منو
درباره ی سایت دامنه
دامنه‌ی داراب‌کلا

qaqom.blog.ir
Qalame Qom
Damanehye Dovvom
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
دامنه‌ی قلم قم ، روستای داراب‌کلا
ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود

پیشنهادهای مدیر سایت
آخرين نظرات
طبقه بندی موضوعي
بايگانی ماهانه
نويسنده ها
۰ موافقين ۱ مخالفين ۰

 

عزاداری عاشورا در نیزار قم

 

 

( ۱۷ مرداد ۱۴۰۱ )

 

 

عزاداری عاشورا ( ۱۷ مرداد ۱۴۰۱ ) در منطقه نیزار قم

شامل روستاهای ساریه‌خاتون، حسین‌آباد، حسن‌آباد، دولت‌آباد

گلستانه و فریدون‌آباد که با دسته‌ی عزا به امام‌زاده ساریه‌خاتون می‌پیوندند

۰ موافقين ۰ مخالفين ۰

قسمت دوم

نوشته‌ها و نظرات ردوبدل شده

 

شیخ محمدآقا سلام. بله درست فرمودین، سلاحی به اسم خمسه‌خمسه اساسا" وجود خارجی نداشت. گفته بودم شهید حسن باقری که انسانی نابغه و کنجکاو بود، تیمی ساخت برای شناسایی خمسه‌خمسه، که تیم با چند روز شناسایی در دل دشمن، با چشمان‌شان دیدند چند توپ کنار هم با حالت فاصله‌فاصله ولی به‌شدت منظم از سوی عراقی‌ها پرتاب می‌شود که صدای مَهیب و در عین رگبارمانند می‌داد که آهنگ غرشش گویی انسان را به رقص درمی‌آورد. بله خوب یادت بود مرحوم جیران شعبان نوری هم مثال مناسبی بود. لفظ جیران -که اخیرا" آقای حسن فتحی سریال شبکه‌ی خانگی هم با همین نام ساخت- به معنی آهوی بزرگ‌چشم است. ناصرالدین‌شاه قاجار هم نام یکی از همسران صیغه‌ای خود را همین نام گذاشت. سپاس از تازه‌گویی‌های چناب مستطاب.

 

جناب حجت‌الاسلام کاظمیان سلام. با تعبیری که برای مسجد استخدام کرده‌اید موافقم؛ پیشرانه و موتور محرّکه. خواستم به پیوست سپاس، عرض کنم مسجد در طول تاریخ آثار شگفت‌انگیزی در هر جا که اسلام گسترش عقیدتی یافت، بر جای گذاشت و با خود هنر، معماری، ذوق، هندسه، باغ‌سرا، آب، مدرَس تدریس و صدها کار بدیع ارمغان آورد. مسجد و تکیه حتی مرکز انقلاب اسلامی بود و بچه‌های مسجد انقلاب را بر شاه پیروز کردند؛ هم به خاطر ماه محرم و رمضان، هم به دلیل اتصال با روحانیت و نیروهای سیاسی. در نظر حضرت رسول‌الله ص مسجد محل حکومت و سیاست هم بود. باید مسجد با امام‌جماعت‌هایی دانشمند و مسلط به علوم روز اداره شود و فهم و درک تفکر نو و آشناکردن نسل نوین با دین مبین را دارا باشد. درود، متن مفیدی بود.

 

پیام حجت‌الاسلام شیخ ربانی: سلام علیک ، راوی صادق راهیان نور. سعیکم مشکور. ای قلم حوصله کن.... قلمی که ، صداقت در آن موج می‌زند و بری از هر تحریف است. قلمی که، پست های روزانه اش چون آبشاری زلال در روح و روان هیئت رزمندگان آرامش و فضیلت و کرامت می‌بخشد. قلمی که، روحیه پاک قدر دانی از بزرگانی می‌دهد که، وهن و ضعف جایگاهی در اراده پولادین شان نداشت. قلمی که، از توصیف مردانی می‌گوید که ، مفسر ایمان به خدا، بینش و آگاهی ، عابدان شب و شیران روز بودن. قلمی که ، در رسای مردان : من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهد الله علیه... پس این قلم مصداق بارز مداد العلماء است. ای عزیز، کنایه چرا؟ در یک مقالی عرض کردم، دل شکستن... مطمئن باش حتی داخل کلمه غیرممکن، ممکن وجود دارد، الحمدلله ، پست های روزانه آن صدیق و شیخ محمد بزرگوار و در دانه مرحوم جنة مکان شیخ قربان فصیح و بلیغ است که جائی برای ان قلت ... پس ، سعیکم مستدام و همیشه با صلابت و سلامت.
 
سلام و عرض ادب و ارادت جناب استاد ربانی زید عزه. معمولاً روش کارم این است از هر قدمی که در اموری برمی‌دارم، بازخوردِ مثبت و منفی آن را بدانم. زیرا بازخورد کمک می‌کند معایب نوشتار مرتفع شود و محسّنات احتمالی آن تقویت. برای این شاگرد شما همین بازخورد حضرت‌عالی برای ادامه‌ی تبیین بسنده می‌کند. بسیارممنونم. در لای این نوشتارتان امیدبخشی و تقویت افکار موج می‌زند. ان‌شاءالله تعالی بتوانم حق مطلب را تا اندازه‌ی ادا کنم، زیرا خیلی مطالب در ذهنم از ۸ سال دفاع مقدس فوّاره می‌زند که تشخیصم این است تا زنده هستم آن را درین صحن محترم رزمندگان بنویسم که ورقی از ورق‌های جنگ تحمیلی را نگاشته باشم ولو با قلم و بیان ناقص بنده. بر شما همآره درودی بی‌عدد دارم. بیشتر بخوانید ↓

۲ موافقين ۰ مخالفين ۰

از طرف خدا به انسان

عالم ز برایت آفریدم گله کردی

از روح خودم در تو دمیدم گله کردی

 

گفتم که ملائک همه سرباز تو باشند

صد ناز بکردی و خریدم گله کردی

 

جان و دل و فطرتی فراتر ز تصور

از هرچه که نعمت به تو دادم گله کردی

 

گفتم که سپاس من بگو تا به تو بخشم

بر بخشش بی‌منّت من هم گله کردی

 

با این که گنه‌کاری و فسق تو عیان است

خواهان توام تویی که از من گله کردی

 

هر روز گنه کردی و نادیده گرفتم

با اینکه خطای تو ندیدم گله کردی

 

صد بار تو را مؤنس جانم طلبیدم

از صحبت با مؤنس جانت گله کردی

 

گر رغبت به سخن گفتن با یار نکردی

با این که نماز تو خریدم گله کردی

 

بس نیست دگر بندگی و طاعت شیطان

بس نیست دگر هرچه که از ما گله کردی

 

از عالم و آدم گله کردی و شکایت

خود باز خریدم گله‌ات را گله کردی

منبع

۲ موافقين ۲ مخالفين ۰

"رضانام تا رضاخان"

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. کتاب "رضانام تا رضاخان" زندگی رضاخان است از ۱۲۵۶ تا ۱۲۹۹ نوشته‌ی آقای هدایت‌الله بهبودی. نسخه‌ای که دست من است چاپ دوم آن است، زمستان ۱۳۹۹. در صفحه‌ی ۲۳ تا ۲۵ مطالبی مهم آمده است که چکیده‌اش را می‌نویسم. رضا قزاق از ملتزمان نظامی عین‌الدوله بود. عین‌الدوله همانی‌ست که در لرستان "چند روزی با بریدن گوش و دست و سر حکومت کرد، اما هیچ‌گاه آن جا امن نشد." ایلات لر بیشتر اوقات سدّ راه حکومت بودند. ابزار کار عین‌الدوله (که بعد از وزارت داخله، صدراعظم شد) قزّاق‌ها بودند. ازین‌رو رضا ماکسیم -که پا در رکاب مستبدی چون عین‌الدوله بود- نخستین مشاهدات خود را از بی‌رحمی یک حکمران سختگیر به ذهن بُرد. عین‌الدوله همزمان حاکم خوزستان و بروجرد بود. رضا قزاق آلاشتی در طول مدت عضویت در قزاق، به خیلی از مناطق ایران رفت. مثلا" به آذربایجان رفت و روی مشروطه‌خواهان تبریز گلوله‌های شصت‌تیر شلیک کرد.

۰ موافقين ۱ مخالفين ۰
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. بر کتاب «ترجمه‌ی عربی بیانیه‌های» سال ۸۸ آقای میرحسین موسوی، مقدمه‌ای -که تاریخ دقیق آن مشخص نیست چه زمانی نوشته شد- درج شده است که در آن «دفاع از حرم» به «خون‌ریختن در سرزمین‌های بیگانه برای تحکیم پایه‌های رژیمی کودک‌کش اطلاق» شد.
 
نقد بنده بر این مقدمه: چندان به نوع نام‌گذاری ورود حاج قاسم سلیمانی در بحران منطقه نباید توقف کرد که محور بحث سیاست ایران در برابر آن بحران فراموش شود، اسم آن قطعه‌ی تاریخی ایران در جنگ سوریه هر چه می‌خواهد باشد، اما اصالت کار حاج قاسم از جنس پیام و محتوای اسلام و در ردیف رفتار جهان‌گرانه و کمک‌بخشانه‌ی سیره‌ی پیامبر اکرم ص بود و در کارنامه‌ی آن، اذن معتبر و حکم شرعی ولی‌فقیه درج شد. یک آدم بامرام و باانصاف هرگز مأموریت ریشه‌کنی فرمانروایی امارتِ وحشت، به دست فرمانده‌ی درستکار قاسم سلیمانی را، به کمک صرف رژیم اسد تنزّل نمی‌دهد. این خبط و خیال است که کسی بخواهد برخورد قهری و مدافعانه‌ی نیروهای ایران را در برابر پدیده‌ی مرموز داعش -که به تعبیرم سلول‌بنیادی حزب بعث بود و این‌گونه دهشتناک بازتولید و نموّ داده شد- به تعابیر زشت، آلوده سازد.
 
بر اساس افکار و عقاید شخصی‌ام معتقدم هر کس خواست درباره‌ی ورود ایران در جنگ سوریه نظرش را آزاد بیان کند، حق شهروندی اوست، اما کاملاً واقفم چنین برداشت و توصیفی از آن، نه تنها له‌کردن مرام که انحراف در پایه‌های ایدئولوژی و گرایش مکتبی‌ست. از نظر من این ادبیات به کاررفته در مقدمه‌ی آقای میرحسین، با مبانی مکتب مذهبی و سیاسی امام خمینی منافات دارد و آغاز یک کژراهه‌ی نوین است که حتی کار سایرین را که قائل‌اند بنای بهترکردن کشور را دارند، دشوار و به‌شدت تیره و ناهموار می‌کند. این نوع نگاه تند و خطاآلود فقط نافع افکاری می‌شود که به از بین‌بردن نظام عزم نموده‌اند؛ گرچه وقتی دست ملت در دست انقلاب اسلامی بماند و نظام خادم مردم به پیش رود، از احدی کاری برای برآشفتگی‌ داخلی ساخته نیست.
۰ موافقين ۱ مخالفين ۰

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. خدا نمی‌بخشد هر کس را که هرج‌و‌مرج را بخواهد ترویج کند. شمال غرب نیجریه در قاره‌ی مظلوم آفریقا هر بار میدان تاخت و تاز باند‌های تبهکار می‌شود. آنان زنان را می‌ربایند و برای آزادی‌شان باج طلب می‌کنند. این زن "آیچا" است که ربوده شد و سپس در وحشت آزاد شد.

 

امنیت متاعی عجیب است؛ کسی قدر آن را خوب می‌داند که آن را نداشته باشد. امنیت که رخت بربندد، دیگر نه سلامت به درد می‌خورد و نه سرمایه و سور و ساز. ناامنی تا آنجا کریه است که نقل است دولت تغلّب (=زورپایه) در جوامع، بر هرج‌و‌مرج، مرجّح است.

۲ موافقين ۲ مخالفين ۰

سیدمحمد اندیک

بسیجی جانباز روستای مُرسم ( درگذشت: ۱۸ مرداد ۱۴۰۱ )

به قلم دامنه. ۱۸ مرداد ۱۴۰۱ : سیدمحمد تو هم سرانجام آساییدی رفیق. به نام همان آفریدگار متعالی که می‌آفریند و باز نیز خواهدآفرید، هیچ می‌دانی سیدمحمد چرا این‌همه دوست داشته‌می‌شدی؟ ساده است جواب، سیدمحمد. در حَدّت، رُخصت به یورش وسوسه نمی‌دادی و همین ضمیرت را زخمی نمی‌کرد و جذَبه‌ی خُلق تو، قلوب را به وجدان آسوده‌ات جوش می‌داد. حالیا! آرام باش سیدمحمد که انبوه‌انبوه در اندوه تو شدند. ما و تو سیدمحمد زیر سقف یک کومه در جبهه بودیم تا کاخ بر ما حکم نرانَد که کوخ گِلین حضرت فاطمه -س- بر تمام کاخ‌های ستم شرف دارد. آری اندیکِ بااخلاقِ جبهه‌های ما، تو با سابقه‌ی درخشنده‌ی جبهه و مقام شامخ جانبازی، همه‌ی هیمنه‌ی خود را به پیشخوان شهادت آورده بودی و مهیّای همه‌جانبه و همه‌وقتِ هدیه‌ی روح و جانت به حفظ مکتب اهل بیت -علیهم السلام- و کیان انقلاب اسلامی بودی. و اینک زهی سعادت که شهیدواره و آبرومند به درگاه رستاخیز، خود را حاضر می‌بینی. و بَسا جایگاهی نزد خدا به خاطر شرکت‌های شورمندانه‌ات در جهاد فی سبیل‌الله بیابی که حتی شفاعت مای درماندگان ‌‌و پویندگان راه خاندان عصمت و طهارتِ حضرت ختمی‌مرتبت -صلوات الله علیه و آله و سلّم- کُنی.
 
 
ای سید از سلاله‌ی سادات، که زندگانی‌ات از چشیدن فقر و درددیدن رنج و دویدن در کار و کوشش عبور کرد و به سرمنزل مقصود رسید، با درگذشتت، قلوبی جریحه‌دار شد و دل‌هایی دغدار، من این غمِ غروب دلگیر تو را به این دل‌ها و به این قلب‌ها که یا بسته‌ی خونی تُوَند، یا سبب زوجی تو و یا دلبسته‌ی دوستی تو، با روحِ گرفته و دردواره‌ام، تسلّا می‌دهم. و زنده‌نگه‌داشتن نامِ نامدارت و حرمت خونِ به جوش‌وخروش آمده‌ی جانبازی‌ات و رشادت‌های عملی‌ات در میادین رزم و جهاد فی‌الله را به پنج خاندان محترم و فخیم منتسبت، یادآوری می‌کنم: خاندان سادات محترم اندیک. خاندان محترم رحیمی. خاندان محترم لاری مرسمی، خاندان محترم حاج‌آقا شیخ‌روح‌الله حبیبی و خاندان محترم حاج‌اکبر رمضانی. حالا تو ای روح به پروازدرآمده‌ی سیدمحمد موسوی‌فر (اندیک) که درودت باد، بدان قدم‌قدم خاطراتت در هفت‌تپه و فاو و والفجر ۸ و آن شب‌هنگام بازگشت به حجره‌‌ام در قم و تمام باهم‌بودن‌هایمان در جنگل و محل و هر جای زمین و هر گاه زمان، در خاطرمان رژه می‌روند و تو را پیش‌مان زنده نگاه می‌دارند. با تمام سختی نبودن و غیاب تو درین دنیا، باز هم می‌گوییم با جسم تو وداع می‌کنیم ولی با روح و نام تو هرگز. سه‌شنبه‌شب ۱۸ مرداد ۱۴۰۱ . همسنگرت ابراهیم طالبی دارابی دامنه
۰ موافقين ۱ مخالفين ۰

 

تصاویر هلی‌شات عاشورای داراب‌کلا (  ۱۷ مرداد ۱۴۰۱ )

عکاس: آقای سید محمد صباغ دارابی (آقاسیدکاظم)

 

 

عاشورای داراب‌کلا ( روز ۱۷ مرداد ۱۴۰۱ )

 

 

عکاس: سید محمد صباغ دارابی

 

آتش‌زدن خیمه‌ها. عکاس: ام‌البنین دارابکلایی

۰ موافقين ۰ مخالفين ۰

نوار غزه

نقشه‌ی غزه‌ی فلسطین و روند اشغالگری اسرائیل

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. تحلیلی بر جنگ تازه در غزه. برای این‌که در تاسوعا از مسائل روز مسلمین و مظلومین زمین باز نمانیم، آنچه به نظر بنده می‌رسد این است: حمله‌ی جدید اسرائیل به غزه‌ی مظلوم فلسطین دست‌کم درین مرحله، ناشی از سه هدف این رژیم مجعول است: ۱. رهبران اصلی جنبش جهاد اسلامی را از سر راه پیمان‌نامه‌ی خفت‌بار «طرح ابراهیم» نابود کند. مانند به شهادت رساندن "تیسیر محمود" و "بسام سعدی" از برحستگان این جنبش. زیرا جنبش جهاد تنها خط فکری فلسطین است که هرگز قائل به سازش با تز زمین در برابر صلح اعراب نیست و فقط از رهبری معظم خط می‌گیرد. ۲. تحریک‌کردن جنبش حزب‌الله که هفته‌ی اخیر قاطع مرز نفتی و گازی مدیترانه را دنبال کرد. ۳. دولت تازه‌کار اسرائیل به رقیبان خود می‌خواهد نشان دهد برترین حزب برای مشت آهنین علیه‌ی مبارزین است تا قدرت دولتش را مستحکم کند.

۰ موافقين ۲ مخالفين ۰

خاطره: به قلم دامنه به نام خدا. سلام. بنده تماما" دور نمی‌دارم که تمام رزمنده‌ها، در تمام جبهه‌ها، تمامِ زمین‌ها و تمام روزهای آنجا را کربلا و عاشورا و اساسا" محرّم می‌دانستند؛ می‌گویید نه! بسم‌الله به این خاطره‌ام: هفت‌تپه قرارگاه ل ۲۵ کربلا بهمن‌ماه ۶۴ در گردان ادوات چادر زدیم؛ داراب‌کلایی‌ها که جمیعا" بیش از ۲۵ نفر بودیم. محرّم هم نبود اما یوسف رزاقی دو ابتکار کرد؛ یک جمله دعای هر فرد در پایان هر سفره‌ی شام و ناهار و هر شب تشکیل حلقه‌ی سینه‌زنی، که از سیدابوالحسن شفیعی مرثیه و نوحه و از ماها هم سر و سینه.

 

اینک از آن جمعِ جور و جوینده چندنفر در جوار خدایند. این را زان‌رو گنجاندم که بگویم فکر محرّم در سرشت رزمنده سرشته شده بود و حال‌وهوای هر روز او، محرّم بود و ذوبِ در ذَوات امام حسین و اهل بیت نبوت علیهم السلام.

۰ موافقين ۱ مخالفين ۰

قسمت ۱ تا ۱۲

سلسله‌نوشتارم در پیام‌رسان

«هیئت رزمندگان اسلام داراب‌کلا»

حرارتِ حرکت ( ۱ ) به مناسبت ماه محرّم: شروع بحث را با قرآن درمی‌آمیزم که در دو آیه‌ی ۸۷ و ۸۸ سوره‌ی توبه نمود بارز دارد. اگر برای خواننده فرصت دست داد خود رجوع کند به این دو آیه‌ی قرآن که پیام درخشنده‌ای در آن هست. اما بحث: امام حسین ع حرکتی کرد که تاریخ، حرارت آن را همچنان به خود حمل می‌کند. در مدینه مانده بود تا مردم و مؤمنین را امامت کنند. اما درین میان معاویه مُرد و پسر نااهلش -که او را پیش از فوت، بر تخت سلطنت نشانده بود- دست به تعرُّض (=دست‌درازی) زد. دست‌درازی -دست‌کم- به سه حریم: به خاندان نبوت، به ساحت مذهب، به اساس حکومت. اما امام حسین ع -یک آنسان استثنای اُسوه در سراسر تاریخ دین و مؤمنین‌- در برابر این سه دست‌درازی که گستاخی هولناکِ یزید بود ایستاد و "راه" را با حرکت نوین خود به بشر آن روز و بشریت همه‌ی اَعصار نشان داد و حرارتِ آن حرکت هرگز به سردی نمی‌گراید.

 

حرارتِ حرکت ( ۲ ) فرمان بیعتِ به‌زور، سختگیری شنیع و در نهایت قتل حسین ع همانا و هجرت معکوس امام حسین ع همانا. چقدر تاریخ محمد ص و حسین ع به هم شباهت گرفت. آن روز -یعنی ۶۱ سال پیش‌تر- ابوجهل سردمدار قتل پیامبر شد و محمدرسول الله ص شبانه از مکه به مدینه (=یثرب) هجرت کرد و اینک ۶۱ سال پس از آن هجرت، نوه‌اش حسین ع که در مدینه تهدید به قتل شد، او هم شبانه به مکه هجرت کرد؛ هجرتی معکوس؛ که اگر نبود هجرت محمد ص مبداء تاریخ، به‌یقین هجرت امام حسین ع مبداء تاریخ شیعیان می‌شد. جَدّ و نوه، این دو اُسوه‌ی حسنه، شبیه هم حرکت تاریخ‌ساز به یادگار گذاشتند تا رَه‌پویی مسلمین میّسر باشد. اینک حسین بن علی ع به مکه در جنوب رفت، ۳۴۰ کیلومتر پایین‌تر از مدینه در شمال حجاز. حرکتی که سرآغاز حرارت شد. چه دقیق فرمود پیامبر ص: انّ لِقتلِ الحسینِ حرارةً فی قُلوبِ المؤمنینَ لاتَبردُ اَبداً. شهادت امام حسین علیه‌السلام یک داغ سوزانی است در دل مؤمنین که هرگز به سردی نمی‌گراید (و هرگز از بین نخواهد رفت). (جامع‌ احادیث‌ الشیعه، ج ١٢، ص ٥٥٦)

 

حرارتِ حرکت ( ۳ ) حال اباعبدالله ع به مکه آمد و سکونت کرد، مأمورین ایشان را همچنان تحت تعقیب دارند و حیله‌هایی در سر پرورانده تا حتی کنار کعبه ترورش کنند. گمان هم وارد نیست که کسی فکر کند دارودسته‌ی حکومتی از داروغگی علیه‌ی حسین ع دست برداشتند. حجم فشار پیچیده‌تر شد. زیرا حاکم وقت اموی شام (یزید) با وجود امام حسین ع حس شکنندگی و خوف می‌کرد. درین‌حین یک آزمون بلکه یک حرکتِ پرحرارت -که عاقبتش تا ابد خاموشی ندارد- رخ داد؛ دعوت ملت دیگر از آقا ع. امام قصد یمن و ایران را داشتند -نمی‌دانم به قاطعیت، اما مورّخانی پرده برداشتند- اما نامه‌ی فراخوان کوفه این دو انتخاب را از اولویت انداخت. چنین است که ملت شیعه‌ی ایران و یمن هنوزم حسرت می‌خوردند کاش به دیار آنان هجرت کرده بود. چه کار بزرگی؛ مسلم را به عنوان ارزیابِ تیزبین به کوفه سفیر و روانه کرد تا دل‌سنجی کند. بیشتر بخوانید ↓

۰ موافقين ۱ مخالفين ۰

به قلم دامنه: به نام خدا. دایره‌ی ایران. رهبری معظم، چهارشنبه -۵ مرداد ۱۴۰۱- بر "سلوک مردمی امام‌جمعه‌های ایران و "حضورشان در بین مردم" دست گذاشتند. منبع و مهمتر این‌که خواهان "گفتگو"ی آنان با مردم شدند.

 

برداشت بنده این است امامانِ جمعه‌ی ایران -قریب به اتفاق- تا به حالا، نه با مردم وارد گفت‌وشنود می‌شدند و نه اساسا" به این نیاز باور داشتند. گفت‌وشنود برای خود آئین و قواعد دارد که اصلی‌ترین آن موقعیت برابر در گفت‌وگوست. یعنی سمتِ قدرت خود را حق‌به‌جانب نداند که همیشه بخواهد مردم را گمراه فرض کند و نادان، که آنان را به فکر و عقاید خود فراخوانَد، و سمت دیگر -که مردم باشند- فقط گوش کنند و اطاعت. به نظر می‌رسد رهبری معظم -گرچه دیرهنگام- اما به‌حق و از حیث آسیب‌شناسی و آفت و عارضه، این تذکار مهم را خبیرانه اعلان فرمودند.