شتُر آب کِش
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. سال ۳۵ هجرى بود. آن زمان که عثمان بن عفّان -خلیفهی سوم اهل سنت- توسط مردم محاصره شد. او ابنعباس را فرستاد که به على (ع) پیغام دهد در مدینه نباشد و به ینبُع «باغات اطراف مدینه» برود، تا مردم به نام او شعار ندهند، امام چنین کردند. سپس عثمان احتیاج شدید به یارى پیدا کرد پیام فرستاد و امام به مدینه برگشت. باز دوباره ابنعباس را روانه کرد که على (ع) از مدینه خارج شود، امام علی -علیهالسّلام- درین لحظه در نکوهشِ موضعگیریهای عثمان، فرمودند:
«اى پسر عبّاس! عثمان خواستهاى جز این ندارد که مرا به مانند شترِ آبکش با دَلو قرار دهد، بیایم و بروم، [=سرگردانی] پیش از این فرستاد که از مدینه بیرون روم، دوباره فرستاد که بازگردم، الان هم فرستاده که خارج شوم. به خدا قسم به اندازهاى از او دفاع کردم که ترسیدم آلوده به گناه شده باشم.»
نکته: به نظر من یک برداشت ازین پیام سیاسی ضربالمثَلانهی امام علی (ع) این است که هرگاه قدرتِ حاکم دچار تزلزل است، سیاست جذب و نیاز درپیش میگیرد، اما وقتی خطر دور شد، نه فقط نیازی به جذب و حضور افراد مؤثر و بانفوذ نمیبیند، بلکه به تارومار و دفع و تبعید آنان میپردازد. نمونهی خشنِ آن تبعید حضرت ابوذر غفاری، صحابهی انقلابی و آرمانی آیین محمدی (ص) به صحرای ربذهی تفتیدهی خشن و سوزنده.
پیوست مرحوم علی دشتی مترجم نهجالبلاغه: «جَمَلًا نَاضِحاً بِالْغَرْبِ (مرا چون شتر آبکش قرار داد) ضربالمثل است. دَلو بزرگ چاه آب را با طنابى بر شتر مىبستند، وقتى از چاه دور مىشد دلو بالا کشیدهشده زمین آبیارى مىشد و چون به عقب برمىگشت و به چاه نزدیک مىشد دَلو آب به تهِ چاه مىرسید.