تازه ترین پست ها
پذیرفته ترین پست ها
پر بازدید ترین پست ها
پر بحث ترین پست ها
تازه ترین نظر ها
-
ناشناس : درود جناب طالبی حمله به سرداران نظامی در میانه ی جنگ بنظر شما سزاست . آنچه خود میگویی را قبول داری . !؟ اینکه تهدید بالفعل است و سرداری در حفاظت از فرمانده که نه رهبر و مرجعش اعلام پشتیبانی کند . این خطاست . تو به کدام قبله و محرم نگاه میکنی که اینچنین شدی !!!!! اصلن همه جمهوری اسلامی کارهایش خطا اندر خطا ... -
ناشناس : سلام پاسخی به نوشتار صریح بانو اُنظُر ✍️ در این روزگار که بیشتر، سکوت میکنند یا از کنارهگیری و محافظهکاری دم میزنند، گاه نوشتاری میآید که بیهیاهو، اما با شجاعت، تلنگر میزند و دردهای نهفته را به زبان میآورد. نوشتار ۱۳گانهی بانو «أنظر» خطاب به علی شمخانی، از جنس همان یادداشتهاست؛ تذکری زیرپوستی اما ... -
ناشناس : متن پیام مرجع تقلید معظم حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی به شرح ذیل است: بسم الله الرحمن الرحیم هر شخص یا رژیمی که برای ضربه به امت اسلامی و حاکمیت آن رهبری و مرجعیت را تهدید کند یا (لاسمح الله) تعرضی نماید حکم محارب دارد و هر گونه همکاری و تقویت آن توسط مسلمانان یا دولتهای اسلامی حرام است و لازم است عموم ... -
قاسم بابویه دارابی : خدا را شکر بعضی ها تازه از خواب ناز بیدار شدن باز هم شروع به حراحیف و شبهه افکنی برای رهبری حکیم نمودن و از اسرائیل تمجید تلخی او بعد ۱۵ روز که از جفت کوه خف شده بود و شبانه از انجا تا انار قلد را می رفت تا اوضاع را رصد کند او این ندت در شغال اباد بصرف اب گندیده بود زر بیحا نی زند عرضه نداشت تجاوز رژیم ... -
ناشناس : سلام آقاابراهیم، صبح بهخیر 🟩حق یا تکلیف 🔻 امام حسین علیهالسلام وقتی تصمیم به مقابله با یزید گرفت، به تمام همراهان خود اجازه انتخاب داد؛ به بیان امروزی، حضور در میدان مبارزه را برای دیگران "تکلیف" نکرد، بلکه "حق" انتخاب و تصمیمگیری برای آنان قائل شد. جلیل قربانی -
ناشناس : درود و عالی سکه و ستیزه را تفسیر کردی . از اینجا بود که دین ابزار قدرت شد . نه راهنمای حقیقت و آرامش برای زندگانی مردم .🙏🙏🖤🖤 امیر رمضانی دارابی -
ناشناس : دنیای اقتصاد- استفنوالت : حمله گسترده اسرائیل به ایران، جدیدترین دور از نزاع این رژیم برای حذف یا تضعیف تکتک مخالفان منطقهایاش است. در پی حمله حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، اسرائیل نبرد سهمگینی را برای نابودی مردم فلسطین بهعنوان یک نیروی سیاسی معنادار آغاز کرد؛ تلاشی که توسط سازمانهای ... -
ناشناس : عصر ایران ۲۸ خرداد ۱۴۰۴ نوت: «آژانس بینالمللی انرژی اتمی سازمان ملل میگوید بخش زیرزمینی سایت هستهای نطنز در نتیجه حملات اسرائیل «آسیب مستقیم» دیده است. تأسیسات نطنز حدود ۷۰ زنجیره سانتریفیوژ در دو کارخانه غنیسازی دارد که یکی از آنها زیرزمین است. ایران همواره تلاش برای ساخت سلاح هستهای را رد کرده اما ... -
ناشناس : سلام رویداد۲۴| در ۲۸ خرداد ۱۴۰۴ نشر داد : «حساب توییتری منسوب به رهبر انقلاب در توییتی به زبان عربی نوشت: باید با قاطعیت با رژیم صهیونیستی تروریست برخورد کنیم. ما هرگز با صهیونیستها سازش نخواهیم کرد.» -
ناشناس : رویداد۲۴ در ساعت ۲۳ / ۵۸ دقیقه ۲۷ خرداد ۱۴۰۴ انتشار داد. لینک .
موضوع های کلی سایت دامنه
کلمه های کلیدی سایت دامنه
- عکس ها
- چهره ها
- تریبون دارابکلا
- انقلاب اسلامی
- دامنه کتاب
- عترت
- تک نگاران دامنه
- اختصاصی
- مباحث دینی
- گوناگون
- ایران
- مسائل روز
- فرهنگ لغت دارابکلا
- جهان
- قرآن در صحنه
- مدرسه فکرت
- دارابکلایی ها
- روحانیت ایران
- لیف روح
- جامعه
- مرجعیت
- دامنه قم
- زندگینامه من
- شعر
- روحانیت دارابکلا
- جبهه
- امام رضا
- کویریات
- خاطرات
- مشهد مقدس
- گفتوگو
- آمریکا
- تاریخ سیاسی دارابکلا
- روزبه روزگرد
- کبل آخوند ملاعلی
- اوسا
- بیشتر بدانید
بایگانی های ماهانه ی سایت دامنه
-
تیر ۱۴۰۴
۴
-
خرداد ۱۴۰۴
۲۱
-
ارديبهشت ۱۴۰۴
۱۶
-
فروردين ۱۴۰۴
۱۴
-
اسفند ۱۴۰۳
۶
-
بهمن ۱۴۰۳
۱۰
-
دی ۱۴۰۳
۱۲
-
آذر ۱۴۰۳
۲۰
-
آبان ۱۴۰۳
۱۳
-
مهر ۱۴۰۳
۱۲
-
شهریور ۱۴۰۳
۲۳
-
مرداد ۱۴۰۳
۱۷
-
تیر ۱۴۰۳
۱۷
-
خرداد ۱۴۰۳
۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۳
۸
-
فروردين ۱۴۰۳
۷
-
اسفند ۱۴۰۲
۱۸
-
بهمن ۱۴۰۲
۲۰
-
دی ۱۴۰۲
۸
-
آذر ۱۴۰۲
۲۰
-
آبان ۱۴۰۲
۲۱
-
مهر ۱۴۰۲
۲۰
-
شهریور ۱۴۰۲
۱۹
-
مرداد ۱۴۰۲
۱۸
-
تیر ۱۴۰۲
۱۰
-
خرداد ۱۴۰۲
۱۴
-
ارديبهشت ۱۴۰۲
۸
-
فروردين ۱۴۰۲
۱۷
-
اسفند ۱۴۰۱
۱۲
-
بهمن ۱۴۰۱
۱۶
-
دی ۱۴۰۱
۲۰
-
آذر ۱۴۰۱
۳۱
-
آبان ۱۴۰۱
۲۳
-
مهر ۱۴۰۱
۲۱
-
شهریور ۱۴۰۱
۱۳
-
مرداد ۱۴۰۱
۱۳
-
تیر ۱۴۰۱
۱۲
-
خرداد ۱۴۰۱
۱۵
-
ارديبهشت ۱۴۰۱
۱۵
-
فروردين ۱۴۰۱
۲۷
-
اسفند ۱۴۰۰
۲۴
-
بهمن ۱۴۰۰
۳۰
-
دی ۱۴۰۰
۲۴
-
آذر ۱۴۰۰
۲۴
-
آبان ۱۴۰۰
۳۲
-
مهر ۱۴۰۰
۲۶
-
شهریور ۱۴۰۰
۱۷
-
مرداد ۱۴۰۰
۱۱
-
تیر ۱۴۰۰
۲۵
-
خرداد ۱۴۰۰
۱۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۰
۱۴
-
فروردين ۱۴۰۰
۱۷
-
اسفند ۱۳۹۹
۳۴
-
بهمن ۱۳۹۹
۳۸
-
دی ۱۳۹۹
۳۵
-
آذر ۱۳۹۹
۳۶
-
آبان ۱۳۹۹
۲۳
-
مهر ۱۳۹۹
۳۱
-
شهریور ۱۳۹۹
۲۲
-
مرداد ۱۳۹۹
۳۲
-
تیر ۱۳۹۹
۳۰
-
خرداد ۱۳۹۹
۲۵
-
ارديبهشت ۱۳۹۹
۴۱
-
فروردين ۱۳۹۹
۴۰
-
اسفند ۱۳۹۸
۳۶
-
بهمن ۱۳۹۸
۴۹
-
دی ۱۳۹۸
۴۸
-
آذر ۱۳۹۸
۳۸
-
آبان ۱۳۹۸
۳۰
-
مهر ۱۳۹۸
۴۴
-
شهریور ۱۳۹۸
۳۷
-
مرداد ۱۳۹۸
۲۸
-
تیر ۱۳۹۸
۳۵
-
خرداد ۱۳۹۸
۱۸
-
ارديبهشت ۱۳۹۸
۱۸
-
فروردين ۱۳۹۸
۱۸
-
اسفند ۱۳۹۷
۳۰
-
بهمن ۱۳۹۷
۴۰
-
دی ۱۳۹۷
۴۰
-
آذر ۱۳۹۷
۳۴
-
آبان ۱۳۹۷
۴۵
-
مهر ۱۳۹۷
۵۵
-
شهریور ۱۳۹۷
۶۷
-
مرداد ۱۳۹۷
۶۷
-
تیر ۱۳۹۷
۶۴
-
خرداد ۱۳۹۷
۳۵
-
ارديبهشت ۱۳۹۷
۴۸
-
فروردين ۱۳۹۷
۴۸
-
اسفند ۱۳۹۶
۶۶
-
بهمن ۱۳۹۶
۶۵
-
دی ۱۳۹۶
۳۲
-
آذر ۱۳۹۶
۵۷
-
آبان ۱۳۹۶
۴۴
-
مهر ۱۳۹۶
۴۹
-
شهریور ۱۳۹۶
۲۸
-
مرداد ۱۳۹۶
۲۷
-
تیر ۱۳۹۶
۱۶
-
مهر ۱۳۹۵
۱
-
آذر ۱۳۹۴
۱
-
دی ۱۳۹۳
۱
-
تیر ۱۳۹۲
۱
پیوندهای وبلاگ های دامنه
پیشنهاد منابع
دامنهی دارابکلا
تریبون دارابکلا
به قلم دامنه. به نام خدا. درختبانی. در عکسهایی که جناب حاج علی میرزا و جناب رنگین کمان رمضانی به دامنه فرستادند، با کمالِ تأسُّف مشاهده کرده و میکنیم که درختکاری پیش از هر چیز، به درخت بانی نیاز دارد. چراکه؛ گویا هنوز بر برخی ها بدرستی جانیفتاده است، افتادنِ هر یک درختِ کاشته شده با پول و دسترنج و اشتیاق یک خیّر و خیرخواه، علاوه بر تخریب روانِ جامعه و خراش قلبِ آحاد مردم، به معنی از میان بردن اکسیژن پاک است. به معنی گرم شدن فضاست. به معنی ناشکیل شدن روستاست. به معنی بی نهایت بی فرهنگی ست. به معنی بُریدن بال ملائک خداست. و در یک کلام، بُریدن هر شاخه درخت به معنی جریحه دار کردنِ تفکرِ آتیه اندیش دارابکلاست که هیچ کس حق ندارد آینده را بسوزاند و حال را مجروح کند و گذشته را منکر گردد.
فقط بگویم یک زمانی توی همین روستای مذهبی دارابکلا چند جنگلبان و سرجنگلبان حضور داشتند، مانند آقایان: راسخیان (=که رأس خیان خطاب میشد)، محمد کیادی، برزوئی و خلیلی؛ که مردم برای تهیۀ شِلپَت و شیش و حجارپاها و هیمه و حتی خال و پوش، از آنها باید با هزار تمنّا و صدها پا دوندگی، اجازه می گرفتند و تازه برای گرفتن چوب جنگلی (=آن هم درخت افتاده) باید چندین روز در جای جای جنگل می گشتند و شناسایی می کردند و به صورت قانونی و چکُّش شده، با مجوّز کتبی استحصال و حمل می کردند تا خانه ای یا انباری یا گرمخانۀ توتونی را سر و سامان داده باشند.
حالا چه شده است که مثل آبِ خوردن، درخت های کاشته شده و هدفمند یک خیراندیش _جناب حاج علی میرزا_ را، آن هم در گوشههای جادّۀ منتهی به روستا، که در معرض دید همگانیست و برای مسیر روستا، مناظر زیبا و فریبا آفریده، و چندین بار با هزینه و شوق ایشان و دوستانش هرَس و حرس گردیده، شاخ تا شاخ میبُرَند و بُن تا بُن را جریح میسازند و بر تنه و ساقه و ریشه و سرشاخههای باقیماندۀ درختان، آسیب جدّی وارد میکنند و آب از آب هم تکان نمیخورد! انگار شهر، شهر هرت شده است. خود مشاهده کنید و بر ایجادِ فرهنگ درخت بانی غِبطه بخورید:
آسیب زدن درختان جادۀ دارابکلا. تیرماه ۱۳۹۷.
عکاس: حاج علیمیرزا، ارسالی رنگین کمان
...
آتش گرفتن مسجدجامع ساری. ۲۲ تیر ۱۳۹۷
از نظر هر انسان مُنصفی هم سوختنِ مسجدجامع تاریخی ساری دل انسان را به درد میآورد و هم بُریدن اَشجار و درختهای زیبا که روح طبیعت و لباس زمین است.
مهد کودک قرآنی ابوالفضل دارابکلا

به قلم دامنه: به نام خدا. دامنه در سلسله مباحث «تریبون دارابکلا» معمولاً مسائل مختلف محل را به وُسع خویش انعکاس می دهد. امروز در سالگرد سید ابوالفضل مسلمی (نوۀ دختری حاج ابراهیم آهنگر دارابی پایین محله) یک مؤسّسۀ آموزشی تربیتی قرآنی دارابکلا با نام «مهد کودک قرآنی ابوالفضل روستای دارابکلا» را معرفی می کند. تا هم یاد آن درگذشته زنده نگه داشته شود، هم از کار بزرگ و احسان و نیکوکاری جناب حاج ابراهیم آهنگر دارابی تجلیل به عمل آید و هم به مدیریت محترم مهد کودک قرآنی ابوالفضل خداقوت و انرژی مضاعف داده شود.
جناب حاج ابراهیم آهنگر دارابی پدربزرگ سید ابوالفضل، سال قبل با نیّت خیر این مکان را (در عکس های زیر) هدیه کرده است و در اختیارمدیر آن خانم فاطمه رجبی دارابی (دانش آموختۀ محترم دانشگاه و هنرمند نقاش) فرزند آقای محمد رچبی قرار داده است. سال قبل، در ۱۳ مرداد ۱۳۹۶ (اینجا) مراسم دعای کمیل آن جوان از دست رفته را، با عکس های ارسالی جناب یک دوست منعکس کرده بودم و یادش را گرامی داشته بودم. اینک در شب شهادت امام صادق آل محمد (ص) این پست را تقدیم دامنه خوانان شریف می کنم. زیرا؛
با این انتشار هم مؤسسه را می شناسانیم که بخوبی و بدرستی پاگرفته که در کارش توفیق و نظم و برنامه ریزی دقیق دیده می شود؛ هم یاد آن جوان را تجلیل می کنیم و هم اهمیت و نقش بسزای آموزش قرآن را برای بچه های دارابکلا تذکار می دهیم و هم برای اعتبار محل مکان ها و اشتغالات آموزشی را بیان می کنیم. باشد که اجر آن به روح اموات همه و خصوصاً آن جوان درگذشته و نیاکان حاج ابراهیم و همسرش، نیاکان مؤمن خاندان موسوی و اموات ودرگذشتگان رجبی و نیز اموات این بنده نثار شود. ان شاء الله تعالی.
تصاویر و دو اطلاعیۀ مهد کودک قرآن ابوالفضل در زیر:
اهدائی حاج ابراهیم آهنگر.
به مناسبت درگذشت سید ابوالفضل مسلمی
نوۀ دختری حاج ابراهیم آهنگر
با مدیریت خانم فاطمه رجبی داراب
فرزند محمدرضا رجبی اسحاق
عکس ارسالی فاطمه رجبی
غورۀ انگور
به قلم دامنه. به نام خدا. یادی از یک سختیِ زنانه. خداقوت زنان خانوادۀ بزرگ دارابکلا و زنان سخت کوش جای جای ایرانِ ایرانیان. این روزها در روستای ما _داراب کلا_ مردم، خصوصاً زنانِ کدبانوی خانه، سخت مشغولِ غوره گیری اند. غوره یعنی «دانههای ترش و نارَس انگور که هنوز نرسیده و شیرین نشده». غوره یعنی «فرد جوان و بیتجربه». ضرب المثلی ست که می گوید: غوره نشده مویز شدن: یعنی «بدون تجربه و آگاهی لازم خواستار مقام بالا یا چیزی باارزش بودن. منبع
غورۀ انگور خانگی. عکس ارسالی یک دامنه خوان
خواستم در سلسله مباحث «تریبون دارابکلا» این را بگویم: غوره کار زُمُختی ست. هم چیندنش، هم دون دون کردنش. هم آب گرفتنش. هم کَف گیری اش. و هم حتی فروشش. فقط، خوردنش آسان است و بس. که مردانه!!! است. می خورند که آب کنند چی را؟ قند و نمک و چربی را. این روزها مردها، سخت گرم فوتبال جام جهانی روسیه اند! دست به سیاه سفید هم نمی زنند! حتّی بَجُسّه تخمه پوست را !! کارها همه می افتند به گردن زن؛ که اساساً کارشان، سیاه و سفید کردن است: می پزند، دیگ سیاه می شه، می شورند: دیگ سفید می شه. خصوصاً قدیما که با ریگ می شستند. من هم اعتراف کنم دیشب من هم غرق شگفتی بلژیک علیۀ برزیل شدم که دو بر یک بُرد و رفت آن بالا. و من هم در این بازی حامی بلژیک بودم خصوصاً سدّ دفاع آهنینش. کاش کشورها به جای حمله، همه خطِّ دفاع داشته باشند. پایان.
طبیعت تابستانه دارابکلا
احمد گرجی بالامحله
خال به دوش. خال. ۱۴ تیر ۱۳۹۷
آقای محمدعلی نبی زاده برادرشهید ابراهیم نبی زاده. بیمارستان بوعلی ساری. ایام شهادت امام علی (ع) ۱۶ خرداد ۱۳۹۷. ارسالی جناب یک دوست. با سلام و آرزوی سلامتی و شفا برای این مرد پرتلاش و خوش گفتار و خوش رفتار روستای دارابکلا. (ایشان دائیِ مادر همسرم هستند) عکس زیر محمدعلی نبی زاده و دامادش آقای گال برار بابویه دارابی برادر حسین نجّار و علی نجّار. درود به نبی زاده و سلام به جناب یک دوست که یادِ آقای نبی زادۀ این مرد خندان و بشّاش و مردمی و خاکی دارابکلا را تجدید کرده اند که اینک بر بستر بیماری ست.
وقتی کسی می میرد
به قلم دامنه. به نام خدا. به مؤمن توصیه شده است در احوال مرگ، اندیشه کند. در این پست خواستم به عباراتی بپردازم که معمولاً پس از مرگِ افراد بر زبان زندگان جاری می شود. یعنی وقتی کسی می میرد، مردم معمولاً چینین می گویند:
جان به جان آفرین تسلیم کرد
دعوت حق را لبیک گفت
به رحمت ایزدی پیوست
رحلت کرد
به دیار باقی شتافت
دار فانی را وداع گفت
پَر کشید
عروج نمود
درگذشت
وفات کرد
فوت شد
مُرد
راحت شد
سکته کرد
قلبش ایستاد
تمام کرد
مرحوم شد
به شهادت رسید
به ملکوت اعلی پیوست
به هلاکت رسید
به قتل رسید
به درک واصل شد
برای همیشه خاموش گشت
لب از جهان فرو بست
همۀ این عبارات _چه وصفی و چه خبری، چه در مَدح و چه در ذَم_ نشان از آن می دهد که دنیا را باید گذاشت و رفت و در جایی دیگر رحل اقامت گُزید. دنیا را باید ترک کرد و در آخرت سُکنی کرد. دنیا فقط برای قیامت تعبیه شده. مزرعه است، البته این مزرعه را باید آباد کرد و کاشت و داشت و برداشت نمود و خود را در آن پرورش داد تا در آخرت _که زندگی جاودانه است_ آسایش داشت و به برکات و نِعم نوید داده شده در قرآن و پیام های پیامبران نائل آمد. آری دنیا بد نیست، دنیازدگی بد است. دنیازدگی یعنی فرعون شدن. یعنی قارون شدن. یعنی بَلعم باعورا گردیدن. یعنی زر و زور و تزویر هر سه. که خدای مهربان، راه زیبای توبه را برای رهایی از این سه گریزگاه توحیدی، پیش روی ما گذاشته. خدایا توبه. دامنه.
گلچین باشیم، نه گناهچین
به قلم دامنه. به نام خدا. یادی از یک مرد بزرگ محل. یادم هنوز هست که چه نصیحتهایی به ما میکرد، چه شعرهای پرمغزی میخواند، و چه حکمتهای زیبایی نقل مینمود. تنومند بود؛ سرخفام. خندان و نیز بهشدّت آرام. صدایش، خیلی طَنین داشت، وقتی سخن میآمد کم میگفت و به حدّ و حدود، حرف میزد. از ابوسعید ابوالخیر میگفت:
چون تیشه مَباش و جمله بر خود مَتراش
چون رنده ز کار خویش بیبهره مباش
تعلیم ز ارّه گیر در امر معاش
نیمی سوی خود می کش و نیمی می پاش
در پنجشنبهشبهای دههی شصت، ما جمعی از رفقا، به خونهاش در تنگِ بالامحلهی دارابکلا میرفتیم و «دیدنی»های تلویزیون آن سالها را میدیدیم. (برنامهای از مجری زبردست مرحوم جلال مقامی) آن مرد بزرگ و خوب محل، در شب نشینیهایمان در جوارش، از خوی و خصلتهای بد برخی از مردم میگفت و بر ما تأکید داشت چنین نباشیم، بلکه همیشه:
گُلچین باشیم، نه گناهچین مردم
او خطّاط بود. بسیار خوشخط و خوشقلب. تهران کار میکرد و آخر هفته به دارابکلا برمیگشت. او مرحوم آقای نصیری بود؛ پدرِ دوستمان جناب احمد نصیری. با آن که جوان بودم ولی این ذکر زیر او را که به ما یاد دادهبود؛ هر صبح هفتبار به نیت خالص توحید بخوانیم، هنوز هم وِرد زبان و قلبم میکنم و حرز جانم:
یا هو یا مَن لا هوَ الا هو
همان دورهی جوانی خیلی از شعرها و نکتههای او را در دفترم نوشتهام و هنوز به یادگار نگه داشتهام. خدا او و همسر مهربانش را -که همیشه با قلبی پاک و اخلاقی خوش رفتار با ما برخورد شفقّتآمیز داشتند و با سخاوت تمام پذیرایی میکردند- غریق رحمت کناد. فاتحه مع الصّلوات.
اخیراً در (آب حیات) مرکز اطلاعرسانی غدیر، خواندهام که در تفسیر مجمع البیان ذیل سوره اخلاص آمده است که علی (علیه السلام) قبل از غزوه بدر، حضرت خضر (علیه السلام) را در خواب مشاهده میفرمایند و به او میگویند چیزی به من بیاموز تا بدان وسیله بر دشمنان نصرت یابم.
جناب خضر (علیه السلام) به ایشان میگویند، بگو: یا هو یا من لا هو الا هو.
علی (علیه السلام) در صبح آن شب، حکایت رؤیای شب گذشتهی خویش را برای رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل مینمایند. حضرت رسول به ایشان میفرمایند، یا علی به تو اسم اعظم تعلیم داده شده است.
کورِ خود و بینای مردم نباشیم!
به قلم دامنه. کویریات دامنه. به نام خدا. امشب ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۷ بازهم بوی قشنگ سحر میآید و یاد زیبای خاطرهها، مادرها، خواهرها، زحمتها، پختوپزها، بوی اشتهاآور افطاریها و در یک کلمه آغاز بهترین روزها و شبها و سحرها و اذان شادیبخشِ مؤذّنهها. در این ماه مبارک و فرخندهی توبه و انابه و بخشش خدا که با دعوتنامهی باریتعالی، میهمان شریف سفرهی برکت حضرت آفریدگار هستیم؛ بهتر آن است:
کورِ خود و بینای مردم نباشیم
یعنی این که در دیدنِ بدیها و ضعفها و غفلتها و گناهها و کژیها و کاستیها و اشتباههای خود، کور! نباشیم و آن را نبینیم! و خدای ناکرده فقط و فقط عیب و ایرادهای مردم را ببینیم و از خویشتنِ خویش غافل باشیم و کردههای خود را توجیه نماییم. پس؛ اول به خودم نَهیب میزنم که خدایا از بدیهای فراوانم درگذر و این ماه را برای همهی ما ماه فرصت و رُخصت و مغفرت قرار ده.
طلوع در هند
سپس از پرودگار غفور مهربان میخواهم مردم مؤمن ما را ببخشای و بیامرز و همهی اموات محل و نیز تازهدرگذشتگان روستای دارابکلا از جمله همسنگر خوبمان سادات بزرگوار سیّد ابوالحسن شفیعی دارابی را غریق رحمت فرما. با یاد و احترام به شهیدان.
درخواست جناب یک دارابکلایی
به قلم جناب «یک دارابکلایی»: با سلام. جناب آقای طالبی، معمولا واژه "زیرآب زنی" [اینجا] مواقعی استفاده می شود که طرفی که زیر آب او را میزنند دارای خصیصه زشتی است و یا کار ناشایستی انجام داده یا می دهد و زیرآب زن معمولا این خصایص و کارها را برای خراب کردن طرف استفاده میکند. اما زمانی که فردی برای حفظ کشور، جان خود را که عزیزترین چیز اوست، بر کف گرفته و به جبهه می رود و یا فرد شایسته ای برای کار مناسبی در نظر گرفته شده و عده ای به ناحق و ناروا بر اینان تهمت و افترا می بندند را نمی توان زیرآب زن گفت؛ یقینا واژه ای دیگر باید برای آنان پیدا کرد، اگر چه من هر چه فکر کردم نتوانستم پیدا کنم.
این خصیصه زشت دارابکلایی به نظر می رسد که مربوط به دوران قدیم باشد، اما واقعیت این است که همین اواخر هم این قضایا ادامه دارد. فرد محترمی پیش من گلایه می کرد که به دستور وزیر، برای شغلی انتخاب شده بود اما فقط به دلیل اینکه یک هم محلی آنجا بود موفق به اشتغال نشده بود. از این ناراحت بود که همه جای این مملکت اگر کسی در جایی آشنایی داشته باشد کار او راه می افتد و مشکل او این بود که این هم محلی در آنجا بود و کاش که نبود. به نظرم به جای در لفّافه حرف زدن و نام نیاوردن از آنان، بهتر آن است که نام این افراد بر ملا شود و از این طریق شاید ریشه این خصیصه زشت اخلاقی از این دیار برچیده شود. پس لطفا اگر صلاح می دانید این کار را انجام دهید. با سپاس.
پاسخ دامنه
به نام خدا. سلام من هم به شما جناب «یک دارابکلایی». متن شما دربردارندۀ نکات بسیارمهمی ست؛ که من لازم می دانم _ولو خیلی کوتاه_ به آن بپردازم:
۱- باید تأسُف خورد که خصلت های زشت برخی ها، موجب گردیده آدم همیشه آرزو کند کاش یک هم محلی با او همکار نباشد و یا از محل کارش باخبر نباشد. واقعاً نکتۀ دردناکی را با تفکر فعال خویش مطرح ساخته ای.
۲- من دلم نمی خواهد برای چنین افرادی که به قول معروف «زیرآبزن» هستند، واژه ای خلق کنم، کما این که شما نیز هرچه کوشیده اید، نتوانستید چنین کنید و به نظرم دلت نیامده است به آنان نسبت خاصی بدهی.
۳- اتفاقاً یکی از دوستان _که مرضی الطرفین است_ همان سال های اوج گزارش ها علیۀ من، با نیت خالص و مستند به من گفت: «فلان «عبدَوود» علیه ات زد.» من البته آن زمان خندیدم از توصیف او، ولی الان می گویم همین نسبت را هم نباید داد. آنان زشتی و حسادت می کنند؛ ما که نباید عین آنها از جادّۀ منطق و انصاف به در برویم.
۴- فرمودی اسم شان را علناً بیاورم و از لفّافه بیرون بروم چرا که از نظرت، اُولی آن است که نامشان برمَلا و آشکار شود تا از این طریق ریشۀ چنین خصیصۀ زشت اخلاقی از دیار دارابکلا برچیده شود. من ضمن سپاس از شما بابت این همدردی و بیان حق، معتقدم در وبلاگم هنوز وقت آن نشده که نام شان بیاورم. چون اینجا عرصۀ همگانی ست. فعلاً بگذارید، نام شان را نیاورم.
۵- من این خصیصۀ زشت زیرآب زنی را از هر کس سرزده باشد و یا سربزند محکوم می کنم. که از قول مستقیم یکی از دوستان گرامی شنیده ام علاوه بر چندتا جناح راستی محل _که اندک اند_ یکی از جناح چپی هم این خصلت را از قبل داشته است و برای شغل بگیران محل، و نیز در تحقیقات محلی، زیرآب زنی می کرد؛ که من هنوز برایم مسجّل نشده است. اگر واقعاً چنین بوده است، از این شخص هم بابت این بخش از کارهایش بیزاری میجویم. برای من، چپ و راست مهم نیست، حق و ارزش گرایی و پایداری در دیانت و انقلابی گری واقعی اصل است.
۶- در مورد آن وزیر و آن فرد خیلی تأسف خوردم که چنین شد. اگر از من کاری بر بیاید و نیاز دیده باشی، اعلان آمادگی می کنم کمکش کنم. تمام.
درگذشت همسنگر مهربان
به قلم دامنه: همرزم سلحشور: سیدحسن، سلام ما را به یوسف برسان. الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ * أُولَئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ. کسانى که چون مصیبتى به آنان رسد گویند انا لله و انا الیه راجعون [ما از خداییم و به خدا باز مى گردیم]. بر اینان درود پروردگارشان و رحمت او باد و اینانند که رهیافته اند.
جبههی جنوب. ۱۳۶۴
من و روانشادان: یوسف و سیدابوالحسن
عکاس: سیدعلی اصغر
به نام خدا. لحظات پیش (۸ و نیم صبح شنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۷ برابر با ۲۵ شعبان المعظم ۱۴۳۹) از سوی دوست بزرگوارم جناب حاج سیدتقی شفیعی دارابی مطلع شدم، همرزم سلحشورمان سید ابوالحسن شفیعی دارابی برادرِ جناب حجت الاسلام والمسلمین سیدمحمد شفیعی مازندرانی به رحمت خدا پیوست.
من در صدر کلام، این مصیبت غم انگیز را به تک تک اَخوات و اَخوان کرام شان به ویژه استاد شفیعی مازندرانی و رفیق دیرین و یار و یاور همیشگی ام جناب حاج سیدتقی، به همۀ بازماندگان عزیزشان خاصّه به همسر فداکار و مؤمنه شان، به تمامی همسنگران و همرزمان سلحشورشان خصوصاً به یوسف در فراق مان، و به همۀ اقوام و خویشان و خویشاوندان و دوستان و همکاران گرامی شان مخصوصاً به هم پویان محترم شان، تسلیت می گویم.
اما سخن خاص دامنه: مرحوم سیدحسن آقا بر گردن مان حق دارد، حق محبت، حق احترام، حق رفاقت، حق همسنگری، حق در یک خیمۀ جنگ خوابیدن، حق ایمان ورزی، حق دعاخوانی، حق ذاکرِ اهل بیت _علیهم السّلام_ بودن، و در اوج همه حقِ سادات مهربان بودن.
من شخصاً ایشان را از صمیم دل دوست می داشتم. غیر از خوبی و محبت و طبع گرم صمیمیت، چیزی از او به یاد ندارم. در سنگر جبهه در کنار رفیقان: یوسف، سیدعلی اصغر، احمدبابویه، از این همرزم، فقط سلحشوری و مقاومت و اخلاق نیکو و دقت در آداب دینی و پیشتازی در رعایت مسائل شرعیه دیده ایم. شهادت می دهم که آقاسیدابوالحسن، الحق یک همسنگر نترس و آمادۀ شهادت و سرشار از روحیه بود. تمام چهارشنبهشبها برای مان دعای توسل می خواند.
این پست را از سر ارادات به آن سید بزرگوار، نوشته ام که در روز عاشورا و شب های محرم دارابکلا با جوشیهای او، بر سر و سینه ها می زدیم که با آن بلندگوی دستی قدیمی، با خلوص و ارادات به اهلبیت (ع)، نوحه های ساده و سنتی می خواند و عزاداران را به دستۀ سینه زنان، تهییج و مهیّا می ساخت. سیدحسن، بی ریا ذاکر اهلبیت عصمت و طهارت _علیهم السلام_ بود.
اخیراَ با این بسیجی همرزمم دوبار دیدار و گفت و گو داشتم: یکی دی ماه ۱۳۹۶ که خیلی بشّاش بود و تجدید خاطرات کردیم و نقل خوبی های یوسف. دیگری همین دو هفتۀ قبل در بستر بیمارستان بود که به من گفت: «آق ابراهیم، راضی ام به رضای خدا». اشک در چشمم کردم و گفتم: تو در ایمان، پایدار بودی و هستی؛ پس، در این سختی نیز مقاوم باش و روحیه رزمندگی ات را به یاد آر. صدایش در دلم ماند و طنین سخنش هنوز در گوشم نجوا دارد.
یادش را به همراه مرحومان والدین متدیّن و مهربانش و نیز برادرش مرحوم سید حجت از معلمان روستای دارابکلا، گرامی می دارم و برای شان غفران الهی و محشورشدن با اولیای الهی، طلب می کنم. ما همرزمان و همسنگران مرحوم آقا سیدحسن، در غم درگذشت او با همۀ منتسبان بزرگوارش، شریک هستیم. خدایا ما را با رزمندگان و شهیدان پذیرا باش. با بغض در گلو می گوییم: سیدحسن، سلام ما را به یوسف برسان. التماس دعا. دامنه.
تسلیت به جعفر رجبی
به قلم دامنه. به نام خدا. درگذشت «گَنّا». این پست را از زبان رفقایم مینویسم: گنّا هم با عمری بالای یک قرن، از میان مان رفت. من، عید نوروز ۱۳۹۴ که به دیدارش رفته بودم، عکس زیر را به یادگار انداختم. او به رفقا، خیلی سخی و مهربان بود. ما رفقا، با او خاطره های زیادی داریم. از اوج مهرورزی اش گرفته تا جملات خندان و خُلقیات قشنگ و دلِ نازک و قلب پردغدغه اش برای نوادگانش؛ خصوصاً عشق بی حصرش به نوه اش جعفر، که اسماعیل صدایش می کرد.
ما را مثل نوه اش جعفر و هادی و مهدی محّبت می کرد. من و رفقایم، از دستان او نون و نمک فراوان خورده ایم؛ از اول انقلاب تا سال های سال. صدها جلسۀ اوایل انقلاب و دهۀ شصت را در منزلش برگزار کردیم و با سخاوت و خوشرویی و خوشحالی و به وفور پذیرایی شده ایم. خیلی بامحبت بود. خصوصاً روانشاد یوسف داماد خواهرزاده اش را بسیار دوست می داشت.
امروز ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۷ این مظهر رأفت و دلدادگی به نوادگان و اطرافیان، به رحمت خدا پیوست. حق است پستی ویژه از سر سپاس و نمک شناسی، برایش می نوشتم که نوشتم. این درگذشت را به همۀ خویشاوندان نسبی و سببی اش، اخصّ به رفیق مان آقاجعفر رجبی دارابی تسلیت می گوییم و برای روح وی صلوات و فاتحه نثار می کنیم و یاد این مادرمهربان را -که گنّا صدایش می کردیم- گرامی می داریم. جایش بهشت برین باشد.
دربارهی مسجد جامع دارابکلا
به قلم دامنه. به نام خدا. تریبون داراب کلا . صدای بلندگوی مسجد. سخنی با هیأت امنای مسجد جامع دارابکلا. ابتدا اعتراف کنم من هم در نوجوانی در شور انقلاب اسلامی و هیجانات شعورانگیز آن، صدای بلندگوی مسجد و کتابخانه و پایگاه را با امواج بلند، و به قول معروف گوشخراش، در فضای عمومی محل پخش می کردم و از این نظر، از کردۀ خود پشیمانم و از همگان، خصوصاً همسایگان و مجاوران مسجد معذرت می خواهم. من دقیقاً نمی دانم اعضای محترم هیأت اُمنای مسجد جامع دارابکلا چه کسانی اند؛ ولی خبر دارم دوست دیرین و گرامی ام جناب حاج علی چلویی دارابی یکی از اعضای فعّال آن است؛ بنابراین خطاب من در این پُست به ایشان است:
ضمن سلام و خداقوت. به یقین می دانم هرگز دل تان نمی خواهد نفرین و لعنت مردم را مفت و ارزان بخرید. نیز مطمئن هستم هیچ گاه نمی خواهید مردم را به عمد آزار برسانید و قلب شان را آزرده سازید؛ چرا که به تعبیر معصوم (ع) مسلمان، یعنی کسی که انسان و حیوان از آزار او در امان باشد. و شما جناب حاج علی چلویی، به این امر واقف اید و شرعیات برای شما، حدِّ یقِف و یقین می باشد.
به نظر می رسد روالِ پخش، در مسجد جامع دارابکلا مطابق شرع و عرف و مقررات عمومی نیست. نیک می دانید طبق فتوای اغلب مراجع عظام تقلید، فقط و فقط پخش اذان های سه گانۀ اوقات شرعی _آن هم با صدای متعارف_ از بلندگوی بیرونی مسجد جایز است. حتی تلاوت قرآن پیش از اذان هم در نگاه آنان جایز نمی باشد. مناجات و شعر و نوحه و نمآهنگ ها و خصوصاً دعای سمات غروب جمعه، که از بلندگوی مسجد جامع دارابکلا معمولاٌ پخش می شود و حتی سحرگاه غیر از اذان، قرآن و سخنان بزرگان و مناجات و دینگ دینگ رادیو پیش از اذان گذاشته می شود؛ جای خود دارد و نیازمند تجدید نظر است. بنابراین، تا دیر نشده، روالِ آزار رسانی صدای بلندگوی مسجد جامع را سامان دهید تا خشنودی خدا و مردم مؤمن و نجیب دارابکلا را موجب گردید. می دانم از سخن صمیمانه و دلسوزانۀ من ناراحت نشده اید. پوزش.
فتوای مراجع دربارۀ صدای بلندگوی مساجد در اینجا به صورت یکجا آمده است؛ از جملۀ نظر رهبری، که به یقین شما و سایر اعضای محترم به نظرات رهبری، احترام ویژه قائل هستید. خداحافظ. قم. دامنه.
فتوای آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی
پخش اذان به هنگام وقت نماز صبح، ظهر و مغرب از بلندگوی مساجد به صورت معتدل مانعی ندارد، اما برای دیگر برنامهها بلندگوها را برای داخل مسجد تنظیم نمایند.
فتوای آیت الله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی
اینجانب توصیه میکنم به برگزارکنندگان این مراسم که مواردی که جنبه شعاریت و اعلام شعار - مانند اذان - از بلندگو را دارد پخش شود و در غیر آن، مواظب باشند که مردمآزاری نباشد و بدست بهانه جو بهانه ندهند که همه این برنامهها را زیر سؤال ببرند. مخصوصاً رعایت حال بیماران و اشخاص سالمند را بنمایند. منبع.
نهادهای مردمنهاد و رسمی دارابکلا

به قلم دامنه. به نام خدا. سلسله بحث های تاریخ سیاسی دارابکلا می خواهم به مؤسّسه ها و نهادهای مردمی و اجتماعی و فکری و رسمی روستای دارابکلا بپردازم. بی آن که وارد محتوا و فَحوای آن شوم و یا به تحلیل چرایی شکل گیری آن ورودی کنم، تعداد آن را فهرست وار بر حسب حافظه ام می نویسم که از سال های دور تا کنون در محل شکل گرفته و راه اندازی شده است.
۱. نظام ظالمانه و بیگاری کشی ارباب رعیتی عصر ستمگرانۀ پهلوی
۲. سیستم شاه محور خانۀ انصاف و کدخدایی و پُکاری (پیِ کار)
۳. انجمن حجتیه مهدویه با تمرکز به قرائت قرآن پیش از انقلاب
۴. قائم مقام شورای اسلامی محل
۵. انجمن اسلامی دارابکلا. مشترک جناح راست و چپ. بعد متمرکز در راست
۶. پایگاه حزب الله جناح چپ دارابکلا
۷. کتابخانۀ اَمانی دارابکلا
۸. شورای ورزشی دارابکلا
۹. کمیتۀ عمران دارابکلا
۱۰. سلُّول های چندنفره گروهک های فدایی خلق. منافقین. حزب توده.
۱۱. جلسات روحانیون دارابکلا مقیم مشهد و قم. (ناتمام رها شد)
۱۲. پایگاه بسیج مقاومت دارابکلا
۱۳. شورای کشاورزی دارابکلا
۱۴. هیأت های عزاداری ماه محرم دارابکلا (بیش از ۱۲ هیأت)
۱۵. ستاد امر به معروف و نهی از منکر (اَبتر و ناموفق رها شد)
۱۷. جلسات سیاسی و فکری مُنفکِّ جناح چپ و راست
۱۸. جلسۀ قرض الحسنه پاسدارهای دارابکلا
۱۹. قرض الحسنه های میان خانوادگی مردمی
۲۰. انجمن اولیای مدرسه ها
۲۱. شورای اسلامی دارابکلا از دورۀ سیدمحمد خاتمی به بعد
۲۲. نهاد رسمی کشوری دهیاری دارابکلا
۲۳. شورای حکمیت حل اختلاف دارابکلا از دورۀ ریاست آیت الله سیدمحمود هاشمی شاهرودی بر قوه قضاییه به بعد
۲۴. انجمن های خیریه اختفایی
۲۵. صندوق ولایت دارابکلا (گویی بعدها منحل شد)
۲۶. دورهی مخفی -میانگروهی- با محوریت سیاست و جامعه
۲۷. انجمن علمی دارابکلا (نیمه تمام رها شد)
والسّلام
سید ابوالحسن شفیعی دارابی
به قلم دامنه. به نام خدا. دیشب از طریق رفیق گرامیام حاج سیدتقی شفیعی مطلع شدم همرزم جبهه و جهاد و دفاع مقدس مان جناب سید ابوالحسن شفیعی دارابی بر تخت بیمارستان آرمیده اند. تحت درمان رفته اند و متوقّع دعای خیر مؤمنان اند و منتظر شفای عاجل از جانب خدای مهربان.
قبر سید حجت شفیعی دارابی
اول اردیبهشت نود و هفت. عکاس دامنه
من، بلافاصله نیمه شب دیشب با این همرزم خوب و دلسوز و غیورمان تماس گرفتم و کمی گپ زدم و روحیه ایی دادم و دعایش کرده ام و نگرانی ام نیز بروز داده ام. این پست را به احترام رفافت و شفَقت های شدید او بر من و یوسف و سیدعلی اصغر، نوشته ام تا علاوه بر اَدای وظیفه به ساحت یک دوست همسنگر، از همگان نیز بخواهم با دل الهی شان او را دعا کنند. او در آن رزمی که با هم در سال ۱۳۶۴ در جبهه ی جنوب داشتیم، بسیار خوش درخشیده بود و بسیارشجاع و بی حد بر سر ایمان بود. خیلی با شادروان یوسف رفیق و اَلیف شده بود. این سادات را با دعای خیر، مشحون شعَف و شفا نماییم. خداحافظ دامنه خوانان شریف باد. در آستانۀ روز معلم یاد می کنم از برادرش سید حجّت که سال پیش از میان مان رخت بر بست که اخیراً بر سر قبرش فاتحه ای نثار کرده ام و عکسی به یادگار انداخته ام و نیز خدا بیامرزاد والدین مهربان این دوست خوب ما را.
دارابکلا اوسا
پیچ موزی لَت جنبِ حموم بالملۀ داراب کلا
حمید آهنگر و مادرش
امام زاده علی اکبر اوسا
عکاس و طرح روی عکس: جناب یک دوست
از قدیمیترین سجّلهای داراب کلا
درگذشت سیدحسن حسینی
به نام خدا. دقایق پیش جناب حاج علی چلوئی، به من خبر داد که سیدحسن حسینی دارابی فرزند مرحوم سیدابراهیم (همرزم مان در جبهه) به رحمت خدا پیوست. یادش برای دوستانش و بازماندگانش گرامی باد. دامنه این مصیبت وارده بر خاندان آن مرحوم را، به تمامی بازماندگان و منتَسبان نسَبی و سببی اش، تسلیت می گوید و برای شان صبر و بردباری طلب می کند.
سیدحسن حسینی دارابی
ارسالی خلیل آهنگراوسا
مرگ و زندگی را همیشه دو شاهین یک ترازو می دانم. انسان با زندگی عبادت می کند و با وفات عبودیت. امید است روح این جوان سادات دارابکلا، قرین شادی و بهجت باشد. یادِ پدرشان مرحوم آق سیدابراهیم را نیز گرامی می دارم که در جبهه به همراه یوسف و سیدعلی اصغر و احمدبابویه در سال شصت و چهار و نوروز شصت و پنج خاطرات زیادی داریم و خوبیهای فراوان.