qaqom.blog.ir
Qalame Qom
Damanehye Dovvom
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
دامنه‌ی قلم قم ، روستای داراب‌کلا
ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود

۱۸۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مباحث دینی» ثبت شده است

زیارت رضوی توحیدی (۳)
عترتاختصاصی

زیارت رضوی توحیدی (۳)

شنبه آذر ۱۳۹۸

به قلم دامنه : به نام خدا. سلام. زیارت رضوی توحیدی. قسمت ۳. پست ۴۷۰ مدرسۀ فکرت. از حرم، سبکبال‌تر از تمام روزهای یک سال قبل، به هتل بازگشتیم. عصرها و شب‌ها در سوئیت (=سراچه، خلوتگاه، اتاق هتل) به بحث می‌نشستیم و به سؤالات همدیگر پاسخ می‌دادیم؛ جای مزاح و شادزی‌بودن را نیز تنگ نمی‌کردیم؛ به‌طوری‌که گاه از مزاحی که شکل می‌گرفت، تخت و مبل زیر پای ما به جَرکّه‌جِریکّه می‌افتاد و نفس از تنفس دَم و بازدم، بازمی‌افتاد. ازین بگذرم.

 

جدا از چند بحثی که در هتل انجام می‌دادیم، یک پرسش و بحث را به حرم بردیم و در ضلع غربی رواق آینه حلقه زدیم و همگی به آن جواب دادیم. سؤال من این بود: در زیارت آیا به اصل توحید خدشه وارد می‌شود؟ چه جوابی به کسانی که ایرانی را در انجام زیارت، به شرک متهم و به تکفیر تهدید می‌کنند، دارید؟ به آن دسته افرادی که در ایران، به اصل زیارت بی‌اعتقاد شدند و آن را به سُخره می‌گیرند و خود را به انجام آن، بی‌باور کرده‌اند، چه پاسخی دارید؟

 

همگی پاسخ دادیم و تا پاسی از شب حرم را -با این بحث دینی‌مان- برای خویش محلی برای دانش‌افزایی و تقویت روح کردیم. من فشرده‌ایی از پاسخم در آن حلقه را اینجا می‌نویسم، شاید برای زائرین رضوی نافع افتد و یا افکاری را به بازبینی بکشاند:

 

گفتم خدای باری‌تعالی از دسترس دیدِ بشر خارج است، او سازنده است، او ربّ است، یعنی پروردگارِ پرورش‌یافتگان و خالق تمامی جُنبندگان که از عشق‌بازی و معناگرایی مخلوق خود خیلی‌خشنود می‌شود و خود چون نادیدنی است، در جهان به صورت «جلوه» ظاهر می‌شود تا معشوق و معبود پرستندگان والِه و عاقل بماند. او چون ذاتِ مهربانی و عشق و پاکی و سازندگی است، مثلاً عشق آدمی به مادر، احترام انسان به پدر، دوستی بشر با کوه بلند و مهرورزیِ ما به حیوانات و تمامی طبیعیات جهان را بسیار دوست می‌دارد.

 

گفتم همان‌طورکه ما به یک قُله‌ی بلندِ برفیِ زیبایِ اثرگذار بر زمین و جانداران عشق می‌ورزیم و آن را جلوه‌ایی گیرا و پایدار از آفریدگار می‌دانیم و هر بار که آن را می‌بینیم لذت می‌بریم و به قله‌‌هایی مانند دماوند و دنا و سهند و سبلان عشق می‌ورزیم و حتی نام فرزندان‌مان را مثلاً سهند می‌گذاریم، و حضرت پروردگار نیز به این گرایش‌ها و گزینش‌های آرام‌بخش ما راضی و خشنود است، به انسان‌های والاتر از کوه‌ها، قله‌ها، طبیعت، دامنه و دشت نیز می‌توانیم عشق بورزیم و خشنودی خدا را فراهم سازیم. و امام رضا -علیه السلام- یکی از آن اولیای الهی است که فلسفه‌ی توحید و شعار بنیادی «لا اله الا الله» را در جان بشریت منتشر  کرده است و در زمانه‌ی خود از مظلوم در برابر ظالم و از حق در برابر باطل و از عدل در برابر ستم و از سخن در برابر شمشیر و از مناظره در برابر مقابله دفاع کرد.

 

گفتم مگر مرحوم شهریار در شعر بلندش از «حیدربابا» نگفت؟ مگر با «حیدربابا» دردودل نکرد؟ مگر «حیدربابا» یک کوه در اطراف تبریز نبود؟ بود. ولی او آن کوه را جلوه‌ای از جلوه‌های پروردگار می‌دانست و با او شعر سُرود و حکمت زندگی را گفت و گفت و گفت. بنابراین، انسان که از کوه بزرگتر و از همه‌ی مظاهر هستی اصیل‌تر است و امام رضا -علیه السلام- یک جلوه‌ی برجسته از جلوه‌های آفریدگار است و احترام، عشق، ارادت و زیارت به آن امام معصوم (ع) در ردیف اصالت‌بخشی به اصل توحید است، نه بُت‌سازی و شرک و غُلات‌گری. و زائرین رضوی چونان شهریار با این حرم، نجوا می‌کنند و به یکتاپرستی برمی‌خیزند، زیرا انسان، موجودی مُنبسط و گشاینده است.

 

گفتم همان‌طور که کوه، جانِ زمین را سیراب می‌کند و به قول قرآن چونان میخ‌ها (=اُوتاد) زمین را نگه می‌دارد، و انسان‌ها به کوه عُلقه و احترام می‌کنند و به دیدار با قله‌ها و کوهسارها و آبشارها و چشمه‌جوشان‌ها می‌روند، حرم و قبر پیشوایان والایی چون امام رضا (ع) نیز میان دوستداران، پیروان و ایرانیان جایگاهی بلند، قله‌ای معنوی، حرمی رفیع و مشهدی (=شهادتگاهی) مقدس است. و دیدار و زیارت آن، توحید را تجلّی می‌دهد و جان تشنگان پرستش خداوند را سیراب می‌گرداند.

 

گفتم علاوه بر این در کتاب‌های دعا و نیز متن‌های زیارات همیشه به اصل توحید توجه شده است و بر زائرین تأکید شده است در ذکر دعا و زمزمه‌ی متون زیارت فرازهای توحیدی را در دل و زبان جاری کنند. مثلاً شیخ مفید در آن دعای پس از نماز زیارت امام رضا (ع) به‌خوبی بر توحید توجه و تمرکز داده است. لذا مردم ایران چون امام رضا (ع) را مظهر و جلوه‌ایی از توحید می‌دانند به زیارت او نائل می‌شوند؛ و در حرمش به قُرب خدا می‌روند و به پرستش «الله» می‌پردازند و به توحید و یکتایی و یگانه‌پرستی می‌اندیشند و خشنودی خدا را می‌آفرینند و خدای متعال خود وحی فرستاده برای تقرب به من وسیله جست‌وجو کنید و «توسُّل» به قبر و حرم رضوی و وصال و اتصال به روح امام معصوم (ع) همان جست‌وجوی وسیله است. و الا قبرها در جهان فراوان است و کمتر کسی به صاحبان آن قبرها -که نماد ظلم و ستم و انکار خدا بودند و ضد توحید عمل می‌کردند- اعتنایی دارند و بسیاری از آن قبرها مَزبَله (=زُباله‌دانی) شده‌ و ظالم را در خود فرو برده است. جمع‌بندی زیارت رضوی در قسمت بعدی.

۹ آذر ۱۳۹۸
ابراهیم طالبی دارابی [دامنه]

 

عکس بالای: صحن انقلاب: جعفر رجبی. سید علی‌اصغر.

جعفر آهنگر. سید رسول. دامنه. عکاس: جناب رهگذر

عکس‌ها در اینجا

قسمت اول: اینجا ، قسمت دوم: اینجا

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
زیارت رضوی توحیدی (۲)
عترتاختصاصی

زیارت رضوی توحیدی (۲)

جمعه آذر ۱۳۹۸

به قلم دامنه. به نام خدا. سلام. زیارت رضوی توحیدی. قسمت دوم. پست ۴۶۹ مدرسۀ فکرت. ورودمان به هتل گلشن رضوی را پیش‌ازظهرِ ۲۸ آبان ۱۳۹۸ به ثبت رساندیم و در محل اقامت‌مان قرار و آرام گرفتیم؛ با حالات گونه‌گون: خوشحالی از سالم‌رسیدن به مقصد. سکوت و فرورفت به اعماقِ انگیزه‌ها و آرزوهای فردی. ازدیاد خنده‌ها و شوق وصال‌ها از طریق خواندنی‌ها و شنیدنی‌های طرفینی، چه جوک، چه مزاح، چه فکاهی، چه جدّی و چه نکته و پندرسانی. هم‌باشی ذهنی و کلامی و فکری برای بیان آثار و برکات جمع‌بودن رفیقان در کنار هم آن‌هم برای زیارت حرم.

 

از زیبایی‌های زیارت نزد ایرانیان و مسلمانان، چند چیز بیشتر جلوه دارد و این آداب، ترکیبی از تأکیدات موجود در فرهنگ و ادب فاخر ایران و آموزه‌های متین و مُبین دین اسلام است؛ که اگر رعایت گردد، جان و جسم و جهان و روح و روان آدمی را پاک و طَهور نگه می‌دارد. مانند:

 

۱. پاکیزه‌بودن جسم و لباس. ۲. تقلّای روحی برای دیدار و اَدای احترام. ۳. خوش‌بویی با عطر و اُدکلن و مُشک. ۴. طهارت و غسل با آب و اِنابه (=بازگشتن به درستی و راستی) ۵. رعایت ادب و فروتنی در پیشگاه و درگاه و بارگاه حرم. ۶. شوقُ و ذوقُ و رونق قلب و تخلیه‌ی خاطر از مُخیّلات بد و حسّ سبکبالی در دل و درون. ۷. ورود فروتنانه و وِردهای زمزمانه و دردِدل صمیمانه و واگویی‌های مخفی و خفیِ زائرین با صاحب حرم؛ که در مشهد امامی رئوف و رضا، دانشمند، صاحب چندین جلسه مناظره و گفت‌وشنود و نیز دارای آثار و روایات و حدیث و سخن‌های فراوان و مشتهر به عالم آل محمد (ص) این دیدار و زیارت را جِلوه‌یی جاذب و جالب می‌بخشد.

 

زیارت در یک معنا در لغت یعنی مایل‌شدن، تابیدن، خمیدگی. مثلاً انوار آفتاب وقتی به کناره‌ی کهف (=غار) می‌تابید، قرآن از آن تعبیر به زیارت کرد، یعنی نور خورشید به سمت غار مایل شد تا به اصحاب کهف بهره برساند. زائر حرم هم یعنی کسی که میل به دیدار کرده و مایل به امام شده است.

 

با صرف ناهار هتل و استراحت در اتاق اقامت و سپس اغتسال‌ها (=غُسل‌ها و سر و تن شستن) مستحبّی و نیز سِرو (=پذیرایی) میوه‌های جوواجور همراهان از پِچ و نارنگی گرفته تا انار و تخمه و کهی‌تیم، عصرِ همین روز، اولین قدم‌های‌مان را در بستِ نواب صفوی در ضلع شرقی و سمت طلوع‌گاه آفتاب در حرم رضوی گذاشتیم. پس از تفتیش، هر کس با حال درون خویش و قال بیرون خود لحظه‌به‌لحظه به مَضجع و ضریح و قبر امام عزیز و محبوب دل ایرانیان نزدیک و نزدیک‌تر می‌شد و گام‌های خود را هرچه جلوتر می‌رفتیم، کوتاه‌تر و آرام‌تر و متواضعانه‌تر می‌نمودیم تا ادبِ آداب زیارت‌رفتنِ ایرانیان تمدن‌دار آگاه را انجام داده‌باشیم.

 

خوبی این‌که، این جمع و ترکیب رفیق، دهمین زیارت رضوی خود را به صورت جمعی تجربه می‌کرده که چند سال پیش‌تر در سنّ چهل‌سالگی هم‌پیمان شده‌بودیم اربعین دوم زندگی فردی خود را در جمع دوستانه در حرم امام رضا -علیه السلام- ادامه و استمرار دهیم؛ ازین‌رو، در دهمین سفر رضوی، این جمع، از فرآورده‌های وصال و اتفاق، از آثار و دلتنگی‌های وداع و افتراق و نیز از شهد شیرین قُرب و همچنین از تلخی زهرِ غُربت خبر داشت. در آن ساعت قرار، زیارت در حالِ زار دست داد و دست‌‌های‌مان به نیاز توحیدی دراز شد و گام‌های‌مان را به پیشگاه رضوی برداشتیم، تا بر کمبودها و کمیابی‌ها چیره‌تر گردیم و بر «فکر دینی» خود چِلّه و شاخه و شاخسار و شکوفه و ثمره بزنیم (البته اگر قادر بمانیم) تا ریشه‌ی‌مان نخشکد. آوند‌های‌مان بی‌آب نگردد. در هجوم پلیدی‌ها و رِجسِ زمانه نپوکیم و نپوسیم. تحلیل ربطِ توحید و زیارت و زاده‌شدنِ دوباره و زادِ راه برداشتن بماند در قسمت بعد. عکس بالا: بست نواب صفوی. حرم رضوی. عکاس: جناب رهگذر

قسمت اول: اینجا

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
زیارت رضوی توحیدی
عترتاختصاصیعکس

زیارت رضوی توحیدی

جمعه آذر ۱۳۹۸

به قلم دامنه. به نام خدا. زیارت توحیدی. پست ۴۶۸ مدرسۀ فکرت. ۲ بامداد ۲۸ آبان ۱۳۹۸، داراب‌کلا را به سمت مشهد مقدس پیمودیم؛ ۷۰۰ کیلومتر مسافت، با بیشینه‌ی ۱۱۰ کیلومتر سرعت، و با کمینه‌ی ۶۰ کیلومتر حَزم و احتِیاط. راندیدمُ و راندیم، تا رسیدیم به حرم و پناهی که به آن، از ازل تا ابد دل سپُرده‌ایم؛ هشت چیز در طی مسیر، جان ما را به جمع، جوش می‌داد:

 

۱. شِلاب؛ این باران شدید که از آسمان همانند سنگ‌تِریک می‌بارید.

 

۲. برف سپید پُفکی که کناره‌های جاده‌ی پرخاطره‌ی امام رضا -علیه السلام- را دیدنی‌تر و پذیرفتنی‌تر می‌نمود.

 

۳. دو قُرص آغوزنُون گِردِ پُرملاطِ پیازداغ‌زده‌یِ اِنارتیم‌دارِ وَرزداده‌شده با کَره‌حیوانی که آق‌سید علی‌اصغر برای مدیریت شکم در دلِ شب پُربرف و باران و بوران از دست‌پخت همسر گرامی‌اش، در سفره‌ای پارچه‌ای پیچاند و بینِ‌راه خوراک سحرگاهی‌مان کرد؛ با نهایت لذت.

 

۴. خنده‌ها، لُغُزها، گپ‌وگفت‌ها، تحلیل‌مَحلیل‌ها و نکته‌پرانی‌های همراهان داخل ماشین، که دنا را برای راندن، هَندلینگ‌تر (=خوش‌دست‌‌تر و خوش‌احساسی‌تر) می‌کرد. سیاسی‌میاسی که بلد نباشی، داخل ماشین جون می‌دهد برای فقط شنُفتن و خندیدن و تِک‌میم کردن.

 

 

دامنه. منطقۀ دشت تونل گلستان

آذر ۱۳۹۸، عکاس: سید علی‌اصغر

 

۵. خطرناک‌بودن مسیر در شبِ برفی و بارانی و بورانی، ترسِ گریز از قانون رانندگی را شدّت می‌داد و کورانِ مسیر پُرگردنه بر مسافرین رضوی گرمای وجود و دمای دل را حِدّت می‌زاد.

 

۵. وقتی در دَم‌دَمای گرگ‌ومیشی تولِج و تبدیل هوای سحر به صبح در دشت بالاتر از تونل جنگل گلستان پیاده شدیم تا نمازمان را به اَداء -نه قَضا- بگزاریم، این سوز تا استخوان‌ها و سینوس‌ها نفوذ کرد و سِنسورها (=حسگر)های قلب‌مان را حسّاس‌تر کرد؛ چراکه، انسان توحیدی می‌فهمد خدا این پیدایش و پیمایش را از آیه‌ها و نشانه‌ها کرده و در آیه‌ی ۲۷ سوره‌ی آل‌عِمران فرموده:

 

تُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهَارِ وَتُولِجُ النَّهَارَ فِی اللَّیْلِ ۖ وَتُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَتُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ ۖ وَتَرْزُقُ مَنْ تَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ.

 

یعنی: خداوندا، تو شب را به روز و روز را به شب درآورى و زنده را از مُرده و مُرده را از زنده بیرون آورى و هر که را خواهى بى‌شمار روزى مى‌دهى.

 

۶. خوب‌تر این‌که وقتی پنج رفیق سرنشین همگی رانندگی را از بَر باشند، ۷۰۰ کیلومتر راه، میان همه سرشکن می‌شود و خستگی، چشم و کمر را در نمی‌نوَردد. و همین، خوشی و پیمایشِ وصالِ مسیر زیارت را صدچندان می‌کند.

 

۷. از چناران که گذشتی و به مشهد نزدیک شدی هر کس دوست دارد به نزدیک‌ترینِ‌های خود خبر دهد که دیگر رسیدیم؛ یعنی تا نیم‌ساعت دیگه مشهدیم. و این تماس‌ها و خبرگیری‌ها، وَجه و رُخ دو سوی تلفن را سرخ‌فام می‌کند و دندان‌ها را در دو سوی لب، نمایان، که آری؛ خدا را شکر به سلامتی به مقصد رسیدند. همین حس قشنگ، از آداب پایدار مسافرت‌ها در میان ایرانیان است که وقتی دو همسر، دو یاور، دو دوست، دو دلداده و یا دو دلباخته از هم دور می‌شوند، برای همدیگر لذیذتر و محبوت‌تر می‌شوند. فلسفه‌ی فراق برای دو دلِ دورافتاده از هم، و دو روح مُنفصل (=جدایی جسمانی) در این زمان معنی پیدا می‌کند.

 

۸. بارگاه که نمایان شد، میان همراهان وِلوِله می‌افتد، آن‌طور که گویی در لوله‌های وصال و اشتیاق‌شان آب‌ زلال روان شد و در رگ‌های زیارت و مَودّت‌شان به امام رئوف حضرت رضای آل محمد (ص) خون تازه جاری و در قنات وجودشان، چاه زمزم، ساری.  با این حس‌وحال، ساعت 11 پیش از ظهر، وارد شدیم به لابی هتل گلشن رضوی... بقیه در قسمت بعدی.

۷ آذر ۱۳۹۸
ابراهیم طالبی دارابی [دامنه]

عکس بالای پست: مشهد. آلاچیق هتل گلشن.

سیدرسول. سید علی‌اصغر. جعفر آهنگر. جعفر رجبی. دامنه

عکس‌ها در اینجا

قسمت دوم: اینجا

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
عترت

صِرَاط مُسْتَقِیم یعنی چه؟

جمعه آبان ۱۳۹۸

یس. وَالْقُرْآنِ الْحَکِیمِ

إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ ، عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ

یس. سوگند به قرآن کریم،

که بی‌تردید تو از فرستادگانی،

بر راهی راست [قرار داری.]

آیۀ ۱ تا ۴ سورۀ یس

 

 

تفسیر علامه طباطبایی

 

خداى تعالى در این آیه به قرآن حکیم سوگند مى‌خورد بر اینکه رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) از مُرسلین است. و اگر قرآن را به وصف حکیم توصیف کرد، براى این است که حکمت در آن جاى گرفته، و حکمت عبارت است از معارف حقیقى و فروعات آن، از شرایع و عبرت‌ها و مواعظ... و توصیف (صراط) به استقامت، به منظور توضیح بوده، و گرنه در معناى خود کلمه صراط، استقامت خوابیده، چون صراط به معناى راه روشن و مستقیم است، و مراد از (صراط مستقیم) آن طریقى است که: عابرِ خود را به سوى خدا مى‌رساند، یعنى به سعادت انسانى‌اش، که مساوى است با قُرب به خدا و کمال عبودیت. المیزان.

 

نکتۀ دامنه: به نام خدا. بنا بر نظر برخی از صاحبنظران، به تصریح آیۀ چهار یاسین «صراط مستقیم» پیامبر اکرم (ص) است و به تصریح آیۀ ۶۱ یس یعنی این آیه: [وَأَنِ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ» و اینکه مرا بپرستید که این راهی است مستقیم.] «صراط مستقیم» یعنی پرستش حضرت باری‌تعالی. جمع این، همان تفسیری است که علامه در بالا بیان فرمودند که مُراد از صراط مستقیم یعنی راهی که روَنده و عابر را به سوی خدا می برَد و به پروردگار می‌رساند. که این رستگار‌شدن انسان است. این نوشتار را با هدف گرامی‌داشت میلاد حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص) و میلاد امام صادق -علیه‌السلام- تقدیم کرده‌ام. که آخر کلام را به یک حدیث گوهربار از آن امام اندیشمند و بنیانگذار فقه جعفری مزیّن می‌نمایم که حکیمانه فرمودند: «رعایت‌نکردن حقوق، زبونى است، و آدمی را براى پوزش‌خواهى به دروغ وامى‏‌دارد.» (تحف‌العقول، ص۳۶۰)

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
موعودگرایی
عترتجهان، جامعه

موعودگرایی

يكشنبه آبان ۱۳۹۸

به قلم دامنه: موعودگرایی. به نام خدا. سلام. در شیعه اندیشه‌ی منجی، مَهدی، موعود، ظهور و منتظِر و منتظَر بسیار غلیظ‌تر از دیگر ادیان و مکاتب سیاسی است. هم در هندو، هم در بودایی‌ها و هم در مارکسیسم وعده و آینده وجود دارد. «هندو»ها منتظر ویشنو هستند که او را کالکی می‌نامند. بودایی‌ها اما ظهور پنجمین بودا را روزشماری می‌کنند. حتی مارکس و لنین نیز با موعودگرایی قطعی، افکارشان را نزد پیروان جاوید ساختند. مارکس در تئوریک (=نظری) و لنین در پراتیک (=عملی). و بهاییان نیز -که از نجف و کربلا و سپس ایران توسط چند سردمدار خودخواه مذهبی و مشکوک سربرآوردند و از ساخته‌های دستان نامرئی استعمار است- بر این نظرند که ظهور رخ داد و تمام شد و انتظار منجی دیگر خیالات است و باید به درگاه «باب» رفت که سردمدار و رهبر بهایی در هر عصری، «باب» انسان‌ها محسوب می‌شود؛ یعنی دروازه‌ی مذهب و ایمان که آنها «ایقان» می‌نامند یعنی یقین، که در معنا و تلقی‌شان از ایمان پیش‌رفته‌تر است. ازین‌رو علی‌محمد باب کتاب خود را «ایقان» نام نهاد و روز عاشورا را روز جشن و شادی و عید و پایکوبی می‌دانند.

 

ازین بگذرم. فقط خواستم مفهوم و فکر مهدویت و منجی‌گرایی را کمی باز کرده باشم که یعنی مهدی‌گرایی، یعنی هدایت‌خواهی، یعنی وجودِ پنهان و غایب یک نجات‌بخش آخرالزمانی که برای نجات و صلح و آینده‌ی سرشار از عدالت و درستی و راستی ظهور می‌کند.

 

نکته: سه نکته می‌گویم و می‌گذرم: ۱. در قرآن مسأله‌ی مهدویت به صراحت مطرح نشده است؛ اما مفسرین برخی آیات را برای آن به تأویل برده‌اند که سخن‌شان مبتنی بر روایت است. حتی آیه بقیة‌الله نیز در شکل ظاهری آیه مربوط به کیل (=وزن و میزان و ترازو) است، نه مهدی و مهدوی. ۲. مهدویت در ایران به سمت انحراف کشانده شد. مانند انجمن حجتیه که حلبی مشهدی آن را بنا کرد و دست شیعه را از تعیین سرنوشت بُرید و فقط او را منتظر (=چشم‌به‌راه) به زبان شیرین محلی «خاشکِه‌چو» گذاشت، همین. ۳. انتظار و ظهور دو پدیده‌ی مرموز و از اسرار است، بنابراین برای آن افکاری که فقط خردورزی و معنویت جدا از دین را تعقیب می‌کنند و سهمی برای امامِ زمان خود در نظر نمی‌گیرند، قابل هضم و پذیرش نیست؛ یا دست‌کم امری پیچیده و سخت است و در بالاترین رویکرد، پدیده‌ای موهوم است و خردناپذیر.

 

اما یک شیعه‌ی امامیه (=اثنی عشری دوازده‌امامی) سخنان و وعده‌ها و افکار امامان خود را راست و مبتنی بر حقیقت محمدی می‌داند و به این راز اعتقاد دارد و انتظار می‌کشد، که این مکتب امید و دین آینده‌دار است. به عبارت بهتر بگویم که باور به حضرت مهدی و موعود و ولی‌عصر (عج) یعنی نماندن در گذشته و نیل به آینده و روح سازنده.

 

خط پایانی: این پست را از آن‌رو نوشتم چون با شهادت امام حسن عسکری (ع) مسأله‌ی غیبت صغرا و کبرا شکل گرفت و امام دوازدهم (عج) شیعیان به مشیت الهی از دیده‌ها پنهان گردید و تا زمان ظهور و قیام صلح‌انگیز، عمری نامیرا یافت و در سخت‌ترین شرایط زندگی می‌کند، زیرا حضرت مهدی (عج) که اباصالح نام دارد، خود نیز بیش از منتظران و چشم‌به‌راهان خواهان ظهور است. ولی خدا صلاح نمی‌بیند. من به عنوان یک شیعه‌ی منتظِر و باورمند مکتب انتظار و ظهور منجی و قیام حضرت قائم (عج)، این متن را نوشتم. پوزش، که متنم دراز است؛ گمانه‌ام این بود کارساز است.

 

اشاره: سالروز شهادت امام یازدهم، همزمان روز سرآغاز امامت امام زمان (عج) است. خدایا خود بهتر از همه می‌دانی که چه زمانی امام زمان ما ظهور کنند، پس ظهور حضرت فرج (=گشایشگر مردم و دین) دست خودت است و من فقط آرزو می‌کنم آن امام عزیز مرا به عنوان یک پیرو، لایق پیروی از مکتب انتظار  و عاشورا بداند. والسلام.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
دین

حربه‌ی تهمت به پیامبر اسلام

شنبه آبان ۱۳۹۸

متن نقلی: به نام خدا. تهمت. دشمنان پیامبر اکرم (ص) برای آن که عرصه را بر وی تنگ کنند از حربه‌ی دیگری استفاده کردند و آن تهمت‌زدن به ایشان بود چنانکه ولید بن مغیره ابتدا سخنان آن حضرت را اساطیرالاولین نامید و کوشید تا آسمان بودن منشا قرآن را نفی کند. مثلاً به ایشان تهمت جنون می‌زند که در قرآن کریم در سوره‌ی قلم این اتهام نفی شده است و بر خلق برجسته پیامبر (ص) تاکید شده است. علاوه بر آن در آیات دیگر قرآن کریم نیز به این مساله اشاره شده است. (طارق ۱۵ ، بروج ۱۸ - ۱۰ ، تکویر ۲۲ ، مدثر ۴ ، مزمل ۱۰ ، قلم ۸ ، قمر ۹)

 
ولید بن مغیره هنگام آمدن زائران به حج فعالیتی هماهنگ برای تهمت‌زدن به آن حضرت را فراهم ساخت که نتیجه آن تهمت ساحری بود. در حالی که خود قبول داشت و می‌گفت که: «سخن محمد با حلاوت است و اصل و ریشه آن مستحکم و میوه آن نیکو ولی با وجود این برای منافع خود تهمت به آن حضرت می‌زد.» (البدایه و النهایه، ج ۳، ص ۶۱ ؛ سیره ذهبی، ص ۸۹ . سیره ابن اسحاق، ص ۱۵۰)
 
در قرآن کریم در سوره‌ی مدثر به کوشش بی‌ثمر ولید بن مغیره اشاره کرده است و همچنین غالب مفسرین مخاطب آیه‌ی ۱۰ سوره‌ی مزمل را همین ولید بن مغیره دانسته‌اند. (تفسیر طبری، ج ۲۹ ، ص۹۶) منبع
۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
عترت

سِلْمٌ و حَرْبٌ

پنجشنبه آبان ۱۳۹۸
به قلم دامنه : به نام  خدا. در زیارت عاشورا یک فرازی است که نه فقط درون مایه ی آن غنی است بلکه بازتاب بیرونی آن نیز دارای بار اغنایی و پیام اقناعی است. «یا اَباعَبْدِاللَّهِ اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ اِلى یَوْمِ الْقِیامَهِ» یعنی: اى اباعبداللّه! من تسلیمم و در صلحم با کسى که با شما در صلح است و در جنگم با هر کس که با شما در جنگ است تا روز قیامت.
 
من معتقدم این عبارتِ زیارت عاشورا، اساس و مرامنامه ی زندگی شیعیان می باشد و هر انسان آزاده و بامنطقی اگر ژرف به این بیندیشد، نمی تواند حسّ خرسندی و عزت و رضامندی نداشته باشد. زیرا سیر منطقی، طبیعی، انسانی و شرعی این فراز زیارت، از قرآن و وحی و سیرۀ نبوی و عترت ریشه می گیرد؛ یعنی منطبق است با آیۀ 29 سوره ی فتح: مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ. بدین معنی: محمد پیامبر الهى است و کسانى که با او هستند بر کافران سختگیر و با خودشان مهربانند، (ترجمه ی بهاءالدین خرمشاهی)
 
 
 
نکته: تسلیم حق و شرع بودن و بنای زندگی بر صلح و دوستی و پرهیز از هرگونه خشونت و تشنج و کشورگشایی، در زیارت عاشورا اصالت و پایه ی دینی و عاطفی دارد. سپس اگر کسی یا کشوری و یا تفکری، ارزش بی پایان صلح را لگدمال کرد و شرع و شهر را زیر حملات جنگجویانه اش قرار داد، یک شیعه ی شیدای حسینی فریادش به مقتدایش این است از حَرب و جنگیدن با جنگجویی که ضد صلح و برهم زننده ی سِلم و سلامتی و امنیت و آرامش است، هیچگاه نمی هراسد؛ بلکه، با بکارگیری عزت، شجاعت، انصاف و عدالت دست به مقاومت می زند، تا باز نیز صلح و آرامش به محیط زندگی بشریت پدیدار شود. درود دارم به تفکری که سِلْمٌ و حَرْبٌ را باهم دارد، سِلم و صلح دایمی، و حرب مشروط و به وقت لزوم و وجوب. این راهی است که صاحب محرم حضرت امام حسین (ع) آن را تابلوگذاری کرده است.
۱ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
دینعترت

بخشی از زندگانی حضرت ایوب

يكشنبه مهر ۱۳۹۸

خلاصه نگاری و نقل از منابع: حضرت ایوب (ع) از نوادگان حضرت اسحاق (علیه السلام) و نوه حضرت ابراهیم (علیه السلام) است. شیطان بلاهای گوناگون بر سر وی آورد. قرآن اشاره میکند که ایوب برای مدت زیادی تحت فشار قرار می گیرد اما اشاره میکند که ایوب هیچگاه ایمان خود را به خداوند از دست نداد. ابلیس به سراغ حضرت ایوب (ع) رفت و دارایی و فرزندان وی را نابود کرد ولی دید ایوب هم چنان سپاسگزاری می کند. «ابلیس از خدا اذن خواست تا کشاورزی و دامداری ایوب را از بین ببرد و خدا هم به وی اجازه داد. ولی مشاهده کرد که باز هم حضرت ایوب فاصله بسیاری با یک انسان ناسپاس داشت. در پایان ابلیس از خدا اجازه گرفت تا بر بدن ایوب مسلط شود و وی را مریض کند ولی بیماری هم سبب نشد که ایوب از خدا رو برگرداند.»

 

حضرت ایوب (ع)

بازنشر دامنه

 

ایوب به درد پا مبتلا گردید و قدرت حرکت نداشت. هفت یا هفده سال را با این وضعیت گذراند و پیوسته به شکر خدا مشغول بود. وی چهار همسر داشت، سه همسرش وی را رها کردند و رفتند، فقط یکی از آنها به نام« رُحْمه» وفادار باقی ماند. رنج و بیماری وی هم چنان ادامه یافت و هفت سال و هفت ماه از آن سپری شد، ولی حضرت ایوب، با صبر و مقاومت و شکر، هم چنان آن روزهای پر از رنج را گذراند و اصلاً نه در قلب و نه در زبان و نه در نهان و نه آشکارا، اظهار ناخشنودی نکرد. بیماری حضرت ایوب زخمی در ناحیه پای وی بوده است. برخی دیگر معتقد هستند که تمامی اعضای وی دچار جذام شده بود و برخی هم بیماری وی را دردهای مفصلی ذکر نموده اند. پس از آن که ایوب (ع) از ازمون سخت الهی سرافراز بیرون آمد خداوند به وی فرمان داد پایش را بر زمین بکوبد تا چشمه آبی خنک بجوشد که هم برای شست و شوی تنش موثر و هم برای آشامیدن گوارا باشد:«اُرکُض بِرِجلِکَ هذا مُغتَسَلٌ بارِدٌ و شَراب». مکان چشمه را در سرزمین بیت المقدس، سه میلی شهر« نوی» حد فاصل دمشق و طبریه در نواحی جولان دانسته اند. گفته شده: دو چشمه برای ایوب (ع) جوشیده که از یکی آشامید و در دیگری خویش را شست وشو داد. بنابراین از آن، خداوند همه بیماری هایش را شفا داد، سپس فرزندانی که مرده یا بر اثر بیماری طولانی ایوب وی را رها نموده بودند به گردش جمع شدند:«وءاتَینهُ اَهلَهُ و مِثلَهُم مَعَهُم»، «و وهَبنا لَهُ اَهلَهُ ومِثلَهُم مَعَهُم ». گفته اند: مراد از« ومِثلَهُم مَعَهُم» افرادی از خانواده ایوب اند که قبل از ایام بلا مرده بودند.


قرآن آیۀ ۴۱ تا ۴۴ سورۀ صاد: «و بخاطر بیاور بنده ما ایوب را، زمانی که پروردگارش را خواند(و گفت: پروردگارا!) شیطان مرا به رنج و عذاب افکنده است. (به او گفتیم:) پای خود را بر زمین بکوب! این چشمه آبی خنک برای شست و شو و نوشیدن است! و خانواده اش را به وی بخشیدیم و همانند آنها را بر آنان افزودیم، تا رحمتی از سوی ما باشد و تذکری برای اندیشمندان. (و به او گفتیم:) بسته ای از ساقه های گندم (یا مانند آن) را برگیر و با آن (همسرت را) بزن و سوگند خود را مشکن! ما او را شکیبا یافتیم چه بنده خوبی که بسیار بازگشت کننده (بسوی خدا) بود!»


بعضی گفته اند: مدت عمر حضرت ایوب ۹۳ سال بود وبعد از وفاتش فرزندش ذوالکفل را وصی قرار داد. در مورد آرامگاه حضرت ایوب اختلاف است در کشورهای مختلف مثل ترکیه، لبنان و... آرامگاه های متعددی به آن حضرت نسبت داده اند که معروف ترین قبر نسبت داده شده به ایشان، در ۱۰ کیلومتری جنوب شهر حلّه در کشور عراق است. این منطقه که به نام« الرّانْجِیه» شناخته میشود ، در حاشیۀ جادۀ اصلی حلّه به کوفه واقع است. در سر درب این آرامگاه با خط نستعلیق نوشته شده :« مَرقَدُ صابِرِ نَّبی الله اَیوب (ع)»

منبع: سرگذشت حضرت ایوب (ع) اینجا

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
حصر در شعب ابی طالب
دین

حصر در شعب ابی طالب

جمعه مهر ۱۳۹۸

متن نقلی : حصر در شعب ابی طالب. مشرکین که نتوانستند با فشارها و شکنجه‌ها و... حضرت محمد (ص) را از دعوت به اسلام باز دارند به فکر تحمیل فشار اقتصادی افتادند و پیمان‌نامه‌ی ترک معاملات و مراودات اقتصادی و اجتماعی با بنی‌هاشم و بنی مطلب را نوشتند که بر اساس آن تا وقتی که بنی‌هاشم محمد (ص) را برای قتل به مشرکین وانگذارند حق معامله با ایشان را ندارند، به اتخاذ این رویه در شب اول سال هفتم بعثت (الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۰۹) بنی هاشم و بنی مطلب را چه مسلمان و غیرمسلمان در شعب محصور کردند. کم­‌کم زندگی در شعب سخت شد و تمام ثروت خدیجه صرف نیازهای محصورین در شعب شد. (تاریخ یعقوبی، ج ، ص ۳۸۹)

 

چند تن از مکیان در تهیه غذا به بنی هاشم مساعدت می‌کردند از آن جمله (ابوالبخزی و ابوالعباس بن‌ربیع و حکم بن هشام) (سیره الحلبیه، ج ۱، ص ۳۴۲) ضمن آنکه ماه‌های حرام امنیت و امکان خرید و فروش وجود داشت (مناقب، ج ۱، ص ۶۵) ولی با وجود این محدودیت اقتصادی چنان شدید بود که چاره‌ای جز خوردن پوست درخت نداشتند (السیره الحلبیه، ج ۱، ص۳۳۷) مسلمانان این فشارها را تحمل می‌کردند زیرا در شعب بهتر می‌توانستند جان پیامبر را حفظ کنند.
 
 
محرومیت‌ها و رنج‌ها باعث شد که اتحاد بنی‌هاشم بر ضد اشراف مکه بیشتر شود و ستمگری‌های آنان را بیشتر نشان داد حصر در شعب ابوطالب سه سال طول کشید (الطبقات الکبری، ج ۱۰ ص ۲۱) و پیامبر فرصت بیشتری پیدا کرد که به تبلیغ و ارشاد مسلمان و دعوت مشرکین محصور در شعب بپردازد. قریش نسنجیده این فرصت را فراهم کرد و مسلمانان برای مقاومت آماده‌تر شدند و مسلمانان با روح بزرگ پیامبر (ص) بهتر آشنا شدند و به نیروی ایمان در آفرینش انسان مومن و صبور پی برده و الگو گرفتند بدون آنکه پاداش مادی دنیوی دریافت کنند.
 
سرانجام پیمان‌نامه را موریانه خورد و فقط «بسمک اللهم» باقیماند. ضمن آن که بسیاری از مخالفین فهمیدند محصور کردن بنی هاشم کاملاً به ضرر آنها بوده است از طرف دیگر طرفداران نقض پیمان‌نامه وقتی زمینه را مطلوب دیدند مسلحانه به سوی شعب رفتند و بنی هاشم را به ترک آنجا فراخواندند. تاریخ ترک شعب را نیمه رجب سال دهم هجری نوشته‌اند. (همان، ج ۱۰ ،ص ۲۱۰)
 
رحلت خدیجه (س) در سال دهم هجری (در شعب ابوطالب) اتفاق افتاد. (انساب الاشراف، ج ۱، ص ۴۰۶) و مرگ خدیجه را بین ۳ تا ۵۵ روز بعد از مرگ ابوطالب اعلام کرده‌اند. (همان، ج ۱، ص4 ۴۰۴) از دست دادن دو یاور نیرومند و با نفوذ برای پیامبر بسیار دردناک بود و فشار مشرکین روز به روز شدت گرفت. (منبع)
۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
دین

نقشه قتل پیامبر (ص)

سه شنبه شهریور ۱۳۹۸

متن نقلی: نقشه‌ی قتل پیامبر(ص) در لیله المبیت. قریش فکر می‌کردند با مهاجرت مسلمانان به یثرب در مبارزه با حضرت محمد (ص) و اسلام موفق شده‌اند، ولی خلاف این بود زیرا اسلام به سرعت در شهر و روستاهای دیگر گسترش پیدا می‌کرد. بخصوص که پیامبر نقیبانی برای تبلیغ اعزام می‌کرد. آنها متوجه به خطرافتادن قدرت قریش شدند، لذا تصمیم گرفتند ریشه‌‌ی جان او را در همان مکه خشک کنند تا امکان تشکیل دولت و حکومت مسلمین در یثرب از بین برود. به همین علت اصحاب دارالندوه هم‌پیمان شدند که حضرت محمد را به قتل برسانند.

 

پیامبر (ص) به دستور خداوند پس از اعزام مسلمانان به یثرب در شب پنجشنبه اول ربیع‌الاول سال چهاردهم هجری از راه مخفیانه (به علت مسدودبودن راه‌ها توسط مشرکین) (همان، ج ۲، ص ۴۸۱) به سمت یثرب حرکت کرد، در آن شب حضرت علی (ع) در قتگاه در بستر محمد (ص) خوابید و پیامبر اعظم (ص) به یثرب مهاجرت کردند. «و مِنَ النّاسَ مَن یَشتَری إبتِغاءَ مَرضاتِ الله» (منبع)
۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
دینعترت

دو بال سبز و سرخ شیعه

سه شنبه شهریور ۱۳۹۸

متن نقلی: فرانسیس فوکویاما چندسال پیش، در کنفرانسی با عنوان «بازشناسی هویت شیعه» به این نتیجه رسیده و گفته: «شیعه پرنده‌ای است که افق پروازش خیلی بالاتر از تیرهای ماست، پرنده‌ای است که دو بال دارد یک بال سبز و یک بال سرخ. بال سبز این پرنده همان مهدویت و عدالت‌خواهی اوست، چون شیعه در انتظار عدالت به سر می‌برد، امیدوار است و انسان امیدوار هم شکست‌ناپذیر است. شما نمی‌توانید ملتی را شکست دهید که مدعی است کسی خواهد آمد که در اوج ظلم و جور، دنیا را پر از عدل‌وداد خواهد کرد. بال سرخ شیعه، شهادت‌طلبی است که ریشه در کربلا دارد و شیعه را فناناپذیر کرده است. شیعه با این دو بال، افق پروازش خیلی‌بالاست و تیرهای زهراگین سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی و... به آن نمی‌رسد...»

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
دین

محتوای دعوت در دوره‌ی مخفی

چهارشنبه مرداد ۱۳۹۸

متن نقلی: محتوای دعوت در دوره‌ی مخفی. یگانه‌پرستی و پرهیز از بت‌پرستی که اساس و شالوده دعوت پیامبر (ص) را در تمام دوره رسالت تشکیل می‌داده مبتنی بوده است بر خودسازی از طریق شب زنده‌داری، تربیت روح، پایبندی به اصول اعتقادات اسلامی و تحمل سختی‌ها و صبر و شکیبایی و تلاش زیرا می‌بایست رفتار و شخصیت آنان را تغییر دهد. دقت در پیام آیات اولیه حمد و مدثر و مزمل که در شمار نخستین آیات دوران دعوت مخفی است، وظیفه پیامبر (ص) و اصحاب را به تزکیه و پالایش درون و تلاش و غلبه بر وسوسه‌های شیطانی و ذکر و تسبیح و عبادت و برگزاری نماز مطرح کرده است. علاوه برآن باید آماده شوند برای رویارویی با مشرکین و مبارزه جدی و نبرد فکری سنگین با مخالفین حتی با اقوام نزدیک و اعضای خانواده و عشیره در زمانی که متعرض مسلمانان شوند. (السیره الحلبیه، ج ۱، ص ۲۸۳) (منبع)

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی