دامنه‌ی داراب‌کلا

قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

درباره ی سایت دامنه
دامنه‌ی داراب‌کلا

Qalame Qom
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
قم، مازندران، ساری، میاندورود

پیام های مدیر
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات

متن نقلی از اسدالله علم در خاطراتش از سفر "اسحاق رابین" به ایران و روابط پنهانی شاه با اسرائیل: «... قرار بود امروز صبح شاه، اسحاق رابین، نخست‌وزیر اسرائیل را به حضور بپذیرد. من کلیه‌ی ترتیبات لازم را دادم و ارتشبد نصیری را به استقبال او به فرودگاه فرستادم، و به گارد دستور دادم چطور او را بدون ایجاد سوءظن به کاخ بیاورد، و حتی خدمتکاری را که برای خدمتش انتخاب کردم آدمی بود که حماقتش حدوحصری نداشت و محال بود که بتواند اسحاق رابین را بشناسد. حتی احمق‌ها هم گاهی به درد می‌خورند! به رغم ابراز علاقه‌ی قبلی اسحاق رابین به دیدن من، خودم را نشان ندادم. اگر شاه می‌خواست که من آنجا باشم خودش به من می‌گفت...» اسدالله علم. گفتگوهای من با شاه. تهران، طرح نو، ج یک.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۶ تیر ۱۴۰۴ ، ۰۵:۱۷

محرم و امام حسین

نگارش ۶ ، ۴ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی : معاویه حاکم بود؛ از پایتختش شام (=سوریه) بر مکه و مدینه و کوفه و بلاد دورتر فرمانروایی می‌کرد. اسلام توسط حکومت تبعیضی و تفسیری، به‌شدت وارونه شده بود. سال ۶۰ هجرت، او مُرد. پسرش یزید، ازین سلسله بر اسلام و مسلمانان سلطه یافت. در مدینه، کسان فرمانبَرِ مطیعِ محضِ خود را سراغ امام حسین علیه السلام فرستاد که برای حکمرانی خود بر مردم، بیعت بستانَد. امام سیدالشهداء اباعبدالله علیه السلام، با شهامت، دست رد زد و در برابر جور یزید ایستاد. این حرکت امام حسین، آغاز یک واقعه‌ی دلخراش اما عقیده‌ساز شد. ادامه برای متن بعد.

 

اما نتیجه تا این جا، این است، هر انسان -که امروزه شهروند نام دارد- آزاد است به حاکم بد و حکومت فاسد، دست رد بزند و جانش هم ایمن باید بماند. این جواز، از حرکت حسینی آقا حضرت سیدالشهداء، نشئت گرفت و راه آزادگان گردید تا برده‌ی حاکمان و بدسِگالان نگردند.

 

جا دارد یاد کنم از تازه‌ترین کسانی که اینک نیستند و اسرائیل با بهره از اصل غافلگیری، به طرفة‌العینی ترورشان کرد؛ ارقام آنان درشت است که نمی‌شود نام بُرد. تعدادی‌شان، از نزدیک بر من آشنا بودند. گویا میان دو حکومت، آتش، موقتا" متوقف شد و به «بس» بودنِ آتش تن دادند، شاید هم یک حالت مرموز برای قوسی دگر، باشد. البته آقاخامنه‌ای در سخنی تصویرشده‌ی غیرزنده، در مورد آن طرف گفت که «در زیر ضربات جمهوری اسلامی، تقریباً از پا در آمد و لِه شد.» و این سخنش را باید کارشناسان دانشِ برآوُردِ استراتژیک، ارزیابی کنند و ملت را آگاهی واقعی دهند که "لِه‌"شدگی اسرائیل چیست و "تقریباً از پا در آمد" از نظر علوم نظامی و فرهنگ مخاصمه، به چه معناست. تسلیت به ایران برای ماه محرم و ترور نظامیان ارشد "نظام" و از دست دادن تعدادی زیاد از شهروندان بی‌گناه و غیرنظامی و دانشوران علم اتمی.

 

 
نگارش ۷ ، ۴ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی
قسمت ۲ : سلطنت بر مسلمانان -آن هم به اسم اسلام- توسط امویان عموزادگان پیغمبر اکرمِ مسلمانان -سلام بر ایشان و آل‌شان- مسیر را به سمت ستیزه و سکّه ناهموار ساخت. حکومت و سیاست از شکلِ طبیعی و مردمی خود، خارج، و به نام خلافت (=در فارسی یعنی جانشینی برای رسول خدا ص) بر مسلمانان و آحاد افراد ادیان دیگر، سلطنت و سلطه‌گری تبدیل شد. آن قدر، بسته و فردپیشه، که حتی فکر و نظر شخصیت ممتازی چون امام حسین علیه السلام، جایی برای نشر و بقا نیافت و آن انسان بزرگ زمانه را در آغوش صحرا و ریگزارها و بیابان‌ها فرستاد که در مکه بلَد امین هم، ایمن نمانْد. و سرانجام جایی در ۸۸ کیلومتر شمالی‌تر از شهر پادگانی کوفه، آن امام و یاران را به نبرد مجبور ساختند و تمام اطرافیان‌شان را به زیر تیغ یا تازیانه بُردند. 
 
نتیجه‌ی این متنم تا اینجه این است که از فردای رحلت بنیانگذار دین اسلام، حاملان دین به مدد عالمان آن و مجاهدان مسلح آن، کوشیدند خود را از راه سکّه یا ستیزه، بر مردم تحمیل کنند، نه دین را برای مردم تسهیل و یا مرارت را از مردم تقلیل. این انحراف اعظم یعنی فردگونگی حکومت، اسلام مکتب رهایی و آزادی و آزادگی، را به دست مصلحت و تشخیص‌های فردی حاکم، سپُرد و مستبدّان، رواج یافتند و دین شد ابزار قدرت آنان، نه راهنمای حقیقت و درگاه رستگاری و مُمِدّ رفاه و موجب معیشت. هر چند مردمانی هم ماندند که دین را در فطرت و سیرت خود حفظ کرده بودند و به رنگ حاکم، هرگز در نیامده بودند. چونان حسین بن علی علیهماالسلام امامِ آزادمردان و غیورزنان هر عصر و زمان. ادامه در متن بعد.
 
 
نگارش ۸ ، ۴ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی
قسمت ۳ : در حالی که حاکمان اموی به روبناها در دین و تظاهر در رفتار مذهبی اهمیت می‌دادند -حتی درین امر هم ایمان حقیقی نداشتند- در همان حال، هر کس را، سرِ راهِ خود سدّ و به زبان امروزی اپوزیسیون (=مخالف) حس می‌کردند، به دَم شمشیر می‌بردند و یا از دیار خود می‌راندند و نفیِ بلَد می‌نمودند.
 
امویان طی بیش از ۹۹ سال حکمرانی‌شان، آنقدر مسجد ساختند که هر کجای بلاد مسلمین یک یادگار انگار از خود برجای گذاشتند تا نفوذ خود را به رخ همگان بکشانند. حتی همین مسجد بیت‌المقدس زردرنگ در فلسطین را هم، حاکم وقت اموی مروانی ساخت، کنار آن مسجدالاقصی که قُبه‌ی نقره‌ای رنگ دارد و صخره‌ای سقف. زیرا مهم برای امویان نماز و نمازگزاران نبود، بلکه فقط می‌خواستند قدرت‌نمایی خود را با نمادهای نمایان و رفتارهای مذهبی ظاهری اسلام مثل مسجد و نمازجمعه و ... نشان دهند و ذهن مردم را به نفع خود بفریبند. وگرنه آن نمازگزار حقیقی اسلام یعنی امام حسین علیه السلام را وسط نماز در روز عاشورا تیرباران نمی‌کردند.
 
نتیجه‌ی این متنم اینه، امویان به تعبیر من مُصلّیٰ می‌ساختند، اما مُصلّین (=نمازگزارها)ی واقعی و مؤمنان اهل نماز اخلاص را می‌کشتند. یک علت این رفتارشان این بود که قدرت و حکومت و سیاست از نظر امویان ریاستِ یک "رأس" بود برای سلطنت، نه احترام "رأس‌ها" یعنی آحاد مردم، برای حکومت و سیاست. شرح کوتاه این مفهوم رأس و رأس‌ها، بمانَد برای متن بعد.
 
 
نگارش ۹ ، ۴ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی
قسمت ۴ : اسلام که از میان تهیدستان و ستمدیدگان برخاسته بود، دوباره به آن رنگ اَشرافیت و فکر جاهلیت زدند. اول برای اسلام، "رأس" قائل شدند به اسم خلیفه. دوم برای مسلمانان، حاکم تعریف کردند به اسم فردی همه‌کاره در حکومت و قدرت، که هم از اسلام حرف می‌زند یعنی تفسیر ارائه می‌دهد و هم به مسلمانان دستور و امر و نهی می‌دهد. یعنی آحاد مردم تحت و تسلیم حاکم و حکومت و سیاست باید می‌شدند و از آن تعلیم می‌بایست می‌گرفتند. اسلام، شده بود خلاصه و خلاص میان رأس و رأس‌ها.
 
اساساً ابتدا امویان برای اسلام، رئیس پروراندند و بر مسلمانان ریاست را باب کردند. حال آن که اسلام، رئیس نیاز ندارد، اسلام معارفش ارائه شد و خاتمیت شکل گرفت. اما از امویان به بعد، اسلام را دینی رئیس‌پرور درست کردند که یا خلیفه بود، یا بعدها سلطان بود، یا شاه بود، یا فقیه بود، یا وکیل و یا حتی جنگجوی مسلح. امام حسین علیه السلام در عصر خود این برگشت به جاهلیت و وارونگی اسلام به دست حاکم و والیان خون‌آشام‌شان را به چشم دید و وقتی هم فهمید ازو در مدنیه و مکه دیگر کاری ساخته نیست، دعوت ملت کوفه را فرصت دینی حساب کرد و به سمت آنان آمد تا بلکه با روش علوی پدرش و تبعیت سنت نبوی و اصلاح امت دین جدّش، بتواند رنگ رفته‌ی اسلام به اسلام و هویت آزادگی مخدوش‌شده‌ی مسلمان و انسان را به آن برگرداند، اما گردن او را زدند؛ زیرا زیر فرمانروایی یک فردی به اسم یزید و سرسپردگانش نرفت.
 
نتیجه‌ی این قسمت متن است تا از راه رسیدند اول گفتند مسلمانان باید تحت ریاست یک رئیس. دین بورزند وگرنه دینش غلط است. یعنی اسلام را اسیر رئیس و رأس کردند. سپس بر مسلمانان حکم راندند که باید حرف حاکم را حرف خدا و حرف رسول خدا ص و حرف فصل‌الخطاب دین حساب کنید و الّا حتی اگر امام حسین علیه السلام هم باشید، سرتان را از قفا (=پشت گردن به سبک عرب جاهلیت) می‌بُرّیم. در واقع، اسلامِ منطق و خِرَد را به اسلام خرافه و خنجر مبدّل کردند و واقعه‌ی عاشورا بازگشت تمام‌عیار به اسلامِ عرفان و عرفه و عقل و عدل بود. ادامه در متن بعد.
 
 
نگارش ۱۰ ، ۴ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی
قسمت ۵ : کوشش واعظین برای بردن مردم به سمت مصائب عاشورا اگرچه در حد رعایت حد وسط، امری شایسته و ستوده است، اما به تعبیر مرحوم استاد محمدرضا حکیمی "هم باید به مصائب عاشورا عنایت کرد و هم به مسائل عاشورا". او "ذات عاشورا را نماز و عدالت" می‌دانست. و در ص ۹۳ کتاب "راه خورشیدی" نوشت: "نماز واژه‌ی شب عاشورا است و عدالت واژه‌ی روز عاشورا."
 
 
نتیجه‌ی این قسمت متن من اینه چون مرحوم حکیمی آسیب مسیر را دید، در جمله‌ای تلخ گفته بود. "یک حسین مظلوم، در عاشورا وجود دارد و یک عاشورای مظلوم، در تاریخ". از نظر آن علامه‌ی عدل و عقل و شرع، "اگر عاشورا الگو عدل و شرع می‌شد هیچ حکومت ستمگری در سرزمین اسلامی بر جای نبود." او خود در تعابیری گزنده و دردآور، "فقه‌خوانندگان بی‌خبر" و "رساله‌نویسان بی‌رسالت" را نقد کرد و از "منابر رِخوت‌آور" خُرده گرفت که عاشورا را در مصائب حبس کردند و از مسائل عاجز ماندند.
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

منبع

تیتر روزنانه

"عصر میهن" (۲۵ ، ۳ ، ۱۴۰۴)

 

گستره ی جغرافیایی جنگ اسرائیل با ایران که ساعت ۳ و اندی بامداد جمعه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ (۱۳ ژوئن ۲۰۲۵) شروع شد. این پست فقط جمع‌آوری آشکار است از روایت‌های مختلف، بدون ورود و داوری دامنه. در ادامه:

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۱ خرداد ۱۴۰۴ ، ۰۹:۴۴

اسلامِ اسیر !!!

اسلامِ اسیر !!! نگارش ۲۱ ، ۳ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی. خبر که دیشب پخش شد -چنانچه همین هم باشد و فاجعه‌آمیزتر ازین هم، نباشد- واقعاً دل ملت را می‌فِسُرَد. این که دولت پزشکیان دیروز فهمید آن دولت پیشین که در اثر سقوط، مُرد، به وزارت نفت دستور داده بود به حوزه‌ی علمیه‌ی شیخ غلامرضا قاسمیان و پروژه‌ی با اسم مرکز قائمه‌ی آقای آیت الله مصباح فلان میلیارد تومان پول تزریق کند.

 

منبع

تزریق میلیارها تومان پول

به حوزه علیمه به دستور دولت سیزده

 

تزریق کند که چه شود؟! عمامه بر سر طلبه‌های مظلوم و محتاج حتی نون، گذارند و بروند درون حکومت برای حاکمیت، فرمان ببَرند؛ زیرا حوزه‌ی فرمانبَر نیاز دارد سیستم ولایت مطلقه‌ی فقیه این نظام. و همین طلاب بدآموز مظلوم را راهی روستاها و محفل‌ها کنند که عمر و عثمان و ابوبکر را ذم و لعن کنند و تنش میان مذاهب را تنشی‌تر سازند.

 

ملت وقتی درین شرائط تحریم و فشار، خود را به تاب‌آوری اجباری عادت داد، حال بشنود میلیاردها تومان پول بیت‌المال را آسان در حلقوم حوزه می‌کنند که به مذاهب بد و بیراه بار کنند، دست‌کم خشمش این است بگوید اسلامِ اسیرِ جمهوری اسلامیِ نوع آخوندی مستکبرانه، چه گروگان مظلومی گرفته است؛ چی را؟ دین مبین را. خدایا خودت خشم بر سر ستمگر بر اسلام نازل کن. اینان از دین زور و زر و تزویر می‌خرند و بیع می ستانند و سپس بیعت می‌کنند. بگذرم.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۰ خرداد ۱۴۰۴ ، ۱۹:۵۵

آقا سیستانی و آقا جوادی آملی

 

آقا سیستانی و آقا جوادی آملی

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۰ خرداد ۱۴۰۴ ، ۰۶:۳۰

استراتژی ترامپ در برابر ایران

نقل و نقد و نکته

نوشته‌ی دامنه ۲۰ ، ۳ ، ۱۴۰۴

منتشره در بخش اعلان مدرسه فکرت شعبه‌ی واتساپ

 

نقل: ترامپ دیشب گفت: "تلاش می‌کنیم با ایران به توافق برسیم تا ویرانی و مرگ رخ ندهد."

 

نقد: در دل این جمله دو پیام نهفته است: ۱. قبول فشار آمریکا به زبان خوش! ۲. در غیر این صورت، توسل به زور را رخ کشید که در حقوق بین‌الملل اسم دومش جنگ است و تهاجم با ارتش.

 

نکته: مشروعیت آن را ائتلاف هم‌پیمانان یا اتخاذ جواز از شورای امنیت روشن می‌سازد. البته جنگ‌های بدون ائتلاف و بدون کسب مجوز هم، در جهان معمول است. مثل حمله‌ی صدام حسین به ایران و سپس به کویت.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۰ خرداد ۱۴۰۴ ، ۰۶:۲۰

شش وجه در حرم مشهد

شش وجه در حرم مشهد

نگارش ۲۰ ، ۳ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی

 

وجه اول ←
این است انسان در آن، به فکر نیستان می‌افتد و یادشان زیارت می‌کند. این یعنی پیوند عُلقه‌ها.

 

وجه دوم ←
این است هر کجا اسکان کند آدم، قلبش اما سمت حرم رو می‌کند. این یعنی پیوند حُب‌ها.

 

وجه سوم ←
این است سوغات خریدن، در ذهن رژه می‌رود. این یعنی پیوند دوستی‌ها.

 

 

 

 

وجه چهارم ←
این است مغز، گرایش به معنویت پیدا می‌کند. این یعنی پیوند فرد با احَدیّت.


وجه پنجم ←
این است چون زیارت امام هشتم ع ارزش گزاردن شعائر مکه و مدینه را دارد، انسان، آن حین، مؤنس پیدا می‌کند به اسم منزّه امام رئوفِ ارض توس. این یعنی پیوند انسان با معصومان علیهم السلام.


وجه شسم ←
این است مشهد، شهر بازار و خرید نیست فقط، شهر بازاندیشی و توحید هم هست. این یعنی پیوند مادیت و معنویت.

 

دست‌کم سالی سه مرتبه من مشهد می‌روم. هر بار نوشونده از هر بار. بادُ بِرودُ پُز نیست این، تمیزدادن فرق مشهد با هر شهر دیگر است. مشهد، شهر نیست فقط، شهد شیرین است بر زنبوری چون عسل.

زائر مشهد در ۶ تا ۱۱ خرداد ۱۴۰۴ ، دامنه

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۹ خرداد ۱۴۰۴ ، ۱۱:۵۳

نفوذ کلام رفسنجانی در امام خمینی

خاطره‌ی  آیت‌الله

حسین وحید خراسانی

در باره‌ی حجت الاسلام اکبر رفسنجانی

متن نقلی: «آقای هاشمی را سالیان متمادی است که می‌شناسم؛ از همان اول انقلاب، وقتی آقای خمینی آمدند، من وقت خواستم که خدمت ایشان برسم. فوری وقت دادند و من  به ملاقات ایشان رفتم. کنار آقای خمینی نشستم و روبروی ما آقای اشراقی داماد آقای خمینی نشسته بود. دیدم یک شیخ جوانی آمد و فردی را مطرح کرد و گفت این آقا خوب است والی (استاندار) اصفهان باشد و ایشان قبول کرد. چند دقیقه بعد آمد و فرد دیگری را به آقای خمینی معرفی کرد و گفت این آقا مناسب است استاندار فلان استان باشد. باز هم او تأیید کرد. دوباره آمد خدمت آقای خمینی و گفت آقای امامی کاشانی مناسب است مسئول مدرسه سپهسالار باشد. باز هم آقای خمینی قبول کرد. برای من عجیب بود. پیش خود گفتم این شیخ کیست که رهبر انقلاب اینهمه به او اعتماد دارد و حرف او را می‌پذیرد. رو کردم به آقای اشراقی و گفتم این شیخ کیست؟ او هم جواب داد ایشان آشیخ اکبر هاشمی رفسنجانی است»

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۹ خرداد ۱۴۰۴ ، ۰۶:۱۶

کتاب فی سبیل الله: فتوحات عرب

کتاب «فی سبیل‌الله: فتوحات عرب و برپایی امپراتوری اسلامی» نوشته رابرت ج هویلند با ترجمه سامان سیدی. جدیدترین روایت‌های رایج تقریبا" منحصرا" بر اساس منابع اولیه‌ی مسلمانان بوده است که به‌ طور خلاصه، تاریخ رستگاری بودند و با هدف نشان دادن این که خداوند اعراب را به‌ عنوان وسیله‌ای برای گسترش اسلام در سراسر جهان برگزیده بود، نوشته شده‌اند.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۸ خرداد ۱۴۰۴ ، ۲۱:۳۲

درمانگری و درمانگران

به قلم جلیل قربانی: درمانگری یک کسب‌وکار است و درمانگران هم کاسب و تاجر

 

۱- میانگین جهانی آزمایش‌ها برای هر فرد بین یک‌‌ونیم تا ۴ تست است. اما در ایران به طور میانگین در هر نسخه ۱۰ تست تجویز می‌شود. این عدد در تهران به ۱۵ تست می‌رسد.

 

۲- سالانه حدود ۵۰۰ میلیون تست در آزمایشگاه‌های کشور انجام می‌شود که سرلنه آزمایش برای هر ایرانی را به میانگین بیش از ۶ بار در سال آزمایش می‌رساند!

 

۳- حدود ۸۰۰۰ آزمایشگاه در کشور فعال است که نیمی از آنها دولتی و نیم دیگر خصوصی است. آزمایشگاه‌های دولتی فقط برای بیماران بستری در بیمارستان‌هاست.

 

۴- بیمه‌ها خدمات آزمایشگاهی را پوشش نمی‌دهند. مردم باید ۳۰ درصد هزینه‌ها را پرداخت کنند، اما در عمل بیش از ۷۰ درصد هزینه را می‌پردازند.

 

۵- بسیاری از آزمایش‌ها غیرضروری است و پزشکان و درمانگران و آزمایشگاه‌ها فقط برای منفعت مالی و جیب‌بری، آنها را تجویز می‌کنند؛ بله، جیب‌بری!

 

۶- تجویز بیش از حد آزمایش‌ به دلیل زیر است:

- تنبلی درمانگران و تجویز آزمایش، بدون معاینه و گرفتن شرح حال، 

- تکرار بی‌مورد و عدم رعایت فاصله برای تکرار آزمایش

- منفعت مالی آزمایشگاه و تحمیل هزینه به بیمار

 

پاسخ دامنه:

جناب جلیل سلام.و این متن بسیار مهم تو را می‌خواهم به مراکزی برسانم تا واقعاً از نقشم در کاستن این کار نکاهم. از جناب اسحاق آهنگر و آسید تقی شفیعی عموسیدهاشم می‌خواهم عین متن را به خانم دکتر عالیه زمانی برسانند. آقاقربانی بند ۵ متنت چنان تکاندهنده است کخ واقعاً به تعبیرم جنایت بشری است. بند یک، من واقعاً سالی فقط یک بار تست می‌دهم و شکر خدا یک تیم قرص هم در جیب ندارم. آن سه نتیجه‌ی آخر بند ۶ عجیب علت‌یابی‌هایی کردی از دیاک خودرو هم عیب‌یاب‌تر. دست مریزاد رفیق ازین پرداخت مهم مبهم میهن. دامنه

 

جواب آقای قربانی:

سلام آقاابراهیم، شب به‌خیر. همین الان از درمانگاه و داروخانه آمدم، مادرخانم من مادر شهید و تحت پوشش بیمه تکمیلی بیمه دی است. تمام هزینه دارو درمان را بیمه تقبل کرده، دکترها بدون استثنا پول ویزیت‌شان را بیمار می‌گیرند.  داروخانه‌چی بعد از پیچیدن نسخه، مرا به صندوق فرستاد، گفتم بیمه دی هستیم و نباید پول دارو بدهیم‌. بعد از نیم ساعت (!) برگشت و گفت تایید شد به سلامت. یعنی اگر نمی‌گفتم، پول دارو را از من می‌گرفت [و شاید هم از بیمه].

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
به قلم دامنه: سلام جناب شیخ محمدرضا احمدی. از آن استاد پاک‌زیست ممنونم که در نقد متونم، جهد دارید که خیلی خواهانم، اجتهاد هم داشته باشید رفیق شفیق. چکیده‌ی حرفم این است:
 
 
 
دست‌کم پنج گفتمان (=دیسکورث) در جمهوری اسلامی ایران وجود دارد که فقط گفتمان آقاخامنه‌ای بر کشور حکومت دارد و هرگز به چهار گفتمان رقیب اجازه داده نمی‌شود از تریبون‌های متعلق به عام حرف‌های خود را بیان کنند. اختصارا" این پنج گفتمان را می‌گویم:
 
 
 
گفتمان سعید جلیلی
 
آقاخامنه‌ای این گفتمان را راه نظام می‌داند و کشور در دست آقای سعید جلیلی است. پیام این گفتمان تقابل دایمی با آمریکا و جنگیدن با اسرائیل است.
 
 
 
گفتمان مسعود پزشکیان
 
آقای سید محمد خاتمی این گفتمان را میانبُر نظام می‌داند. پیام این گفتمان حل و فصل مخاصمات با آمریکا و کشورداری از طریق اعلان صلح با جهان است و ترک سیاست‌های تنش‌زا و خروج کامل از خاورمیانه.
 
 
 
گفتمان حسن روحانی
 
آقای علی اکبر ناطق نوری این گفتمان را درست می‌داند. پیام این گفتمان توزیع قدرت به نخبگان است و عبور از حکومت اسلامی و ایجاد پول و رونق در اقتصاد ایران.
 
 
 
گفتمان نهضت آزادی
 
آقای محمد مجتهد شبستری این گفتمان را آشتی با علم و چاره‌ی کشور از بحران و تحریم می‌داند. پیام این گفتمان پرهیز از ابزارکردن مذهب و پیوستن به روند توسعه و رشد جهانی است.
 
 
 
 
گفتمان مخالفان
 
چند فرد درین گفتمان حضور دارند. آنان خواهان جنگ آمریکا با ایران و تحویل کشور به بازماندگان توسعه و عمران عصر شاه هستند. پیام این گفتمان این است که کشور باید به راهی باز گردد که شاه شروع کرده بود ایران را به سبک تز پهلوی - باستانی بسازد و وارد اقتصاد جهان شود.
 
 
 
بگذرم. شما آقای احمدی شیخ دانشگاه‌دیده آزادی سرباز نظام باشی. من اما دارم مسائل را معرفی می‌کنم و تابع و مقلد و تحت ولایت هیچ احد نیستم الا احد که الله است. شما حتی شاید درست بدانی مرقد آنچه گفته شد درست بود. من اما دیدم آقاخامنه‌ای گفتمان سعید جلیلی را آب و تاب داد یعنی تبیین کرد، اما در تعریف گفتمان دیگر در مرقد تحریف صورت گرفت. مرقد هم فقط مال حکومت شد و مِلک طِلق آخوندجماعت پیرو و مقلد حکومت.. ۱۸ ، ۳ ، ۱۴۰۴ دامنه
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۸ خرداد ۱۴۰۴ ، ۰۶:۲۱

هندونه، به شرط قمه خاطره‌ی دامنه

هندونه، به شرط قمه خاطره‌ی دامنه
 
نگارش ۱۸ ، ۳ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
از آخرین میدان شیروان داشتیم دور می‌زدیم ۱۱ خرداد هزار و چهارصد و چهار، چشمان‌مان به وانتی خردلی رنگ -شاید هم به رنگ نخود- خورد؛ از حدَقه داشت می‌زد بیرون چشم‌مون! شرط چاقو برای هندونه را زیاد شنیده بودم از طفولیت، اما "هندونه به شرط قمه"، نه. بِکر و نوبَر بود.
 
من قمه را فقط در دست مرحوم گتی‌پرتاش بابویه دیدم (پدر شهید اصغر بابویه) توی حیاط منزل مرحوم سید نوربخش. که مسدود می‌کردند به روی همه. من اما کنجکاوانه صحنه را دیدم. کج بود، بزرگ، پهن، بلند، بَرّاق، بُرّان، تیز، عین تیغ. کَی؟ نزدیک ظهر عاشورا که نماز ادا شد، قمه‌زنان عزادارِ کفن‌پوش و جسور و جان‌نثار صاحب مکتب عاشورا در داراب‌کلا، سر را تاسِ تاس (=تیغ و سِلوپ) می‌کردند و خط می‌شدند و او با گفتنِ "حیدر، حیدر" و شاید شعری دیگر، به نیّت و رادِ شمشیر ذوالفقار (=دو لبه، دو شاخه) حضرت مرتضی علی، امام پارسایان علیه السلام، فرقِ سر عزاداران سید الشهداء امام حسین علیه السلام را به تبعیت از فرق شکافته‌ی آقا امام حسین علیه السلام، محکم و فوری با هیبتی در صوت و لحن، می‌شکافت و خون، فورا" فوّراه می‌زد و قمه‌زن با زدنِ مداوم انتهای کفِ دست بر نقطه‌ی بریده‌شده‌ی سر، تلاش داشت خون را بند آورَد و قطرات آن را بر اثر تصادم کف دست با سر، در اطراف کفن سفیدش بپاشاند. سرخی کفن با خون، آنقدر زیاد و جذاب و حتی هولناکِ جانگذار بود، تماشاگرِ عزادار صحنه، از دو سوی خیابان منتهی به بالامسجد و نیز حاضرین صحن بالاتکیه، به صورت مملوّ، به حیرت و اشک و آه می‌آمد.
 
قمه آن کاربرد را داشت، تا یکی دو سه سال پس از انقلاب در محل ما داراب‌کلا و حتی اغلب جاها. چند سالی هست قمه به جای هندونه، قلب انسان را پاره و جریح و راهی بیمارستان یا قبرستان می‌کند. خیلی جامعه عوض شد. نشد؟!
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۷ خرداد ۱۴۰۴ ، ۲۰:۳۴

کتاب شهدای عصر پیامبر ص

 

کتاب شهدای عصر پیامبر ص

 

معرفی و تدوین توسط دامنه: این کتاب قطع بزرگ مصوّر، به صورت تشریحی و تصویری، غزوه‌ها و سریه‌های عصر پیامبر اکرم ص را مورد توجه قرار داده است و شهدای آن دوره را نام برده و معرفی کرده است. بیست و هشت غزوه و هشتاد و سه سریه. کتاب از منبع شهداءالاسلام نوشته‌ی مرحوم دکتر محمد ابراهیم آیتی بهره گرفت. درین اثر آمده است که اسلام روش زندگی را  دین و راه آن را مستقیم و میانه نامید. در مورد مکه دو خصوصیت را برشمرد: مرکز بت‌پرستی. مرکز تجارت. و پیامبر اکرم ص درین شهر دین خود را بر پایه‌ی توحید یگانگی بنا کرد. و پرده بر داشت که "درک شخصیت پیامبر اکرم ص به زبان ربّانی نیازمند است. سُمیه مادر عمار، اولین شهید اسلام در مکه بر اثر شکنجه بود. یاسر همسر سمیه دومین شهید و عبدالله برادر عمار سومین شهید اسلام بود.  این کتاب را آقای ابوالفضل بنایی کاشی تألیف کرد نشر رسانس تهران سال هشتاد و هشت.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۶ خرداد ۱۴۰۴ ، ۰۷:۴۰

خاتمی ۱ ، خاتمی ۲ ، خاتمی ۳

خاتمی ۱ و خاتمی ۲ و خاتمی ۳

نگارش ۱۶ ، ۳ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی

دوم خرداد ۱۳۷۶ فقط انتخابات نبود، خروش مدنی، منظم، قانونمند و دموکراتیک ملت نسبت به دو سبک نادرست حاکمیت و نیز دولت تعدیل حجت الاسلام آقای اکبر رفسنجانی بود که هر دو سبک، به حکومت فردی میل و سمت و سوگیری داشت. عامل اصلی پدیده‌ی دوم خرداد، کوشش ناحق قدرت، برای نشاندن نامزد حاکمیت یعنی آقای حجت الاسلام علی اکبر ناطق نوری بر پست دولت از طریق تهییج رأی پوپولیستی بود. و البته کاندیداتوری شخص حجت الاسلام آقای سید محمد خاتمی با کاریزمایی که در خود حمل می کرد، سهم به‌سزایی در آفرینش دوم خرداد داشت. سید محمد خاتمی در این مقطع خاتمی ۱ بود.

 

 

اما خاتمی ۱ خیلی سریع به خاتمی ۲ بدل شد و خود را خاضع و خاشع و خدَمه و پیرو مطلق‌مآب آقاخامنه‌ای کرد و جنبش مردمی و آگاهی‌بخش دوم خرداد را به سرسپردگی به آقاخامنه‌ای فروخت و اهداف اصلاحی‌بخش جنبش مدنی و مدرن آن را با عقب‌نشینی و همدست‌شدن با ساختار قدرت، نابود کرد. از این جا به بعد بود که خاتمی ۲ شروع شد. البته سه سالی هست که او به خاتمی ۳ تبدیل شد.

 

به علت پشت‌کردن به جنبش، آقای دکتر عبدالکریم سروش آقای سید محمد خاتمی را "مذبذب" لقب داد. و نیز به دلیل بحران ۸۸ آقاخامنه‌ای وی و مهندس میرحسین و حجت الاسلام مهدی کروبی را "فتنه" نامید. من اما با آن که آقای سید محمد خاتمی ۲ و ۳ را قبول ندارم، هرگز وی را نه بد، نه فتنه می‌دانم. او فردی هست که قدرت بازیگری سیاسی را ندارد ولی انسان روشنفکر و روحانی آگاه به دنیا و شخصیت دارای محبوبیت و در تضادی آشکار چهره‌ای ناچاره‌جو است. بین دو امر، گیر کرده است. امر ملت و امر قدرت.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

مشهد و محل

از (۵ تا ۱۵ خرداد ۱۴۰۴

 

 

طلوع آفتاب بهشهر

 

 

...

 

 

یادمان شهیدان گمنام

حصار گرمخان بجنورد

 

 

بقیه‌ی عکس‌ها در اینجا

 

 

آزادراه گرمسار - قم

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۳ خرداد ۱۴۰۴ ، ۱۹:۱۸

کتاب جدال دو اسلام

 

کتاب جدال دو اسلام

 

به قلم دامنه: کتاب توسط مرکز فرهنگی شهید بهروز محمدی تهیه شده است. در ص نود و پنج آمده است که امام خمینی گفته بود: «پیامبر اسلام نیازی به مساجد اشرافی و مناره‌های تزئیناتی ندارد.»

 

نیز در ص صد و سی چهار نقل شد از امام خمینی که گفت: "باید تلاش کنیم زهد و قدس اسلام ناب محمدی را از زنگارهای تقدس‌مآبی و تحجرگرایی اسلام آمریکایی جدا کرده و به مردم مستضعف‌مان نشان دهیم."

 

امام خمینی  هشدار داده بود:

 

"حوزه‌ها و روحانیت باید نبض تفکر و نیاز آینده جامعه را همیشه در دست خود داشته باشند و همواره چند قدم جلوتر از حوادث، مهیای عکس العمل مناسب باشند. چه بسا شیوه‌های رایج اداره امور مردم در سالهای آینده تغییر کند و جوامع بشری برای حل مشکلات خود به مسائل جدید اسلام نیاز پیدا کند. علمای بزرگوار اسلام از هم اکنون باید برای این موضوع فکری کنند."

 

این سخن معنا دارد. شیوه‌ی کشورداری باید تغییر کند. اما حکومت، آخوند (و عالِم را) حتی، برای تثبیت قرائت حاکم، می‌خواهد فقط. من با انقلاب اسلامی پیمان دارم، نه با قدرتی که از ملت بُرید و قوه‌ی قضایش ابزار عدل نیست و خنجر قلب ستمدیدگان است اکثرا". من بسیجی می‌مانم اما برای مستضعفین نه واسه کسانی که سلطه‌گرانی قدرت‌طلب بیش نیستند. دامنه دارابی

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۲ خرداد ۱۴۰۴ ، ۰۶:۲۶

نوشته های اُنظُر ۷

مندرجات این صفحه فقط نقل است، نه نظرات رد یا تأیید دامنه:

متن‌های "اُنظُر" و سایرها در دامنه:

جنبش اسلحه داران در سوریه

کاوش اُنظُر: بنده دیروز ۹ آذر ۱۴۰۳ دیده یک جنبش از میان جنبش اسلحه داران در سوریه نه از سمت شمال! که ترکیه قرار دارد بلکه از غرب این محدوده یعنی از مجاورت ادلب به  حلب رسید تا به حکومت حزب بعث سوریه نشان دهد پیوندی دوباره میان آنان شکل گرفت. این جنبش مسلح که اسمش "آزادسازی سوریه" (به زبان آنان: تحریر شام) است رئیسش از خود جولان سوریه است. افکار صدام حسین و حزب بعث از نوع عراقی را الگو می داند.
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۱ خرداد ۱۴۰۴ ، ۱۰:۱۰

مدرسه فکرت ۱۰۴

پیام‌هایم

در مدرسه فکرت

قسمت صد و چهارم

 

کامنت ها مشاهده شود:

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۰ خرداد ۱۴۰۴ ، ۱۷:۳۸

آشنایی با تفکر تحلیگرانه

این متن را آقای جواد لگزیان  تدوین کرد که به علت اهمیت آن در معرفی کتاب «آشنایی با تفکر تحلیگرانه (واسازی تفکر و بررسی اجزای آن)» بازنشر داده می‌شود.

 

 

چکیده‌ی نقل: کتاب در چهار فصل درک مبانی نظری تحلیلگری، مراحل آغازین تحلیلگری، تحلیلگری به‌منظور فهمیدن چیزها و درک عمیق‌تر آنچه آموخته‌اید، سامان یافت. لیندا الدر روانشناس آموزشی و ریچارد پل معلم و متفکر آمریکایی از نویسندگان این کتاب‌اند. چگونه تحلیل کنیم؟ چگونه فکر کنیم؟ از نگاه لیندا الدر و ریچارد پل همه‌ی انسان‌ها فکر می‌ کنند. این در ذات ماست. اما بخش اعظم تفکر ما به‌خودی‌خود سوگیرانه، مغشوش، جاهلانه، یا پیش‌داورانه است. برای خوب فکر کردن باید دست‌کم مقدمات تفکر را، یعنی مؤلفه‌هایی را که هر جور اندیشیدنی بر پایه‌ی آن‌ها صورت می‌پذیرد، بشناسیم. به‌عبارت‌دیگر باید یاد بگیریم تفکر را به اجزای سازنده‌ی آن تجزیه و تحلیل کنیم. آنها در گام اول از هشت سازه یا مؤلفه تفکر می‌‌گویند: هرگاه فکر می‌ کنیم، به منظوری و از منظری فکر می‌‌کنیم مبتنی بر مفروضاتی که هریک پیامدها و استلزاماتی دارند. این مدل ارائه‌شده الگویی است برای همین کار:

 

۱)  هدف اصلی این مقاله عبارت است از ... (اینجا سعی می‌‌کنید قصد نویسنده را از نوشتن این مقاله به درست‌ترین شکل بیان کنید. نویسنده می‌‌خواسته به چه هدفی برسد؟)

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

ارانه‌ی نقلی از سید علی اصغر شفیعی: نکات مفهومی و کاربردی کتاب «کالبدشناسی دولت» نوشته موری روتبارد، با تمرکز بر بخش‌های کلیدی کتاب آمده است. این نکات به‌صورت نکته‌برداری شده و قابل استفاده در مطالعات سیاسی و فلسفی گردآوری شده‌اند و

 

 

فصل اول

آنچه دولت نیست. دولت به‌اشتباه نهادی برای خدمت به منافع جمعی معرفی می‌شود. باور «ما دولت هستیم» فریبی ایدئولوژیک برای مشروع‌سازی اقدامات دولت است. هیچ‌گاه نمی‌توان دولت را معادل با "مردم" دانست؛ حتی در دموکراسی‌ها. اگر 70% مردم تصمیم بگیرند 30% را بکشند، این همچنان قتل است، نه خودکشی.

 

فصل دوم
آنچه دولت هست تنها راه طبیعی برای بقای انسان، تولید و مبادله‌ی داوطلبانه است. دو روش برای تأمین معاش:  روش اقتصادی ؛ تولید، مبادله، رقابت مسالمت‌آمیز. روش سیاسی ؛ غارت، زور، مصادره. دولت سازمانی است که از روش سیاسی بهره می‌برد. دولت ابتدا باید جامعه‌ای تولیدکننده داشته باشد تا بتواند از آن غارت کند.

 

فصل سوم 
چگونه دولت خود را حفظ می‌کند دولت برای بقا، باید مشروعیت خود را در ذهن اکثریت تثبیت کند. ابزار مشروع‌سازی ؛ توجیهات ایدئولوژیک (حق الهی، تخصص‌گرایی، ناگزیر بودن) اتحاد با روشنفکران. آموزش رسمی، تاریخ‌نگاری حکومتی، تبلیغات.

 

فصل چهارم
چگونه دولت از مرزهای خود فراتر می‌رود. مفاهیمی چون قانون اساسی، حقوق طبیعی، و دموکراسی، ابزاری برای مهار دولت بودند که به ابزار مشروع‌سازی دولت بدل شدند. دولت از دستگاه قضایی برای توجیه قدرت خود بهره می‌گیرد (مثلاً در آمریکا). روشنفکران گاهی مفاهیم پیچیده علمی را برای توجیه سلطه‌ی دولت به‌کار می‌گیرند. دولت با تبدیل خود به "خبرگان برنامه‌ریز" چهره‌ای عقلانی به سلطه می‌دهد.

 

نکات مفهومی کلیدی
ایدئولوژی؛ ستون فقرات سلطه‌ی پایدار دولت؛ ابزار خاموش کردن دگراندیشی. دولت انگل است، نه تولیدکننده؛ زیرا از دسترنج دیگران تغذیه می‌کند. ملی‌گرایی، دین حکومتی، سنت‌گرایی، تاریخ رسمی همگی برای فریب توده‌ها و کسب مشروعیت ساخته شده‌اند. استقلال قوه قضائیه در ظاهر، ولی در عمل بخشی از همان دستگاه حاکم است.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۳ خرداد ۱۴۰۴ ، ۱۷:۵۲

سلسله گفتار انسان سازان ایران

اشاره: این پست شامل چندین متن توسط "روزبه روزگرد" عضو مدرسه فکرت در صحن مدرسه فکرت شعبه‌ی ایتا نوشته می‌شود و در این جا توسط بنده (دامنه) بازنشر می‌شود. صحیح و ناصحیح آن به مدیر سایت دامنه ربط ندارد. دامنه.

 

سلسله گفتار انسان سازان ایران ۱

صمد مثل درخت سنجد

او آموزگار انسان ساز بود. درستکار و راستین. دوم تیر ۱۳۱۸ دنیا آمد، شهریور ۱۳۴۷ در رود ارس مشکوک غرق شد. صمد بهرنگی خود کودکی خود را گزارش نمود:

«مثل قارچ، زاده نشدم بی پدر و مادر، اما مثل قارچ نموّ کردم. ولی نه مثل قارچ زود از پا درآمدم. هر جا نَم بود، به خود کشیدم. کسی نشد مرا آبیاری کند. نموّ کردم مثل درخت سنجد، کج و معوج، قانع به آب کم، و شدم معلم روستای آذربایجان.»

سی و یک
اردیبهشت
۱۴۰۴ : روزبه روزگرد  عضو مدرسه فکرت

 

سلسله گفتار انسان سازان ایران ۲

تنها تفریحش باغات مشهد

شیخ عبدالجواد ادیب نیشابوری از انسان سازهای شریف روزگار ایران بود. بیش از ۴۰ سال در حوزه ی علمیه ی مشهد تدریس تأثیرگذار کرد. از میان هزاران طلبه، چندین چهره ی مطرح تعلیم داد. نیز ملک الشعرای بهار، بدیع الزمان فروزانفر، ادیب طوسی از شاگردان مشهورش بودند. تنها تفریحش باغات مشهد بود، در آن جا نیز حلقه ی ادبی می آراست. ۶۰ هزار بیت شعر گفت، یکی از یکی دیگر بهتر، خصوص این یکی بیتش: "همچو فرهاد بوَد کوه کنی پیشه ی ما // سنگ ما شیشه ی ما، ناخنِ ما تیشه ی ما"

اول 

خرداد

۱۴۰۴ : روزبه روزگرد عضو مدرسه فکرت

 

سلسله گفتار انسان سازان ایران ۳

دین، فکر، عقل

شیخ محمد مجتهد شبستری، ادبیات دینی ایران را باز کرد. او می گوید «ایمان» را باید با «تفکر و تعقل» سیراب کرد وگرنه سر از خشونت در می آورد. معتقد است ایرانیان بحث های سنت دینی اسلامی، تحلیل و نقادی و تغذیه از آن را باید ادامه دهند. او فریاد زد طی چهل سال مراجع تقلید حکومتی ایران، قرائت رسمی غیرمعقول و خشونت پرور از کتاب و سنت را در ایران پشتیبانی، ترویج و تئوریزه می کنند. محیط آنان با انواع قداست ها و القاب توهم آور چنان آراسته شده که گویی آراء و افکار و فتاوی و مواضع سیاسی و اجتماعی آنان فوق هر گونه پرسش است. شبستری مفسر نوین دین، فکر، عقل به عنوان مثلث نیاز بشری بوده و هست و در تفسیر متن خبره و فرید مانده است.

دوم

خرداد

۱۴۰۴ : روزبه روزگرد عضو مدرسه فکرت

 

سلسله گفتار انسان سازان ایران ۴

 مفسّر عدل و قسط

محمدرضا حکیمی فیلسوف عدل و شرع از پارساهای ایران بود. او که خود مجتهد بود، در ص ۳۳ کتابش «۱۵۰ سال مبارزه ی خونین» روحانیت را در موجودیت غالب، با تحول، بی رابطه می دانست و از اقتصاد نوین، ناآگاه و از ملاحظه ی اهداف دین به هنگام استنباط احکام دین، در غفلت. حکیمی معتقد بود اسلام بر فراهم آوری مقتضیات رشد برای انسان ها و از بین بردن موانع رشد افراد، تأکید دارد، پس ناچار باید قسط و عدل ایجاد شود. او به زندگی «در روز» باور داشت. شعار او «فکر کن؛ بیاب» بود. او از "عالمان اقدامگر" دفاع می کرد، نه اهل ریا و حرف. در اقتصاد نیز بر نفی تکاثر کوشید. جامعه ی مورد نظرش "جامعه ی سالم قرآنی" بود. و می گفت انسان در سیر آفاقی وسیر انفُسی ساخته می شود. وی هشدار می داد در ص ۶۵ همین کتاب که اسلام دین صرفاً فرصت طلبی و اقتدار نیست، دین عدالت و انتظار و قسط است. و مردم باید طعم توزیع عمومی عادلانه ی اموال عموم را بچشند و گرنه حکومت از عدل ساقط است.

سوم

خرداد

۱۴۰۴ : روزبه روزگرد عضو مدرسه فکرت

 

 

سلسله گفتار انسان سازان ایران ۵

مُنظلم نشدن

محمد تقی شریعتی پدر دکتر علی شریعتی مشهور شد به سقراط خراسان. او از پایه گذاران تفسیر نوین قرآن بود. در مشهد بر خیلی از افراد اثر گذشت و انسان ساخت. او معتقد بود مظلوم بودن شرافت است ولی مُنظلم بودن، زیر بار زور و ناحق رفتن است. (ص ۱۱۵  کتاب از چشمه ی کویر) او در ص ۱۲۷  همین اثر می گوید وقتی عقل کنار گذاشته شد راه را برای سیل خرافات همواره می کند. از نظر آن عالم دین، رنج پیامبر (ص) و خدمات اسلام را کسی می فهمد که با دنیای جاهلیت آشنا باشد (رجوع به ص ۲۰۴)

چهارم

خرداد

۱۴۰۴ : روزبه روزگرد عضو مدرسه فکرت

ادامه دارد 

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

متن نقلی: نوشته‌ی جعفر آهنگر: سلام دوم خرداد؛ روزی که تاریخ، لبخند زد. برای من سید محمد خاتمی، تنها یک سیاست‌مدار نیست. او مردی است از جنس واژه‌هایی که این روزها کمیاب‌اند: تدبیر، اخلاق، گفت‌وگو. نه عبایش مهم بود، نه لبخندهای آرامش؛ مهم آن بود که "امید" را به ما برگرداند. کسی که در روزگاری پر از یأس و تردید، جرئت کرد از آزادی حرف بزند. کسی که گفت: "زنده باد مخالف من."

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی