ایران و محمدرسولالله
به قلم دامنه. به نام خدا. نوشتهام برای مدرسۀ فکرت و گروههای تلگرامی روستای دارابکلا. سلام. ایرانیان به دین محمد (ص) درآمدند اما فرهنگ اعراب را نپذیرفتند. بنیهاشم، خاندان فقیر قبیلهی قریش بود. از اینرو محمدِ این خاندان، به کار در کاروان شُترها مشغول شد. هر روز پس از کار، به صحرا میرفت و به خود و گناهان مردم فکر میکرد. امینِ مردم گردید و به رسالت برانگیخته شد.
وقتی به نارضایتیهای زمانهاش، شکل و بیان داد، نوکیشان را جذب کرد. ارزشهای گُمشده در جاهلیتِ عربی را در بافتی مذهبی سازمان بخشید. با طبقاتِ فرودستِ جامعه، همدستانی کرد و اَشرافیت مکه را تهدید نمود و افکارشان را هراسان ساخت. و گفت: "فقیران حق دارند در ثروت اغنیا شریک شوند."
فقیران نیز به وی، که مالاندوزی و غارت را درهم میکوبید، روی آوردند. جوانان هم که راهی به قدرت و دسترسییی به مناسبات رسمی حاکمیت زورمند و زراندوز نداشتند، به محمد (ص) که مساوات را برای همگان میخواست، اشتیاق نشان دادند. رفتن محمد (ص) به یثرب، او را از فردی تنها و هجرتکرده، به رهبری بااقتدار تبدیل کرد که مذهبی نوین آورده بود و رسمی جدید برپا ساخته بود. یعنی فروریزی کاخها و برافراشتن کوخها و بالانشاندن کوخنشینها.
ایدهی اُمت (=جامعهی مؤمنین) را ترویج کرد. به دلیل خلاء معنوی و فرهنگ شکنندهی قلمروهای بیزانس و شام، این نوید تازهی محمدی، میان مردمان ظلمدیده و زیرِ سلطه خوابیده، بیداری آفرید و وحدت مبتنی بر باور مذهبی، جایگزین تفرقهی قوم و قبیلهای شد. روح ایرانی، تحت تأثیر اعراب قرار نگرفت، اما تصویر محمد (ص) به عنوان اعلامکنندهی برابری انسانها در برابر خالق یکتا، جایی برای شاه باقی نمیگذاشت و چهرهی علی (ع) به مثابهی قهرمان مساوات در اسلامِ ناب، جاذبهی عاطفی میان ایرانیان برانگیخت.
حکومت عادلانه در کل منطقه، که به تعبیر خانم ساندرا مککی "پیوندیست مقدس میان فرمانروا و فرمانگذار" از بین رفتهبود. دین مسخ شدۀ زرتشت در ایران نیز به دلیل هزار سال ماندن در میان تشریفات بیتأثیر و مراسم عبادی اَسرارآمیز، خشکِ بیروح، همدستی با قدرت، تأیید هرزگیهای پادشاهان، به چنگ زنیِ زر و زور و تزویر علیهی فرودستان، و دوشیدن جان و مال تنگدستان رو به فساد و فرومایگی رفتهبود. بعدها در زمانی نزدیکتر به تاریخ ما، ایرانیان به عنوان شیعیان تمامعیار و مردمانی فداکار و ستمناپذیر، در مِه غبارآلود تاریخ گم نشدند و پیام امام حسین (ع) را با روح خود همآهنگ یافته و دریافتند که مرگِ با عزت، بر زندگیِ ننگینِ حاصل از سازش با باطل، شرَف دارد.
این شد که نبرد کربلا در تار و پود ایرانیان لانه کرد و تاریخنویسان تحلیلگر جهان، ایرانِ شیعهی علوی حسینی را اینگونه توصیف میکنند؛ ایرانیان ثابت کردهاند که ایران بلوط تنومندی نیست که از توفانها شکسته شود، یا خاری که در بیابان سرگردان شود، بلکه سَروی انعطافپذیر و ژرفریشه است که خم میشود، ولی هرگز نمیشکند. آری؛ فرهنگ ایرانی در آفتابِ تابان حضرت محمد مصطفی شکوفا شد. امید است این ایرانِ در آفتاب ماندهی درخشنده، به سایه نگراید. ایرانی که به اسلام مدَد رسانْد و میان اسلام و ایران "خدمات متقابل" برقرار شد. و این دو، کنار هم مقاوم، استوار و پاینده ایستادهاند. اسلام و ایران. ایران و اسلام. دو نام، یک پیام، با رسمی جاویدان.
نظر سید علی اصغر
مطلب بسیار زیبا و پخته ای را نوشتید .
دارای روح و ماهیت .
برخاسته از سرشت و برنشسته بر ذات .
نانو نمودن مزایای تاریخی دین محمد .
روش مقایسه بین دو فرهنگ و پیوندشان .
برشمردن انتخاب احسن مردم ایران .
برگزیده تر از ملت اعراب .
برجستگی علی و اولادش .
نقش سازنده و ابداعی پیامبر .
تاثیر یثرب بعنوان مکان استراتژی زا .
بررسی مدل حکومت ها .
مشارکت مردمی که تحت ظلم تاریخی قرار گرفتند در نهضت محمد .
نقش و کاربرد جوانان پرشور در پدیده های نوین .
برجستگی دین اسلام بر بت پرستان و زرتشتیان درباری .
وقایع نگاری علمی .
ارائه انتظار از حفظ دین و ایران .
و......
با همه اوصاف و تبیین پر مغز که بهره رساند یکی از راههای بسیار تاثیر گذار حفظ دین و دیانت و افزایش امنیت عرصه فعالیت متدینین حکومت است که انگار مانند متصدیان دین زرتشت به نظام و ساز کادهایش بیشتر از دین بهاء می دهند .
مردم همواره دین اسلام را حفظ نمودند ...
نظر جناب (DARAB)
نسبت به متن دامنه در گروه دورهمیهای دارابکلا
«ما هم باید ارزشهای گمشده خودرا دربافت مذهبی سامان بخشیم وجامعه طبقاتی راباهمدستی فقیران وجوانانی که بایدقدرت رابدست بگیرندو حاکمیت زورمندو زراندوز را در راستای اسلام برکنار کرد و کاخهای برافراشته رابه کوخ نشینان بخشید تا جامعه ای مؤمن وإسلامی را از فرهنگ شکننده ای فعلی فاصله بگیرند تا تفرقه بین دین ومذهب وجود نداشته باشد جوانان وعزت مردان باروح ایرانی حتما قهرمان خواهندشد تا چهره حضرت علی علیه السلام را به عنوان قهرمان مساوات دراسلام ناب بوجود آورند تا حکومت عادلانه که درایران ازبین رفته دوباره به ایران با فرمانروا عادل و دلسوز با مبتنی بردین اسلام باروح همدستی وقدرت همه جانبه جوانان ومیهن دوستان به فاسدین دین چیره کنیم تا ایران رابه عنوان یک شیعیان تمام ومردمان فداکاروستم در مه غبارآلود مسولین فعلی گم شده است که باغیرت برزندگی وشرافت برباطل غلبه کنیم.
این نبرد درتاروپود ایرانیان لانه کرده تا دنیا برای جامعه فعلی نگران باشد و به حمایت ملت انعطاف نشان دهدتابیشتر کمر مردم خم نشود. آری فرهنگ ایرانی و آفتاب دین محمدی میدرخشد ملت نگران اسلام محمدی است که مقابل اسلام فعلی عربی قرارگرفته که باهمت و در کنارهم بودن میتوان اسلام و شیعیان رادوباره به دنیا ثابت کرد.»