اصل ۳۸ : یکی از صفات فعلی خدا، تکلُّم او با بشر است. یعنی کل جهان "سخن خدا" است. به عبارتی این آفرینش خدا با انسان تکلّم می‌کند.


اصل ۳۹ : کلام خدا، حادث است و قدیم نیست. مثلا" قرآن که کلام خداست، حادث است نه قدیم.


اصل ۴۰ : یکی از صفات خدا صدق است و دروغ در ذات ربوبی راه ندارد.

 

اصل ۴۱ : حکمت از صفات فعل خداوند است. یعنی خدا از هر عبَثی منزّه است.


اصل ۴۲ : خداوند چه در دنیا و چه در سرای دیگر، با دیدگان ظاهری دیده نمی‌شود.


اصل ۴۳ : در تفسیر صفات خبری مانند یدالله، وجه الله، عین الله و... باید قرائن موجود در آیه را در نظر گرفت. مثلا" یدالله منظور قدرت خداست. نه دست خدا.


اصل ۴۴ : عدل یکی از صفات جمال الهی‌ست و خرد و وحی بر آن گواهی می دهد. و ساحت خدا از ظلم که همان جهل و عجز و نیاز است، منزّه است.


اصل ۴۵ : عقل و خرد حُسن و قُبح افعال را درک می‌کند و اگر این باب به روی فرد بسته شود حسن و قبح اشیاء شرعا" نیز ثابت نمی شود.


اصل ۴۶ : عدل الهی برای خود تجلّیاتی در تکوین (خلقت) و تشریع (قانون گذاری) دارد. دعوت به نیکی ها و بازداشتن از بدی‌ها، تکلیف در حدِّ توان، و عدل در جَزا، از مظاهر عدل در تشریع است.


اصل ۴۷ : آفرینش انسان و جهان، بی هدف صورت نگرفته است. هدفداری فعلِ خدا ناشی از نیازمندی وی نیست.


اصل ۴۸ : قضا و قدَر از عقاید مسلّم اسلامی است.


اصل ۴۹ : قدَر، اندازه‌گیری است و قضا، حتمیت وقوع آنهاست. هر یک از مخلوقات حد و اندازه وجودی خاصّی دارند.


اصل ۵۰ : تقدیر الهی بر این است، اعمال انسان با اختیار و آزادی از وی صادر شود.

ادامه دارد.

| لینک کوتاه این پست → qaqom.blog.ir/post/645