منو
درباره ی سایت دامنه
دامنه‌ی داراب‌کلا

qaqom.blog.ir
Qalame Qom
Damanehye Dovvom
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
دامنه‌ی قلم قم ، روستای داراب‌کلا
ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود

پیشنهادهای مدیر سایت
آخرين نظرات
طبقه بندی موضوعي
بايگانی ماهانه
نويسنده ها

۵۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام رضا» ثبت شده است

۰ موافقين ۰ مخالفين ۰

به قلم دامنه. به نام خدا.با امام هشتم. قسمت دهم. بر شیعیان تأکید رفته است به ذکرکردن نام و عنوان «امام هشتم» یا «هشتمین امام» برای امام رئوف آقا علی بن موسی الرضا (ع)، تا با جریان منحرف و کژاندیش «واقفیه» -که در امام هفتم، متوقف شدند و منتظر رجعت و ظهور مجدد امام کاظم‌ بودند- فرق بیّن داشته باشیم. بنابراین؛ لفظ «هشتم»، هم پیام دارد، و هم دالِّ بر استمرار امامت است تا ظهور حضرت حجت، خاتم الاوصیا (عج الله).

۱ موافقين ۰ مخالفين ۰
به قلم دامنه. به نام خدا. با امام هشتم (۷) امام رضا ع سخنان فراوانی دارد که در تاریخ اسلام به ثبت رسیده است. خصوصاً توسط عالم پرهیزگار شیخ صدوق در کتاب «عیون اخبار الرضا» که درباره‌ی زندگانی، دوران و سخنان امام رضاست. خوشبختانه من توفیق داشتم، هفت‌هشت سال پیش، تمام این کتاب گرانسنگ را بخوانم. متنی گیرا و جاذب دارد و شیخ صدوق با فراست آن را تدوین و در ۶۹ باب، تبویب (=باب‌بندی) کرده است. اینک از شرح عیون می‌گذرم، فقط سه سخن امام رضا را می‌‌نویسم. امید است بر دلِ دلدادگان روَد.
 
۱. فهمَنده‌ی حدیث باشید، نه فقط روایتگر آن.
۲. خداوند  نه با اِکراه اطاعت می‌شود و نه با غلبه، معصیت می‌گردد.
۳. برای دانستن، سؤال کن نه برای مغلوب‌ساختن دیگران.

 

با امام هشتم (۸). امام رضا _علیه‌السلام_ به فعالیت آشکار روی آورده بود. به سیر و گشت میان مردم می‌پرداخت. نخستین مسافرت را از مدینه به بصره کرد. با پایگاه‌های مردمی خود، دیدار می‌نمود. در مسافرت‌ها، اجتماع برپا می‌ساخت. با مردم به گفت‌وگو می‌پرداخت. همواره مردم را وادار می‌کرد تا پرسشگر باشند. اخلاقش این بود با بزرگان و دانشمندان چه مسلمان و چه غیرمسلمانان ملاقات می‌کرد و مناظره می‌نمود. به‌طوری‌که مسائلی که درین مسافرت‌ها از امام رضا می‌پرسیدند توسط محمد بن عیسی تقطینی گردآوری گردید، که آن امام عزیز به بیش از ۱۸ هزار مسأله پاسخ دادند. پاسخ به سؤالات مردم و دانشمندان و  توسعه دادن پایگاه‌های تشیّع از اقدامات بینادی امام رضا (ع) بود. در گنگره‌ی جهانی امام رضا که در سال ۱۳۶۵ برگزار شد، مباحث خوبی درباره‌ی ابعاد زندگی فکری و اجتماعی و سیاسی امام رئوف (ع) مطرح شده است. امام رضا -علیه السلام- با شش زِمامدار هم‌عصر بود:

 

منصور عباسی

مهدی عباسی

هادی عباسی

هارون‌الرشید عباسی

محمدامین عباسی

مأمون عباسی

 

فقط در حاکمیت و خلافت مأمون، چون نیرنگ ورزیده و بازور آن حضرت را از مدینه به مرو (=شهری که اینک بخشی از ترکمنستان است) فراخواند، مجبور به پذیرفتن مشروط شد. و با مأمون شرط کرد در روند حکومت هیچ دخالتی نداشته باشد و با شیعیان و مردم رابطه و دسترسی داشته باشد. و اتفاقاً در این کار نیز، امام رضا _علیه السلام_ خیلی عالی و مدبّرانه پیش رفتند.

 

با امام هشتم (۹). امام رضا _علیه‌السلام_ ۵۵ سال عمر کردند. ۳۵ سال تحت امامتِ امام کاظم _علیه‌السلام_ بودند و ۲۰ سال خود امامت کردند. امام رضا در سال ۱۴۸ قمری به دنیا آمدند، درست همان سالی که امام صادق _علیه‌السلام_ به شهادت رسیدند. امامان ما، همگی به دست جور و ستم به شهادت رسیدند و این نشان می‌دهد آنان مغضوب حاکمان ستمگر و جائر بودند. مشیت خدا این شد امام مهدی _عجّل الله_ در پرده‌ی غیاب روند و فلسفه‌ی انتظار و امید در مکتب زنده بماند تا به مصلحت خدا ظهور فرمایند و صلح و انسانیت و عدالت و حقانیت را بگسترانند.

 

حضرت رضا (ع) یاران و اصحاب محبوب داشتند، مانند: دعبل خزاعی، حسن فضال، حسن بجلی، حسن محبوب، صفوان بجلی، حسن عبّاد. که ایشان کاتب امام رضا بود. روح همگی‌شان، شاد و رحمت خدا باد. میلاد امام رضا بر دلدادگان خجسته و مبارک.

۲ موافقين ۰ مخالفين ۰

به قلم دامنه. به نام خدا. با امام هشتم. قسمت ششم. رساله‌ی ذهبیه از امام رضا ع درباره‌ی طب است که به درخواست مأمون نوشته شد. چون مأمون دستور داد آن را با آب طلا بنویسند، به آن ذهبیه می‌گویند. به نقل از ماهنامه حکمت و معرفت، شماره‌ی ۸، آبان ۱۳۸۷، ویژه‌نامه‌ی حکمت رضوی.

 

توضح ضروری: در دانشنامۀ حوزوی، مطلبی دربارۀ رساله‌ی ذهبیه درج شده است که در زیر عیناً از این (منبع) نقل می شود: «با توجه به این‌که به رساله‌ای با نام «رسالۀ ذهبیه» یا «طب الرضا» در مصادر کهن شیعی اشاره شده است، احتمال صدور رساله‌ای این‌گونه از امام رضا -علیه‌السلامـ منتفی نیست؛ ولی انتساب نسخه‌های موجود کتاب «الرسالة الذهبیّه» به امام رضا -علیه‌السلام- ثابت نیست و نمی‌توان با آن به عنوان «سنت» روبه‌رو شد و بدان عمل کرد؛ زیرا افزون بر تضعیف راوی اول، افتادگی در اسناد نیز دارد و ممکن است به تحریف یا تصحیف دچار شده باشد. قراینی نیز اعتماد به متن این رساله را کاهش می‌دهد؛ مانند تنافی برخی مطالب آن با یافته‌های روایی و پزشکی، تجویز خوردن «تریاق فاروق» در غیر حالت ضرورت و اضطرار با وجود آن‌که از اجزای حرام و نجس تشکیل شده است و...، از قراینی است که اعتماد بر این متن را کاهش می‌دهد.» زیرا؛ «اجزای اصلی این دارو، عبارت‌اند از: شراب، گوشت مارِ افعی و جندبیدستر که بیضه یک نوع سگ است.»

۰ موافقين ۰ مخالفين ۰

به قلم دامنه. به نام خدا. با امام هشتم (قسمت ۵). مأمون خلیفه‌ی عباسی _که فردی دانشمند و اهل نیرنگ باهم بود_ دارالحکمه را که در دوره‌ی پدرش هارون‌الرشید (=زاده‌ی شهر ری و مدفون در پشت قبر امام رضا) شکل گرفته بود، رونق بخشید و افرادی را برای ترجمه‌ی کتاب‌های یونانی، سریانی و کلدانی گمارد و ناظرانی برای آنان گذاشت و خود نیز به ترجمه پرداخت. با ترجمه‌ها، نوعی گسیختگی فرهنگی و فکری رخ داد. و همین موجب شد امام رضا ع با توانمندی وارد مقابله با افکار پریشان و خطرناک شود و حکیمانه مردم را از انحراف‌ و التقاط، آگاه و رها نماید. شرکت امام رضا (ع) در جلسات مناظره و پاسخ دقیق و حیرت‌آمیز به شُبهه‌افکنان، اِعجاب و آگاهی آفرید. محفل مناظره‌ها را خودِ مأمون سازمان می‌داد. پس از شهادت امام هشتم (ع)، مأمون خود، در مناظرات حضور می‌یافت، «اما دیگر آن اثرات و گرمی سابق» را نداشت. تا بعد.

(قسمت های ۱ تا ۴ در اینجا)

۰ موافقين ۰ مخالفين ۰

به قلم دامنه. به نام خدا. پروفسور فضل الله رضا در صفحه‌ی ۱۰ کتاب «برگی از برگی» شعری در باره‌ی امام رضا (ع) دارد مربوط به سال ۱۳۱۸، زمانی که در مشهد سربازی را می‌گذرانده. این شعر را در زیر می‌نویسم.  نیز پروفسور فضل الله رضا در شب ۲۴ ماه رمضان (۱۵ آبان ۱۳۱۸) شعر مفصل دیگری در باره‌ی امام هشتم (ع) می‌سُراید که دو بیت آن را در بخش پایانی این متن می‌نویسم که در صفحه‌ی ۱۲ منبع بالا آمده است:

 

شکر ایزد که از تفضّل یار

بخت بیدار گشت و دل هُشیار

 

که بر این آستان سری سودم

سر به خاک منوّری سودم

 

تا بر این آستان نهادم سر

سرم از مهر برتر است دگر

 

ای دلِ من به شُکر ایزد کوش

آنچه ساقی به جام ریزد نوش

 

که سراپردۀ خیال است این

نقش آمال ما؟ محال است این

 

گفت استاد معنی شیراز*

غسل در اشک کن، نگاه انداز

 

غسل کردم در اشک و سود نکرد

سوختم هیزم (هیمه) تو دود نکرد

...

* اشاره است به این بیت غزل ۲۶۴ حافظ:

 

غسل در اشک زدم کاَهلِ طریقت گویند

پاک شو اول و پس دیده بر آن پاک انداز

۰ موافقين ۰ مخالفين ۰

به  قلم دامنه. به نام خدا. سلام.  از مباحثم در مدرسه‌ی فکرت. درین سلسله ‌‌‌‌‌‌گفتار کوتاه، از امام رضا _علیه‌السلام_ خواهم نوشت که در قلب ایرانیان جای دارد و کانون رأفت ماست. زاده‌ی ۱۴۸ هجری قمری مدینه که در ۲۰۳ قمری در توس (مشهد) به شهادت رسید. امید است بتوانم از این وظیفه‌ و عشقم برآیم. از دهه‌ی ۸۰ شروع کرده بودم به نوشتن پژوهشی درباره‌ی آن امام هُمام (=بزرگ و بخشنده) که کم‌کم برای این مدرسه می‌نویسم، شاید بر دانش و پویش بیفزاید. بسم‌الله.

 

ایرانی‌ها عموماً، تمایل و گرایش به تشیع و خاندان علی _علیه‌السلام_ داشتند و از همان اول هم که علیه‌ی عباسیان قیام کردند با عنوان «الرًضا _یا الرًضی_ مِن آل محمد» قیام کردند. به همین علت مأمون عباسی برای جلب رضایت ایرانی‌ها _که چند سال پیش‌تر از او با نام «رضا» قیام کرده بودند_ لقب رضا را به حضرت رضا داد تا در ظاهر به ایرانیان بگوید من دارم خواسته‌ی شما را برآورده می‌کنم. حال آن‌که «رضا» از قبل، یکی از القاب امام علی‌بن موسی‌الرضا (ع) بود. در عکس زیر مشهورترین لقب‌های امام هشتم را می‌آورم.

 

القاب امام هشتم (ع)

 

به قلم دامنه. به نام خدا. برخی محققان اسلامی، امامت ائمه اطهار _علیهم‌السلام_ را در سه مرحله تفسیر و تحلیل کرده‌اند که من سعی کرده‌ام بسیارفشرده در اینجا تشریح کنم: ۱. از امام علی تا امام سجاد. ۲. از امام باقر تا امام کاظم. ۳. از امام رضا تا امام مهدی. علیهم‌السلام. امامان مرحله‌ی اول (امام علی. امام حسن. امام حسین. امام سجاد) مکتب را در برابر انحراف _که پس از رحلت پیامبر صلوات الله علیه وآله، روی داد_ نگه‌داری کردند و در برابر جبهه‌گیری آنان ایستادگی ورزیدند. امامان مرحله‌ی دوم (امام باقر. امام صادق. امام کاظم) آنچه امامان مرحله‌ی اول انجام دادند را در چارچوب تفصیلی مخصوص، برای شیعه ارائه نمودند. امامان مرحله‌ی سوم که آغازگر آن امام رضا _علیه‌السلام_ بود، آن چارچوب تفصیلی را به روی امت گشودند و پایگاه‌های مردمی شیعه و همبستگی آنان با امام معصوم را به اوج رسانیدند. به‌طوری‌که حاکمان از خطر قیام مردمی می‌هراسیدند. در این مرحله است که شیعیان، انواع شکنجه‌ها، کشتارها، دربه‌دری‌ها، محدویت‌ها و شهادت‌ها را متحمّل شدند. و بدتر آن‌که حاکمان با انواع حیله و نیرنگ، امامان را در تنگا و حصر و پادگان و دور از مردم نگه می‌داشتند تا شاید از خطرِ آگاهیِ مردم در امان! بمانند.

 

نکته: نقش امام هشتم _علیه‌السلام_ به عنوان آغازگر مرحله‌ی سوم، بسیار مؤثر، مهم و تحول‌ساز بود. تا بعد... .

 

زمانی‌ بر مردم‌ خواهد آمد که‌ در آن‌ عافیت‌ ۱۰ جزء است‌، که‌ ۹ جزء آن‌ در کناره‌گیری‌ از مردم‌ و یک‌ جزء آن‌ در خاموشی‌ است‌.

 

بخیل‌ را آسایشی‌ نیست‌، حسود را خوشی‌ و لذتی‌ نیست‌، زمامدار را وفایی‌ نیست‌ و دروغگو را مروت‌ و مردانگی‌ نیست‌.

 

ایمان‌ چهار رکن‌ است‌: توکل‌ بر خدا، رضا به‌ قضای‌ خدا، تسلیم‌ به‌ امرخدا، واگذاشتن‌ کار به‌ خدا.

 

بعد از انجام‌ واجبات‌، کاری‌ بهتر از ایجاد خوشحالی‌ برای‌ مؤمن‌، نزد خداوند بزرگ‌ نیست‌.

 

پنج‌ چیز است‌ که‌ در هر کس‌ نباشد امید چیزی‌ از دنیا و آخرت‌ به‌ او نداشته‌ باش‌: کسی‌ که‌ در نهادش‌ اعتماد نبینی‌ و کسی‌ که‌ در سرشتش‌ کرم‌ نیابی‌ و کسی‌ که‌ در خلق‌ و خوی‌اش‌ استواری‌ نبینی‌ و کسی‌ که‌ در نفسش‌ نجابت‌ نیابی‌ و کسی‌ که‌ از خدایش‌ ترسناک‌ نباشد.

 

در مورد قضیه‌ی ولایت‌عهدی، چند احتمال فرض شده است که در زیر فشرده می‌نویسم:


۱. چون مأمون شیعه بود، نذر کرده بود و به عهد خود وفا نمود. حتی خلافت را ابتدا پیشنهاد کرده بود که امام رضا _علیه السلام_ نپذیرفت.


۲. ابتکار فضل‌بن‌سهل بود و اساساً مأمون اختیاری نداشت. و فضل چون شیعه بود از روی اعتقاد و اخلاصش چنین کرد.


۳. بر اساس جلب رضایت ایرانی‌ها، این کار را کرد و ناشی از صمیمیت مأمون نبود.


۴. برای فرونشاندن قیام‌های علَویین بود. یعنی با آوردن حضرت رضا در رأس حکومت، آنان را آرام و راضی کند.

 

۵. می‌خواست امام رضا را خلع سلاح کند. چون امام رضا سخنی دارد که به مأمون گفته بود «سیاست تو این است که من را خلع سلاح کنی.»


۶. البته شهید مطهری نظرش این است که از نظر تاریخی بسیار مشکل است در مورد این سیاست مأمون به یک نتیجه‌ی قاطع رسید و صددرصد نظری قاطع داد. ادامه دارد.

۰ موافقين ۰ مخالفين ۰

إِنَّ الَّذِینَ یُبَایِعُونَکَ إِنَّمَا یُبَایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ ۚ فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّمَا یَنْکُثُ عَلَىٰ نَفْسِهِ ۖ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِمَا عَاهَدَ عَلَیْهُ اللَّهَ فَسَیُؤْتِیهِ أَجْرًا عَظِیمًا.

فتح. آیه‌‌ی ۱۰

همانا مؤمنانی که (در حُدیبیّه) با تو بیعت می‌کنند به حقیقت با خدا بیعت می‌کنند (چون تو خلیفه خدایی و همانا دست تو) دست خداست بالای دست آنها، پس از آن هر که نقض بیعت کند بر زیان و هلاک خویش به حقیقت اقدام کرده و هر که به عهدی که با خدا بسته است وفا کند به زودی خدا به او پاداش بزرگ عطا خواهد کرد.

 

تفسیر علامه طباطبایی

 

کـلمـه (بـیـعـت) یـک نوع پیمان است که بیعت کننده خود را مطیع بیعت شونده مى سازد... و ایـن کـلمـه از مـاده (بـیـع) -که معناى معروفى دارد- گرفته شده، و چون رسم عرب (و همچنین در ایران) این بود که وقتى مى خواستند معامله را قطعى کنند، به یکدیگر دسـت مـى دادنـد، و گـویـا بـا ایـن عـمـل مسأله نـقـل و انـتـقـال را نـشـان مـى دادند -چون نتیجه نقل و انتقال که همان تصرُّف است بیشتر به دست ارتـبـاط دارد- لذا دسـت بـه دسـت یـکـدیـگـر مـى زدند، و به همین جهت دست زدن به دست دیـگـرى در هـنـگام بذل اطاعت را (مُبایعه) و (بیعت) مى خواندند، و حقیقت معنایش این بود که بیعت کننده دست خود را به بیعت شونده مى بخشید، و به سلطان بیعت شونده مى گفت: این دست من مال تو است، هر کارى مى خواهى با آن انجام بده.

 

پـس ایـنـکـه فـرمـود: (إِنَّ الَّذِینَ یُبَایِعُونَکَ إِنَّمَا یُبَایِعُونَ اللَّهَ) در حقیقت مى خواهد بیعت با رسـول خـدا (صـلّى اللّه عـلیـه و آله وسـلّم) را به منزله بیعت با خدا قلمداد کند، به این ادعـاء کـه این همان است، هر اطاعتى که از رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله وسلّم) بکنند در حـقـیقت از خدا کرده اند؛ چون طاعت او طاعت خدا است. آنگاه همین نکته را در جمله (یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ) بیشتر بیان و تأکید کرده مى فرماید: دست او دست خدا است. همچنان که در آیه: (و ما رمیت اذ رمیت و لکن اللّه رمى) نیز دست او را دست خدا خوانده است...

 

فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّمَا یَنْکُثُ عَلَىٰ نَفْسِهِ: کلمه (نکث) به معناى پیمان شکنى و نقض بـیـعـت اسـت. جـمـله مـورد بـحـث تـفـریع و نتیجه گیرى از جمله (ان الذین یبایعونک انما یـبـایـعـون اللّه) اسـت و مـعـنـاى مـجـمـوع آن دو چـنـیـن اسـت : حـال کـه بـیعت تو بیعت خدا است پس کسى که بیعت تو را بشکند شکننده بیعت خدا است، و به همین جهت بجز خودش کسى متضرر نمى شود، همچنان که اگر وفا کند کسى جز خودش از آن بیعت سود نمى برد، چون خدا غنى از همه عالم است.

 

وَمَنْ أَوْفَىٰ بِمَا عَاهَدَ عَلَیْهُ اللَّهَ فَسَیُؤْتِیهِ أَجْرًا عَظِیمًا: این جمله وعده جمیلى است به کسانى که عهد و بیعت خدا را حفظ مى کنند، و به آن وفا مى نمایند. و ایـن آیـه خـالى از اشـاره بـه ایـن نـکـتـه نـیـسـت کـه رسـول خـدا (صـلّى اللّه عـلیـه و آله وسـلّم) در هـنـگام بیعت دست خود را روى دست مردم مى گذاشت ، نه اینکه مردم دست روى دست آن جناب بگذارند.

 

 

**********

 

اقوال مفسّرین و نقد علامه بر آن اقوال:

 

اقوال مفسـریـن در مـعناى جمله ی یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ که در آیه مربوط به بیعت است. مـفـسـریـن در مـعـنـاى جـمـله (یـد اللّه فـوق ایـدیـهـم ) اقوال دیگرى دارند: بـعـضـى گـفـتـه انـد: اسـتـعـاره اى اسـت تـخـیـُّیـلیـه، کـه بـه مـنـظـور تأکید مطالب قـبـل آمـده، و ایـن را تـقـریـر مـى کـنـد کـه بـیـعـت بـا رسـول، بـیـعـت بـا خـدا اسـت، بـدون هـیـچ گـونه تفاوت، پس کانّهُ اینطور به خیال ها انـداخـتـه کـه خدا هم یکى از بیعت شوندگان است، آن وقت براى خدا دستى اثبات مى کند که بالاى دست بیعت کنندگان جاى دست رسول قرار مى گیرد.

 

ولى چنین توجیهى با ساحت قدس خداى تعالى سازگار نیست، و بزرگتر از آن است که آدمى او را به وجهى به خیالش اندازد که از آن منزّه است. بعضى دیگر گفته اند: مراد از کلمه (ید) قوت و نصرت است، پس (ید اللّه) به مـعـنـاى نـصـرت اللّه و قـوت اللّه مى باشد، مى خواهد بفرماید قوت و نصرت خدا فوق قـوت و نـصـرت مـردم اسـت؛ و یـعـنـى اى پـیـامبر اعتمادت به نصرت خدا باشد، نه به نصرت آنان. ولى ایـن هـم بـا مـقـام آیـه جـور نـیـسـت، بـراى ایـنـکـه مـقـام، مـقـام اعـظـام بـیـعـت رسول خدا است، و اینکه بیعت مردم با آن جناب آنقدر مهم است که گویى بیعت با خود خدا است، و اعتماد از نصرت خدا هر چند کار خوبى است، لیکن اجنبى از مقام آیه است.

 

بعضى دیگر گفته اند: مراد از کلمه (ید) عطیه و نعمت است، یعنى نعمت خدا بر مسلمین کـه یـا ثواب است و یا توفیق بیعت، فوق نعمت و خدمتى است که آنها به تو کرده اند و با تو بیعت نمودند. بـعـضـى دیگر گفته اند: نعمت خدا بر مردم که هدایتشان کرده عظیم تر از خدمتى است که آنـهـا بـه تـو کـردنـد، و تـو را اطـاعـت نـمـودنـد. و از ایـن قبیل توجیه ها که ما فایده اى در بحث پیرامون آنها نمى بینیم. 

 

بحث روایتى:

روایـتـى در ذیـل جـمـله ی یـد اللّه فـوق ایـدیـهـم و روایـتـى درباره کیفیت بیعت: ...در عـیـون الاخـبـار بـه سند خود از عبداللّه بن صالح هروى روایت کرده که گفت: من به عـلى بـن مـوسـى الرضـا (عـلیـهـمـاالسـلام ) عـرضـه داشـتـم: یـا بـن رسـول اللّه ! شـمـا در باره این حدیث که راویان حکایتش مى کنند که مؤمنین خدا را از همان مـنـزلهـاى بـهـشـتـى خـود زیـارت مى کنند، چه مى فرمایى ؟ فرمود: اى ابا صلت ! خداى تـعـالى پیغمبر خود را از تمامى خلائق حتى از ملائکه و انبیاء برترى داده، و طاعت او را طـاعـت خـود خـوانـده، و بـیـعت با او را بیعت با خود خوانده، و زیارتش در دنیا و آخرت را زیـارت خـود خـوانـده و در بـاره اطـاعـتـش فـرمـوده : (مـن یـطـع الرسول فقد اطاع اللّه )، و در باره بیعتش فرموده : (ان الذین یبایعونک انما یبایعون اللّه یـد اللّه فـوق ایـدیهم ) و خود رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله وسلّم ) فرموده : (هـر کس مرا زیارت کند، چه در حیاتم و چه بعد از مرگم، خدا را زیارت کرده، و درجه او در بـهـشـت بـالاتـریـن درجـات اسـت، و کـسـى کـه رسـول خـدا را در درجـه اى کـه دارد در بـهـشـت و در منزل خودش زیارت کند، خداى تبارک و تعالى را زیارت کرده.

 

 

و در ارشاد مفید در حدیثى که بیعت حضرت رضا را حکایت مى کند آمده: مامون نشست و براى حـضـرت رضـا (عـلیـه السـلام) دو پـشـتـى بـزرگ گـذاشت، خودش روى فرش نشست و حـضـرت رضـا را در آن جـایـگـاه نـشـانـیـد، در حـالى کـه عـمـامـه اى بـر سـر و شمشیرى حمایل داشت. آنگاه دستور داد به پسرش عباس که اولین کسى باشد که با آن جناب بیعت مـى کـنـد. حـضـرت رضـا دسـت مـبارک خود را طورى بلند کرد که کف دستش رو به صورت عـبـاس و سـایـر مردم بود. مأمون عرضه داشت دست خود را دراز کن تا بیعت کنند. فرمود: رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله وسلّم) اینطور بیعت مى گرفت پس مردم آمدند، و با آن جناب در حالى که دستش بالاى دست مردم بود بیعت کردند. المیزان

۰ موافقين ۰ مخالفين ۰

به قلم دامنه: به نام خدا. می خواهم در شب تولد حضرت رضا، قلب تپندۀ ایرانی ها و صاحب اصلی این مرز و بوم، ابتدا از حسّ خودم بگویم و سپس دو سخن مهم آن امام رئوف _علیه السّلام_  هدیه کنم.

 

من مثل همۀ شما دامنه خوانان شریف نه فقط راه های منتهی به مشهد مقدس را دوست می دارم، بلکه هر کس، در هر جا و زمانی، حرفی از حرم رضوی به میان آورد، سرشار شوق می شوم و با سرعتی بالاتر از حرکت نور یعنی با جتِ خیال _این نعمت مرموز خدا در نهاد آدمیان_ به صحن و سرای امام رضا فرود می آیم و با خود زمزمه می کنم هر آنچه در خاطره و عشقم دارم. بگذرم.

 

اما سخنان مهم امام رضا. از میان سخنان آن حضرت، دو سخن را برگزیدم و که خیال می کنم خیلی دلچسب است و بر جان خوانندگان می نشیند. هرکس خواند و دلش به رحم افتاد، نیّت زیارت رضوی کند و ان شاء الله نصیبش شود. هر چیز سودمند و نیرو زا برای جسم که موجب تقویت بدن می‌شود، حلال است و هر چیز زیان‌آور که نیروی آدمی را می‌گیرد یا کُشنده است، حرام است. بکوشید که زمانتان را به چهار بخش تقسیم کنید: زمانی برای مناجات با خدا، زمانی برای تأمین معاش، زمانی برای معاشرت با برادران و معتمدانی که عیب‌هایتان را به شما می‌شناسانند و در دل، شما را دوست دارند و ساعتی برای کسب لذّت‌های حلال. با بخش چهارم توانایی انجام دادن سه بخش دیگر را به دست می‌آورید.

منبع: تحف العقول

۱ موافقين ۰ مخالفين ۰

پُست ویژۀ دامنه پس از بازگشتِ زیارت امام رضا: به قلم دامنه.  مآمون های روزگار. به نام خدا. نهضت های علویان _همچون قیام های ابن طباطبا در کوفه، محمد دیباج در حجاز، اسماعیل بن موسی بن جعفر (ع) در فارس، محمد بن حسین بن حسن در یمن، جعفر بن زید بن علی در واسط، زید بن موسی بن جعفر (ع) در بصره، ابراهیم بن موسی بن جعفر (ع) در یمن و مکه و ..._ همه جا را فراگرفته بود. در همین حال و روز، عرب ها از قتل امین برادر مأمون _که نماد حکومت عربی بود_ خشمگین بودند. ایرانیان و خراسانیان دلبستۀ امام علی (ع) باقی مانده بودند. مأمون میان این وضع، گیر کرده بود که چه چاره ای کند.

 

کتاب «یک قمقمه دریا»

(صد قصه و نکته از زندگی امام رضا)

را در مشهد از حرم هدیه گرفتیم

 

گویا تنها راه چارۀ مأمون این بود که امام علی بن موسی الرّضا ع را راضی! کند تا حکومت را به دست گیرد و در قدرت با او شریک و همراه گردد. زیرا در آن مقطع پرآشوب، این تنها امام رضا بود که هم علویان و هم اعراب و هم ایرانیان ایشان را «سیّد و آقا»ی خود می دانستند و گِرد آن حضرت که مانند خورشید، درخشنده و تابنده بود، می گشتند. و این، به اعتقاد شیعیان، فقط یک توطئه شُوم بود تا مأمون با طرح ولایتعهدی امام رضا، هم خود را از مخمصۀ خطرناک هرج و مرج رهایی دهد و هم امام هشتم را نزد شیعیان نعوذبالله ضایع نماید.

 

اما مأمون خام تر از آن بود که بتواند امام رضا _علیه السلام_ را که خون علی و فاطمه _سلام الله علیهما_ و حضرت سیدالشهداء _علیه السلام_ در رگ هایش جاری بود_ بفریبد. و تاریخ بخوبی گواه است که آن امام _که عالم آل محمد (ص) بود_ چگونه توطئۀ مأمون را خنثی کرد و بارها فرمودند من در این راه، نه خلیفه و ولیعهد، که شهید می شوم.

 

و دیدیم که گودال سناباد همانند گودال قتلگاه کربلا، با خون سرخ حضرت رضا، مشهد شد؛ یعنی شهادتگاه. و شیعیان این شهر را از آن زمان به بعد، «مشهد» نام نهادند و به قول علی شریعتی «شهر شهادت» شد. و من معتقدم معصومین _علیهم السلام_ هر کجا بودند _چه مدینه، چه مکه، چه کوفه، و چه کربلا و چه کاظمین و چه سامرّاء_ آنجا را شهادتگاه می ساختند؛ زیرا این انسان های کامل، هرگز تن به ظلم پذیری نمی دادند و مردم را در برابر حاکمان فاسدِ یکّه تاز کلّه شقّ روزگار تنها نمی گذاشتند. چراکه آنان، مأمون های روزگار خود را می شناختند؛ چنانچه پیامبران خدا، فساد و تباهی و زور و ستم فرعون های زمانۀ خود را می دانستند و با آنان به مبارزه دائمی برمی خاستند.

 

و ما پیروان ائمه و انبیای خدا نیز، باید و باید مأمون های خنّاس (=اهریمن نیرنگبازِ وسوسه گر) روزگارمان را با دقّت و فراست بشناسیم و در برابرشان بایستیم. و این ممکن نیست؛ مگر به مَشیء و مَرامِ علوی، حسینی، صادقی، رضوی و مَهدوی، که فلسفۀ واقعی «انتظار» و «چشم به راه بودن» ماست. تمام.

۱ موافقين ۰ مخالفين ۰

به قلم دامنه. به نام خدا. ایرانیان برای اوقات شرعی مشهد مقدس، اهمیت خاصی قائل اند و معمولاً سعی دارند بدانند وقتِ اذان صبح و ظهر و مغرب آن شهر دوست داشتنی، چه ساعاتی ست. این یعنی دل دادن به حرم. برای ایرانی، چندان مهم نیست مثلاً فلان استان ساعات شرعی اش کی است، اما قلب شان با تیک تیک ساعات نماز و اوقات شریف تکلیف های شرعی شهر مشهد می تپد. این یعنی عشق همه به آقا امام رئوف رضا.

 

در عادی‌ترین ایّام، حرم امام رضا ع مملوّ از مردم است و شیدایی زائران؛ چه رسد به روزهایی خاص و شب های ویژه، مثل شهادت حضرت رضا و لیالی قدر و ساعت قشنگ تحویل سال. شنیدم به گوشم، از آقای سید خلیل مُنبتی _معاون اماکن متبرکه و امور زائران و مسئول ستاد بحران آستان قدس رضوی_ که می گفت حتی در خلوت ترین ساعات، حرم امام رضا ع بیش از ۳۰۰ هزار زائر، مشغول زیارت و ذکر و خلوت گزینی و راز و نیازند. و هر ۲۴ ساعت، حدود ۱۰۰۰۰ نفر مشغول خدمت رسانی به حرم و زائران اند. و بالای ۵۵۰۰۰ نفر توی حرم شاغل اند.

 

 

 

متن عکس:

«چندی ست هوای چشم من بارانی ست

هر خشت دلم بیانگر ویرانی ست

بیماری دوری از خراسان دارم

تجویز پزشک من حرم درمانی ست.»

 

 

ما هر ۳۶۵ روز، سال مان را نو می سازیم. هرچند در این تحویل و تحوّل، همیشه تدبیر را باید در کنار تقدیر نشاند؛ ولی معتقدم، ۳۶۰ روز را اگر تماماً به تدبیر خود بگذارنیم، بازهم حداقل ۵ روز آن را در شب های قدر باید به دست تقدیر خدا ببخشیم؛ تا آن حکیم دانای مهربان، قدر و اندازه و سرنوشت مان را معلوم نماید تا به قول شیخ محسن قرائتی بُرش مان در سه قدر دوخته شود. از بچگی یادمان داده اند که زیارت مشهدالرّضا، حج ضُعفاء و مستمندان است. ما که دست مان از مکه و مدینه کوتاه است، ولی در عوض، خدا به ما ایرانیان لطف عظیمی کرده، حرم رضوی را بخشیده، که اجر زیارتش حدّ ندارد و انسان از رفتن به مشهد سیر نمی شود و از بوسیدن و بوییدن آن حرم سرشار از شادی و شعَف می شود. خصوصاً بودن در مشهد مقدس، آن هم در شب های رمز و راز و نیاز قدر.

 

تلفن منزلم سه روز پیش صدا کرد. آن سوی گوشی، صدای خوشی آمد که با احترام و شادمانی گفت بیایید حرم حضرت معصومه س افطار دعوتین. برکت افطار حرم فاطمۀ معصومه نصیب مان شد. خوشحالم و شادمان که دی ۱۳۹۶ هم که در مشهد بودیم برکت ناهار حرم امام رضا به واسطۀ خیررسانی جناب حجت الاسلام آق سید محمد شفیعی مشهد، نصیب مان شد و از رزق رضوی خوردیم. با آرزوی تحقّق زیارت مشهد مقدس برای همۀ مشتاقان و دلسپرگان آن مکان مشرّف. دامنه. والسّلام. خدا نگه دار.

۱ موافقين ۰ مخالفين ۰

به قلم دامنه. به نام خدا. کویریات دامنه. مشهد که بودم در سَرسرای هتل محل اقامت (هتل گلشن رضوی) چشمم به این نوشتۀ دو عالم بزرگ شیعه خورد و عکسی از آن انداختم و ترجیح داده ام آن را به اشتراک گذارم.

 

امام رضا از نظر علامه طباطبایی

 

امام رضا از نظر

علامه طباطبایی

 

قسمت بالای آن نقلی از سجایای اخلاقی مرحوم آیت الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی ست که آن مرجع ساده زیست حتی حاضر نبودند دگمۀ لباسشان خارجی باشد. در قسمت پایین آن برگۀ خبری نیز سخن مهمی درج شده است از علامه طباطبایی دربارۀ امام رضا، که آورده است: «همۀ امامان _علیه السّلام_ لطف دارند اما لطف حضرت رضا _علیه السّلام_ محسوس است. همۀ امامان _علیه السّلام_ رئوف هستند اما رأفت امام رضا _علیه السّلام_ ظاهر است»

۱ موافقين ۰ مخالفين ۰
به قلم دامنه. به نام خدا. من در ۲۴ دی ۱۳۹۶ در پست ضمیمه شدۀ زیر به حرم امام رضا _علیه السّلام_ انتقاداتی کرده بودم. اینک با مسافرت مجدد به مشهد در اردیبهشت امسال، این توضیح را بر آن پست می افزایم:
 
۱. طبق رسم همیشگی ام این بار نیز در صحن آزادی حرم رضوی، بر سر قبر مفسّر قرآن استاد محمدتقی شریعتی حُجره‌ی ۱۷۱ حضور یافتم. گرچه قبر ایشان بر روی زائران همچنان مسدود است؛ ولی خوشبختانه متصدی حجره با رویی گشاده و احترام آمیز درخواست مرا اجابت کرد و عکسی از قبر آن مبارز بزرگ و دانشمند آزادیخواه انداخت. که در زیر مشاهده می کنید. از این بابت از دست اندرکار محترم آن حجره ممنونم.
 
 


سنگ قبر مفسر قرآن

استاد محمدتقی شریعتی

پدر مرحوم دکترعلی شریعتی. حرم امام رضا

۸ اردیبهشت ۱۳۹۷. صحن آزادی غرفه‌ی ۱۷۱.
عکاس: متصدی حُجره ۱۷۱ به درخواست دامنه

 
۲. در زمان پست ضمیمه شدۀ زیر، با گلایه و انتقاد نوشته بودم: «مگر از ویژگی های مهم امام رضا (ع) «مُعین الضُّعفاء» نبود؟ پس چرا ضعفای جامعه و مستمندان از آن همه دارایی های حرم مطهر، سهم و حظّی نمی برَند؟ آن همه درآمد، چرا به خدمت مردم درنمی آید؟»


اما اخیراً از یکی از رفیق های گرامی ام در دارابکلا، به استماع دیدار شخصی شنیده ام با توضیحات مستند و مفصّل که حرم امام رضا ع بخشی از درآمدهای حرم مطهر رضوی را صرف مستمندان و ضُعفاء در سراسر ایران از جمله در ساری و دارابکلا می کند. خواستم از این کار خداپسندانه تشکر کنم و آن را حرکتی رضوی بخوانم. امید است از شائبه خطی و جناحی و انتخاباتی بدور و منزّه نگه داشته شود.


ایضاً خودم نیز در چند روز پیش وقتی دور تا دور حریم حرم امام رضا ع را به تبرّک و رسم مألوف می گشتم، تبلیغ بَنِر زیر را در صحن ها و بست ها به چشمم دیده ام و عکسی از آن انداخته ام که نشان از آن داشت که سامانۀ نهضت خدمت به نیازمندان و زائران امام رئوف (ع) راه افتاه است. که در زیر پیوست شد. با تشکر و آرزوی توفیق و بسط فرهنگ رضوی.
 

 

سامانۀ نهضت خدمت به نیازمندان

و زائران امام رئوف

عکاس: دامنه


پست دی ماه سال ۱۳۹۶
 
حرم امام رضا را جناحی نکنید
 
به قلم دامنه. به نام خدا. ۵ دی امسال (۱۳۹۶) چندروزی در مشهد بودم. مثل همیشه سالها، غرفۀ ۱۷۱ در صحن آزادی را بازدید کردم. باز هم مانند گذشته، قبر مرحوم استاد محمدتقی شریعتی پدر مرحوم دکتر علی شریعتی به روی زائرین مسدود بود. به ستاد انتقادات حرم مطهر رضوی مراجعه کردم. متن زیر را نوشته، تحویل دست اندرکاران آنجا دادم.
 



 

متن دستخطم در انتقاد به حرم امام رضا (ع)

 

نمی دانم چرا حرم امام رضا (ع) این گونه اداره می شود! من معتقدم حرم رضوی مانند حوزه های علمیه شیعه، باید مستقل از حکومت باشد و تحت نظارت مراجع شیعیان جهان درآید و متوّلی آن با صلاحدید مرجعیت، برگزیده و منصوب شود. چرا حرم باید حکومتی باشد؟ و رواق و صحن های آن پُر از تریبون های نِقارافکن و جناحی؟ و متولّی آن یک عضو خاص جناحی با افکار کاملاً راستی؟

 

 

 
غرفه ۱۷۱ صحن آزادی حرم رضوی
عکاس: دامنه
 

 

غرفۀ ۱۷۱ صحن آزادی حرم امام رضا

محل قبر استاد محمدتقی شریعتی

صاحب تفسیر نوین قرآن کریم

که شده غرفۀ اشیاء ارزشمند!!

دی ۱۳۹۶. عکاس: دامنه

 

آستان قدس که یک پای اقتصاد ایران شده، باید از حکومتی شدن بیرون شود و واقعاً با ملت درآمیخته گردد. مگر از ویژگی های مهم امام رضا (ع) «مُعین الضُّعفاء» نبود؟ پس چرا ضعفای جامعه و مستمندان از آن همه دارایی های حرم مطهر، سهم و حظّی نمی برَند؟ آن همه درآمد، چرا به خدمت مردم درنمی آید؟ امام رضا (ع) برای همه ایرانیان است نه یک جناح خاص، آن هم بخش افراطی آن. در این باره سخن دیگری دارم که در آینده خواهم نوشت.