منو
درباره ی سایت دامنه
دامنه‌ی داراب‌کلا

qaqom.blog.ir
Qalame Qom
Damanehye Dovvom
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
دامنه‌ی قلم قم ، روستای داراب‌کلا
ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود

پیشنهادهای مدیر سایت
آخرين نظرات
طبقه بندی موضوعي
بايگانی ماهانه
نويسنده ها

۶۸ مطلب در شهریور ۱۳۹۷ ثبت شده است

۰ موافقين ۰ مخالفين ۰

به قلم دامنه. به نام خدا. از بدو تأسیس دامنه تا اکنون، در سلسله مباحث روحانیت داراب‌کلا (اینجا) بیش ۱۳۵ روحانی داراب‌کلا را معرفی کرده و شرح حال مختصری عرضه داشته‌ام. اینک نوبت معرفی یک روحانی دیگر که از عالمان بزرگ داراب‌کلاست فرا رسیده است یعنی پدربزرگ مادرم از ناحیه‌ی مادری، مرحوم آیة‌الله آق میرصالح صالحی دارابی.

 

ایشان عالمی مشهور و متنفّذ بودند. بزرگان محل باخبرند که ایشان بنیانگذار نخستین مدرسه‌ی علمیه در داراب‌کلا بودند همان مدرسه‌ایی که به «آقامدرسه» معروف است که بعدها مرحوم آیة‌الله آقا شیخ محمدباقر دارابکلایی که از نجف بازمی‌گردند آن را نوسازی و راه‌اندازی مجدد می‌کنند. عکس شجره‌ی آیة‌الله آقامیرصالح به استناد دستنوشته‌ی حاج کبل سیدمحمد شفیعی دارابی از وبسایت آقای محمد عبدی سنه‌کوهی در آمده است. یاد همه‌ی این عُلما که مفاخر بزرگ دارابکلا هستند، گرامی باد.

 

در سمت راست آن سند که به خط جناب حاج کبل سیدمحمد شفیعی دارابی نوشته شده است: «سیده مهتاب موسوی همسر آیة‌الله سید صالح صالحی» ایشان _یعنی آیه الله آق میرصالح صالحی دارابی_ پدربزرگ مادری مادرم می باشد عکاس سند: مهندس محمد عبدی سنه کوهی. آیه الله آق میرصالح صالحی دارابی در امامزاده علی اکبر اوسا داراب‌کلا مدفون‌اند. روحش شاد. تا بعد...

روحانیت دارابکلا: اینجا

۵ موافقين ۰ مخالفين ۰

به قلم دامنه. به نام خدا. دیروز و دیشب این کتاب _مرام جاودانه_ را خواندم. اثری خواندنی و آموختنی از استاد محمدرضا حکیمی. از انتشارات دلیل ما. در ۲۶۵ صفحه. مطابق همیشگی، چهارنکته از کتاب را به اشتراک می گذارم. باشد تا کتابخوانی در بین ما، همچنان بابی باز و پنجره ایی گشوده باشد:

 

محمدرضا حکیمی

 

ص ۲۲ : انسانِ بی رسالت، به هنگام سرشماری، یک تَن به شمار می آید، همین و بس... والایی ارج انسان در مرزبانی است... انسان مرزبان دارای سه چیز است: ۱. شناخت حقیقت ۲. اتّکا به خداوند ۳. اعتماد به نفس... مرزبان، وارد دنیایِ «شمار خرَد» می شود، نه «شمار دو چشم».

 

ص ۴۸ : پُست‌ها امانت است، نه دکّۀ چپاول و غارت اموال مردم.

 

ص ۶۵ : اُمّ الفساد و ویران کنندۀ بنیادِ هر جامعه ... و سامان گُسلِ آرمان های نسل جوان در هر جامعه، دو چیز است: ۱. اقتصاد فاسد ۲. قضاوت فاسد... و هر دو سر در آخور هم دارند.

 

ص ۷۵ : انسانِ جعفری [رهرو حضرت امام صادق_علیه السّلام_] کیست؟ از نظر امام صادق پنج خوی و سرشت است که هرکس یکی از آنها را نداشته باشد، در جامعه عضوی مفید نیست: ۱. وفا ۲. حیا ۳. تدبیر (=برنامه‌ریزی زندگی) ۴. اخلاق خوش ۵. آزادگی، که شامل آن چهارصفت نیز هست. با این پنج خصلت است که انسان عضو مفید جامعه می شود.

۲ موافقين ۰ مخالفين ۰

به قلم دامنه. به نام خدا. امشب میلاد حضرت امام هادی، علی النّقی علیه السّلام است. خجسته می‌داریم این شب بابرکت و شادی‌بخش را. چهار سخن آن امام عزیزِ شهید، مهربان و هدایتگر الهی را به یُمن این زادروزِ زیبا، عرضه می‌دارم:

 

۱. اگر مردم به راه‌هاى گوناگونى روند، من به راه کسى که تنها خدا را خالصانه مى‌پرستد خواهم رفت. ۲. شخص شکرگزار، به سبب شکر، سعادتمندتر است تا به سبب نعمتى که باعث شکر شده است. زیرا نعمت، کالاى دنیاست و شکرگزارى، نعمتِ دنیا و آخرت است. ۳. مردم در دنیا با اموالشان و در آخرت با اعمالشان هستند. ۴. هر گاه در زمانه‌اى، عدل بیش از ظلم رایج باشد، بدگمانى به دیگرى حرام است، مگر آن که بدى از کسى ببیند. و هر گاه در زمانه‌اى، ظلم بیش از عدل باشد، تا وقتى که خیرى از کسى نبیند، نباید به او خوشبین باشد. (منبع)

۴ موافقين ۰ مخالفين ۰

روزی شیخ جعفر شوشتری را دیدند که در کنار جویی نشسته و بلند بلند گریه می‌کند. شاگردان شیخ، با دیدن این اوضاع نگران شدند و پرسیدند: «استاد، چه شده که این‌گونه اشک می‌ریزید؟ آیا کسی به شما چیزی گفته؟» شیخ جعفر در میان گریه‌ها گفت: «آری، یکی از لات‌های این اطراف حرفی به من زده که پریشانم کرده.»

 

همه با نگرانی پرسیدند: «مگر چه گفته؟» شیخ در جواب می‌گوید او به من گفت: «او به من گفت شیخ جعفر، من همانی هستم که همه در مورد من می‌گویند. آیا تو هم همانی هستی که همه می‌گویند؟! و این سئوال حالم را عجیب دگرگون کرد.» (منبع: عصر ایران)

 

 

عصر وحشت استالین


این طنز سیاسی فضای وحشت عصر استالین است، دیکتاتورترین کمونیست که مکتب مارکس و لنین را به انحراف بُرد: زمانی که استالین فوت کرد، نیکیتا خروشچف جانشین او در کنگره حزب کمونیست شروع به بازگویی جنایات استالین کرد. همه حاضرین تعجب کرده بودند که چگونه یک رهبر از رهبر پیشین این چنین تند انتقاد می کند. در حین سخنرانی که سالن مملو از جمعیت بود، ناگهان فردی خطاب به خروشچف فریاد زد: پس تو آن زمان کجا بودی؟

 

ژوزف استالین [Joseph Stalin]

 

سالن ساکت شد. خروشچف رو به جمعیت گفت: چه کسی این سوال را پرسید؟ هیچ کس جواب نداد. دوباره گفت: کسی که این سوال را کرد، بایستد. اما هیچ کس بلند نشد. خروشچف در حالی که لبخند بر لب داشت، گفت: در آن زمان من جای تو نشسته بودم! (منبع: حکایات حکیمانه)

۲ موافقين ۰ مخالفين ۰

متن نقلی. از دکتر محمود سریع القلم: بهم ریختگی عمل، ریشه در بهم ریختگی فکری دارد. وقتی اجزاء فکر یکدیگر را نقض کنند، عمل به آنها نیز مجموعه ­ای از تناقضات را به وجود می ­آورند. بالاخره مشخص نیست که:

 

– بخش خصوصی را قبول داریم یا نداریم؟ در بیان می­ گوییم قبول داریم ولی حاضر نیستیم به او مسئولیت دهیم، تفویض کنیم و در حکمرانی با او شریک شویم؛

 

– بالاخره معلوم نیست این نظام بین­ الملل را قبول داریم یا نداریم؟ در بیان، قبول نداریم ولی تمام فن ­آوری­ها، محصولات، اعتبارات و تحقیقات آنها را می­خواهیم. فلسفه وجودی آنها را قبول نداریم ولی بسیاری از محصولات آنها را می­خواهیم؛

 

– بالاخره دنیا جای خوبی است یا باید با مظاهر آن مبارزه کرد. در بیان، دنیا را مذمت می­کنیم ولی برای پول و مقام تقریباً هر کاری می­ کنیم؛

 

– بالاخره معلوم نیست تخصص را قبول داریم یا نه؟ البته که در بیان همه قبول دارند ولی دریاچه اورمیه، نرخ تورم، بانکداری، نظام آموزش عالی، محیط زیست، صنعت خودروسازی و سیاست خارجی معرف اینست که امور، تخصصی تصمیم ­سازی نشده ­اند؛

 

– بالاخره می­خواهیم با مسلمان ها روابط خوبی داشته باشیم یا با غربی ­ها، یا با آسیایی ­ها یا با شمالی­ ها؟ یا با هیچ کدام؟ بالاخره مسیر چیست؟

 

– بالاخره زمان مهم است و باید برای آن فکر کرد، برنامه ­ریزی کرد، آینده ­نگری کرد و در اندیشه ۵۰ سال آینده بود یا زمان تعطیل است و باید دم را غنیمت شمرد؛

 

– بالاخره سرمایه ­داری را قبول داریم یا نه؟ چپ هستیم؟ سوسیالیست هستیم؟ از نوع چینی هستیم؟ مالزی هستیم؟ هند هستیم؟ ترکیه هستیم؟ صدها لایه و پرده تو در تو هستیم؟ چه هستیم؟؛

 

– بالاخره می­ خواهیم با کیفیت زندگی کنیم؟ همه با کیفیت زندگی کنند؟ در دنیا به واسطه آنچه ساخته ­ایم اعتبار و احترام کسب کنیم؟ سازوکار چنین مقصودی چیست؟ اصولاً کیفیت اهمیتی دارد یا خیر؟

 

– بالاخره می­ خواهیم چکار کنیم؟ بقا؟ رشد؟ پیشرفت؟ تقابل؟ تعامل سازنده؟ کدامیک؟ با کدام ترکیب؟ تقسیم­ بندی درصدها به چه صورت است؟

 

– و بالاخره افکاری که افق­ های ما را تعیین می­ کنند کدامند؟ می ­دانیم؟ افرادی می ­دانند؟ اتاق فکری که به این امور توجه می­ کند کجاست؟ آیا سیستمی داریم که کل مسایل کشور را یکجا ببیند و به صورت تسلسلی و سیستماتیک برای آنها طراحی کند؟

 

شاید علت­ العلل مسایل ما، وضعیت اندیشه ­ای و فکری ماست. مجمع­ الجزایری از افکار به صورت معلّق در فضا بدون آنکه نقطه مماسی داشته باشند در مدارهای خود خواسته حرکت می­ کنند. تا اندیشه منطقی و منسجم نشود، عملکرد اصلاح نمی ­شود. دلیل اینکه در نروژ و دانمارک آرامش و ثبات وجود دارد به خاطر اینست که پاسخ سئوالات فوق را دهه­ ها پیش در میان خود حل کرده ­اند. شاید با همین استدلال، فلسفه در غرب و در آسیا فعلاً جایگاهی ندارد ولی در میان خاورمیانه ­ای­ها سئوالات مهم فلسفی بی ­پاسخ مانده ­اند و تعدد و حجم بحرا نها، مجال پاسخ­گویی را نم ی­دهد.

 

دستگاه مغزی ما محتاج انسجام درونی است تا سیستمی بپا شود. نمی­ توان همه چیز را با هم و هم زمان خواست. زندگی با کیفیت محتاج اولویت ­بندی، سیستم، هرم، زمان­ بندی، آینده­ نگری و واقع­ بینی است. بدون داشتن Consistency نمی ­توان در انتظار جواب نشست. به درجه­ ای که میان بیان و عمل یک فرد، یا کشور یا بنگاه فاصله باشد، به همان میزان کیفیت، اعتبار و کارآمدی آن کاهش می­ یابد. شفافیت و قاعده­ مندی دو اصل ثابت و جهان ­شمول پیشرفت هستند. فکری انسجام دارد که شفاف و قاعده­ مند باشد. از سطح تناقضات یک اندیشه کاسته می­شود وقتی شفاف باشد. سالها پیش، به شخصی که یک ساعت و ۴۵ دقیقه به جلسه­ ای با تأخیر آمده بود مؤدبانه و خصوصی گله کردم. او در پاسخ، نکته ­ای گفت که سطح یادگیری از آن در حد یک دوره فوق ­لیسانس بود. او گفت: اینقدر صحبت از نظم و سیستم و عقلانیت و زمان و کارآمدی و آینده ­نگری و انسجام و دقّت و مدیریت و قانون­ گرایی…. نکن. من و تو را آخر در قبر خواهند گذاشت.

 

مسئولیت دست یابی به انسجام فکری با خودمان است. در این نظام بین­ الملل، همه کشورها تنها هستند و صرفاً به فکر منافع خود. با توجه به مثلث در حال ظهور مجدد چین، روسیه و آمریکا، این ویژگی نظم جهانی عمیق ­تر نیز خواهد شد. اگر با دانش و تخصص به انسجام فکری نرسیم، هم چنان مانند ۱۷۰ سال گذشته سینوسی سیر خواهیم کرد. مخالفان قدرتمند شدن کشور چه در منطقه و چه خارج از منطقه متوجه هستند که ما در انبوهی از تناقضات زندگی می­کنیم. نباید گذاشت آنها به آنچه ناپلئون گفت برسند. ناپلئون گفت: «وقتی دشمن شما در حال اشتباه کردن است، مزاحم او نشوید.» مسئولیت ایجاد انسجام فکری بین ما و در درون ماست. (منبع)

۰ موافقين ۰ مخالفين ۰

مجموعه پیام‌هایم در مدرسه فکرت

قسمت سوم

 

قسمت دوم پاسخ آقای وحدت درباره بحث ۱۵ دین و سیاست و نهاد و فرانهاد، که عینا درج می شود:

شیخ وحدت:
به نام خدا
بخش دوم پاسخ من به اظهارات جناب اخوی { آقا ابراهیم } و دیگر دوستان:
4 ـ جناب آقا ابراهیم در رد نهاد بودن دین نوشتند: « دین امری قدسی و ما فوق همه چیز است».
لازم می دانم در باره « امر قدسی » بودن دین نکاتی را عرض کنم:
الف: منظور ایشان از دین، دین اسلام است ولی مقصود ما از دین در پست « نهاد های جامعه» مطلق دین است.
ب: ما سه تا اسلام داریم که از آنها به اسلام یک، اسلام دو، واسلام سه تعبیر می کنیم. اسلام یک عبارت است از کتاب خدا. اسلام دو عبارت است همه مکتوبات روایی وتفسیری و تحقیقات کلامی وفقهی واخلاقی که ازعلما و اندیشمندان در اختیار علاقمندان به اسلام قرار داده شده و می شود. اسلام سه همان است که در بستر جامعه به صورت شعائر ومناسک مورد توجه عموم مردم می گیرد وبدان عمل می شود.


ج: امر قدسی یعنی امر مقدس، یعنی امر پاک ومنزه از هر عیب و نقص.
د: از سه اسلام یاد شده تنها قرآن کریم، امر قدسی و غیر قابل نقد محسوب می شود.
بخش دیگر را بعداً می فرستم.
پایان نقل قول
.

 

شهیدان معذرت
می بینم گویی شما را فراموش کرده اند که چرا خون تان را ریخته اند! رژیم نکبت بار دو پهلوی، تطهیر می شود، فقط برای این که در نظام جمهوری اسلامی انحرافات و فساد رخ داده است، همه ی خدمات چهل ساله انقلاب با نهایت احساس و ضرب آهنگ بغض، نادیده انگاشته می شود، و دو دزد بزرگ ایران رضا و محمدرضا، توسعه گرا و مردم دوست و خادم معرفی می شوند! کجاست انصاف و شمّ تحقیق!؟ شهیدان معذرت که زیر خاک روح تان از این حرف های بی مطالعه و رنگین به "..." آزرده می شود. به شهید مطهری  رجوع می دهم: "کلاس جای تعلیم است، نه تبلیغ". مراقب باشیم پیکر چی را می تراشند! و لاغر و نحیفش می دارند و جسد کیا را تزیین و بزک می نمایند!


انشای دوم من
به نام خدا. دین آمده تا روان ما را معمور کند یعنی، امید، آرامش، شادی. (هفت آسمان، شماره ۲، تابستان ۱۳۷۸) وقتی روی این سخن استاد مصطفی ملکیان، کمی می اندیشم به سه جهت تکان می خورم:
دین باید داشته باشم، یک
روان من باید آبادان باشد، دو
و سرآخر امید، آرامش، شادی کنم، سه.
درود می فرستم به محمد امینم (ص) که قلبش وسعت پذیرفت و قرآن را دریافت کرد و ما را به آن فراخواند. حال شاکرم خدا را شب سر بر بالین می گذارم چون به دین اسلام مبین روی آوردم. و روز با طلوع آفتاب ، طلوع می کنم چون هرسه را در خودم به وسع خویشم، دارم. والسلام

 

قسمت سوم پاسخ آقای شیخ وحدت درباره مبحث ۱۵ دین و سیاست و نهاد و فرانهاد:


شیخ وحدت:
به نام خدا
بخش سوم پاسخ من به جناب اخوی { آقا ابراهیم } و دوستان:
ایشان در واکنش به این عبارت من: « ... بنا بر این، دین نه عین سیاست است و نه جدای از سیاست» در پست نهاد های جامعه در اوج بر آشفتگی نوشتند: « حتی رستم هم با گُرز و تبر نمی تواند دین را از سیاست جدا کند، این ها همه آرزوست و نیز وهم...». 
برای روشن شدن مدعایم لازم است نکاتی را ـ به صورت کوتاه و فشرده ـ به عرض برسانم:


۱ ـ سیاست در عبارتی ساده یعنی: « تدبیر امور دنیای مردم از طریق تشکیل دولت و ایجاد نظم، امنیت، آزادی، عدالت و رفاه ». بنا بر این، سیاست امری زمینی، عرفی و مقتضای ضروری زیست اجتماعی انسان است، و هر گونه تلاش برای این همانی کردن دین و سیاست، فروکاستن از شأن آسمانی دین وخاک نشین کردن آن است.


۲ ـ بین زعامت دینی و زمامداری سیاسی فاصله از زمین تا آسمان و از خاک تا خدا است: زمامدار سیاسی کار گذار مردم و اجیر و مزد بگیر آنها است، ولی زعیم دینی منصوب من عند الله و واجب الطاعة است.


۳ ـ زمامدار سیاسی بسته میل مردم برای مدتی کم یازیاد به کار گمارده می شود و اختیاراتش نیز بسته خواست مردم است، اما زعیم دینی تا زمانی که شرایط زعامت در او باقی باشد منصوب است و از لحظه ای که فاقد یکی از شرایط بشود خود به خود منعزل شده و طاعت از حرام می گردد.


۴ ـ در زمامداری سیاسی بین زمامدار و مردم حقوق و تکالیف متقابل تعریف می شد، اما در زعامت دینی حقوق و تکالیف، یک طرفه است: حق در جانب زعیم دینی و تکلیف در جانب متدینین است.
۵ ـ ... تا بعد


پاسخ من به آقای شیخ وحدت.

 

سلام به همه. هنوزم هم ذره ای به باورم تردید و ریبی ندارم. صدها آیه و دلیل دارم برای اعتقادم که دین هرگز از سیاست منفک نیست. و فرانهاد مقدس و آسمانی ست. این آیه خدا در قرآن  از مهمترین استناد قرآنی من که برام مقدس، قدسی و لازم الاتّباع است و مطیع محض خدایم هستم و آماده به تقلید و پیروی از عاشورای امام حسین و پیغامبری زینب کبرا هدایت‌گر آزادگان هستی: بیشتر بخوانید ↓

۱ موافقين ۰ مخالفين ۰

بن‌بست اختر در خ‌. پاستور

خانم نرگس موسوی -دختر میرحسین موسوی- گفت: گشایشی که در آستانه‌ی عید قربان در حصر اختر اتفاق افتاده است، بازشدن تعدادی از پنجره‌های جوش‌داده‌شده بوده است. به گزارش ایسنا، نرگس موسوی در بخشی از این خبر که آن را در توییتر خود منتشر کرده، نوشته است که مأموران امنیتی روز گذشته اقدام به باز کردن پنجره‌های خانه‌ی اختر [کوچه‌ی بن‌بست اختر] کردند که ۸ سال پیش آن را جوش داده و قفل کرده بودند. (منبع)

۲ موافقين ۰ مخالفين ۰

وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ

 

و پروردگارتان فرمود مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم در حقیقت کسانى که از پرستش من کِبر مى ‏ورزند به زودى خوار در دوزخ درمى ‌‏آیند.

 

سوره غافر آیه‌ی ۶۰

 

تفسیر علامه طباطبایی

 

این آیه دعوتى است از خداى تعالى به همه بندگانش، دعوتى است به دعا و خواندن او، و وعده اى است به استجابت آنان. و به طورى که ملاحظه مى کنید هم دعا را مطلق آورده، و هـم مـسـتـجـاب کـردن آن را. و مـا در بـحـثـى کـه پـیـرامـون مـعـنـاى دعـا و اجـابـت در ذیل آیه (اءجیب دعوة الداع اذا دعان) در جلد دوم این کتاب ایراد کردیم پیرامون آن مفصلا بحث نمودیم.

 

إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ: کلمه داخرین جمع اسم فـاعـل از مـصـدر (دخـور) است که به معناى ذلت است. در این آیه دعاى در آیه قبلى را به عبادت مبدل کرده تا بفهماند که دعا خود نوعى عبادت است.

 

بحث روایتى: روایـاتـى دربـاره دعـاء و اسـتـجـابـت آن: در صـحـیـفـه سجادیه است که: پروردگارا تو خودت فرمودى (ادعونى استجب لکم ان الّذیـن یـسـتـکبرون عن عبادتى سیدخلون جهنم داخرین) و در این کلام شریفت دعا و خواندن خـود را عـبـادت، و تـرک آن را اسـتـکـبـار خـوانـدى، و تـارکـیـن را بـه دخول در جهنم با خوارى تهدید فرمودى.

 

 

و در کـافـى به سند خود از حماد بن عیسى، از امام صادق (علیه السلام) روایت آورده که گـفـت: از آن جـناب شنیدم که فرمود: دعا کن و مگو مقدرات تقدیر شده و دعا تغییرش نمى دهد، بـراى ایـنـکـه دعـا خـود عـبـادت اسـت، و خداى عزّوجلّ مى فرماید: (ان الّذین یستکبرون عن عبادتى سیدخلون جهنم داخرین ) و نیز فرموده: (ادعونى استجب لکم ).

 

مؤلف: ایـنـکـه امـام فـرمود (دعا خود عبادت است) و به آیه شریفه استشهاد کرد، در حـقـیـقـت احتجاجى است که بر فرمایش قبلش ‍ کرده که فرمود (دعا کن) و اما استشهادش به آیه (اءدعونى استجب لکم) احتجاج به آن گفتار دومش است که فرمود (مگو چنین و چنان) و به همین جهت در بیان خود، ذیل آیه را بر صدرش مقدم آورد.

 

و در کتاب خصال از معاویة بن عمار، از امام صادق (علیه السلام) روایت آورده که فرمود: ... بـه کـسى که سه چیز داده شده باشد از سه چیز محروم نمى شود: کسى که تـوفـیـق و حـال دعـایـش داده بـاشـند، از اجابت محرومش نمى کنند، و کسى که توفیق شکر نـعـمـتش داده باشند، از زیاد کردن نعمتش دریغ نمى کنند، و کسى که توکلش داده باشند، از کـفایت امور او مضایقه نمى کنند. چون خداى عزّوجلّ در کتاب عزیزش مى فرماید: (و من یـتـوکـل عـلى اللّه فـهـو حـسـبـه کـسـى کـه بـر خـدا توکل کند او کفایت کننده امور وى است) و نیز مى فرماید: (لئن شکرتم لازیدنکم اگر شـکـر بـگـذاریـد نـعـمـتـتـان را زیـادت کنم)، و نیز فرموده: (ادعونى استجب لکم مرا بخوانید تا اجابتتان کنم).

 

 

و در کـتـاب تـوحید به سندى که به امام موسى بن جعفر (علیه السلام) دارد از آن جناب روایـت کـرده کـه فـرمـود: جـمـعـى بـه امـام صادق (علیه السلام) گفتند: چرا ما خدا را مى خـوانـیم ولى دعایمان مستجاب نمى شود؟ فرمود: براى اینکه کسى را مى خوانید که نمى شناسیدش. مؤلف: مـا در ذیـل آیـه (اجیب دعوه الداع اذا دعان)، در جـلد دوم ایـن کتاب تعدادى از روایات دعا را ایراد کردیم. المیزان. تفسیر  آیه مورد اشارۀ علامه (اجیب دعوه الداع اذا دعان) در این منبع: (پایگاه جامع قرآن کریم)