منو
درباره ی سایت دامنه
دامنه‌ی داراب‌کلا

qaqom.blog.ir
Qalame Qom
Damanehye Dovvom
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
دامنه‌ی قلم قم ، روستای داراب‌کلا
ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود

پیشنهادهای مدیر سایت
آخرين نظرات
طبقه بندی موضوعي
بايگانی ماهانه
نويسنده ها

۵۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام رضا» ثبت شده است

۱ موافقين ۱ مخالفين ۰

 

عکس روی جلد و متن از دامنه

 

 

به قلم دامنه: به نام خدا. صفحه‌های ۵۸ و ۵۹ کتاب «وقتی مهتاب گم شد» خاطرات «علی خوش‌لفظ» به تدوین حمید حسام. تهران: انتشارات سوره مهر، ۱۳۹۳ تقدیم پیروان غیور و غیرخجل امام رضا ع. من چاپ بیست‌وهشتم این اثر مهم را دارم و عکسی ازین انداختم در همین دو صفحه، او، از یک ارتشی مکتبی در سال ۱۳۶۰ در جبهه‌ی «پایگاه راه خون» مریوان یاد می‌کند که چه معرفت و مَودتی به امام رضا ع در سر و دل داشت. همه‌ی وجودش عشق امام رضا ع بود. درود بر او و هر زائر و عاشق کوی رضا. روح امام رضا ع حتی به کسانی که نسبت به ایشان بی‌تفاوت هم شدند، نظر رحمت و لطف و رأفت دارند.

۲ موافقين ۲ مخالفين ۰

به قلم دامنه. به نام خدا. سلام. این که فیلم «عنکبوت مقدس» -که در اردن ساخته شد و به کن رفت و باقی ماجرا- امری جدا، اما این که مشهد مقدس را (به خاطر کار خودسرانه‌ی سعید حنایی که از ۷ مرداد ۱۳۷۹ تا مردادماه ۱۳۸۰، دست به کشتن ۱۶ نفر زد و سپس محاکمه و اعدام شد و اسم کارش را هم مقدس خوانده بود) به تار عنکبوت تشبیه کرد و مرکز تار را هم حرم امام رضای رئوف ع قرار داد، ریشه در حَقد و عقده و هجمه‌ای دارد که جدیداً دنیای جدید، برخی آدم‌ها را به سمت و سوی ضد مذهبی هول داده است؛ و اینان هم از هول حلیم افتاده‌اند توی دیگ و نمی‌دانند در همین دنیا در حال جزغاله‌اند و زندگی‌شان تار و تیره‌تر از آن است که تظاهر می‌کنند و ریا می‌فروشند.

 

پوستر فیلم موهن «عنکبوت مقدس»

شرم‌آور این است گویا حجت‌الاسلام سید محمدعلی ابطحی رئیس دفتر وقت ریاست‌جمهوری عصر حکمرانی حجت‌الاسلام سید محمد خاتمی به تمجید فیلم پرداخت. من به عنوان شیعه و شیفته‌ی امام رضا ع به هر کسی که پشت این کار کثیف قرار داشته اعلان می‌کنم، حمله به اعیان و عرصه‌ی مذهب، نه فقط به تخریب این مَشاهد مشرّفه نمی‌انجامد، بلکه شیفتگان آن امام رئوف را ژرف‌تر از قبل به آیین راستین اهل بیت ع وفادارتر می‌سازد. شاید خواسته باشند بگویند این مذهب است که به جان انسان رحم ندارد، اما آنان بدانند مَخوف‌ترین کشتارها در طول تاریخ کار کسانی بوده که خود را به مَصاف مذهب و ایمان مردم برده‌اند. کار کثیف یک فرد در قتل، چه ربطی به دین و آیین دارد. اسلام آیینی راستین است که باید و نبایدهای آن، همه از روی حکمت و دلالت و در اوج منطق و در نیل به حقیقت است. من به امام رضایم تا ابد پایبندم و صحن و سرای آن را حریم مقدس عقیده و عشق خودم می‌دانم و هیچ رِجس و پلیدی هم، آن حریم پاک را آلوده نخواهد کرد. السلام علیک یا علی بن موسی الرضا.

۲ موافقين ۰ مخالفين ۰

 

 

یک نماد از یک زائر در آستانه‌ی تشرف به زیارت حرم رضوی

 

...

 عکس اول: مشهد مقدس. ۳ خرداد ۱۴۰۱ ، صحن جامع رضوی

از راست: سید علی‌اصغر شفیعی دارابی. حسن آهنگر دارابی

حاج احمد آهنگر. دامنه. حاج سید رسول هاشمی. جعفر رجبی

 
سلام و احترام و عرض ادب. در مشهد مقدس در جوار حرم معنوی و آرامش‌بخش امام رئوف، عالم آل محمد ص، حضرت رضا ع دعاگوی خواستاران و خاطرخواهان بودیم. خیلی‌ها یکی ازین سه کشش پرقدرت را -که در خاطر اهل معنا به جاذبه‌ی زمین پهلو می‌زند- در زندگی‌شان حس کرده‌اند؛ آن هم در آستانه‌ی درِ سه حرم تا پیش از رسیدن به خودِ صحن حرم: یکی حرم امام علی ع. دیگری حرم امام حسین ع در وسط بین‌الحرمین و  صدالبته کنار تلّ زینبیه. و سومی حرم امام رئوف ع که بیتوته‌ی معنویِ همیشگی ایرانیان وفادار به آئین الهی به حساب می‌آید. مشهد که هستی زمان بر عقربه‌ی ساعت نمی‌چرخد، بل بر مدار دل و دلدار و دلداده و دلباخته می‌چرخد. چه قشنگ است این گردش به دور خورشید معنای ایران، که به دلباختگی دائمی‌ات می‌کشانَد. هتل که بودیم، حرم ما را دست‌کم سه بار در شب و روز به خود می‌کشاند. سیرِ حرم که می‌شدیم، هتل ما را به سوی خود می‌سِتانْد و اینک که خانه‌ایم و یا اداره و باغ و راه و گذرگاه، این حرم و هتل هر دُوَند که ما را به سمت خود می‌رُبایند. بگذرم. دامنه.
 
امروز در سالروز شهادت پیشوای صادق ع دو سخن از آن امام هُمام هدیه می‌کنم:
 
«چه زشت است برای کسی که میل و رغبتی در او باشد که او را خوار کند.»  «کسی که دنیایش را برای آخرت خویش یا آخرتش را برای دنیای خود ترک کند از ما نیست.»
۰ موافقين ۱ مخالفين ۰

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. امام رضا ع به فعالیت آشکار روی آورد. اولین مسافرتش به بصره بود. از مدینه به بصره رفت تا مستقیم با پایگاه‌های مردمی خود دیدار کند و درباره‌ی کارها با آن‌ها به گفت‌وگو بپردازد. عادت حضرت این بود اول نماینده به آن منطقه گسیل می‌داشت تا مردم را از ورود امام آگاه کند. درین مسافرت‌ها با گروه‌های بزرگ مردم، اجتماع برپا می‌کرد و درباره‌ی مسائل ازجمله امامت صحبت می‌کرد. آنان را وامی‌داشت تا از وی پرسش کنند. با دانشمندان منطقه چه مسلمان و چه غیرمسلمان ملاقات و مناظره می‌نمود. این گفت‌وشنودها توسط محمدبن عیسی تقطینی گردآوری می‌شد که امام به هجده هزار مسئله پاسخ گفتند. توسعه‌دادن پایگاه فکری و معنوی تشیّع از اقدامات اساسی امام رضا ع بود. به طوری‌که نفوذ مکتب امام علی ع در دل مؤمنان در دوره‌ی ایشان افزایش یافته بود. توده‌ی مردم محو شخصیت امام رضا ع می‌شدند طوری‌که وقتی چشم مردم به امام می‌افتاد اشک شوق از دیدگان‌شان روان می‌شد. از بعد از امام رضا ع تا امام حسن عسکری ع مردم همگی آنان را  فرزندان رضا ع می‌شناختند و به این نام می‌خواندند. از یادداشت‌های قدیمی بنده از منابع مختلف.

۰ موافقين ۱ مخالفين ۰

 

پست ۸۱۱۴

لیعا زنگنه: «این مشهدرفتن، آخرش کارش را کرد.»

امین تارخ: «اون نسخه، همیشه جواب می‌ده.»

فصل ۱. قسمت ۱۱. سریال «آقازاده»

 

نکته: نکته‌ام را بر مبنای مباحثات علامه طباطبایی می‌نویسم. از نظر مرحوم علامه، «مطلقِ عبادت‌ها دعا هستند». منبع یعنی هر عملی که از آدمی سرمی‌زند و عنوان عبادت به خود بگیرد،«دعای بندگان» محسوب می‌شود. زیرا ایشان دعاهایی را، که از جانب انسان می‌شود، بر اساس فطرت و سرشت آدمی می‌داند. به تعبیری دیگر می‌توانم این‌گونه بیان کنم که دعا در منظر ایشان درخواستی فطری‌ست به زبانِ فطرتِ هر فرد. که البته علامه تأکید می‌کند «عطیه به مقدارِ نیّت» است؛ چون‌که خداوند متعال چنین فرموده است. یادآوری این‌که آری، برای اهل دل و رضا و خشنودی و خردمندی، نُسخه‌ی امام رضا (ع) همیشه جواب می‌دهد و مشهدرفتن‌ها همواره اثر می‌گذارد.

۱ موافقين ۰ مخالفين ۰

 

مشهد مقدس. ۱۶ آذر ۱۴۰۰. دارالمرحمه. عکاس: سید علی‌اصغر

 

 

بقیه‌ی‌عکس‌هادراینجا

 

 

مشهد مقدس. ۲۱ آذر ۱۴۰۰ صحن پیامبر اعظم ص

سید علی‌اصغر، سید رسول، من، حاج احمد، جعفر رجبی

۰ موافقين ۱ مخالفين ۱
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. چون مقصد، مقدس است، حرکتت در جاده درست است که سیری آفاقی‌ست، اما در واقع اَنفُسی‌ست. تازه جالب‌تر این‌که میزان زمان مسافت با احتساب ۷۰۰ کیلومتر هم، به اندازه‌ای‌ست که دو پدیده‌ی فلق و شفق و تمام دگرگونی‌های طبیعی بین این دو رخداد آسمانی را در طول راه بتوانی ببینی؛ مثل مِه، تِه، تاریکی، طلوع، غروب، طبیعت شرقی را و حتی دل اگر دل باشد رویش اِشراقی را. تا همین‌جا هم اگر، فکر در دستگاه وجودت به کار افتد ده‌ها پرسش پیشت می‌گذارد و صدها حال و قال.
 
ازین فضا پرش می‌کنم و می‌روم روی روزی که رو به آفتاب در صحن جامع رضوی (پیامبر اکرم ص) کمی بندگی تمرین می‌کردیم. هم تابش خورشید بر جسم‌مان خوش‌خوشی می‌داد و هم تابناکی آنچه از چشمان‌مان عبور می‌کرد و یا بر گوش‌مان طنین می‌انداخت. از آیه و آینه گرفته تا سوره و اَدعیه. حالا چه در رواق بوده باشی، چه در صف مَضجع، چه در بست بوده باشی، چه در دارالعباده. چه در زیر گنبد یا در ایوان آن. درهرحال، حال تو به همان خدا سوگند، حالی دیگر بود؛ دست‌کم با حالِ بیرون از آن مجموعه‌ات، فرق می‌کرد. گویی از چیزهایی بُریدی به یک جایی قابل اتّکا وصل شدی که مایل بودی تکیه‌گاه ابدی‌ات باشد. و درین وضع خود را صاحب گفتاری می‌دیدی که حاضر بودی با امام مهربان ع راحت و خودمونی و آسان حرف بزنی؛ آن‌هم حرف توحیدی و با کردار و پنداری برای محو و درهم‌کوبیدن هر کدورتی.
 
همین‌که از مجاورم (که آن‌روز به گمان من سید علی‌اصغر بود یا حاج سید رسول) به‌زیبایی شنیدم که راحت با دستانی نیمه‌برافراشته آفریدگار متعالش را فرامی‌خواند و دردِ دلش را صمیمانه با او در میان می‌گذاشت که: «خدایا بندگی مرا بپذیر...»، من هدایت شدم به این دو امر که بندگی با آزادی چه فرقی دارد؟! و چه کسی قادر است کسی را از دین بیرون کند؟! پاسخ بر من روشن بود: هیچ فرقی. و هیچ کسی. آری؛ بندگی اوج آزادی‌ست؛ البته بندگی باری‌تعالی. و همین قید، نشان عظمت انسان است که حق ندارد غیر پروردگارش را بندگی کند و کُرنش. اینجا بود فهمیدم که به هیچ کس نمی‌توان گفت: از دین برو بیرون!!!
 
من درین سفر توحیدی، دین را در صحن‌ها، در ایوان‌ها، در زیر راهروهای تنگ حرم در دل مردم دیدم که این مذهب آسمانی در دل مردم چه‌ها که نمی‌کند، حتی در قلب آن مردی که آن شبِ آخر که به حرم رفته بودیم تا وداعی برای وعده‌ای دگرباره با امام رضا ساز کنیم، دیدیم، که با سبیلی پُرپشت تا بناگوش، پس از زیارت امام رئوف ع چه بی‌ریا به نماز ایستاد و چه‌هم زیبا نمازش را گُزارد؛ از من و ماها ده‌ها بار بهتر.
 
بلی درست حدس زدی، این جرأت از آحاد مردم گرفته شد که هرگز حق ندارند احدی را از دین بیرون کنند. زور هیچ کس هم نمی‌رسد. مردم دین خود را از دل خود می‌گیرند نه حکومت. دینی که از دل باشد، تعطیل‌بردار نیست و زنگار نمی‌گیرد. آن دین که زنگار می‌گیرد دینی‌ست که از حکومتی گرفته شود که رنگ فساد گیرد و زنگار شرک و بُت. خدا با بندگانش هیچ فاصله‌ای ندارد که کسی بخواهد مابینِ آن را، پر کند یا واسطه و میانجی. بدترین شکاف، شکاف میان خدا و انسان است که فردی بخواهد قلب خود را از پروردگارش خالی کند و به چیزی پست و دون، دل بربندد و در خلاء، تهی و دچار سرگردانی گردد.
 
من در حرم اگرچه خود را بسی دون دیدم، اما مردم را با هر رنگ و تیره، هم تابان یافتم و هم با پروردگار متعال‌شان شتابان. شاید بی‌جهت نبوده آیه‌ی ۶۱ یاسین در روز زیارت در وسط بحثی کوتاه در دارالعباده، میان ما آمده و راه را نشان‌مان داده که ″صراط مستقیم″ چیه؟ بندگیِ فقط و فقط خدا: «وَ اَنِ اعْبُدونِی هذا صِراطٌ مُستقیم» و مرا بپرستید، که راهِ راست این است.
۲ موافقين ۱ مخالفين ۰
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. نزدیک دو سال است از مشهد مقدس محرومیم؛ ویروس کوید کنارمان نگاه داشت و از زیارت نزدیک آن مهربان‌امامِ دانشمند دور افتادیم. این مدت دل‌های بی‌قرار مترصد هم مانده‌اند اما چه کنیم که تابع مقررات آمدوشدِ کشوریم تا ریشه و زنجیره‌ی این بلابلیه کنده و قطع شود. اما دل را تا آن روز وفا در پای بارگاه، موقتاً رضا می‌دهیم به زیارت از راه دور تا عن‌قریب راهی شویم. ازین‌روست که امروز رفتم سراغ سخنی از سخنان زیباگفته‌ی امام رضا ع که آن حضرت فرمودند: ″اگر مردم از شایستگی و زیبایی سخنان ما مطلع شوند حتماً از ما پیروی خواهند کرد.″ (منبع: عیون اخبارالرضا، شیخ صدوق، ج ۱، ص ۳۰۷)
 
 
 
مرحوم اصغر رنجبر
درگذشته‌ی ۴ آذر ۱۴۰۰، انقلابی و بسیجی
 
من فکر می‌کنم بلکه یقین حاصل می‌کنم که اصغر رنجبر مصداقی ازین سخن است که حضرت رئوف ع گفته‌اند. او نفْسش، خانه‌اش و جسم و روحش اتاق انقلاب بود؛ هزاران بار بیتش از همان جرقه‌ی انقلاب به رهبری امام خمینی -رهبر کبیر انقلاب اسلامی- محل نشست انقلابیون محل شد و شب‌ها تا دمِ سحر بالخانه‌اش می‌نشستیم بی‌آن‌که حتی لحظه‌ای چهره درهم کشد و رنجیده و مأیوس شود. انسان با او اُنسی می‌گرفت که کمتر می‌شد ازین مؤانست دست شست. موجّه، معتبر و منصفِ محل و کارخانه و هر جمعی بود. رفتنش از دار دنیا، همین الآن هم حسرت بر دل نهاد زیرا مظهری از جذبه بود. تعبیرم از اصغرِ رنجبر این است اگر به فرض مثال، صدها انسان از زن و مرد در یک جمعی متراکم، انبوه و ازدحام کرده باشند و همان آن، یک خارجی ناآشنا از راه رسد و مثلاً بپرسد یک مسلمانِ با اسلام و انصاف به من دست‌نشون کنید، من اگر در آن جمع بوده باشم، بی‌درنگ اصغر رنجبر را نشان می‌دادم و می‌گفتم: او. او در حد و اندازه و شاکله‌ی وجودی خودش، آدرسی از اسلام و مسلمانی بود. دیگر نزد سید جمال اسدآباد یا پیش سید جلال آل احمد شرمسار نبودیم که گفته بودند آنجا اسلام دیدند و مسلمان ندیدند! اینجا مسلمان دیدند و اسلام ندیدند! بلکه راحت و آرام می‌گفتیم: نه. نه. این آقا یکی از آن مسلمانانی‌ست که اسلام در او هست؛ با درجه‌ی برجسته‌ای از دیانت، تقوا، اخلاق، عبادت، علائق و عقیده و از قضا از مُحبِان و مخلصان درجه‌ی اعلای امام رضا عالم آل محمد ص. به عنوان یک رفیق چهل و اندی ساله با او و نیز به عنوان یک هم‌زادگاهی‌یی که او را خوب می‌شناختم و علاقمندش بوده‌ام بی هیچ شل و پیله، گواهی می‌دهم که او در کشتی دین مبین نشسته بود و به گمانم در تمام عمرش غرق نشد و با کوله‌ای باتوشه، رهسپار معاد شد. آری آن مرحوم که دیروز ۴ آذر ۱۴۰۰ در هفته‌ی بسیج مستضعفین به خاک سپرده شد، خاکسارانه سخن حق ائمه ع را شنید و به تعبیر قشنگ امام هشتم ع «شایسته و پیرو» ماند و با همین صفت، با عزت و عفت مُرد.
۲ موافقين ۱ مخالفين ۱
تنظیم دامنه: حجت‌الاسلام محمدرضا عبداللهیان مدیر مؤسسه‌ی معارف اسلامی امام رضا (ع) در مراسم شام شهادت امام رضا (ع) و بزرگداشت چهلمین روز درگذشت علامه محمدرضا حکیمی مطلبی بیان کرد ( اینجا ) که عصاره و خلاصه‌اش این است:
 
 
 
علامه حکیمی از یاران قدیمی و فداکار حضرت امام بودند. آنچه بین علامه حکیمی با امام بود، ارتباط نبوده و پیوند، یگانگی و مرید و مرادی بوده که عمری را در خدمت اندیشه‌ها و تفکرات امام و نشر اندیشه‌های ایشان گذراند... علامه حکیمی می‌فرمود در سال ۱۳۴۲، وقتی امام را دستگیر کردند هر شب برای سلامتی امام دعا می‌کردند. بعد از پیروزی انقلاب دعا را قطع کردند. یک بار حضرت امام در ملاقات با ایشان می‌فرمایند الآن بیشتر به آن دعاها نیاز داریم. پس از ارتحال امام نیز، ایشان با تصور اینکه دیگر لازم نیست برای سلامتی ایشان دعا کنند، آن دعا را قطع کردند. امام به خواب علامه حکیمی آمد و گفتند:  «ازین به بعد برای من صلوات خاصه امام رضا ع را بخوانید» و ایشان تا آخر عمر خواند. لذا پیوند علامه حکیمی با امام ناگسستنی بود. یاد و مرام هر دو عالم وارسته، همواره خجسته و پاینده.
۰ موافقين ۱ مخالفين ۰
به قلم حجت‌الاسلام محمدرضا احمدی : مباهله‌ی نانوشته‌ی ناتمام. آیه ۶۱ سوره آل عمران به موضوع مباهله میان رسول خدا صلی الله علیه و آله و مسیحیان نجران اشاره دارد. این مباهله تنها به یک دلیل انجام نشد و آن هم عظمت و ابهت رسول خدا (ص) و همراهانش و میزان تاثیرگذاری آنان در دلهای حاضران و غائبان بود. مسیحیان نجران چون جدیت و اخلاص پیامبر(ص) و همراهانشان را دیدند، از عقوبت الهی ترسیده و از مباهله منصرف شدند. امام رضا علیه السلام در جواب مامون که از بزرگ‌ترین فضیلت امام علی علیه السلام در قرآن سوال کرد، به آیه مباهله استناد کردند و آن را بزرگترین فضیلت ایشان در قرآن معرفی نمودند.
 
دویست سال از مباهله پیامبر با نجرانیان نگذشت که مامون از امام رضا علیه السلام درخواست می کند تا نماز عید فطر را به جای آورد. امام همان گونه که ولایتعهدی را با اکراه پذیرفته بود، اقامه نماز عید فطر را هم علی رغم مشروط کردن آن به عمل به سیره جد و پدرشان، با اکراه قبول کرد.
 
در روز عید فطر، امام رضا علیه السلام به اطرافیان خود فرمود: لباسهای عادی بپوشید، پاها را برهنه کنید، دامن عباها و آستینهایتان را بالا بزنید و حالت خشوع و خضوع داشته باشید و ذکرهایی را که من می گویم شما هم بگویید و ... حضرت عمامه اش را همانند پیغمبر بست، لباسش را همانند پیغمبر پوشید، عصا به شکل پیغمبر به دست گرفت، پاهایش را برهنه کرد و با یک حالت خضوع و خشوعی از همان داخل منزل که بیرون می آمد، با صدای بلند شروع کرد به گفتن «الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر علی ما هدانا و له الشکر علی ما اولانا». کسانی که همراه حضرت بودند، با حالت خضوع و خشوع، با معنویت تمام و در حالی که اشکهایشان جاری بود فریاد کردند: «الله اکبر، الله اکبر...». فرماندهان و سران قبایل که به صورت سواره نظاره‌گر ابهت و شکوه و عظمت امام شده بودند، ناگاه خود را از اسب پایین انداختند و خواستند پابرهنه شوند که حتی فرصت باز کردن بندهای چکمه های خود را نداشتند، دنبال چاقو می گشتند تا بندها را پاره کنند و برهنه شوند. [فیلم آن صحنه در سریال امام رضا اینجا بر اساس نظر استاد شهید مرتضی مطهری]
 
عظمت و ابهت و جلالت شان آن حضرت، عظمت اصحاب کسا در روز مباهله را در سال نهم هجری تداعی می کند. مباهله پیامبر حیثیت مسیحیان را به خطر می انداخت. آنها باید از حیثیت خود دفاع می کردند، لذا نخواستند مباهله ادامه پیدا کند. در اینجا نیز امام هنوز به همراه جمعیت از شهر بیرون نرفته بودند که جاسوسها به مامون خبر دادند که اگر این وضعیت ادامه پیدا کند، تو سلطنت خود را از دست خواهی داد. مامون نیز باید از حیثیت خود دفاع می کرد، لذا دستور داد از اقامه نماز ممانعت به عمل آورده و مباهله نانوشته دیگری را ناتمام گذاشتند.
۲ موافقين ۱ مخالفين ۰

خاطره‌ی دامنه : به نام خدا. سلام. سه اتاق داشتیم که با طرح دخانیات و با سقفی بلند ساخته شده بود تا شقّه‌های توتون به پِلور آن آویزان شود. وسطی کُرسی داشت و دو تا کناری، یکی میهمانی بود و همیشه بسته و دیگری تقریباً شبیه انباری. نوروز که می‌آمد پدر هر سال ما را از روستای داراب‌کلا به زیارت می‌بُرد. روستای ما درست در دو سمت تقریباً مساوی دو شهر ساری و نکا قرار دارد و در وسط و بالادستِ شهرستان میاندورود و شهر سورک. هنوز شاه سلطنت می‌کرد. وقتی می‌گفت سه روز دیگه به زیارت می‌رویم دیگر شب از بس ذوق و شوق داشتیم، خواب‌زده می‌شدیم، به‌طوری‌که زیر کُرسی تا صبح پَلی‌پَلی می‌شدیم و عشق ماشین‌سواری و زدن به جاده، خواب راحت را از چشممان می‌ربود. هنوز آفتاب درنیامده با صوت قرآنِ هم مادر و هم پدر از زیر کُرسی گرم و نرم برمی‌خیزیدیم و نماز را من آن زمان چَکس‌پَکسن (به قول شهری‌ها: فوری و سریع) می‌خواندم. با چند استکان چای، همه‌ی ما را پشت سر خود ایستاده و رو به قبله به‌صف می‌کرد و دعایی (نمی‌دانم چه دعایی، شاید هم آیت‌الکرسی) زمزمه می‌کرد و برمی‌گشت به سمت ما فوت می‌کرد، طی چند بار. ما هم کیف می‌کردیم که زیر حِرز ذکر رفتیم و سالم می‌رویم و سالمتر برمی‌گردیم.

 

مشهد اگرچه مقدور نمی‌شد به جای آن قم می‌آمدیم تا عوض امام رضا ع خواهرش حضرت معصومه س را زیارت کنیم که مرحوم پدرم به آن بانو با زبان صمیمی «بی‌بی» می‌گفت. و سخت بدان معتقد بود و هر حاجتی داشت به آن مقام کریمه عرضه می‌داشت. درست است که بضاعت مالی ما پایین بود ولی پدر در مسافرت بسیار آسان می‌گرفت و آنچه داشت در خرج و پذیرایی توراهی دریغ نمی‌کرد. روح هر دو والد و والده‌ام قرین رحمت خدا و محشور خاندان طهارت ع باد.

 

ببخشید اگر با خواندن این خاطره‌ی این ناچیز، وقت شریف گرفته شد. چه کنیم که عشق مشهد و شوق زیارت در ما هنوز شعله می‌کشد و به علت رعایت مقررات ستاد سلامت، امسال هم مثل پارسال از زیارت مشهد مقدس محروم مانده‌ایم. روز شهادت آن امام رئوف بود و دلم گرفت و این دل‌گویه را واگو کردم. آری؛ همه‌ی ما به عشق زیارت، زندگی را طی کرده‌ایم و خواهیم کرد. و این پیوند زندگی با زیارت گمان نکنم در وجود باورمندان هرگز بگُسلَد. سلام بر صحن و بست‌های حرم امام رضا که به قول علامه طباطبایی زمین حرم رضوی شرافت دارد.

۰ موافقين ۰ مخالفين ۰

پست ۷۹۸۵ : به قلم جواد نوائیان رودسری: صحن عتیق حرم رضوی قدیمی‌ترین صحن است که البته آن را با نام‌های «انقلاب» و «سقاخانه» هم می‌شناسند... محل دفن پیکر مطهر امام رضا (ع)، سرداب یکی از قصرهای حُمید بن قحطبه، حاکم توس بود که پیش از آن، هارون‌الرشید، خلیفه عباسی را در آن دفن کرده بودند... شیخ صدوق در «عیون اخبارالرضا (ع)» از وجود قاری، مؤذن و مسجد در کنار بقعه مطهر امام رضا (ع) سخن به میان می‌آورد. این بقعه، در دوران حکومت سامانیان، صاحب تزیینات ویژه شد و در واقع، بخشی از سازه‌های معماری جنوب شرقی صحن عتیق، در همین دوره شکل گرفت. با قدرت‌گرفتن غزنویان، شرایط کمی دشوار شد. متون تاریخی از هجوم سبکتگین، پدر محمود غزنوی به مشهد و ویران شدن بخشی از تأسیسات حرم رضوی سخن می‌گویند؛ اما در دوره محمود غزنوی، این خشونت کنار گذاشته و فعالیت‌های عمرانی از سر گرفته شد.

 

با آغاز دوره سلجوقی، شرایط کمی متغیر شد؛ ... به احتمال زیاد در همین دوره بود که برای نخستین‌بار، دیواری را در اطراف ضلع شمالی حرم مطهر ساختند و در واقع، نقشه اولیه صحن عتیق شکل گرفت. محوطه صحن اولیه، به اندازه یک‌چهارم فضای فعلی آن بود و به علاوه، تزیینات به‌خصوصی نداشت... قدیمی‌ترین سنگ مزار حضرت ثامن‌الحجج (ع) هم که امروزه در موزه آستان‌قدس رضوی نگهداری می‌شود، در همین دوره ساخته شد. بیشتر بخوانید ↓