تازه ترین پست ها
پذیرفته ترین پست ها
پر بازدید ترین پست ها
پر بحث ترین پست ها
تازه ترین نظر ها
-
ناشناس : سلام و وقت بخیر خدمت شما و ممنون بخاطر بذل توجه تان به حاشیه های بنده .... و همچنین پرداختن به اخبار جاری در ایران و جهان ولی توقع اینست به بزرگان حوزه که حق بزرگی بر دین و دنیای ما دارند ، با حداقل عناوین مرسوم یاد شود .... آیت الله جوادی آملی که به حق شایسته عباراتی چون « آیت عظمی » مفسرکبیر ، علامه ی ... -
ناشناس : اصلاحیه در خبرنامه در مورد بلند نشدن نماینده طالبان هنگام پخش سرود ملی کشور ، دلایل و توجیهات متعدد و متنوعی در فضای مجازی و غیر مجازی مطرح شد ولی در نهایت نماینده طالبان عذر خواهی کرد و در مراسم اختتامیه در برج میلاد ، به هنگام پخش سرود ملی ، بپاخاست. حمید دارابینیا -
ناشناس : سلام دوستان شب خوش نکاتی که عرض میکنم اشاره به شخص خاصی نیست، بلکه دیدگاه کلی بنده است. اگر زاویه نگاه خود را به جنگ ایران و عراق اصلاح نکنیم، نوشتههای ما بوی خسارت، پشیمانی و بدبختی خواهد داد. زیرا جنگ چیز بدی است، در جنگ انسانها کشته می شوند، در جنگ خانهها، شهرها، صنایع و... ویران میشود، در جنگ است که ... -
ناشناس : ✳️ اعداد تکاندهنده از جنگ ایران و عراق چکیده نوشته: جعفر شیرعلینیا مورخ جنگ 🔴 جملهٔ معروفی منسوب به استالین هست که میگوید: «مرگ یک نفر، تراژدی و مرگ میلیونها نفر، آمار است.» ۱- این بدترین نگاه به تعدادی است که بهعنوان آمار پیشِ روی ما قرار میگیرد؛ بهویژه آنجا که اعداد با جان انسانها سر و کار دارد. ... -
ناشناس : بنام خدای شهیدان و رزمندگان همیشه سرفراز. سلام علیک. هفته دفاع مقدس مبارک باد . ضمن تشکر از جنابعالی: ۱) بی هیچ تردیدی؛ دفاع مقدس؛ یکی از بارزترین نماد عزت خواهی و عزت مداری ملت شریف ایران بود؛ ۲) بزدلان و ترسویان و نمک نشناسانی که هواپیماها و...خریداری شده را به آمریکا پس داده بودند و دولت مردان وابسته به ... -
ناشناس : [در پاسخ به 🔋 🔋] اصلاحیه در خبرنامه در مورد بلند نشدن نماینده طالبان هنگام پخش سرود ملی کشور ، دلایل و توجیهات متعدد و متنوعی در فضای مجازی و غیر مجازی مطرح شد ولی در نهایت نماینده طالبان عذر خواهی کرد و در مراسم اختتامیه در برج میلاد ، به هنگام پخش سرود ملی ، بپاخاست. حمید دارابی نیا -
ناشناس : [در پاسخ به دامنه ۱ | ابراهیم طالبی دارابی] با سلام به مدیر محترم مدرسه مبارکه فکرت صبح حضرت عالی بخیر أعیاد مبارک ورود طوفانی دوسه روزه جنابعالی بعد از غیبت چندین و چند روزه ، آنچنان صحن و سرای مدرسه را متلاطم کرد ، که نا آشنای با امواج دریا چون منی را گیج و سردرگم نمود 😊😊 از کشکولی بگذریم ، کارهای پیشامده ... -
ناشناس : [در پاسخ به 🔋 🔋] سلام جناب انظر روز به خیر ❇️ بر پایه حرف نیما یوشیج که در مقایسه لنین و امام علی گفته بود «بگذارید چند سال بگذرد تا معلوم شود چه کسی در دل مردم میماند»، ساخت و نصب مجسمه سیاستمداران، چندان اهمیتی ندارد. ❇️ در رساله عملیه تمام مراجع، ساخت مجسمه و تندیس از انسان و حیوان حرام است. بعد از نصب ... -
ناشناس : سلام جلیل جان همانطوریکه سرور بنده آقا ابراهیم فرمودند ایدئولوژی حزب بعث اگر استیلا پیدا می کرد رهبری کشورهای غربی _ اسلامی را بعهده می گرفتند . اصلی ترین موضوعی که باید در مورد جنگ ایران و عراق همواره مد نظر قرار داد آغازگر و مقصر جنگ است ! سید علی اصغر شفیعی دارابی -
ناشناس : سلام جناب آقاابراهیم شب به خیر ۱- اگر روزی بتوانیم همانطور که در جمعهای خصوصی درباره جنگ هشت ساله گفتگو میکنیم در فضای عمومی و رسانه درباره جنگ حرف بزنیم، به فرموده امام علی علیهالسلام «از گذشته عبرت میگیریم تا آینده را حفظ کنیم» ۲- آنچه از عصر امروز آغاز به نوشتن آن کردم، فیالبداهه بود. برای پرهیز از ...
موضوع های کلی سایت دامنه
کلمه های کلیدی سایت دامنه
- عکس ها
- چهره ها
- انقلاب اسلامی
- تریبون دارابکلا
- عترت
- دامنه کتاب
- تک نگاران دامنه
- اختصاصی
- گوناگون
- مباحث دینی
- ایران
- مسائل روز
- فرهنگ لغت دارابکلا
- جهان
- قرآن در صحنه
- دارابکلایی ها
- مدرسه فکرت
- روحانیت ایران
- لیف روح
- جامعه
- مرجعیت
- دامنه قم
- زندگینامه من
- شعر
- روحانیت دارابکلا
- جبهه
- امام رضا
- کویریات
- خاطرات
- مشهد مقدس
- گفتوگو
- سلمان صالحی
- اُنظُر
- نیرو نیلوفر
بایگانی های ماهانه ی سایت دامنه
-
مهر ۱۴۰۳
۱
-
شهریور ۱۴۰۳
۲۲
-
مرداد ۱۴۰۳
۱۹
-
تیر ۱۴۰۳
۱۸
-
خرداد ۱۴۰۳
۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۳
۷
-
فروردين ۱۴۰۳
۷
-
اسفند ۱۴۰۲
۱۸
-
بهمن ۱۴۰۲
۲۰
-
دی ۱۴۰۲
۸
-
آذر ۱۴۰۲
۲۰
-
آبان ۱۴۰۲
۲۳
-
مهر ۱۴۰۲
۲۰
-
شهریور ۱۴۰۲
۱۹
-
مرداد ۱۴۰۲
۲۰
-
تیر ۱۴۰۲
۱۰
-
خرداد ۱۴۰۲
۱۴
-
ارديبهشت ۱۴۰۲
۸
-
فروردين ۱۴۰۲
۱۷
-
اسفند ۱۴۰۱
۱۲
-
بهمن ۱۴۰۱
۱۶
-
دی ۱۴۰۱
۲۱
-
آذر ۱۴۰۱
۳۲
-
آبان ۱۴۰۱
۲۸
-
مهر ۱۴۰۱
۲۲
-
شهریور ۱۴۰۱
۱۳
-
مرداد ۱۴۰۱
۱۳
-
تیر ۱۴۰۱
۱۲
-
خرداد ۱۴۰۱
۱۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۱
۱۵
-
فروردين ۱۴۰۱
۲۷
-
اسفند ۱۴۰۰
۲۴
-
بهمن ۱۴۰۰
۳۰
-
دی ۱۴۰۰
۲۴
-
آذر ۱۴۰۰
۲۴
-
آبان ۱۴۰۰
۳۲
-
مهر ۱۴۰۰
۲۶
-
شهریور ۱۴۰۰
۱۷
-
مرداد ۱۴۰۰
۱۱
-
تیر ۱۴۰۰
۲۵
-
خرداد ۱۴۰۰
۱۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۰
۱۴
-
فروردين ۱۴۰۰
۱۷
-
اسفند ۱۳۹۹
۳۴
-
بهمن ۱۳۹۹
۳۸
-
دی ۱۳۹۹
۳۵
-
آذر ۱۳۹۹
۳۶
-
آبان ۱۳۹۹
۲۳
-
مهر ۱۳۹۹
۳۱
-
شهریور ۱۳۹۹
۲۳
-
مرداد ۱۳۹۹
۳۲
-
تیر ۱۳۹۹
۳۱
-
خرداد ۱۳۹۹
۲۵
-
ارديبهشت ۱۳۹۹
۴۱
-
فروردين ۱۳۹۹
۴۰
-
اسفند ۱۳۹۸
۳۶
-
بهمن ۱۳۹۸
۴۹
-
دی ۱۳۹۸
۴۸
-
آذر ۱۳۹۸
۳۸
-
آبان ۱۳۹۸
۳۰
-
مهر ۱۳۹۸
۴۴
-
شهریور ۱۳۹۸
۳۸
-
مرداد ۱۳۹۸
۲۸
-
تیر ۱۳۹۸
۳۵
-
خرداد ۱۳۹۸
۱۸
-
ارديبهشت ۱۳۹۸
۱۸
-
فروردين ۱۳۹۸
۱۸
-
اسفند ۱۳۹۷
۳۰
-
بهمن ۱۳۹۷
۴۰
-
دی ۱۳۹۷
۴۰
-
آذر ۱۳۹۷
۳۴
-
آبان ۱۳۹۷
۴۵
-
مهر ۱۳۹۷
۵۵
-
شهریور ۱۳۹۷
۶۸
-
مرداد ۱۳۹۷
۶۸
-
تیر ۱۳۹۷
۶۵
-
خرداد ۱۳۹۷
۳۶
-
ارديبهشت ۱۳۹۷
۴۸
-
فروردين ۱۳۹۷
۴۸
-
اسفند ۱۳۹۶
۶۶
-
بهمن ۱۳۹۶
۶۵
-
دی ۱۳۹۶
۳۲
-
آذر ۱۳۹۶
۵۷
-
آبان ۱۳۹۶
۴۴
-
مهر ۱۳۹۶
۴۹
-
شهریور ۱۳۹۶
۲۸
-
مرداد ۱۳۹۶
۲۸
-
تیر ۱۳۹۶
۱۷
-
مهر ۱۳۹۵
۱
-
آذر ۱۳۹۴
۲
-
دی ۱۳۹۳
۱
-
تیر ۱۳۹۲
۱
پیوندهای وبلاگ های دامنه
پیشنهاد منابع
دامنهی دارابکلا
خصلتهای پیامبر اسلام
برخی از ﺧﺼﻮﺻﻴﺎﺕ پیاﻣﺒﺮ اسلام (ص):
۱. ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺭﺍﻩﺭﻓﺘﻦ ﺑﺎ ﺁﺭﺍمی ﻭ ﻭﻗﺎﺭ ﺭﺍﻩ میﺭﻓﺖ.
۲. ﻫﺮﮐﻪ ﺭﺍ میﺩﻳﺪ ﺳﻼﻡ میکرد و کسی ﺩﺭ ﺳﻼﻡ ﺑﺮ اﻭ ﺳﺒﻘﺖ ﻧﮕﺮﻓﺖ.
۳. ﺑﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﭼﻨﺎﻥ ﻣﻌﺎﺷﺮﺕ میﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﻫﺮﮐﺲ ﮔﻤﺎﻥ میﮐﺮﺩ ﻋﺰﻳﺰﺗﺮﻳﻦ ﻓﺮﺩ ﻧﺰﺩ اوﺳﺖ.
۴. ﺳﮑﻮتی ﻃﻮﻻنی ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺗﺎ ﻧﻴﺎﺯ نمیﺷﺪ ﻟﺐ ﺑﻪ ﺳﺨﻦ نمیﮔﺸﻮﺩ.
۵. ﺩﺭ ﻣﺠﻠﺲ ﺟﺎی خاصی ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺍﺧﺘﺼﺎﺹ نمیﺩﺍﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ نهی میکرد
۶. ﺍﮔﺮ ﺍﺯ کسی ﺧﻄﺎیی ﺻﺎﺩﺭ میﮔﺸﺖ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﻘﻞ نمیﮐﺮﺩ.
۷. ﺑﺎ ﻓﻘﺮﺍ ﺯﻳﺎﺩ ﻧﺸﺴﺖﻭﺑﺮﺧﺎﺳﺖ میکرﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﻫﻢ ﻏﺬﺍ میشد.
۸. ﻫﺮﮔﺰ ﻋﻴﺐ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺟﺴﺘﺠﻮ ﻧمیﮐﺮﺩ.
۹. ﺑﺎ نیکی ﺑﻪ ﺷَﺮﻭﺭﺍﻥ، ﺩﻝ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ میﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﻣﺠﺬﻭﺏ ﺧﻮﺩ میﮐﺮﺩ.
۱۰. ﻫﺮﺟﺎ میﺭﻓﺖ ﻋﺒﺎیی ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺯﻳﺮﺍﻧﺪﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ میﮐﺮﺩ.
۱۱. ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺧﻮﺷﺒﻮ ﺑﻮﺩ.
۱۲. ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﺎﻭﺿﻮ ﺑﻮﺩ.
دامنه به زبان انگلیسی
عکسهای بیت امام خمینی
حرم حضرت معصومه
محرم ۱۴۴۱. شهریور ۱۳۹۸. عکاس دامنه
بیت امام خمینی. قم
یخچال قاضی. منزل آقا سید مصطفی
حوض حیاط بیت امام خمینی
اتاق محل دیدارهای امام خمینی
شاهین فهمید بال دارد، پرواز کرد
داستان کوتاه. پادشاهی دو شاهین داشت. دید یکی پرواز نمیکند. کنجکاو شد. دستور داد کاری کنند شاهین پرواز کند. اما پزشکان دربار هیچکدام نتوانستند. روز بعد پادشاه دستور داد به همه مردم اعلام کنند هر کس شاهین را به پرواز درآورد، پاداش خوبی خواهد داشت. روز بعد پادشاه دید -شاهینی که پرواز نمیکرد- با چالاکی در باغ درحال پرواز است. دستور داد معجزهگر شاهین را نزدش بیاورند. درباریان، کشاورزی ساده را نزدش آوردند، گفتند اوست که شاهین را به پرواز درآورد. پادشاه پرسید: چگونه این کار را کردی؟ شاید جادوگر هستی؟ کشاورز گفت: کار سادهای بود، فقط شاخهای را که شاهین روی آن نشسته بود بُریدم. شاهین فهمید بال دارد، پرواز کرد. خلاصه نویسیام از این: منبع
گناهان و نزول عذاب
به قلم دامنه. به نام خدا. سلام. با گرامیداشتنِ شهادت امام سجاد -علیه السلام- و تسلیت آن به پیروان و دلدادگان آل محمد، یک سخن از آن امام عزیز و بزرگوار -که ۳۴ سال پس از واقعهی عاشورا، در خفقانترین عصر حکومت اموی به امامت شیعیان مظلوم و بیپناه پرداختند و سرانجام به شهادت رسیدند- مینویسم:
امام زینالعابدین (ع) فرمودند: «وَ الذُّنُوبُ الّتى تُنزِلُ النِّقَمَ عِصیانُ العارِفِ بِالبَغىِ وَ التَطاوُلُ عَلَى النّاسِ وَ الاِستِهزاءُ بهِم وَ السُّخریَّةُ مِنهُم» (معانىالاخبار، ص ۲۷۰). یعنی: گناهانى که باعث نزول عذاب می شوند، عبارتاند از: ستمکردن شخص از روى آگاهى، تجاوز به حقوق مردم، و دستانداختن و مسخرهکردن آنان. (منبع)
حاج قاسم سلیمانی و مقتدی صدر در بیت رهبری
۲۰ شهریور ۱۳۹۸ بیت رهبری معظم
عزاداری شام غریبان حضرت اباعبداللهالحسین (ع)
با شرکت حاج قاسم سلیمانی و حجتالاسلام مقتدی صدر
از عاشورا میگویم
به قلم دامنه. به نام خدا. سلام. اسلام را از اول ورق میزنم. یک اُمّیِ امین، در غار حرا، برانگیخته میشود؛ بعثت. دست به دعوت پنهانی و سپس فراخوان آشکار میزند. هر کس به او ایمان آورَد، مسلمان میشود؛ جامعهی مسلمین با ۳ نفر آغاز شد. اندکاندک به این عدد افزوده شد. ۱۳ سال درازا کشید. اما هنوز محمد امین (ص) بر اشراف و اعیان و جاهلیت مکه پیروز نشد؛ دست به زور هم نزد. پس از تبعیدکردن مسلمین به شِعب (=درّه) ابیطالب، اینک نقشهی قتل پیامبر را به سرکردگی ابوجهل میکشند. هجرت آغاز میگردد. ترک دیار خود و ساکنشدن در یثرب و ایجاد مدینه و سپس حکومت.
زراندوزان مکه که با تجارت و بردگی، پول انباشت میکردند، خود را زیانکار یافتند، دست به دامان پدیدهی نفاق در مدینه شدند تا پیوند و مدنیت مدینه را نابود کنند. تا توانستند جنگ و نقار آفریدند. ۱۰ سال دسیسه کردند اما نتوانستند و سران آنان مانند ابوسفیان، به زبان و ظاهر، اسلام آوردند. مکه به دست مسلمین فتح شد، اما پیامبر (ص) همه را بخشید و میانشان آرامش آفرید.
وفات اتفاق میافتد و پیامبر اسلام -صلوات الله- از میان یک امت تازهساخته، رحلت میکند. سه خلیفه، بر حسب تفکر شیخوخیت در برابر امامت -که استمرار نبوت است- خلافت را راه میاندازند و اختلافات تار و پود مسلمین را در مینوردد. تا آن حد بازگشت به جاهلیت که فاطمه (س) به دست یکی از سران! سیلی میخورد و علی (ع)، در خانه، خانهنشین میشود و برای حفظ کیان دین، ۲۵ سال سکوت میکند.
مردم با فهم به اینکه خلیفهی سوم یعنی عثمان، اساس و عصارهی اسلام را زیرپا گذاشت و آگاهترین افراد مانند ابوذرها را به صحرای تفتیدهی ربذه تبعید کرد تا حکومت را در خاندان مروان و قریش موروثی کند، دست به قیام زدند. و علی با فشار و رأی مردم حکومتکردن را پذیرفت. مرکز اسلام را از مدینه به کوفه انتقال داد. در کوفه ۵ سال حکومت کرد و عدالت را پیاده کرد و اشرافیت را از دور و بر قدرت راند و اسلام پیامبر را در عمل معنا کرد و دست فقر را گرفت و طعم مساوات را بر جان جامعه چشاند.
جریان زراندوز به مدد مکرهای معاویه، حیلههای عمروعاص، جهل ابوموسی و پُستدوستان دسیسهگر احساس غَبن و خطر کرد و تا قتل علی پیش آمد و معاویه را حاکم مسلمین کرد. و شد آنچه نمیباید میشد. و حرکت آگاهیساز امام حسن (ع) به جنبش و قیام علیهی تیرگیهای حکومت نینجامید و تنها ماند و برای بقای اسلام، به صلح و قرارداد با معاویه رضایت داد. و شیعیان اندکاندک به عنوان افرادی خارج از دین و منحرف و مستحق لعن و نفرین و شکنجه معرفی شدند.
معاویه با سه سلاح زر و زور و تزویر بر خواص جاهل! غالب شد و مردم را با حربهی ارهاب و کشتار ترساند. با مرگ معاویه، یزید به خلافت منصوب شد که خلاف صلحنامه بود. و از اینجا به بعد امام حسین (ع) به عنوان ناجی مکتب اسلام به مدد دین خدا بر آمد و به میدان آمد و حاضر شد فداکاریهای تمامی انبیا و صالحان و نیکان را یکجا بر عهده بگیرد و نگذارد حاصل نهایی جریان نبوت نابود شود و ثمرهی آن پوک گردد. آری؛ او، اسلام را -که عصارهی آموزههای آسمانیست- در عاشورا دوباره به ظهور و تجلّی رساند و خود جلوهی خدا در زمین و زمان شد. شب عاشورا را ژرف باید درک کرد، تا به روز عاشورا پیوند و پیوست خورد. زیرا عاشورا، ترکیبی از پیام، حماسه و سوگ است. به قول عطار نیشابوی در بارهی عاشورای حسینی:
بسی خون کردهاند اهل ملامت
ولی این خون نخُسبَد تا قیامت
هر آن خونی که بر روی زمان هست
برفت از چشم و این خون جاودان هست
إِلَهَهُ هَوَاهُ
به قلم دامنه. به نام خدا. سلام. «إِلَهَهُ هَوَاهُ». این خطاب خدا به رسول خدا -صلوات الله- است در آیهی ۴۳ فرقان (اینجا) که میگوید ای پیامبرم تو آن کسی را که هوای نفْسِ خود را «خدای خود» ساخته و گمراهی پیشه کرده، نمیتوانی هدایت کنی. امام حسین -علیهالسلام- نیز در ۸ روز حضورش در سرزمین کربلا، با آنکه با چنین افراد بیشماری مواجه شد، اما تمام توان را به کار گرفت تا شاید از گمراهی نجاتشان دهد و یا دستکم از بهراهانداختن جنگ و ستیزهگری پشیمانشان سازد. ولی آن لشگر، به سازِ هوای نفس رقصید، دین را از پیش به درهم و دینار فروخت، سخن لطیف نمایندهی برجستهی رسالت را نادیده انگاشت و در نهایت، به شنیعترین وضع و غیرانسانیترین رفتار، با خاندان عصمت و طهارت برخورد کرد.
خدایا! آیا میتوانم ایکاش بگویم؟! ایکاش فرصت میدادند تا امام حسین _علیهالسلام_ از کربلا خود را به ایران، میان مردمان دلآگاه و یاریگرِ ستمدیدگان میرسانید. همان سرزمینی که پیش از گرَوِش آزادانهاش به اسلام و تشیّع، دستکم با سخنهای دلنواز فردی پیامدار یعنی جناب زرتشت آشنایّت داشت که میگفت: شریفترین دلها، دلیست که اندیشهی آزارِ کسان در آن نباشد. درین صبح غمگین تاسوعا سلام میکنم به امام حسین و یاران یاریگرش. و آرزو میکنم، همآره راه ملت، راه «حسین» باشد و مرامِ مردم، مرام «زینب». دو پَروردهی پُرشور وُ شعورِ امام علی بن ابیطالب، وصیِّ حضرت محمد.
درنگ در آیهی ۲۹ دخان
به قلم دامنه. به نام خدا. فَمَا بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ وَمَا کَانُوا مُنْظَرِینَ. یعنی: پس نه آسمان بر آنان گریست و نه زمین و [هنگام نزول عذاب هم] مهلت نیافتند.(دخان. ۲۹). مرحوم علامه طباطبایی در المیزان معتقد است گریهنکردن آسمان و زمین «کنایه از عدم تغییر حالت آنها» است. یعنی نه آسمان و نه زمین به حال آنان [فرعون و لشگرش که در دریا غرق شدند] گریه نکرده و تغییر حالت ندادند. و اینکه خدا به آنان مهلت نداد، یعنی «ناگهان آنها را به هلاکت رساند» و غرَض این است «هلاک فرعونیان هیچ اهمیتی برای خدا نداشت.»
بُرشی بر قیام محرّم
به قلم دامنه. به نام خدا. گرچه خوانندگان به تاریخ واقعهی کربلا و جزئیات حرکت انقلابی و روشنگرانهی امام حسین ع آگاهاند، اما من به ذوق خود این حادثه را فشرده ترسیم میکنم. آنچه مینویسم بر مبنای حافظهام است، اگر خطا دیده شد، خوانندگان خود اصلاح فرمایند:
روستای «غریبمحله» بهشهر
تشنهاند؛ تشنهی امام حسین
به قلم دامنه. به نام خدا. عطشی دارند که فقط با نوشیدن جرعهجرعههای عشق حسینی سیراب میشوند. داغی از کُشتهشدن حسین به دست دشنهی دسیسهچینان، در دل مالامالِ اندوهها و اندوختهها دارند که هرگز سرد و بَرد نمیشود. تشنهاند؛ تشنهی حسین. اینان، آموزگارشان حسین است که با عرفان و نیایش و نماز و ایستادن، با سرانی به نبرد برآمد که از سر بیم و آز مسلمان شده بودند. هنوز نیز درد اینان، دیدنِ استیلای مداوم اهلِ بیم و آز بر گُردهی بشریت است. رنجی که بر اهل راز و نیاز و انسانهای آزاد، گران میآید و میخواهد با راه حسین (ع) باز نیز در صف عزادار امام حسین بایستد تا علمزده، پوچ، بیمعنا، تهی از غایت هستی و محروم از عنایت الهی نگردد و تا میتواند راه بشر را اصلاح و کژیها را درست کند. زیرا حسین شهید نیز، در برابر زندگییابیِ دوبارهی جاهلیت ایستاد تا زنگار پَلشتیها از چهرهی اسلام ناب بزُداید. هر کس، امام حسین آموزگارش گردد، راهش راهِ «نه» گفتن به ستم است.
عزادار آگاه سلام من بر شما؛ جامهی مشکیتان را میبویم؛ زنجیرتان را میبوسم؛ رنجتان را لمس میکنم؛ عرقِ جَبینتان را آبِ آبرو میدانم؛ و یک تار موی شما سینهزنان آگاه و شیدای حسین، سالار نیکان و نیاکان را به تمام کینهورزان به اهلبیت _علیهمالسلام_ و دلسِفتگان خودباخته عوض نمیکنم. آگاهانه عزادار باشید زیرا حسین «شهید آگاه» و آگاهکنندهی مبارزان و راستقامتان بوده و هست و خواهد بود. عشق حسین، سرسلسلهجُنبان تمام عاشقان و شیفتگان و دلدادگان بااخلاص است.
وصیتنامه امام حسین
نقشه قتل پیامبر (ص)
متن نقلی: نقشهی قتل پیامبر(ص) در لیله المبیت. قریش فکر میکردند با مهاجرت مسلمانان به یثرب در مبارزه با حضرت محمد (ص) و اسلام موفق شدهاند، ولی خلاف این بود زیرا اسلام به سرعت در شهر و روستاهای دیگر گسترش پیدا میکرد. بخصوص که پیامبر نقیبانی برای تبلیغ اعزام میکرد. آنها متوجه به خطرافتادن قدرت قریش شدند، لذا تصمیم گرفتند ریشهی جان او را در همان مکه خشک کنند تا امکان تشکیل دولت و حکومت مسلمین در یثرب از بین برود. به همین علت اصحاب دارالندوه همپیمان شدند که حضرت محمد را به قتل برسانند.
دو بال سبز و سرخ شیعه
متن نقلی: فرانسیس فوکویاما چندسال پیش، در کنفرانسی با عنوان «بازشناسی هویت شیعه» به این نتیجه رسیده و گفته: «شیعه پرندهای است که افق پروازش خیلی بالاتر از تیرهای ماست، پرندهای است که دو بال دارد یک بال سبز و یک بال سرخ. بال سبز این پرنده همان مهدویت و عدالتخواهی اوست، چون شیعه در انتظار عدالت به سر میبرد، امیدوار است و انسان امیدوار هم شکستناپذیر است. شما نمیتوانید ملتی را شکست دهید که مدعی است کسی خواهد آمد که در اوج ظلم و جور، دنیا را پر از عدلوداد خواهد کرد. بال سرخ شیعه، شهادتطلبی است که ریشه در کربلا دارد و شیعه را فناناپذیر کرده است. شیعه با این دو بال، افق پروازش خیلیبالاست و تیرهای زهراگین سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی و... به آن نمیرسد...»
بزرگترین اثر حادثهٔ کربلا
واللّهُ جعلَ لَکم مِن انفُسِکم ازواجا
و خدا برای شما همسرانی
از جنس خودتان قرار داد.
(سورۀ نحل: آیه ۷۲)
مهندس عاصم طالبی دارابی
مراسم عقد ازدواج. مشهد مقدس
۲۴ مرداد ۱۳۹۸
خواص کشک خشک
متن نقلی : محمدرضا حاجی حیدری متخصص طب سنتی درباره فواید کله جوش گفت: کله جوش یکی از غذاهای ساده، سنتی و نسبتا ارزان است که ماده اصلی تشکیل دهنده آن کشک است و در طب سنتی کشک دارای مزاج سرد و خشک است. البته باید گفت هضم کشک خصوصا برای افرادی که معده سردی دارند کمی سنگین است. ولی وقتی به صورت کله جوش استفاده میشود با سیستم گوارش سازگارتر میشود.
افراد به «روح خود» زور میگویند
به قلم دامنه: هفهش خط [سلسلهمباحثم در مدرسهی فکرت] به نام خدا. سلام. یوهان فیشته بنیانگذار ایدئالیسم اخلاقی _که مرید ایمانوئل کانت بود_ معتقد بود: «آزادبودن چیزی نیست، آزادشدن است که آفرین دارد.» چکیدهی سخن فیشته این است که انسان، نوعی عملِ مداوم است. این فیلسوف آلمانی قرن ۱۸ و ۱۹، به «عملِ ایمانی» تأکید میورزید. از نظر فیشته، افراد به جسم خود نمیتوانند زور بگویند! اما به «روح خود» زور میگویند.
مغولها میآیند!
متن نقلی: «دریای مغولها آرام سرریز میکند. تمام تپه و تمامی دشت از مغول سیاهی میزند. آنها بیشمارند و صدای سم اسبانشان رعد و زلزله است. آنها تمام سلاح میآیند و از هجوم انبوهشان زمین با غرشی کر کننده میلرزد.» این بخشی از فیلمنامه «عیار تنها» نوشته «بهرام بیضایی» است که حمله مغولان را نشان میدهد. لشگر آنها به قدری ترسناک بود که جمله «مغولها میآیند» ۸۰۰ سال پیش ترسناکترین خبری بود که به یک آبادی در ایران میرسید. مردم میدانستند که آنها رحم نمیکنند، پیر و جوان و کودک و بزرگسال نمیشناسند و همه را از دم تیغ میگذرانند. کاری که در هیچکجای دیگر به شدت ایران انجام ندادند. چرا مغولها ایران را ویران کردند؟ چرا تنها به تصرف آن بسنده نکردند؟ همان کاری که با چین کرده بودند.
مورخان، سرنخ ماجرا را در شهر «اُترار» یا همان «فارابِ» کهن در قزاقستانِ امروز میدانند؛ شهری در سرحد مرزی سلسله خوارزمشاهیانِ ایران در شمال شرق و نقطه شروع حمله سپاه «چنگیزخان» به ایران. در همین شهر بود که ۴۵۰ بازرگان مغول کشته شدند و ترسناکترین حمله به ایران رقم خورد. این فیلم داستان این حمله و ویران شدن ایران به دست مغولان است که چون برق بر ایران تاختند و به سپاهیان خوارزمشاهی امان ندادند.» (منبع)
نخستین درس شمس تبریزی به مولوی
به قلم دامنه. به نام خدا
(۱)
«فارغ نشدم، مبتلا شدم.»: مولوی در ملاقات شمس تبریز با او، تماماً زیر و زبَر شد. دست از درس و منبر و اَستر و مُریدبازی شُست و با «علمِ حال»، در اعماقِ روحش، عشق و جمال جوشید. بهطوریکه وقتی در یکی از آزمونهای سخت در کنار شمس، سر از سجده بر داشت، شمس ازو پرسید چه حالی شدی: جلالالدین مولوی گفت: «فارغ نشدم، مبتلا شدم.»
(۲)
نخستین درس شمس: شمس تبریز، سال ۶۴۲ هجری قمری بهصورت ناشناس، وارد قونیهی ترکیه شد و مولوی پس از درس و مسجد، سوار بر اَستر (=قاطر) عازم خانه. با دَبدبه و کَبکبه و بدرقه. خود سواره و شاگردان و مریدانش پیاده! شمسِ ناشناسِ ژندهپوش، در کوچه، دهَنهی اَستر مولوی را گرفت و پرسید تو مُلّای روم هستی؟ مولوی گفت: آری. شمس پرسید: پیامبر اکرم [ص] را میشناسی؟ مولوی با حیرت و نیمنگاه به مریدانش، جواب داد: «مگر میشود سیّد عالَم محمد مصطفی [ص] را نشناخت.»
شمس که به شکل درویش در آمده بود، پرسش محکمتری پرسید: تو بزرگتری یا پیامبر؟ مولوی از شگفتی پُر شد و گفت: «أَسْتَغْفِرُاللهَ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ». آنگاه شمس بیدرنگ حملهی معرفتیاش را به جلالالدین مولانا آغاز کرد و گفت: «آیا محمد مصطفی [ص] هم، همینگونه راهِ مسجد به خانه را میپیمود! که خود سوارِ اَستر باشد و عدهای او را بدرقه کنند؟ آیا این روش پادشاهان جبّار است یا روش پیامبر؟! این اولین ملاقات ناشناس شمس با مولوی بود. که مولوی را با این درس زبَردستانه، زیر و زبَر کرد. دیگر بر اَستر، دوام نیاورد و بیهوش بر زمین افتاد تا شاید مدهوش شود و به هوش آید!
(۳)
سوسک و کبک و عُقاب: روزی دگر، شمس، مولوی را از خانه و مدرسه به کوهپایه و دامنه برد. گفت اینجا هم، چون آنجا «حجابِ دیوار» دارد. آن سوسک را ببین که زیر سنگ لانه کرده او دیدِ محدودی دارد. این کَبک درین دامنه را نگاه کن، که سرش را زیر برف کرده تا از شرّ شکار ایمن شود. چارهجویاش درست است و راهحلّش بهترین، اما دیدش را زیر برف از بین برده است. شمس آخرین پُتک معرفت را اینجا، بر سر جهل میکوبد و میگوید مثل عقاب باش مولوی، نه مانند سوسک و کبک. چرا شمس چنین کرد؟ شمس درس تجربیِ معرفت و عرفان به او داد. گفت جلالالدین! گوش کن. «به حرف آخرم گوش کن». این عُقاب است که بر کوه بلند، آشیانه میسازد تا از آن بلندی، از آشیانه تا بینهایت را ببیند! تا هیچ دیوار و صخره و سنگ و درخت و کوهپایهای، دیدش را مانع نباشد. شمس با این درس، حجاب دیوار مدرسه و خانه را به مولوی گوشزد کرد تا به او گفتهباشد باید با رفتن به بیابان و صحرا و کوه و دامنه و درون جامعه، دیدِ معرفتی خود را گسترده و نامحدود و بی «مانعوحجاب» کند! و سرش را چون کبک، از روی عجز زیرِ برف و مثلِ سوسک، زیر سنگ نکند! بگذرم.
نکته بگویم: از نظر من، هر کس باید یک «شمس» پیدا کند و یا با «شمس وجودش» دیدار کند، تا برای حرف دلش، کلمهای پیدا کند. شمس تبریزی، به مولوی آموخت «نمازگر» نباش، «نمازگزار» باش. نمازگر، مانند زرگر اهل معامله و دکّان است
برو ای تنِ پریشان، تو وُ آن دلِ پشیمان
که ز هر دو تا نرَستم، دلِ دیگرم نیامد
زمینِ صحن امام رضا را ببوس
به قلم دامنه. به نام خدا. توفیق شد کتاب «آرای اخلاقی علامه طباطبایی» نوشتهی حجتالاسلام رضا رمضانی گیلانی را بخوانم و نکتهبرداری کنم. کتاب، ۴۶۲ صفحه است؛ از انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشهی اسلامی. چهار نکته از آن را مطابق معمول اینجا مینویسم:
ص ۸۲ : علامه طباطبایی میگوید: سنّت اجتماعی اسلام ضمانت بقا و اجرا دارد و آن تقوای الهی است که باعث می شود انسانها از حق پیروی نمایند.
ص ۴۶ : علامه طباطبایی در طول سالیان دراز خانهی دواتاقهای اجاره کرده بودند و از تهیهی هزینهی زندگیشان بر نمیآمدند و مبالغ سنگینی بدهکار بودند. (به نقل از: مهر افروخته. ص ۳۱)
ص ۴۹ : از علامه طباطبایی سؤال شد وقتی به حرم مشرَّف میشویم چگونه زیارت کنیم؟ فرمودند: «مگر چیزی جز خدا مشاهده میشود».
ص ۴۹ : روزی در صحن امام رضا (ع) از علامه طباطبایی درخواست کردند دستش را ببوسند. فرمود: «زمینِ صحن را ببوس که از دستِ من بهتر است».