده و هست و خواهد بود.

 

 

 

دو: در تصویر بالا هم بازنشستگان را نشان می دهد (منبع) که فیش های حقوقی شان را در یک پارک تفریحی به رخ هم می کشند. اینان، چه از میزانِ دریافتی شان ناله داشته باشند و چه رضایت؛ هیچ گاه بدِ جمهوری اسلامی ایران را نمی خواهند و با تحمل همۀ سختی ها و مشکلات خصوصی شان و نیز مشاهدۀ انواع نابرابری ها، ناعدالتی ها و انحصارات قدرت و ثروت در سطوح بالای حکومتی، باز نیز از انقلاب اسلامی و آرمان های مندرج در قانون اساسی، در برابر هر نوع کژی های داخلی و دشمنی های خارجی دفاع می کنند. پس، مستدام باد انقلاب اسلامی؛ همان انقلابی که ملت با آن، شاه و شاهی و حکومت سلطنتی و ویژه خواری و درباریانِ آغشته به چاپلوسی و نیز ارادت سالاری و میراثخواری را واژگون کرد.

۰
در تاریخ : ۱۹ , ۱۳۹۶ بهمن . دید ۷۸۴

ایران به سه روایت

دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا: «وقت آن فرا رسیده که ملل دنیا با یک رژیم خطرناک دیگر هم مقابله کنند؛ رژیم دیگری که آشکارا از کشتار جمعی سخن می‌گوید، وعده مرگ آمریکا و نابودی اسرائیل می‌دهد. حکومت ایران، یک دیکتاتوری فاسد را پشت نقابی از دموکراسی دروغین پنهان کرده است...
 
حکومت ایران، یک کشور ثروتمند و صاحب یک تاریخ و فرهنگ غنی را به یک کشور سرکش و ضعیف از لحاظ اقتصادی تبدیل کرده که صادرات اصلی‌اش خشونت، خونریزی و هرج و مرج است... نمی‌توانیم اجازه بدهیم این حکومت قاتل در حین ساخت موشک‌های خطرناک، به این فعالیت‌های بی‌ثبات‌کننده ادامه دهد.» (منیع)
 
حسن روحانی رئیس جمهور ایران: «ایران نه ­می‌­خواهد، امپراتوری تاریخی اش را احیا کند و نه می­‌خواهد، مذهب رسمی­‌اش را حاکم کند و نه می­‌خواهد انقلابش را با زور سرنیزه صادر کند. ما به استواری فرهنگ­مان، حقیقت مذهب­مان و اصالت انقلابمان آن قدر باور داریم که هرگز نمی‌خواهیم آنها را چونان اهداف استعماری جدید بر کولۀ سربازان صادر کنیم. ما برای ترویج فرهنگ و تمدن و مذهب و انقلابمان در قلبها وارد می­‌شویم و با عقل‌ها سخن می­گوییم. شعر می‌خوانیم و با حکمت سخن می­‌گوییم. سفیران ما، شاعران و عارفان و حکیمان­مان هستند. ما با مولوی تا این سوی اقیانوس اطلس را در نوردیده­‌ایم. ما با سعدی در دل آسیا نفوذ کرده‌­ایم­. ما با حافظ جهان  را فتح کرده‌ایم پس چه نیازی دیگر، به فتح جدید داریم؟!» (منبع)

 
 
 


کمال اطهاری کارشناس مسائل بین المللی: ترامپ به هیچ وجه یک نظریه مشروع حداقلی هم ندارد و این ضعف بزرگ ترامپ است، جناح نظامی هم از لحاظ زیر بنایی محکوم به شکستند هم از نظر روبنایی فاقد هژمونیک هستند این تفسیری از کلیت چیزی است که ترامپ با آن روبه روست. تکلیف ترامپ روشن است او سرگروهبان امریکا است و صحبت هایش قابل توجه نیست یا سرجوخه ای که افسرش می آید فرمان ایست و خبردار می دهد... دموکراسی و مردم سالاری در ایران همیشه از پایین شروع شده و هیچگاه چنین جریاناتی بوسیله دیکتاتورها به مردم ما قالب نشده است. در حال حاضر جناح های انحصار طلب داخلی و خارجی مانع بزرگی در بلوغ سیاسی مردم هستند. در داخل باید موانع بلوغ مردم را رفع کرد و فعالیت احزاب را گسترش داد تا پای مُزخرفات ترامپ وسط نیاید. مانع رشد درونزای اقتصاد و عقب ماندگی توسعه ایران انحصار طلبی بعضی از جناح ها است و اتفاقا تمام بازی و لفاظی ترامپ برای این است که در ایران جناح انحصار طلب دوباره به سر کار بیاید آن زمان ایران شکننده خواهد شد باید مانع این کار شد. یکبار این اتفاق افتاد و ده سال توسعه و پیشرفت کشور بر باد رفت اگر برای بار دیگری اسیر این بازی و جنگ شویم جامعه ایران متین رفتار نخواهد کرد. من این حرف ها را صریح می زنم چون ترامپ یک دیوانه است و بی توجهی به وضعیت او شوخی است مگر هیتلر جنون نداشت اما با همان دیوانگی بر سر جهان بلای عظیمی آورد پس در داخل هم نباید دچار توهم شد و وی را دست کم گرفت او خودش آدم مجنونی است و سرجوخه ای به نام نتانیاهو دارد.» (منبع)
۰
در تاریخ : ۱۷ , ۱۳۹۶ بهمن . دید ۳۳۶

چرا امام آمد؟

چرا امام آمد؟

نوشته های جناب توحید: بسم الله الرحمن الرحیم. چرا امام آمد؟ در آغاز دهۀ چهل، حاج آقا روح الله مشهور به «آقای خمینی» به دلیل حضور مقتدرانۀ مرجع عامه آیت الله العظمی سید حسین بروجردی در قم، یا در سکوت بود و یا در انزوا و درس و عرفان. با درگذشت ایشان در دهم نوروز سال چهل، کم کم نام «خمینی» بر سر زبان ها افتاد. طی سه سال، سه سخنرانی مهم علیۀ رژیم شاه کرد. سال 1342 شاه، «آقای خمینی» را در قیطریۀ تهران در حصر کرد. سپس به دلیل سخنرانی دیگرش در سال چهل و سه وی را از ایران به ترکیه تبعید کرد و پس از مدتی از آنجا به عراق و در اوج انقلاب در مهر ماه پنجاه و هفت، به روستای نوفل لوشاتو در فرانسه. تا این که پس از پانزده سال تبعید، پای امام خمینی به خاک وطن رسید.»

 

رهبر نهضت اسلامی در ترکیه تحریرالوسیله را نگاشتند. در نجف به درس و بحث پرداختند. و گه گاهی شاگردان و پیروان خود در ایران را با پیام های مخفی کتبی و شفاهی به مبارزه علیۀ شاه فرا می خواندند. کم کم در مدرسۀ شیخ انصاری نجف، بحث حکومت اسلامی -که گاهی با عنوان ولایت فقیه مخفیانه چاپ و توزیع می شد- را مطرح نمودند. صحبت های ایشان از طریق «نوار» به میان مبارزان راه می یافت. اعلامیه ها و عکس ها و نوارهایی که از سوی رژیم شاه جُرمی خطرناک محسوب می شد که اعدام، سرنوشتِ محتومِ دارندۀ آن بود. به همین دلیل انقلاب اسلامی ایران را «انقلاب نوار» هم نام داده اند که بعدها امام خمینی آن را «انقلاب نور» نامید.

 

با اوج گیری انقلاب توسط مردم در هفده شهریور پنجاه و هفت و پاییز و زمستان همان سال، با اِعمالِ نفوذ شاه بر رژیم عراق، آیت الله خمینی مهر پنجاه و هفت از عراق اخراج شد. سوریه و کویت وی را نپذیرفتند. فرانسه به ایشان اجازۀ اقامت داد. از این زمان به بعد، مبارزین و مردم «حاج آقا روح الله خمینی« را امام خمینی لقب دادند و لفظ «امام» در ایران -که همچنان باقی ماند- اشاره است به مقام و جایگاه رهبری نهضت و تأسیس نظام جمهوری اسلامی ایران.

 

در دی پنجاه و هفت شاه از ایران «دَر» رفت. امام که در فرانسه سیصد و سیزده مصاحبه و سخنرانی مهم کرده بودند و در آن تئوری های متعدد و وعده های فراوان به ملت داده بودند، به ایران آمدند. ده روز بعد، بیست و دوم بهمن پنجاه و هفت پدیدار گشت و رژیم سلطنتی شاه، مفتضحانه به دست ملت سرنگون شد و بعد در دوازدهم  فروردین پنجاه و هشت «جمهوری اسلامی ایران» با رأی پرشور و شعور مردم، تأسیس و برقرار گردید. حال با این توضیح و شرح گذرا، سؤال این است چرا امام آمد؟ به نظر من امام اُمّت حداقل برای این اهداف به ایران آمد؛ امام برای این به ایران آمد که:

 

که بنیادِ شیوه های سلطنتی، شاه و شاهی گری بکلّی از پهنۀ کشور رخت بَربندد.

که هیچ کسی به خود جرأت ندهد بر ملت سیطره و ستم داشته باشد.

که هیچ مقام و پستِ دائم العمری و بدون پاسخگو نداشته باشیم.

که مردم حاکم بر سرنوشت خویش باشند.

که ملت، همۀ مقامات (به تعبیر امام، نوکران مردم) را بر پُست ها بکارند.

که دولت به ملت خدمت کند و ایرانِ آزاد را آباد سازد.

که هیچ دست اندرکاری، حق نداشته باشد دیکتاتوری پیشه کند.

که اسلام و ایران در کنار هم برای مردم آسایش و معنویت فراهم آورند.

که هیچ شرکی، پرستشی، کُرنشی و ستایشی جز توحید و خداپرستی شکل نگیرد.

که مردم با عمل مختارانه به احکام دین، به اوج کمال و تعالی نسبی برسند.

که تبعیض و فساد و دزدی و اختلاس و اَشرافیت نابود و فنا شود.

که روحانیت برای خود حقّ ویژه ای قائل نشود و مردم را رَمه نپندارد.

که «رأی ملت»، میزان باشد، نه به تفسیر ناروای آن روحانی، زینت و عاریت.

که آقازادگی، امتیازطلبی، جناح گرایی، حذف، حصر و ردّصلاحیت استصوابی نباشد.

که همه ایرانیان (شیعه، زرتشتی، مسیحی، سنی، کلیمی و ...) برای ایران تصمیم بگیرند.

که با رژیم استبدای، خائف و خائنِ شاه، تماماً فرق داشته باشیم.

که در یک کلام، زمینه ساز ظهور حضرت مهدی موعود (عجّ) باشیم.

ایران. بهمن ماه. توحید.

۱
در تاریخ : ۱۲ , ۱۳۹۶ بهمن . دید ۹۰۹

اجرای حدود را متوقف کنید

توضیح دامنه: به نام خدا. دامنه در سی‌ام دی ۱۳۹۶ در این پست اینجا، به موضوع قطع دست جوان بیست‌وهشت ساله (به علت بیست و یک فقره سرقت گوسفندان در چهار شهر استان های خراسان رضوی و جنوبی) در مشهد پرداخته بود. اخیراً مهدی نصیری (یار سابق حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان و افراطی امروز) نیز به این موضوع از زاویۀ دید خود پرداخته است که خواندش را مفید می دانم. زیرا آنان مدتها به عنوان حامیان دوآتشه نظام و صاحبان انقلاب! همۀ منتقدین را یا ملحد، یا ضدانقلاب و یا لیبرال و سکولار می خوانند و سعی نمودند آنان را از قطار انقلاب اخراج و پیاده کنند. نگرش جدید او در این باره، آن هم نسبت به احکام فقهی و اجرای حدود الهی جالب است. این متن به دلیل اهمیت و تغییر نگرش یک چهرۀ افزاطی جناح راست ارائه می گردد:

 

متن نقلی: «رسانه های دشمن و غربی از منظر حقوق بشری و از این زاویه که بریدن دست دزد اقدامی خشن و غیر انسانی است به اجرای این حکم تاخته اند.  بنده هم می خواهم با اجرای این حد الهی مخالفت و از آن اعلام انزجار کنم اما نه از زاویه نگاه غربی ها و دولتهای مدرن غربی...

 

مهدی نصیری

طلبۀ علوم دینی و سردبیر سابق کیهان

 

حدود الهی هر چند ظاهری خشن داشته باشد و اجرای در ملا عام آنها احساسات و عواطف عده از انسانها را فارغ از نگاه عقلانی آنها خدشه دار کند، سرشار از حکمت و مصلحت برای جوامع بشری و شرط لازم برای تحقق امنیت و عدالت اجتماعی است و از همین روست که امام کاظم علیه السلام فرمود: اجرای یک حد الهی  برای اهل زمین سودمندتر از باران چهل روزه است. (تهذیب الاحکام شیخ طوسی)

بیشتر...
۱
در تاریخ : ۶ , ۱۳۹۶ بهمن . دید ۶۲۹

انتقاد به حرم امام رضا

انتقاد به حرم امام رضا
به قلم ابراهیم طالبی دارابی دامنه: به نام خدا. من در ۲۴ دی ۱۳۹۶ در پست ضمیمه‌شده‌ی زیر به حرم امام رضا -علیه‌السّلام- انتقاداتی کرده بودم. اینک با مسافرت مجدد به مشهد در اردیبهشت امسال، این توضیح را بر آن پست می افزایم:

۱. طبق رسم همیشگی ام این بار نیز در صحن آزادی حرم رضوی، بر سر قبر مفسّر قرآن استاد محمدتقی شریعتی حُجره‌ی  ۱۷۱ حضور یافتم. گرچه قبر ایشان بر روی زائران همچنان مسدود است؛ ولی خوشبختانه متصدی حجره با رویی گشاده و احترام‌آمیز درخواست مرا اجابت کرد و عکسی از قبر آن مبارز بزرگ و دانشمند آزادیخواه انداخت. که در زیر مشاهده می‌کنید. از این بابت از دست اندرکار محترم آن حجره ممنونم.
 
 


سنگ قبر مفسر قرآن

استاد محمدتقی شریعتی

پدر مرحوم دکترعلی شریعتی

حرم امام رضا. ۸ اردیبهشت ۱۳۹۷

صحن آزادی غرفه‌ی ۱۷۱.

عکاس: متصدی حُجره ۱۷۱ به درخواست دامنه
 
۲. در همان پست ضمیمه شده‌ی زیر، با گلایه و انتقاد نوشته بودم: «مگر از ویژگی‌های مهم امام رضا (ع) «مُعین الضُّعفاء» نبود؟ پس چرا ضعفای جامعه و مستمندان از آن همه دارایی‌های حرم مطهر، سهم و حظّی نمی‌برَند؟ آن همه درآمد، چرا به خدمت مردم درنمی آید؟»


اما اخیراً از یکی از رفقاهای گرامی‌ام در دارابکلا، به استماع دیدار شخصی شنیده‌ام با توضیحات مستند و مفصّل که حرم امام رضا -علیه السّلام- بخشی از درآمدهای حرم مطهر رضوی را صرف مستمندان و ضُعفاء در سراسر ایران -از جمله در ساری و داراب‌کلا- می کند. خواستم از این کار خداپسندانه تشکر کنم و آن را حرکتی رضوی بخوانم. امید است از شائبه‌ی خطی و جناحی و انتخاباتی بدور و منزّه نگه داشته شود.


ایضاً خودم نیز در چند روز پیش وقتی دور تا دور حریم حرم امام رضا -علیه السّلام- را به تبرّک و رسم مألوف می‌گشتم، تبلیغ بَنِر زیر را در صحن‌ها و بست‌ها به چشمم دیده و عکسی از آن انداخته‌ام که نشان از آن داشت که سامانه‌ی نهضت خدممت به نیازمندان و زائران امام رئوف (ع) راه افتاه است. که در زیر پیوست شد. با تشکر و آرزوی توفیق و بسط فرهنگ رضوی.
 

 

سامانه‌ی نهضت خدمت

به نیازمندان و زائران امام رئوف

عکاس: دامنه

 
حرم امام رضا را جناحی نکنید

 
به قلم دامنه. به نام خدا. ۵ دی امسال (۱۳۹۶) چند روزی در مشهد بودم. مثل همیشه سال‌ها، غرفه‌ی در صحن آزادی را بازدید کردم. باز هم مانند گذشته، قبر مرحوم استاد محمدتقی شریعتی پدر مرحوم دکتر علی شریعتی به روی زائرین مسدود بود. به ستاد انتقادات حرم مطهر رضوی مراجعه کردم. متن زیر را نوشته، تحویل دست اندرکاران آنجا دادم.
 
 
متن دستخط دامنه در انتقاد به حرم امام رضا (ع)

 

نمی‌دانم چرا حرم امام رضا (ع) این گونه اداره می‌شود! من معتقدم حرم رضوی مانند حوزه‌های علمیه‌ی شیعه، باید مستقل از حکومت باشد و تحت نظارت مراجع شیعیان جهان درآید و متوّلی آن با صلاحدید مرجعیت، برگزیده و منصوب شود. چرا حرم باید حکومتی باشد؟ و رواق و صحن‌های آن پُر از تریبون‌های نِقارافکن و جناحی؟ و متولّی آن یک عضو خاص جناحی با افکار کاملاً راستی؟

 

 

 
غرفه‌ی ۱۷۱ صحن آزادی حرم رضوی. عکاس: دامنه
 

 

غرفه‌ی ۱۷۱ صحن آزادی حرم امام رضا

محل قبر استاد محمدتقی شریعتی

صاحب تفسیر نوین قرآن کریم

که شده غرفۀ اشیاء ارزشمند!!

۵ دی ۱۳۹۶. عکاس: دامنه

 

آستان قدس که یک پای اقتصاد ایران شده، باید از حکومتی‌شدن بیرون شود و واقعاً با ملت درآمیخته گردد. مگر از ویژگی‌های مهم امام رضا (ع) «مُعین الضُّعفاء» نبود؟ پس چرا ضعفای جامعه و مستمندان از آن همه دارایی‌های حرم مطهر، سهم و حظّی نمی‌برَند؟ آن همه درآمد، چرا به خدمت مردم درنمی‌آید؟ امام رضا (ع) برای همه‌ی ایرانیان است، نه یک جناح خاص، آن هم بخش افراطی آن. در این باره سخن دیگری دارم که در آینده خواهم نوشت.

۳
در تاریخ : ۲۴ , ۱۳۹۶ دی . دید ۲۴۴۳

مردم‌شناسی ایرانی

به قلم دامنه. به نام خدا. اخیراً کتاب ۷۵۲ صفحه‌ای مردم‌شناسی ایرانی، نوشته‌ی علیرضا حسن‌زاده. تهران. افکار، ۱۳۸۵، را خوانده و نکته‌برداری کردم. این کتاب خواندنی حاصل ۲۶ نشست با قریب ۷۰ پژوهشگر و اساتید برجسته است. از میان یاداشت‌های خطی‌ام، چهار نکته را مطابق معمول معرفی کتاب در دامنه، به صورت برداشت آزاد ارائه می‌کنم:
 
 
مردم شناسی ایرانی
عکس از دامنه
 
در صفحه‌ی ۱۲۶ آمده است: ایرانی‌ها عطش شعر دارند... طبع شاعری از ویژگی‌های ایرانی‌هاست. ایرانی‌بودن ثروتِ عظیمی‌ست که ما داریم.
 
 
در صفحه‌ی ۱۲۴ آمده است: پرده‌پوشی از ویژگی‌های هویت ایرانی است. مثل غذاهای ما ایرانی‌ها که ساده و عیان نیستند. قیمه، قورمه‌سبزی، آبگوشت و...  که چقدر آمیخته و به هم پیچیده‌اند و آیینی.
 
 
در صفحه‌ی ۳۳۹ آمده است: ایران افسانه‌هایی مهم دارد. افسانه‌ها، انسانِ غرقِ در مصائب محیط را به کناری میکشد،‌ چشمش را باز می‌کند و همه‌ی خاطراتش را به او می‌نمایاند.
 
 
در صفحه‌ی ۳۹۱ آمده است: در کُردها و لُرها این باور است که هر کس اطرافِ نان را نخورَد، خُرده‌های نان در جهنّم مار می‌شود و آنها را آزار می‌دهد.
۰
در تاریخ : ۱۹ , ۱۳۹۶ آذر . دید ۸۰۷

مدرسی یزدی کیست؟

توضیح دامنه: در این پست سه متن ارائه می‌شود: ۱. موضع‌گیری تازه‌ی حجت الاسلام سید محمدرضا مدرسی یزدی، یکی از شش فقیه منصوب رهبری در شورای نگهبان درباره‌ی قضیه‌ی زرتشتی منتخب شورای یزد. ۲. مقاله‌ی سیدعطاء الله مهاجرانی. ۳. پوستر امام خمینی درباره‌ی زرتشتیان:

 

 
۱

مدرسی یزدی: «این ارفاق نظام اسلامی به اقلیت‌هاست که اجازه داده برای خود نماینده ای داشته باشند... این ارفاقات در هیچ کجای دنیا مشابه ندارد...آن جوامعی که خود را سکولار می‌دانند، اجازه می‌دهند یک مسلمان نماینده شود؟... وقتی مصالح مسلمین مطرح است چرا باید یک اقلیت وارد شود؟... آیا در یک اتحادیه یک نانوا می‌تواند نماینده قصاب‌ها باشد؟... اقلیت‌ها خمس و زکات پرداخت نمی‌کنند... بعضی از آقایانی که خودشان را همه چیز می‌دانند، می‌خواهند در مقابل این ماجرا مقاومت کنند!؟» (منبع)

 

 

نکتۀ دامنه

 

مدرسی یزدی کیست؟ متولد ۱۳۳۴ شمسی‌ یزد. استاد مؤسسه‌‌ی «در راه‌ حق‌» وابسته به آیت‌الله مصباح یزدی. او، آیت‌الله العظمی یوسف صانعی را «مرجع بدعت‌گذار نامیده بود». سابقه‌ی سیاسی او فعالیت پس‌ از انقلاب‌ در کمیته‌ انقلاب اسلامی. نظارت‌ بر انتخابات‌ خبرگان‌ در یزد. و نهایتاً منصوب رهبری در شورای نگهبان (منبع)

 

 

۲

 

متن نقلی از سیدعطاءالله مهاجرانی: در نقدی به شورای نگهبان درباره‌ی «سپنتا نیکنام»، در وبلاگ خود نوشت: «باید دید چه اتفاقی افتاده است که ایمان و امان به سرعت برق، می‌رفت که فقیهان شورای نگهبان رسیدند. رأی شورای نگهبان باعث شد تا بار دیگر نگاهی به کتاب احکام السلطانیه امام ماوردی بیندازم. مآوردی که در سال ۴۵۰ هجری در گذشته است، فقیه درجه‌ی اول و مفسر ممتاز قران مجید- تفسیر النکت و العیون- و نظریه پرداز فقه حکومتی و سیاست است.

 

با تأسف بسیار بایست گفت، فقیهان شورای نگهبان ما حتا در قرن پنجم در زمان ماوردی یعنی هزار سال پیش هم زندگی نمی‌کنند؛ ماوردی از این فقیهان انگار هزار سال جلوتر است. در بخش دوم احکام السلطانیه بحثی در باره‌ی وزارت دارد. وزارت را به دو گونه‌ی وزارت تفویض و وزارت تنفیذ تقسیم می‌کند. در وزارت تنفیذ، مسلمان بودن شرط وزارت وزیر نیست. وزیر بایست کاردان و صادق و هوشمند و صریح و با تجربه بوده و اهل مال اندوزی و طمع ورزی نباشد و… اهل کتاب می‌توانند به عنوان وزیر تنفیذی انتخاب شوند.(۱)

 

 

ببینید، هزار سال پیش ما چنین میراثی از اندیشه و خردورزی و تساهل و اعتدال و انصاف داشته‌ایم که اهل کتاب می‌توانستند وزیر بشوند، اکنون به این شریعت شورای نگهبان رسیده‌ایم؛ شریعتی خارج از زمان و مکان و فضای زندگی این جهانی. اگر هم کسی بگوید این رأی غیر منصفانه، غیر عادلانه و بلکه غیر عقلانی ست می‌گویند علیه نظام سخن گفته‌ای!  بیّنه شورای نگهبان کدام است؟ تا لیهلک من هلک عن بینه! چرا این گونه مباحث و صورت جلسات شورا منتشر نمی‌شود؟ آسیب چنین رأی غیر عقلانی و بلکه مربوط به روزگار پارینه سنگی بیش از همه به دین و شریعت و نظام خواهد رسید. (۱): الماوردی، الاحکام السلطانیة، محقق احمد مبارک البغدادی، مکتبة دار ابن قتیبة کویت، ۱۴۰۹ ص: ۳۰ تا ۳۵» (منبع)

 

۳


 

پوستر امام خمینی درباره‌ی زرتشتیان: شما هم که زرتشتی‌ها هستید همیشه خدمتگزار این ملت این مملکت بودید باید به کار خودتان ادامه بدهید وحدت کلمه را حفظ کنید. صحیفۀ امام. ج ۶. ص ۱۹۲.

۰
در تاریخ : ۴ , ۱۳۹۶ آذر . دید ۱۱۷۷

آیت‌الله سیدروح خاتمی

آیت‌الله سیدروح خاتمی

شرح دامنه: شهر یزد از دیرباز لقب «دارالعباده» گرفته و در پرورش شخصیت‌های ممتاز علمی و فقهی از سهمی سترگ برخوردار بوده است؛ اما همین شهر، با این پیشینة درخشان در گرایش قلبی به اسلام، قرن‌ها زیستگاه زرتشتیان ایران با همة نمادها و نیایش‌ها و میعادگاه‌های آنهاست. آقای دکتر دبستانی، نماینده زرتشتیان در مجلس شورای اسلامی موارد متعددی از حسن سلوک آیت‌الله سیدروح الله خاتمی را در برابر زرتشتیان نقل کرده و درباره رحلت ایشان چنین خاطره‌ای را آورده است:

 

 

 

از راست:

لنکرانی، منتظری. مشکینی

سید روح الله خاتمی. مکارم شیرازی

 

«در مسافرتم به شریف‌آباد (اردکان)، به منزل شوهر خاله‌ام برای گرفتن کلید منزل رفتم. خاله در اولین برخورد گفت: دیدی یتیم شدیم! پرسیدم چه شده است؟ ایشان درگذشت آیت‌الله خاتمی را با تأثر بیان کرد و ادامه داد: او برای همه پدر بود. در حالی که اشک در چشمان خالة هفتاد ساله‌ام حلقه زده بود، گفت: به راستی دوباره یتیم شدیم.» (زاهد روشنفکر انتشارات خانه فرهنگ خاتمى (منبع)

 

 

نکتۀ دامنه

 

ساده بگویم موضع شش فقیه شورای نگهبان یک برکت بود؛ هیچ چیز به اندازۀ همین رأی عجیب علیهٔ هموطن زرتشتی یزد، ملت را به شناخت واقعی آنان نرسانید و هیچ کس به حدّ آقای آیت الله شیخ محمد یزدی، تفکر واقعی جناح راست را نزد مردم ایران نشناسانید. آنان که سکوت کرده اند، نزد خدا پاسخگو هستند. خدایا این شکاف، چه به موقع سر باز کرده است.

۰
در تاریخ : ۲ , ۱۳۹۶ آذر . دید ۵۱۷

تلگراف آقای خوئی به شاه

اخطار صریح و شجاعانۀ مرجع بزرگ شیعیان جهان مرحوم آیت الله العظمی سید ابوالقاسم خوئی به شاه خائن در سال 1342: «از قرون متمادی دشمنان اسلام از نظر اضمحلال دین و برده ساختن مسلمانان درصدد تفریق دو قوه روحی و مادی آنها برآمده و به فضل الهی در اثر تنبه اولیای امور و علماء اعلام به مقصد خود نائل نگشته اند. در حال حاضر زمینه را قابل دیده به فعالیت پرداختند که ضربت مُهلک خود را بر پیکر کشور اسلامی وارد سازند. بسیار جای تأثر و تأسف است که سقوط و انحطاط مملکت اسلامی و یگانه مرکز تشیع به جایی برسد که زمامداران آن آلت و وسیله انجام مقاصد شوم آنها گردند.

 

 

 

ما چندی قبل مفاسد تصویب نامه شوم و جعل قوانینی برخلاف مقررات اسلام را تذکر داده و اعلام خطر نمودیم با این حال شاه با کمال جدیت از آن قوانین دفاع کرده و در اثر آن روزنامه های مزدور و خائن بهانه به دست آورده نسبت به مقام روحانیت هتاکی نموده بلکه مقدسات اسلام را خرافات و ارتجاع سیاه و قوانین پوسیده نامیدند. البته حکم چنین اشخاص در شرع مطهر معین و مبین است، ما جداً از شخص شاه خواستاریم که اسباب اغتشاش مملکت و ناراحتی عموم مسلمانان جهان را مرتفع سازند. علماء اَعلام و عموم طبقات مسلمانان با اتکال به حول و قوه الهی از مقدسات دین تا آخرین نفس دفاع خواهند نمود. علی الله توکلنا ربنا افتح بیننا و بین قومنا بالحق و انت خیر الفاتحین. ابوالقاسم الموسوی الخوئی غره ذیقعده/۱۳۸۲ فروردین ۱۳۴۲.» منبع

۰
در تاریخ : ۸ , ۱۳۹۶ آبان . دید ۴۱۱

علی‌اشرف درویشیان

به قلم دامنه. به نام خدا. علی‌اشرف درویشیان. نامی آشنا. زاده‌ی ۳ شهریور ۱۳۲۰ کرمانشاه. از خانواده‌ای تهیدست. پدرش آهنگر. آموزگار کودکان روستاهای کرمانشاه. آشنا با بُغض‌ها، اندوه‌‌ها، فقر و نداری‌ها. شاگرد بنّا، زیر آفتاب سوزان خشت می‌زد، «سخت‌ترین شغل دنیا». بعد کارشناسی ارشد رشته‌ی علوم تربیتی را گذراند. به سوی سیاست رفت. دستگیر شد.  نخستین داستانش را در زندان نوشت، سال ۱۳۵۲.

 

باز هم نوشت. داستانِ «از این ولایت» را وقتی نوشت، باز هم روانه‌ی زندان شد. طی ۷ سال ۳ بار زندانی شد. زندان سیاسی شاه. از شغل معلمی محروم گشت. (منبع)

 

نام‌های مستعارش، «لطیف تلخستانی» و «علیجان درویش» بود که بر جلد کتاب می‌گذاشت تا نوشته‌هایش دچار منع چاپ! نشود و زیر تیغ سانسور زخمی نگردد. انقلاب که پیروز شد او هم با دیگر زندانیان سیاسی آزاد شد، خودش گفت: «مردم آزادشان کردند.» (منبع)

 

کتاب‌های زیادی نوشت که شماره‌کردن آن وقت می‌برَد، از‌جمله دو کتاب در باره‌ی مرحوم صمد بهرنگی: «ص‍م‍د ج‍اودانه شد» و «یادمان صمد بهرنگی».

 

در دهه‌ی هفتاد در مجلاتی چون «آدینه» و «کارنامه» و «کِلْک» مطلب چاپ می‌کرد. آثار و نوشته‌هایش (چه نقد، چه داستان و چه پژوهش) همگی رویکردی سیاسی و اجتماعی دارد. نقل است که «آثار علی‌اشرف درویشیان هم در دوران حکومت پهلوی و هم در دوران حکومت جمهوری اسلامی دچار سانسور شد.»

 

او عضو کانون نویسندگان ایران بود. «قصه‌های بند» یکی از آثار مهم درویشیان است». مجموعه داستانی از سرنوشت زندانیان سال‌های قبل از انقلاب؛ آدم‌هایی با طرز تفکر و نگاه‌های متفاوت به زندگی و سیاست.

 

کتاب «قصه‌های بند»،‌ سند زنده‌ای از آدم‌ها، طرز تفکر و وضعیت طیف‌های گوناگون مردم است که به مبارزه و مقاومت، خواسته یا ناخواسته روی آورده‌اند. نگاه درویشیان به همه‌ی آن‌ها همدلانه است و گویا درصدد آن نیست تا با کاویدن روح آنان و افشای نقاط ضعف‌شان «زخمی بر زخمی بزند تا مبارزان راه آزادی را محکوم کند.» (منبع)

 

با بانویی به نام شهناز دارابیان ازدواج کرد که نویسنده بود و پژوهشگر ادبیات عامه. گلرنگ، بهرنگ، گلبرگ سه فرزند این زوج‌اند.

 

در باره‌ی «کتاب ظلم‌آباد» می گوید: «ظلم هیچ‌وقت برقرار نمیمانه. ... یعنی تا حالا به یک «علی‌اشرف درویشیان» برنخورده‌ای؟» (منبع)

 

«وقتی ناهار می‌خوریم ، ننه می‌گوید: آه خدا، کاش دو تا بال داشتم و الان می‌پریدم و این ماست و خیار را می بردم برای بچه‌هام. آخ الان توی آن خاک و خل چه می خورند؟ خدا کند مریض نشوند.» ننه نمی‌دانست که ما همان صبح زود پول مختصرمان را خرج می‌کردیم و تا عصر برای پول‌درآوردن به هر دری می‌زدیم. (کتاب فصل نان. علی‌اشرف درویشیان)

 

علی‌اشرف درویشیان بر عقاید خود ثابت‌قدم ماند و ۴ آبان ۱۳۹۶ با تحمّل طولانی رنج‌های بیماری و دیدنِ وفاداری مثال‌زدنی همسرش شهنار دارابیان، چشم از جهان بست. خدا رحمتش کناد.

 

نکته‌ی ۱ : شخصیت‌های ایرانی که سوسیالیست بودند، معمولاً از امام حسین -علیه‌السلام- الهام می‌گرفتند و از حقانیت و آموزه‌های مکتب حسینی توشه برمی‌داشتند و از «راه حسینی» -که سرآمدِ درگیری با ستمگری، و پشتیبانی از ستمدیدگی‌ست- دفاع می‌کردند و برای حضرت اباعبدالله الحسین -علیه‌السلام- حُرمت و قداست و تجلیل قائل بودند.

 

نکته‌ی ۲ : شخصاً کسانی را می‌شناسم که گرایش چپ مارکسیستی داشتند اما به عاشورا و حضرت سیدالشهداء (ع) ارزش و احترام فراوان قائل بودند و برای دادنِ غذاهای نذری روز عاشورا نیز شرکت شائقانه و ارادتمندانه داشتند. زیرا امام حسین (ع) را حقیقتاً آموزگار بشریت می‌دانستند.

(نوشتۀ آزاد دامنه از چند منبع ارجاع داده‌شده)

۱
در تاریخ : ۶ , ۱۳۹۶ آبان . دید ۷۴۸

قله دماوند و جنگ

به قلم دامنه: به نام خدا. «آیت الله شیخ احمد جنتی» در سخنرانی اجلاس خبرگان ۲۸ شهریور ۱۳۹۶ گفت: «به نظر من دفاع مقدس نعمتی از جانب خدای متعال بود. اگر کوه دماوند طلا بود و خداوند به ما داده بود ارزش آن به اندازه دفاع مقدس نبود. ماندن نظام به برکت جنگ و نیروهایی است که جنگ تربیت کرد. شهید حججی هم از آخرین برکات نظام و جنگ است.» (منبع)

 
آیت الله احمد جنتی
 
 

دامنه: ای قله‌ی رفیع دماوند! تو خیلی از حکومت‌ها و شاهان را شاهد بوده‌ای که همگی آمدند و رفتند! باز هم شاهد باش و برای سلامت و صحّت نظام جمهوری اسلامی و آنگاه بقای آن دعا کن؛ ای دماوند بلند. ای نمادِ جغرافیای ایران بزرگ ما. لازم می‌دانم بیفزایم اگر جنگ این گونه است که آقای شیخ احمد جنتی گفته است، می‌پرسم همۀ مسؤلان نظام از خُرد و کلان، میزان روزهایی را که در جنگ (=دفاع مقدّس هشت‌ساله) حضور رزمی داشته‌اند به ملت اعلان کنند. همین و والسّلام.

۰
در تاریخ : ۲۹ , ۱۳۹۶ شهریور . دید ۵۱۵

اسلام قربانی حکومت‌ها

به قلم دامنه. به نام خدا. از نظر دکتر علی شریعتی، اسلام قربانیِ حکومت‌ها و خلافت‌ها شده است. بنابراین راه حل او بازگشت به خویش بود. یعنی بازگشت به اسلام و ایران. نه ایرانِ هخامنشی و ساسانی. نه اسلام عثمانی و اموی و عباسی، بلکه اسلام نبوی و علوی.
۰
در تاریخ : ۱۲ , ۱۳۹۶ شهریور . دید ۵۵۷
قبل ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ---- ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ بعد
سایت دامنه ی داراب کلا : ابراهیم طالبی دارابی : فرهان پنجم