qaqom.blog.ir
Qalame Qom
Damanehye Dovvom
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
دامنه‌ی قلم قم ، روستای داراب‌کلا
ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود

۲۸۷ مطلب با موضوع «عترت» ثبت شده است

عترتمعنویت

دعای عرفه

سه شنبه مرداد ۱۳۹۷

برگزیده‌ای از دعای عرفه‌ی امام حسین (ع)


ستایش حق تعالی: ستایش سزاوار خداوندی است که کس نتواند از فرمان قضایش سرپیچد و مانعی نیست که وی را از اعطای عطایا، باز دارد. و صنعت هیچ صنعتگری به پای صنعت او نرسد. بخشنده بی دریغ است. اوست که بدایع خلقت را به سرشت و صنایع گوناگون وجود را با حکمت خویش استوار ساخت... .


تجدید عهد و میثاق با خدا: پروردگارا به سوی تو روی آورم. و به ربوبیت تو گواهی دهم. و اعتراف کنم که تو تربیت کننده و پرورنده منی. و بازگشتم به سوی توست. مرا با نعمت آغاز فرمودی قبل از این که چیز قابل ذکری باشم... .


خود شناسی: و قبل از هدایت مرا با صنع زیبایت مورد رأفت و نعمت های بی کرانت قرار دادی. آفرینشم را از قطره آبی روان پدید آوردی. و در تاریکی های سه گانه جنینی سکونتم دادی: میان خون و گوشت و پوست. و مرا شاهد آفرینش خویش نگرداندی و هیچ یک از امورم را به خودم وانگذاشتی... .

 

راز آفرینش انسان: ولی مرا برای هدفی عالی یعنی هدایت (و رسیدن به کمال) موجودی کامل و سالم به دنیا آوردی. و در آن هنگام که کودکی خردسال در گهواره بودم، از حوادث حفظ کردی. و مرا از شیر شیرین و گوارا تغذیه نمودی. و دل های پرستاران را به جانب من معطوف داشتی. و با محبت مادران به من گرمی و فروغ بخشیدی... .


تربیت انسان در دانشگاه الهی: تا این که با گوهر سخن، مرا ناطق و گویا ساختی. و نعمت های بی کرانت را بر من تمام کردی. و سال به سال بر رشد و تربیت من افزودی. تا این که فطرت و سرنوشتم، به کمال انسانی رسید. و از نظر توان اعتدال یافت. حجتت را بر من تمام کردی که معرفت و شناختت را به من الهام فرمودی... .


نعمت های خداوند: آری این لطف تو بود که از خاک پاک عنصر مرا بیافریدی. و راضی نشدی ای خدایم که نعمتی را از من دریغ داری. بلکه مرا از انواع وسائل زندگی برخوردار ساختی. با اقدام عظیم و مرحمت بی کرانت بر من . و با احسان عمیم خود نسبت به من، تا این که همه نعماتت را درباره من تکمیل فرمودی... .


شهادت به بی کرانی نعمت های الهی: الهی! من به حقیقت ایمانم، گواهی دهم. و نیز به تصمیمات متیقّن خود و به توحید صریح و خالصم و به باطن نادیدنی نهادم. و پیوست های جریان نور دیده ام. و خطوط ترسیم شده بر صفحه پیشانی ام، و روزنه های تنفسی ام، و نرمه های تیغه بینی ام. و آوازگیرهای پرده گوشم و آنچه در درون لب های من پنهان است... .


ناتوانی بشر از بجا آوردن شکر الهی: گواهی می دهم ای پروردگار که اگر در طول قرون و اعصار زنده بمانم و بکوشم تا شکر یکی از نعمات تو بجا آورم، نتوانم مگر باز هم توفیق تو رفیقم شود، که آن خود مزید نعمت و مستوجب شکر دیگر، و ستایش جدید و ریشه دار باشد... .


ستایش خدای یگانه: بنابر این من با تمام جد و جهد و توش و توانم تا آنجا که وسعم می رسد با ایمان و یقین قلبی گواهی می دهم. و اظهار می دارم: حمد و ستایش خدایی را که فرزندی ندارد تا میراث برش باشد. و در فرمانروایی نه شریکی دارد تا با وی در آفرینش بر ضدیت برخیزد و نه دستیاری دارد تا در ساختن جهان به وی کمک دهد... .


خواسته های یک انسان متعالی: خداوندا، چنان کن که از تو بیم داشته باشم، آنچنان که گویی تو را می بینم و مرا با تقوایت رستگار کن! اما به خاطر گناهانم مرا به شقاوت دچار مساز! مقدر کن که سرنوشت من به خیر و صلاح من باشد. و در تقدیراتت خیر و برکت به من عطا فرما!


سپاس به تربیت های الهی: خداوندا! ستایش از آن توست که مرا آفریدی. و مرا شنوا و بینا گرداندی! و ستایش سزاوار توست که مرا بیافریدی و خلقتم را نیکو بیاراستی. به خاطر لطفی که به من داشتی والا... .


نیازهای تربیتی از خدا: و مرا بر مشکلات روزگار، و کشمکش شب ها و روزها یاری فرمای! و مرا از رنج های این جهان و محنت های آن جهان نجات بده و از شر بدی هایی که ستمکاران در زمین می کنند نگاه بدار... .


شکایت به پیشگاه خداوند: خدایا! مرا به که وا می گذاری؟ آیا به خویشاوندی که پیوند خویشاوندی را خواهد گسست؟ یا به بیگانه که بر من بر آشفتد؟ یا به کسانی که مرا به استضعاف و استثمار کشانند؟ در صورتی که تو پروردگار من و مالک سرنوشت منی؟


ای مربی پیامبران و فرستنده کتب آسمانی: ای خدای من و ای خدای پدران من! ابراهیم، اسماعیل، اسحاق و یعقوب، و ای پروردگار جبرائیل، میکائیل و اسرافیل. و ای تربیت کننده محمد، خاتم پیامبران و فرزندان برگزیده اش. ای فرو فرستنده تورات، انجیل زبور و فرقان ... .


تو پناهگاه منی: تو پناهگاه منی، به هنگامی که راه ها با همه وسعت، بر من صعب و دشوار شوند و فراخنای زمین بر من تنگ گردد. و اگر رحمت تو نبود من اکنون جزء هلاک شدگان بودم. و تو مرا از خطاهایم باز می داری. و اگر پرده پوشی تو نبود از رسوایان بودم.

منبع: مؤسّسۀ تحقیقاتی ولی عصر

۸ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
عترت

احیاء علم چیست؟

شنبه مرداد ۱۳۹۷
به قلم دامنه. با یاد و نام خدا. احیای علم و حلم چیست؟ یک بعد از ابعاد گسترده‌ی احیاء علم را می‌توان درین فرموده‌ی معصوم (ع) به‌روشنی دید، که فرمود: خدا رحمت کند بنده‌ای را که علم را احیاء کند. ابی الجارود عرض کرد احیاء علم چیست؟ امام (ع) فرمود: مذاکره با اهل علم و پرهیزکاران، احیای علم است. سند این سخن در کافی، ج ۱ ، ص ۴۱ آمده است. بهترین آمیزه چیست؟ معصوم (ع) فرمود: چیزی با چیزی نیامیخته است که بهتر از حِلم با علم باشد. در بحارالانوار، ج ۷۵ ، ص ۱۷۲ درج است. (منبع)

 

نتیجه: یک نتیجه از دو سخن ناب این است که زنده‌نگه‌داشتنِ دانش به مذاکره‌ی اهل دانش با اهل دانش است، هر دو سو باید اهل علم باشند. یعنی با داشتن دانش برای هم حجت‌آوردی کنند، دلیل بیاورند، پیام‌آفرینی نمایند. از سوی دیگر علم باید با حِلم درآمیزد که ثمربخش‌ترین آمیختگی‌ست. انسانی که علم و حلم را با هم داشته باشد، به نظرم، دست‌کم: اولاً آرام است، ثانیاً وقار می‌ورزد و ثالثاً دریافت‌هایش افزون‌تر است. اعتراف می‌کنم کنار هم قراردادنِ علم و حلم کاری به‌شدت سخت و ستُرگ و طاقت‌فرساست. چه خوب آورده قرآن که: ...وَاللّهُ علیمٌ حَلیم. خدا دانا و بردبار است. آیه ۴ نساء.

 

نکته: علم تعریفش تقریباً مشخص است، اما حِلم یعنی شکیبایی توأم با دانایی، بردباری. اگر برای کشف بار معنایی واژه‌ی بُردبار، آن را وارونه نوشته و تلفظ کنیم بهتر روشن می‌شود. این‌طور: باربُرد. یعنی بَرنده‌ی بار. پس حلیم و بردبار تحمل‌کننده است، تحمل بالاترین بارها را دارد. تابِ آن را دارد. به قول آیت‌الله عبدالله جوادی آملی (نقل به مضمون) در واژه‌ی بردباری این مفهوم نهفته است که فردِ بردبار گویی یک بارِ سنگین و ثقیل را با خود حمل می‌کند.

۴ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
عترتمعنویت

زکاتِ قدرت چیست؟

شنبه مرداد ۱۳۹۷

امام علی ع فرمودند:

زکاتِ قدرت، انصاف است.

 

بایزد بسطامی:

چُنان نُمای که هستی،

نه چُنان باش که می نُمایی

۳ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
عترتایران

اثبات وجود شهربانو

چهارشنبه مرداد ۱۳۹۷

متن نقلی. اثبات وجود شهربانو به عنوان مادر امام سجاد (ع): با رجوع به منابع گوناگون شاهزادگی شهربانو به عنوان مادر امام سجاد (ع) ثابت می‌شود. از میان نسب شناسان شاید ابویقظان سُحَیم (م. ۱۹۰ ق) قدیم‌ترین فردی باشد که این نظر را تأیید کرده و زمخشری [ر.ک: تفسیر زمخشری، ج۳، ص۵۴۴- ۵۴۵.] با استناد به گفته او، مادر امام سجاد (ع) را دختر یزدگرد دانسته ‌است.

 

افزون بر این، بسیاری از کتب انساب و طبقات [ر.ک: سرّ السلسله العلویه، ابونصر سهل بن عبدالله بخاری، ص۳۱؛ لباب الانساب، ابوالحسن علی بن زید بیهقی، ج۱، ص۳۴۶، ۳۴۸؛] و دیگر نویسندگان آثار حدیثی، روایی و فقهی [ر.ک: الکافی، کلینی، ج۱، ص۳۶۶؛ بصائر الدرجات، ابوجعفر صفار قمی، ص۱۴۰؛ دلائل الامامه، محمد بن جریر طبری، ص۱۹۵-۱۹۶؛] و آثار ادبی، تاریخی و جغرافیایی، این مطلب را تأیید و تکرار کرده‌اند. [ر.ک: الکامل مُبرّد، ص ۶۴۵؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸۴؛]



اغلب این منابع پیش از قرن نهم هجری تألیف شده است و ربطی به صفویه ندارد. پس وجود این بانو، امری مسلّم و غیر قابل انکار است.

 

بی بی شهربانو در شهر ری
 

دلیل دیگر در اثبات اینکه مادر امام سجاد (ع) دختر یزدگرد می‌باشد، این است که برخی مورخان، مادر یزید بن ولید بن عبدالملک بن مروان (یزید الناقص) خلیفۀ اموی را شاه‌فرید یا شاه‌آفرید دختر فیروز بن یزدگرد خوانده و گفته‌اند که مادر امام سجاد(ع) عمۀ آن بانو بوده است. [المحبر، ص۳۱؛ الکامل مبرد، ص۶۴۶؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۱۰؛ تاریخ طبری، ج۷، ص۲۹۸؛ مروج الذهب، ج۲، ص۱۹۲؛]


با این حال، برخی منابع کهن از مادر امام سجاد (ع) با عنوان اُمّ وَلَد [به کنیزی گفته می‌شود که به ازدواج مردی درآمده و از او صاحب فرزند می‌شود و دیگر حالت مملوکیت ندارد و نمی‌شود او را فروخت.] یاد کرده و گاه نام او را نیز ذکر کرده‌اند. [الطبقات الکبری، ج۵، ص۲۱۱؛ کتاب نسب قریش، ص۵۸ ؛ انساب الاشراف، ج۲، ص۴۲۲؛ تاریخ طبری، ج۷، ص۶۲۹.] پس از آن مورخانی چون ابن جوزی، ابن کثیر و ابن حجر عسقلانی همین نظر را مستند خود قرار داده‌اند. [ر.ک: المنتظم، ج۶، ص۳۲۶؛ البدایه و النهایه، ج۹، ص۱۲۱؛ الاصابه فی تمییزالصحابه، ج۵، ص۶۷۰.] گاهی نیز با عنوان فَتاه (برده‌ای جوان) یا برده از او نام برده شده است. [ ر.ک: تاریخ خلیفه بن خیاط، ص۴۱۷؛ تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج۲۰، ص۳۸۲-۳۸۳.] برخی نیز مادر امام سجاد (ع) را زنی سِندی [سند ناحیه‌ای در غرب هند یا روستایی نزدیک نسا در خراسان. ر.ک: معجم البلدان، ذیل واژه سند.] نام برده‌اند.[المحبر، ص۵۰۵؛ المعارف، ص۲۱۵.]


از عقیدۀ این مورخان و محدثان که مادر امام سجاد(ع) را از سند معرفی کرده یا فتاه یا اُمّ وَلَد خوانده‌اند، استنباط نمی‌شود که آن بانو دختر یزدگرد نباشد؛ چنان‌که ذهبی [سیر اعلام النبلاء] هم او را اُمّ وَلَد و دختر یزدگرد دانسته است. (منبع)

 

یک توضیح: یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی پسر شهریار بن شیرویه بن خسرو پرویز، پس از چند جنگ که در دوران پادشاهی او میان ایرانیان و اعراب مسلمان رخ داد و به غلبۀ اعراب انجامید، از مغرب ایران به سمت مشرق رفت تا از خاقان چین کمک بگیرد؛ اما سرانجام در سال ۳۱ هجری بر اثر خیانت سردارانش در قریۀ زریق نزدیک مرو به دست آسیابانی کشته شد. دوران سلسلۀ ساسانی به پایان رسید و دختران یزدگرد به اسارت اعراب در آمدند.[ر.ک: تاریخ طبری، ج۴، ص۲۹۷-۲۹۸؛]

 

به نوشتۀ مسعودی، یزدگرد هنگام مرگ در ۳۵ سالگی، دو پسر (بهرام و فیروز) و سه دختر (اَدرَک، شهربانو و مَردَوَند یا مروارید) داشته ‌است؛ و در سیر و حرکت، حُرَم (همسر و فرزندان) خود را به همراه داشته ‌است. [لباب الانساب، ج۱، ص۳۴۶-۳۴۷ ؛ المجدی فی انساب الطالبیین، ص۹۳ ؛ عمده الطالب، ص۱۹۲.] (منبع)

۲ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
عترت

اولین چیزی که خداوند متعال آفرید، چه بود؟

شنبه مرداد ۱۳۹۷

به قلم دامنه. با سلام به دامنه خوانان قابل احترام و بزرگوار و شریف. شما هم ممکن است مثل من، پست های عترت در دامنه را دوست داشته باشید. من به دو دلیل این گونه ام: یکی این که معصومین _علیهم السّلام_ جایگاه منحصری نزد پیروان دارند. دوم آن که سخنان آنان انسان را آرام کرده و به اوج می رساند.

 

روی همین قاعده، امروز صبح سراغ دست نوشته هایم رفتم و تورُّق کردم و این سخن امام صادق _علیه السّلام_ را خواندنی تر یافتم. و از آنجا که این روزها روزهای تکنولوژیک است و همه، هر چیزی را که خوب یافته اند، به اشتراک می گذارند؛ من هم این سخن راستین حضرت صادق را به اشتراک می گذارم:

 

در وسیلة المعاد به نقل از کتاب «زندگی سیاسی امام سجّّاد» _که در ۷فروردین ۱۳۹۷ (اینجا) معرفی اش کرده ام_ آمده است که امام صادق گفته اند «اولین چیزی که خداوند متعال آفرید، عقل، قلم، لوح، روح و مشیّت بوده است.» پایان این پست. وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى. (سوره طه، آیه‌ی۴۷) یعنی: درود بر آن کس که از راه راست (=دیانت اسلام) پیروی نماید. و درود بر آن که پیرو هدایت شود. و درود بر هر آن که از حق تبعیّت نماید.

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
خطبۀ حضرت زینب در دروازۀ کوفه
عترت

خطبۀ حضرت زینب در دروازۀ کوفه

پنجشنبه مرداد ۱۳۹۷

پس از واقعه عاشورا، هنگام ورود کاروان اُسرای کربلا به کوفه، حضرت زینب (س) خطبه ای خواندند و در آن مردم کوفه را از گناهی که بخاطر یاری نکردن امام حسین (ع) مرتکب شدند، آگاه کردند. با دستور آن حضرت همه مردم و حاضران مجبور به سکوت می‌شوند. حضرت زینب (س) به مردم اشاره کردند که ساکت شوید و ناگهان نفس ها در سینه ها حبس شد و زنگ شتران از صدا افتاد، و سپس خطبه را آغاز نمودند:  عکس بالا: صحنه‌ی عصر عاشورا. در نگاه غمبار حضرت زینب کبرا سلام الله علیها.

 

ترجمه

...ای مردم کوفه،‌ ای مردمان حیله گر و خیانت کار! گریه می‌کنید؟ اشک چشمانتان خشک نشود و ناله هایتان آرام نگیرد. همانا که کار شما مانند آن زنی است که رشتۀ خود را پس از محکم یافتن، یکی یکی از هم می‌گسست، شما نیز سوگندهای خود را در میان خویش، وسیلۀ فریب و تقلب ساخته اید.

 

آیا در میان شما جز وقاحت و رسوایی، سینه‌های آکنده از کینه، دو رویی و تملق، همچون زبان پردازی کنیزکان و ذلت و حقارت در برابر دشمنان چیز دیگری نیز یافت می‌شود؟ یا همچون سبزه‌هایی هستید که ریشه در فضولات حیوانی داشته یا همچون جنازۀ دفن شده‌ای که روی قبرش را با نقره تزیین نموده باشند؟

 

چه بد توشه‌ای برای آخرت فرستاده اید؛ توشه‌ای که همان خشم و سخط خدا است و در عذاب جاویدان خواهید بود.

 

گریه می‌کنید؟ زار می‌زنید؟ آری به خدا سوگند که باید گریه کنید، پس بسیار بگریید و کمتر بخندید. چرا که دامان خود را به ننگ و عار جنایتی آلوده اید که ننگ و پلیدی آن را از دامان خود تا ابد نتوانید شست.

 

و چگونه می‌توانید ننگ حاصل از کشتن فرزند رسول خدا (ص)، خاتم پیامبران، معدن رسالت، و سرور جوانان اهل بهشت را از دامان خود بزدایید؟

 

کسی که پناه مومنان شما، فریادرس در بلایای شما، مشعل فروزان استدلال شما بر حق و حقیقت و یاور شما در هنگام قحطی و خشکسالی بود. چه بار سنگین و بدی بر دوش خود نهادید، پس رحمت خدایی از شما دور و دورتر باد. که تلاشتان بیهوده، دستانتان بریده، معامله تان قرین زیان گردیده است، خود را به خشم خدا گرفتار نموده و بدین ترتیب خواری و درماندگی بر شما لازم آمده است.

 

وای بر شما‌ای مردم کوفه! آیا می‌دانید چه جگری از رسول خدا دریده‌اید؟ چه زنان و دختران با عفت و وقاری را از خاندان او به کوچه و بازار کشانده‌اید؟! چه خونی از آن حضرت بر زمین ریخته‌اید؟! و چه حرمتی از او شکسته‌اید؟!

 

شما این جنایت فجیع را بی‌پرده و آشکار به انجام رسانید؛ جنایتی که سر آغاز جنایات دیگری در تاریخ گشته، سیاه، تاریک و جبران ناپذیر بوده، تمام سطح زمین و وسعت آسمان را پر کرده است. آیا از اینکه آسمان خون باریده تعجب می‌کنید؟ در حالی که عذاب آخرت در مقایسه با این امر، بسیار شدیدتر و خوار کننده‌تر است و در آن روز کسی به یاری شما نخواهد آمد.

 

پس مهلت‌هایی که خدای متعال به شما می‌دهد موجب خوشی شما نگردد، چرا که خدا در عذاب کردن بندگان خود شتاب نمی‌کند، چون ترسی از پایمال شدن خون و ازدست رفتن زمان انتقام ندارد و همانا که خدای شما همیشه در کمین است.

 

آنگاه حضرت زینب(س) این اشعار را خواند: اگر پیامبر از شما بپرسد، این چه کارى بود که کردید با آنکه شما امت [پیامبرِ] آخر الزمان بودید [و بر دیگر امت‌ها شرافت داشتید]، چه پاسخ خواهید داد؟ شما چه کردید با اهل بیت و فرزندان و عزیزان من؟ جمعى را به اسارت بردید و گروهى را به خون آغشته کردید. این پاداش من نبود ـ با آنکه من خیرخواه شما بودم ـ اینکه در حق خویشاوندانم این‌گونه به من جفا کنید. من مى ترسم همان عذابى که قوم «اِرَم» را به نابودى کشاند، بر شما نیز فرود آید.

 

حرم بزرگترین اُسوهٔ هستی، زینب آل محمد. روحم فدایش

 

زینب کبرى(س) پس از این خطابه جانسوز، روى از آنان برگرداند... امام زین العابدین(ع) رو به عمه اش زینب کرد و فرمود: «...خداى را سپاس که تو عالمه تعلیم ندیده و خردمندِ خرد نیاموزیده‌اى. گریه و زارى، آنان را که رفته‌اند به ما باز نمى گرداند» با این سخنِ امام چهارم(ع)، زینب(س) آرام گرفت و حرفی نزد.

(منبع: بحارالانوار، علامه مجلسی)

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
عترت

زمانتان را به چهار بخش تقسیم کنید

سه شنبه مرداد ۱۳۹۷

به قلم دامنه: به نام خدا. می خواهم در شب تولد حضرت رضا، قلب تپندۀ ایرانی ها و صاحب اصلی این مرز و بوم، ابتدا از حسّ خودم بگویم و سپس دو سخن مهم آن امام رئوف _علیه السّلام_  هدیه کنم.

 

من مثل همۀ شما دامنه خوانان شریف نه فقط راه های منتهی به مشهد مقدس را دوست می دارم، بلکه هر کس، در هر جا و زمانی، حرفی از حرم رضوی به میان آورد، سرشار شوق می شوم و با سرعتی بالاتر از حرکت نور یعنی با جتِ خیال _این نعمت مرموز خدا در نهاد آدمیان_ به صحن و سرای امام رضا فرود می آیم و با خود زمزمه می کنم هر آنچه در خاطره و عشقم دارم. بگذرم.

 

اما سخنان مهم امام رضا. از میان سخنان آن حضرت، دو سخن را برگزیدم و که خیال می کنم خیلی دلچسب است و بر جان خوانندگان می نشیند. هرکس خواند و دلش به رحم افتاد، نیّت زیارت رضوی کند و ان شاء الله نصیبش شود. هر چیز سودمند و نیرو زا برای جسم که موجب تقویت بدن می‌شود، حلال است و هر چیز زیان‌آور که نیروی آدمی را می‌گیرد یا کُشنده است، حرام است. بکوشید که زمانتان را به چهار بخش تقسیم کنید: زمانی برای مناجات با خدا، زمانی برای تأمین معاش، زمانی برای معاشرت با برادران و معتمدانی که عیب‌هایتان را به شما می‌شناسانند و در دل، شما را دوست دارند و ساعتی برای کسب لذّت‌های حلال. با بخش چهارم توانایی انجام دادن سه بخش دیگر را به دست می‌آورید.

منبع: تحف العقول

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
دینعترت

امام علی در بیرون قدرت چه کرد؟

سه شنبه مرداد ۱۳۹۷

به قلم دامنه: به نام خدا. چندروز پیش در (اینجا) مقدمات و پرسش های بحث را چیدم و جناب سید علی اصغر نیز بحث سؤال محور بر آن افزود. اینک به پاسخ پرسش می پردازم:

​​​​​

در اینجا مقام امامت امام علی (ع) مورد بحث نیست. بلکه رفتار ایشان به عنوان امام منصوب خداوند مورد نظر است. زیرا برای شیعه (=پیرو) علی، هم هیچ خدشه ای دراین رابطه مطرح نیست و هم منزلت آن حضرت آن چنان رفیع و دارای ابعاد وسیع است که فقط خداوند متعال و سپس پیامبر خدا _صلّى ‌الله‌ علیه‌ و‌ آله و سلّم_ و خصوصاً حضرت فاطمه _سلام الله علیها_ و انبیای گذشته (ع) و امامان بعد از ایشان _علیهم السّلام_ از آن آگاه اند. و شأن امامتِ آن امام، هرگز در هیچ ساعتی از حیات شان، جدا نشده است و پس از ممات شان نیز تا قیام قیامت از علی و ۱۱ جانشین معصوم وی، جداشدنی نیست. مقامی که، غصب شدنی نیست و انحصار در عصمت ائمه اطهار و نصب الهی دارد. والسّلام. اما بعد زمامداری آن امام.

 

زمامداری امام علی _علیهم السّلام_ بلافاصله با رحلت رسول خدا، با تفکّر خاصّ و انحرافی خلفای راشدین (راشد یعنی: راه راست‌یافته) و دیگر اعضای سقیفه (=جایی مُسقّف در خانۀ شور و مشورت بنی ساعده) مورد دستبُرد قرار گرفت. و 25 سال به درازا کشید. سه سال توسط ابوبَکر _مشهور به صدّیق_. ده سال توسط عمَربن خطّاب. دوازده سال توسط عثمان بن عُفّان. طی این مدت دو دهه و نیم، که علی در بیرون از حکومت و قدرت ماند و به عبارتی به درون خانه تبعید شد، چه می کرد؟ به قول مرحوم دکتر علی شریعتی زندگی علی (ع) سه دوره داشت:

 

 

۲۳ سال مبارزه برای استمرار مکتب

۲۵سال سکوت برای حفظ وحدت

۵ سال حکومت برای ایجاد عدالت

 

آری؛ پرسش این بود: امام علی (ع) که از حکومت بیرون انداخته شد و حقّ حکومت کردنش انکار گردید، در بیرون قدرت چه کرد؟ و به تعبیر امروزی در جامعۀ مدنی زمان خود، چگونه با قدرت حاکم _سه خلیفه_ و دایرۀ حکومت مُواجه شد؟

 

زندگانی امام علی (ع) روشن می سازد آن حضرت مقام امامت بر امت را با شأن حکومت بر مردم درنیامیخت. امامت خود را نصب الهی می دانست که توسط حضرت محمد (ص) به او رسانده شد و در غدیر خم به مردم ابلاغ گردید. پس اولین رفتار علی این بود که به مردم و مؤمنان و پیروان _و حتی مخالفان خود_ آموخت، که امامتش، هرگز تفویض شدنی، غصب کردنی و واگذرنمودنی نیست.

 

می مانَد حکومت و سیاست و مدیریت بر جامعه، که آن حضرت آن را منوط به رأی مردم، قبول اکثریت و بیعت آزادانه و مختارانۀ حاضرین در عصرِ خود و برای همۀ عصرهای پس از خود نمود. و برای آن هیچ جنب و جوشی ننمود. بلکه در چندین جا ارزش حکومت را با عطسۀ بینی بُز برابر دانست. با استخوان خوک در دست یک جُذامی پَست مساوی و حتی پایین تر دانست.

 

حال با این بحثی که شکل دادم، سؤال فرعی اما محوری پدید می آید: آیا امام علی که با آن گونه زاویه گیری از خط پیامبر خدا مواجه شد، با خلفای سه گانه مواجهه (= رویارویی) هم کرد؟ دست به مقابله زد؟ یا نه مشیء علی و راه علوی چیز دیگری بود و رسم خاصی داشت؟ به نظر دامنه رفتار مدنی علی در همین جا کشف می شود. پس به بحثم در زیر دقت شود.

 

لنین رهبر کمونیست های روس که آدمی متفکّر، فرصت شناس _و در چند جا فرصت طلب_ و نیز غولی تئوری پرداز و از همه مهمتر سیاست ورزی بیش فعال بود، همیشه در برابر رویدادها و حتی نارویدادها این سؤال محوری را جلوی چشم خود و پیش پای پیروانش می گذاشت: «چه باید کرد؟»

 

از نکته ام دربارۀ لنین می خواهم به این بپردازم که من بر حسب مطالعات فراوان و متعددی که در اطراف زندگانی و اندیشه های امام علی (ع) کرده ام و همچنان نیز می کنم، و حتی تمام نهج البلاغه را بطور کامل و یادداشت برداری شده خوانده ام، به جدّ معتقدم امام علی بنیانگذار «چه باید کرد»ها بود. و به همین دلیل و علت، او در بیرون قدرت همان کاری را کرد که باید می کرد. و در درون قدرت _حکومت مردمی و عدالت گرانه اش در کوفه_ نیز همان راهی را رفت که باید می رفت.

 

من معتقدم علی هرگز با سه قدرت حاکم ابوبکر، عمر و عثمان مواجهه نکرد. در تعبیر امروزی می گویند براندازی. علی به خاطر حقیقت هایی که خود از آن خبر داشت و مصلحت های که بخوبی بر آن واقف بود، هیچ گاه حتی یک روز از آن ۲۵ سال را صرف مواجهه و نابودی حکومت های سه خلیفۀ وقت نکرد. حکمت آن فقط و فقط حفظ اسلام و حراست از کیان مسلمین بود.

 

علی می دانست حق، با علی است و اصلاً و ذاتاً خود «علی» حق است. یعنی به قول مشهور حق با علی ست و علی با حق. اما با این همه، ایشان مصالح حال و آینده و تفکر گذشتۀ ۲۳ سال مبارزه در رکاب رسول الله (ص) را اصل قرار داد و به مقابله با حکومت غصب شده نپرداخت. پس دومین رفتار علی در بیرون قدرت این بود:

 

هیچ گاه با نظام مستقر مسلمانان درنیفتاد. بلکه برای حفظ و حراست آن کوشش کرد. مشورت داد. سکوت کرد. راه آرام را رفت. با هیچ احدی ائتلاف نکرد. در حالی که ایلاف کردن در قریش یک رسم و قانون بود. رجوع شود به سورۀ مبارکۀ قریش.

 

با هیچ قوم و طائفه ای جلسه ای علیۀ حکومت نگذاشت. دندان بر جگر گذاشت، تا مکتب اسلام و ثمرات عظیم مؤمنان بآسانی و با جاهلیت پیش آمده، هدَر نرود و یا زیر تیغ هوَس های قدرت طلبان طمّاع جراحتی برندارد، تا حکومت مقتدر مسلمانان تازه به جوانه رسیده، راه ناپیموده اش را با استواری و ثبات و بی تفرقه طی نماید و ریشه اش آبیاری و مستحکم شود.

 

علی در بیرون قدرت نه تفرقه آفرید و نه با دشمن _نعوذبالله_ همساز شد و نه کسی را به سوی خود فراخواند که او را علیه حکومت مسلمین بشوراند. و نه حتی یک ثانیه ای نعوذبالله خیال توطئه بر افکار مقدس و عصمت واره اش افتاد. حتی قتل عثمان را محکوم کرد و آن را اقدامی افراطی و خشک مغزی دانست.

 

 رفتار سوم علی (ع) در بیرون از قدرت، آزادگذاشتن حضرت فاطمه (س) به عنوان والاترین گوهر زمان و کوثر اسلام، بود؛ که آن حضرت علیۀ ابوبکر در کوچه و خانه و مسجد خدا قیام کرد. من این رفتار سیاسی مدنی علی در آزادگذاشتن مشیء فاطمه را سرمشق می دانم و راهِ فاطمه را مشق.

 

چگونه؟ علی، حاضر شد خانه نشین شوند و صبوری کند و در چاه های آشنا، ناله ها سر دهد، انزوا پیشه کند و بر قرآن خدا حاشیه نویسی نمایدو... تا متّهم به قدرت طلبی و تفرقه آفرینی نشود. و از سوی فرصت طلبان و منحرفان و منتقمین (=انتقام جویان جاهل بلکه جُهّال) و ابلهان روزگار به ایجاد آشوب و فتنه در دایرۀ قدرت و اقتدار اسلام و مسلمین بُهتان نخورد و شلاق تهمت روانه اش نگردد که برای دنیا، دنبال سهم است.

 

و اما فاطمه جلو افتاد. راه افتاد.  قدم در کوچه و خیابان مدینه گذاشت به مسجد رفت. بلند شد. بلند بلند گفت و گفت و گفت علیۀ حاکم ابوبکر و لۀ علی خانه نشین. در سخنان افشاگرانه و غرّایش راه نبی (ص) را تبیین نمود و برای اثبات حقِّ علی امیرالمؤمنین شورید و خروشید. شرحش برای بعد... ادامه دارد...

۶ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
عترت

سه بلا بر مردمی که از علما فرار می‌کنند

شنبه تیر ۱۳۹۷

رسول خدا _صلّى ‌الله‌ علیه‌ و‌ آله و سلّم_ فرمودند: زود باشد زمانی بر اُمّت من بیاید که مردم از علما فرار می کنند مانندِ این که گوسفند از گرگ فرار می کند. چنین مردمی را به سه بلا گرفتار خواهد نمود: ۱. برکت از اموال آنان برداشته می شود. ۲. خداوند سُلطان ستمگری را بر آنان مسلّط می سازد. ۳. بدون ایمان از دنیا می روند. (محرَّمات اسلام؛ سیدمحمد حسینی بهارانچی. نشرقم، عطرعترت. ۱۳۸۵.صفحۀ ۳۷۸)

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
عترتاختصاصی

امام صادق رئیس مذهب شیعه

يكشنبه تیر ۱۳۹۷

به قلم دامنه: به نام خدا. امشب ۲۵ شوّال، شهادت امام صادق آل محمد _صلّى ‌الله‌ علیه‌ و‌ آله و سلّم_ است. این گونه خودمونی این پست را می نویسم: کوچیک که بودم، در مکتبخانۀ مرحوم پدرم، از مرحومه مادرم زهرا آفاقی می شنَویدم که از شاگردان قرآنش به شوق و ذوق می پرسید و پاسخ می شنَوید:

خدا چندتا؟ یکی.

معصوم؟ ۱۴ تا.

اصول دین؟ ۵ تا.

فروع دین؟ ۱۰ تا.

امام اول؟ علی

امام دوم؟ حسن

امام سوم؟ حسین

و ...

ونیز می پرسید:

رئیس مذهب؟ امام صادق.

 

من که قافِ صادق را «خ»می شنیدم خیلی خنده ام می گرفت؛ گرچه خود نیز ضعفی دیگر داشتم و آن این بود تا پارسال! آفتاب را «هِفتاب» می گفتم. و چِشم را «تِش». و نیز «شیخ سعید شعبان» رهبر فقید جنبش توحیدی اهل تسنُّن لبنان را «سخ شعید سعبان»! می خواهم از این خاطره ام _که برایم جلوه دارد و بی نهایت مزّه_ سه چیز را بگویم:

 

می خواهم بگویم: با آن که شیعه هستیم، امّا امام صادق را در حد دوسه تا روضه!! و مصیبت و داستان های خرافه، به مردم شناساندیم! که همان گونه که قاف را خا تلفّظ می کنند، آن امام همُام و اُسوه را هم، به اشتباه می دانند. حال آن که، مرحوم ذبیح الله منصوری در کتاب «مغز متفکر شیعه» چیزهایی از امام صادق _علیه السّلام_ می گوید که مغز انسان سوت می کشد، که چرا از این همه دانش و ارزش امام جعفر صادق (ع) غافل بودیم و هیچ نمی دانستیم.

 

می خواهم بگویم: قرآن را با عترت مطالعه کنیم. و عترت را با قرآن. این دو گرانبهاء، عِدلِ و عین هم اند. از هم جدا نکنیم این دو ثقلِ اکبر را.

 

امام صادق (ع) آفتاب تفکرات مذهب شیعه است. آیا کی و چه وقت می خواهیم از این آفتاب نور بگیریم!؟ به جدّ بگویم کارکنان مؤسّسۀ شیعه شناسی اسرائیل غاصب، بیشتر از بسیاری از ایرانی ها، روی امام صادق کار کرده اند، که چرا آن امام آن همه درخشش داشت و دارد و آن همه سخن و حدیث و فقه از ایشان تولید شده است و مبنای فقه شیعه.

 

آیا نمی خواهید از «Lionel Messi» [لیونل مِسی] فوتبالیست آرژانتینی، بیشتر به امام صادق تان عشق بورزید و او را بشناسید و بشناسانید و گفته هایش را نقل کنید و کتاب ها و سخنانش را در کناردستِ اتاق تان بگذارید و با آن خو و خصال برگیرید؟ بگذرم و چهار سخن ارزنده و متفکرانه از دریای سخنان گوهربار آن رهبر شیعه، پیشوای صادق را هدیه کنم و التماس دعا در این شب و روز عزا:

 

سخن یکم: «پشیمان ترین شخص در روز قیامت، کسى است که براى مردم از عدالت سخن بگوید، اما خودش به دیگران عدالت روا ندارد.»

 

سخن دوم: «خداوند اُمتى را عذاب نخواهد کرد، مگر در وقتى که نسبت به حقوق برادران نیازمند خود، سستى نمایند.»

 

سخن سوم: «یک ساعت اندیشیدن در خیر و صلاح، از هزارسال عبادت بهتر است.»

 

سخن چهارم: «ثروتمندی و عزّت، سیر و گردش می کنند، پس هرگاه به موضع توکّل دست یافتند در همانجا اقامت می گزینند.»

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
دینعترت

سادات جهان چند نفرند؟

چهارشنبه تیر ۱۳۹۷

به توضیح دامنه: با سلام و احترام صمیمانه به همۀ سادات که نزد شیعیان از قُرب و درجات عالیه برخوردارند، و اعتقاد راسخم به فضیلت سادات محترم این پست را با شوق و اشتیاق تقدیم می کنم:  در نشست «جایگاه سادات در اسلام» در کشور آفریقایی سنگال عنوان شد که مجمع جهانی اهل بیت (ع) تلاش برای تشکیل "جامعه جهانی سادات" را آغاز کرده است. در جهان ۱۰۰ میلیون سادات داریم که ۶ میلیون از سادات در ایران زندگی می‌کنند.

 

 

در این همایش عنوان شده است که جایگاه پیامبر اسلام (ص) و محبت مسلمانان به اهل بیت (ع) در قرآن و حدیث، فرهنگِ احترام به فرزندان حضرت زهرا (س) دستمایۀ مهمی برای تحقق وحدت امت اسلامی در عصر حاضر است. در تمدن ایرانی اسلامی، موضوع سادات در ادبیات فارسی جایگاه رفیعی دارد؛ مانند شعر بلند سنایی غزنوی در مدح محمد (ص) و آل محمد (ع). بسیاری از مردم سنگال به ویژه رهبران دینی این کشور همچون شیخ احمدو بامبا و حاج مالک سی، از سادات حسنی هستند. (منبع)

۲ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
عترت

حرم زیبای حضرت زینب

جمعه تیر ۱۳۹۷

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی