تازه ترین پست ها
پذیرفته ترین پست ها
پر بازدید ترین پست ها
پر بحث ترین پست ها
تازه ترین نظر ها
-
ناشناس : درود جناب طالبی حمله به سرداران نظامی در میانه ی جنگ بنظر شما سزاست . آنچه خود میگویی را قبول داری . !؟ اینکه تهدید بالفعل است و سرداری در حفاظت از فرمانده که نه رهبر و مرجعش اعلام پشتیبانی کند . این خطاست . تو به کدام قبله و محرم نگاه میکنی که اینچنین شدی !!!!! اصلن همه جمهوری اسلامی کارهایش خطا اندر خطا ... -
ناشناس : سلام پاسخی به نوشتار صریح بانو اُنظُر ✍️ در این روزگار که بیشتر، سکوت میکنند یا از کنارهگیری و محافظهکاری دم میزنند، گاه نوشتاری میآید که بیهیاهو، اما با شجاعت، تلنگر میزند و دردهای نهفته را به زبان میآورد. نوشتار ۱۳گانهی بانو «أنظر» خطاب به علی شمخانی، از جنس همان یادداشتهاست؛ تذکری زیرپوستی اما ... -
ناشناس : متن پیام مرجع تقلید معظم حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی به شرح ذیل است: بسم الله الرحمن الرحیم هر شخص یا رژیمی که برای ضربه به امت اسلامی و حاکمیت آن رهبری و مرجعیت را تهدید کند یا (لاسمح الله) تعرضی نماید حکم محارب دارد و هر گونه همکاری و تقویت آن توسط مسلمانان یا دولتهای اسلامی حرام است و لازم است عموم ... -
قاسم بابویه دارابی : خدا را شکر بعضی ها تازه از خواب ناز بیدار شدن باز هم شروع به حراحیف و شبهه افکنی برای رهبری حکیم نمودن و از اسرائیل تمجید تلخی او بعد ۱۵ روز که از جفت کوه خف شده بود و شبانه از انجا تا انار قلد را می رفت تا اوضاع را رصد کند او این ندت در شغال اباد بصرف اب گندیده بود زر بیحا نی زند عرضه نداشت تجاوز رژیم ... -
ناشناس : سلام آقاابراهیم، صبح بهخیر 🟩حق یا تکلیف 🔻 امام حسین علیهالسلام وقتی تصمیم به مقابله با یزید گرفت، به تمام همراهان خود اجازه انتخاب داد؛ به بیان امروزی، حضور در میدان مبارزه را برای دیگران "تکلیف" نکرد، بلکه "حق" انتخاب و تصمیمگیری برای آنان قائل شد. جلیل قربانی -
ناشناس : درود و عالی سکه و ستیزه را تفسیر کردی . از اینجا بود که دین ابزار قدرت شد . نه راهنمای حقیقت و آرامش برای زندگانی مردم .🙏🙏🖤🖤 امیر رمضانی دارابی -
ناشناس : دنیای اقتصاد- استفنوالت : حمله گسترده اسرائیل به ایران، جدیدترین دور از نزاع این رژیم برای حذف یا تضعیف تکتک مخالفان منطقهایاش است. در پی حمله حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، اسرائیل نبرد سهمگینی را برای نابودی مردم فلسطین بهعنوان یک نیروی سیاسی معنادار آغاز کرد؛ تلاشی که توسط سازمانهای ... -
ناشناس : عصر ایران ۲۸ خرداد ۱۴۰۴ نوت: «آژانس بینالمللی انرژی اتمی سازمان ملل میگوید بخش زیرزمینی سایت هستهای نطنز در نتیجه حملات اسرائیل «آسیب مستقیم» دیده است. تأسیسات نطنز حدود ۷۰ زنجیره سانتریفیوژ در دو کارخانه غنیسازی دارد که یکی از آنها زیرزمین است. ایران همواره تلاش برای ساخت سلاح هستهای را رد کرده اما ... -
ناشناس : سلام رویداد۲۴| در ۲۸ خرداد ۱۴۰۴ نشر داد : «حساب توییتری منسوب به رهبر انقلاب در توییتی به زبان عربی نوشت: باید با قاطعیت با رژیم صهیونیستی تروریست برخورد کنیم. ما هرگز با صهیونیستها سازش نخواهیم کرد.» -
ناشناس : رویداد۲۴ در ساعت ۲۳ / ۵۸ دقیقه ۲۷ خرداد ۱۴۰۴ انتشار داد. لینک .
موضوع های کلی سایت دامنه
کلمه های کلیدی سایت دامنه
- عکس ها
- چهره ها
- تریبون دارابکلا
- انقلاب اسلامی
- دامنه کتاب
- عترت
- تک نگاران دامنه
- اختصاصی
- مباحث دینی
- گوناگون
- ایران
- مسائل روز
- فرهنگ لغت دارابکلا
- جهان
- قرآن در صحنه
- مدرسه فکرت
- دارابکلایی ها
- روحانیت ایران
- لیف روح
- جامعه
- مرجعیت
- دامنه قم
- زندگینامه من
- شعر
- روحانیت دارابکلا
- جبهه
- امام رضا
- کویریات
- خاطرات
- مشهد مقدس
- گفتوگو
- آمریکا
- تاریخ سیاسی دارابکلا
- روزبه روزگرد
- کبل آخوند ملاعلی
- اوسا
- بیشتر بدانید
بایگانی های ماهانه ی سایت دامنه
-
تیر ۱۴۰۴
۴
-
خرداد ۱۴۰۴
۲۱
-
ارديبهشت ۱۴۰۴
۱۶
-
فروردين ۱۴۰۴
۱۴
-
اسفند ۱۴۰۳
۶
-
بهمن ۱۴۰۳
۱۰
-
دی ۱۴۰۳
۱۲
-
آذر ۱۴۰۳
۲۰
-
آبان ۱۴۰۳
۱۳
-
مهر ۱۴۰۳
۱۲
-
شهریور ۱۴۰۳
۲۳
-
مرداد ۱۴۰۳
۱۷
-
تیر ۱۴۰۳
۱۷
-
خرداد ۱۴۰۳
۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۳
۸
-
فروردين ۱۴۰۳
۷
-
اسفند ۱۴۰۲
۱۸
-
بهمن ۱۴۰۲
۲۰
-
دی ۱۴۰۲
۸
-
آذر ۱۴۰۲
۲۰
-
آبان ۱۴۰۲
۲۱
-
مهر ۱۴۰۲
۲۰
-
شهریور ۱۴۰۲
۱۹
-
مرداد ۱۴۰۲
۱۸
-
تیر ۱۴۰۲
۱۰
-
خرداد ۱۴۰۲
۱۴
-
ارديبهشت ۱۴۰۲
۸
-
فروردين ۱۴۰۲
۱۷
-
اسفند ۱۴۰۱
۱۲
-
بهمن ۱۴۰۱
۱۶
-
دی ۱۴۰۱
۲۰
-
آذر ۱۴۰۱
۳۱
-
آبان ۱۴۰۱
۲۳
-
مهر ۱۴۰۱
۲۱
-
شهریور ۱۴۰۱
۱۳
-
مرداد ۱۴۰۱
۱۳
-
تیر ۱۴۰۱
۱۲
-
خرداد ۱۴۰۱
۱۵
-
ارديبهشت ۱۴۰۱
۱۵
-
فروردين ۱۴۰۱
۲۷
-
اسفند ۱۴۰۰
۲۴
-
بهمن ۱۴۰۰
۳۰
-
دی ۱۴۰۰
۲۴
-
آذر ۱۴۰۰
۲۴
-
آبان ۱۴۰۰
۳۲
-
مهر ۱۴۰۰
۲۶
-
شهریور ۱۴۰۰
۱۷
-
مرداد ۱۴۰۰
۱۱
-
تیر ۱۴۰۰
۲۵
-
خرداد ۱۴۰۰
۱۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۰
۱۴
-
فروردين ۱۴۰۰
۱۷
-
اسفند ۱۳۹۹
۳۴
-
بهمن ۱۳۹۹
۳۸
-
دی ۱۳۹۹
۳۵
-
آذر ۱۳۹۹
۳۶
-
آبان ۱۳۹۹
۲۳
-
مهر ۱۳۹۹
۳۱
-
شهریور ۱۳۹۹
۲۲
-
مرداد ۱۳۹۹
۳۲
-
تیر ۱۳۹۹
۳۰
-
خرداد ۱۳۹۹
۲۵
-
ارديبهشت ۱۳۹۹
۴۱
-
فروردين ۱۳۹۹
۴۰
-
اسفند ۱۳۹۸
۳۶
-
بهمن ۱۳۹۸
۴۹
-
دی ۱۳۹۸
۴۸
-
آذر ۱۳۹۸
۳۸
-
آبان ۱۳۹۸
۳۰
-
مهر ۱۳۹۸
۴۴
-
شهریور ۱۳۹۸
۳۷
-
مرداد ۱۳۹۸
۲۸
-
تیر ۱۳۹۸
۳۵
-
خرداد ۱۳۹۸
۱۸
-
ارديبهشت ۱۳۹۸
۱۸
-
فروردين ۱۳۹۸
۱۸
-
اسفند ۱۳۹۷
۳۰
-
بهمن ۱۳۹۷
۴۰
-
دی ۱۳۹۷
۴۰
-
آذر ۱۳۹۷
۳۴
-
آبان ۱۳۹۷
۴۵
-
مهر ۱۳۹۷
۵۵
-
شهریور ۱۳۹۷
۶۷
-
مرداد ۱۳۹۷
۶۷
-
تیر ۱۳۹۷
۶۴
-
خرداد ۱۳۹۷
۳۵
-
ارديبهشت ۱۳۹۷
۴۸
-
فروردين ۱۳۹۷
۴۸
-
اسفند ۱۳۹۶
۶۶
-
بهمن ۱۳۹۶
۶۵
-
دی ۱۳۹۶
۳۲
-
آذر ۱۳۹۶
۵۷
-
آبان ۱۳۹۶
۴۴
-
مهر ۱۳۹۶
۴۹
-
شهریور ۱۳۹۶
۲۸
-
مرداد ۱۳۹۶
۲۷
-
تیر ۱۳۹۶
۱۶
-
مهر ۱۳۹۵
۱
-
آذر ۱۳۹۴
۱
-
دی ۱۳۹۳
۱
-
تیر ۱۳۹۲
۱
پیوندهای وبلاگ های دامنه
پیشنهاد منابع
دامنهی دارابکلا
عرفان در عرَفه

به قلم دامنه : به نام خدا. «خود را در هر چیز به من شناساندی، تا در هیچ چیز نسبت به تو جاهل نباشم.» واژهواژه دعای عرفه، نه فقط واژه و کلمه، که دانش و پرستش و عشق و عرفان است. از میان دعاها، گویا عرفه بر سراچهی دل آدمی بیشتر مینشیند و قلب انسان، فرشِ مضامین آن میشود. خود را خیلی خالی و تُهی از بهرهمندی آن میدانم، اما با اینهمه ضعف و بیراهه، که بر سراسر وجودم گسترانیده شده، این دعا را دوست میدارم؛ شاید دستکم به دو علت: یکی اینکه از نای پاکِ سروَرمان امام حسین (ع) -آن آموزگار همیشهی انسانیت و شرف- برخاسته است. و دوم اینکه وقتی فرازفراز آن به زبان شیرینتر فارسی برگردان میشود، چونان گُدازهی آتشفشان از شکافِ درون معنوی انسان به بیرون میجهد و به مانند زلزله بر وجود پُرخطا و پُراشتباه و پُرگناه بشر تکانه و ریشتر میآفریند، که تا کمی، -آری، تا کمی- کمتر غفلت بورزد و بیش به بیراهه نروَد تا به قول قشنگ حضرت اباعبدالله (ع) خدا «آرزوی» ما شود و دیدهبانِ حاضر. من شش فراز از چندین فراز را -که اوج بیشتری میافکند- برای بازخوانی و بازاندیشی و بازگرَویدن، از عرفهی عزیز [منبع] برمیگزینم:
امام حسین (ع) با آنهمه قُرب و مقام و ارج در پیشگاه خداوند، چنین زمزمه میکند در بلندای صحرای عرفات. و ترنُّم (=سُرایش و نجوا) میدارد با خدای لایزال (=بیزوال):
«مرا در هر سال با افزودهشدن به وجودم، پرورش دادی تا آفرینشم کامل شد و تابوتوانم معتدل گشت،... چنانکه معرفتت را به من الهام فرمودی... و به آنچه در آسمان و زمینات از پدیدههای خلقتت پدید آوردی بیدارم نمودی، به سپاسگزاری و یادت آگاهیام دادی و طاعت و عبادتت را بر من واجب نمودی و آنچه را پیامبرانت آوردند به من فهماندی و پذیرفتن خشنودیات را بر من آسان کردی...»
«خدایا از اختلاف آثار و تغییراتِ احوال دانستم که خواستهات از من این است که خود را در هر چیز به من بشناسانی تا در هیچچیز نسبت به تو جاهل نباشم...»
«خدایا به تدبیرت نسبت به من، مرا از تدبیرم و به اختیارت، از اختیارم بینیاز گردان...»
«خدایا کتابت راست گفته و اخبارت صادقانه است...»
«إِلٰهِى.. أَنْتَ أَمَلِى. خدایا تو آرزوی منی.»
«أَنْتَ الرَّقِیبُ الْحاضِرُ. تو دیدهبانی حاضری.»
سخنان امام محمد باقر (ع)
دو سخن از امام محمد باقر
به مناسبت سالروز شهادت
آن امام عظیمالشأن (ع)

«صبر کنید بر گزاردنِ احکام شرع و شکیبایی ورزید در برابر دشمنتان و آماده و حاضر باشید برای امامتان که در انتظار او هستید.» (منبع)
باز «الازهَر»
به قلم دامنه: به نام خدا. بلاخره «الازهر» به این باور راستین شیعه -ڪه به «توسّل و شفاعت» اعتقاد راسخ دارد- وارد شد و بهحق، فتوای بهحق صادر ڪرد ڪه سالها بود شیعیان جهان -و حتی پارهای از مسلمانان اهل سنت- بدان همت و اهتمام میورزیدند؛ گرایشی ڪه ناشی از عشق به اهلبیت (ع) و ایمان به «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ وَجَاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» بوده است؛ یعنی آیهی ٣٥ سورهی مائده ڪه برگردانِ فارسی آن (با ترجمهی شیخ حسین انصاریان) این است (منبع):
ای اهل ایمان! از خدا پروا ڪنید و دستآویز و وسیلهای [از ایمان، عمل صالح و آبروی مقرّبان درگاهش] برای تقرّب به سوی او بجویید؛ و در راه او جهاد ڪنید تا رستگار شوید.
فتوای نوینِ «ڪمیتهی فتوای مجمع تحقیقات اسلامی» الازهر مصر در دربارهی حڪم توسل این است ڪه من دیشب دیدهام:
«توسل به پیامبر (ص) پس از وفات ایشان، بنا بر قول جمهور فقهای مالڪی و شافعی و متأخّران حنفی و نزد حنبلیها جایز است... شخص میتواند برای حاجات خود به پیامبر (ص) متوسّل شود و او را نزد خدای متعال، شفیع گرداند،.. زیرا پیامبر (ص) شفیعی است ڪه شفاعت او رد نمیشود... و فاعل فقط خدای متعال است ڪه به هرڪه بخواهد حاجت و نعمت میدهد...» (منبع)
نڪته: باز الازهر و صد رحمت به آن، ڪه باور به پدیدهی توسّل را پذیرفت، بدا به حال انڪاریون در جهان ڪه تا عقلشان به چیزی قد نداد، و خود در شڪّ و شُبهه و جهل و تردیدافڪنی غرقاباند، از سرِ لجاجت، یا از روی عناد و یا از قِبَلِ غفلت، نه فقط دست به انڪار میزنند ڪه حتی ایمانورزی سایرین را شماتت و سرزنش میڪنند، و رفتار مؤمنانهی مؤمنین و مؤقنین را، یا رفتاری عوامانه میپندارند و یا افڪاری متعصّبانه؛ حال چه بخواهد زیارت مشهد مقدس و نجف اشرف و ڪربلای معلی باشد و چه بخواهد راسخیت فرد در پیروی از اهلبیت عصمت و طهارت (ع) و رسول رحمت حضرت ختمی مرتبت (ص) باشد.
شاهد مثال: سالها با چشمان سر و دیدهی دلم شاهدم ڪه عشق زائرین رضویِ بارگاه زیبای حضرت رئوف (ع)، در آن صحن و سرا، گُل میڪرد، شڪوفه میداد، شڪوفا میشد و غُنچه میبخشید. اساساً اماڪن متبرّڪه و مَشاهد مُشرّفه، همواره جایی معنوی، آرامبخش و مطمئن برای عشقبازی و توحید و عبادت و عبودیت و پرستشِ پروردگار، توسط زائرین بودهاست؛ توسل و تقرّب یعنی همین. چه راست و صدق گفت خدای متعال ڪه: ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ.
در طوس بیا و عِلم قرآن برگیر

در طوس بیا و عِلم قرآن برگیر
آن حکمت وَحیانی فُرقان برگیر
از زادهی موسی، قَبَسی را که به طور
موسی طلبید، از خراسان برگیر
(طوسیات، استاد محمدرضا حکیمی)
میلاد خجستهی حضرت رئوف امام رضا (ع) مبارک باد
عکس: صحن کوثر. بست نواب صفوی. ۲۵ خرداد ۱۳۹۹ . عکاس: دامنه
پرهیز از غُلُو، دوری از خُرافه
من این جملهی معاویه را در ڪتاب «تاریخ شیعه» اثر «علامه شیخ محمدحسین مظفّر» ترجمهی سید محمدباقر حجتی دیدهام.
اساس فڪر معاویه و سپس سایر امویان این بوده ڪه جلوی نفوذ شیعه را بگیرند. زیرا چندین عامل باعث گسترش و نفوذ شیعه شده بود. حتی امویان به تبعیت از معاویه صریحاً اعلام ڪردند: «نماز بدونِ لعنِ علی، نماز نیست.»
البته بهتر از من میدانید ڪه شیعه از سمت دیگر، از سوی غُلات (=غُلُوڪنندگان) نیز، صدمات فراوانی دیده است؛ به طوریڪه امام صادق (ع) انحرافات غُلُو را انحرافی عمیق در دین معرفی ڪرده بودند و آنان را «دشمنان خدا».
آنها، نگرش لاهوتی به امامان شیعه نسبت میدادند و علاوه بر اُلوهیت (=خدایی) قائلشدن برای امامان، به تأویل مفاهیم قرآنی و دینی گرایش شدید داشتند.
خسارات غُلُو «بر پیڪر شیعه زیاد است». درینباره، حجتالاسلام رسول جعفریان در ڪتاب «تاریخ تشیّع در ایران تا طلوع دولت صفوی» مطالب فراوانی مستند ڪرده است.
این مڪتب را پاس بداریم. با پرهیز از غُلُو، با دوری از خُرافه، با جهتگیری عدالتگرایانه و نیز با بهڪارگیری مبارزه با هر نوع ستم ڪه ضدیت با ستم اساس شیعه در طول تاریخ بوده است، و از همه زیباتر و آرامشبخشتر با دوستی و حُبِّ به اهلبیت (ع) ڪه سنگ بنای شیعه است.
شیعه اساساً وَدود (=بسیارمهربان) است؛ و به محمد و آل محمد، با معرفت مودّت میورزد؛ پس میڪوشد و باید بڪوشد ڪه افڪار آنان را پیدا ڪند و مانند آنان رفتار نماید. پیشوای صادق (ع) رئیس مذهب شیعه نیز از شیعیان خواسته بودند: «همواره زینت ما باشید» نه «مایهی ننگ ما».
جمهوری اسلامی ایران بستری برای این راه است، آیا ایرانیان خواهند توانست این راه را به دور از رؤیاها و این بستر را به دور از غلو و خرافه زینت باشند. چنین باد؛ انشاءالله تعالی.
شکلگیری سقّاخانهی حرم رضوی
نامه امام علی (ع) به عَمرو عاص
سلمان فارسی نمونهی یک مُتوسّم
به قلم دامنه: به نام خدا. خود میگفت «فرزند اسلامم». از «متوسّمین» (=هوشیاران) بود. ارڪان چهارگانه بود. از سردمداران نیز. اطاعت از او مُجاز بود. از مایههای برڪت روی زمین بود. محبوب هم نیز. از سرمنشاءهای چهار چیز بود: نورانیّت الهی، رمزوراز، اسم اعظم، الهام و حدیث.
مشتاق بهشت بود، حتی از سروان آن. یڪ حواری محمدی و یڪ انسان علوی. منع شده بودند افراد، ڪه وی را به خشم آورند. آگاه به «علم اوّل و آخر» بود و دانای به وقایع و حوادث. او را به مانند آن لقمان حڪیم، «لُقمانِ اُمت» هم توصیف ڪردهاند و نیز «اَفقه» و «اعلَم».
در قلب او علمی بود ڪه وی را قادر مینمود به آینده، آگاه باشد. حتی صدای فرشته را میشنید. افراد، سفارش شدهبودند اگر میخواهند قلبشان نورانی شود، او را نگاه ڪنند. حدود ده عالِم مسیحی را درڪ ڪرده بود. دانای به احڪام دو ڪتاب آسمانیِ انجیل و قرآن بود. مقام علمی و فقاهتی داشت و مفسّر قرآن بود. در جامعهی نوبنیاد اسلامی نقش ایفا ڪرد. از داناترینها بود در میان اهل ایمان.
از ده پلّه و مرحلهی نردبانِ ایمان، او در پلهی دهم قرار داشت، یعنی در اوج. حتی تا سرحدّ عصمت توصیف شد. پاڪ و پاڪیزه بود. او از سهمیهی بیتالمال استفاده نمیڪرد و آن را انفاق مینمود و با زنبیلبافی، زندگی میگذراند. یڪ شاعر در وصف او در «نفسالرحمان» سُروده:
ندیده دو بینندهی روزگار
چون او دانشآموزِ آن روزگار
او سرسلسلهی تمام یاران پیامبر اسلام (ص) بود، و مهمتر از همه «مشاور» حضرت زهرا (س) و رازدار آن بانوی عزیز اسلام. یعنی مسلمانِ پیشقدمِ ایران، حضرت سلمان. سلام بر ایشان ڪه روزبه بود از خانوادهی فَروخ مهیار ایران؛ سلمان شد و مسلمان و از اهلبیت علهیمالسلام. والسّلام.
توضیح: من پیشتر در ۲۱ مهر ۱۳۹۷ متنی با عنوان «همچو سلمان در مسلمانی بکوش» در (اینجا) سلمان فارسی را معرفی کرده بودم.
مسجد سهله، میعادگاه منجی
مسجد سهله، یکی از مهمترین مساجد کوفه است که در حدود سه کیلومترى شمال غربى مسجد کوفه قرار دارد. این مسجد از نمادهاى انتظار حضرت ولی عصر (عج) به شمار مى آید و منتظران ظهور حضرت، در این مسجد سهله که به مثابهی خانه امام قائم (عج) است حضور مىیابند و از خداوند تعجیل ظهور حضرت را مىطلبند.» (منبع)
دامنه: افتخار داشتم در مسجد سَهله نماز گزاردم
نمایی از در ورودی مسجد سهله
قلّههای ثروت و درّههای فقر
به قلم دامنه: به نام خدا. پست ۷۵۵۵ . عنوان نوشتارم از یڪی از جملات استاد محمدرضا حڪیمیست در صفحهی ۵۱ ڪتاب جاویدش: (مرام جاودانه). فقط خواستم آن را با سهچهار جملهام امتداد ببخشم و یڪ نڪتهی تڪمیلی ببفزایم:
عکس از دامنه
هنوز هم در جهان حڪومتهایی هستند ڪه مالِ خدا (=اموال عمومی و درآمدهای ملی) را در اختیار سرمایهداران و توانگرانِ نابڪار قرار میدهند.
هنوز هم در جهان دولتهایی هستند ڪه دم از مواریثِ فرهنگ دینی و علمی خود میزنند، اما اقتصادشان به زبان رایج مردم، «یزیدی» و اموی و جبّاری است و ثروتمندان را به رأس قلّه میبرَد و فقیران را به قعر درّه.
هنوز هم در جهان رهبرانی هستند ڪه از این سخن حڪیمانه و مرام جاویدانهی امام علی (ع) درڪی ندارند و سهمی نمیبرَند ڪه آن مولای پرهیزگاران و حامی مستضعفان فرمودند: «امانت را به صاحب آن رد ڪنید، اگرچه قاتل پیامبران باشد»
هنوز هم در جهان ڪسانی هستند ڪه بر صدر و بالا مینشینند ڪه خادم ملتهایشان باشند، اما بانی شرّ و دنائتاند و با شرارت میخواهند با همهی جهان به مقابله برخیزند و اربابی ڪنند. حتی در اقتصاد -ڪه بنای رشد و ڪیفتش بر رقابت میان دولتهاست- میخواهند دستِ نامرئییی برای تخریب، تحریم، تشویش و تلاطم باشند. بگذرم.
نڪته را از خودم نگویم، از استاد محمدرضا حڪیمی میگویم ڪه معتقدند: «اُمالفساد و ویرانڪنندهی بنیاد هر جامعه» در جهان و نیز «سامانگُسلِ آرمانهای نسل جوان در هر جامعه» دو چیز است: «اقتصاد فاسد و قضاوت فاسد» ڪه هر دو، در نگاه ایشان «سر در آخورِ قدرت هم دارند.»
شهریور سال ۹۷ نیز کتاب
«مرام جاودانه» را در (اینجا) معرفی کرده بودم
مطب شفاء الدوله قم
به قلم حجتالاسلام محمدرضا احمدی: «دوا اینجا، شفا آنجا»
1. در سال 1383 استاد درس فقه سیاسی ما، جناب آقای پارسانیا، که معمولا به مباحث معرفت شناسی اشتیاق خاصی نشان میداد، در موضوع دین و تجدد، به اشعاری اشاره کرد که با کاشی کاری بر سردر مطب قدیمی شفاءالدوله نقش بسته بود. اصرار داشتند که حتما به آن مکان که درست در مقابل حرم مطهر قرار دارد رفته و آن اشعار را بخوانیم.
2. در روزی که به دلیل [حفظ سلامتی مردم]، درهای حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها بسته شده بود، عدهای متحجر به حرم حمله کرده و با ادعای این که حرم حضرت معصومه (س) شفاخانه هست، نسبت به بسته شدن درها اعتراض کرده و آن را شکاندند. یکی از معترضان یک بیت شعری را در استدلال خود به کار برد که بر همان مطب شفاءالدوله نقش بست بود.
3. مطب شفاء الدوله در سال 1352 قمری که تقریبا مصادف با 1312 شمسی است روبروی صحن مطهر حضرت معصومه (س) و در کنار مدرسه خان یا مدرسه آیت الله بروجردی بنا نهاده شد، پنجرههای این مطب رو به در شرقی صحن حضرت معصومه (س) باز میشدند، به گونهای که به فضای حرم اشراف دارد.
4. اکنون دیگر از آن کاشی های روی سردر مطب خبری نیست و به حرم منتقل شد. می گویند مطب شفاء الدوله اولین شفاخانه در قم است که به علت ارزشمند بودن این بنا، بازسازی و مرمت میشود. اما شنیده می شود که جهت توسعه طرح حرم مطهر، ممکن است...
دکتر شفاءالدوله
مطب شفاءالدوله با کاشینوشته
مطب شفاء الدوله پس از کندن کاشینوشته
5. اما شعری که روی سر در مطب شفاءالدوله نوشته بود که در واقع نگاه آسمانی بر آن حاکم است این است:
رواق حکمت اینجا، کاخ سبط مصطفی آنجا
بشارت دردمندان را دوا اینجا شفا آنجا
در اینجا طب یونانی و تشریح اروپایی
فرامین و الهیات و آیات خدا آنجا
سبب اینجاست یعنی حکمت و تقدیر و دانایی
توانایی است یعنی حکم و تقدیر و قضا آنجا
شفا از نبض اینجا می دهد تشخیص علت را
خداوند شفا دارد یدِ معجز نما آنجا
6. رئیس شهربانی قم که ناظر جمع شدن مردم کنار مطب و توجه آنان به اشعار شده بود، همان طور که سوار مرکب بود، به طنز اشعاری در همان قالب سرود:
مطب دکتر بی رحم پر جور و جفا اینجا
حریم و جایگاه دخت پاک مصطفی آنجا
کتاب حِرز یعقوب و طب مُرخای اینجا
فرامین و الهیات و آیات خدا آنجا
برای ذکر تاریخ ثناء شاعر و مائر
بگفتم من که غسّالخانه دکتر شفا اینجا
دامنه: سلام جناب آقای احمدی. برای من مطلب قابل تأملی بود. هم روی مفاد اشعار تفکر کردم، هم روی متن شما تعمُّق. تحریک شدم در فرصتهای آینده، وقتی گذرم به گذرخان افتاد، باری دیگر به این مکان نظر بیفکنم. این بار با نگاه ژرفتر. ممنونم.
انبیا را با واژگان فرستاد
به قلم دامنه. به نام خدا
سِن (=صحنه و پردهی) اول:
روزی به مردی برخورد؛ نمیدانم در راهی و یا در جایی. به او گفت: «آیا 'سخن' را خوار و ناچیز میشماری؟ بدانڪه خدای عزّوجلّ پیامبرانِ خود را با زر و سیم نفرستاد، بلڪه با واژگان فرستاد.»
از آن مرد خبر ندارم ڪه در برابر این سخن ڪه گیتیپسند است و شادابساز، چه واڪنشی بروز داد و چه حالی شد، اما خودم نه فقط به عظمت این سخن ڪه به عظمت روح و دانش امام محمدباقر (ع) تعظیم نمودم و آرام گرفت.
اصل این روایت در «میزانالحڪمه» محمد محمدی ریشهری صفحهی ۵۱ به ثبت رسیده است.
سِن دوم:
یڪ انسان -ڪه همانند و همتا ندارد و فقط وصیِّ او در اندازهی جای و مقام او بود و متحد تامّ وی- در غزوهی تبوڪ، با یڪ اقدام بیمانند و ماندگار بر اذهان، اسیران رومى را با ڪتابهای پزشڪى معاوضه ڪرد. یڪ نویسندهی عرب هم -ڪه نجیب محفوظ باشد- در سخنرانیاش هنگام گرفتن جایزهی نوبل به این ڪار افتخارآفرین، افتخار ڪرد.
سِن سوم:
امشب و فردا یڪِ یڪِ هزارُ سیصدُ نودُ نُه، -ڪه خورشید درخشندهی ایران و فارسیزبانان، طلوع بهار نوینی را نوید میدهد- یادآور زمانی از زمانهاست ڪه حُزن شهادت انسانی شڪیبا و نماد ڪظم غیظ (=فروخورندهی خشم و خشونت) امام موسی ڪاظم -علیهالسلام- است. من به رسم همیشگیام و با ادای ادب، دو سخن از آن امامِ بردبار در مصیبتها، در زندانها، در شڪنجهها و صبّار در مأموریتهای الهی -ڪه در لسان پیروان بابالحوائج است- تقدیم شیفتگان خاندان عصمت و راستقامتان خطِّ نبوت و امامت میڪنم:
سخن اول: «سخاوتمند نیڪرفتار در حفاظت و حمایت خداست، او را وانگذارد تا به بهشت وارد ڪند و خداوند پیامبرى را مبعوث نڪرد جز آنڪه سخاوتپیشه بود و همواره پدرم مرا به سخاوت و نیڪرفتارى سفارش مىفرمود تا اینڪه درگذشت.»
سخن دوم: «دین خدا را بشناسید ڪه دینشناسى ڪلید بینش و ڪمال عبادت است و راه رسیدن به جایگاههاى بلند و مراتب ستَبر و باعظمت در دین و دنیاست و برترى دینشناس بر عابد همانند برترى خورشید بر ستارگان است و هر ڪس دینش را نشناسد، خدا از هیچ ڪردار او خرسند نباشد.» (منبع)
شتُر آب کِش
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. سال ۳۵ هجرى بود. آن زمان که عثمان بن عفّان -خلیفهی سوم اهل سنت- توسط مردم محاصره شد. او ابنعباس را فرستاد که به على (ع) پیغام دهد در مدینه نباشد و به ینبُع «باغات اطراف مدینه» برود، تا مردم به نام او شعار ندهند، امام چنین کردند. سپس عثمان احتیاج شدید به یارى پیدا کرد پیام فرستاد و امام به مدینه برگشت. باز دوباره ابنعباس را روانه کرد که على (ع) از مدینه خارج شود، امام علی -علیهالسّلام- درین لحظه در نکوهشِ موضعگیریهای عثمان، فرمودند:
«اى پسر عبّاس! عثمان خواستهاى جز این ندارد که مرا به مانند شترِ آبکش با دَلو قرار دهد، بیایم و بروم، [=سرگردانی] پیش از این فرستاد که از مدینه بیرون روم، دوباره فرستاد که بازگردم، الان هم فرستاده که خارج شوم. به خدا قسم به اندازهاى از او دفاع کردم که ترسیدم آلوده به گناه شده باشم.»
نکته: به نظر من یک برداشت ازین پیام سیاسی ضربالمثَلانهی امام علی (ع) این است که هرگاه قدرتِ حاکم دچار تزلزل است، سیاست جذب و نیاز درپیش میگیرد، اما وقتی خطر دور شد، نه فقط نیازی به جذب و حضور افراد مؤثر و بانفوذ نمیبیند، بلکه به تارومار و دفع و تبعید آنان میپردازد. نمونهی خشنِ آن تبعید حضرت ابوذر غفاری، صحابهی انقلابی و آرمانی آیین محمدی (ص) به صحرای ربذهی تفتیدهی خشن و سوزنده.
پیوست مرحوم علی دشتی مترجم نهجالبلاغه: «جَمَلًا نَاضِحاً بِالْغَرْبِ (مرا چون شتر آبکش قرار داد) ضربالمثل است. دَلو بزرگ چاه آب را با طنابى بر شتر مىبستند، وقتى از چاه دور مىشد دلو بالا کشیدهشده زمین آبیارى مىشد و چون به عقب برمىگشت و به چاه نزدیک مىشد دَلو آب به تهِ چاه مىرسید.
بانوی دردمند و دانشمند
خَبّاب آهنگر، یارِ علی
به قلم دامنه. به نام خدا. سلام. امام علی (ع) به یاد یکى از یارانش به نام «خَبّاب بن اَرتّ» سخنان قصار (=ڪوتاه) فرمودند ڪه به نظرم دقت در آن، نگرش انسان را نسبت به اصالت زندگی و اثرات فضیلتهای اخلاقی بر حیات دنیوی متحوّل میڪند، حضرت -ڪه امروز روزی، میلاد خجستهاش در درون ڪعبهی معظّمه بود_ اینگونه از یارش یاد میڪند:
حرم امام علی علیهالسلام
«خدا «خَبّاب بن اَرَتّ» را رحمت کند، با رغبت مسلمان شد، و از روى فرمانبردارى هجرت کرد، و با قناعت زندگى گذراند، و از خدا راضى بود، و مجاهد زندگى کرد.» (منبع)
ڪمی شرح میدهم:
خواندن زندگانی خَبّاب، حقیقتاً بر انسان اثر میگذارد. گفته میشود او از ایرانیانِ ساڪن در عراق بود. آهنگر بود. چون پدرش لُڪنت زبان داشت، به او «اَرِتّ» میگفتند. ششمین مردی بود ڪه به اسلام ایمان آورد. از شجاعترین مسلمانان بود ڪه در اوج خفقان جاهلیت، از آشڪارڪردنِ مسلمانیاش هراسی نداشت. از مسلمانان مستضعف بود، بسیار شڪنجهاش ڪردند تا از اسلام برگردد، اما با آنڪه ۲۳ سال داشت اما هرگز دست از دین بر نداشت. در تمام غزوات برای دفاع از اسلام و مسلمین شرڪت داشت. پیامبر خدا (ص) وی را مسئول نگهداری غنیمتهای جنگی ڪرده بود. همنشین حضرت محمد (ص) بود. روایتهای زیادی از رسول خدا (ص) نقل ڪرد. یڪ مبلّغ دینی بزرگ نیز بود. آموزگار قرآن هم. حتی عُمَر به ڪوشش او مسلمان شد. (منبع) با آن ڪه مجاهدتهای بیشماری برای اسلام و مسلمین ڪرد، اما دچار بیماری پوستی شد و در ۷۳ سالگی درگذشت. یعنی همان سال ۳۷ هجری ڪه امام علی (ع) از جنگ صفین بازمیگشت و خَبّاب به خاطر بیماری مُزمن پوستی نتوانست در صفین شرڪت جوید. اما شڪیبایی ورزید و بردباری ڪرد.
رسم بود در ڪوفه ڪه افراد را در منرل در آستانهی در ورودی خانهها دفن میڪردند اما او اولین ڪسی بود ڪه وصیت ڪرد وی را در بیرون ڪوفه (یعنی نجف ڪنونی) دفن ڪنند. امام علی (ع) بر پیڪرش نماز گزاردند و در نجف به خاڪ سپردند.
حالا اگر بر شما خوانندگان شریف سخت نیست یڪ بار دیگر سخن امام علی (ع) در وصف خَبّاب آهنگر را بخوانید ڪه چه ویژگیهای ژرفی ازو گفت.
اشاره: احتمال دادم با تجلیل و معرفی خَبّاب، این صحابی آگاه رسول الله (ص) روح امیرالمؤمنین علی (ع) بیشتر خشنود میشود ڪه در میلادش، از یارش یادی ڪردهام. و اینگونه ۱۳ رجب را گرامی داشتم. بگذرم و این بزرگروز را بر روحهای خواهان فرهنگ و عدالت علوی تبریڪ و شادباش بگویم. و پرده بردارم ڪه یارِ علی بودن آنچنان میانِ ایرانیان اهمیت داشت، ڪه حتی اسم فرزندانشان را «یارعلی» میگرفتند.
سخنان حضرت زهرا (۳)
به قلم دامنه
پدر رفت.
نه از خانه فقط؛
ڪه از جهان هم.
فاطمه (س) غمگین و حزین است.
نه برای غم پدر، فقط؛
ڪه از بازگشت به جاهلیت.
به قومیت!
به دور زدنِ مڪتب.
اما فاطمه آرام ننشست.
ڪوشید تا از انحنای انحراف بڪاهد؛
اما با سیلی و لگد و آتش پذیرایی شد.
و درین شب،
پس از ڪمتر از سه ماه،
علی آن «همای رحمت»
پس از پیامبر رحمت،
فاطمه ڪوثر امت را،
شهیدهی شیعیان را،
مادر مؤمنان را،
به خاڪ میسپارد؛
در گمنامی و تنهایی.
ڪجا؟
به اعتبار نظر علامه حسنزاده، جوار پدر.
در بیت.
همان بیت ڪه او را پیامبر خدا،
بارها و بارها،
صدا میزد: اُمّابیها.
این غم، بر اهل مَودّت تسلیت.
۹ بهمن ۱۳۹۸
ابراهیم طالبی دارابی [دامنه]
روزی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به محضر پیامبر (ص) آمد و گفت: یا رسولاللّه! سلمان از لباس سادهی من تعجب مىکند! قسم به خدایى که تو را به پیامبرى برانگیخته است، مدت پنج سال است که زیرانداز شبانهی من و على پوست گوسفندى است که روزها علوفهی شترمان را بر روى آن مىریزیم، و بالش ما نیز قطعه پوستى است که درون آن از لیف درخت خرماست. (منبع)
از سخنان حضرت زهرا : حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) فرمودند: «بهترین شما کسانىاند که با مردم نَرمترند و زنان خویش را بیشتر گرامى مىدارند.» (منبع)