سخنان حضرت زهرا (۳)
به قلم دامنه
پدر رفت.
نه از خانه فقط؛
ڪه از جهان هم.
فاطمه (س) غمگین و حزین است.
نه برای غم پدر، فقط؛
ڪه از بازگشت به جاهلیت.
به قومیت!
به دور زدنِ مڪتب.
اما فاطمه آرام ننشست.
ڪوشید تا از انحنای انحراف بڪاهد؛
اما با سیلی و لگد و آتش پذیرایی شد.
و درین شب،
پس از ڪمتر از سه ماه،
علی آن «همای رحمت»
پس از پیامبر رحمت،
فاطمه ڪوثر امت را،
شهیدهی شیعیان را،
مادر مؤمنان را،
به خاڪ میسپارد؛
در گمنامی و تنهایی.
ڪجا؟
به اعتبار نظر علامه حسنزاده، جوار پدر.
در بیت.
همان بیت ڪه او را پیامبر خدا،
بارها و بارها،
صدا میزد: اُمّابیها.
این غم، بر اهل مَودّت تسلیت.
۹ بهمن ۱۳۹۸
ابراهیم طالبی دارابی [دامنه]
روزی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به محضر پیامبر (ص) آمد و گفت: یا رسولاللّه! سلمان از لباس سادهی من تعجب مىکند! قسم به خدایى که تو را به پیامبرى برانگیخته است، مدت پنج سال است که زیرانداز شبانهی من و على پوست گوسفندى است که روزها علوفهی شترمان را بر روى آن مىریزیم، و بالش ما نیز قطعه پوستى است که درون آن از لیف درخت خرماست. (منبع)
از سخنان حضرت زهرا : حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) فرمودند: «بهترین شما کسانىاند که با مردم نَرمترند و زنان خویش را بیشتر گرامى مىدارند.» (منبع)